کلید واژه: بی تفاوتی سازمانی، ساختارسازمانی، ویژگی فردی، بی عدالتی ادراک شده
فصل اول
کلیات تحقیق
۱-۱- مقدمه
حالتی را که وقوع پدیده های پیرامونی و مشخصاً تحقق یا عدم تحقق اهداف سازمانی(موفقیت و شکست سازمان) برای یک عضو یا گروهی از اعضا تفاوت نکند بی تفاوتی سازمانی نامیده می شود. در سطح سازمانی ، افرادی که علاقه شغلی نداشته باشند، به تدریج در کار خود دچار فرسودگی شغلی و نهایتاًً بیتفاوت میشوند(بهداد، ۱۳۸۱: ۳۱۲). بی تفاوتی سازمانی برای افراد مخرب است و خلاقیت و ریسکپذیری را سرکوب میکند( شاهین پور،۲۰۰۷: ۴۲).
آن چه باعث تسلیم شدن و بیتفاوت شدن افراد میگردد، نارضایتی عمیق افراد به مدت طولانی است ( اسلامی، ۱۳۸۷: ۲۳). در دنیای سازمانی، پدیده بی تفاوتی ویژگی افرادی است که به مشاغل کسل کننده و تکراری مشغولند و در محیط کار خود به این واقعیت تسلیم میشوند که چندان امیدی برای بهبود و پیشرفت وجود ندارد بی تفاوتی زمانی اتفاق می افتد که فردی امید خود را برای نایل آمدن به اهدافش از دست میدهد و می کوشد تا از منبع نامیدیاش کناره بگیرد (رضائیان،۱۳۷۸: ۹۹). در واقع، یکی از مسائلی که در سازمانها شایع است ولی توجه کمتری به آن می شود یا بهتر است بگوییم هیچ توجهی نمی شود پدیده بی تفاوتی در سازمانهاست.
بی تفاوتی یک فرایند کند است که به تدریج در افراد ظاهر می شود (دانایی فرد و اسلامی، ۲۰۱۰) بی تفاوتی سرمایه انسانی با ترس و خیانت آمیخته شده است و نه با اطمینان و صداقت (کیونها و همکاران، ۲۰۰۹: ۹۲) پس بر روی کارکنانی که به بی تفاوتی سازمانی دچار شده اند نمی توان برای نیل به اهداف سازمان حساب باز کرد. بنابرین، بی تفاوتی به همراه ویژگی های فرهنگی و ملی سازمان های رسمی می تواند موجب تحقیقات زود هنگام سازمانی شود( میر، ۱۹۹۵: ۳۲)
۱-۲- بیان مسئله
بی تفاوتی کارکنان نسبت به مسائل و مشکلات سازمان، مشکلی است که در ایران گریبانگیر اکثر سازمان های دولتی و بعضی سازمان های غیر دولتی است. مدیران در برخورد با این موضوع عکس العملهای متفاوت از خود نشان می دهند، بعضی فقط حرص میخورند، بعضی چون چاره ای نمی یابند بی تفاوت میگذرند، بعضی چاره کار را آموزش کارکنان می دانند، بعضی (مدیران بی تجربه) اصلاً متوجه آن نمیشوند. آن ها در سازمان خود مشکلی نمیبینند. بی تفاوتی نوعی انحراف از وضعیت متعادل در سازمان است. در مدیریت بحران نیز، بحران را انحراف از وضعیت تعادل تعریف کرده اند. پس شاید بتوان بی تفاوتی را نیز نوعی بحران نامید. اگر به بی تفاوتی مانند دیگر عوامل بحران زا از قبیل: کاهش نقدینگی، یا عدم فروش کالای تولید شده و مواردی از این دست، توجه شود، می توان به آن به عنوان یک عامل تخریبی در سازمان نگاه کرد. بی تفاوتی را شاید بتوان یک بحران خاموش، سقوط آرام و تخریب مستمر و بدون صدا نام نهاد.در واقع روح بی تفاوتی در کارکنان، انگیزه تلاش را از آن ها میگیرد و در پی کارکنان بی تفاوت، سازمان بی تفاوت شکل میگیرد( ۲۰۰۳،Keefe).
بی تفاوتی، زمانی ایجاد می شود که شخص پس از ناکامی طولانی،امید تحقق هدف یا هدف های خود را در وضعیتی به خصوص از دست میدهد و میخواهد از منشا ناکامی خود کناره گیری نماید(رضاییان، ۱۳۷۹). از نظر روانشناسان، ناکامی خود نتیجه بی حاصل ماندن تلاش های فرد در راه حصول به هدف به دلیل مواجه شدن بامانع یا موانع و عدم توفیق در جایگزینی هدف یا یا اهداف است(میرحسینی زواره، ۱۳۷۴ ). محققان مدیریت حالتی را که وقوع یا عدم وقوع پدیدههای پیرامونی و بویژه تحقق یا عدم تحقق اهداف سازمانی برای یک عضو یا گروهی از اعضا تفاوت نکند، بی تفاوتی سازمانی نامیده اند(کشاورز حقیقی، ۱۳۹۱).
علایمی که می تواند برای فرد بی تفاوت در سازمان نام برد عبارتند از:
فرد شخصیت خود را از دست میدهد و به هنگام واکنش از دربرابر دیگران، از نظر شخصیتی وجه منفی به خود میگیرد.
– کار انجام شده را معرف خود نمی داند.
– از نظر فیزیکی، جسمی،ذهنی و احساسی، تهی می شود(رابینز، ۱۳۷۴)
نتایج بررسی های انجام گرفته در خصوص عوامل اثرگذار بر بی تفاوتی سازمانی نشام میدهد که این عوامل را می توان در سه گروه اصلی طبقه بندی نمود:
۱٫ خصوصیات شخصیتی: یکی از عواملی که میتواند بر ایجاد حس بی تفاوتی در کارکنان سازمان اثرگذار باشد، ویژگی ها و خصوصیات شخصی کارکنان است. ادراک بی عدالتی از سوی سازمان به فرد، بی تفاوتی درونی یاعدم علاقه فرد نسبت به شغل خویش و عدم آگاهی یا عدم شناخت فرد از نیازهای خویش از جمله ابعاد تشکیل دهنده ی حس بی تفاوتی در کارکنان است.
۲٫ خصوصیات سازمانی: ویژگیها و خصوصیات سازمان ازجمله عوامل مؤثر دیگر در ایجاد بی تفاوتی کارکنان نسبت به سازمان است. مشکلات سازمانی که میتواند به ایجاد بی تفاوتی در سازمان منجر شود عبارتند از: ضعف نظام مدیریت منابع انسانی، مشکلات ساختاری(از قبیل ساختارسازمانی بلند و طولانی، وجود بوروکراسی شدید و عدم وجود فرصت برای مشارکت در تصمیم گیریها) و ضعف در تواناییهای مدیریتی بین مدیران سطوح مختلف.
۳٫ ویژگیهای محیطی: مطالعات انجام شده در این خصوص نشان میدهد که ویژگیهای فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در محیط خارج سازمان میتواند بر شکل گیری بی تفاوتی سازمانی کمک نماید.
اکنون یکی از چالشهایی که نظام اداری در ایران را بامشکلات جدی مواجه نموده، بی تفاوتی افراد نسبت به سازمان است. مراجعه به مدیران و مصاحبه با آنان و مشاهده رفتار کارکنان نشان میدهد که این مسئله بویژه در سازمان های دولتی خودنمایی میکند. در این میان دانشگاهها به عنوان سازمانهایی که باید ترویج دهنده روحیه ابداع و نوآوری در میان متخصصان باشند نیاز به کارکنان و اساتیدی دارند که تعهد بالایی نسبت به اهداف سازمان داشته باشند. با توجه به مشاهده این پدیده در میان کارکنان و اساتید دانشگاه کاشان، این تحقیق در پی آن است تا عوامل مؤثر درون سازمانی مؤثر بر ظهور بی تفاوتی سازمانی را در این دانشگاه مورد مطالعه قرار دهد.