۱۹۸۹
۳۵.۷
۶۴.۳
۱۹۹۲
۳۷.۲
۶۲.۸
۱۹۹۸
۳۸.۱
۶۱.۹
۲۰۰۱
۳۳.۴
۶۶.۶
۲۰۰۴
۳۴.۳
۶۵.۷
۲۰۰۷
۳۴.۶
۶۵.۴
منبع: : Domhoff, 2012
بنا به پژوهش دقیق ولف، در سال های ۱۹۸۳ تا ۲۰۰۴، توزیع ثروت به علت کاهش مالیات برای ثروتمندان و تضعیف اتحادیههای کارگری نابرابرتر شد. از کل ثروت مالی جدید ایجاد شده در اقتصاد امریکا در این دوره ی ۲۱ ساله، ۴۲ درصد نصیب ۱% بالایی شد. رقم باورنکردنی ۹۴% از کل ثروت در اختیار ۲۰% بالایی بود و تنها ۶% از کل ثروت ثروت مالی جدید در ایالات متحده در دهه های ۱۹۸۰، ۱۹۹۰ و ۲۰۰۰ نصیب ۸۰% بقیه مردم در جامعه شد. داده های مربوط به توزیع ثروت دهه های اخیر نشان می دهند که ثروت متعلق به ۱ درصد از ثروتمندترین خانوارها به مراتب بسیار بیشتر از ثروت خانوارهای متوسط رشد کرده است. نمودار۱.۱۳ نشان می دهد که ثروت ۱ درصد خانوارهای پولدار امریکایی در دهه های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ رشد کرد و در سال ۲۰۰۷، حدود ۱۰۳ درصد بیشتر از ثروتشان در سال ۱۹۸۳ بود.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
نمودار ۱.۱۳- درصد رشد ثروت خانوارهای آمریکایی در بازه ۱۹۸۳-۲۰۰۹
بحران مالی در سال ۲۰۰۸ باعث شد، که ثروت این خانوارها کاهش یابد، اما در سال ۲۰۰۹ میزان ثروت آنها دوباره افزایش یافت و تا ۴۸ درصد نسبت به ثروت سال ۱۹۸۳ آنها افزایش پیدا کرد. در حالی که وضعیت ثروت خانوارهای متوسط به مراتب بدتر شد.
پس از کاهش در اوایل دهه ی ۱۹۹۰، ثروت این خانوارها به میزان کمتری افزایش یافت، اما کاهش ثروت بر اثر بحران مالی برای خانوارهایی که به طبقات میانی تعلق داشتند، آشکارتر بود؛ زیرا این افراد اغلب بخش بزرگی از دارایی ها و ثروت خود را به صورت املاک و خانه نگه داشته بودند، که ارزش خود را در بحران مسکن به طور چشمگیری از دست داد. تا سال ۲۰۰۹، ثروت خانوارهای متوسط تا آن حد کاهش یافت که ۱۳ درصد کمتر از میزان ثروتی بود که در سال ۱۹۸۳ داشتند. ;۲۰۱۱) (Mishel, Lawrence and Bivens
همچنین با توجه به نمودار ۱.۱۴، بیش از ۹۴ درصد از منافع حاصل از انباشت ثروت از سال ۱۹۸۳ تا ۲۰۰۹، نصیب یک پنجم از خانوارهای امریکایی که ثروتمندترین گروه اجتماعی این کشور را تشکیل می دهند، شد. این ثروت اندوخته شده در بین این خانوارها بدین صورت توزیع شد که در آن، ۴۰.۲ درصد به ۱درصد بالایی، ۴۱.۵ درصد به ۴ درصد بعدی و ۱۲.۳ درصد نیز به ۱۵ درصد بعدی این گروه یک پنجم تعلق یافت.( همان)
نمودار ۱.۱۴- درصد سهم گروه های مختلف جامعه از کل ثروت اندوخته شده در بازه زمانی ۱۹۸۳-۲۰۰۹
۴-۱-۸. معاملات قماری
چند قرن پیش سرمایه گذاری در سهام آشفته بازاری بیش نبود.ریشه های این گونه سرمایه گذاری به یونان باستان برمی گردد. کاپیتانهای کشتی ها بخشی از سود خود را به کسانی که حاضر بودند در ریسک یک سفر تجاری شریک شوند می پرداختند.
رومی ها نیز در شرکت هایی که برای دولت آبراه می ساختندسرمایه گذاری می کردند. در قرن هفدهم در هلند خانه ی شرکت ” داشیز ایندیا ” طی یک سرمایه گذاری گام بزرگی برداشت اما این سرمایه گذاری متفاوت بود. مردم در یک شرکت سهام می خریدند ونه در سفر.
بنابراین سرمایه گذاری به نوعی احتکار تبدیل شد . چون سرمایه گذاران می توانستند با گذشت زمان سهام خود را به یکدیگر بفروشند. حتی ضعیف ترین شایعات می توانست در اولین بازار بورس جهان رعب ووحشت ایجاد کندو قیمت ها را تغییر دهد.در قرن هجدهم اعتبار کار گزاران سهام کمتر شد. به طوری که اشخاصی مانند ” جان لاس ” سهام معادن طلای خیالی می فروختند و در لندن کارگزاران سهام سرمایه گزاران را با طرح افسانه ی دستگاهی که می تواند جوجه را به گوسفند تبدیل کند وسوسه می کردند.این نوع سهام روبه افزایش بود تا این که استدلال به کمک مردم آمد.علیرغم وجودکارگزاران بی انصاف بورس، قدرت اقتصادی آمریکا متحول شد.
معاملات قماری که با سرمایههای کلان به انجام میرسند موجب ایجاد یک نوع افزایش کاذب و مصنوعی در قیمت سهامها و اوراق بهادار میشوند که این افزایش قیمت با رشد واقعی اقتصادی برابر نیست و در نتیجه، باعث ایجاد «حباب کذایی» میشود که در نهایت این حباب میترکد و بحران اقتصادی را به بار میآورد.
در این زمان، دولتها درصدد انجام «عملیات نجات» برمیآیند و مالیاتهای مالیاتپردازان را به خزانههای بانکها و گروههای خصوصی اقتصادی که باعث ایجاد بحران شدند، واریز میکنند (و در نتیجه میزان بدهی را افزایش میدهند). بازارسهام همواره شاهکاری از فن آوری و سازماندهی بوده است.برخی با بهره گرفتن از این ابزار به قدرتمندترین افراد آمریکا تبدیل شده اند. برخی دیگر به نابودی سقوط کرده و با فعالیتهای خود میلیونها نفر را به فقر کشیده اند.
در هر روزکاری بیش از یک میلیارد سهام در بازارهای بورس آمریکا دست بدست می گردد. کارگزاران بورس دائما در تکاپو هستند تا پیشنهاد مشتریان خود را دنبال کنند. در بازار بورس یک شرکت جدید می تواند با ارائه سهام به صد ها یا هزاران سرمایه گذار کوچک یک شبه میلیونها دلار پول کسب کند . در این مکان مردم نیز می توانند سهام خود را به دیگران بفروشند. ۴۰٪ از خانواده های امریکایی در شرکتهای ایالات متحده سهام دارند اما از آنجا که بازار بورس همواره تشکیلاتی منظم و با ثبات نبوده است و با انجام معاملات ربوی سرعت رشد و یا کاهش سرمایه را به دنبال داشته است، این خانواده ها همیشه در تهدید سلامت اقتصادی خواهند بود چرا که هدایت بازار بورس همیشه مرموز و متکی بر رانت خواری و حباب سازی بوده است و خواهد بود.