معنی و مفهوم: عقل نهی کننده، به لشکر بزم سنگ میزند و انسان را از آن نهی میکند؛ امّا در آخر کار حاکم لشکر شراب فروشان، برای او حدّ مجازات جدیدی تعیین میکند و عقل در این بازی محکوم و مغلوب میشود (با دادن شراب به صاحب عقل، عقل را مجازات میکند).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
آرایههای ادبی: منهی عقل اضافهی تشبیهی. مغان کنایه از باده فروشان .
توضیحات:
حد: در اصطلاح شرعی فقهی، سیاست و مجازات در برابر ارتکاب جرم است و بدنی است و حد معینی است به خلاف تعزیر که منوط به نظر حاکم است . در فارسی با زدن ترکیب شده و حدزدن گفتهاند، یعنی اجرای حدّ شرعی . مثلاً هشتاد تازیانه حدّ زنا. (فرهنگ لغات)
۳۰ – و آن می عقل دزد هم، نقب زند سـرای غـم
لاجـرمش صفیر خوش، چنگ سـرای نـو زنـد
واژگان: صفیر: سوت، بانگ و فریاد مرغان. (دهخدا)
معنی و مفهوم: آن شراب عقل ربا نیز در خانهی غم رخنه میزند و به آن جا وارد میشود. چنگ نواز جوان نیز به ناچار برای آن شراب، ساز و آواز خوش و دل نواز میزند.
آرایههای ادبی: سرای غم اضافهی تشبیهی . می عقل دزد اضافهی استعاری از نوع تشخیص.
۳۱ – چنگ بریشمین سـلب، کرده پـلاس دامنـش
چـون تـن زاهـدی کـزو، بـوی ریـای نـو زنـد
واژگان: سلب: جامه. (آنندراج) پلاس: پشمینهی سطبر که درویشان پوشند. (دهخدا) زاهد: آن که خواهش و رغبت دنیا ندارد. (غیاث)
معنی و مفهوم: چنگ با تارهای ابریشمیاش به زاهدی میماند که پیراهن ابریشمین بر تن دارد و دامنی پلاسین روی لباس ابریشمی پوشیده و تظاهر به زهد میکند.
آرایههای ادبی: چنگ به زاهدی ریاکار تشبیه شده است. بوی ریا حس آمیزی ایجاد کرده است . بیت دارای آرایهی تشخیص است.
۳۲ – نای چو زاغ کنـده پر، نغـز نوا چـو بلبـلان
زاغ کـه بلبـلی کنـد، طـرفـه نـوای نـو زنــد
واژگان: نغز: خوب، نیک، نیکو. (برهان) طرفه: چیز تازه، نو و مطبوع. (معین)
معنی و مفهوم: نی همانند کلاغ پرکندهای (سیاهی بدنهی نی) و چون بلبلان نواها و آواهای خوش میسراید. کلاغ اگر بخواهد مانند بلبل باشد، نوای تازه و شگفت انگیزی ایجاد میکند .
آرایه های ادبی: نی در سیاهی بدنه و صاف بودن آن، به زاغ پرکندهای مانند شده است. زاغ و بلبل با هم تناسب دارند.
۳۳ – دست رباب را مجس، تیز و ضعیف و هر نفس
نبـض شناس بـر رگـش، نیش عنای نــو زنــد
واژگان: مجس: موضع لمس، جای دست مالیدن. (دهخدا) عنا: زحمت، رنج، مشقّت. (ناظم) رباب: نام سازی است تاردار که نام دیگرش طنبور است. (دهخدا)
معنی و مفهوم: نبض رگهای دست رباب (دسته و جای سیم رباب) بر اثر نواختن، تند و کند میشود و نوازنده همانند نبض شناسی با زخمه زدن به سیمهای رباب، گویی بر رگهای او نیشهای دردآور مکرری وارد میکند.
آرایههای ادبی: مجس دست رباب کنایه از دسته و جای سیم بر روی بدنهی رباب است. نبض شناس کنایه از نوازنده و خنیاگر. رگ استعاره از سیمهای رباب است.
۳۴ – بربط اگر دم از هـوا، زد به زبـان بـی دهـان
نی بـه دهـان بی زبـان، دم ز هــوای نـو زنــد
معنی و مفهوم: اگر بربط با تارهای خود که به منزلهی زبان اوست و با بی دهانی، دم از عشق و شیفتگی زد، نی با سوراخهای خود که به منزلهی نه دهان اوست و با بی زبانی، از عشق تازهای دم میزند و سخن میگوید.
آرایههای ادبی: زبان استعاره از تارهای بربط. دهان در مصراع دوم استعاره از سوراخهای نی است. زبان بی دهان و دهان بی زبان نوعی از آرایهی قلب ایجاد کرده است. هوا دارای ایهام تناسب است یکی به معنی عشق و شیفتگی و دیگری به معنی هوایی که تنفس میشود که با دم زدن متناسب است.
۳۵ – چنبر دف شـود فلک، مطرب بـزم شـاه را
مـاه دوتـا سبو کشـد، زهره سه تـای نـو زنـد
واژگان: دف: چنبری باشد که پوستی بر آن چسبانند و قوالان نوازند. (برهان) سبو: آوندی سفالین و دستهدار که در آن آب و شراب و جز آن ریزند. (معین) سه تا: طنبوری را گویند که بدان سه تار بسته باشند. (برهان)
معنی و مفهوم: در بزم شاه اخستان، آسمان چنبر دف مطرب بزم خواهد شد و دیگر اجرام آسمانی نیز در این بزم شریک خواهند شد؛ به گونهای که ماه دو سبوی شراب بنوشد و زهره سه تاری با نوای تازه بنوازد.
توضیح: در نسخه بدلها آمده، ماه دو تا به برکشد. اگر اینگونه بخوانیم، معنای مصراع دوم چنین میشود، ماه دو تار در بر میگیرد و شروع به نواختن میکند و زهره با سه تار، نغمهی تازهای میسراید.
توضیحات :
زهره: ستارهای است معروف که آن را خنیاگر چرخ و مطربهی فلک میخوانند. نام دیگر آن ناهید است و دومینِ منظومهی شمسی است که خواهر توأمان زمین نیز به آن میگویند، زیرا نزدیکترین سیّاره به زمین است و از نظر اندازه نیز به زمین نزدیک میباشد، بعد از خورشید و ماه، درخشانترین جرم آسمانی است. (دهخدا)
۳۶ – شاه خزر گشای را هند و خزر شرف نهند
بر پسر سبکتـگین، هندگشـای راستین
معنی و مفهوم: هندوستان و خزر، شاه اخستان، فاتح و گشایندهی سرزمین خزر را بر سلطان محمود غزنوی که فاتح حقیقی هندوستان میباشد شرف و برتری مینهند.
آرایههای ادبی: واج آرایی در حرف «ش» .
توضیحات :
پسر سبکتگین: ابوالقاسم ملقّب به عین الدوله، فرزند ارشد سبکتگین، سومین و مقتدرترین شاه سلسلهی غزنوی است. در سال ۳۸۷ پس از شکست دادن برادرش اسماعیل به تخت نشست. در سال ۳۸۹ پس از شکست دادن عبدالملک بن نوح سامانی، بر خراسان مستولی شد … دوازده بار به هندوستان لشکر کشید و در سال ۳۹۶ ﻫ . ق مولتان را فتح کرد و در سوم ربیع الاول ۴۲۱ چشم از دنیا بربست. (فرهنگ اعلام معین)
بند چهارم:
کلمات قافیه: نوای، صفای، قفای و …
حروف اصلی قافیه: ا
حرف روی: ا
حروف الحاقی: ی
ردیف: زندگی
۳۷ – جام و تنوره بین به هم، بــاغسـرای زندگی
زآتـش و مـی بهار و گـل، زاده برای زنـدگــی
واژگان: تنوره: منقل. (غیاث)
معنی و مفهوم: جام شراب و تنورهی آتش را نگاه کن که با هم باغ و خانهای برای زیستن بوجود آوردهاند و از آتش و شراب، برای زندگی ما گل و باغ زاییدهاند.
آرایههای ادبی: جام و تنورهی آتش به باغ و خانه و هم چنین به گل و بهار در طراوت و زیبایی مانند شده است و نوعی لف و نشر نیز میتواند باشد .