– مشارکت، فعالیت سازمان یافته از طرف مردم متحد و متجانس است که واحد اولیه آن را متقاعد شدن افراد به کنش جمعی تشکیل میدهد؛
– مبادرت به کنش و عمل جمعی؛
– تفکر و تأمل مستقیم نسبت به کارها و فعالیتها؛
– نظارت بر فرایند مشارکت (ازکیا غفاری، ۱۳۸۸، ص۲۹۱).
یونسکو نیز مشارکت را فرایندی برای خود آموزی اجتماعی و مدنی؛ حق بشر و پیش شرط توسعه ” میداند و معتقد است توسعه باید از مردم و از آنچه میخواهد و از آنچه میاندیشند و باور دارند آغاز شود (اکبری، ۱۳۸۸).
تعدد و گستردگی سازمانهای محلی و غیر دولتی در یک جامعه، شاخص و بیانگر وجود مشارکت اجتماعی در آن جامعه است؛ تا جائی که جامعه مدنی به واسطه بسط و گسترش مشارکت های اجتماعی و نهادهای مدنی تعریف میشود. نهادهای مدنی، تشکل هایی مردمی و غیر دولتی هستند که در حد فاصل تودههای مردم با دولت وجود میآیند و بخشی از مردم را برای دست یابی به هدفی مشخص، و در یکی از حوزههای اجتماعی سازماندهی میکنند «دامنه فعالیت این نهادها که به منظور مشارکت سازمان یافته مردم تشکیل میگردند بسیار گسترده است. اتحادیههای صنفی، احزاب سیاسی، بنگاه های اقتصادی خصوصی، شرکتهای تعاونی، گروههای هنری، مطبوعات، مؤسسات خیریه و حتی اجتماعات محلی مشتمل بر ساکنان یک خیابان و محله میتوانند مثالهایی از نهادهای مدنی باشند»
بنابرین مشارکت اجتماعی را میتوان فرایند سازمان یافتهای دانست که از سوی افراد جامعه به صورت آگاهانه، داوطلبانه و جمعی با در نظر داشتن هدفهای معین و مشخص به منظور سهیم شدن در منابع قدرت انجام میگیرد. شهود چنین مشارکتی، وجود نهادهای مشارکتی چون انجمنها، گروهها، سازمانهای محلی و غیر دولتی است(ازکیا، غفاری، ۱۳۸۸).
دو مثال برای درک اهمیت و معنی سرمایه ی اجتماعی :
الف) فرض کنید گروهی از قاچاقچیان حرفهای تصمیم گرفتهاند برای انجام یک قاچاق بزرگ مثل وارد کردن خودرو یا گوشت های آلوده با هم همکاری کنند این ها علاوه بر داشتن دانش و تجربه کافی برای انجام این کار تمامی تجهیزات و لوازم مورد نیاز را نیز فراهم کرده باشند. یعنی سرمایه انسانی و سرمایه فیزیکی فراهم است حال آیا با وجود این دو دسته شرایط قاچاق بزرگ انجام خواهد شد. جواب مسلماًً منفی است تا زمانی که گروه قاچاقچیان در میان خودشان اعتماد متقابلی نداشته باشندو تازمانی که قواعد جدی و آهنینی برای همکاری برقرار نباشد و حق و یا سهم هر یک از افراد پیشاپیش مشخص نباشد اقدام مشترک برای قاچاق آغاز نخواهد شد.
این اعتماد متقابل میان دزدان و پایبندی به قواعد مورد توافق محیط همکاری یا سرمایه اجتماعی سازمان قاچاقچیان محسوب میشود پس وقتی برای موفقیت دستهجمعی در انجام امور غیرقانونی، قانونمندی و قانونمداری شرط است و برای کامیابی غیرمنطقی منطق لازم است و برای موفقیت غیر قابل اعتمادترین گروه ها اعتماد لازم است بیگمان جامعه صالحان نیز برای رشد و توسعه و دستیابی به اهداف بزرگ بیشترین نیاز را به سرمایه اجتماعی دارد.
بیسرمایه اجتماعی هیچ اجتماعی به هیچ سرمایهای نمیرسد. در سازمانها و بنگاه ها و جوامع امروزی سرمایه اقتصادی از نظر درجه اهمیت پایینترین مرتبه را دارد. در بازارهای امروزی میلیاردها دلار معامله صرفاً بر اساس اعتماد و توافق دوجانبه صورت میگیرد به خصوص در بازارهای بورس و بازار آتیآموزشها که گاه محصولی که در چند ماه آینده تولید میشود از امروز مورد معامله قرار میگیرند.در بازار نفتی میلیونها بشکه صرفاً بر اساس یک توافق ظاهری معامله میشود.
ب) مثال بارزتر سرمایه اجتماعی تیم فوتبال است که در آن زمین چمن و تجهیزات ورزشگاه سرمایه مادی و اقتصادی و بازیکنان و مربیان تکنیکی سرمایه انسانی و داوران بیطرف و قواعد تعریف شده و روشن بازی و رفتار اخلاقی بازیکنان در مجموع سرمایه اجتماعی بازی را شکل میدهند اگر چه این سه دسته سرمایه مکمل یکدیگرند اما ترتیب اهمیت آن ها قابل شناسایی است. حال ببینیم اگر تکتک این سه سرمایه را حذف کنیم چه اتفاقی رخ خواهد داد. اگر عدهای فوتبالیست داشته باشیم و یک ورزشگاه اما هیچکدام از بازیکنان حاضر نباشند به قواعد بازی تن در دهند و یا هیچ کس را به عنوان داور قبول نداشته باشند هرگز بازی صورت نمیگیرد لذا در صورت فقدان سرمایه اجتماعی اصلاً بازی فوتبال صورت نمیگیرد اما اگر بازیکنان باتجربه و تکنیکی نباشند یعنی سرمایه انسانی موجود نباشد بازی صورت میگیرد اما بسیار بیرونق و ناپخته و بدون جذابیت بگونهای که هیچ تماشاگری را جذب نمیکند پس در این حالت بازی آغاز میشود ولی در دستیابی به اهداف خود موفق نیست حال اگر بازیکنان تکنیکی، باتجربه حضور داشته باشند و داور بیطرف نیز قواعد تعریف شده را اعمال و نظارت نماید اما ورزشگاه وجود نداشته باشد میتوان بازی جالب و جدی و پرحرارتی را در یک زمین ساده انجام داد(مرثی، ۱۳۹۲).
مدلهایی برای سنجش سرمایه اجتماعی
همان گونه که عنوان شد، سرمایه اجتماعی مانند سرمایه های مادی قابل سنجش است و مدل ها و ابزارهای مختلفی برای سنجش سرمایه اجتماعی ارائه شده است که در یک دسته بندی کلی می توان این ابزار را به دو بعد کمی و کیفی تقسیم نمود:
مدل کمی سرمایه اجتماعی
مدل های کمّی مختلفی در چند سال اخیر ارائه شده است که در اینجا به توصیف یکی از این مدل ها اکتفا میکنیم؛ مطابق این مدل میزان سرمایه اجتماعی تابعی است از مجموع ارزش منابع در اختیار اعضای شبکه ضربدر احتمال این که اعضا منابع را در اختیار فرد قرار دهند(در صورتی که فرد به این منابع محتاج باشد).
Si Є AC= ∑Vi Pi
در اینجا:
میزان سرمایه اجتماعی اگر i عضوی از شبکه A باشد Si Є AC=
مجموعه افراد شبکه ای که i عضوی از آن است A=
ارزش منابع در اختیار عضو vi=
احتمال این که عضو i بتواند این منابع را در اختیار بگیرد Pi=
تبعاً، میزان سرمایه قید شده در فرمول فوق، بستگی به سه عامل تعداد اعضای موجود در شبکه، احتمال واگذاری منابع در اختیار اعضای موجود در شبکه و میزان ارزش منابع در اختیار اعضای موجود در شبکه است. به عبارتی هر چه شبکه گسترده تر و وسیعتر باشد، سرمایه اجتماعی تقویت و بالعکس. همین طور هر چه میزان ارزش منابع و احتمال واگذاری منابع افزایش مییابد، تعداد سرمایه اجتماعی به شکل تصاعدی افزوده می شود(الوانی، ۱۳۸۹).
مدل کیفی سرمایه اجتماعی