۷- ۱ سؤالات پژوهش
۱-۷-۱ آیا نظم جویی شناختی هیجان در رابطه بین استرس و سلامت روان نقش واسطه ای دارد؟
۲-۷-۱ آیا نظم جویی شناختی هیجان در رابطه بین اضطراب و سلامت روان نقش واسطه ای دارد؟
۸-۱ تعاریف مفهومی متغیرها
۱-۸-۱ الف) نظم جویی شناختی هیجان:
نظم جویی شناختی هیجانی به عنوان فرایند آغاز، حفظ، تعدیل و یا تغییر در بروز، شدت یا استمرار احساس درونی و هیجان مرتبط با فرایند ها، اجتماعی روانی در واقع تنظیم هیجانی، فیزیکی در به انجام رساندن اهداف فرد تعریف می شود( ویمز و پینا، ۲۰۱۰).
۲-۸-۱-ب) سلامت روان:
سلامت روان توانایی دفع وضعیت های ناخوشایند است و سازگار شدن با تغییرات محیطی و مقابله با استرس واضطراب و ناراحتی است( یانگ، ۲۰۱۰).
۳-۸-۱ ج) اضطراب و استرس:
اضطراب و استرس در پاسخ به تهدیدی است که ناشناخته ، مبهم یا متعارض است و حالتی است که پیامدهای زیادی را به همراه دارد. باعث اعوجاج دریافت های حسی بیمار می شود. همچنین با تأثیر بر شناخت، موجب تحریف های ادراکی می شود( کاپلان و سادوک، ۲۰۱۰).
۹-۱ تعاریف عملیاتی متغیرها
۱-۹-۱ الف) نظم جویی شناختی هیجان: نمره ای است که آزمودنی از آزمون نظم جویی شناختی هیجان به دست می آورد.
۲-۹-۱ ب)سلامت روان: نمره ای است که ازمودنی از آزمون سلامت عمومی GHQ-28 به دست می آورد.
۳-۹-۱ ج) اضطراب و استرس: نمره ای است که آزمودنی از آزمون افسردگی، اضطراب ، استرس DASS- 21 به دست می آورد.
فصل دوم
گستره نظری و پیشینه پژوهش
۱-۲ ادبیات پژوهش
۱-۱-۲ تعریف استرس
تعریف واحدی از استرس که قبول عام یافته باشد در دست نیست. در سطوح زیر موضع گیری مؤلفان مختلف در حد خطوط کلی مطرح می شود. پاره ای از استرس به عنوان یک محرک در نظر گرفته اند. از این دیدگاه ، استرس چیزی است که از خارج به فرد تحمیل می شود و ناراحتی های جسمانی و روانی به همراه دارد. در روی آورد دوم ، استرس به عنوان یک پاسخ توصیف شده است . این الگو که بر نشانگان عمومی سازش ( سلیه و همکاران، ۱۹۵۶) مبتنی است. استرس را یک فرایند پاسخ دهی میداند. روی آورد سوم، بر چگونگی ادراک فرد از موقعیت تأکید می ورزد و استرس را به شبکه وسیع عواملی مانند محرک، پاسخ، ویژگی های فردی، ارزشیابی ها و سبک های سازش نسبت میدهد که بر یکدیگر تأثیر متقابل دارند. از این دیدگاه ، موقعیت ها به خودی خود استرس زا نیستند بلکه استرس ، ناشی از عدم موازنه ای است که بین ادراک فرد از الزام های محیط پیرامونی و ارزشیابی وی از توانایی خویشتن در پاسخدهی به آن ها به وجود میآید. بنابرین تنها زمانی که فرد نتواند با خواسته های محیط پیرامونی مقابله کند یا به عبارت دیگر، بین موقعیت بیرونی و ظرفیت واکنش عینی یا فاعلی نسبت به آن ها ناهمگرایی وجود داشته باشد، حالت استرس و استیصال ایجاد می شود. اغلب دانشمندان اتفاق نظر دارند که بروز استرس فرد را وادار میکند که در جهت تغییر موقعیت خودیا سازش یافتگی با آن ها گام بر دارد.سازش یافتگی ای که میتواند مؤثر یا غیر مؤثر باشد( دادستان، ۱۳۸۲).
استرس پاسخی غیر اختصاصی است که بدن در مقابل درخواستهای که با آن مواجه میشود، از خود بروز میدهد (سلیه، ۱۹۷۶؛ به نقل از آقا محمدیان، ۱۳۸۹). سلیه معتقد است که فشار روانی به وسیله یک «سندرم» یعنی یک سری جریانها و حوادث پشت سر هم، به وجود میآید که نام آن را سندرم سازگاری عمومی[۱]، نامید. او معتقد است که این سندرم دارای سه مرحله به قرار ذیل میباشد:
- مرحله آماده باش یا واکنش هشدار دهنده[۲]
زمانی است که فرد به طور ناگهانی در معرض یک عامل زیان بخش یا محرک که از نظر کمّی و کیفی با آن سازگاری ندارد، قرار میگیرد. بنابرین دچار تغییر در جریان خون، بافت لنفوئید و رتیکولواندوتلیال، زخم معده، کاهش وزن میشود. این مرحله از چند دقیقه تا ۲۴ ساعت تداوم دارد.
- مرحله مقاومت[۳]
زمانی است که ارگانیزم به مدت طولانی در معرض محرکهای زیان بخش قرار میگیرد و از خود واکنشهای غیر اختصاصی بروز میدهد. در واقع، در مقابل عامل هشدار دهنده مقاومت میکند. در این مرحله فرد ممکن است با استرس خاصی تطبیق یابد ولی نسبت به سایر استرسها حساس تر میشود.
- مرحله تحلیل رفتگی، تخلیه یا درماندگی[۴]
زمانی است که ارگانیزم قدرت سازگاری خود را در مقابل محرک از دست میدهد و واکنشهای غیر اختصاصی بدون سازگاری بروز میکند.
۲-۱-۱-۲ واکنش به فشار روانی( استرس)
انسان همواره در معرض محرکهای استرس زاست. به طوری که استرس فیزیولوژیک نوعی ضرورت برای تنظیم ریتم بیولوژیک انسان است. محروم شدن از محرکها و فقدان استرس یعنی مرگ.
استرس و اضطراب روابط تنگاتنگی با یکدیگر دارند. به طوری که گاه به غلط استرس و اضطراب را مترادف با هم به کار میبریم. انواع اختلالهای اضطراب ناشی از استرسها یا شرطی شدن به بعضی از استرس ها پدید میآیند. به طور کلی انسان در برخود با استرس از ۶ مرحله عبور میکند:
-
- حوادث زندگی( ازدواج تغییر کار، مرگ یکی از والدین، درک تجربه های قبلی، حمایت های اجتماعی، نکات مربوط به زندگی شخصی).
-
- مکانیزم های روانی اجتماعی، انکار، جابه جایی، سرکوب، معکوس سازی، جداسازی
-
- پاسخ های روانی- فیزیولوژیک با آگاهی، تغییرات خلقی، سردرد، اقیاضات عضلانی.
-
- کاهش پاسخ بدون آگاهی، افزایش چربی ها، افزایش فشارخون، کاهش قندخون.
-
- رفتارهای بیمارگونه.
- بیماری.
اکثراً افراد به حوادث متوسط تا شدید با مکانیسمهای دفاعی به خوبی پاسخ میدهند. اگر این حوادث زندگی بیش از حد شوند به مراحل ۵ و ۶ فرد میرسد. بنابرین افراد در مقابل عوامل فشارزا واکنشهای متعددی را بروز میدهند که اهمّ آن ها بدین شرح است:
۱-۲-۱-۱-۲ واکنش جسمانی
در برخی موارد عامل فشارزا سبب آزاد شدن میانجی در سیستم عصبی و هورمونی میشوند که قابل اندازهگیریاند. از طریق همین میانجیها، عامل استرس زا به هیپوتالاموس (عامل ارتباطی بین مغز و سیستم هورمونی) و از آن جا به هورمون کورتیکوتروپین ( یا عامل آزاد کننده) رسیده و از آن جا به غدهی هیپوفیز و در نتیجه هورمون آدرنوکورتیکوتروپین (ACTH) ترشح میشود. این هورمون سبب تحریک کرتکس فوق کلیه شده و کورتیکوئیدهای اساسی مثل کورتیزول یا کروتیکو استرون آزاد میشود و چنانچه سیستم مقابلهای نیز فعالیت نکند ناراحتیهای جسمانی زیادی فراهم میشود. تکرار زیاد این حالات خود موجب بروز امراض میگردد. سایر انتقال دهندههای عصبی نیز مکانیزمهای مشابهی دارند؛ مثل مونوآمینها (نورآدرنالین و غیره). از جمله بیماریهای شایع که در برابر استرس به وجود میآید زخم معده، افزایش تنش عضلانی، سردردهای تنشی، میگرن، یبوست، اسهال، افزایش تنفس و تهویه میباشند( آقا محمدیان، ۱۳۸۹).