۷-۶-۲-۲- نهی از همرازی باکافران: ۲۷۶
۷-۶-۲-۳- نهی از ازدواج با کافران: ۲۷۷
۷-۶-۲-۴- جداسازی کافران محارب از سایر کافران ۲۷۸
۷-۶-۲-۵- رد هدیه مشرکان ۲۷۸
نتیجهگیری ۲۷۸
فصل هشتم: کنش دعوتی، الگوی ارتباط میانفرهنگی اسلامی ۲۸۷
کنش دعوتی، برآیند اصول حاکم بر ارتباط میانفرهنگی ۲۸۷
مقایسه کنش دعوتی و کنش ارتباطی ۲۸۹
مقایسه کنش دعوتی با سایر کنشها ۲۹۵
۸-۱- دلالتهای کنش دعوتی در ارتباط میانفرهنگی ۳۰۴
۸-۱-۱- بهرهگیری از روشهای سه گانه حکمت، موعظه و جدال احسن ۳۰۵
۷-۱-۱-۱- غلبه بر موانع ارتباط ۳۱۱
۷-۱-۱-۱-۱- سوء تفاهمها(بهعنوان مهمترین مانع ارتباط) ۳۱۱
۷-۱-۱-۱-۲- قوممدارای ۳۱۵
۷-۱-۱-۱-۳- موانع عاطفی ۳۱۸
۷-۱-۱-۱-۴- ارتباط یکسویه در فضای گفتگو ۳۱۹
۷-۱-۱-۱-۵- شروع از نقاط منفی (انتقاد گزنده) ۳۱۹
۷-۱-۱-۱-۶- پرسشگری منفی ۳۲۰
۷-۱-۱-۲-۱- برخورداری از دانشهای ضروری برای ارتباط میانفرهنگی ۳۲۲
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۷-۱-۱-۲-۲- آشنایی با زبان مخاطب ۳۲۳
۷-۱-۱-۲-۳- اطلاع از حساسیتهای فرهنگی ۳۲۸
۷-۱-۱-۲-۴- پاسخ گویی به پرسشها ۳۳۲
۷-۱-۱-۳- پشتیبانی گفتار با عمل ۳۳۳
۷-۱-۱-۴- اتباع احسن ۳۳۶
۷-۱-۱-۵- صبر و شکیبایی در دعوت به اسلام ۳۳۸
فصل نهم: خلاصه و نتیجهگیری ۳۴۰
منابع و مآخذ ۳۴۸
کلیات
بیان مسأله
ارتباط در گذشته و برای انسان نخستین، افزون بر کارکردهایی که در جهت حفظ حیات و یاریگرفتن از دیگران داشته، زمینهساز فعالیتهای اجتماعی و سرآغازی بر زندگی اجتماعی بوده است. اما در عصر حاضر اهمیت برقراری ارتباط بهحدی است که انسان، پیوسته در جهت ابداع و ساخت انواع وسایل، ابزارها، روشها و شیوههای کارآمدتر ارتباط جمعی و بینفردی کوشیده است. وقتی با دیگران اختلاف پیدا میکنیم، کارشناسان بهما پیشنهاد میکنند با یکدیگر گفتو گو کنیم. ارتباط داشتن و کسب مهارت ارتباطگیری با دیگران در شکلهای گوناگون ارتباط اجتماعی در زندگی همه ما نقش مهمی ایفا میکنند. از سالهای نخستین بهناچار با زبانهای بیگانه آشنا میشویم و برای اینکه آنها را بهخوبی یاد بگیریم، کار و تمرین مستمر میکنیم. دو زبانه بودن بهتدریج به شرط لازم بسیاری از شغلها تبدیل شده است. مسأله فقط توانایی زبانی نیست، بلکه کسب مهارت و آشنایی با نظامهای ارتباطی مهم دیگر نیز اهمیت دارد. بنابراین، مهارتهای ارتباطی محدود بهمهارتهای زبانی نمیشود، بلکه همچنین شامل مهارت داشتن در نظامهای نشانهای و ارتباطی دیگر بهمنظور اجرای صحیح نیز میشود.[۱] به اینترتیب رسانهها تاثیرات شگرفی برجای میگذارند لکن تاثیر رسانهها صرفا سطحی، آن هم در سطح جهانی نیست، بلکه آنها تاثیرات عمیقی بر مناسبات اجتماعی و روابط انسانی نیز داشتهاند. شبکه اینترنت شکل ارتباطی کاملا جدیدی است که نتایج پیدایش آن هنوز بر ما روشن نیست.
با همین اشاره سطحی میتوان پی برد که ما برای زندگی کردن در جامعه جدید تا چه میزان به ارتباط وابستهایم و این پدیده چه نقشی در زندگی ما ایفا میکند. «ارتباط» عنصری اجتنابناپذیر و ساختاری در جامعه جدید است؛ پس در تمام شکلهای گوناگون و متمایز آن موضوع محوری پژوهشهای جامعهشناختی قرار میگیرد. ارتباط از دو جهت برای جامعهشناسی دارای اهمیت است. از یکسو جامعهشناسی دگرگونی در جامعه جدید را ناشی از تغییر شکلهای ارتباطی ارزیابی میکند و از سوی دیگر ارتباط را راهحل بسیاری از مسائل موجود در جامعه جدید ارزیابی میکند.[۲]
امروزه بخش قابلتوجهی از ارتباطات انسانی به ارتباطات میانفرهنگی اختصاص دارد. ارتباطات میانفرهنگی در شکلهای بیوسطه و با واسطه آن در طول تاریخ بشر هیچوقت مانند اکنون اهمیت پیدا نکرده بود؛ چرا که هم مسافرتهای خارجی و هم استفاده از محصولات فرهنگی و علمی سایر جوامع و فرهنگها در مقایسه با دوران اخیر بسیار ناچیز بوده و از اهمیت چندانی برخوردار نبوده است. امروزه ارتباط میان انسانها از سویی بهدلیل گسترش وسایل حمل و نقل در سراسر جهان افزایش چشمگیری داشته،[۳] و از سوی دیگر، در نتیجه ظهور فناوریهای ارتباطی، برای برقراری ارتباط میانفرهنگی هیچ نیازی به مسافرتهای طاقت فرسا و یا طولانی وجود ندارند. افراد زیادی بدون اینکه حتی از خانه خود بیرون بروند با دیگران ارتباطِ میانفرهنگی برقرار میکنند؛ آنان با تماشای فیلمها و سریالهای خارجی، با بهره گرفتن از فضای سایبر بهعنوان یک کاربر اینترنتی و حتی با مطالعه آثار مکتوب (اعم از علمی، آموزشی، داستانی و …) و همینطور با ارائه اطلاعات و آثار خود در حال برقراری ارتباط میانفرهنگیاند.[۴] تعداد بیشمار از مردمان در شبکههای مجازی(سادهترین شکل ارتباط میانفرهنگی) حضور دارند و شاید بتوان ادعا کرد که در شرایط کنونی ارتباطات میانفرهنگی بهیک امر اجتناب ناپذیر و بهتعبیری به بخش ضروری ارتباطات بشر[۵] تبدیل گشته و همین پدیده بسیار مهم است که ارتباطات میانفرهنگی را در کانون توجه دانشمندان عرصه فرهنگ و ارتباطات قرار داده است. حتی ادعا میشود که: ارتباطات میان فرهنگی، موضوعی مهم و فوری است چون بنظر میرسد آینده زندگی اجتماعی بشر ضرورتا با نگرش ما نسبت به ارتباطات میان فرهنگی گره خوره است.[۶]
در بیشتر موقعیتها، ارتباطگرانِ میانفرهنگی اشتراک زبانی ندارند،[۷] اما مسایل ارتباطی در قلمرو غیرکلامی بزرگتر رخ میدهد. ارتباط غیرکلامی یک فرایند ظریف، چندبعدی، و غالبا خودجوش است. در واقع، افراد از بیشتر رفتارهای غیرکلامی خود که بدون توجه، خود بهخود و غیرارادی انجام میشود آگاه نیستند. از آنجا که ما اغلب از رفتارهای غیرکلامی خود هم آگاه نیستیم، تشخیصدادن و تسلط بر رفتارهای غیرکلامی در فرهنگی بیگانه بینهایت مشکل است.
با جدی شدن حوزه مطالعه ارتباطات و فرهنگ و روابط متقابل آنها، در دهه هزار و نهصد و هفتاد رشته علوم ارتباطات به ارتباطات میانِ فرهنگها توجه و آن را از حیطه خاص رفتار خارج کرد. مطالعات ارتباطات بینفرهنگی، در مورد روابط ارگانیک میان ارتباطات و فرهنگ، نه فقط از منظر عناصر رفتاری و بیرونی بلکه با توجه به اجزای شناختی نظیر نظامهای دریافت و شیوههای استدلال نظریهپردازی کرد. این رویکرد مردم را نه فقط بهعنوان ساختارهای اقتصادی – اجتماعی و تودههای منفعل جامعهشناختی بلکه بهمثابه نظامهای فرهنگی مورد توجه قرار میدهد. در واقع ارتباطات بینفرهنگی بیشتر بر ارتباطات فردی، روبرو و مستقیم متمرکز شده است.[۸]
اسلام بهعنوان دینی جهانشمول، به همه عرصههای حیات بشر(فردی و اجتماعی) توجه دارد. با جدی شدن ارتباطات میانفرهنگی، حساسیت دانشمندان اسلامی نیز به تناسب جدیتر میشود. چون از سویی، ارتباطات میانفرهنگی به احتمال زیاد با «فرهنگپذیری» همراه خواهد بود. «فرهنگپذیری عبارت است از یادگیری، مشارکت و درونی کردن نمادها و رفتارهایی که در محیط فرهنگی جدید رایج است. فرهنگپذیری اغلب با «فرهنگزدایی» یعنی فراموش کردن یا جایگزین کرن شماری از نمادها و کردارهای مألوف فرهنگ اولیه همراه است.»[۹] از سوی دیگر، از نظر اسلام ارتباطات میانفرهنگی دارای اهمیتی مضاعف است. چرا که اسلام به گسترش ارتباطات مسلمانان با غیرمسلمانان در جهت تبلیغ دین توصیه و تاکید میکند و به ارتباطات انسان در همه ساحتها، بهویژه ارتباط با غیرمسلمان، حساسیت ویژهای نشان دادهاست. این حساسیت از نخستین روزهای ظهور اسلام وجود داشته است. «نهضتهای پیامبران الهی، پیوسته در محیطهایی شکل گرفتهاند که مولفهی فرهنگیشان، تعارض آشکاری با محتوای باورها، ارزشها و هنجارهای الهی آن نهضتها داشتهاند. رشد این نهضتها و تبدیل شدن آنها به اجتماعهای دارای هویت فرهنگی خاص، در کنار رسالتی که برای انتقال پیام و ترویج باورها و ارزشهای الهی خود داشتهاند، ارتباط آنها با فرهنگهای استقراریافته آن محیطها را به موضوعایی برای برای مطالعات ارتباطات میانفرهنگی بدل کرده است. این ارتباطها بهطور عمده، از نوع تقابل فرهنگی بودهاند؛ زیرا مولفههای اعتقادی و ارزشی زیربنایی آن فرهنگها را زیر سوال میبردند و جهتگیری آنها را مخالف با منافع و مصالح واقعی انسانها میدانستند. پس همواره با مقاومتهای فرهنگی روبهرو بودند».[۱۰]
اسلام، بهعنوان دینی که مدعی جهانشمولی و خاتمیت است، در همان حال که مقاطع گوناگون حیات اجتماعی خود را آکنده از تعاملهای تعیینکننده با فرهنگیهای همسایه دیده، حساسیتهای مضاعفی را نیز برانگیخته است.[۱۱]
اکنون که پیشرفت صنعت ارتباطات، حصارها و مرزها را در هم نوردیده و روز بهروز انسانها را بههم نزدیکتر مىکند و مىرود که تمامى انسانهاى کره زمین را در یک دهکده جهانى گردآورد، مسأله ارتباطات میانفرهنگی و چگونگی تعامل با دیگران در زاویههاى گوناگون: اقتصادى، فرهنگى، سیاسى و… مسأله روز همه مسلمانان مىگردد[۱۲] و پرسشهاى انبوهى را فراروى فقیهان و اسلامشناسان مىنهد.
ارتباطات صرفا یک قالب رفتاری نیست؛ بلکه با آگاهی و معرفت نیز ارتباط پیدا میکند. یک مسلمان همچنان که میتواند در یک ارتباطِ میانفرهنگی بر مخاطب خود تاثیر بگذارد، احتمال تاثیرپذیریاش نیز وجود دارد. بهطور کلی، اینکه ارتباط با چه کسی با چه شیوهای و با چه محتوایی صورت گیرد کاملا مهم بوده و در سرنوشت فرد و حتی جامعه مسلمین تاثیر میگذارد؛ این حساسیتها بتدریج جدیتر میگردد. دقیقا همین موارد است که ارتباطات میانفرهنگی را برای پژوهشگر اسلامی به یک «مسأله» تبدیل میکند که برای حل آن باید به پرسشهای ذیل پاسخ دهد:
-
دین اسلام چه الگویی را برای ارتباطات میانفرهنگی ارائه میدهد؟
-
- ویژگیهای اصلی ارتباطات میانفرهنگى از نظر اسلام کدامند؟
-
- آیا ارتباطات میانفرهنگی از اصول و قواعد خاصی پیروی میکند؟
-
- ارتباط با افراد جوامع دیگر(اعم از مسلمانان و غیرمسلمانان) با چه هدفی صورت میگیرد؟
-
بسیاری از متولیان فرهنگی همواره در صدد پیدا کردن راهی برای بهینهسازی روابط اجتماعی در ساحتهای مختلف آن بودهاند؛ ولی ظاهرا هیچگاه چنین اتفاقی در حد انتظار رخ نداده؛ یا دستکم مقیاسی برای اطمینان از سنجش اثربخشی برنامهها وجود نداشته است. همۀ کسانی که به بهبود وضعیت روابط اجتماعی میاندیشند، از فقدان الگوی رفتاری جامع که بر دادههایی قابل اعتماد مبتنی باشد، گله دارند. بهطور طبیعی دستیابی به دادههای مبتنی بر تحقیقات علمی که بتوان براساس آن رفتارهای اجتماعی را تنظیم و یا به برنامهریزی کلان پرداخت، نیازمند آگاهی از مطلوبیتهای اسلام است. تاکنون به بررسی جامع دست نیافتهایم که در آن بهطور خاص به الگوی مطلوب در عرصۀ ارتباطات میانفرهنگی پرداخته و سپس بر اساس آن، تحقیقات توصیفی و توصیههای هنجاری شکل گرفته باشد. این رساله هم نگاهی جامع به ارتباطات میانفرهنگی دارد و هم، زمینه را برای بررسیهای میدانی فراهم میکند.
ضرورت و اهمیت تحقیق
گسترش ارتباطات در سطح جهانی و پیامدهایی که بهویژه برای جوامع اسلامی و مسلمانان خواهد داشت تحقیق درباره این موضوع را به یک ضرورت انکارناپذیر تبدیل کرده است. برغم اهمیت بسیار زیاد عرصه ارتباطات میانفرهنگی، آنچنان که باید توجه پژوهشگران ارتباطی به این موضوع معطوف نگشته است و از اینرو در این خصوص خلاء جدی وجود دارد. پژوهش حاضر در جهت پاسخ به یکی از مسائل فراوانی که در این عرصه وجود دارد، شکل گرفته است.
فرضیهها
معمولا اعتقاد بر این است که لزوم ارائه فرضیه تنها در تحقیقات تبیینی است.[۱۳] یعنی دستکم دو متغیر در آنها حضور دارد.[۱۴] فرضیه «حدسی است عالمانه درباره ارتباط میان دو متغیر یا بیشتر».[۱۵] در غیر از اینگونه تحقیقات، مسأله یا موضوع پژوهش فقط به صورت سوال بیان می شود[۱۶] و محقق هم در پایان پژوهش به آنها پاسخ می دهد. این تحقیق از سنخ مطالعات و بررسیهای اکتشافی است بنابراین از طرح هرگونه فرضیهای صرفنظر میکنیم.