علاوه بر تیمار ۱۰ گرم سوپرجاذب مرطوب شده، تیمارهای ۱۰گرم زئولیت و تیمار Soil50R15V20M15 (۵۰ درصد خاک، ۱۵ درصد ضایعات برنج، ۲۰ درصد ورمی کمپوست و ۱۵ درصد کود دامی) اثر مطلوب و بهتری در مقایسه با تیمارهای دیگر بر رشد گیاه داشتند. البته مصرف ۱۰ گرم سوپرجاذب بسیار بهتر از ۵ گرم آن بود و در مصرف زئولیت نیز، استفاده از ۱۰ گرم زئولیت اثرگذاری بیشتری در مقایسه با مصرف ۵ گرم دارد.
در اختلاط خاک با ضایعات آلی، اختلاط ۵۰ درصد ضایعات آلی با ۵۰ درصد خاک اثر بیشتری بر رشد گیاه در مقایسه با اختلاط ۳۰ درصد ضایعات آلی با ۷۰ درصد خاک دارد. تیمارهای حاوی ورمیکمپوست در مجموع اثر بیشتری بر رشد گیاه در مقایسه با تیمارهای فقط حاوی کمپوست کود حیوانی داشتند. استوس و همکاران (۲۰۰۸) نیز در بررسی خود افزایش طول بوته را با بهره گرفتن از کمپوست گزارش نمودند، این محققین دلیل این امر را وجود مقادیر زیادی عناصر غذایی به ویژه نیتروژن و فسفر در کمپوست زباله شهری دانستند. از طرفی می توان دلیل مزیت نسبی ورمی کمپوست به کمپوست زباله شهری در افزایش رشد گیاه را به علت تولید مواد هومیک و سایر مواد محرک رشد نظیر هورمونهای رشد گیاهی، در طول فرایند تولید ورمی کمپوست توسط ریز موجودات و در نتیجه افزایش زیست توده، فعالیت و تنوع زیستی میکروبی و بهبود حاصلخیزی خاک دانست. جات و اهلاوات (۲۰۰۸) معتقدند استفاده از ورمی کمپوست اثرات مثبتی روی ماده خشک، عملکرد دانه و میزان پروتئین، جذب عناصر غذایی توسط گیاه دارد. اثر مطلوب ورمیکمپوست احتمالا به دلیل مقادیر نسبتا بالاتر عناصر غذایی و از این رو افزایش فراهمی عناصر غذایی ماکرو ومیکرو میباشد. طبق نتایج، خاک دارای پتانسیل بسیار کمتری در پرورش زیتون میباشد که متأسفانه در بسیاری از موارد، افزودن سوپرجاذبهای طبیعی و مصنوعی به اندازه کافی در این خاکها انجام نمیگیرد.
طبق نتایج، همه شاخص های اندازه گیری شده رشد گیاه در دور آبیاری ۱۰ روز به طور معنیدار نسبت به دور آبیاری ۱۰ روز کاهش نشان دادند. کاهش رشد با افزایش دور آبیاری، به دلیل شرایط خشکی در بستر کشت بین دو آبیاری و تنش رطوبتی است. بسته شدن روزنهها در پاسخ به تنش، مکانیسمی برای کاهش از دست رفتن آب از بافتهای گیاهی است، اما اگر این امر به مدت طولانی ادامه پیدا کند، به علت کاهش تثبیت دیاکسیدکربن، میزان فتوسنتز به شدت کاهش مییابد (تاردیو، ۲۰۰۵). کاهش فتوسنتز، کاهش رشد گیاه را در پی دارد. تنش، رشد طولی را کاهش میدهد و این موضوع ارتباط مستقیم با پتانسیل آب دارد. رشد فقط در شرایط فراهم بودن آب و حفظ پتانسیل آب انجام میگیرد. در شرایط تنش رطوبتی، تعداد برگ و سطح برگ کاهش یافته و گیاه برای حفظ شرایط رطوبتی خود، مجبور است تنظیم اسمزی انجام دهد. برای این امر انرژی متابولیکی خود را برای تولید مواد حد واسط یا تجمع املاحی صرف می کند که ممکن است برای گیاه ایجاد سمیت کند.
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
با کاهش پتانسیل آب خاک و در نتیجه محتوی آب نسبی برگ (RWC)، هدایت روزنهای کاهش یافته، دیاکسیدکربن در دسترس گیاه محدود شده و در نتیجه میزان فتوسنتز کاهش مییابد (مارتینز، ۲۰۰۷). تحت تنش کمبود آب، شاخص سطح برگ کاهش مییابد (چاندرا بابو، ۲۰۰۴) و کاهش سطح برگ، کاهش میزان فتوسنتز گیاه را در پی خواهد داشت (موسکی و دنیتو، ۲۰۱۱). از طرف دیگر کمبود آب باعث کاهش محتوی کلروفیل، پیری برگ و در نتیجه کاهش دوام سطح برگ و افزایش انتقال ازت از برگها می شود. این عوامل دست به دست هم داده و کاهش فتوسنتز را باعث خواهد شد (برودان و اگلی، ۲۰۰۳).
۵-۳-اثر متقابل بستر کشت و دور آبیاری بر شاخص های رشد گیاه
نکته بارز نتایج، افزایش معنیدار رشد گیاه در تیمارهای مختلف سوپرجاذبهای طبیعی و مصنوعی در دور آبیاری ۱۰ روز نسبت به شاهد در دور آبیاری ۵ روز است. به عباررتی دیگر با افزایش دور آبیاری به ۱۰ روز، باز هم رشد گیاه در تیمارهای مذکور از شاهد حتی با دور آبیاری ۵ روز بیشتر بوده است.
سوپرجاذب (استوکوزرب) با افزایش نگهداشت آب و در نتیجه افزایش آب قابل استفاده گیاه، بهبود دانهبندی و ساختمان خاک و نیز افزایش ثبات خاکدانهها، کاهش جرم مخصوص ظاهری خاک، بهبود رشد عمقی ریشه شرایط بهتری را برای رشد و نمو گیاه خصوصاً در شرایط تنش خشکی فراهم می کنند (زنگوئی نسب و همکاران، ۱۳۹۰). ضایعات آلی با کاهش میزان تبخیر و افزایش ظرفیت نگهداری آب سبب افزایش مقدار آب قابل استفاده شده و بدین ترتیب زمان رسیدن به نقطه پژمردگی به تأخیر میافتد. این موضوع با نظر ابراهیمی و همکاران (۱۳۸۲) مطابقت دارد. مواد سوپر جاذب در صورت اختلاط با بسترهای کشت میتوانند سبب بهبود بافت فیزیکی بستر و افزایش ظرفیت نگهداری آب سهولت دسترسی ریشه گیاه به آب و عناصر غذایی و کاهش استرس خشکی گردند(گنجی و خرمدل، ۱۳۸۱). افزایش درصد رطوبت قابل استفاده در اثر استفاده از سوپر جاذبها با نظرات اختر و همکاران (۲۰۰۴) و پاتیل و همکاران (۲۰۱۱) نیز مطابقت دارد. اثر هیدروژل (سوپر جاذب) بر ذخیره آب در خاکهای شنی و لوم شنی و تأثیر آن بر رشد جو، گندم و نخود توسط اختر و همکاران (۲۰۰۴) در کشور پاکستان گزارش گردید. نتایج نشان داد با افزایش ۱/۰، ۲/۰ و ۳/۰ درصد هیدروژل به خاک، ظرفیت نگهداری آب به طور خطی (۹۸۸/۰= R) افزایش مییابد.
در بخش اثرات بستر کشت مشخص شد که تیمارهای ۱۰ گرم سوپرجاذب مرطوب شده، ۱۰گرم زئولیت و تیمار Soil50R15V20M15 (۵۰ درصد خاک، ۱۵ درصد ضایعات برنج، ۲۰ درصد ورمی کمپوست و ۱۵ درصد کود دامی) اثر بهتری در مقایسه با تیمارهای دیگر بر رشد گیاه داشتند. جدول ۷ درصد کاهش عملکرد در شاخص های مختلف رشد در دور آبیاری ۱۰ روز نسبت به دور آبیاری ۵ روز را در سه تیمار مذکور نشان میدهد.
طبق نتایج، در تیمار ۱۰ گرم زئولیت، طول ریشه در دور آبیاری ۱۰ روز حتی از زمان ۵ روز بیشتر است و وزن تر ریشه نیز اختلافی با زمان ۵ روز ندارد و این توانایی زئولیت را در توسعه ریشه نشان میدهد که می تواند در ادامه رشد گیاه به ویژه در دوره های خشکی با افزایش کارآیی جذب آب، امکان رشد گیاه را فراهم کند. حجتی و همکاران (۱۳۸۶) در تحقیقی که بر روی گیاه شنبلیله انجام دادند تشریح کردند که مصرف زئولیت، وزن تر ریشه را افزایش داده است. سلمان زاده وهمکاران (۱۳۸۹) در آزمایشی بر روی گل کاغذی بیان کردند که کاربرد زئولیت باعث افزایش وزن تر ریشه و درصد ریشه زایی شده است. فرهمند وهمکاران (۱۳۸۶) در بررسی که بر روی گیاه گل نرگس شیراز انجام دادند بیان کردند که مصرف زئولیت آمیخته با خاک سبب افزایش وزن تر ریشه و وزن تر و خشک برگ شد. زئولیت طبیعی با نگهداری برخی از کاتیونها در ساختار خود و سپس آزادسازی آنها در محیط کشت، موجب افزایش رشد گیاهان و در کنار آن کنترل راحت تر محیط رشد و کاهش هزینه مواد غذایی مورد نیاز را به دنبال دارد. همچنین باعث جذب و نگهداری و تعادل رطوبتی درون محیط می شود (اسفندیاری، ۱۳۸۷). در تیمار ۱۰ گرم زئولیت، تفاوت قابل ملاحظهای در ارتفاع گیاه، قطر ساقه، وزن برگ و غلظت نیتروژن در برگ بین دورهای آبیاری ۱۰ و ۵ روز دیده نمی شود. با بررسی نتایج شاید بتوان تیمار Soil50R15V20M15 (۵۰ درصد خاک، ۱۵ درصد ضایعات برنج، ۲۰ درصد ورمی کمپوست و ۱۵ درصد کود دامی) را بعد از تیمار ۱۰ گرم زئولیت، تیمار برتری در دور آبیاری ۱۰ روز معرفی کرد که منجر به کاهش کمتری در تعداد شاخه های جانبی، وزن خشک ریشه و وزن تر برگ در دور آبیاری ۱۰ روز نسبت به دور آبیاری ۵ روز شده است. یوما و مالاتی (۲۰۰۹) دلیل نسبی برتری ورمی کمپوست را در افزایش رشد گیاه و وزن تر برگ را به علت تولید مواد هیومیک و سایر مواد محرک رشد نظیر هورمون های رشد گیاهی، در طول فرایند تولید ورمی کمپوست توسط ریز موجودات و در نتیجه افزایش توده، فعالیت و تنوع زیستی میکروبی و بهبود حاصلخیزی خاک دانستند.
نتایج این بررسی نشان میدهد که افزودن سوپرجاذبهای طبیعی و مصنوعی به خاک با به تأخیر انداختن زمان پژمردگی گیاه، می تواند با افزایش دور آبیاری، باعث صرفه جویی در میزان مصرف آب شود.
۵-۴-اثر تیمارها بر کلروفیل و غلظت نیتروژن و فسفر برگ
طبق نتایج، استفاده از سوپرجاذب به میزان ۱۰ گرم در کیلوگرم خاک (پلیمر مرطوب شده) (a5) سبب شد تا کلروفیل ۴۵/۷۷ عدد SPAD گردد ولی در تیمار شاهد کلروفیل ۴۵/۶۳ عدد SPAD گردید. کنت و همکاران (۲۰۰۸) در گیاه باقلا نشان دادند که سوپرجاذب تاثیر چشمگیری بر کلروفیل داشته و باعث سرسبزی گیاه شد که با این آزمایش مطابقت دارد. در دورهای مختلف آبیاری، استفاده از دور آبیاری ۵ روز سبب شد تا کلروفیل ۸۷/۷۱ عدد SPAD گردد. ولی در دور آبیاری ۱۰ روز کلروفیل کاهش یافت و به ۲۷۲/۶۸ عدد SPAD رسید.
مطالعات زیادی نشان دادهاند که تنش خشکی میزان کلروفیل گیاه را کاهش میدهد (بلترانو و رونکو، ۲۰۰۸؛ نیکولاوا و همکاران، ۲۰۱۰). اخا و همکاران (۲۰۱۱) نشان دادند که میزان کلروفیل برگ با افزایش تنش خشکی کاهش می یابد. نیکولاوا و همکاران (۲۰۱۰) نیز کاهش ۱۳ تا ۱۵ درصدی میزان کلروفیل برگ در گیاهان تحت تنش نسبت به شاهد را گزارش نمودند. میزان فتوسنتز در پاسخ به تنش خشکی بدلیل عوامل روزنهای (بسته شدن روزنه) و غیر روزنهای (نقص در فرایندهای متابولیک) محدود شده و در کل میزان کلروفیل کاهش مییابد (مفاخری و همکاران، ۲۰۱۰). به علاوه تحت شرایط تنش خشکی بازیابی مواد بویژه نیتروژن کاهش مییابد و از آنجائیکه کلروپلاستها برای ساخت کلروفیل نیازمند نیتروژن میباشند، سرعت تولید کلروفیل کاهش یافته و کندتر میگردد (پاک نژاد و همکاران، ۲۰۰۷).
استفاده از بسترهای مختلف کاشت حاوی سوپرجاذبهای طبیعی و مصنوعی سبب افزایش معنیدار نیتروژن در مقایسه با شاهد شد که در بستر سوپرجاذب مرطوب شده، بیشترین غلظت نیترژون در برگ مشاهده شد. در دور آبیاری ۵ روز سبب شد تا نیتروژن ۱۹/۱ درصد گردد. ولی در دور آبیاری ۱۰ روز نیتروژن ۱۵/۱ درصد شد. بیشترین نیتروژن گیاه در تیمار ۵۰ درصد خاک + ۲۵ درصد ضایعات برنج + ۲۵ درصد کمپوست زباله شهری به همراه دور آبیاری ۵ روز به میزان ۳۲۰/۱ درصد مشاهده گردید. نتایج آزمایش هو و بارکر (۲۰۰۴) نیز نشان دادند که کمپوست ضایعات باعث جذب مقادیر بالایی از عناصر نیتروژن، کلسیم، پتاس و منیزیم در برگ گیاه گوجه فرنگی می گردد. استوس و همکاران (۲۰۰۸) نیز در بررسی خود افزایش طول بوته گیاه را با بهره گرفتن از کمپوست زباله شهری گزارش نمودند. این محققین دلیل این امر را وجود مقادیر زیاد عناصر غذایی به ویژه نیتروژن و فسفر در کمپوست زباله شهری میدانند.
یکی از دلایل عدم اختلاف معنیدار میزان نیتروژن در تیمار کم آبیاری در مقایسه با تیمار ۵ روز آبیاری، افزایش تراکم ریشه در نتیجه تیمار آبیاری ناقص و سطح تماس بالاتر آن با خاک در جذب مواد غذائی از خاک گزارش شده است (هو و ژانگ، ۲۰۰۹). پژوهشی دیگر نشان داد که اعمال تیمار آبیاری ناقص سرعت معدنی شدن نیتروژن آلی در خاک را افزایش میدهد. همچنین آبیاری مجدد بخشی از ریشه که مدتی خشک مانده، موجب افزایش سرعت نیتراتزائی می شود (قیصری و همکاران، ۱۳۸۵). در این شرایط، نیتروژن بیشتری در اختیار گیاه قرار گرفته و میزان جذب بیشتر نیتروژن در تیمارهای آبیاری ناقص ریشه در مقایسه با تیمارهای کم آبیاری معمولی را فراهم می شود.
۵-۵- نتیجه گیری
نتایج حاصل نشان داد که استفاده از بستر کاشت سوپرجاذب و آبیاری تأثیر مثبت و معنیداری در سطح یک درصد بر شاخص های ارتفاع گیاه، وزن تر و خشک اندام هوایی، وزن تر و خشک ریشه، طول ریشه، کلروفیل، شاخه جانبی، قطر ساقه، نیتروژن و فسفر برگ داشت. در واکنش متقابل بستر کاشت و آبیاری بهترین نتایج نیز در ارتفاع گیاه، وزن خشک ریشه، وزن خشک برگ و درصد نیتروژن برگ مشاهده شد.
نتایج اثر متقابل بستر کاشت و دور آبیاری نشان داد که بیشترین ارتفاع ساقه اصلی زیتون مربوط به تیماری که شامل سوپرجاذب ۱۰ گرم در کیلوگرم خاک (پلیمر مرطوب شده) به همراه دور آبیاری ۵ روز به میزان ۷/۱۰۷ سانتی متر بوده و کمترین ارتفاع ساقه اصلی در تیمار ۱۰۰ درصد خاک به همراه دور آبیاری ۱۰ روز به میزان ۶۴ سانتی متر مشاهده گردید.