تحلیل دادهها
شکلگیری تئوری
تنظیم دادهها
کفایت نظری تئوری؟
پایان پژوهش
بلی
خیر
نمونهبرداری نظری
جمع آوری دادهها
شکل شماره ۳-۱: فرآیندهای به هم وابسته جمعآوری، تنظیم و تحلیل داده ها در تدوین نظریه داده بنیاد
رکن اساسی در فرایند تجزیه و تحلیل در روش دادهبنیاد «کدگذاری» است. کدگذاری در نظریهپردازی داده بنیاد شکلی از تحلیل محتواست که در پی یافتن و مفهومسازی موضوعات قابل بحثی است که در میان انبوه دادهها وجود دارند. (دانایی فرد ۱۳۸۴، ص۶۰) فرایند تفکیک دادههای حاصل از نمونهگیری، توصیف و بیان آنها با عباراتی کوتاه در یک جدول را کدگذاری گویند. بطور کلی، این استراتژی، داده های حاصل از منابع اطلاعاتی را به مجموعه ای از کدها، کدهای مشترک را به مفاهیم و آنگاه مفاهیم را به نوعی مقوله تبدیل میکند و در نهایت از مقولهها تئوری ایجاد می شود. (دانایی فرد، ۱۳۸۴، ص ۵۸). در این روش از سه نوع کدگذاری به شرح زیر استفاده میشود.
شکل شماره ۳-۲: سیر تطور کدها تا تئوری در نظریه داده بنیاد
۳-۳-۱- کدگذاری باز
کدگذاری باز به عنوانگذاری یا نامگذاری رویدادها و پدیدهها براساس دادهها اشاره دارد؛ مفاهیم و مقولهها نتیجه این نوع کدگذاریاند؛ از آنجا که در ابتدای کار پژوهشگر به حیطه عمل گسترده و موقعیتی باز نیازمند است، وی به کدگذاری هر رویداد قابل توجه پرداخته و نهایت انعطافپذیری را در تولید مفاهیم از دادهها بکار میگیرد. دادههای بدست آمده از نمونه بر اساس سؤالات سادهای مانند چه، که، چگونه و… تجزیه و تفکیک میشوند؛ سپس با «مقایسه مستمر» دادهها، رویدادهای مشابه عنوان مفهومی مشابهی میگیرند. همچنانکه «مقایسه مستمر» رویدادها پژوهشگر را با شباهتها و تفاوتهای آنها شناخته، معنایی پایدار را در ذهن وی برای مفهومسازی ایجاد می کند، مقولهها از مقایسه مستمر مفاهیم، توجه به شباهتها و تفاوتهای میان آنها و شکلگیری مفهومی انتزاعیتر ایجاد میشوند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
شکل شماره ۳-۳: کدگذاری باز: ورودیها، فرایند و خروجیها
مفهوم (Concept)
«مفهوم» معنای لفظی است که بر یک پدیده در عالم خارج دلالت میکند. مفهوم امری انتزاعی و تجریدی از یک پدیده است که به عنوان نمادی در زبان، فرایند تفکر و تعقل را در توصیف واقعیتها سادهتر میسازد. به بیان دیگر، مفهوم توضیحات مختصر شده پدیدههاست. دانشمندان هر علم پدیدههای مربوط را به منظور ارتباط و ایجاد زبانی مشترک مفهومسازی کردهاند؛ از اینرو، هر رشته علمی مجموعهای یگانه از مفاهیم ویژه خویش است. مفهوم علاوه بر نقش ارتباطی یاد شده به مجموع ادراکات، نظم و انسجام بخشیده و راه را برای طبقهبندی و تعمیم تجربهها و مشاهدهها هموار میسازد. مفهوم عنصر کلیدی و تعیین کننده شکل و محتوای هر تئوری است.
مفاهیم بلوکهایی هستند که ساختمان دانش به وسیله آنها ساخته میشود. مفهوم واژهای است که از میان موارد یا مصادیق جزئی متعدد انتزاع شده است و طبقهای را که بر کلیه موارد جزئی دلالت میکند، تشکیل میدهد. (حیدری، ۱۳۸۶ ص ۱۰۲) در واقع مفهوم دربردارنده وجوه مشترک تمامی مصادیق خود است.
مقوله (Category)
آنچنان که آمد مفهوم، تجریدی از پدیده است؛ مفهوم پدیدهها در حوزه علوم انسانی و اجتماعی نسبت به علوم طبیعی از سطح انتزاع بیشتری برخوردارند. برای مثال مفهوم «ادراک» در مقایسه با «وزن» انتزاعیتر است. برخی مفاهیم در عرصه علوم اجتماعی نسبت به مفاهیمی دیگر تجریدیترند به گونهای که چند مفهوم را در خود جای دادهاند؛ بدین گونه مفاهیم «مقوله» گویند که نتیجه فرایند تجرید و تعمیم، این بار در خصوص مفاهیم است که در سطح پایینتر برای ایجاد مفهوم درباره پدیدهها به کار گرفته شده بود. بدین معنی که از تفاوتها صرف نظر کرده، مقوله یا طبقهای ساخته میشود که بیانگر وجوه شباهت چند مفهوم با یکدیگر است. مقایسه دادهها برای دریافت شباهتها و تفاوتها به منظور مفهومسازی و نیز مقایسه مفهوم جهت مقولهبندی فرآیندی مداوم است که از آن به عنوان «روش مقایسه مستمر»[۱۳۴] یاد میشود. (رودی ۱۳۸۷، ص۱۰۴)
۳-۳-۲- کدگذاری محوری
در کدگذاری محوری با ایجاد پیوند میان مقولهها و در پی آن میان مفاهیم و دادهها، مقولههای اصلی و فرعی نمایان میشوند؛ بدین شکل که، یک مقوله در محور تحلیل قرار گرفته و کدگذاری مبتنی بر آن شکل میگیرد. این موضوع دایره پژوهش را تنگتر نموده، نمونهبرداری نظری را جهت میدهد تا تئوری موجزتر و دارای استحکام بیشتری گردد. در این فرایند علاوه بر شناسایی مقولات اصلی و فرعی، تمامی مقولات حول یک مقوله تحت عنوان «مقوله محوری» سامان مییابند. مقوله محوری براساس میزان تکرار در دادهها، توانائی ایجاد پیوند با تمام مقولههای اصلی، سطح انتزاع به گونهای که زمینه تحقق تئوری را فراهم سازد و قدرت توضیح پراکنش دادهها در عین تبیین نکته اصلی برآمده از آنها، انتخاب میشود.
به بیان دیگر کدگذاری محوری، فرایند ربطدهی مقولهها به زیرمقوله هایشان، و پیوند دادن مقولهها در سطح ویژگیها و ابعاد است. در این مرحله، مقولهها، ویژگیها و ابعاد حاصل از کدگذاری باز، تدوین شده و سر جای خود قرار میگیرد تا دانش فزایندهای در مور
د روابط ایجاد گردد.
شکل شماره ۳-۴: کدگذاری محوری: ورودیها، فرایند و خروجیها
به طور کلّی دو کارکرد اصلی مرحله «کدگذاری محوری» که تجزیه و تحلیل یافتههای پژوهش حاضر به تفکیک آن (در فصل چهارم) ارائه شده است عبارتند از:
ساخت مقولات اصلی با توجه به مقولات فرعی و ایجاد ارتباط میان آنها: با ایجاد پیوند میان مقولهها و در پی آن میان مفاهیم و دادهها، مقولههای اصلی و فرعی نمایان میشوند. در این کارکرد با توجه به مقولات فرعی ظهور یافته در جریان کدگذاری باز، اقدام به برقراری ارتباط میان آنها و ساختن مقولات بزرگتر و انتزاعیتر یعنی همان «مقولات اصلی» میپردازیم.
ایجاد شبکه ارتباطی میان کلّ مقولات در قالب چند طبقه (دسته): در این مرحله کلیه مقولات شکل گرفته را در قالب دستهه ای از پیش تعیین شده و توصیه شده روش دادهبنیاد طبقهبندی مینماییم. این دسته ها عبارتند از: «شرایط علّی»، «زمینه یا بافت»، «راهبردها»، «شرایط مداخلهگر»، «مقوله محوری» و «پیامدها» که تمامی دستهه ای ششگانه مذکور حول «مقوله محوری» به عنوان مرکز شبکه ارتباطی مقولات سامان مییابند. در این باره ارائه یک توضیح ضروری است. بخشها یا ابعاد مذکور به عنوان «توصیه»های روش دادهبنیاد در دستهبندی مقولات بوده و بنا به تشخیص پژوهشگر قابل تغییر است.
۳-۳-۳- کدگذاری انتخابی
کدگذاری انتخابی فرایند یکپارچهسازی و بهبود مقولههاست به گونهای که نتایج پژوهش شکل تئوری به خود گیرد. استِراوس و کوربین، در این رابطه میگویند: (Strauss & Corbin, 1998, p.85)
«در کدگذاری باز، تحلیلگر به پدید آوردن مقولهها و ویژگیهای آنها می پردازد و سپس می کوشد تا مشخص کند که چگونه مقولهها در طول بُعدهای تعیین شده تغییر می کنند. در کدگذاری محوری، مقولهها به طور نظام مند بهبود یافته و با زیرمقولهها پیوند داده میشوند. کدگذاری انتخابی، فرایند یکپارچهسازی و بهبود مقولهها است.»
ذکر این نکته لازم است که، اگرچه ترتیب نتایج این سه نوع کدگذاری در پییکدیگر میآید، بدین گونه که ابتدا مفاهیم، سپس مقولهها و در نهایت قضیهها، تئوری را میسازند؛ اما پژوهشگر تا رسیدن به تئوری مسیر مشابهی را طی نمیکند. به دیگر سخن، در فرایند تحقیق لزوماً «کدگذاری باز، محوری و انتخابی به دنبال یکدیگر نمیآیند بلکه به گونهای تحلیلی خروجی هر یک ورودی دیگر است».
قضیه (Proposition)
سومین عنصر نظریه دادهبنیاد که خروجی اصلی مرحله کدگذاری انتخابی محسوب میشود، «گزارههای تئوریک» یا «قضیه»ها هستند که بیانگر روابط تعمیمیافته بین یک مقوله و مفاهیم آن و بین مقولههای معین است. گلیسر و استراوس ابتدا عنصر سوم را فرضیه[۱۳۵]ها نامیدند؛ اما بعداً به نظر رسید که واژه «قضیه» مناسبتر است. زیرا قضایا متضمن روابط مفهومی هستند؛ در حالی که فرضیهها مستلزم روابط سنجشپذیرند. «قضایای تئوریک» ناظر به روابط میان مقولهها هستند. (دانایی فرد و دیگران، ۱۳۸۳ ص۱۳۶)
شکل شماره ۳-۵: کدگذاری انتخابی: ورودیها، فرایند و خروجیها
۳-۴- قلمرو زمانی و مکانی تحقیق
در مورد قلمرو مکانی نیز توجه به یک نکته ضروری ست. از آنجا که ماهیت رشته خط مشیگذاری عمومی و به ویژه موضوع خط مشیگذاری زیستمحیطی اقتضاء میکند، حوزه بازیگران و گروههای ذینفع مربوط در داخل کشور کاملاً متکثّر و متنوّع میباشد. لذا پژوهشگر در مقام طراحی الگوی مورد نظر، ناگزیر به در نظر گرفتن عموم بازیگران، نهادها و سازمانهای عمومی دخیل در فرایند تدوین خط مشیهای زیستمحیطی بوده است، اما در عین حال مراجعه به بازیگران تقنینی (نمایندگان مجلس شورای اسلامی) و نیز بازیگران اجرایی (کارگزاران سازمان حفاظت محیط زیست) نسبت به سایر بازیگران بیشتر بوده است.
بازه زمانی انجام تحقیق شرایط زیستمحیطی جهانی از دهه ۱۹۸۰ تا کنون یعنی یک دوره طولی ۲۲ ساله را شامل میشود. همچنین در مورد شرایط زیستمحیطی داخلی، دوره زمانی ۲۴ ساله پس از پایان جنگ تحمیلی و آغاز برنامه اول توسعه (سال ۱۳۶۸) مدّ نظر بوده است.
۳-۵- جامعه و نمونه تحقیق
جامعه و نمونه آماری تحقیق حاضر با توجه به استراتژی انتخاب شده برای انجام پژوهش (روش نظریهپردازی دادهبنیاد) ذیل رویکرد تحقیقِ کیفی تعریف خواهد شد. از آنجا که مطابق با مراحل استراتژی پژوهش مذکور، محقّق جهت گردآوری اطلاعات به خبرگان موضوع مراجعه کرده است (دادههای دست اول) لذا جامعه آماری تحقیق عبارتست از خبرگان موضوع خط مشیگذاری (سیاستگذاری) زیستمحیطی که دارای دانش و تجربه مرتبط در موضوع باشند. چنین افرادی طبعاً در سطوح عالی تصمیمگیری و خط مشیگذاری زیستمحیطی (نظیر مدیران ارشد فعلی یا سابق سازمان حفاظت محیط زیست، نمایندگان مجلس شورای اسلامی و …) و یا سطوح علمی و دانشگاهی فعالیت داشتهاند.
امّا در مورد شیوه نمونهگیری روش دادهبنیاد دارای تدبیر خاصّ خود میباشد. این روش در نمونهبرداری هدفمندِ افراد برای مصاحبه یا مشاهده که به آن «نمونهبرداری نظری» میگوید از نگرشی منحصربهفرد حمایت می کند که آن را از دیگر رهیافتهای کمّی و کیفی به جمعآوری داده ها متمایز میسازد. از سویی بر خلاف نمونهبرداری صورت گرفته در بررسیهای کمّی که معمولاً تصادفی است، ن
مونهبرداری نظری کاملاً ارادی و هدفمند است. ثانیاً این شیوه نمونهبرداری نمیتواند قبل از شروع پژوهش برنامه ریزی شود، بلکه تصمیمات خاص نمونهبرداری در خلال فرایند پژوهش شکل میگیرند. علت اصلی بروز این تمایز در روش نمونهبرداری نیز آن است که نظریهپردازان دادهبنیاد از شیوهای استفاده می کنند که مستلزم جمعآوری و تحلیل همزمان و زنجیرهوار داده ها است.
همزمانی جمع آوری و تحلیل انواع مختلف دادهها، به پژوهشگر فرصت میدهد بیاندیشد به منظور تدوین تئوری چه دادههائی را و از کجا جمع آوری کند. نمونهبرداری در مسیر تحلیل با ظهور مفاهیم پیش میرود و طرح پژوهش هیچگونه محدودیتی در خصوص نوع داده و شیوه جمعآوری آن ایجاد نمیکند. نمونهبرداری نظری حاکی از آن است که موردها به گونهای انتخاب میشوند که مؤلفهها و ویژگیهای مفاهیم و مقولهها را توسعه دهند؛ نمونهبرداری نظری از سویی کیفیت مفاهیم و مقولهها را افزایش داده و از سوئی دیگر نمونه بعدی و مسیر حرکت را مشخص میکند و نهایتاً با کفایت نظری پایان مییابد.
بنابراین میتوان گفت نمونه تحقیق در روش دادهبنیاد، تحت تأثیر هر یک از موارد (مصاحبههای نیمهساختار یافته تخصصی و یا متون مراجعه شده) جهت مییابد به این صورت که تجزیه و تحلیل هر مصاحبه، رهنمون مصاحبه بعدی خواهد بود. خبرگی مصاحبه شوندگان در تحقیق حاضر از یکی از دو معیار زیر تبعیت کرده است:
برخورداری از سابقه اجرایی در حوزه خط مشیگذاری عمومی به ویژه حوزه زیستمحیطی.
برخورداری از دانش علمی و تخصصی محیط زیست و تعامل با دستگاههای اجرایی مرتبط.
مطابق با مراحل روش تحقیق داده بنیاد فرایند نمونهبرداری نظری تا مرز تحقق کفایت نظری ادامه مییابد. بدین منظور در مجموع ۱۶ مصاحبه نیمهساختاریافته تخصصی با در نظر گرفتن معیارهای فوق صورت گرفته است. مصاحبهها (بین ۶۰ تا ۱۲۰ دقیقه) ضبط میشد تا با مرور چندباره گفتگوها، تحلیل و بررسی دقیقتری نسبت به دیدگاههای طرح شده مشارکت کنندگان انجام شود.
علاوه بر ۱۶ مصاحبه مذکور، ۲ مطالعه به صورت مجزّا نیز وارد فرایند کدگذاری گردید. یک مطالعه با «صبغه تاریخی»، سیر تطوّر موضوع محیط زیست در برنامههای توسعه کشور را مدّ نظر داشت و مطالعه دیگر با «صبغه اسلامی»، ارزشهای برآمده از رویکرد اسلام به محیط زیست را محور تحلیل خود قرار داد. در مورد دو مطالعه مذکور به تفصیل بیشتر در ادامه همین فصل (مکانیزم بومیسازی خروجی تحقیق) مطالبی ارائه خواهد شد. جدول زیر پراکنش مصاحبه شوندگان را با توجه به معیارهای مذکور نشان میدهد.
جدول ۳-۱: پراکنش کلّی مصاحبه شوندگان تحقیق با توجه به معیارهای خبرگی