درتئوری رفتار برنامه ریزی شده ، بجز رفتار سایر سازه ها روانشناختی می باشند. تئوری رفتار برنامه ریزی شده پیشنهاد می کند، رفتار می تواندبوسیله تاکید قرار دادن اوضاع در داخل مدل پیش بینی شود. رفتارمورد نظر در تئوری رفتار برنامه ریزی شده توسط اصطلاحات ذیل معین می شوند.
هدف[۱۵]
عمل[۱۶]
زمینه[۱۷]
زمان[۱۸]
مثال: احمد در سالن ژیمناستیک برای حداقل ۳۰ دقیقه هر روز بر روی نوارگرد ان پیاده روی می کند. درمثال فوق: هدف، عمل، زمان و زمینه به ترتیب عبارتند از: نوار گردان، راه رفتن، ۳۰ دقیقه هر روز و سالن ژیمناستیک می باشد. هدف آموزش بهداشت در علوم بهداشتی تغییر رفتارهای بهداشتی می باشد. رفتار شامل عملکرد قابل مشاهده وبررسی می باشد. رفتار ترکیبی از آگاهی ها و گرایش ها با سایر عوامل وبه نسبتهای متفاوت می باشد. رفتار از عوامل اتفاقی، امکانات عملی، مسائل جاری وبسیاری عوامل دیگر متاثر است و از آنجا که ماهیت آن پیچیده است، ممکن است در جهت مخالف با آگاهی ها نیز صورت گیرد. برخلاف گرایش ها وآگاهی ها بررسی در رفتار کم وبیش ساده تر است، چرا که اعمال ضابطه های عینی در آن عملی است. رفتارهای مختلف را نیز می توان با روش کمی مورد شناخت قرار داد. رفتار عمل مشاهده شده بوسیله فرد می باشد(گیلانی نیا و موسویان، ۱۳۸۸).
یکی از عواملی که روی قصد افراد برای انجام رفتار و یاعدم انجام رفتار تاثیر دارد مربوط به کنترل رفتاری درک شده می باشد. در تئوری رفتار برنامه ریزی شده کنترل رفتاری درک شده به عنوان ارزیابی فرد از سخت بودن یا آسان بودن یک رفتار تعریف می شود . کنترل رفتاری درک شده هنگامی تعیین کننده رفتار می باشد که کنترل رفتاری درک شده منعکس کننده کنترل واقعی افراد بر روی رفتار مورد نظر باشد . تعدادی از فاکتورهای محیطی و سازمانی وجود دارند که می توانند انجام شدن یک رفتار مشخصی را آسانتر یا مشکل تر سازند. فرض بر این است که کنترل رفتاری درک شده منعکس کننده تجربه قبلی فرد وهمچنین موانع پیش بینی شده انجام یک رفتار می باشد. به عنوان یک قاعده کلی، نگرش مطلوب و هنجارهای انتزاعی مطلوب وکنترل رفتاری درک شده بیشتر باعث می شود که قصد انجام دادن رفتار توسط فرد بیشتر شود. کنترل رفتاری درک شده از دو قسمت تشکیل شده است.
باور به کنترل[۱۹]: عقیده در باره اینکه عواملی وجود دارند که تسهیل کننده و یا مانع انجام یک رفتار مشخص می باشند.
قدرت ادراک[۲۰]: قدرت درک شده برای کنترل هر یک از این عوامل تسهیل کننده ویا بازدارنده(نایسون و دیگران، ۲۰۰۵).
کنترل رفتاری درک شده می تواند هم به طور مستقیم و هم می تواند به صورت غیر مستقیم بر انجام رفتار تاثیر بگذارد .در حالت غیر مستقیم کنترل رفتاری درک شده از طریق قصد رفتاری تاثیر خود را بر رفتار اعمال می کند .برای این فرضیه که کنترل رفتاری می تواند همراه با قصد بطور مستقیم رفتار را پیشگویی کند می توان دو دلیل آورد:
۱- کوشش صرف شده برای انجام یک رفتاراحتمالاباافزایش کنترل رفتاری درک شده افزایش می یابد.
۲- کنترل رفتاری درک شده می تواند اغلب به عنوان یک جانشین از کنترل واقعی اندازه گیری شود. تاثیرمستقیم کنترل رفتاری درک شده بر رفتار زمانی بوجود می آید که تطابقی بین درک کنترل و کنترل واقعی فرد برای انجام رفتار وجودداشته باشد.کنترل رفتاری درک شده ممکن است درموارد زیر دقیق نباشد:
۳- زمانی که یک شخص اطلاعات کمی در اختیار دارد.
۴- منابع در دسترس فرد تغییر می کنند.
۵- زمانی که عناصر جدیدی به موقعیت اضافه می شوند.
در این شرایط کنترل رفتاری درک شده مم کن است به درستی رفتار را پیشگویی نکند .بهرحال هر اندازه که کنترل رفتاری درک شده واقعی باشد ،آن می تواند برای پیشگویی احتمال کوششهای موفقیت آمیز استفاده شود(گیلانی نیا و موسوبان، ۱۳۸۸). اگر چه کنترل رفتاری درک شده منعکس کننده اطمینان فرد به توانایی شان برای انجام یک رفتار ویژه می باشد وبه عنوان یک مترادف با ساختار خود کارآمدی باندورا در نظر گرفته می شود .اما کنترل رفتاری درک شده بخش بزرگی است که از خود کارآمدی باندورا مشتق شده است .در مقایسه بین خود کارآمدی درک شده و کنترل رفتاری درک شده می توان گفت که خودکارآمدی درک شده به عقاید افراد در باره توانایی هایشان نسبت به اعمال کنترل بر روی سطحی از عملکرد شان و همچنین بر روی حوادثی که بر روی زندگی شان موثر است اشاره دارد .در حالی که کنترل رفتاری درک شده اشاره به توانایی برای انجام یک رفتار ویژه دارد. آیزن نشان می دهد که کنترل رفتاری درک شده ترکیبی از دو جزء می باشدکه این دو جزء خود کارآمدی و قابل کنترل بودن می باشد .این دیدگاه بیان کننده آن است که اندازه گیری کنترل رفتاری درک شده باید شامل دو آیتم(خود کارآمدی و قابل کنترل بودن) باشد کنترل رفتاری درک شده با منبع کنترل نیز متفاوت می باشد و فر ق آن در تاکید بر عواملی است که به طور مستقیم با رفتار به خصوصی مرتبط می باشد .کنترل رفتاری درک شده اشاره به درک شخص ازآسان بودن یا مشکل بودن انجام بودن رفتار می باشد .در حالی که منبع کنترل به طورکلی احتمالی است که در موقعیت ها و انواع اعمال ثابت می ماند(نایسون و دیگران، ۲۰۰۵).
افراد ممکن است کنترل کامل برای انجام رفتارشان داشته باشند .درحالی که هیج اجباری برای اتخاذ انواع رفتار نداشته باشند .از طرف دیگرچنانچه اتخاذ یک رفتار مشخص نیازمند فرصتهایی از قبیل منابع و مهارت هایی باشد که فرد آنها را دارا نمی باشد،ممکن است فرد کنترل کامل ی برای انجام رفتار مشخص نداشته باشد. عوامل کنترلی شامل هر دو عوامل داخلی و خارجی می باشند .عوامل داخلی شامل مهارتها، توانایی ها، اطلاعات، احساساتی از قبیل استرس و غیره می باشد. عوامل خارجی نیز شامل عوامل محیطی و عوامل موقعیتی می باشد.
همچنین می توان گفت :کنترل رفتاری درک شده اشاره به درجه ای دارد که یک فرد احساس می کند انجام دادن یا ندادن یک رفتار تحت کنترل ارادی او می باشد .اگر افراد معتقد باشند که آنها منابع یا فرصتهایی برای انجام دادن رفتار مورد نظر در اختیار ندارند، احتمال انجام رفتار مورد نظر کمتر خواهدشد.حتی اگر افراد نسبت به انجام رفتارمورد نظر نگرش مثبتی داشته باشند، و یا اگر آنها اعتقاد داشته باشند که افراد مهم دیگر انجام آن رفتار را تأیید می کنند.کنترل رفتاری درک شده از فرمول زیر بدست می آید:
Pbc= f [Σ ci mi]
این فرمول چنین خوانده می شود که کنترل ر فتاری درک شده (pbc) نتیجه عملکرد مجموع عقاید فرد در مورد اینکه عواملی وجود دارند که تسهیل کننده یا موانع انجام رفتار می باشند(ci) در قدرت درک شده فرد بر هر یک از این عوامل(mi) می باشد(کریستوفر، ۲۰۰۵).
۲-۵-۳ هنجارهای ذهنی و عادت رسانهای:
هنجار واژه ای است که برای کلمه نرم[۲۱] به کار برده می شود ، نرم در اصطلاح لاتین و یونانی به معنی مقیاس و گونیاست با این مفهوم که هر جزئی که بخواهد در یک شبکه کلی قرار گیرد باید با آن شبکه متناسب و قیاسش با آن هماهنگ باشد. واژه نرمال در شیمی به معنای معمولی یا عادی است. در آمار هم منحنی نرمال بیان کننده یک توزیع فراوانی متناسب است.
با این حال می توان گفت در جامعه شناسی نرم به معنای:
۱- مقیاس و قاعده برای رفتار
۲- تنظیم روابطی که اکثریت از آن پیروی می کنند و عدم رعایت از آن مجازات در پی دارد.
واژه هنجار در زبان فارسی به معنی راه، روش، راه راست، جاده، طرز و قاعده (عمید، فارسی) و همچنین در فرهنگ معین به معنی قانون، روش، رفتار و … آمده است.
هنجار یک قاعده رفتاری است که مشخص می کند مردم در شرایط معینی چگونه رفتاری باید داشته باشند. فایده این استاندارد رفتاری آنست که به بقای الگوهای روابط متقابل اجتماعی و شیوه های انجام امور کمک می کند. هنجارها از این بابت بر ارزشها و گرایشهای اجتماعی اثر می گذارند تجویز کننده و در عین حال نهی کننده رفتارها هستند. هر فرهنگ، پاره فرهنگ و یا هر گروه دارای هنجارهایی است که بر آن حاکم است؛ و از این طریق رفتارهای متناسب را تعیین می کند. قوانین، طرز لباس پوشیدن، مقررات اداری، برنامه تحصیلی، قواعد ورزشها و بازیها، همه گونه هائی از هنجارهای اجتماعی هستند.
«ویلیام گراهام سمنر» از اولین جامعه شناسانی است که دست به طبقه بندی هنجارها زده است:
۱- شیوه های قومی، که عبارتند از عادات یا روش های سنتی انجام کارها.
۲- رسوم اجتماعی، که رویه های کرداری ضروری هستند و برای رفاه جامعه لازم شمرده می شوند.
۳- قوانین که هنجارهائی هستند که توسط مقامات دولتی برقرار می شوند و به علت ضمانت اجرائی که واجدند دارای مشروعیت قانونی هستند(رفیع پور، ۱۳۸۹).
هنجارها به چهار صورت زیر نمایان می شوند: ارزشها(احساسات ریشه دار مشترک در میان اعضای یک جامعه)، آداب و رسوم(شیوه های عملکرد مرسوم و خو کرده)، عرفها (آداب و رسوم مهمتری که دلالتهای مهم شایست و ناشایست دارند)، و قوانین(عرفهای مهمتری که با تهدید مجازات قانونی اعمال می شوند).
هنجارها یا تحذیریاند و یا تجویزی. هنجارهای تحذیری کاری را که شخص نباید بکند، مشخص
می کنند و هنجارهای تجویزی آن کارهایی را که شخص باید انجام دهد، تعیین می کنند.
۲-۵-۳-۱ ویژگی های هنجار
هنجار، استاندارد شرایط است و صرفاً بخاطر استحکام شرایط وضع می شود. وجود هنجار در شرایط مختلف به شخص کمک می کند که چگونه در یک وضع خاص رفتار کند، بدون اینکه خود متحمل زحمتی شود. هنجارها هم خصلت ترغیب کنندگی دارند و هم خصلت تحریم کنندگی ، یعنی دارای دو نوع ویژگی است.
درون ذهنی کردن (ملکه ساختن) هنجارها آدمها در نتیجه ی یک فراگرد موفق اجتماعی شدن، هنجارهای یک فرهنگ را ملکه ی ذهنشان می سازند. وقتی هنجارها ملکه ی ذهن فرد می شوند، او دیگر درباره ی درستی یا نادرستی و یا شایستگی و یا ناشایستگی هنجارها تردیدی روا نمی دارد. در این صورت، شخص به خودی خود از هنجارها پیروی می کند و دیگران چه ناظر رفتارش باشند یا نباشند، بر اثر درون ذهنی شدن هنجارها، همچنان به رفتار «شایسته ی» اجتماعی ادامه می دهد. انسانها بیشتر بر اثر نظارتهای درونی چون وجدان و نه از ترس غافلگیر شدن در حین انجام رفتار ناشایست ، به هواداری از هنجارهای جاافتاده برانگیخته می شوند. از طریق فراگرد درون ذهنی شدن هنجارها ، بیشتر نظارتهای اجتماعی بر روی افراد ، از درون آنها اعمال می شوند(فرگاس، ترجمه بیگی و فیروز بخت، ۱۳۸۹)
۲-۵-۳-۲ سودمندی هنجار[۲۲]
معمولاً در افراد این احساس وجود دارد که هنجارها حافظ منافع آنهاست و با بهره گرفتن از مکانیزم هایی که از این منافع و مصالح حراست می شود و در واقع کارکرد هنجارها برای جامعه سودمند است لذا وجود این دید مثبت نسبت به آنها باعث می شود که افراد به هنجارها گرایش پیدا کنند(ویتلافرریا، ۲۰۰۳).
۲-۵-۳-۳ سلسله مراتب هنجارها
هنجارها از نظر الزام و اهمیت یکسان نیستند ، چنان که برخی هنجارها از چنان اهمیت و الزامی برخوردارند که هرگونه سرپیچی و زیرپا گذاشتن آنها با مجازات شدید همراه است. در صورتی که واکنشهای جامعه در رابطه با بعضی هنجار شکنی ها شدید نیست، به عنوان مثال: «شیوه های قومی از هنجارهایی هستند که عموم مردم آنها را رعایت می کنند اما التزام آنها به شدت رسوم اخلاقی نیست. این الگوهای رفتاری «مطلوب» ارزیابی می شوند ولی ضمانت اجرا همراه نیستند.
به هر حال رتبه و درجه و اهمیت هر هنجاری با سه معیار (شاخص) اندازه گیری می شود: عمومیت، فشار و ارزش(ایروانی و دیگران، ۱۳۸۱).
۲-۵-۳-۴ عمومیت (یا میزان پیروی از آن در جامعه)
برخی هنجارها مختص یک گروه یا یک قوم کوچک یا یک صنف خاص می باشند به عبارتی در جامعه از عمومیت برخوردار نیستند نمونه هنجارهای رایج در بین معماران. در مقابل هنجارهایی وجود دارند که در کل جامعه ساری و جاری هستند «… برخی هنجارهای اجتماعی همه ی افراد را به طور یکسان شامل
می شوند.
۲-۵-۳-۴ فشار اجتماعی (یا میزان ضمانت اجرایی هنجار)
دومین ملاک ارزیابی هنجار فشار اجتماعی یا میزان ضمانت اجرایی آن رفتار در جامعه است. درواقع بعضی هنجارها از جنبه اجباری و التزامی بیشتری برخوردارند و افکار عمومی شدیداً پشتیبان آنها هستند و ضمانت های اجرائی رسمی و غیررسمی پشت سر آنها قرار گرفته است و در صورت نادیده گرفته شده فرد هنجارشکن مجازات خواهد شد.
۲-۵-۳-۴ ارزش های اجتماعی
ارزشهای اجتماعی یا میزان اهمیتی که جامعه برای یک هنجار قائل است سومین ملاک و معیار ارزش یابی رتبه و درجه اهمیت هنجار است. نیک می دانیم تمامی هنجارهای موجود در جامعه از اهمیت یکسانی برخوردار نیستند.
۲-۵-۳-۴ تعارض هنجارها
به خاطر عضویت در گروه های گوناگون که ویژگی زندگی در یک جامعه ی صنعتی شهری به شمار
می آید ، از هر یک از ماها انتظار می رود که با هنجارهای گوناگونی خودمان را تطبیق دهیم ، در حالی که برخی از این هنجارها ممکن است با هنجارهای دیگر تعارض داشته باشند. زمانی که این هنجارها با یکدیگر تعارض پیدا می کنند، شخص آن هنجارهایی را رعایت می کند که برایش از همه مهمترند و هنجارهای دیگر را به گونه موقتی ندیده می گیرد. پس، حتی زمانی که هنجارها، ملکهی ذهن می شوند، مواردی پیش می آیند که شخص باید متناسب با موقعیت زمانی و مکانی تشخیص دهد که کدام رفتار برایش شایسته تر است. وقتی چنین موقعیتهایی پیش می آیند، مکانیسمهای درونی نظارت اجتماعی موقتاً دستخوش آشفتگی می شوند. هَنجار در اصطلاح دانش جامعهشناسی به یک الگوی رفتاری گفته میشود که روابط و کنشهای اجتماعی را تنظیم میکند، اکثریت جامعه خود را به آن پایبند میدانند و در صورتی که شخصی آن را رعایت نکند، جامعه او را مجازات میکند. هنجارهای درونی، هنجارهایی هستند که در صورت عدم رعایت آنها، مجازات رسمی و مشخصی وجود ندارد. هنجارهای بیرونی، هنجارهایی هستند که برای اعضای یک جامعه از پیش تعیین گشته است. ترس از مجازات و میل درونی، اعضای جامعه را به پیروی از هنجار ترغیب میکند. اگر هنجارها در جامعهای ثبات نداشته باشند، و یا با برخی نظمهای دیگر اجتماعی در تضاد و تعارض باشند، افراد جامعه کمتر از هنجارها پیروی خواهند کرد. هنجارها در جوامع مختلف، ممکن است متفاوت یا حتی متضاد باشند. بیهنجاری باعث از بین رفتن استحکام نظام اجتماعی میشود. انواع دیگر قاعدهمندیهای نظام اجتماعی، عادتها و رسمها هستند(گولد و دیگران، ترجمه کیا، ۱۲۸۹).
۲-۵-۳-۵ هنجارهای ذهنی:
هنجارهای ذهنی به عنوان میزان اجابت و موافقت فرد با فشارهایی که جهت انجام رفتار خاصی بر وی وارد می شود، تعریف شده است. هنجارهای ذهنی نشان می دهد که مصرف کننده چگونه تحت تأثیر دریافت ها و ادراکات گروه های مرجع همچون خانواده، دوستان و همکاران قرار می گیرد. استفاده از فناوری اطلاعاتی را می توان نوعی خواست و اراده افراد در انجام چنین عملی قلمداد کرد. تحقیقات زیادی بر اهمیت هنجارهای ذهنی به لحاظ تأثیر آنها بر رفتار انسان تأکید کرده اند. هنجارهای ذهنی اشاره دارد به ادراک فرد مبنی بر اینکه برخی از افراد مرجع و مهم این طور فکر می کنند که فرد باید یا نباید رفتار بخصوصی را انجام دهد و همچنین به انگیزه-ی فرد برای پیروی گروه مرجع نیز اشاره دارد(عزیزی و درخشان، ۱۳۹۰).
یکی از عوامل مهم، تأثیرگذاری دیگران بر افراد می باشد. با آنکه ممکن است با میل ما تضاد داشته باشد ولی به دلیل منطقی دانستن دیگران ما آن کار را انجام می دهیم. پژوهشگران عاملی با نام هنجار ذهنی را بیان کردند که نشان دهنده ی آن است که ما فکر می کنیم دیگران می خواهند که ما چکار کنیم. یا به عبارت دیگر، هنجارهای ذهنی افراد یعنی، باورهای آنها درباره ی اینکه کسانی که برای آنان مهم اند، رفتار مورد نظر را چگونه می بینند، می باشد. هنجارهای ذهنی با دو عامل اندازه گیری می شوند:
۱- شدت باور هنجاری:
تحقیقات انجام شده در مورد : بررسی عادت رسانه ای مخاطبان و تعیین اثربخشی فعالیت های تبلیغاتی … – منابع مورد نیاز برای مقاله و پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین