۲-۲۸- پیشینه پژوهش
پژوهشهای زیادی درباره اثر بخشی طرحواره درمانی بر روی اختلالات آسیبها و سندرمهای متعددی انجام شده است اما طبق بررسیهای انجام شده، پژوهشی که به طور مستقیم به بررسی رابطه رضایت از زندگی با طرحوارههای ناسازگار اولیه پرداخته باشد در دسترس پژوهشگر این پژوهش قرار نگرفت. ولی در پیشینه موجود، رابطه بین طرحوارهها و برخی تفکرات غیر منطقی[۳۰۵] مورد بررسی قرار گرفته که به برخی ازجدیدترین آن ها اشاره خواهد شد.
۲-۲۸-۱- خارج از کشور:
یانگ در خصوص افرادی که طرحواره رهاشدگی دارند میگوید این افراد از برقراری روابط صمیمانه اجتناب میکند چون میترسند که فرد مورد نظر را از دست بدهند. آن ها ممکن است همسری انتخاب کنند که نمیتواند متعهد باشد و رابطه پایداری برقرار کند تا در نتیجه آن طرحواره آن ها تاییدگردد (یانگ، کلوسکو[۳۰۶] و وشایر[۳۰۷]، ۲۰۰۳).
اثر بخشی طرحواره درمانی بر اختلالات محورI؛ افسردگی(یانگ، ۲۰۰۸)، اضطراب و فوبی اجتماعی (ونزل[۳۰۸]، ۲۰۰۴) همچنین افراد با عزت نفس پایین و ناراحتی روانشناختی(سیسرو[۳۰۹] و یانگ، ۲۰۰۰) اختلال خوردن (لاک[۳۱۰]، ۲۰۰۶) اختلالات شخصیت (یانگ، ۱۹۹۹) و غیره مشخص شده است.
دانگایوک[۳۱۱](۲۰۰۷) در پژوهشی به بررسی نقش واسطهای طرحوارههای شناختی ناسازگار در رابطه بین کمالگرایی[۳۱۲]و درماندگی روان شناختی[۳۱۳] پرداخته است. یافته های این تحقیق نشان داد طرحوارههای شناختی ناسازگار نظیر ترس از طرد شدن و ناکامی در پیشرفت به عنوان متغیر واسطهای بین کمالگرایی اجتماعی[۳۱۴] و اضطراب عمل میکنند. رایکه بوئر[۳۱۵]و دی بو[۳۱۶](۲۰۰۹) بیان داشتهاند که طرحوارههای یکسانی در سنین کودکی وجود دارد و افرادی که از طرحوارههای سازگار استفاده مینمایند، توانایی بهتری برای مقابله با فشار روانی داشته و زمانی که در زندگی با حادث های فشارزا مواجه میشوند، کمتر احتمال دارد که دچار مشکلات روانی شوند. چنین کسانی معمولاً رضایت از زندگی بیشتری را نیز گزارش میدهند.
بال و یانگ (۲۰۰۰) در یک پژوهش آزمایشی رابطه بین برانگیختگی عاطفی و تفکرات غیرمنطقی را با رضایت از زندگی بین دانشجویان دختر و پسر مورد مطالعه قرار دادند. نتایج پژوهش نشان داد افرادی که تفکرات غیرمنطقی بالایی دارند، آشفتگی هیجانی بیشتر و رضایت از زندگی کمتری را گزارش میدهند. آن ها همچنین دریافتند در دانشجویانی که تفکرات غیرمنطقی وجود دارد، طرحوارههای ناسازگار با نداشتن خویشتن داری، و برخی نشانه های اختلالات روانی رابطه نیرومندتری دارد.
در مطالعه دیگری تننبام و همکاران[۳۱۷] (۲۰۰۷) نشان دادند، تفکرات غیرمنطقی نظیر نیاز به تأیید دیگران، انتظار بالا از خود، دلواپسی و اضطراب، اجتناب از مشکلات و درماندگی برای تغییر با عزت نفس پایین و نارضایتی از زندگی رابطه دارد.
در پژوهش دیآندریا[۳۱۸] (۲۰۰۴)، نتایج نشان داد، طرحوارههای ناسازگار اولیه با عواطف مثبت، اعتماد به نفس و سازگاری مشارکتی زوجها رابطه منفی دارد. پژوهش دیگر نشان داد که میانجیهای شناختی از جمله طرحوارههای منفی مثل خود کمبینی در تعاملات سازگارانه و ناسازگارانه زوجها نقش اساسی دارند (برادبوری[۳۱۹] و فینچام[۳۲۰]، ۲۰۰۸).
نتایج پژوهشی که تغییرات طرحوارهها را قبل و بعداز یک دوره طرحواره درمانی گروهی بر روی گروهی از بیماران مبتلا به اختلالات روانپزشکی بررسی کردند،نشان داد که تغییرات معناداری در طرحوارههای آسیبپذیری نسبت به ضرر و بیماری ، بیگانگی اجتماعی و نقص و شرم پس از درمان وجود دارد. در این بررسی پژوهشگران کاهش معناداری در سطح آشفتگی روانشناختی پس از درمان گروهی گزارش کردند ولبورن[۳۲۱]و همکاران (۲۰۰۰ ) به نقل از ذوالفقاری ، ۱۳۸۷)
هوفارت[۳۲۲] و سکستون[۳۲۳] (۲۰۰۲) در بررسی اختلالات شخصیتی گروه C ، دریافتند که طرحواره درمانی در افزایش خودآگاهی و کاهش روانی بیماران این گروه مؤثر است.
در پژوهشی که توسط آرنتز[۳۲۴] (۲۰۰۸) جهات مقایسه تفاوت اثر بخشی طرحواره درمانی گروهی و رواندرمانی متمرکز بر انتقال، انجام شد ۸۶ نفر از بیماران در دو گروه به مدت ۳ سال مورد درمان قرار گرفتند. نتایج به دست آمده نشان داد که در درمان روان تحلیلگری، افت آزمودنی بیشتر بوده و در مقایسه با طرحواره درمانی، اثر بخشی کمتری داشته است. این تحقیق که هم اکنون توسط تیم آرنتز و همکارانش هم در جریان است، (۲۰۰۸-۲۰۱۲) درمان مبتنی بر طرحواره را برای بیماران پزشکی قانونی با اختلالات شخصیت را نیز آغاز کردهاند. نتایج نشان میدهد ۹ نفر از ۱۸ نفر مبتلایان به اختلال شخصیت مرزی، بهبود قابل ملاحظهای را نشان دادهاند.
لوبستال[۳۲۵]، آرنتز[۳۲۶] و سیوردا[۳۲۷] (۲۰۰۵) در مطالعهای بر روی گروهی از بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی و ضد اجتماعی[۳۲۸] ، کاربرد مدل طرحواره را مورد آزمون قرار دادند. گروه مورد مطالعه آن ها شامل ۱۶ بیمار مبتلا به اختلال شخصیت مرزی، ۱۶ بیمار مبتلا به اختلال شخصیت ضد اجتماعی و بیمار سالم بودند. نتایج پژوهش آن ها نشان داد که شایعترین ویژگی در بیماران ضد اجتماعی ، حالت کودک پرخاشگر و تکانشی است. در حالی که این میزان در بیماران مرزی معنیدار نبود و در مقایسه با بیماران ضداجتماعی و گروه غیر بیمار ، میزان بسیار پایینی داشت. فراوانی و میزان شدت هر سه نوع آزار جسمی، جنسی و روانی در گروه بیماران مرزی، به طور معنادار بالا بود. به طور کلی یافته های این پژوهش، اثر بخشی طرحواره درمانی را در درمان این اختلالات گزارش کردهاست.
در مطالعهای که توسط جیسن[۳۲۹]و همکاران (۲۰۰۶) (به نقل از اسداللهی ، ۱۳۸۹) انجام گرفت ، ۸۸ بیمار شخصیت مرزی هر ۱۵ روز یک بار به مدت یک سال تحت طرحواره درمانی گروهی و روان درمانی متمرکز بر انتقال قرار گرفتند. نتایج حاصل ، مؤید اثربخشی هر دو رویکرد در کاهش آسیبهای روانی، اختلالات عملکردی و در نتیجه بهبود کیفیت زندگی این بیماران بود.
در پژوهش دیگر که توسط موریس[۳۳۰] (۲۰۰۶) انجام شد، طرحوارههای ناسازگار اولیه، در نمونه ۱۷۳ نفری مورد سنجش قرار گرفت که نتایج نشان داد، رفتارهای پرورشی زیان بخش با حضور طرحوارههای ناسازگار اولیه ارتباط دارد. همچنین صفات شخصیتی روان رنجورانه و مشکلات روانشناختی مانند اختلالات اضطرابی، افسردگی، رفتارهای پریشان، مشکلات خوردن[۳۳۱] و مصرف مواد به طور معنیداری با طرحوارهها در ارتباط است.