تا که دین حق را/ زنده سازد در آن
شهر مکه شد فتح / بی نزاع و بی جنگ
بر سپاه کفار/ ماند داغ این ننگ
صلح کردند قریش / با نبی اسلام (ص)
با تمام آنان / گشت حجت اتمام…
گشت قرآن مجید / وحی بر پیغمبر
گشت نازل که شود / مسلمین را رهبر
هرکسی که باشد/ زیر حکم قران
میشودزندگیاش / پاک در هر دوجهان(تالشی ، ۱۳۸۵ : ۱۱-۱ )
در جلد دوم این مجموعه زبان شعر دشوارتر شده است ، همینطور به نظر میرسد که شاعر از کودک و توجه به گروه سنی که برای آنها شعر را سروده غافل شده است ، زیرا واژهها و عبارات زیادی در آن وجود دارد که کودک مفهوم آنها را درک نمیکند و برای کودک ناآشنا و نامفهوم است مانند ، هجرت ، بردگان ، قریش ، رشادت ، سفرا ، اعزام و یا عبارات ، زنده کردن دین حق ، ماندن داغ ننگ بر سپاه کفار به دلیل فتح مکه بدون نزاع و جنگ ، اتمامحجت کردن ، وحی شدن قران بر پیامبر و زیر حکم قران بودن و پاک شدن زندگی .
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
اشعار طولانی و خستهکننده است همینطور شاعر در هر کتاب نتوانسته است با مخاطبان خود که گروههای سنی الف و ب هستند ارتباط برقرار کند چون با درک شناختی و مراحل رشد ذهنی کودکان ناآشناست و کتابهایش از حد این گروههای سنی فراتر است و هیچگونه جذابیتی حتی برای گروههای سنی بالاتر نیز ندارد و فقط اطلاعاتی از زندگی و رسالت پیامبر را بدون استفاده از هیچگونه تشبیه و استعاره و جذابیتی آنهم با وزنی که با اشکال روبروست بیان کرده است .
فاطمه تفقدی
از این شاعر در دهه هشتاد فقط یک کتاب بانام«زیباترین فصل » برای گروههای سنی الف و ب در شورای کتاب کودک بررسیشده است که این کتاب مضمون مذهبی دارد و دارای چند شعر است و یکی از اشعار آن مضمون نبوت دارد و در مورد حضرت محمد (ص) است .
طفل پاکی شبیه رؤیاها
آن شب از آسمان ستاره چکید / جای باران به روی صحراها
ریخت در قلب تشنه ساحل / صحبت دلپذیر دریاها
مهربانی به روی گل خندید / دل جنگل شکوفه باران شد
طفل پاکی شبیه رؤیاها/ روی این خاک تیره مهمان شد
لهجهای مثل لهجه گلبرگ / چشمهایش شبیه دریا بود
گونههایش اناری و رنگین /او لطیف و نجیب و زیبا بود
دستهایش بهار میپاشید/ در کلامش تلاوت گل بود
مثل آینه بود لبخندش / گیسوانش شبیه سنبل بود
روزها میگذشت و او آرام / قد کشید و سپید را فهمید
نوجوانی بلندبالا شد / رود کوچک ، سرود دریا شد
با نیایش درون غار حرا / روزنی رو به صبح وا میکرد
او برای تمام گلها/ روی سجادهاش دعا میکرد
او که آمد پرنده زیبا شد/ گنبد آسمان پر از خورشید
او محمد سرود پاک جهان / شب معراج خود، خدا را دید
(تفقدی ، ۱۳۸۶ : ۸ )
در ابتدا میتوان شاعرانه بودن این اشعار را نسبت به مجموعه قبل متوجه شد اما ازآنجاکه کودکان گروههای سنی الف و ب هنوز درک درستی از پیامبر ندارند شاعر باید او را بهگونهای معرفی کند که کودک از او تصور یک موجود فوقالعاده و بهدورازویژگیهای یک انسان را نکند ، شاعر در این شعر به خاطر استفاده زیاد از تشبیهها و استعارههای فراتر از درک کودک نتوانسته است تصور درستی از پیامبر را برای او ارائه دهد ، برای مثال در مصراع « طفل پاکی شبیه رؤیاها» از کودکی و طفولیت پیامبر یک تصویر نامفهوم و رویاگونه ترسیم میکند ، یا در مصراع « لهجهای مثل لهجه گلبرگ » کودک را به توهم میاندازد که پیامبر چگونه صدا و لهجهای داشته است و لهجه گلبرگ چگونه است ، یا « در کلامش تلاوت گل بود» ، برای کودک نامفهوم است و این سؤال را در ذهن کودک ایجاد میکند که آیا پیامبر در کودکی زندگی بهغیرازانسانهای دیگر داشته است و آیا کلاسی داشته است که به کسی تعلیم میداده است و تلاوت گل داشتن در کلاس او یعنی چه ؟و خلاصه بهجای آنکه پیامبر و کودکی او را مانند انسانهای دیگر جلوه دهد ، او را موجودی ماورای انسانها و یک موجود رؤیایی معرفی کرده است ، در بیت آخر نیز توضیحی دربارهی شب معراج پیامبر نداده است و دیدن خدا را توسط پیامبر در شب معراج بیان کرده است که اشتباه است و تفکر قابلرؤیت بودن خداوند را در کودکان این گروه سنی وجود دارد تشدید کرده است ، زیرا کودکان همانطور که در مبحث خداشناسی آمد ، در مرحله تفکر شهودی هستند و از خداوند تصویر یک انسان بزرگ و ماورایی دارند و شاعر نباید به این تفکر اشتباه دامن بزند و آن را تقویت کند
به نظر میرسد شاعر با مراحل تفکر کودک زیاد آشنا نبوده است و نتوانسته است تصویر درستی از کودکی ، نوجوانی و جوانی پیامبر به کودک ارائه دهد.
محمدابراهیم ساعدی
دکتر ساعدی در سال ۱۳۴۹ در تیز آب خواف متولدشده است . ایشان دارای تحصیلات حوزوی ، همچنین دارای کارشناسی تاریخ و کارشناسی ارشد و دکترای تفسیر قران از کشور سودان است . او شاعر ، نویسنده و مترجم است.
از این شاعر در دهه هشتاد ۲ کتاب شعر در شورای کتاب کودک بررسیشده است که هر دو مضمون مذهبی دارند . کتابها دارای چند شعر هستند ، یکی از شعرهای جلد دوم کتابهای« من مسلمانم » مضمون نبوت دارد و دربارهی حضرت محمد (ص) است .
من مسلمانم (۲) ، پیامبر خدا
محمد مصطفی / درون غار حرا
غرق مناجات بود / دور از خرافات بود
که ناگهان جبرئیل / رسول رب جلیل
آمد و فریاد زد / بخوان بخوان محمد
محمد ای پیامبر/ ای راهنما و رهبر
بخوان به نام خدا / که آفرید انسان را (ساعدی ، ۱۳۸۵ : ۱۳ )
شاعر در این شعر کوتاه قصد داشته است بعثت پیامبر را برای کودک بیان کند بدون آوردن دلیلی برای آن و بدون گفتن رسالتی که پیامبر قرار است بعد از بعثت و رهبری از سوی خدا انجام دهد و فقط همان لحظه ی وحی در این شعر بیان شده است که جبرئیل بر پیامبر نازل می شود و «اقراء بسم ربک الذی خلق » را میگوید . او کودک را چون بزرگسالی فرض کرده است که پیشزمینهی ذهنی در این خصوص دارد .
در بیت دوم واژه خرافات برای کودک نامفهوم است و نحوهی وحی شدن بر پیامبر نیز که شاعر گفته است « آمد و فریاد زد» اشکال دارد.
به نظر میرسد شاعر ازنظرروانشناختی با کودک ناآشناست و بر اساس تجربیات خود با کودک ارتباط برقرار میکند.
سید محمد مهاجرانی
حجتالاسلام سید محمد مهاجرانی متولد ۱۳۴۸ در قم است . ایشان مدرس حوزه و شاعر و نویسنده است کتابهای مذهبی زیادی از ایشان برای کودکان و نوجوانان به چاپ رسیده است و بیشک یکی از معدود شاعرانی است که ازنظر مذهبی زیاد برای کودکان و نوجوانان کار میکند. از این شاعر کودک و نوجوان در دهه هشتاد کتابهایی در شورای کتاب کودک بررسیشده است که همهیآنها مذهبی هستند.
یک مجموعه ۱۴ جلدی از این شاعر ، با عنوان کلی « پیامبر عزیز ما» برای گروه سنی «الف و ب » در شورای کتاب کودک بررسیشده است ، که هرکدام نام جداگانهای دارد که عبارتاند از :
۱- شاپرک در باغ ، ۲- بچهها سلام ، ۳-دو کبوتر ۴- چوپان کوچک ، ۵- داور کشتی ، ۶- میهمان دخترک ۷- مثل مروارید، ۸- نان و لبخند ، ۹- سوار مهربان ۱۰- سوارکار مهربان ، ۱۱- گل سرخ ، ۱۲- چشم کوچولو ۱۳ – زیر درخت خرما ، ۱۴ همسفر مهربان
چند شعر از این کتابها را که در مورد رفتار و کردار پیامبر ما حضرت محمد (ص) است را بررسی میکنیم .