امام صادق(ع) فرمود: «مردى خدمت پیامبر(ص) آمد و عرض کرد: اى رسول خدا، به چه کسى نیکى کنم؟ فرمود: به مادرت. عرض کرد: سپس به چه کسى؟ فرمود: به مادرت. عرض کرد: بعد از او به چه کسى؟ فرمود: به مادرت. عرض کرد: سپس به چه کسى؟ فرمود: به پدرت» (الکافی: ج۲، ص۱۵۹).
روایات بی شمار دیگری نیز در رابطه با جایگاه و اهمیت نقش مادر و احترام به وی در کنار احترام به پدر از زبان معصومین(ع) ذکر شده اند (وسائل الشیعه: ج۱۵، ص۱۲۵ ؛ مستدرک الوسائل: ج۱۵، ص۱۸۲ الکافی: ج۵، ص۳۳۶ ؛ من لایحضره الفقیه: ج۲، ص۴۹ ؛ بحار الانوار: ج۷۴، ص۸۵ ؛ مکارم الاخلاق: ص۲۳۴ ؛ عوالی اللآلی: ج۱، ص۴۴۲ ؛ الکافی: ج۲، ص۱۳۰ ؛ الجعفریات: ص۹۲ ؛ مشکاه الانوار: ص۲۶۶ الاختصاص: ص۳۳۹ ؛ ارشادالقلوب: ج۱، ص۱۸۴).
همچنین از سیره حضرت زهرا(س) احادیث و روایات بسیاری نقل شده است که اهتمام ایشان به امر مادری را می رساند و می تواند الگویی مطلوب از یک مادر برای زنان جامعه ما باشد (وسایل الشیعه: ج ۵، ص۱۲۶؛ بحار الانوار، ج ۳۹، ص۲۲ و ۲۵۸ و ۳۱۶).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۳- خانه داری
رسیدگی به کارهای خانه و رتق و فتق امور منزل اگرچه از وظایف واجب زنان به عنوان همسر در دین اسلام شمرده نشده است اما یکی از نقش هایی که زنان به طور عرفی و اخلاقی در خانواده و در قبال شوهرانشان به آن می پردازند، رسیدگی به فعالیت های خانه و رفع نیازهای خانواده در منزل است. در واقع اگر بپذیریم که وجود زن و مرد در جامعه و خانواده می بایست در راستای تکمیل یکدیگر بوده و هر دو برای یک هدف واحد تلاش نمایند، می بایست تقسیم کار مناسبی میان زن و مرد برای انجام امور مربوط به زندگی و رشد و تعالی افراد و جامعه صورت گیرد. در دین اسلام از آنجا که مردان وظیفه سرپرستی خانواده را برعهده داشته و موظف به تامین هزینه های خانواده و پرداخت نفقه به همسران خود می باشند، قاعدتا می بایست برای کسب درآمد به اشتغال خارج از خانه بپردازد. و از سوی دیگر زن اگرچه وظیفه انجام کارهای خانه را نداشته و می تواند برای انجام آن (حتی شیردادن به بچه). از مرد دستمزد مطالبه نماید اما از دیگر سو وظیفه تامین مخارج خود و خانواده را نیز مانند مرد برعهده ندارد. لذا بر طبق این قواعد شرعی است که زنان به طور عرفی و اخلاقی خود را متعهد به انجام کارهای خانه و رسیدگی به نیازهای شوهر و فرزندانشان می بینند.
روایات متعددی از گفتار و سیره معصومین(ع) وجود دارد که به اینگونه تقسیم کار جنسیتی مهر تایید زده و زنان را در مقام خانه داری و رسیدن به امور منزل مورد ستایش قرار می دهند. در تقسیم نقشها در دین اسلام، گویا چنین مورد نظر بوده است که وجهه اصلی همت زن، خانه و خانواده باشد. تقاضای علی(ع) و فاطمه(س) از پیامبر اکرم(ص) در زمینه تقسیمبندی فعالیتها و احاله کارهای درون خانه به فاطمه(س) و فعالیتهای بیرون خانه به علی(ع) (وسائل الشیعه: ج۲۰، ص۱۷۲ ؛ مستدرک الوسایل: ج۱۳، ص۴۸). نشان تفکیک جنسیتی فعالیتهاست (حق شناس،۸۴:۱۳۸۹). و نیز پیامبر اکرم(ص) می فرمایند: «هر زنی غذایی گوارا برای شوهرش تهیه کند، خدا در بهشت خوراکی های گوناگون برای او خلق کند و گوید: بخور و بنوش در مقابل آن زحمت ها که در دوران گذشته کشیده ای» (مستدرک الوسائل: ج۱۴، ص۲۴۵). امام صادق(ع) می فرمایند: «بهترین زنان شما زنی است که خوشبو و خوش دستپخت باشد» (وسائل الشیعه: ج۱۴، ص۱۵).
۴- تحصیل
از آنجا که حق آموزش و تحصیل، از حقوق طبیعی و فطری انسانی محسوب شده و هیچ ارتباطی با زنانگی و مردانگی ندارد، اسلام نیز با نگرش متین و متقن برای حق تحصیل و آموزش زن و مرد ارزش بسیار ویژه ای قائل شده است. لذا فعالیت اجتماعی دیگری که در جامعه اسلامی برای زنان نه تنها مجاز شمرده شده بلکه مورد تاکید و ترجیح واقع شده است، امر تحصیل و طلب علم است. این نقش خطیر اجتماعی برای زنان همانند مردان فرض گرفته شده و تحصیل علم و کسب دانش از احکامی است که زن و مرد در آن مشترک بوده و هرگز دین اسلام جنس را سدّ راه دانش اندوزی نمی داند. «البته مراد از حق یکسان در تعلیم و آموزش، این نیست که حتماً نوع تعلیم آموزش و اهداف آن نیز در همه موارد باید برای زن و مرد یکسان باشد» (مستقیمی،۹:۱۳۸۰).
اما از آنجایی که شمار دانشمندان زن در تاریخ نظام آموزش اسلامی در مقایسه با مردها کمتر است، بعضی پنداشته اند در اسلام محدودیتی درباره تحصیل زنان و دختران وجود دارد در صورتی که این تصور غلطی است و تمام آیات و روایاتی که درباره تحصیل علم و دانش وارد شده، همانند «یاایهاالناس» و «یاایهاالذین آمنوا» عمومی است و شامل زن ها هم می شود و قرآن کسانی را که دارای علم هستند با کسانی که جاهل می باشند برابر نمی داند (قرآن کریم، زمر:۹). احادیث و روایات زیادی در باب طلب و تحصیل علم برای مسلمانان و مومنان اعم از زن و مرد در کتب روایی معتبر نقل شده است که معروفترین آنها عبارتست از:
قال رسول الله(ص) : «طَـلَبُ الْعِلْمِ فَریضَهٌ عَلى کُلِّ مُسْلِمٍ وَ مُسلِمَهٍ»
پیامبر اکرم(ص) فرمود: «فراگرفتن علم برای هر مرد و زن مسلمان واجب است» (بحارالانوار: ج۱، ص۱۷۷ ؛ الحیاه: ج۱،ص۷۰ ؛ میزان الحکمه: ج۸، ص۲۸ ؛ کنزالفوائد: ج۲، ص۱۰۷).
همچنین روایات بسیار زیادی از زبان معصومین(ع) در فضیلت علم آموزی و تحصیل برای مسلمانان و مومنان در منابع روایی معتبر به چشم می خورد (وسائل الشیعه: ج۲۱، ص۴۸۷ ؛ بحارالانوار: ج۱۰۳، ص۲۴۹ ؛ الکافی: ج۱، ص۳۰ ؛ کنزالعمال: ج۱۳، ص۱۵۱؛ مستدرک الوسایل: ج۱۲، ص۲۰۱ ؛ غررالحکم و دررالکلم: ص۴۴، ح۱۰۷ ؛ نهج البلاغه: ص۴۶۹، ح۵ ؛ نهج الفصاحه: ص۶۰۰ ؛ امالى صدوق: ص ۶۱۶).
علاوه بر احادیث و روایات منقول از رسول اکرم(ص) و ائمه معصومین(ع) پیرامون فضیلت علم برای مرد و زن مسلمان، موارد متعددی از سیره آنان و زنان و دختران این بزرگواران در روایات تاریخی مستند به چشم می خورد که مبیین تلاش زنان به کسب علم و دانش در زمان صدر اسلام است (وسایل الشیعه: ج۱۴، صص۱۲۷ ؛ تهذیب الاحکام: ج۱۲، ص۴۲۸).
بررسی دیدگاه های صاحبنظران و بزرگان و علمای دینی در زمینه تحصیل زنان نیز می تواند به نوبه خود مهر تایید بر جواز و استحباب انجام این عمل برای زنان در دین اسلام باشد. از دید امام خمینی (ره) زنان نه تنها از فعالیتهای علمی و فرهنگی منع نشده اند بلکه همواره تأکیدات ایشان بر اهمیت تعلیم و تعلم بانوان با حفظ موازین شرعی، به عنوان وظیفه، محرکی برای تلاش هر چه بیشتر زنان در این عرصه بوده است. ایشان در این باره می فرمایند: «در علم و تقوا کوشش کنید که علم به هیچ کس انحصار ندارد، علم مال همه است و کوشش برای رسیدن به علم و تقوا وظیفه همه ماست و همه ی شماست» (صحیفه نور، ج۵، ص۲۸۳).
مقام معظم رهبری نیز در باب تحصیل و علم آموزی زنان می فرمایند:
زنان مىتوانند تحصیلات عالیه کنند. بعضی ها خیال مىکنند که دختران نباید تحصیل کنند. این، اشتباه و خطاست. دختران باید در رشتههایى که براى آنها مفید است و به آن علاقه و شوق دارند، تحصیل کنند. جامعه به تحصیلات دختران هم نیازمند است؛ همچنان که به تحصیلات پسران نیازمند است. البته محیط تحصیل باید سالم باشد؛ هم براى پسر و هم براى دختر (مقام معظم رهبری، ۲۰/۱۲/۷۵).
شهید مطهری نیز در باب تحصیل علم زنان می نویسد:
خداوند فکر و استعداد درس خواندن را و میل و شوق به آن را همان طور که در مرد قرار داده در زن هم قرار داده و منع او چیزی جز جلوی استعداد خدا دادی را گرفتن نیست (مطهری،۷۶:۱۳۸۵).
غالب صاحبنظران و کارشناسان عرصه زنان و خانواده در جامعه امروز نیز قائل به حق تحصیل زنان البته با لحاظ بعضی قیود می باشند که در ادامه به آن می پردازیم (مصاحبه با حجت الاسلام زیبایی نژاد، ۱۷/۷/۹۰ ؛ دکتر کرمی،۲۰/۹/۹۰ ؛ دکتر نیلچی، ۱۱/۸/۹۰ ؛ دکتر زاهدی، ۲۳/۹/۹۰ ؛ دکتر همتی، ۹/۹/۹۰ ؛ دکتر میرخانی، ۲۴/۹/۹۰ ؛ دکتر رجبی، ۲۶/۹/۹۰ ؛ دکتر باقری، ۱۱/۷/۹۰).
همانطور که اشاره شد جواز تحصیل علم برای زنان به معنای مطلوب بودن تحصیل در هر زمینه و با هر هدفی نیست و همانطور که برای تحصیل مردان نیز قیودی وجود دارد برای علم آموزی زنان نیز یقینا ملاحضاتی وجود دارد که رعایت آنها باعث افزایش بازدهی زنان در خانواده و جامعه شده و آسیب ها و تهدیدهای کمتری را نیز متوجه جامعه اسلامی خواهد کرد. تعدادی از ملاحظات مذکور عبارتند از:
۱-۴- تحصیل علوم متناسب با ویژگیهای زن
یکی از ملاحظاتی که در باب تحصیل زنان وجود دارد این است که آنها متناسب با شرایط روحی و جسمی خاص خود می بایستی آماده پذیرفتن نقش هایی ویژه و اصطلاحا زنانه در جامعه و خانواده گردند که معمولا از عهده مردان برنیامده و یا بهتر است زنان در آن عرصه ها حضور داشته باشند زیرا از مردان مثمر ثمرتر خواهند بود. لذا تحصیل آنان نیز بایست در راستای همین هدف اتفاق بیافتد. به عبارت دیگر در هر جامعه ای یکسری مشاغل و نقش ها وجود دارند که مردانه تلقی شده و زنان برای حضور در آن نقش ها یا دچار مشکل شده و یا بازدهی لازم را نخواهند داشت. از سوی دیگر یکسری مشاغل نیز وجود دارد که حضور مردان در آن عرصه ها یا منع شرعی و عرفی دارد و یا به دلیل شرایط خاص آن نقش و استعدادهای متفاوت مردان به آن شرایط، بازدهی لازم اتفاق نمی افتد. همین رابطه در مورد زنان نیز صادق است. به طور مثال مشاغلی چون پزشکی زنان، پرستاری، آرایشگری زنان، آموزش و تربیت و… را می توان هم با لحاظ محدودیت های عرفی و شرعی ورود مردان به آنها و هم به لحاظ شرایط ویژه این نقش ها، آنها را مشاغلی زنانه تلقی نمود. لذا تحصیل زنان نیز بهتر است در راستای آماده سازی آنان برای پذیرش همین مشاغل و نقش های اجتماعی صورت گیرد (مصاحبه با حجت الاسلام زیبایی نژاد، ۱۷/۷/۹۰ ؛ دکتر کرمی،۲۰/۹/۹۰ ؛ دکتر نیلچی، ۱۱/۸/۹۰ ؛ دکتر زاهدی، ۲۳/۹/۹۰ ؛ دکتر ایمانی، ۳/۹/۹۰ ؛ دکتر میرخانی، ۲۴/۹/۹۰ ؛ دکتر رجبی، ۲۶/۹/۹۰ ؛ دکتر باقری، ۱۱/۷/۹۰).
البته ورود زنان به عرصه های دیگری چون مهندسی و مدیریت و مشاغل دیگری از این قبیل هیچگونه منع شرعی و عرفی ندارد و از دیدگاه بعضی از کارشناسان، چه بسا زنانی در این عرصه ها حضوری موثرتر از بسیاری از مردان دیگر دارند (مصاحبه با دکتر آئینه وند، ۱۲/۹/۹۰ ؛ دکتر سجادیه،۲۰/۹/۹۰ ؛ دکتر علم الهدی، ۲۹/۸/۹۰). اما این ملاحظات بدون در نظر گرفتن موارد استثناء طرح می گردد.
۲-۴- تحصیل برای صرف تعالی و نه برای اشتغال
یکی دیگر از ملاحظاتی که تعدادی از کارشناسان این عرصه به آن اذعان داشتند این بود که
اولا از یک سو منابع اشتغال و کسب درآمد در جامعه محدود است و از سوی دیگر در دین اسلام مردان به دلیل سرپرستی خانواده عهده دار نفقه و مخارج خانه می باشند، لازم است سیاست های شغلی جامعه به سمت حمایت از اشتغال مردان حرکت کرده و ابتدا مردان را در یافتن شغل مناسب شان و نیاز خود یاری دهد.
ثانیا تحصیل زنان امری غیر قابل انکار و از ضروریات امروز جامعه اسلامی به شمار می رود و زنان تحصیلکرده به مراتب از زنان بیسواد دارای بازدهی بیشتری در عرصه های مختلف حتی در خانه هستند.
لذا با در نظر گرفتن این دو قید مهم، می توان علوم و رشته هایی را ایجاد کرد که هدف آنها آماده سازی افراد برای عهده دار شدن شغل در جامعه نباشد و صرفا در راستای ارتقای سطح دانش زنان نسبت به مسائل و اقتضائات زمان و محیط اطرافشان صورت گیرد. به عبارت دیگر باید شرایطی را ایجاد کرد که زنان هم به واسطه تحصیل و علم آموزی به رشد و تعالی رسیده و هم منابع شغلی محدود جامعه به واسطه حضور گسترده و بی رویه زنان در عرصه اشتغال، از مردان سلب نگردد (مصاحبه با دکتر زاهدی، ۲۳/۹/۹۰).
۵- آموزش و تربیت
در جامعه اسلامی یکی از نقش ها و مشاغلی که عهده دار شدن زنان در آن عرصه دارای ترجیح و تاکید بسیار بوده، آموزش و تعلیم و تربیت است. زنان به دلیل شرایط و استعدادهای ذاتی و تکوینی خود در بعد روحی و عاطفی و برخورداری از دو صفت ویژه ی صبوری و محبت، بسیار بیشتر از مردان مستعد بازدهی و تاثیرگذاری در عرصه آموزش و تربیت می باشند (مصاحبه با دکتر سجادیه، ۲۰/۹/۹۰ ؛ دکتر میرخانی، ۲۴/۹/۹۰ ؛ دکتر زاهدی، ۲۳/۹/۹۰).
با مروری به سیره اهل بیت(ع) و فعالیت زنان در عصر پیامبر اکرم(ص) به امر آموزش و تعلیم، گواه صادقی بر این معنی است که نه تنها نفس تحصیل علم و تعلم برای زنان، بلکه تعلیم و آموزش آنان از امور بسیار مؤکد و شریف محسوب می شده است. به شهادت تاریخ، یکسال از مدت اقامت امام علی(ع) و خانواده بزرگوارش در کوفه می گذشت که گروهی از بانوان خردمند و بزرگ کوفه به محضر ایشان پیغام فرستادند که ما شنیده ایم حضرت زینب(س) نیز مانند مادر بزرگوار خود، حضرت فاطمه(س) دارای قدرت علم و دانش فراوانی است و اگر اجازه بدهید برای بهره گرفتن از دانش او به حضورش برسیم. حضرت علی(ع) نیز با این درخواست موافقت فرموده و زنان کوفه در محفل درس و تفسیر قرآن حضرت زینب(س) شرکت جستند» (ریاحین الشریعه: ج۳، ص۷۵).
در تاریخ صدر اسلام موارد بسیاری از علم آموزی زنان و آموزش علم روز (قرآن و حدیث). توسط زنان فاضله به زنان در مراکز و مجامع عمومی ذکر شده است (مستدرک الوسایل: ج۱۷، ص۳۱۷ ؛ مصاحبه با دکتر رجبی، ۲۶/۹/۹۰ ؛ با دکتر آئینه وند، ۱۲/۹/۹۰). همچنین حضرت امام خمینی (ره) نیز در این زمینه فرمایشات بسیار زیبایی دارند (تبیان: دفتر هشتم، ص۵۵).
۶- اشتغال و فعالیت اقتصادی
یکی دیگر از نقش هایی که دین مبین اسلام برای زنان در جامعه مجاز شمرده است، فعالیت اقتصادی و برخورداری از شغل درآمدزا در جامعه است. البته عهده دار شدن این نقش برای زنان جنبه ی وظیفه و فریضه ندارد و واجب بودن این امر برای مردان متصور گردیده و تلاش مرد برای تامین هزینه های خانواده در روایات همچون جهاد فی سبیل الله تلقی شده است (الکافی: ج۵، ص۸۸). و سستی در این امر به شدت مذموم است (وسائل الشیعه: ج۱۲، ص۳۸ ؛ بحار الانوار: ج۸، ص۱۱۱ ؛ من لایحضره الفقیه: ج۳، ص۱۶۹؛ فروع کافى: ج۵، ص۸۶ ؛ میزان الحکمه: ج۱۱، ص۵۱۸).
با عنایت به آیات قرآن (قرآن کریم، بقره:۲۳۴ ؛ نساء:۳۲ ؛ قصص:۲۳). و روایات فراوان (بحارالانوار: ج۱۰۰، ص۹ ؛ وسائل الشیعه: ج۱۲، ص۴۹ ؛ مستدرک الوسائل: ج۱۳، ص۱۲). که بر جواز اشتغال برای زنان دلالت دارند و نیز گزارش های تاریخی از سیره زنان اهل بیت(ع) و زنان صحابه که به اشتغال و کسب درآمد می پرداختند و پیامبر اکرم(ص) نیز مخالفتی با آن نداشتند (وسائل الشیعه: ج۲۲، ص۲۴۶ ؛ بحارالانوار: ج۴۷، ص۴۹ ؛ مصاحبه با دکتر آینه وند، ۱۲/۹/۹۰ ؛ دکتر رجبی، ۲۶/۹/۹۰). و نیز نظرات بزرگان و اندیشمندان دینی و کارشناسان این عرصه (صحیفه نور: ج۷، ص۳۳۹ ؛ مقام معظم رهبری، ۲۰/۱۲/۱۳۷۵ ؛ علامه طباطبائی،۳۸۲:۱۳۷۰ ؛ مصاحبه با حجت الاسلام زیبایی نژاد، ۱۷/۷/۹۰ ؛ دکتر کرمی،۲۰/۹/۹۰ دکتر نیلچی، ۱۱/۸/۹۰ ؛ دکتر زاهدی، ۲۳/۹/۹۰ ؛ دکتر ایمانی، ۳/۹/۹۰ ؛ دکتر میرخانی، ۲۴/۹/۹۰ ؛ دکتر رجبی، ۲۶/۹/۹۰ ؛ دکتر باقری، ۱۱/۷/۹۰ ؛ دکتر امامی، ۵/۸/۹۰ ؛ دکتر سجادیه، ۲۰/۹/۹۰). مبین این حقیقت است که اشتغال و فعالیت اقتصادی برای زنان امری صرفا مجاز و منوط به تمایل خود زن البته با اجازه و صلاحدید همسر است (قانون مدنی: ماده ۱۱۱۷).
جواز اشتغال زنان مانند امر تحصیل و علم آموزی آنان به معنای بی قید بودن آن و جایز شمردن ورود زنان به هر نوع شغل و فعالیتی در جامعه نبوده و دارای ملاحظاتی است که به نظر می رسد بررسی و تحلیل آنها در تبیین دقیقتر الگوی نقش اجتماعی زنان کمک شایانی خواهد کرد. برای تحلیل و بررسی بهتر این ملاحظات ابتدا تحلیلی از وضعیت اشتغال زنان در جامعه معاصر ارائه شده و سپس به طرح دیدگاه های کارشناسان این عرصه درباب اشتغال زنان پرداخته می شود.
۶-۱- علل اساسی گرایش زنان به اشتغال
روی آوردن زنان به اشتغال خارج از خانه و تمایل به کسب درآمد اقتصادی در جامعه امروز دارای علل و عوامل متعددی است. بعضی از مهمترین این علل عبارتند از:
الف) علل فرهنگی و هویتی: جامعه ایرانی از دیرباز سبک زندگیای را برگزیده است که گاه آن را فرهنگ مقایسه و چشم هم چشمی میخوانند. در این فرهنگ واژه «آبرو» کاملاً پر کاربرد، و به معنای حفظ وجهه شخصی و خانوادگی در برابر دیگران است. این وضعیت در جامعه ایرانی رفتهرفته مرزهای طبقاتی را درنوردیده است؛ چنانکه اشخاص و خانوادهها در زندگی روزمره، خود را با طبقات اجتماعی دیگر مقایسه و الگوهای رفتاری آنان را اقتباس میکنند. تأثیر الگوی مقایسهای را در رفتار اعضای خانواده، نوع پوشش، فرهنگ غذایی، حتی در چینش سفره، خانهآرایی، گذران اوقات فراغت، میزان و نوع مهریه، تحصیلات عالی و اشتغال میتوان دریافت(رفیع پور،۲۰۸:۱۳۷۹). در این وضعیت، موضوعاتی چون تحصیلات عالی و اشتغال زنان، با سرعت به سرمایه اجتماعی خانواده و ابزاری برای کسب آبروی اجتماعی تبدیل میشود.
ب) نیاز اقتصادی: شاید بتوان گفت در چند دهه قبل، اشاعه آموزش به سبک جدید و در نتیجه بالا رفتن سن کار، سبب شده است که خانواده بخشی از نیروهایی را که در گذشته به بازار کار میفرستاد از دست بدهد و نوجوانان که در گذشته نیروی کار و از منابع درآمد خانواده بهحساب میآمدند به عناصر مصرف کننده تبدیل شوند. این موضوع تعادل مالی خانوادهها را از میان برده و از سوی دیگر سیاستها و تحولات اقتصادی در دهه های اخیر نیز سبب شده است نسبت هزینهها به درآمد تغییر کند همین دلایل باعث شده است زنان بخشی از فرصتهای اشتغال در جامعه را، برای تأمین دستمزدی که در گذشته به فرزندان آنان تعلق میگرفت، درخواست کنند (زعفرانچی،۳۱:۱۳۸۹).
ج) ترس از آینده: دگرگونیهای دهه های اخیر، در کشورهای مختلف، سبب افزایش تجرد زنان و نیز آمار طلاق شده است. به این ترتیب، دختران جوان احتمال بیشتری میدهند که در آینده فرصت ازدواج را بهدست نیاورند، یا پس از ازدواج با نگرانی بیشتری از طلاق مواجهاند. از سوی دیگر، تحولات خانواده و کم شدن اعضای طایفه، به کاهش میزان حمایتهای اقتصادی خانواده هستهای و طایفه از اعضای خود انجامیده است. بنابراین زنان از آینده اقتصادی خود بیمناکاند و به همین دلیل به درآمدزایی و بهویژه احراز مشاغل ثابت و اداری، تمایل دارند (باقری،۷۳:۱۳۸۶).
د) افزایش تقاضای بازار کار برای جذب زنان: در بسیاری مشاغل، کارفرمایان به جذب نیروی کار زنان علاقهمندند. به نظر میرسد زنان، در مقایسه با مردان، تلقی مثبتتری از فعالیتهای یکنواخت دارند و برای این کارها حوصله بیشتری نشان میدهند. افزون بر این، در صنایع رقابتی، بهکارگیری نیروی کار زنان، با دستمزدهای کمتر از مردان، مزیتی مهم بهشمار میآید (Rostow, 1960:148).
م) افزایش اوقات فراغت: نظام آموزشی جدید که سبب شده است فرزندان مدت زیادی را خارج از خانه بگذرانند، و این نظام آموزشی، پیشرفتهای تکنولوژی در منابع مربوط به خانواده، توسعه صنایع خانگی، کاهش جمعیت و افزایش اوقات فراغت زنان را به همراه داشته است (طاهری،۱۹۷:۱۳۸۱). کوچک شدن فضای خانه و کم شدن روابط خویشاوندی نیز تأثیر منفی اوقات فراغت بر زنان را بیشتر کرده است. در این وضعیت انتخاب حضور اجتماعی برای بسیاری از زنان راهی برای پر کردن اوقات فراغت بهشمار میآید و ازآنجا که مدیریت اجتماعی زمینههای متنوعی برای فعالیت اجتماعی زنان و پر کردن اوقات فراغت آنان در نظر نگرفته است، اشتغال یکی از مهمترین گزینههای پیش روی آنان خواهد بود.
۶-۲- آثار و پیامدهای گرایش زنان به اشتغال
میل روزافزون به اشتغال را میتوان هم نتیجه تغییرات هویتی در زنان و هم مؤثر بر آن دانست. زنان شاغل بهدلیل آنکه باید سنگینی ایفای نقشهای متعدد خانگی و اجتماعی را تحمل کنند، به الگوی تقسیم کار جنسیتی معترض میشوند و مفهوم «برابری» به معنای تشابه نقشها رفتهرفته در ذهن آنان ارزشمند تلقی میگردد. از سوی دیگر، دستیابی به درآمدی مستقل میتواند روحیه استقلالطلبی و فردگرایی را در آنان تقویت کند. نتیجه تغییر نگرشها و تمایلهای زنان بهتدریج مرزهای جنسیتی را در نظر آنان کمرنگ میسازد و آنچه تا دیروز ارزشهای زنانه بهشمار میآمد جای خود را به ارزشهای جدید میدهد. بنابراین میتوان انتظار داشت که با توسعه اشتغال زنان آثار تحولات هویتی زنان را، هم در حوزه فردی و هم در روابط خانوادگی و اجتماعی مشاهده کنیم (زعفرانچی،۴۳:۱۳۸۹).
الف- احساس رضایتمندی در زنان: در جامعه مدرن، خانه پیوسته در حال تنگتر شدن است؛ هم از نظر جغرافیایی با کوچکتر شدن خانهها، هم از نظر ارتباطی با محدود شدن ارتباطات طایفهای و محلی، و هم از نظر ارزشی با تحقیر خانهداری و خانهنشینی. بنابراین ورود به فضای اجتماعی و عرصه اشتغال، حتی هنگامی که وظایف کاری نسبتاً کسلکننده باشد، میتواند نیاز زن به ورود به عرصههای وسیعتر و کسب تجربههای نو را به همراه داشته باشد، نیاز به برقراری ارتباط با دیگران را تأمین کند و او را از فضای خانه آزاد سازد، و به همین دلیل برای زنان لذتبخش است. از سوی دیگر، «ارزشگذاریهایی که در فرهنگ مدرن درباره استقلال مالی و اشتغال صورت میگیرد، رقابت برای کسب موقعیتهای شغلی را به مثابه یک ارزش جلوهگر ساخته و افرادی که در این مسابقه موفق به احراز مشاغل شده احساس پیروزی میکنند» (بارت،۱۳:۱۳۸۵).
ب- افزایش سن ازدواج دختران: دختران با احراز فرصتهای شغلی موقعیتهای اجتماعی تازهای مییابند و شرایط سختتری برای ازدواج خود در نظر میگیرند. «یک زن شاغل تمایل چندانی ندارد که با فردی جویای کار یا با شخصی با موقعیت شغلی پایینتر ازدواج کند» (حمیدی،۱۸۷:۱۳۷۹). از سوی دیگر، دغدغه حمایت اقتصادی، خود یکی از انگیزههای تمایل به ازدواج است که در زنان دارای مشاغل ثابت و حمایتهای تعیین شده ایام بازنشستگی کمتر دیده میشود. بنابراین احتمال بیشتری وجود دارد که دختران شاغل به سن تجرد قطعی برسند.
ج- فشار مضاعف: خانهداری در زمره فعالیتهای سخت و دشوار است، اما تفاوت آن با مشاغل رسمی این است که در خانه فشار برای انجام دادن کار وجود دارد ولی سرعت کار بنابر میل شخصی تنظیم میشود. این ویژگی کار خانگی با روحیات زنانه همخوانی تام دارد. اما تقاضای بازار کار با تقاضای خانه بسیار متفاوت است. «ایفای هم زمان نقشهای خانگی و اجتماعی، هم به دلیل ناهمخوانی بسیاری از مشاغل اجتماعی با ویژگیهای زنانه، و هم بهدلیل فشار ناشی از جمع بین این دو فعالیت، زنان را آسیبپذیر میسازد» (زعفرانچی،۵۴:۱۳۸۹).
د- تحول در ساختار خانواده و الگوی تفکیک نقشها: تغییر ساختار عمودی به ساختاری که در آن مدیریت تقسیم شده باشد از پیامدهای اشتغال زنان دانست. معادله تغییر به این صورت است که در آغاز زنان متمایلاند با حفظ نقشهای خانگی، اشتغال مدرن را نیز تجربه کنند. پس از روبهرو شدن با تعارض نقشهای خانگی و اجتماعی، و تحمل فشار دوچندان، به این واقعیت پی میبرند که نباید از خودشان انتظار «ابرزن» داشته باشند و بهدلیل ارزشمندی اشتغال و کمارزش شدن نقشهای خانگی ترجیح میدهند با حفظ موقعیت شغلی، فعالیت خانگی را با همسران خود تقسیم کنند (زیبایی نژاد،۴۶:۱۳۸۹).
م- تأثیر بر فرزندخواهی: نخستین موضوع درخور تأمل، تأثیر اشتغال زنان بر کاهش تعداد فرزندان در خانواده و پیامدهای بیفرزندی یا کمفرزندی بر حیات فردی و مناسبات خانوادگی است. با گسترش اشتغال زنان، انتظار میرود هم فاصله میان ازدواج و فرزندآوری افزایش یابد و هم از تمایل به فرزند آوری کاسته شود. اگر بپذیریم که در طبیعت زن تمایل به مادری نهفته است، ارضا نشدن این نیاز طبیعی میتواند آثاری بر روحیات وی بر جای گذارد. به همین دلیل، فرزندان میتوانند وابستگی زن و مرد به خانواده را افزایش دهند و در استحکام خانواده نقش مهمی ایفا کنند. پیامد دیگر اشتغال، کاهش شمار فرزندان هر خانواده است. با افزایش شمار خانوادههای تکفرزند، امکانات اقتصادی خانواده که هم اکنون با اشتغال به کار زنان افزایش یافته است، در خدمت رفاه تنها فرزند خانواده قرار میگیرد. اما نبود فرزندان دیگر، افزون بر آنکه از نشاط تکفرزند خانه میکاهد و سبب میشود وی اوقات فراغت خود را با جایگزینهای مجازی پر کند، زمینه افزایش روحیات خودخواهانه و فردگرایانه را در وی فراهمتر میسازد. این فرزندان کمتر میآموزند که تمایلهای خود را با مصالح دیگران محدود سازند؛ نظم را رعایت کنند؛ و برای به دست آوردن امکانات محدود بکوشند. «خانواده پرجمعیت با امکانات متوسط یا کم، در صورتی که به درستی مدیریت شود، فضایی مناسب برای تقویت روحیه همگرایی، تلاش، قناعت، بهرهوری و انضباط است. اما تکفرزندان برای ورود به اجتماع با مشکلات اساسی روبهرو میشوند؛ زیرا نه برای همگرایی اجتماعی آموزش دیدهاند و نه در برابر ناملایمات اجتماعی آستانه تحملپذیری مناسبی دارند» (همان:۵۱). البته در جامعه امروز مسائل و مشکلات معیشتی و آموزشی به نوبه خود تاثیراتی را بر کاهش فرزندخواهی اعمال نموده است و اکنون خانواده پرفرزند مانند گذشته ارزشمند و سهل الوصول تلقی نمی شوند.
ن- تأثیر بر روابط مادر و فرزند: تأثیر مهمتر اشتغال را باید در رابطه میان مادران و فرزندان آنان جست. فاصله محیط کار از منزل در اشتغالات رسمی و حضور منظم در محیط کار در ساعتهای طولانی از موضوعاتی است که توجه اندیشمندان را به خود جلب کرده است. چنانکه بسیاری از روانشناسان و کارشناسان تربیت بیان کردهاند «میان رشد عاطفی فرزند و دامان مادر، بهویژه در سه سال نخست زندگی پیوندی ناگسستنی وجود دارد، و سلامت روانی و عاطفی وی در گرو حضور فیزیکی مادر در کنار اوست» (مطهری،۹۸:۱۳۷۰).