این تقابل روش و نگرش در همه نحلههای فقهی و کلامی اسلامی وجود داشتهاست که در مذهب اهل سنت به عنوان مکتب اهل حدیث (فقهای حجاز) در مقابل مکتب عقل یا قیاس یا اصحاب رأی (فقهای عراق) قرار میگیرند که در اندیشه کلامی اهل سنت نیز به صورت مکتب اشعری (تکیه بر منقولات کلامی و ظاهر حدیث) در مقابل مکتب معتزلی (تکیه بر کلام استدلالی)جلوهگر میباشد. هرچند که در مذهب شیعه این تقابل بیشتر در روش فقهی به چشم میخورد تا اندیشه کلامی.
جدایی این دو مکتب به دوران پس از غیبت کبری باز میگردد. تا پیش از آن شیعیان مسائل شرعی خود را به طور مستقیم از امام معصوم دریافت میکردند و احتیاجی به اجتهاد و استنباط نداشتند ولی پس از آن ناچار شدند تا خود مسائل مذهبی را دریابند. برای این کار گروهی علم اصول فقه را، به عنوان روش استنباط احکام شرعی، که نزد اهل سنت تکامل یافته بود، پذیرفتند و به اصولی معروف شدند و گروهی دیگر که آن را قبول نداشتند به اخباری معروف شدند.
۳-۱-۱- مکتب اصولی
اصولیون به طور کلی در زمینه مسائل حقوقی مشی آزادیگرایانهترازاخباریون دارند،اما این تصور که همه علمای اصولی پیشرو وعلمای اخباری همگی واپس گرا هستند به کلی بیاساس است.طبقه فعال سیاسی شیعیان نیز از بین اصولیون است و مبنای مشروعیت رهبری روحالله خمینی و حکومت جمهوری اسلامی که به دست او تأسیس شد وابسته به تعالیم مکتب اصولی بود.ابهام زیادی در مورد پیروی از مکاتب اخباری و اصولی در جهان شیعه امروز وجود دارد. برخی منابع تشیع ایرانی را اصولی و تشیع عراقی را اخباری معرفی کنند. برخی منابع دیگر شیعیان ایران و عراق را به طور کامل پیرو سیستم مرجعیت دانسته و در نتیجه آن ها را اصولی میدانند. در این دیدگاه آیتالله علی سیستانی (بلندپایهترین شخصیت مذهبی عراق) یک مرجع تقلید است و احکام اسلامی از طریق مراجع و مجتهدین تفسیر و به روز شده و این به معنی پیروی از مکتب اصولی است. بر اساس این دیدگاه اخباریون امروزه تنها در بحرین اکثریت دارند و در برخی مناطق دیگر خلیج فارس مثل بصره و خرمشهرهم حضور دارند. هرچند رسوبات فکری دیدگاههای اخباری هنوز در میان شیعیان و علمای شیعه چه در ایران و چه در سطح وسیعتری عراق، هند، پاکستان و بحرین باقیماندهاست. پس از شکست اخباریون مهمترین رقیبی که جریان اصولی تاکنون به خود دیده مکتب شیخی ها که بر پایه آموزههای شیخ احمد احسائی و شیخ کاظم رشتی بنیان نهاده شد. در حالی که اختلاف اصولیون و اخباریون در زمینه فروع دین بود شیخیه در اصول دین با اصولیون اختلاف نظر داشت. امروزه یک جریان قوی شیخیه در پاکستان به حیات خود ادامه میدهد.
۳-۱-۲- مکتب اخباری
بعضی از اخباریان قائل به صحت یا ضعف حدیث نبوده و تمام احادیث و عمل به آنان را صحیح و درست می دانند حتی اگر این احادیث در کتب نامعلوم باشد. اخباریان در باب عمل به احادیث متعارض چند گونه عمل میکنند بعضی از آن ها قائل به تخیّر بوده یعنی به هر کدام از آن ها بخواهی عمل می توان کرد و بعضی قائل به ترجیحاند که در ابتدا آن را با کتاب خداوند سپس با سنت پیامبر میسنجند در مرحله بعد به روایتی عمل میکنند که مخالف عامه باشد و در مرحله آخر به راویی که بیشتر مورد اعتماد باشد عمل مینمایند. معمولاً کسانی که اهل تخیّرند قائل به صحت تمام احادیث هستند و کسانی که قائل به ترجیحاند احادیث را به صحیح و ضعیف تقسیم بندی میکنند. در ضمن باید گفت که هر دو نوع اعتقاد از روایات برخاسته است.
مکتب اخباری از نظر اصول استنباط و اکتفا به قرآن و روایات به مکتب ظاهری در میان اهل سنت شباهت دارد و اصولیون شیعه نیز در بین مذاهب چهارگانه اهل سنت شباهت بیشتری به شافعیان دارند. در بین مذاهب دیگر شیعه؛ مذهب اسماعیلی از نظر فقهی شباهت بسیاری به مذهب جعفری دارد. هر چند از نظر مسائل مربوط به سیاست، حکومت و امامت اختلاف جدی با مذهب جعفری دارد.اما مذهب فقهی شیعیان زیدی بیشتر به اهل سنت و بهویژه حنفیان نزدیک است تا فقه جعفری.
مکتب اخباری بیشترین نفوذ را در اواخر دوره صفوی و پس ازصفوی با دیدگاههای فقهایی چون محمدامین استرآبادی و یوسف بحرانی به دست آورد اما در اواخر دوره قاجار جریان اخباری به شدت ضعیف شده و شیخ مرتضای انصاری (۱۲۲۴ ه. ق) تفوق کامل اصولیون را بر جریان نو اخباری دیکته کرد و در ضمن اخباری ها در چندین موارد با اصولی ها اختلاف دارند که به مهمترین آن ها عبارت اند از:
۱- اصولیون عقل را برای درک خوبی و بدی چیزها معتبر میدانند ولی اخباریون آن را معتبر نمیدانند.
۲-اصولیون منابع دریافت احکام را به قرآن، سنت، اجماع و عقل تقسیم میکنند ولی اخباریون فقط قرآن و سنت را دلیل میدانند.
۳- اصولیون ظاهر قرآن را حجت میدانند ولی اخباریون فقط نص قران را حجت میدانند.
۴- اخباریون کتب چهارگانه حدیثی شیعه (اصول کافی، تهذیب، استبصار و من لایحضره الفقیه) را قطعیالصدور دانسته و تمام احادیث آن را معتبر میدانند، در نتیجه به علم رجال نیازی ندارند، ولی اصولیون برای تشخیص اعتبار احادیث علم رجال را لازم میدانند.
۵- اصولیون مقام فتوا دهی و فهم احادیث را به مجتهد جامعالشرائط منحصر میدانند ولی اخباریون شناخت اهل بیت را برای این امر کافی میدانند.
۶- اصولیون اجتهاد را وجوب میدانند ولی اخباریون آن را حرمت میدانند.
۷- اصولیون در جائیکه رسیدن به علم ممکن نباشد، ظن مجتهد را حجت میدانند. ولی اخباریون معتقدند تفاوتی بین ظن مجتهد و غیرمجتهد نیست و باید به علم قطعی رسید.
۸- اصولیون اصل اباحه(فرض جایز بودن هر کاری تا زمانی که دلیلی برممنوعیت آن نباشد) را حجت میدانند ولی اخباریون نه.
۹-اخباریون خبر واحد(حدیثی که به تواتر نرسیده) را حجت نمیدانند ولی بیشتر اصولیون آن را حجت میدانند.
۳-۲- مصادیق تعهد طبیعی در فقه امامیه
۳-۲-۱- بیمه
اگر بیمه گر به پرداخت اضافه به مبلغ بیمه ملتزم شود اشکالی ندارد و زیاده از مصادیق ربای قرض نیست.حال اگر بدون التزام و تعهد مبلغی اضافه توسط بیمهگر پرداخت شود میتوان آن را مشمول تعهدات طبیعی دانست.
۳-۲-۲- پرداخت وجه مازاد میزان قرض
در متون فقهی آمده است لایجوز شرط الزیاده بان یقرض ما لاعلی ان یودی المقترض ازید مما اقتر اما اگر بدون شرط چیزی را اضافه به میزان قرض پس بدهد اشکالی ندارد بلکه به مقترض مستحب است زیرا (خیرالناس احسنهم قضاء). بنابرین این میزان اضافی تحت شمول دیون طبیعی قرار میگیرد و ربا محسوب نمی شود و مقترض نمی تواند استرداد آن را بخواهد.
۳-۳- حقوق موضوعه
حقوق موضوعه یا قوانین موضوعه یا قوانین وضعی اصطلاحی است در فلسفه حقوق و به قوانینی گفته میشود که با تصمیم انسانها در یک جامعه و نه لزوماًً مبتنی بر اخلاقیات، قوانین مقدس(الهی)و یا قوانین طبیعی وضع میشود.این اصطلاح معمولاً در مقابل حقوق طبیعی به کار میرود.