-
- بیکار یا بیکار پنهان
-
- فاقد درآمد ثابت
-
- معمولاً دارای پایین ترین گروه درآمد شهری
-
- توان مالی ورود به بازار رسمی زمین و مسکن را ندارند.
-
- به سختی طالب سرپناه هستند.
-
- آماده ی پذیرش خطرات دریافت زمین به شکل غیرقانونی هستند”( پیران،۱۳۷۰: ۶۷).
۳-۸-۲- ویژگی های اجتماعی- فرهنگی
سکونتگاه های غیررسمی علیرغم موقعیت مکانی در داخل یا حاشیه شهر از لحاظ اجتماعی- اقتصادی، این گروه اکثراً جذب نظام اجتماعی و اقتصادی شهر نشده اند و به لحاظ فرهنگی و سیاسی نیز در انزوا هستند. ریشه های روستایی و عشایری و عدم تطبیق با زندگی و فرهنگ شهری و نیز عدم امکان جذب در نظام اجتماعی- اقتصادی از نقاط عطف تعریف این سکونتگاه ها است( داودپور،۱۳۸۴: ۴۳). “از نظر فرهنگی حاشیه نشینان شخصیت هایی هستند که از حاصل برخورد یا پیوند دو نظام فرهنگی متفاوت و احیاناً متخاصم ظهور می کنند. وی معتقد است چنین موجود دو رگه ای به طور همزمان نسبت به هر دو نظام فرهنگی احساس تعلق و بستگی دارد و در عین حال خود را نسبت به هیچ کدام کاملاً متعلق و متمایل نمی داند”(پیران، ۱۳۷۰: ۶۸).
داودپور به نقل از حسین زاده دلیر، مهمترین ویژگی های اجتماعی حاشیه نشینان را به شرح زیر طبقه بندی می کند:
-
- عمدتاً جمعیت حاشیه نشین را جوانان تشکیل می دهد.
-
- در ساختن محیط مسکونی خود و در برابر عملیات تخریب روحیه بسیار قوی همکاری دارند.
-
- به افراد غیرساکن در منطقه اعتماد نداشته و در مسائل خود، آنها را شرکت نمی دهند.
-
- به لحاظ عدم وجود فضای کافی اغلب اوقات خود را در خارج از چارچوب مسکونی می گذرانند.
-
- ناهنجاری اجتماعی به لحاظ از بین رفتن ارزشهای انسانی در حاشیه شهرها سریع تر پرورش یافته و اعمالی نظیر دزدی، اعتیاد، قاچاق و فحشا در آنجا بیش از متن اصلی شهر دیده می شود( داودپور،۱۳۸۴: ۴۴).
“در واقع در اثر مهاجرت روستاییان، نقش خانواده در انتقال مبانی ارزشی و دینی و ملی به فرزندان کاهش می یابد و جامعه انتقال وظایف تربیتی را بر عهده می گیرد. در نتیجه زمینه ها و بستر تعارضات و نیز نفوذ فرهنگ بیگانه به هویت دینی و ملی جوانان ایجاد و الگوهای ضدفرهنگ و دینی تقویت شده و این مرحله آغازین گسترش مشکلات اخلاقی، فساد و بی بندوباری و فحشا در شهرها به خصوص محلات فقیرنشین خواهد بود”( قاسمی سیانی، ۱۳۸۸: ۱۶۱).
در برخی از اسناد، سازمان ملل نیز حاشیه نشینان را از طریق خصیصه های اقتصادی، فرهنگی تعریف کرده و آنها را مهاجرینی می داند که تحصیلات و سواد کافی ندارند، از آموزش و مهارت برای استخدام در بخش رسمی برخوردار نیستند و زمینه های قبلی آنها، آنان را غیرقابل استخدام در بخش های رسمی شهری می کند. همچنین از نظر سابقه ی شهرنشینی آنها را متعلق به مزرعه و روستا می دانند و چون از درجه بیسوادی بالا و سطح سواد پایین و فرهنگ روستایی برخوردارند نمی توانند در زندگی شهری مشارکت داشته باشند( داودپور، ۱۳۸۴: ۴۶).
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
بنابراین می توان نتیجه گرفت که “تفاوت فرایند توسعه غیررسمی و اشکال متفاوت آنها قبل از هر چیز به مشخصات و ویژگی های فرهنگی برمی گردد. این امر به معنای تأثیر عوامل و شیوه های فرهنگی متفاوتی در نحوه شکل گیری سکونتگاه های غیررسمی است. عواملی چون نظام مالکیت، سازمان یافتگی اجتماعی، هنجارهای قانونی، مذهب، نظام خویشاوندی، روابط قومی و نژادی و نظام گسترده ای از ارزش ها و هنجارهای حاکم بر روابط فردی و جمعی در درون اجتماع و نیز در ارتباط با دولت بر آن مؤثر است. بر این مبنا تفاوت های رفتاری سکونتگاه های بی ضابطه نمودی از مجموعه پیچیده روابطی است که الگوی رفتاری خاصی را تعیین می کند که توسط آنها جوامع زندگی اجتماعی خود را باز می یابند” ( شیخی، ۱۳۸۰: ۴۸).
۴-۸-۲- ویژگی های حقوقی
اسکان غیررسمی به نوعی اسکان گفته می شود که افرادی بدون اجازه و یا پرداخت اجاره بها مکان آنها را اشغال کرده و آن را سرپناه خویش قرار داده اند. این تعریف فقط به جنبه فیزیکی اسکان غیررسمی پرداخته و تصرف عدوانی را لازمه اسکان غیررسمی دانسته است(عسگری طباطبایی، ۱۳۸۱: ۱۰۲). “اغلب ساکنان این سکونتگاه ها، فاقد مالکیت زمینی هستند که خانه خود را بر روی آن ساخته اند. این زمین می تواند زمین های دولتی و خصوصی خالی از سکنه و یا قطعات زمین حاشیه شهر مانند زمین های باتلاقی نامطلوب باشد. بنابراین زمانی که زمین توسط مالکی احیاء نشود و مورد استفاده قرار نگیرد، برای یک تصرف کننده غیرمجاز مناسب است تا خانه خود را بر روی آن بسازد”(داداش پور و علیزاده، ۱۳۹۰: ۳۶).
ویژگیهای سکونتگاه های غیررسمی
منبع: مطالعات نگارنده
شکل شماره۶: ویژگی های سکونتگاه های غیررسمی
۹-۲- دیدگاه های رایج در زمینه اسکان غیررسمی
اهمیت بررسی دیدگاه ها و نظریه ها پیرامون هر موضوعی از آنجا ناشی می شود که آگاهی و بینش کافی پیرامون دیدگاه های مطرح، موضوع مورد پژوهش محقق را، در مسیری قرار دهد که دستیابی به اهداف مورد نظر را محقق سازد. بنابراین برای مقایسه و درک رفتارها و ویژگیهای کلی حاکم بر موضوعات مشابه، باید سیر تفکر و تکامل دیدگاه های مختلف و مرتبط با موضوع، بررسی شود.
تاکنون اندیشمندان، پژوهشگران، مدیران و برنامه ریزان نظریات متفاوتی در خصوص سکونتگاه های خودرو ارائه کرده اند که با توجه به ماهیت و زمینه های مشترکی که در نوع نگرش برخی از نظریه ها دیده شده است، به طور کلی می توان دیدگاه های مرتبط با پدیده اسکان غیر رسمی را ، در قالب چند دیدگاه کلی طبقه بندی کرد، که در این تحقیق، این دیدگاه ها با توجه به اهداف، به دو دسته کلی تر تقسیم بندی شده اند:
-
- دیدگاه هایی که با هدف شناسایی دلایلشکل گیری سکونتگاه های غیررسمی مطرح شده اند. (علت گرا) مانند: دیدگاه لیبرال، رادیکال و جامعه گرایان جدید
-
- دیدگاه هایی که در برخورد با پدیده اسکان غیررسمی به دنبال راه حل هستند. ( راه حل گرا) مانند: دیدگاه مسأله گرا، بنیادگرا و هدفگرا
۱-۹-۲- دیدگاه لیبرال
در این دیدگاه اسکان غیر رسمی به مثابه معلول عوامل داخلی در کشورهای در حال توسعه تلقی شده است و در جهت گذار از جامعه سنتی به جامعه صنعتی، این نوع اسکان به عنوان ضرورتی در فرایند این تحول قلمداد می شود(احمدیپور، ۱۳۷۴: ۳۴). ” این دیدگاه، با آنکه به برخی از ابعاد پدیده حاشیه نشینی توجه دارد، اما تحلیل ریشه ای از مسأله به دست نمی دهد و به طور کلی با حقیقت درگیر نمی شود و واقعیت موجود اسکان غیر رسمی را از تبعات نظام جهانی موجود که در مجموع مورد قبول است می داند، و بیشتر به برخی جنبه های اجتماعی، کالبدی و اقتصادی حاشیه نشینی تأکید دارد. اندیشمندان لیبرالی تضادهای ناشی از رشد نامتعادل اقتصادی و یا روابط متروپل و اقمار را دست کم می گیرند و در زنجیره روابط نظام اقتصادی، تنها بر ویژگی الگوی رشد اقتصادی نامتعادل تکیه می کنند، تجزیه و تحلیل آنان از روابط اقتصادی کشورهای در حال توسعه، عمدتاً بر پایه شناخت عوامل درونی استوار است و از بیان بر هم کنش عوامل برونی و درونی نظام اقتصادی و عملکرد روابط بین المللی اقتصادی کشورهای توسعه یافته بر کشورهای در حال توسعه، پرهیز می کنند”(حاج یوسفی،۱۳۸۱: ۱۶).
به طور کلی، تا این اواخر دیدگاه اغلب اقتصاددانان لیبرال غربی، مهاجرت از روستا به شهر در فرایند توسعه اقتصادی مطلوب به شمار می آمد و تصور می شد که مهاجرت داخلی، فرآیندی طبیعی است که نیروی کار اضافی به تدریج از بخش روستایی خارج می شوند تا نیروی کار مورد نیاز رشد و توسعه صنعتی را تأمین کنند(تودارو، ۱۱۳۸۲: ۳۸۱)، اما ” نتیجه فرایند مهاجرت و توسعه شهرنشینی شتابان و ناهمگون کلانشهرهای کشورهای در حال توسعه دیدگاه اقتصاددانان لیبرال را تغییر داد و از دهه هفتاد به بعد دیگر اقتصاددانان و اندیشمندان توسعه، مهاجرت از روستا به شهر را جریانی سازنده و ضروری برای حل مشکل تقاضای در حال رشد شهرها برای نیروی کار نمی دانند.این عامل به تشدید مسائل جدی بیکاری شهری منجر می شود که خود ناشی از فقدان تعادلهای اقتصادی و ساختاری بین مناطق شهری و روستایی است.نتایج پژوهشهای آماری نشان می دهد که آهنگ شتابان مهاجرتهای بی رویه از روستا به شهر، علاوه بر دامن زدن به نابسامانیهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، حاشیه نشینی شهری را پدید می آورد، و در واقع فقر روستایی به فقر شهری با کلیه محرومیتهای آن تغییر مکان می دهد”( همان منبع : ۳۸۲).
۲-۹-۲- دیدگاه رادیکال
“در دهه های ۶۰ و ۷۰ میلادی بر خلاف اندیشمندان لیبرالی، گروه دیگر متفکران، از جمله نظریه پردازان مکتب وابستگی در آمریکای لاتین، مانن، کوندرفرانک، دوس سانتوس، فورتادو، مانوئل کاستل و کسانی دیگر به طور کلی عقب ماندگی کشورهای در حال توسعه(کشورهای وابسته)را معلول تسلط اقتصادی کشورهای توسعه یافته کنونی می دانند و به نظر آنها الگوی توسعه وابسته و برونزا و جریان صنعتی شدن وابسته، شهرنشینی شتابان و ناهمگون را به دنبال دارد که به موازات رشد نامتعادل، نابرابری درآمدها افزایش می یابد و عدم تعادلهای ساختاری جامعه شتاب می گیرد و به دیده آنها برآیند عملکرد توسعه وابسته عبارتست از پیدایش شکاف طبقاتی میان شهر و روستا و در نتیجه ظهور گروه های حاشیه نشین شهری”(حاج یوسفی،۱۳۸۱: ۱۷).
به طور کلی اندیشمندان مکتب وابستگی، توسعه نیافتگی را معلول ویژگیهای درونی ساختار اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کشورهای در حال توسعه نمی پندارند، بلکه نتیجه روابطی اقتصادی و سیاسی می دانند که در طول تاریخ کشورهای توسعه نیافته(اقمار)را به کشورهای پیشرفته (متروپل)پیوند داده و توسعه دومی(کشورهای پیشرفته) را به هزینه عقب ماندگی اولی(کشورهای توسعه نیافته) فراهم آورده است(همان منبع : ۱۸).
۳-۹-۲- دیدگاه جامعه گرایان جدید
از دیدگاه اندیشمندان مکتب جامعه گرایان جدید، حاشیه نشینی و پیدایش گروه های حاشیه ای و فقیر در جوامع شهری کشورهای در حال توسعه، ناشی از عملکرد روند طبیعی تضاد میان کار و سرمایه است، و پیامد قهری عملکرد قوانین حاکم بر نظام اقتصاد سرمایه داری، یعنی تمرکز و انباشت سرمایه، رشد ناموزون اقتصادی و بروز تضادهای اجتماعی(تضاد اراضی بین دهقانان زمین دار و بی زمین، تضاد بین زندگی شهری و روستایی، تضاد طبقاتی و غیره)است. بنابراین در جریان تحولات ناهماهنگ جامعه سرمایه داری، گریز از بروز تضادها و مشکلات اجتماعی از جمله پیدایش حاشیه نشینی در شهرهای بزرگ اجتناب ناپذیر است( داداش پور و علیزاده، ۱۳۹۰: ۵۰).
این دیدگاه نگاه خرد و عوامل درونی بر مسأله اسکان غیررسمی دارد و به عوامل بیرونی و نقش بین المللی اقتصادی و علل پیدایش این سکونتگاه توجهی ندارد و آن را نتیجه واقعیت موجود از تبعات نظام جهانی موجود که در مجموع مورد قبول است، به حساب می آورد و آگاهانه از درگیر شدن با آن اجتناب می کند.
آنها الگوی توسعه وابسته و برونزای و جریان صنعتی شدن وابسته را عامل شهرنشینی شتابان و ناهمگون می دانند که به موازات آن رشد نامتعادل، نابرابری درآمدها و عدم تعادل های ساختاری جامعه را باعث شده است.
در این دیدگاه اسکان غیررسمی و پیدایش گروه های حاشیه ای و فقیر در جامعه های شهری کشورهای در جهان سوم را ناشی از عملکرد روند طبیعی تضاد میان کار و سرمایه می دانند .
منبع: مطالعات نگارنده
شکل شماره۷: دیدگاه های علت گرا
۴-۹-۲- دیدگاه مسأله گرا (عمدتاً متعلق به قبل از دهه ۱۹۷۰)
مجموعه نظریاتی که تحت عنوان نگرش مسأله گرا دسته بندی شده اند به طور اساسی پدیده اسکان غیررسمی یا حاشیه نشینی را به عنوان یک عارضه و یک مسئله دائمی شهری تلقی می کنند و بدون توجه و تلاش برای شناخت ریشه ها و بنیادهای مسأله و عوامل اساسی مؤثر در پیدایش و شکل دهی و ساختاربخشی این گونه سکونتگاه ها، تنها چنین روندی را جریان طبیعی حیات بشر می دانند. چنین نگرشی با دید عادی و طبیعی به پدیده ی مذکور نگریسته و صرفاً عوارض سوء آن را در ایجاد ناهنجاریهای فضایی، فساد اجتماعی، جرم و جنایت و انواع آسیب های اجتماعی، اقتصادی و کالبدی توصیف می کند( شیخی، ۱۳۸۲: ۱۳۷).
” به نظر برگس و پارک دیدگاه مسأله گرا که در تقسیم بندی های عام نظری در دسته نظریه کارکردگرا قرار گرفته است اصولاً با نگرشی منفی و آسیب شناختی نسبت به پدیده، آن را در روند رشد طبیعی شهر امری عادی و معمولی دانسته و اصولاً سکونتگاه های خودرو را به عنوان مکان در حال تحول و دگرگونی شهر که طی فرایند جدائی گزینی مبتنی بر رقابت، سلطه، توالی و هجوم شکل گرفته و مکان بیشترین جرم و جنایت با ظاهری اندوهبار و مخروبه، آلوده و کثیف و … هستند معرفی می کنند. این دیدگاه در تحلیل نهایی برنامه ریزان شهری را مانند پزشکانی می داند که با عمل جراحی مناطق آلونک نشین را از پیکر شهرها جدا می کنند تا از گسترش و سرایت این ناخوشی واگیردار به سراسر ارگانیسم جلوگیری نمایند”(شیخی، ۱۳۸۰: ۳۰).