نمودار فراوانی برحسب آگاهی و دادن احتمال توسط پاسخگویان به دستگیری و مجازات در مبحث قبل نشان میدهد که ۷۱% (۱۴۲ نفر) از آنان احتمال دستگیری و مجازات به جرم سرقت را ندادهاند وتنها ۲۹% (۵۸ نفر) از پاسخگویان احتمال به دستگیری و مجازات به این جرم را دادهاند.آگاهی و محتمل دانستن امکان دستگیری و مجازات توسط پاسخگویان، میتواند نشان دهنده میزان کارآیی قوانین کیفری و اثر بازدارندهی آن در جامعه و همچنین میزان بازدارندگی نیروی انتظامی در پیشگیری از این جرائم باشد. عدم احتمال دستگیری و مجازات می تواند دلایل متعدی داشته باشد مانند: ۱-عدم طرح شکایت و گزارش به مراجع قضایی و انتظامی؛ متأسفانه آنچه که از تحقیقات میدانی انجام شده به دست آمد نشان میداد که بسیاری از مال باختگان از مراجعه و طرح شکایت نزد مراجع انتظامی و قضایی به این دلیل که اعتماد لازم را به نحوه عمل نیروی انتظامی و دادگاه در پیدا کردن سارق ندارند، امتناع میکردند و همین امر سبب بالارفتن رقم سیاه بزهکاری این جرم میشود. این امر سبب عدم محتمل دانستن دستگیری و مجازات است که در این پژوهش نیز ثابت شد. ۲- عملکرد ضعیف نیروی انتظامی: یکی از دلایل عدم احتمال دستگیری و مجازات توسط سارقان می تواند ناشی از عملکرد ضعیف نیروی انتظامی در مبارزه با این جرم باشد که همانطور که پیشتر گفته شد عملکرد نیروی انتظامی به دلیل نبودن امکانات و نیروهای لازم و کافی در مبارزه با این جرم است. متأسفانه بیش از ۷۰% از پاسخگویان ما احتمال دستگیری و مجازات به جرم سرقت را ندادهاند و این نشان دهنده شکست تدابیر کیفری و انتظامی در مقابله با این جرائم است.
گفتار دوم: خانواده، اقوام و دوستان
دراین گفتار سعی می شود در قالب سه بند به تحلیل داده های توصیف شده مربوط به وضعیت خانواده، اقوام و دوستان پاسخگویان پرداخته شود.
بند اول: خانواده
الف: در قید حیات بودن والدین
نمودار فراوانی مربوط به در قید حیات بودن والدین در مبحث قبل نشان میدهد از جمع ۲۰۰ پاسخگو ۸۹%(۱۷۹ نفر) از پاسخگویان پدر و مادرشان در قید حیات میباشند و ۲% (۴ نفر) پدر و مادرشان در قید حیات نیستند، ۵%(۱۰ نفر) از پاسخگویان فقط پدرشان در قید حیات میباشد و ۴% ( ۷ نفر) فقط مادرشان در قید حیات میباشد. در قید حیات بودن یا نبودن پدر و مادر یکی از مسائل بسیار مهم و حائز اهمیت میباشد، چون که نبودن هر کدام از آنها آثار مخرب روحی و روانی برای فرد ایجاد می کند که ممکن است به صورت بزهکاری و سرقت نمایان شود. فوت پدر یا مادر هر کدام در دوران کودکی و نوجوانی، آثار مخرب بر کودک می گذارد به گونه ای که با فوت مادر، فرد از مهر و محبت مادری محروم می شود و با فوت پدر، مادر مجبور به اشتغال می شود و یا فرزندان در سنین پایین مجبور به اشتغال و ترک تحصیل میشوند و کانون خانواده فرو میپاشد.[۱۲۰] اما در نمودار فوق ۸۹% از پاسخگویان، پدر و مادرشان در قید حیات بوده اند، بنابراین در این پژوهش نمی توان به در قید حیات نبودن پدر و مادر به عنوان یک عامل ارتکاب سرقت توجه نمود ولی از طرفی نباید تأثیر بسزای در قید حیات بودن والدین را در کیفیت زندگی فرد نادیده پنداشت.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
ب: تعداد اعضای خانواده
نمودار فراوانی تعداد اعضای خانواده پاسخگویان در مبحث قبل گویای این است که از میان ۲۰۰ نفر پاسخگو، ۳۸% آنان(۷۶ نفر) دارای خانوادههایی با جمعیت بیش از ۵ نفر، و ۳۷% از آنان (۷۴) دارای خانوادهای با جمعیت ۵ نفر و۲۴% از آنان (۴۷ نفر) خانوادههایی با جمعیت ۴ نفر، و در نهایت تنها ۳% از آنها (۳ نفر ) با خانواده هایی با جمعیت ۳ نفر میباشند. بنابراین ۷۵% از جامعه آماری مورد بررسی دارای خانوادههای پرجمعیتی بوده اند، که در بزهکاری این افراد بیتأثیر نمی باشد. خانوادههای پرجمعیت با مشکلات زیادی هم از نظر اقتصادی و هم از این لحاظ که توانایی تربیت و کنترل، آموزش و محبت برای تمام اعضا فراهم نمی شود، رو به رو هستند. حساسیت در برابر عوامل عمومی بزهکاری در خانوادههایی که دارای فرزندان متعدد هستند افزایش مییابد . فرزندان اینگونه خانوادهها آمادگی بیشتری برای ارتکاب جرم پیدا می کنند.[۱۲۱]
جهت تأثیر کثرت اولاد در بزهکاری دلایلی مطرح شده که به آنها اشاره میگردد: ۱-تعداد زیاد فرزندان در یک خانواده آنان را با مشکلات اقتصادی رو به رو میسازد و نتیجه آن در ابتدا به صورت تغذیه نامناسب فرزندان، عدم رشد مناسب، نامناسب بودن بهداشت و در نهایت ابتلای بیشتر به بیماریهای مختلف آشکار می شود. از سوی دیگر، عدم آرامش در چنین خانوادههایی سبب عملکرد بد تحصیلی فرزندان و عقب ماندن از همسالان خود می شود و عقدهی حقارت را در آنان ایجاد می کند که زمینه بسیاری از ناهنجاریهای اجتماعی مثل بزهکاری و سرقت میگردد.۲- تعداد زیاد جمعیت خانوادهها ممکن است فرزندان را دچار کمبود عاطفی کند، چرا که در این خانوادهها فرصت آن نیست که والدین تمامی فرزندان را مورد مهر و محبت لازم و کافی قرار دهند حتی در چنین خانوادههایی ممکن است که والدین نسبت به فرزندان بی تفاوت باشند، یا رفتار آنان تبعیض آمیز باشد که در این صورت، فرزندان در معرض بروز بسیاری از رفتارهای نامناسب مثل حسادت و یا بی بند و باری و در نهایت ایجاد زمینه بزهکاری قرار میگیرند. ۳- خانوادههای پرجمعیتی که در سطح اقتصادی پایینی قرار دارند با مشکلاتی چون کمبود مسکن روبه رو هستند و امکان فراهم نمودن مسکنی مناسب به نسبت جمعیت برایشان مقدور نیست و خوابیدن در کنار والدین می تواند در صورت عدم رعایت والدین سبب بروز انحرافات جنسی گردد.
ج: تحصیلات والدین
نمودار فراوانی میزان تحصیلات پدردر مبحث قبل از جمع ۲۰۰ نفر پاسخگو نشان میدهد میزان سواد پدر آنان بدین شرح است: ۵۲% (۱۰۴ نفر) بیسواد، ۳۶% (۷۲ نفر) تا سیکل، ۷% (۱۴ نفر) دیپلم و ۵% (۱۰ نفر) دارای تحصیلات عالی میباشند. همچنین نمودار فراوانی میزان تحصیلات مادر نشان میدهد از مجموع ۲۰۰ پاسخگو، ۵۵%(۱۱۰) از آنان مادرشان بیسواد، ۳۵% (۷۰نفر) سیکل، ۸% (۱۶ نفر) دیپلم و تنها ۲% دارای تحصیلات عالی میباشند. تحصیلات والدین می تواند نقش مهمی در امر تربیت فرزندان داشته باشد و والدین تحصیلکرده به دلیل احراز مشاغل بهتر و مفیدتر به خودی خود از فرهنگ بالاتر و محیط و موقعیت بالاتر و بهتری برخوردار خواهند بود و برخورداری از موقعیت خوب اجتماعی به نوبه خود تأثیر زیادی بر نگرش فرزندان نسبت به والدین و احساس امنیت و اعتماد به نفس آنها می شود. درنتیجه بهتر میتوانند با محیط خود ارتباط برقرار کنند و همین امر موجب رشد و شکوفایی استعداد آنها می شود. درحالی که کودکی که والدین وی بی سواد هستند یا سطح تحصیلات پایینی دارند نه تنها نمی توانند به وجود آنها افتخار کنند بلکه در خود احساس حقارت می کنند و ارتباط و تعامل آنها از سایرین کمتر است. البته تحصیلات به تنهایی نمی توانند عامل پیشرفت فرد محسوب شود اما تحصیلات می تواند موجب آگاهی بیشتر و قرار گرفتن در وضعیت اجتماعی، اقتصادی عالی تری گردد. در تحقیقات نیز ثابت شده که شغل و سطح اجتماعی والدین رابطه مستقیمی با پیشرفت تحصیلی فرزندان دارد. بنابراین، تحصیلات کم والدین می تواند به صورت عدم اهمیت والدین به تحصیلات و عملکرد مناسب فرزندانشان در تحصیل شود که بی رغبتی را در فرزند جهت ادامه تحصیل ایجاد نماید و به صورت ترک تحصیل ظاهر شود که این امر می تواند آغازی برای بسیار از ناهنجاریهای فردی و اجتماعی در فرد شود چرا که بیسوادی در جامعه کنونی به هیچ وجه قابل هضم و پذیرش نیست و وجود آن سبب ایجاد مشکلات فراوانی در فرد چه در زمینه اشتغال و ازدواج و طرز تفکر فرد و دیدگاه اجتماع نسبت به او شود که زمینه بروز بزهکاری را در فرد ایجاد می کند. پژوهشها نشان می دهند که والدینی که از سطح بالایی در تحصیلات برخوردارند در مواجه و برخورد و رابطه برقرار کردن با نوجوانانشان از مهارت کافی برخوردارند. در این مورد، پرداختن به امور تربیتی فرزندان توسط این گونه والدین که شامل آموزش و عمل به اصول اخلاقی مناسب و منسجم، نظارت دقیق بر کار فرزندان، شرکت در زندگی روزمره جوانان، کسب اطلاع از فعالیتهای آنان در طول روز و آموزش مهارت های زندگی به فرزندان با شیوه های مسئله یابی و حل مسئله است، می تواند از گرایش نوجوانان این گونه خانوادهها به بزهکاری پیشگیری کند. در مقابل والدینی که سطح تحصیلی پایینی دارند از شیوه های تربیتی استفاده می کنند که خود از طریق آنها پرورش یافتهاند این گونه والدین بیشتر از شیوه های اقتدارگونه و سختگیری استفاده می کنند که این گونه روش های تربیتی مورد قبول جوانان نبوده و با فرهنگ جوانان دنیای معاصر بیگانه است. به طور کلی والدین جوانان بزهکار در مقایسه با والدین جوانان غیر بزهکار عمدتاً در برخورد با رفتارهای نابهنجار فرزندان خود از مهارت کافی برخوردار نیستند، حتی در مواردی برخورد و بررسی والدین از وضعیت فرزندانشان در گرایش آنان به رفتار بزهکارانه نقش مؤثری دارد.[۱۲۲]
د: شغل والدین
۱- شغل پدر
نمودار فراوانی مربوط به شغل پدر در مبحث قبل از مجموع ۲۰۰ نفر افراد پاسخگوی ما نشان میدهد: کسانی که شغل پدرشان کارگر میباشد ۳۱% (۶۳ نفر) هستند و۱۵% (۳۱ نفر) پدرشان شغلی ندارد همچنین ۱۳%(۲۵ نفر) شغل پدرشان کارمند و ۱۸% بازاری و یا کاسب و در نهایت ۲۳% شغلی غیر از این موارد دارند. نوع شغل پدر می تواند در کیفیت زندگی فرزندان و شکل گیری شخصیت آنان تأثیر گذار باشد، نوع شغل پدر تا حدودی نشان دهنده طبقه اجتماعی آن خانواده است و همچنین وضعیت اقتصادی خانواده را نشان میدهد. با توجه به این که در جامعه کنونی ما پدر به عنوان نان آور و تأمین کننده اصلی نیازهای اقتصادی خانواده است، شغل نامناسب او چه از نظر اقتصادی و چه از نظر اجتماعی سبب ایجاد مشکلاتی برای اعضای خانواده و به خصوص فرزندان میشود و عمدتاً در صورت عدم توانایی پدر خانواده در تأمین نیازهای اقتصادی زمینه بروز جرائم خصوصاً جرائم مالی مثل سرقت در فرزندان به وجود می آید و از طرفی شغلهایی که جامعه به آنها نیازمند است و در صورت نبودن آن جامعه با مشکل مواجه می شود به دلیل فرهنگ غلط و دید نابخردانه جامعه به آن مشاغل مثل کارگران شهرداری سبب ایجاد حقارت در فرزندان صاحبان این مشاغل می شود که در صورت عدم آگاهی زمینهای برای منزوی شدن و بعضی ناهنجاریهای اجتماعی و حتی بزهکاری و سرقت میشود. کودکان و نوجوانانی که در خانوادههای کارگری یا تهیدست به دنیا میآیند، قطع نظر از کمبود تغذیه و شرایط دیگر ممکن است جسماً ضعیفتر باشند، اغلب مورد سختگیری زیاد و تحت فشار شرایط زندگی قرار میگیرند. رشد آنان طبیعی نخواهد بود. مجبورند بیش از حد توانایی خود جلو بروند، در اثر برخورد بامانعی سخت منکوب و از صحنه خارج میشوند و آن عده که دارای استعدادی فوق العاده هستند به علت نان آوری وکمک به خانواه ناگزیر زودتر از معمول به کار اشتغال میورزند و خود را مورد استثمار خانواده و جامعه احساس می کنند و در مقام مقایسه با همسالان خود که مدارج ترقی را میپیمایند سخت دچار عقده حقارت میشوند.[۱۲۳] همان گونه که ملاحظه شد تقریباً نیمی از افراد مورد تحقیق، یا پدرشان بیکار و یا کارگر است. بنابراین، با توجه به وضعیت معیشتی کارگران و بیکاران و دیدگاه نامناسب جامعه نسبت به آنان، این خانوادهها بیشتر در معرض آسیبهای اجتماعی و بزهکاری قرار میگیرند.
۲- شغل مادر
نمودار فراوانی مربوط به شغل مادر از مجموع ۲۰۰ نفر پاسخگو نشان میدهد که ۸۵%(۱۷۰نفر) از افراد پاسخگو مادرشان خانه دار و ۸% (۱۵ نفر) کارگر ،همچنین ۱%(۳ نفر) کارمند و ۶%(۱۲ نفر) شاغل در عناوین دیگر هستند. شاغل بودن یا نبودن مادر در شکل گیری شخصیت فرزندان بسیار حائز اهمیت میباشد، ممکن است ابتدا به نظر آید در اثر اشتغال زنان در جامعه آنان فرصت کافی برای تربیت صحیح فرزندانشان نداشته باشند و در نتیجه زمینه های مشکلات فردی و اجتماعی برای آنان ایجاد شود و امکان بزهکاری برای آنان افزایش یابد. سالها است که در ایران از مضرات اشتغال زنان سخن گفته می شود، طرح مسائلی چون:
الف) اشتغال زنان و مشکلات خانوادگی: گرایش زن به سوی اشتغال بیش از همه بر خانواده و روابط زن و شوهر اثر مینهد و در بسیاری از مواقع، به جای این که اشتغال زنان در خدمت نهاد خانواده قرار گیرد به تعارض و تقابل با آن می پردازد و گاهی از موارد موجب زوال نهاد مقدس خانواده می شود.
ب) اشتغال زنان و افزایش طلاق: فعالیت زن، گرچه به بالا رفتن درآمدهای خانواده و برخورداری از تسهیلات رفاهی بیشتر میانجامد، نه تنها ممکن است رضایت مندی و آرامش بیشتر را به ارمغان نیاورد، بلکه ممکن است منجر به خسارتهای جبران ناپذیری گردد. چرا که نوع برداشت غلط از اشتغال ممکن است باعث فروپاشی زندگی مشترک شده، بسیاری از این گونه خانوادهها را با چالش جدی مواجه سازد. شاید بتوان گفت بیش تر مشکلات و اختلافات زناشویی در این رابطه می تواند به طلاق منجر شود. در هر حال آن چه از شواهد پیداست عواملی چون برخورداری از اقتدار اقتصادی و کم شدن وابستگی اقتصادی به همسر، خستگی ناشی از کار که منجر به کاهش یا عدم رسیدگی کافی به خود، همسر و خانواده می شود، بعضاً به اختلاف و درگیری و نهایتاً طلاق منجر میگردد که همگی از نتایج اشتغال زنان در بیرون از منزل است.
ج) والدینی که به هر علت نتوانند به فرزندان خود برسند و یا مجال کافی برای تربیت کودکان خود نداشته باشند باید بدانند که کودکانشان در هر صورت تحت تأثیر عوامل زیان بخش قرار گرفته، سر از جرم و تبهکاری در خواهند آورد. عقدههای ناشی از محرومیت به گونه ای است که موجبات کج خلقی و ناسازگاریشان از هر سو فراهم می آید. از این رو غیبت والدین – به خصوص مادر – سبب می شود که نظارتها کافی نباشند و در نتیجه زمینه برای انحراف و لغزش آنها فراهم گردد و این خود می تواند یکی از عوامل ارتکاب جرم باشد. چنان که آمار بزهکاری فرزندان در خانوادههای فاقد حضور مادر بیشتر است[۱۲۴].
این ملازمه غلط میان اشتغال زنان و بزه کاری فرزندانشان، آنجا مثال نقض خود را آشکار میسازد که در برخی کشورهای پیشرفته همچون کشورهای اسکاندیناوی با درصد بالایی از مشارکت اجتماعی زنان و اشتغال آنها، میزان جرم و بزه کاری بسیار اندک است. نادرستی این گزاره با مداقه در نمودار فوق نیز آشکار می شود، تنها ۱۵% از افراد تحت پرسش، مادرشان شاغل بوده و بقیه خانه دار هستند، به عبارت دیگر، از میان ۲۰۰ پاسخگو تنها ۳۰ نفر از آنان مادرشان به نحوی شاغل بوده اند. بنابراین، این دیدگاه سنتی حاکم بر جامعه که حضور و اشتغال زنان در جامعه را سبب انحطاط خانواده و مسببی برای ایجاد زمینه های بزهکاری میداند به هیچ وجه اثبات نمیگردد.
ه: رفتار والدین
۱-نحوه رفتار والدین با پاسخگویان
نمودار فراوانی به لحاظ نحوه رفتار والدین با پاسخگو در مبحث قبل نشان میدهد که: از جمع ۲۰۰ پاسخگو ۵۰%(۱۰۰ نفر) از پاسخگویان، رفتار والدین با خود را بیتفاوت دانسته، ۴۳%رفتار والدین را خوب دانسته و۷% از پاسخگویان رفتار والدین را با خود بد میدانند. نحوه رفتار والدین با فرزندان امری مؤثر در تربیت و گرایش آنان به ناهنجاریهای اجتماعی است، چرا که خانواده به عنوان کوچک ترین و مهمترین نهاد اجتماعی شناخته شده است و بسیاری از رفتارهای فرد نشأت گرفته از رفتار والدین با فرد میباشد. همان گونه که ملاحظه شد نیمی از افراد پاسخگو رفتار والدین با خود را بیتفاوت دانسته که این امر بسیار حائز اهمیت است، بی تفاوتی خانوادهها نسبت به رفتار فرزندان می تواند سرآغازی باشد برای کجروی ها و انحرافات فرزندان، خانواده به عنوان نهادی که تربیت و شکل گیری شخصیت فرزندان را برعهده دارد در صورت اهمال و بی تفاوتی نسبت به رفتارهای فرزندان آنها را به ورطهی نابودی میکشاند. آسیبهایی که از بی تفاوتی رفتار والدین با فرزندان ایجاد می شود کم از رفتار بد و خشن نیست. بی تفاوتی والدین فرزندان را در انجام رفتارهای اشتباه گستاخ می کند و آنان آزادانه به رفتارهای اشتباه خود ادامه می دهند چرا که با مانع مهمی چون خانواده روبه رو نمیشوند و تکرار رفتارهای غلط و کجرویها زمینهای برای رفتارهای ضد اجتماعی چون بزهکاری می شود. البته با توجه به این که اکثر خانوادههای افراد پاسخگو پرجمعیت بودند، انتظاری بیش از این نیز نمیرود چون که والدین فرصت لازم و کافی را پیدا نمیکنند که رفتار صحیحی با همه فرزندانشان داشت باشند. سیاستهای غلط جمعیتی که از دهه شصت مبنی بر تشویق خانوادهها بر فرزندآوری بیشتر، در ایران مورد توجه وتأکید قرار گرفت بدون این که کیفیت تربیت فرزندان و امکانات لازم مورد توجه آنان قرار بگیرد، پیامدهایی منفی بر جا گذاشت.
۲-نحوه رفتار والدین با یکدیگر
نمودار فراوانی به لحاظ نحوه رفتار والدین با یکدیگر در مبحث قبل نشام میدهد که: از جمع ۲۰۰ نفر پاسخگو، ۳۳% (۶۷نفر) رفتار والدینشان را با یکدیگر خوب و معمولی ارزیابی کرده اند، و۳۰% (۵۹ نفر) نحوه رفتار والدین را با هم بد میدانستند، ۱۳%(۲۶ نفر) رفتار والدین را اکثر اوقات خوب و ۲۴%(۴۸ نفر) اکثر اوقات بد اظهار نموده اند. والدین به عنوان الگوی فرزندان خود بر نحوه رفتار آنان تأثیر زیادی میگذارند و رفتار نامناسب والدین با یکدیگر ممکن است عواقب وخیمی برای فرزندان آنها داشته باشد که سرقت و بزهکاری یکی از این موارد میباشد. فرزندان خانوادههایی که پدر و مادر در آن رفتار مناسبی با هم ندارند تحت تأثیر این رفتار نامناسب قرار میگیرند، از آن الگوبرداری می کنند و این رفتار جزئی از شخصیت شکل گرفته آنان می شود که آینده این فرزندان را با چالشهایی جدی روبه رو می کند که فرزندان توانایی حل آن را ندارند و بزهکاری هم می تواند نتیجه آن باشد. با توجه به نمودار فوق ۵۴% از افراد فذاوانی معتقد هستند که والدینشان رفتار خوب و مناسبی با یکدیگر نداشتهاند. البته نمی توان به نحو قاطع گفت که رفتار نامناسب والدین با یکدیگر منجر به سارق شدن و بزهکاری فرد می شود بلکه رفتار نامناسب والدین با هم زمینه های بزهکار شدن فرد را بیشتر می کند و چنین فردی آسانتر تصمیم به ارتکاب جرم میگیرد و زودتر تحت تأثیر فساد بالای جامعه قرار میگیرد.
۳-تبیض آمیز بودن رفتار والدین
نمودار فراوانی نسبت به این سؤال که آیار رفتار والدین افراد پاسخگو با فرزندان خانواده تبعیض آمیز بوده یا نه، نشان میدهد که ۵۹%(۱۱۸نفر) از افراد پاسخگو رفتار والدینشان را تبعیض آمیز نمیدانستند و ۴۱%(۸۲ نفر) نحوه رفتار والدین را تبیض آمیز ارزیابی میکردند. تبعیض و یا به عبارتی دیگر تفاوت گذاشتن بین فرزندان توسط والدین نتایج خوبی در بر نخواهد داشت. تبعیض بین فرزندان، در روحیهی فرزندان آثار نامطلوبی به جا می گذارد. والدین نباید به یکی از فرزندان محبت فراوان نشان دهند؛ اما با دیگری، سرد و عادی برخورد کنند. این گونه برخوردها، بذر حسادت و دشمنی را در بین فرزندان بارور و به عقدهی خود کم بینی دچار میسازد. درگیریهای خانوادگی و اختلال در تعادل روانی از بارزترین پیامدهای این گونه برخوردهاست. تبیض بین فرزندان، از یک سو منجر به حقارت و عقده فرزندانی می شود که توجه کافی به آنان نمی شود و از طرفی منجر به خودخواهی و زیاده خواهی فرزندانی می شود که توجه زیادی به آنان شده، و هر دو دسته از این فرزندان با مشکلات ناشی از تبعیض آمیز بودن رفتار والدین با آنان روبه رو میشوند. گرچه بیشتر پاسخگویان معتقد بودند که رفتار والدینشان تبیض آمیز نبوده ولی ۴۱% معتقد به تبیض والدینشان در نحوه رفتار با فرزندان بودند که البته درصد قابل توجهی میباشد که باید مد نظر قرار بگیرد.
ت: درآمد والدین
نمودار فراوانی میزان درآمد والدین پاسخگویان در مبحث قبل، نشان میدهد که: ۴۳% از (۱۲۶ نفر) والدین خود را کم درآمد میدانند، و ۲۱% (۴۳ نفر) متوسط و تنها ۱۶%(۳۱ نفر) والدین خود را پر درآمد ارزیابی نموده اند میزان درآمد والدین از نظر امکانات آموزشی و رفاهی و تربیتی که والدین میتوانند فراهم کنند اثرگذار و حائز اهمیت است. در خانوادههای با درآمد پایین، مشکل اقتصادی بر دیگر جنبه های زندگی اثرات نامطلوبی می گذارد، خانوادههای با درآمد کم از بسیاری از امکانات جهت آموزش و تربیت صحیح فرزندان محروم میشوند و این محرومیت زندگی آینده این فرزندان را تحت تأثیر قرار میدهد و سبب تنزل شأن اجتماعی آنها به نسبت همسالان خود در خانوادههای با درآمد بالا می شود. خصوصاً با توجه به دیدگاه اشتباه حاکم بر جامعه، که وضعیت اقتصادی فرد را حل کننده تمام مشکلات میدانند. در نمودارمربوط به درآمد والدین نیز بیشتر پاسخگویان، والدینشان درآمد کمی داشته اند، و این درآمد کم می تواند ریشه بسیاری از مشکلات و بزهکاریها از جمله سرقت باشد. البته منظور این نیست که خانوادههای کم درآمد به یقین فرزندانی بزهکار و خانوادههای پر درآمد فرزندانی صالح تحویل جامعه می دهند، بلکه بدیهی است که گرفتاریها اقتصادی خانوادههای کم درآمد با ناهنجاریهای اجتماعی و بزهکاری فرزندان آنان مرتبط است.
ث: سابقه کیفری اعضای خانواده
نمودار فراوانی بر حسب سابقه کیفری اعضای خانواده پاسخگویان در مبحث قبل نشان میدهد که، از مجموع ۲۰۰ نفر پاسخگو، در ۷۴%( ۱۵۸ نفر) آنان، هیچ یک از اعضای خانواده سابقه کیفری نداشتهاند و ۲۱% (۴۲ نفر) از افراد پاسخگو اعضای خانواده آنان سابقه کیفری داشتند. نمودار فراوانی برحسب سارق بودن اعضای خانواده پاسخگو در مبحث قبل نشان میدهد که از مجموع ۲۰۰ نفر پاسخگو ۸۱% (۱۶۲ نفر) اعضای خانوادهی آنان سارق نبوده و فاقد سابقه سرقتاند، و ۱۹% (۳۸ نفر) از اعضای خانواده پاسخگوها سارق بوده و یا دارای سابقه سرقت هستند. تأثیری که خانواده بر فرد می گذارد بسیار حائز اهمیت میباشد و دارا بودن سابقه کیفری یکی از اعضای خانواده تأثیرات منفی بر دیگر اعضای خانواده می گذارد که گاهی ممکن است به صورت بزهکاری و از جمله سارق شدن دیگر اعضای خانواده ظاهر شود. چرا که فرد مجرم ممکن است مورد الگو و تقلید اعضای خانواده واقع شود که در نهایت بزهکاری در پی داشته باشد. گر چه اعضای خانواده اکثریت افراد پاسخگو در نمودار فوق فاقد سابقه کیفری هستند، اما نباید دیدگاه جامعه و تأثیراتی که محیط بر خانواده افراد بزهکار خواهد داشت را فراموش کرد.
چ: اعتیاد والدین
نمودار فراوانی برحسب اعتیاد والدین، در مبحث قبل نشان میدهد که: از مجموع ۲۰۰ پاسخگو، ۵۷%۰(۱۱۳ نفر) والدینشان اعتیاد نداشته و ۴۳%( ۸۷ نفر) والدینشان اعتیاد دارند. اعتیاد والدین بر کیفیت زندگی فرزندان تأثیر گذار است، الگوی رفتاری آنان مورد تقلید فرزندان قرار میگیرد و در وجودشان نهادینه میشود مطالعات علمی جامعه شناسی، اعتیاد والدین را یکی از موارد خانواده نابسامان دانسته که سبب از هم پاشیدگی خانواده میگردد. و همین از همپاشیدگی خانواده سر آغازی برای مشکلات است. اعتیاد والدین سبب بروز مشکلات اقتصادی، اجتماعی، روحی و روانی برای فرزندان میگردد که این خود زمینه بزهکاری و رفتار مجرمانه را در فرد ایجاد می کند. گرچه اکثریت پاسخگویان در نمودار والدینشان اعتیاد نداشته ولی ۴۳% درصدی قابل توجه است که نباید آن را نادیده انگاشت.
ح: اعتقادات مذهبی والدین
نمودار فراوانی اعتقادات مذهبی والدین پاسخگویان در مبحث گذشته نشان میدهد که: از مجموع ۲۰۰ نفر، والدین ۶۷% (۱۳۴ نفر ) آنان اعتقادی به مسائل مذهبی و رعایت آن ندارند و والدین ۳۳% (۶۶ نفر) معتقد به مسائل مذهبی هستند. اعتقادات مذهبی والدین و رعایت مسائل آن به طور صحیح و به دور از افراط و تفریط می تواند تأثیر مثبت و بسزایی در تربیت شایسته فرزندان و به خصوص در عدم بزهکاری و سارق شدن آنان بگذارد. تأثیر مثبت اعتقادات مذهبی که به عنوان یک مانع درونی در برابر ارتکاب جرائم عمل می کند، بر کسی پوشیده نیست. نقش والدین در تربیت صحیح و دینی فرزندانشان امری بسیار مهم و درخور توجه است، فرزندی که در خانوادهای بی اعتقاد به مسائل دینی و مذهبی به دنیا می آید بسیار آسیب پذیرتر در مقایسه با دیگر همنوعان و همسالان خود در خانوادههای مذهبی است چرا که چنین فرزندی از بسیاری عوامل بازدارنده دینی و مذهبی در ارتکاب جرائم محروم می شود. همانطور که ملاحظه شد، ۶۷% از پاسخگویان نیز والدینشان معتقد به مسائل مذهبی نبودهاند که درصدی معتنا به است.
خ: تأثیر خانواده در سارق شدن پاسخگویان
نمودار فراوانی تأثیر خانواده در سارق شدن پاسخگویان در مبحث قبل بیانگر این است که: از مجموع ۲۰۰ نفر پاسخگو، ۵۷% (۱۱۴ نفر) تأثیر خانواده را تأیید کرده اند و ۴۳%(۸۶ نفر) از پاسخگویان منکر تأثیر خانواده در ارتکاب سرقت توسط خود شده اند. خانواده به عنوان کوچک ترین و مهمترین نهاد اجتماعی، تأثیر بسیار زیادی در شکل گیری شخصیت و اخلاق و رفتار فرزندان دارد، در واقع، تأثیر خانواده در رفتارهای بزهکارانه فرزندانشان امری مورد توافق و تأیید بزرگان علوم انسانی است. بسیاری از رفتارهای ضداجتماعی و بزهکارانه ناشی از تربیت نادرست فرزندان توسط خانوادههاست، خانوادههای نابسامان مثل خانوادههایی که والدین در آن اعتیاد دارند و یا درگیر مشاجرات لفظی و دعواهای همیشگی هستند شکل گیری شخصیت فرزندانشان را با مشکل روبه رو می کنند. بنابراین توجه به نهاد خانواده و حمایت کافی از آن می تواند درصد بسیار زیادی از مشکلات و انواع بزهکاریها من جمله سرقت را کم کند.
بند دوم: اقوام
الف: روابط با اقوام
نمودار فراوانی بر حسب رابطه پاسخگویان با اقوام در مبحث گذشته نشان میدهد که: از مجموع ۲۰۰ نفر پاسخگو ۵۹% ( ۱۱۸ نفر) از آنان با اقوام دارای رابطهای خوب و معمولی هستند، و ۲۲% (۴۳ نفر) رابطه ای با اقوام ندارند، و ۱۹% (۳۹ نفر ) رابطهای سرد با اقوام دارند. رابطهای گرم و عاطفی با اقوام می تواند بر نحوه رفتار واخلاق فرد تأثیر بگذارد، کسی که رابطهای خوب با اقوام دارد کمتر در معرض دوستی با افراد پر خطر قرار میگیرد، البته این مورد هم بستگی به افراد اقوام و نحوه رفتارشان دارد، چه بسا که در بعضی از موارد که افراد فایل دارای اخلاق و رفتار مناسبی نیستند، ارتباط با آنان پرخطرتر از دوستان نامناسب باشد چرا که افراد اقوام راحتتر با یکدیگر معاشرت می کنند و تأثیر بیشتری بر یکدیگر میگذارند. شاید از این روست که رابطه با اقوام همواره در روایات مورد تأکید و تأیید بوده است.
ب: اعتیاد اقوام
نمودار فراوانی برحسب داشتن اعتیاد اقوام پاسخگویان در مبحث قبل نشان میدهد که: از مجموع ۲۰۰ نفر پاسخگو، ۶۷% (۱۳۵ نفر) از پاسخگویان اقوام معتاد داشته اند و ۳۳% ( ۶۵ نفر) از آنان اقوامشان اعتیاد نداشتهاند. همان طور که پیشتر گفته شد، امروزه اعتیاد نه تنها به عنوان یک جرم و بیماری شناخته شده است بلکه به عنوان زمینه بسیاری از بزهکاریها و از جمله سرقت مورد توجه جرم شناسان و جامعه شناسان قرار گرفته است. ارتباط با اقوامی که اعتیاد دارد گاه ممکن است که زمینهای برای اعتیاد و بزهکار شدن فرد باشد، بیش از ۶۰ % از پاسخگویان نیز دارای اقوامی بوده اند که اعتیاد داشته اند. البته منظور این نیست که رابطه با معتادان یقیناً منجر به بزهکاری و سارق شدن فرد میگردد بلکه منظور این است که باید در رابطه با این افراد دقت و توجه لازم را نمود.
ج: سابقه سرقت در میان اقوام
نمودار فراوانی برحسب داشتن سابقه سرقت در میان اقوام پاسخگویان در مبحث قبل نشان میدهد که از مجموع ۲۰۰ نفر پاسخگو ۶۴% (۱۲۸ نفر) اقوامشان فاقد سابقه سرقت هستند و۳۶% (۷۲ نفر) از اقوام پاسخگویان دارای سابقه سرقت هستند. محیط اطراف زندگی فرد و به خصوص کسانی که با وی در ارتباط است مانند اقوام تأثیرات زیادی در شکل گیری شخصیت و نحوه رفتار او دارند، معاشرت با کسانی که دارای سابقه سرقت هستند خصوصاً اقوام ممکن است که منجر به یادگیری این عمل و تقلید از آنان بیانجامد. از مجموع ۲۰۰ نفر پاسخگو تنها ۳۶% از آنان دارای اقوامی با سابقه سرقت بودند، ولی این رقم هم به اندازهای نیست که نادیده گرفته شود. بلکه باید به آن توجه نمود و نحوه رفتار صحیح با این افراد را به همگان آموزش داد.
د: اعتقادات مذهبی اقوام
نمودار فراوانی برحسب وضعیت اعتقادی و مذهبی اقوام پاسخگویان نشان میدهد که از مجموع ۲۰۰ نفر پاسخگو، ۵۴% (۱۰۸ نفر) از اقوام پاسخگویان بیاعتقاد به مسائل مذهبی هستند و۴۶ % (۹۲نفر) از اقوام پاسخگویان معتقد به مسائل مذهبی و دینی هستند. رابطه با اقوام در کامل شدن شخصیت فرد تأثیر گذار است، که این تأثیر ممکن است به دلایلی همچون بزهکار بودن اقوام، اعتیاد داشتن آنان، بی اخلاقی و داشتن انواع ناهنجاریهای رفتاری مثبت نباشد، که تنها ۱۲% از پاسخگویان تأثیر اقوام در ارتکاب سرقت توسط خود را تأیید کردند، گرچه این درصد زیادی نمی باشد ولی نباید سبب عدم توجه به تأثیرگذاری اقوام در اعمال و رفتار فرد شود.
ه: تأثیر اقوام در سارق شدن پاسخگویان
نمودار فراوانی تأثیر اقوام در ارتکاب سرقت توسط پاسخگو در مبحث قبل نشان میدهد که از مجموع ۲۰۰ نفر پاسخگو ۸۸% (۱۷۶نفر) تأثیر اقوام در ارتکاب سرقت توسط خود را انکار کرده اند، و ۱۲% (۲۴ نفر) مدعی تأثیر اقوام در سارق شدن خود شده اند. معاشرت با اقوام میتواند زمینه ی بسیاری از رفتارها در فرد شود، رابطه با اقوامی که دارای ناهنجاری ها و رفتارهای نامناسب هستند میتواند به صورت بروز ناهنجاری وبزهکاری در فرد نمایان شود. اما در این پژوهش فقط۱۲% از پاسخگویان رابطه با اقوام را در سارق شدن خود مؤثر دانسته اند، که گرچه این آمار کمی ست ولی نباید از تأثیرات اقوام بر اعمال ورفتار فرد غافل شد.