در سال ۱۳۸۶ پژوهشی توسط سپهریان باعنوان “تاثیر آموزش مهارتهای هوش هیجانی بر شیوههای مقابله با فشار روانی در نوجوانان شهر ارومیه” و با هدف تعیین تاثیر برنامه آموزشی بر شیوه مقابله با فشار روانی نوجوانان، انجام شد. مطالعه از نوع تجربی بوده و نمونه این پژوهش از میان دانشآموزان دبیرستانی شهرستان ارومیه، از بین دانشآموزان دختر و پسر سال دوم دبیرستان و به صورت تصادفی انتخاب شد. مجموعا ۴ کلاس (دو کلاس دخترانه و دو کلاس پسرانه) انتخاب گردید که دو کلاس از آنها به عنوان واحدهای گروه مداخله و دو کلاس دیگر واحدهای گروه کنترل را شامل میشدند. تعداد آزمودنیها مجموعا ۹۵ نفر و شامل ۴۷ دانش آموز دختر و ۴۸ دانشآموز پسر بودند. ابزار گردآوری دادهها در این مطالعه شامل آزمون مقابله با فشار روانی پارکر- اندلربودکه ابتدا در تمامی گروهها اجرا شد. این آزمون، یک ابزار اندازهگیری خودگزارشی است که توسط پارکر- اندلر۳ تهیه گردیده و اولین بارتوسط اکبرزاده به فارسی ترجمه و روایی و پایایی آن بررسی شده است. آزمون دارای دو فرم برای نوجوانان و بزرگسالان و قابل اجرا بصورت جمعی و فردی میباشد. شامل ۴۸ سوال است که مدت
۳ Parker- andler
زمانی بین ۲۰ تا ۳۰ دقیقه برای پاسخگویی به آن لازم میباشد. ۱۶ سوال رفتارهای مسالهمدار، ۱۶ سوال رفتارهای هیجانمدار و ۱۶ سوال دیگر رفتارهای اجتنابی فرد را میسنجد و به صورت لیکرت درجهبندی گردیده است. پس از اجرایآزمون،کلاسهای آموزش مهارتهای هوش هیجانی به مدت ۱۶ جلسه یک و نیمساعت، برای واحدهای گروه مداخله اجرا گردید. مهارتهایی که برای جلسات آموزش در نظرگرفته شد، عبارت بودند از: مهارت خودآگاهی، شناخت موانع ذهنی و راههای از میان برداشتن آنها، فشار روانی و شیوههای مقابله با آنها، ابرازوجود، همدلی، ارتباط صحیح، مهارت حل مساله وتصمیمگیری. درهرجلسه تمریناتی به دانشآموزان جهت بکارگیری مهارتهای تدریس شده محول میگردید. پس از اتمام برنامه آموزشی، ۲ هفته فاصله تا اجرای پس آزمون به دانشآموزان فرصت داده شد، آموختههای خود را در واقعیت اجرا نمایند و در پایان دو هفته مجددا آزمون پارکر- اندلر برای واحدهای هر دو گروه اجرا شد. پس از تجزیه و تحلیل دادهها، نتایج نشان داد که در گروه پسران در زمینه استفاده از رفتارهای مسالهمدار در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنیداری پس از مداخله وجود دارد )۰۰۹/۰>P) .همچنین در دختران دو گروه در زمینه استفاده از رفتارهای هیجانمدار و اجتنابی، پس از مداخله تفاوت معنی داری دیده شد )۰۵۷/۰=p و ۰۱۳/۰>(p. در مورد رفتارهای مساله مدار در دختران و رفتارهای هیجانمدار و اجتنابی در پسران، پس از مداخله تفاوت معنیداری دیده نشد. بنابراین نتیجه گیری کلی در این مطالعه نشان داد که آموزش مهارتهای هوش هیجانی در برخی گروهها موثر بوده است (۵۶).
جامعه پژوهش در این مطالعه شامل دانشآموزان دختر و پسر دوم دبیرستان بوده است که این جامعه با در نظرگرفتن دانشآموزان هر سه پایه تحصیلی و فقط دختران، در مطالعه حاضر در نظرگرفته شد. مدت زمان اتمام برنامه آموزشی تا اجرای پسآزمون نیز در مطالعه حاضر با استناد به این مطالعه، دو هفته تعیین شد.
پژوهشی توسط پاشایی و همکاران در سال ۱۳۸۸ با عنوان ” تاثیر آموزش مهارتهای مقابله با هیجانها در اضطراب و عملکرد تحصیلی دختران دبیرستانی” اجرا گردید که هدف از آن ” تعیین میزان تاثیر آموزش مهارتهای مقابله با هیجانها بر کاهش اضطراب امتحان، استرس و افزایش عملکرد تحصیلی دانشآموزان دختر دبیرستانی بود. روش پژوهش، آزمایشی از نوع طرح پیش آموزن- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشآموزان دختر دوره متوسطه شهرستان فریدون شهر و حجم نمونه ۳۰ نفر بود که به صورت تصادفی خوشهای انتخاب شد. برای انتخاب نمونه از بین دبیرستانهای دخترانه شهرستان فریدون شهر یک دبیرستان و از بین دانشآموزان این دبیرستان ۱۰۰ نفر به صورت تصادفی انتخاب شدند و به آزمون اضطراب امتحان پاسخ دادند. از میان آنها ۳۰ دانشآموز که نمره بالاتر از ۱۵ در آزمون اضطراب امتحان کسب کرده بودند، بطور
تصادفی انتخاب و در دو گروه ۱۵ نفری آزمایش و گواه جایگزین شدند. ابزارهای پژوهش شامل آزمون اضطراب فیلیپس، مقیاس سنجش احساس فشار روانی مارکهام و آزمون عملکرد تحصیلی درتاج ، بودند. آزمون اضطراب فیلیپس شامل ۲۶ سوال با دو گزینه بله و خیر است که اگر دانشآموزی نمرهای بین ۲۶- ۱۵ کسب کند اضطراب امتحان دارد. مقیاس سنجش فشار روانی مارکهام نیز دارای ۳۸ سوال با دو گزینه بلی و خیر می باشد و برای سنجش استرس دانشآموزان از آن استفاده میشود. آزمون عملکرد تحصیلی درتاج نیز جهت سنجش عملکرد تحصیلی دانشآموزان استفاده گردید که برداشتی از پژوهشهای فامو تیلور[۶] است که توسط درتاج برای جامعه ایران ساخته شده و دارای ۴۸ سوال میباشد. پس از نمونهگیری، جلسات آموزشی به مدت ۱۰ جلسه ۹۰ دقیقه ای و براساس اصول شناختی- رفتاری اجرا گردید. در طول جلسات دانشآموزان به ۳ گروه پنج نفری تقسیم شدند و برای تدریس مهارتها نیز از روشهای بارش فکری و ایفای نقش، دادن تکلیف متناسب با موضوع جلسه بهره گرفته شد. پس از اجرای جلسات آموزشی ، مجددا پرسشنامهها در اختیار دانشآموزان قرار گرفت و نتایج مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان دادند که میانگین اضطراب پس از مداخله کاهش یابد ( ۶۶/۱۸=۱ x ، ۵۳/ ۱۵=۲x ) ، همچنین آموزش مقابله با هیجانها بر استرس دانشآموزان نیز موثر بوده است به نحوی که باعث کاهش میزان استرس دانشآموزان گروه آزمایش گردیده است ( ۴۶/۲۰ =۱ x ، ۲۰/۱۷ =۲x ) . همچنین یافتههای نشان داد که یادگیری مهارت مقابله با هیجانها باعث بهبود عملکرد تحصیلی دانشآموزان میگردد. ۵۳/۸۷ =۱ x ، ۶۶/۹۳ =۲x ) (66).
در این مطالعه حاضر نیز جامعه پژوهش، دبیرستانهای دخترانه بود و تاثیر مهارت هوش هیجانی بر استرس تحصیلی دانشآموزان دختر، مورد بررسی قرارگرفت. شیوه نمونهگیری نیز بصورت تصادفی خوشهای بود. همچنین از روش تدریس بارش فکری و بحث گروهی جهت آموزش مهارتها استفاده گردید و برای یادگیری بهتر دانشآموزان تکالیفی در انتهای هر جلسه متناسب با موضوع تدریش شده در اختیارشان قرارگرفت تا آموختههای خود را در واقعیت بکار بندند.
درسال ۲۰۰۸ پژوهشی توسط آراندا و همکارانش با عنوان” اثرات کوتاه مدت و میان مدت آموزش هوش هیجانی بر سلامت روان نوجوانان” در اسپانیا انجام گرفت. هدف آنها از این پژوهش تعیین تاثیرات کوتاه و میان مدت آموزش هوش هیجانی بر مولفه های سلامت روان از قبیل رفتارهای پرخاشگرانه، همدلی، بهداشت روان و سازگاری روانی در نوجوانان بود. پژوهش از
نوع نیمه تجربی، با پیش آزمون و پس آزمون و دو گروه بود. آزمودنیهای از ۲ مدرسه در سه شهر اسپانیا انتخاب شدند که بصورت تصادفی ساده انتخاب گردیدند و جمعا شامل ۳۲۲ دانش آموز، در محدوده سنی ۱۲ تا ۱۷ سال بود. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه سازگاری روانی، بهداشت روان و پرسشنامه عواطف منفی، استفاده گردید. پرسشنامه سازگاری روانی ابزاری خود گزارشی برای سنجش سازگاری و یا عدم سازگاری نوجوانان و کودکان ۱۲ تا ۱۸ ساله می باشد. پرسشنامه بهداشت روان نیز شامل ۵ آیتم جهت سنجش وضعیت بهداشت روان فرد طی یک ماه گذشته می باشد و جدول سنجش عواطف منفی که یک چک لیست خودگزارش دهی است که عواطف منفی مانند ترس، احساس گناه و … را در فرد مورد بررسی قرار می دهد. برنامه آموزشی هوش هیجانی بر پایه مدل توانایی مایر و سالووی بود که شامل ۲۴ جلسه آموزشی یک ساعته و طی ساعات آموزشی برگزار می شد. جهت تدریس مهارت ها از روش ایفای نقش، نمایش فیلم و کار گروهی استفاده شد. مداخله توسط ۱۳ روانشناس دوره دیده تدریس می گردید. طول مدت اجرای مداخله ۲ سال یعنی از سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۰ بود که در پایان سال ۲۰۱۰ پس آزمون برگزار و داده ها جمع آوری شد. همچنین ۶ ماه پس از برگزاری پس آزمون، آزمون پیگیری نیز انجام شد. پس از تجزیه و تحلیل داده ها نتایج نشان داد که نمرات دانش آموزان در حیطه اضطراب (۰۰۶/۰=p)، رفتار غیر عادی (۰۰/۰=p)، افسردگی (۰۰/۰=p) ، استرس اجتماعی (۰۰/۰=p) ، احساس ناتوانی (۰۰/۰=p) و جسمانی سازی واکنش ها (۰۰/۰=p) کاهش داشته است. در مورد گروه کنترل تنها میزان اضطراب کاهش چشمگیری(۰۰۶/۰=p)داشته، افسردگی در اعضای گروه ها افزایش و سایر متغیرهای بدون تغییر باقی ماندهاند(۶۷).
جامعه پژوهش در مطالعه حاضر نیز شامل نوجوانان مشغول به تحصیل در دبیرستانها بود. برنامه مداخلاتی نیز آموزش هوش هیجانی بر پایه مدل توانایی مایر و سالووی بود. نوع پژوهش نیز نیمه تجربی است و در تدریس مهارتها از معلمین پرورشی و مشاور مدرسه کمک گرفته شد که دارای لیسانس علوم تربیتی و مشاوره بوده و ضمن برگزاری جلسه آموزشی، در حوزه هوش هیجانی نیز دارای مهارت و مطالعه بودهاند.
افتخار صعادی و همکاران در سال ۱۳۸۸ مطالعهای با عنوان ” بررسی تاثیر آموزش هوش هیجانی بر کاهش پرخاشگری و افزایش سازگاری فردی – اجتماعی در دانشآموزان دختر سال دوم متوسطه شهرستان اهواز انجام دادند. هدف مطالعه آنان” تعیین تاثیر آموزش هوش هیجانی بر کاهش پرخاشگری و افزایش سازگاری فردی – اجتماعی دانشآموزان دختر سال دوم دبیرستان شهرستان اهواز بود. طرح تحقیق از نوع آزمایشی و همراه با پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه و جامعه آماری
در این پژوهش کلیه دختران دانشآموزان دختر سال دوم دبیرستانهای اهواز در سال تحصیلی ۸۹-۱۳۸۸ بود. آزمودنیهای این پژوهش ۶۰ نفر از دانشآموزان دختر سال دوم دبیرستان اهواز بودند که به شیوه تصادفی چندمرحلهای انتخاب شدند. بدین صورت که ابتدا از بین نواحی چهارگانه آموزش و پرورش شهرستان اهواز، یک ناحیه انتخاب و سپس از بین مدارس آن ناحیه، دو مدرسه انتخاب و از هر مدرسه سه کلاس و از هر کلاس ۱۰ دانشآموز جهت انجام پژوهش بکار گرفته شدند که بطور تصادفی در دو گروه ۳۰ نفره مداخله و کنترل تقسیم شدند. ابزارهای مورد استفاده جهت جمع آوری دادهها شامل پرسشنامه روانی کالیفرنیا برای اندازهگیری سازگاری فردی – اجتماعی و پرسشنامه پرخاشگری اهواز برای سنجش میزان پرخاشگری دانشآموزان بودند. پرسشنامه روانی کالیفرنیا یک آزمون مداد کاغذی خود اجراست، شامل ۱۸۰ سوال بصورت بلی- خیر و ۱۲ خرده آزمون که نیمی از آن برای سنجش سازگاری فردی و نیمی دیگر برای سنجش سازگاری اجتماعی بکار میرود. پرسشنامه پرخاشگری اهواز نیز شامل ۳۰ سوال در سه عامل خشم و غضب، تهاجم و توهین و لجاجت و کینهتوزی میباشد. در این پژوهش پس از نمونهگیری، مداخله در ده جلسه ۹۰ دقیقهای برای آموزش هوش هیجانی در دانشآموزان پرداخته شد. پایه آموزشها براساس مدل مایر و سالووی استوار شده بود. جلسات آموزشی بدین قرار بود: گروهبندی آزمودنیها و آشنایی مقدماتی با هیجانها و انواع آن، آموزش مهارتهای خودآگاهی هیجانی، درک هیجانی در خود و دیگران، همدلی، کنترل هیجانی در خود و آموزش مدیریت هیجانهای دیگران و نهایتا جمعبندی کلی از تمام جلسات و سپس اتمام جلسات با اجرای پس آزمون. پس از اجرای پس آزمون و تحلیل نتایج، یافتهها نشان دادند که در زمینه پرخاشگری و سازگاری فردی – اجتماعی دانشآموزان در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنیداری وجود دارد (۰۰۱/۰>p) (68).
مطالعه حاضر نیز بر روی دختران مقطع متوسطه و در تمامی سطوح اول، دوم و سوم دبیرستان اجرا شد. همچنین جهت اجرای برنامه آموزشی هوش هیجانی، محتوای آن بر پایه مدل مایر و سالووی استوار است. همچنین روش نمونهگیری در مطالعه حاضر به شیوه تصادفی خوشهای بود. همچنین طرح پژوهش نیز آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه کنترل بود.
در سال ۲۰۰۷ هارالدسون و همکاران مطالعه با عنوان “ارزیابی برنامه آموزشی ارتقاء سلامت مبتنی بر مدرسه در نوجوانان سنین ۱۲ تا ۱۵ سال با تمرکز بر احساس خوب بودن مرتبط با استرس” در سوئد انجام داد. هدف از مطالعه تعیین تاثیر این نوع مداخله بر میزان احساس خوب بودن مرتبط با استرس در دانشآموزان بود. مطالعه از نوع مداخلهای همراه با پیشآزمون و پسآزمون بود. جامعه
پژوهش شامل نوجوانان مشغول به تحصیل در مدارس دبیرستانی یکی از شهرهای غربی سوئد بود که از بین دبیرستانها، دو مدرسه به تصادف انتخاب شد. مدارسی که انتخاب شدند، از قبل هیچ گونه برنامه آموزشی ارتقای سلامت دریافت نمیکردند و همچنین دانشآموزان در دو گروه مداخله و کنترل پیش زمینه اقتصادی- اجتماعی مشابهی داشتند. جهت جمع آوری اطلاعات، ابتدا نامهای در ابتدای سال تحصیلی به دانشآموزان و والدینشان ارسال شد که حاوی اطلاعاتی در مورد مطالعه و برنامه آموزشی بود و همچنین فرم رضایت برای دانشآموز و والدین جهت حضور در مطالعه نیز در اختیار آنان قرار گرفت. مجموعا ۴۴۰ دانشآموز حاضر به شرکت در مطالعه شدند . ۱۵۳ نفر در گروه مداخله و ۲۸۷ نفر در گروه کنترل و از هر دو جنس، قرار گرفتند. سپس پرسشنامه” احساس خوب بودن مرتبط با استرس” که توسط پژوهشگر تدوین و تعیین روایی و پایایی شده بود، در اختیار آنان قرار گرفت و اطلاعات آنها در این زمینه جمع آوری گردید. این پرسشنامه شامل ۲۳ سوال با طبقهبندی لیکرت و شامل ۶ خرده آزمون در زمینه سنجش وضعیت دانشآموز در حیطه استقلال، اوقات فراغت، پذیرش در جمع، رضایت از خانه و اجتماع، رضایت از مدرسه و محیط فیزیکی مدرسه بود. برنامه آموزشی شامل پرورش ذهن و ماساژ درمانی به مدت یک سال تحصیلی، شامل ۲۵ تا۳۰ جلسه آموزشی، هفتهای یکبار، در دو کلاس ۱۵ تا ۲۰ نفره اجرا گردید. مداخلات تئوری و عملی توسط روانشناسان با تجربه در زمینه مدیریت استرس اعمال شدند. مداخلات تئوری شامل اطلاعات پیرامون تئوریهای استرس، اطلاعات پایه درباره ماساژدرمانی، پرورش ذهن، تکنیکهای تنفسی طی دروههای آرامسازی و مداخلات عملی شامل آرامسازی و ماساژ درمانی در نواحی گردن، صورت، پشت، دستها و پاها بودند. در پایان سال تحصیلی نیز مجددا پرسشنامه پژوهشگر ساخته در اختیار دانشآموزان دو مدرسه قرار گرفت. پس از تجزیه و تحلیل دادهها، نتایج نشان داد که میزان احساس خوب بودن در ارتباط با استرس در هر شش خرده آزمون، پس از مداخله در گروه آزمایش خوب و خیلی خوب گزارش شده بود. در حالیکه در پسران گروه کنترل، میزان خوب و خیلی خوب بودن احساس ذهنی در رابطه با استرس تنها در ۴ خرده آزمون دیده شد. در مورد دختران گروه آزمایش، پس از مداخله در ۵ خرده آزمون و در گروه کنترل در ۲ خرده آزمون خوب و خیلی خوب گزارش شد (۶۹).
مطالعه حاضر نیز بر روی دانشآموزان دبیرستانی انجام گرفت با این تفاوت که تنها دختران این مقطع تحصیلی در نظرگرفته شد. در مطالعه حاضر نیز مدارس انتخاب شد که از نظر امکانات آموزشی و پیش زمینه اقتصادی – اجتماعی دانشآموزان در سطوح مشابهی قرار داشته باشند.
پژوهشی در سال ۱۳۸۸ توسط هویزاوی و عنایتی در شهر اهواز با عنوان ” بررسی اثربخشی آموزش هوش هیجانی بر استفاده از روشهای رویارویی با استرس در بین دانشآموزان دختر مقطع متوسطه شهر اهواز انجام گرفت. هدف از این مطالعه تعیین تاثیر
اثربخشی آموزش هوش هیجانی به شیوه گروهی بر استفاده از روشهای رویارویی با استرس در بین دانشآموزان دختر مقطع متوسطه شهر اهواز بوده است. طرح پژوهش از نوع تحقیق تجربی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه گواه بود. در این پژوهش به منظور اندازهگیری متغیرهای مورد نظر از پرسشنامه روشهای رویارویی با استرس استفاده گردید. این پرسشنامه شامل ۳۲ شیوه رویارویی است که به شیوههای متمرکز بر مسئله و شیوههای متمرکز بر هیجان طبقه بندی شده است. پاسخ های این پرسشنامه به صورت ۴ گزینهای شامل ” هیچ وقت”، ” گاهی”، “اغلب اوقات” و ” همیشه” است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشآموزان دختر مقطع متوسطه شهر اهواز بوده که در سال ۸۹-۱۳۸۸ به تحصیل اشتغال داشتند. نمونه این تحقیق مشتمل بر ۶۰ دانشآموز از جامعه مذکور میباشد که برای انتخاب تصادفی آنها از روش نمونهگیری تصادفی خوشهای استفاده گردید. روش نمونهگیری به صورت تصادفی خوشهای بوده است که از بین تمام دبیرستانهای شهر اهواز به قید قرعه یک دبیرستان دخترانه گزینش شد و با کسب مجوز از اداره آموزش و پرورش ۱۲۰ نفر از دانشآموزان آن دبیرستان مورد آزمون رویارویی با استرس قرار گرفتند. سپس ۶۰ نفر از دانشآموزان که بالاترین نمره را در آزمون بدست آورده بودند به طور تصادفی گزینش شده در دو گروه ۳۰ نفره (آزمایش و کنترل) جای گرفتند و سپس گروه آزمایش هر هفته یک بار و هر بار به مدت ۹۰ دقیقه توسط پژوهشگر، آموزش هوش هیجانی را فرا گرفتند. برنامه آموزشی بنا بر دیدگاه گلمن[۷] شامل ۴ بخش شناسایی و بیان هیجانها و عواطف، فهم و درک عواطف خود و دیگران و تنظیم و مدیریت هیجانها بود که در هر قسمت به یکی از مولفههای هوش هیجانی پرداخته شده بود. جلسات آموزشی با بهره گرفتن از این برنامه در ۹ جلسه ۹۰ دقیقهای تنظیم گردید بود و در هرجلسه آموزشی یک موضوع در جلسات آموزشی مطرح میشد و بعد به صورت گروهی مورد بحث قرار میگرفت و در پایان تمریناتی ارائه میگردید. پس از پایان جلسات آموزشی آزمون رویارویی با استرس از دو گروه گرفته شد. یک ماه بعد از گذشت پسآزمون از آزمودنیها، آزمون پیگیری نیز گرفته شد. نهایتا مقایسه پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری گروهها از نظر معنیدار بودن آماری مو.رد بررسی قرار گرفت. نتایج تجزیه و تحلیل آماری نشان داد که آموزش هوش هیجانی بر شیوه رویارویی دانشآموزان با استرس موثر بوده است . بین دانشآموزان دختر گروههای آزمایش و کنترل از لحاظ روش ریارویی مسئلهمدار با استرس تفاوت آماری معنیدار مشاهده شد ( ۰۰۰۱/۰=p). همچنین برنامه آموزشی باعث کاهش استفاده از روش رویارویی هیجانمدار در دختران گروه آزمایش نسبت به دختران گروه گواه شده است و از این لحاظ بین دو گروه تفاوت آماری معنیداری مشاهده شد (۰۰۰۱/۰=p)(14).
در پژوهش حاضر نیز جامعه آماری شامل کلیه دختران مشغول به تحصیل در مقطع متوسطه میباشد. طرح تحقیق نیز مشابه با طرح پژوهش مذکور میباشد. برنامه آموزشی هوش هیجانی بر مبنای الگوی مایر و سالووی و با در نظر گرفتن ۴ اصل بنیادی ذکر شده در پژوهش یاد شده است. مدت زمان جلسات آموزشی نیز شامل ۹۰ دقیقه میباشد و از بحث گروهی نیز در آموزش هوش هیجانی بهره برده شد. همچنین مشابه با مطالعه یاد شده، در پایان هر جلسه آموزشی تمریناتی در اختیار دانشآموزان قرار گرفت.
پژوهشی توسط شهنی ییلاق و همکاران در سال ۸۶ با عنوان بررسی تاثیر آموزش هوش هیجانی بر اضطراب اجتماعی، سازگاری اجتماعی و هوش هیجانی دانشجویان دختر و پسر صورت گرفت. هدف از آن تعیین تاثیر آموزش هوش هیجانی بر افزایش هوش هیجانی، سازگاری اجتماعی و کاهش اضطراب اجتماعی در دانشجویان دختر و پسر دانشگاه شهید چمران بود. جامعه آماری شامل همه دانشجویان دختر و پسر دوره کارشناسی دانشگاه شهید چمران در سال تحصیلی ۸۷-۸۶ بود. کل جامعه آماری این پژوهش ۱۰۳۸۳ دانشجوی دوره کارشناسی شاغل به تحصیل در دانشگاه شهید چمران بود که از بین آنها آزمودنیهای مورد نظر انتخاب شدند. روش پژوهش به صورت آزمایشی میدانی که در آن از طرح پیشآزمون – پسآزمون و پیگیری با گروه گواه استفاده شده بود. پرسشنامه سازگاری اجتماعی، پرسشنامه خودگزارشدهی هوش هیجانی و پرسشنامه اضطراب اجتماعی ماتیک و کلارک[۸] از ابزارهای مورد استفاده در مطالعه بودند. پرسشنامه سازگاری اجتماعی یک ابزار مداد کاغذی است که ۹۰ ماده دارد و آزمودنیها به یکی از سه گزینه بله، تاحدودی و خیر پاسخ میدهند. این گزینهها براساس مقادیر صفر، ۱ و ۲ نمره گذاری میشوند و دارای پنج خرده مقیاس شامل سازگاری بین فردی، سازگاری شخصی، سازگاری تحصیلی، سازگاری در ارتباطات صمیمانه و سازگاری خلق است. پرسشنامه خود گزارشدهی هوش هیجانی نیز ابزاری مداد کاغذی است که ۱۹ ماده دارد که ۴ ماده آن به ادراک هیجان، ۳ ماده به استفاده هیجانی، ۴ ماده آن به تشخیص هیجانی و ۸ ماده دیگر به مدیریت هیجانهای خود و دیگران مربوط است. آزمودنیها باید به هریک از ماده های این مقیاس که در یک طیف پنج درجهای از بسیار درست تا بسیار نادرست مشخص شده است، پاسخ گویند. پرسشنامه اضطراب اجتماعی ماتیک و کلارک نیز دارای ۳۹ ماده و دو خرده مقیاس، یعنی اضطراب ارتباط اجتماعی با ۱۹ ماده و هراس اجتماعی با ۲۰ ماده دارد. آزمودنیها باید به هریک از مادههای پرسشنامه در یک طیف پنج درجهای از اصلا تا خیلی زیاد پاسخ دهند. به منظور بررسی تاثیر آموزش هوش هیجانی بر اضطراب اجتماعی، سازگاری اجتماعی و هوش هیجانی، ۱۲۰ نفر ( ۶۰ پسر و ۶۰ دختر) به
صورت نمونهگیری تصادفی در گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. سپس جلسههای توجیهی برای گروههای آزمایش و گواه بصورت جداگانه جهت جلب موافقت آنها برای شرکت در جلسههای مداخله تشکیل شد. همچنین گروههای آزمایش طی ۸ جلسه ۹۰ دقیقهای تحت تاثیر مداخله و گروه گواه طی ۸ جلسه به موازات گروه آزمایش به تماشای فیلمهای خنثی قرار گرفتند. آموزشهای ارائه شده براساس الگوی توانایی مایر و سالووی بوده و به دنبال آموزش تکنیکها به آزمودنیها کاربرگ مربوطه به عنوان تکلیف خانه داده شد و از آنها خواسته شد تا با دقت تکنیکها را در خارج از کلاس به کار برند و در جلسات بعدی به همراه خود به کلاس بیاورند. در آخرین جلسه آموزشی و در پایان آن پسآزمون با توزیع مجدد پرسشنامهها اجرا شد. نتایج تجزیه و تحلیل دادهها نشان داد که روش آزموش هوش هیجانی نمرههای سازگاری اجتماعی و هوش هیجانی را به طور معناداری افزایش و اضطراب اجتماعی را به طور معناداری کاهش داده است ( ۰۰۱/۰=p) (70).
در مطالعه حاضر نیز متغیر مستقل آموزش هوش هیجانی بود که براساس الگوی توانایی مایر و سالووی است. جمعیت تحت مطالعه نیز برخلاف مطالعه مذکور دانشآموزان مقطع دبیرستان بود. همانند مطالعه یاد شده از تمرینات و تکالیف خانه جهت به کارگیری مهارتهای آموش داده شده، برای دانشآموزان استفاده شد.
پژوهشی در سال ۲۰۰۸ با عنوان ” اثرات آموزش کوتاه مدت آرامسازی بر اضطراب امتحان و عزت نفس دانشآموزان کلاس هشتم” توسط کاپرووایز در یکی از شهرهای آمریکا انجام شد. هدف از آن مطالعه تعیین اثربخشی برنامه کوتاه مدت آرامسازی بر عزت نفس و اضطراب امتحان دانشآموزان کلاس هشتم بود. طرح پژوهشی از نوع نیمه تجربی با طراحی پیشآزمون و پسآزمون و گروه کنترل و غیرتصادفی بود. نمونه گیری در یکی از دبیرستانهای داوطلب انجام شد. نمونه گیری نیز بصورت غیرتصادفی انجام شد . تعداد ۴۸ دانشآموز داوطلب شرکت در مطالعه شدند. این تعداد اعم از دختر و پسر بودند. ۲۴ نفر از آنان در گروه آزمایش و ۲۴ نفر دیگر در گروه کنترل قرار گرفتند. رضایت نامه آگاهانه از دانشآموز و والدین وی اخذ گردید. سپس جلسه توجیهی به مدت ۲۰ دقیقه برای شرکت کنندگان برگزار شد که طی آن اهمیت، هدف از انجام کار، نحوه اجرای مداخله و چگونگی تکمیل پرسشنامه ها به آنان اموزش داده شد. ابزارهای بکارگفته شده در مطالعه شامل تست اضطراب امتحان فریدبن بوده که یک ابزار ۲۳ سوالی است و بصورت لیکرت و ۴ گزینهای تهیه شده و خودگزارشی است. همچنین ابزار خودگزارشی دیگر پرسشنامه عزت نفس روزنبرگ که دارای ۱۰ سوال به شیوه لیکرت و ۴ گزینه ای می باشد. دوره درمانی ۳ هفته به طول انجامید و ۱۵جلسه آموزشی آرامسازی در روزهای متوالی و پیش از شروع
کلاس درس دانشآموزان در ساعت ۷:۳۰ صبح برگزار شد. تمامی جلسات آموزشی توسط پژوهشگر انجام می شدند.این در حالی بود که گروه کنترل هیچگونه مداخله ای دریافت نمی کردند. یک هفته پس از اتمام مداخله مجدد ابزارهای خودگزارشی برای اجرای پسآزمون در اختیار دانشآموزان قرار گرفت. نتایج مقایسه اطلاعات پیشآزمون و پسآزمون نشان داد که از لحاظ آماری بین پیشآزمون و پسآزمون میانگین نمرات در بخش اضطراب امتحان تفاوت آماری معنیداری در گروه آزمایش وجود ندارد اما در مقایسه میزان اضطراب امتحان در دو گروه با هم نتایج حاکی از وجود تفاوت آماری معنیدار بین دو گروه پس از مداخله بود (۰۱/۰=p). عزت نفس دانشآموزان دو گروه در مقایسه با یکدیگر پس از اجرای مداخله نشان از افزایش عزت نفس در گروه آزمایش و وجود تفاوت آماری معنیدار داشت ( ۰۵/۰=p)(71).
طرح پژوهشی مطالعه حاضر نیز از نوع نیمه تجربی با گروه کنترل و همراه با پیشآزمون و پسآزمون می باشد با این تفاوت که از نوع تصادفی بوده و همچنین مطالعه حاضر نیز در دانشآموزان دبیرستانی انجام گرفت که تاثیر برنامه آموزشی هوش هیجانی را بر استرس تحصیلی آنان سنجیدهایم.
پژوهشی در سال ۲۰۱۱ با عنوان کاهش استرس در دختران محصل با بهره گرفتن از یوگای ذهن توسط وایت و در شهر بوستون آمریکا انجام شد. هدف از آن تعیین تاثیر پرورش ذهن از طریق یوگا در دختران سنین مدرسه برای کاهش استرس درک شده، افزایش توانایی سازگاری، عزت نفس و خودتنظیمی و کشف ارتباط بین مداخلات و نتایج آن، بود. مطالعه از نوع تصادفی با نمونهگیری خوشهای و اندازهگیری مکرر بود. نمونه شامل ۱۵۵ دختر مشغول به تحصیل در پایه چهارم و پنجم مدارس دولتی و در محدوده سنی ۱۱-۸ ساله بود. معیار ورود به مطالعه برای آزمودنیها شامل شرکت در کلاس هفتگی در طول مداخلات، انجام تکالیف درسی ۶ روز هفته، توانایی خواندن، نوشتن و صحبت کردن به زیان انگلیسی، توانایی حفظ تمرکز حواس به مدت یک ساعت و توانایی ایجاد ژستهای فیزیکی بود. پرسشنامههای استفادهشده جهت جمع آوری اطلاعات در این پژوهش مقیاس احساس بد، پرسشنامه سبک سازگاری کودکان سن مدرسه، مقیاس خود ارزشی کل، مقیاس خودتنظیمی سلامتی بود. مقیاس احساس بد استرس درک شده از سوی کودک سن مدرسه را مورد اندازهگیری قرار میدهد که توسط لویز[۹] و همکاران ۱۹۸۴ تهیه و تدوین شده است. این ابزار در مقیاس لیکرت بوده و محدوده امتیاز دهی آن از ۵۰۰-۲۰ می باشد. پرسشنامه سبک سازگاری کودکان سن مدرسه توسط رایان و ونگر[۱۰] ۱۹۹۰ ساخته شد. شامل دو جزء ۲۶ سوالی، تعداد دفعات
استفاده از مکانیسم و اثر بخشی مکانیسم سازگاری، و بصورت مقیاس لیکرت می باشد. پرسشنامه خود ارزشی کل توسط هارتر[۱۱] ۱۹۸۵ ساخته شد که دارای ۶ سوال و با مقیاس لیکرت است. پرسشنامه خودتنظیمی سلامتی نیز توسط وست[۱۲] ۲۰۰۸ ساخته شد که میزان توجه به خود را در فرد مورد سنجش قرار میدهد. این ابزار نیز دارای ۱۶ سوال و در مقیاس لیکرت تنظیم شده است. پس از کسب اجازه از کالج بوستون و مدیران مدارس انتخاب شده، یک مدرسه به عنوان گروه مداخله و دیگری گروه کنترل، فرم مشخصات فردی همراه با بسته راهنما شامل مقدمه، رضایت و موافقتنامه آگاهانه به منزل دانشآموز فرستاده شد و پس از کسب اجازه از اولیای دانشآموزان و رضایت نامه از خود وی، آزمودنیها به تکمیل پرسشنامهها پرداختند. تعداد آزمودنیهای گروه مداخله ۷۰ نفر و در گروه کنترل ۸۵ نفر بودند. پرسشنامهها ابزارهایی مداد کاغذی بودند و دانشآموز پس از قرائت آنان با صدای بلند توسط پژوهشگر آنها را تکمیل میکردند. مدت زمان پاسخگویی نیز ۴۵ دقیقه اعلام شده بود. در این میان کمک پژوهشگران به دانشآموزان در صورت نیازکمک میکردند و به رفع ابهام سوالات می پرداختند. پس از پایان یافتن نمونهگیری ، اعضای گروه آزمون هفتهای یک بار به مدت ۶۰ دقیقه و طی ۸ هفته بلافاصله پس از اتمام مدرسه در کلاسهای آموزش یوگا شرکت میکردند. در هر جلسه تکالیف مرتبط با یوگای ذهن جهت انجام در منزل به دانشآموزان داده شد که جهت اجرای آنها ۱۰ دقیقه زمان اختصاص میدادند. پس از پایان ۸ هفته مداخله، مجددا پرسشنامهها در اختیار آزمودنیها قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که استرس درک شده در دو گروه کاهش یافته است ولی تفاوت آماری معنیداری مشاهده نشد. در گروه آزمون احتمال افزایش استرس درک شده در واحدهای پژوهش وجود دارد. تصویر ذهنی و خودتنظیمی سلامتی در هر دو گروه افزایش یافته بود اما در بین دو گروه تفاوت آماری معنیداری مشاهده نشد. بین آزمودنیهای دو گروه تفاوت معنیداری در تعداد دفعات استفاده از مکانیسم سازگاری ندارد (۱۸).
نمونهگیری پژوهش حاضر نیز به صورت تصادفی خوشهای میباشد. جامعه پژوهش در مطالعه ما نیز دختران مشغول به تحصیل در مدارس دولتی بودند. همچنین در این مطالعه نیز تکالیف مرتبط با موضوع جلسه آموزشی به عنوان راهکاری جهت تمرین بکارگیری مهارتها ارائه شد.
پژوهشی در سال ۱۳۸۹ توسط سلطانی و همکاران با عنوان “اثر بخشی افشای هیجانی بر علائم اضطراب، افسردگی و استرس دانشجویان” در همدان انجام شد. هدف از مطالعه “تعیین تاثیر افشای هیجانی بر روی علائم افسردگی، اضطراب استرس در دانشجویان” بود. پژوهش از نظر ماهیت دادههای جمع آوری شده جزء مطالعات کمی، از حیث هدف جزء مطالعات کاربردی
و از نظر شیوه یک مطالعه تجربی با پیشآزمون و پس آزمون با گروه کنترل میباشد. ابزار پژوهش شامل مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس آزمون لاویباند و لاویباند[۱۳] و مصاحبه بالینی بوده است. مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس یک آزمون خودگزارشی ۴۲ ماده است که روی یک مقیاس ۴ درجه ای لیکرتی نمرهگذاری میشود. مصاحبه بالینی توسط یک کارشناس ارشد روان شناس بالینی، نیز برای اطمینان از نتایج حاصل از مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس، تشخیص های افتراقی و رفع نقائص مربوط به آزمونهای خودگزارشی در تشخیص این علائم، بکار گرفته شد که براساس ملاکهای نسخه چهارم تجدید نظر شده راهنمای تشخیصی – آماری اختلالات روانی انجام گرفت. مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس به منظور غربال آزمودنیهای با نمرات بالای افسردگی در میان ۵۰۰ نفر از دانشجویان اجرا گردید و علاوه بر آن از آزمودنیها یک مصاحبه بالینی به عمل آمد. بعد از جایگزینی تصادفی در ۴ گروه ۱۰ نفره، از اعضای گروه آزمایش به صورت انفرادی دعوت به عمل آمد تا در تاریخ و ساعت مشخص به آزمایشگاه مراجعه نمایند. هر فرد می بایست طی ۲ هفته ، ۴ تا ۵ جلسه نیم ساعته در آزمایشگاه به صورت انفرادی به افشای هیجانی به صورت گفتاری(در حضور درمانگر) و در گروه مداخله دیگر به صورت نوشتاری میپرداخت . از گروه های کنترل نیز خواسته شد در این مدت برنامه روزمره و موضوعات معمولی زندگی خود را بنویسند. ۲ هفته بعد از اجرای برنامه، مجدداً از آزمودنیها خواسته شد جهت بررسی و اجرای پس آزمون و نظر سنجی درباره تاثیر برنامه بر وضعیت خلقیشان، به صورت انفرادی به درمانگر مراجعه کنند. از طرفی ارزشیابی ۳ ماه بعد نیز برای بررسی ماندگاری برنامه اجرا گردید. نتایج مطالعه به صورت زیر گزارش شد: میزان استرس در گروه افشای هیجانی نوشتاری پیشآزمون و پسآزمون و پیگیری ، به ترتیب ۴۰٫۹ و ۳۴٫۸ و ۳۲٫۱ / میزان استرس در گروه کنترل ( نوشتاری ساده )، پیش آزمون ، پسآزمون و پیگیری به ترتیب ۴۱٫۲ و ۴۱٫۹ و ۳۹٫۶ / میزان استرس در گروه آزمایش افشای هیجانی گفتاری ، پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری ۳۹٫۷، ۳۵٫۹ و ۳۵٫۱ / میزان استرس در گروه کنترل ( افشای گفتاری ساده )، پیشآزمون ، پسآزمون و پیگیری ۳۸٫۳ ، ۳۸ و ۳۸٫۶ . توجه به نتایج در بخش استرس ، فرایند تغییرات علائم استرس چهار گروه در طول زمان، تفاوت معنیداری دارد. آزمون بونفرنی[۱۴] نشان داد که بین نمرات پیشآزمون و پسآزمون گروههای آزمایش تفاوت معنادار وجود دارد، ولی بین پیشآزمون و پسآزمون و پیگیری این گروهها تفاوت معناداری وجود ندارد. این بدین معناست که اثرات مداخله از پسآزمون تا پیگیری تغییر معناداری نداشته است. از دیگر یافتههای این پژوهش این بود که تاثیر افشای هیجانی نوشتاری در مورد افسردگی و استرس بیشتر از افشای هیجانی گفتاری است (۷۲).
با استناد به پژوهش مذکور، در مطالعه حاضر نیز فاصله بین آخرین جلسه آموزشی با اجرای پس آزمون ۲ هفته منظور شد. طرح پژوهش در مطالعه حاضر نیز تجربی با پیشآزمون و پسآزمون و همراه با گروه کنترل بود.
در سال ۲۰۰۶ پژوهشی توسط کئو[۱۵] با عنوان ” بهبود عملکرد تحصیلی و بهداشت روان با بهره گرفتن از برنامه مداخلهای کنترل استرس” در انگلستان انجام شد. هدف از پژوهش تعیین اثربخشی مداخله کنترل استرس بر عملکرد تحصیلی و بهداشت روان کودکان ۱۵ تا ۱۶ سال مشغول به تحصیل در دبیرستان بود. نوع پژوهش تصادفی و همسانسازی شده با اندازهگیری تکراری بود. شرکت کنندگان از یک سال تحصیل و از یک دبیرستان انتخاب شدند.ابزارهای بکارگرفته شده در پژوهش شامل پرسشنامه کوتاه شده سلامت عمومی، پرسشنامه تجدیدنظر شده اضطراب امتحان، پرسشنامه اختلال در توجه بودند. پرسشنامه سلامت عمومی شامل ۲۸ سوال برای بررسی بهداشت روان میباشد که بصورت لیکرت و ۴ درجهای است. ابزار اضطراب امتحان دارای ۲۵ سوال و ۴ خرده آزمون درباره تنش، نگرانی، نشانههای جسمانی و تفکرات نامربوط به امتحان میباشد. پرسشنامه اختلال در توجه ۴۰ سوالی است و بصورت ۷ درجه ای با مقیاس لیکرت میباشد. شرکت کنندگان شامل ۲۰۹ دانشآموز ۱۶-۱۵ بودند که پرسشنامههای مذکور را تکمیل نمودند. پس از همسان سازی نمونهها از نظر میزان هوش و جنسیت و با در نظر گرفتن محدودیت مالی پروژه تعداد ۱۶۰ نفر از دانشآموزان جهت شرکت در مطالعه انتخاب شدند. با شروع ترم بهار از والدین و دانشآموزان دعوت بعمل آمد تا در مدرسه حاضر شوند و در خصوص برنامه مداخله توضیحات لازم در اختیار آنان قرار داده شد و رضایتنامه آگاهانه از آنان کسب گردید. سپس آزمودنیها بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. دانشآموزان گروه مداخله در ۸ گروه ده نفره تقسیم بندی شده و به مدت ده هفته، هفتهای یکبار در جلسات آموزشی شرکت میکردند. مداخلات کنترل استرس برمبنای ایجاد تغییرات شناختی رفتاری در دانشآموزان بود تا عقاید و رفتار آنها در خصوص امتحانات را مورد بررسی و تغییر قرار دهد. در آخرین هفته از ترم بهاره، دانشآموزان مجددا پرسشنامههای مذکور را برای دومین بار تکمیل نمودند و این در حالی بود که ۸ هفته از آخرین جلسه آموزشی گذشته بود. نتایج تجزیه و تحلیل آماری نشان داد که میزان سلامت عمومی دانشآموزان گروه مداخله پس از دریافت برنامه آموزشی بهبود چشمگیری داشته است (۰۱/۰>p). همچنین میزان سلامت عمومی گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل نیز تفاوت آماری معنیداری را نشان داد (۰۵/۰>P). میزان اضطراب امتحان در مقایسه گروه ها با یکدیگر تفاوت معنیداری نداشته است (۰۶/۰=p). میزان اختلات توجه دانشآموزان در گروه ها نیز تفاوت آماری معنی داری را نشان نداد ( ۷۲/۰=p)(73).
مطالعه حاضر نیز در دانشآموزان ۱۷-۱۵ ساله مشغول به تحصیل در دبیرستان انجام شد با این تفاوت که فقط دختران و از هر سه پایه تحصیلی در این مطالعه قرار داشتند. تعداد دبیرستانهای انتخاب شده نیز ۳ دبیرستان به شیوه تصادفی و با قرعهکشی میباشد.
مطالعه توسط نوریان و همکاران ۱۳۹۰ با عنوان ” تاثیر آموزش مولفههای هوش هیجانی بر استرس و اضطراب پزشکان و پرستاران شاغل در بخشهای مراقبت ویژه” در شهر ایروان کشور ارمنستان انجام شد. هدف از این پژوهش بررسی تاثیر آموزش مولفههای هوش هیجانی بر استرس و اضطراب پزشکان و پرستاران شاغل در بخشهای مراقبتهای ویژه بود. مطالعه از نوع مداخلهای بود و جامعه آماری این پژوهش را پرستاری و پزشکان متخصص شاغل در بخشهای مراقبتهای ویژه بیمارستان کاناکر، زیتون، مارکاریان و اربونی شهر ایروان در کشور ارمنستان تشکیل دادند. پس از بررسی شرایط مورد نظر و تمایل افراد به شرکت در برنامه آموزشی، تعداد ۱۰۶ نفر شامل ۷۶ پرستار و ۳۰ پزشک متخصص انتخابشده و به صورت تصادفی به دو گروه مساوی مداخله و شاهد تقسیم شدند. افراد هر دو گروه قبل از اجرای برنامه آموزشی در پیشآزمون شرکت نمودند. برای گردآوری دادهها، پرسشنامه هوش هیجانی بار- ان که دارای ۱۲۳ سوال بودند و از ۵ عامل ارتباط بین فردی، ارتباط میان فردی، مدیریت استرس، سازگاری و خلق عمومی تشکیل می شد که خود شامل ۱۵ خرده مقیاس خودآگاهی هیجانی، جراتمندی، حرمت نفس، خودشکوفایی، استقلال، روابط میان فردی، همدلی، مسئولیتپذیری اجتماعی، حل مساله، واقعیتسنجی، انعطافپذیری، تحمل فشار، کنترل تکانهها، شادکامی و خوشبینی بود، استفاده شد. برنامه آموزشی در این پژوهش محقق ساخته و شامل پمفلت آموزشی، پوستر، ۴ جلسه برنامه کنفرانس عمومی و ۶ جلسه درون گروهی بود. برنامه آموزشی هر هفته ۲ جلسه و هر جلسه طی ۲ ساعت اجرا شد. در این برنامهها تاکید بر ۱۵ خرده مقیاس هوش هیجانی و به خصوص برنامههای کاهش اضطراب بود. در برنامههای آموزشی صورت گرفته، ابتدا آموزش لازم در خصوص موارد فوق انجام شد و سپس شیوههای اندیشیدن ، ابراز هیجانات، دلبستگیها، روشهای تغییر ادراک خود و شیوههای قضاوت در مورد باورهای خود آموزش داده شد. روشهای سازگاری با عوامل استرسزا و شرایط محیط تنشزا نیز به آنها آموزش داده شد. پس از پایان جلسه آموزشی برای گروه مداخله هر دو گروه مجدد مورد آزمون قرار گرفتند. نتایج پژوهش پس از تجزیه و تحلیل آماری نشان داد که میانگین اضطراب موقعیتی در گروه مداخله قبل از آموزش ۲۲/۴۵ بود که پس از اجرای آموزش مولفههای هوش هیجانی به ۴۷/۴۰ کاهش یافت. این در حالی است که میانگین اضطراب موقعیتی در گروه کنترل قبل از مداخله ۷۷/۴۶ بود که در پسآزمون به ۰۵/۴۷ افزایش یافته بود. یافتهها نشان داد که نمرات پسآزمون دو گروه تفاوت آماری
معنیداری یافته است (۰۰۱/۰>P). همچنین میانگین اضطراب صفتی گروه مداخله قبل از آموزش ۰۳/۴۰ بود که پس از اجرای آموزش به ۲۳/۳۶ کاهش یافت. این میزان برای گروه کنترل قبل از مداخله ۲۱/۴۰ بود که در پسآزمون ۹۵/۴۰ افزایش یافت. این نتایج نشان داد که اضطراب صفتی در دو گروه پس از اجرای آموزش تفاوت آماری معنیداری با هم داشته است ( ۰۰۱/۰>p)(74).
در مطالعه حاضر نیز تاثیر آموزش هوش هیجانی بر استرس مورد بررسی قرار گرفت با این تفاوت که استرس تحصیلی دانشآموزان دختر مورد ارزیابی قرارگرفت. همچنین برنامه آموزشی محقق ساخته نبوده و براساس الگوی هوش هیجانی مایر و سالووی میباشد.
مطالعه توسط اصانلو و همکاران در سال ۱۳۸۷ با عنوان” تاثیر آموزش مدیریت هوش هیجانی بر کاهش نشانگان استرس مادران کودکان کمتوان ذهنی آموزشپذیر” در تهران انجام شد. هدف از این پژوهش بررسی نقش آموزش مدیریت هوش هیجانی بر نشانگان جسمانی، عاطفی، رفتاری و شناختی استرس در مادران کودکان کم توان ذهنی بود. پژوهش از نوع مطالعات نیمه تجربی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری آن شامل کلیه مادرانی است که فرزندان کمتوان ذهنی آموزش پذیر آنها در یکی از مدارس استثنایی شهر تهران در سال تحصیلی ۱۳۸۷ مشغول به تحصیل بود. با بهره گرفتن از روش نمونهگیری از بین مناطق ۲۲ گانه شهر تهران یک منطقه و از مدارس استثنائی آن منطقه، یک مدرسه به تصادف انتخاب شد. سپس از بین مادران دانش
مطالب پژوهشی درباره : بررسی تاثیر برنامه آموزشی مهارتهای هوش هیجانی بر استرس … – منابع مورد نیاز برای مقاله و پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین