نتایج حاصل از آزمون بیانگر آن است که رابطه معناداری میان گرایش سیاسی و احساس عدالت اجتماعی در میان افراد طبقه اجتماعی پایین وجود دارد. در واقع همانند احساس عدالت اجتماعی در طبقه اجتماعی متوسط، در اینجا نیز اکثریت افراد محافظهکار احساس عدالت اجتماعی بالایی دارند، ۵۱/۱۸ درصد از رادیکالها احساس عدالت پایین و ۳۵/۵۵ درصد از اصلاحطلبان احساس عدالت متوسطی دارند. بنابراین میتوان گفت رابطه معناداری میان متغیرهای مذکور وجود دارد.
فرضیه یازدهم:
یکی دیگر از فرضیه های مورد بررسی آن است که دینداری در میان محافظهکاران بر احساس عدالت سیاسی آنان تأثیرگذار است. در واقع انتظار میرود دینداری (در میان محافظهکاران) متغیری تأثیرگذار بر احساس عدالت سیاسی آنان در مقایسه با سایر گرایشها باشد. (شاید بهتر باشد برای انجام مقایسه رابطه دینداری و احساس عدالت سیاسی را در میان افراد با گرایش سیاسی رادیکال نیز مورد بررسی قرار دهیم اما به دلیل آن که تنها تعداد ۱۶ نفر از رادیکالها دینداری ضعیفی دارند و اکثریت آنها دینداری متوسطی داشتهاند؛ با این تعداد (۱۶ نفر) امکان انجام آزمون میسر نخواهد شد).
جدول (۲۷-۴): رابطه میان دینداری و احساس عدالت سیاسی در میان محافظهکاران (به درصد)
میزان دینداری
احساس عدالت سیاسی
دینداری پایین
دینداری متوسط
دینداری بالا
جمع
احساس عدالت سیاسی بالا
۰
۵۷/۲۸
۳۴/۳۴
۸۷/۵۴
احساس عدالت سیاسی متوسط
۰
۴۲/۲۱
۳۸/۳۸
۱۶/۳۷
احساس عدالت سیاسی پایین
۰
۰/۵۰
۲۷/۲۷
۹۶/۷
جمع
۰
۳۸/۱۲
(۱۴)
۶۱/۸۷
(۹۹)
۱۰۰
(۱۱۳)
۰۰۰/۰= سطح معناداری ۶۵۲/۰= کندال
همانطور که مشاهده میشود در میان محافظهکاران دینداری در سطح بالایی است، بطوریکه هیچیک از محافظهکاران دینداری شان در سطح پایین نیست. علاوه بر این محافظهکاران، با دینداری در سطح بالا احساس عدالت سیاسی بالایی نیز داشتهاند. درواقع دینداری متغیری تأثیرگذار بر احساس عدالت سیاسی است. این در حالی است که دینداری چنین تأثیری بر احساس عدالت اجتماعی و اقتصادی نداشته است (به دلیل رد شدن سطح معناداری از آوردن جداول مربوط به متغیرهای دینداری و احساس عدالت اجتماعی و اقتصادی اجتناب شد). میتوان گفت به دلیل ماهیت دینی نظام جمهوری اسلامی، دین و احساس عدالت سیاسی رابطه مستقیمی با یکدیگر پیدا کردهاند.
فرضیه دوازدهم: