فرد: کارگر دانشی، واحد اصلی ایجاد، ذخیره و استفاده از دانش در سازمان است.
گروه: شبکه ها (رسمی و غیر رسمی)، از نظر دانش، سرمایه مهمی هستند که معمولا غیر عینی هستند. گروهها متشکل از کارکنانی هستند دارای تجربیات مشترک که معمولا سرمایه فزایندهای از دانش را به وجود میآورند.
سازمان: کل سازمان میتواند به صورت نهادی نگریسته شود، که نتایج مجموعهای از دانش را تجسم میبخشد (محمدی، ۱۳۸۸).
۲-۵-اصول مدیت دانش
مدیریت دانش خود به خود در سازمان ها شکل نمیگیرد و زمینه و مهارت های خاصی را میطلبد بعضی از سازمان ها ممکن است وظیفه اجرای مدیریت دانش را به کارکنان یا مدیران خود تفویض کنند. البته این تعامل و به کارگیری نیروها در این امر می تواند اثر بخشی را بالا ببرد. درزیر به مواردی از اصول مدیریت دانش اشاره میشود:
سرمایه گذاری: دانش یک دارایی محسوب میشود که برای اثربخشی آن باید در بخشهای دیگر آن نیز سرمایه گذاری کرد. به عنوان مثال سرمایه گذاری در بحث آموزش کارکنان.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
رابظه میان انسان و تکنولوژی: اطلاعات و داده ها ازطریق انسانها به رایانه داده شده و رایانه سریعا آن را پردازش می کند. حال این دادهها در ذهن انسان است که به رایانه انتقال داده میشود. از آنجا که دانش مبتنی بردادهها و اطلاعات است این دو در ارتباط با هم میتوانند موثر باشند.
مدیران دانشی: مدیران با ارزش گذاشتن بر دانش افراد میتوانند دانش نهفته را جذب کنند.
دستیابی به دانش: دانش را باید به کار گرفت و در فرآیندهای سازمانی وارد کرد، به گونهای که منجر به بهبود عملکرد سازمانی شود.
چهار عامل ذکر شده در بالا جزء مهمترین اصول در مدیریت دانش به حساب میآیند، حال آنکه عوامل دیگری از قبیل آموزش، مدیریت کنترل زمان بر بودن، ثمر بخش بودن، نگاه فرآیندی داشتن به مدیریت دانش نه نگاه ابزاری به آن، نیز اهمیت دارند. با توجه به همه این موارد می توان گفت که مدیریت دانش به تعهد دراز مدت از جانب مدیران ارشد، کارکنان متعهد و آموزش دیده و در نهایت به استفاده مناسب از فن آوری اطلاعات نیازدارد (فاتحی، ۱۳۹۰).
۲-۶-دلایل اهمیت به کارگیری مدیریت دانش
از مهمترین عللی که موجب شده تا سازمان ها به موضوع مدیریت دانش تمایل نشان دهند آن است که مدیریت دانش:
موجب افزایش بهرهوری و سود دهی میشود.
همکاری را تقویت می کند.
موجب بروز و رشد خلاقیت می شود.
موجب تشویق و نوآوری می شود.
به برقراری و تسریع جریان انتقال دانش از تولید کننده به دریافت کننده کمک میکند.
موجب تسهیل اشتراک اطلاعات بین کارکنان می شود.
از دوباره کاری میکاهد.
توان سازمان را برای مقابله با پدیده تورم اطلاعات افزایش میدهد.
دانش کارکنان را پیش از ترک احتمالی سازمان گردآوری و ذخیره می کند.
کیفیت ارائه خدمات به مشتری را بهبود می بخشد.
و از طریق افزایش سطح آگاهی سازمان نسبت به راهکارها، محصولات و عملکرد سازمانهای رقیب به سازمان کمک می کند تا از گردونه رقابت خارج نشود.
۲-۷-مدلهای مدیریت دانش
برخی مدلهای مدیریت دانش عبارتند از :
۲-۷-۱-سیکل پیاده سازی مدیریت بوکویتز و ویلیام[۲] (۱۹۹۹)
بوکویتز و ویلیامز فرآیندهای مدیریت دانش را به ۲ دسته تاکتیکی و راهبردی تقسیمبندی نمودهاند. فرآیندهای تاکتیکی شامل جمع آوری اطلاعات مورد نیاز روزانه برای کار، استفاده از دانش برای ایجاد ارزش، تسهیم و مبادله از طریق در دسترس قراردادن دانش برای دیگران و فرآیندهای راهبردی می باشند (Sanghani,2009).
در سطح تاکتیکی این چهارچوب شامل:
-کسب: جستجوی دانش به منظور حل مسئله، تصمیم گیری و نوآوری
-استفاده: ترکیب محتوا به روشهای جدید و جذاب برای تقویت نوآوری در سازمان
-یادگیری: یادگیری از تجارب
-تسهیم و مبادله: انگیزش کارکنان برای ارسال آموختههای به پایه دانش
در سطح راهبردی شامل:
-ارزیابی: ارزیابی سرمایه فکری و معنوی
-ایجاد و تثبیت: تخصیص منابع برای نگهداری و بقای پایه دانش
-استفاده بهینه: نگهداشتن دارایی هایی که دیگر ارزش تجاری برای سازمان ندارند، می باشد (نکودری و یعقوبی،۱۳۹۰)
براساس تقاضا و فرصتهای بازار
دارایی های دانش محور
براساس محیط ماکرو(بزرگ)
مخازن دانش
ارتباطات
زیرساخت فناوری اطلاعات و ارتباطات
مجموعه مهارتهای وظیفه ای
پاسخگویی محیطی
هوش سازمانی
شکست
منابع خارجی
ارزیابی
استفاده
کسب