۲-۱-۴) نظریه های مدیریت سود
نظرات متفاوت در عرصه مدیریت سود هر یک نظریه یگانه ای را برای چرایی مبادرت شرکتها به مدیریت سود پیشنهاد میدهند. بنابرین، مانند هر عرصه با صحنه پژوهشی حسابداری دیگر، اتفاق نظر و اجماع در خصوص یک نظریه یگانه برای تبیین و پیشبینی مدیریت سود وجود ندارد. فهرست پربسامدترین نظریه های مدیریت سود عبارتند از:
-
- نظریه چشم داشت
-
- نظریه کارگزاری
-
- نظریه حساب شویی
-
- نظریه پذیرایی
- نظریه شرکت
به نظر میرسد تمام نظریه های مدیریت سود در سه چیز اشتراک دارند:
۱)تمام آن ها میکوشند رابطه بین مدیران شرکتها و گروه با گروههای استفاده کنندگان یا ذینفعان را نسبت به مدیریت سود تبیین کنند،
۲)به این دلیل و به دلیل استفاده از دو مقدمه منطقی «انسان عقلایی» و« نفع شخصی» و محصول این دو، یعنی”بیشینه سازی مطلوبیت”. همه این نظریه ها میکوشند رابطه مدیریت سود و ارزش را تبیین کنند،
۳)تمام این نظریه ها در عصر یکه تازی حسابداری اثباتی پرداخته شدهاند و بنابرین طبیعت اثباتی و استقرایی دارند و ازمشاهده و تجربه استفاده شده اند.
رانن و یاری[۸](۲۰۰۸) نظریه شرکت را به عنوان یک نظریه مسلط میپذیرند و آن را در صدر نظریه های دیگر مینشانند. همه نظریه های مدیریت سود میکوشند رابطه درون شرکتیها و برون شرکتیها را نسبت به پدیده مدیریت سود تبیین کنند. بنابرین میتوان نتیجه گرفت که نسبت پارادایمی بین نظریه شرکت رقبایش وجود دارد و از این رو نظریه های رقیب هر کدام در قالب رویکردهای نظریه شرکت قرار میگیرند.
هرکدام از نظریه ها به صورت خلاصه در زیر شرح داده شده اند:
نظریه چشم داشت- دو رویکرد به این نظریه وجود دارد: ۱- نظریه چشم داشت اطلاعاتی و ۲-نظریه چشم داشت ارزشی. هردو رویکرد ریشه در نظریه چشم داشت روانشناسی دارند.
برای اولین بار نظریه چشم داشت در حوزه حسابداری با رویکرد چشم داشت اطلاعاتی وام گرفته شد. اما سپس رویکرد ارزشی به این نظریه در کانون پژوهشهای مدیریت سود قرارگرفت.
اسچیپر[۹] چشم انداز اطلاعاتی را در مقام عنصر کلیدی زیربنای مطالعه پدیده مدیریت سود قرار میدهد. بر این اساس چشم داشت اطلاعاتی در اثر عدم تقارن اطلاعاتی که در ساختارهای شرکتهای سهامی پیچیده بین مدیریت مسلط و گروه ذینفعان دور افتادهتر وجود دارد ایجاد میشود. وی معتقد است چشم داشت اطلاعاتی فرض میکند که افشاهای حسابداری دارای یک درونه یا باراطلاعاتی است که علائم فایده مندی را به ذینفعان استفاده میکنند.
بورگستیلر و دیچاو[۱۰] رویکرد ارزشی را به نظریه چشم داشت اتخاذ میکنند. طبق این رویکرد، تصمیم گیران یا ذینفعان ارزش را با توجه به یک مبلغ مرجع مانند سود استخراج میکنند تا سطوح مطلق ثروت. یعنی توابع ارزش گذاری افراد در دامنه زیان، محدب و در دامنه سود، مقعر است. این تلویحاً این مفهوم را میرساند که زیانها ناخوشایندتر از سودها هستند. از این رو، ذینفعان بالاترین ارزش را وقتی به دست میآورند که ثروت از یک زیان به یک سود به نسبت یک نقطه مرجع حرکت میکند. مخلص کلام این است که اگر همه چیز ثابت بماند، سرمایه گذاران ترجیح میدهند در شرکت هایی سرمایه گذاری کنند که سود کوچکتر را گزارش میکنند تا شرکت هایی که دارای سود نوسانپذیر هستند. بنابرین تغییر در سود و سطح صفر سود دو نقطه مرجع گزارش کنند بنابرین پاداش دریافت خواهند کرد. به عبارتی سود در مقایسه با زیان و تغییر مثبت
در مقایسه با تغییر منفی به عنوان مرجع پاداش محسوب میشوند. این نظریه همچنین گزینه مناسبی برای نظریه مطلوبیت مورد انتظار است (کونس و مرسر[۱۱]، ۲۰۰۵، ۱۸۵).
نظریه کارگزاری– دو رویکرد به این نظریه در نوشته های مدیریت سود مطرح است:
۱)رویکرد سهامداران و ۲) رویکرد ذینفعان.
طبق رویکرد سهامداران یا رویکرد سنتی به نظریه کارگزاری، تضاد منافعی بالقوه بین سهامداران و مدیران وجود دارد. مدیران میکوشند ثروت خود را بیشینه کنند. این ثروت با افزایش پاداش، افزایش ارزش اختیارنامههای سهام یا ارزش سهام، یا کسب موقعیت شغلی بهتر افزایش مییابد. تأکید بر سود کوتاه مدت و فدا کردن سود بلندمدت بهترین و کوتاه ترین افزایش ثروت است. بر این اساس مدیران، مشوق لازم را برای مدیریت سود دارند.
طبق رویکرد ذینفعان به نظریه کارگزاری، تضاد منافع به تمام گروههای ذینفعان تعمیم داده میشود. پرایور، ساروکإ و تریبو (۲۰۰۶) معتقدند بر اساس این رویکرد مدیران نه تنها با سهامداران، بلکه با دیگر گروههای ذینفعان شرکت رابطه دارند. آنان رابطه مثبتی را بین مدیریت سود و مسئولیت پذیری اجتماعی شرکت یافتند.
نظریه حسابشویی– جوردن و کلارک میگویند: نظریه حسابشویی یا استحمام یعنی اگر شرکتی در یک سال سود پایین را تجربه کند ممکن است سود آن سال را با شستن یا استحمام داراییها(تبدیل آن ها به هزینه) کاهش دهد. بر این اساس اگر حساب شویی در چارچوب اصول حسابداری همگانی باشد مدیران بعداً از بابت حساب شویی هایی که قبلاً انجام دادهاند جریمه و توبیخ نمیشوند. بعضی دیگر مانند زاروین[۱۲] معتقدند حساب شویی زمانی رخ میدهد که مدیران جدید جایگزین مدیران قبلی میشوند و برای اینکه بعداً عملکرد خوبی از خود نشان دهند حسابشویی اساسی راه میاندازند. مهمترین ضعف این نظریه این است که فقط بخشی از فعالیتهای مدیریت سود را تبیین میکند (جوردن و کلارک،[۱۳]۲۰۰۴، ۵۴).
نظریه پذیرایی- نظریه پذیرایی را برای تبیین مدیریت سود از ادبیات تأمین مالی وام گرفته اند.
راج گوپال و سیمپسون[۱۴] معتقدند مدیران با متورم کردن اقلام تعهدی از خوش بینی سرمایه گذاران نسبت به سود پذیرایی میکنند. بر اساس این نظریه سرمایه گذاران اشتهای بسیار زیادی برای سود غافلگیرکننده یا سورپرایز نشان میدهند ومدیران با متورم کردن اقلام تعهدی از این اشتها پذیرایی میکنند.به نظر آنان سه مقدمه و پیش فرض بر اساس این نظریه وجود دارد: ۱) یک تقاضای غیرارادی برای شرکتها وجود دارد که به سودهای شگفت انگیز و غافلگیرکننده برای ارزش گذاری وزن بیشتری میدهند، ۲)محدودههای تفاضل گیری سرمایه گذاران نیز نمیتواند این تقاضا را پس براند، ۳)مدیران به مزایای کوتاه مدت پذیرایی، وزن بیشتری در مقابل هزینه های بلندمدت مربوط میدهند.
نظریه شرکت- مباحث این بخش عمدتاً مبتنی برکار رانن ویاری است. این نظریه درمقایسه با نظریه های دیگر مسلط وعام است. از منظر دیگر میتوان گفت چون شرکتها تولیدکنندگان و گزارشگران اطلاعات حسابداری هستند طبیعی است اهمیت سود از منظر نظریه شرکت پژوهیده یا کند و کاو سه نظریه شرکت عبارتنداز:
۱)رویکرد هزینه قراردادها، ۲)رویکرد تصمیم گیری و ۳)رویکرد سیاسی-قانونی.