۲-۲-۲-۵-۲٫ طیف برنامه ریزی مشارکتی
مطالعه مزبور طیفی از برنامه ریزی مشارکتی را ارائه می دهد که عناصر آن عبارتند از:
-
-
- تعهد: ورود به فرایند مشورتی گفتگو با سایرین، توجه و گوش دادن فعال به نظرات، اطلاعات و
دیدگاه های آنان در زمانی که به روشنی عدم تعادل قدرت میان طرفین، وجود دارد. تعهد وسیله ای برای شناسایی و روشن کردن اختلافات از طریق گوش دادن به منافع مختلف است.
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
- تعهد: ورود به فرایند مشورتی گفتگو با سایرین، توجه و گوش دادن فعال به نظرات، اطلاعات و
-
-
- مذاکره: فرایند رسیدن به توافق از طریق تبادل نظرات و اطلاعات، چانه زنی و مصالحه بین دو طرف که دارای برخی منافع مشترک و برخی اختلاف منافع هستند، می باشد.
-
- پیش میانجی گری: فرآیندی است که طی آن مرجع برنامه ریز از طریق گوش دادن به سخن همه
بهره وران، کمک به تشخیص تضادهای بالقوه به منظور حل اختلافات و رسیدن به توافق برای تدوین یک برنامه، به عنوان میانجی عمل می کند.
- پیش میانجی گری: فرآیندی است که طی آن مرجع برنامه ریز از طریق گوش دادن به سخن همه
-
- میانجی گری: فرایند حل اختلاف به صورت داوطلبانه، غیر اجباری و بدون تعصب، توسط افراد
بی طرف، که به طرفین یاری می رسانند تا در جریان مذاکره به توافق برسند. (حبیبی و سعیدی رضوانی، ۱۳۸۴: ۱۸)
- میانجی گری: فرایند حل اختلاف به صورت داوطلبانه، غیر اجباری و بدون تعصب، توسط افراد
۲-۳٫ جمع بندی و چارچوب مفهومی پژوهش
تجدید حیات در تعریف خود تمام عرصه های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و کالبدی را شامل می شود. لذا همانگونه که در مبانی نظری و ادبیات موضوع مورد توجه قرار گرفته است دیدگاه های مختلف اعم از: دیدگاه راهبردی، مشارکتی، سیستمی، زیست محیطی و رویکردهای متفاوت اعم از فرهنگ گرایی، انسان گرایی،
ساختار گرایی، کارکردگرایی و …. با هدف بررسی همه ابعاد فوق و نیز با در نظر گرفتن محله به عنوان موجودی زنده و دارای حیات بررسی شده است. در دیدگاه راهبردی از میان نظریات و مبانی مختلف الگوی استراتژی توسعه شهری[۵۳] به عنوان چارچوبی منطقی و روشی قابل استفاده به طور شفاف و آسان در مطالعات شهری به عنوان الگوی برتر معرفی و مورد استفاده قرار می گیرد. ضمن آنکه این الگو، مشارکت را در مطالعات و اقدامات شهری ضرورتی اجتناب ناپذیر می داند و تحقق طرح های شهری را در گرو آن می داند. در بررسی مفهوم مشارکت، فلسفه آن و زمینه های مشارکت و… همچنن در طرح دیدگاه های مشارکتی آنچه جمع بندی می شود و می تواند در ادامه مسیر پژوهش در تدوین مدل مبنا قرار گیرد و چه بسا به عنوان مفاهیم مورد قبول در این پژوهش تلقی شود آن است که اگر چه تعاریف متفاوت از مشارکت ارائه شد ولیکن جوهره ی همه این تعاریف به آن سرمایه ای اشاره
می کند که از طریق آن برانگیختن اجتماعی در جهت آرمانی مشترک می تواند از هیچ حاصل شود. در بررسی فلسفه مشارکت نیز اینگونه استنباط می شود که برای تبدیل مشارکت از حرف به عمل آنچه ضرورت می یابد همچون بسیار موارد فراهم ساختن زمینه های گرایش به مشارکت می باشد. آنچه که شاید تحت عنوان پیش گام های دستیابی به مشارکت و ایجاد روحیه مشارکت جو در اجتماع نامیده شوند. بسترسازی از طریق اقداماتی چون: دادن اطلاعات به افراد اجتماع در مورد مشارکت، فراهم کردن امکانات تحقق مشارکت از نظر وضعیت نهادی و قانونی مرتبط با آن و… لذا در فلسفه مشارکت فراهم کردن بستر های آن امری مهم و ضروری تلقی می شود. از میان دسته بندی انواع مشارکت نیز توجه به هر سه جنبه مشارکت در تصمیم گیری و مدیریت، مشارکت در تامین مالی هزینه انجام طرح و مشارکت در تامین نیروی انسانی با توجه به نوع فعالیت اهمیت دارد ولیکن انواع دیگری از مشارکت را نیز می توان متصور شد از قبیل مشارکت در اداره محله و شهر و یا مشارکت در تهیه طرح. آن نوع از مشارکت که در این پژوهش بیشتر مدنظر پژوهشگر است به طور کلی و بنا بر ضرورت هر نوعی از آن می تواند باشد.
چنین تحلیلی را در مورد زمینه های مشارکت نیز می توان عنوان کرد. نحوه سازماندهی مشارکت نیز
می تواند به صورت خودجوش و یا رسمی باشد که هر دو نوع در دیدگاه پژوهشگر پذیرفته و قابل بکارگیری در مدل است. ظرفیت مشارکت در حوزه های مختلف نیز به فرهنگ سیاسی ناشی از آگاهی، میزان اعتماد، میزا ن فراهم بودن مقتضیات تحقق مشارکت، قواعد و قوانین حاکم بر زندگی، سطح سواد و ….بستگی دارد. این معیارها می تواند برای سنجش ظرفیت مشارکت ساکنین قابل قبول و قابل استفاده باشد و اما در بررسی دیدگاه ها و نظریات شهرسازی مشارکتی اولاً باید بحث مشارکت را از ضد مشارکت یا مشارکت واقعی را از مشارکت غیرواقعی جدا کرد و با ارائه تعریف صحیح، واقعی و قابل استفاده از مشارکت و فراهم نمودن مقدمات آن، امیدوار بود که بتوان از سرمایه های اجتماعی محل که همان صاحبان و مالکان محلی می باشند در جهت اهداف مورد نظر که طبیعتاً باید اهداف مشترک باشد، دست یافت. یکسان سازی اهداف شهروندان با اهداف برنامه از طریق ایجاد اعتماد، گام نخست در ادعای بکارگیری فرصت مشارکت ساکنان و مالکان است.
در دیدگاه توسعه پایدار نیز همانگونه که شکل شماره(۲-۷) نشان می دهد شهروند مداری و مشارکت فعال و درگیر شهروندان از اجزای جدایی ناپذیرتوسعه پایدار است. بدین معنا که بدون درگیر کردن و آگاه نمودن شهروندان نمی توان از مشکلات گریبان گیر شهرهای امروز به ویژه بافت های مسئله دار رهایی یافت. به نحوی که امروزه توسعه پایدار را در پناه توسعه مشارکت می جویند و از آن به عنوان هدف و وسیله توسعه یاد می کنند.
موضوع دیگری که در این فصل مورد توجه قرار گرفت سیری بر نظریه های مطرح در بهسازی و نوسازی بود. بررسی این نظریات نشانگر تحول دیدگاه ها از نگرشی صرفاًًً موزه ای به بافت قدیم به رویکرد سیستمی و سپس زیباشناسی- به مفهوم حفظ هویت شهری ضمن مطابقت با شرایط زندگی امروز – تا توجه هر چه بیشتر به روابط اجتماعی در فرایند نوسازی و بهسازی و اخیراً توجه به مردم و مشارکت آنها در بهسازی و نوسازی شهری می باشد. آنچه در این پژوهش به عنوان رویکردی منطقی پذیرفته می شود رویکردی سیستمی، با تاکید بر جستجوی هویت شهری در ایجاد شرایط مناسب و همخوان با زندگی امروز و توجه به روابط اجتماعی و همگرایی شهروندان در اداره محیط زندگی خویشتن است.
با توجه به جمع بندی فوق آنچه به عنوان مبنای تئوریک در الگو بکار گرفته می شود رهیافتی سیستمی با تاکید بر پایداری روش و استفاده از سرمایه اجتماعی در راستای ایجاد محیطی مطلوب برای زندگی شهروندان است.
فصل سوم: تجارب و الگوهای نوسازی و طرح های مرمت شهری در ایران و جهان با رویکرد مشارکت مردمی
مقدمه
۳-۱٫ پیشینه مداخله در بافت های کهن و فرسوده شهری در ایران و جهان
۳-۱-۱٫ جهان
۳-۱-۲٫ ایران
۳-۲٫ تجارب ایران و جهان در طرح های مرمت شهری با رویکرد مشارکت مردمی
۳-۲-۱٫ تجربیات جهانی (کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه)
۳-۲-۲٫ تجربیات ایران
۳-۳٫ الگوهای نوسازی مشارکتی
۳-۳-۱٫ الگوی سهامدار پروژه
۳-۳-۲٫ الگوی نوسازی مشارکتی
۳-۴٫ جمع بندی و چارچوب تحلیلی پژوهش
مقدمه
در این فصل از پژوهش با هدف تدوین چارچوب تحلیلی پژوهش و به منظور استفاده از تجربیات نظری و عملی در حوزه بهسازی و نوسازی شهری و به منظور تجدید حیات بافت کهن و با رویکرد مشارکتی، پیشینه موضوع و تجربیات داخلی و خارجی مورد بررسی و مقایسه تطبیقی قرار گرفت تا بتوان از نتیجه این مطالعات نیز در پایه ریزی الگو استفاده کرد. چارچوب تحلیلی به همراه چارچوب مفهومی پژوهش که در فصل قبل حاصل شد می تواند در تدوین مدل کمک بسیار موثری باشد. در پایان این فصل دو الگو بهسازی و نوسازی مشارکتی که یکی از آن دو الگوی عملی (سهامدار پروژه)و دیگری الگوی نظری (نوسازی مشارکتی) می باشد نیز مورد بررسی قرار گرفته است.
۳-۱٫ پیشینه مداخله در بافت های کهن و فرسوده شهری در ایران و جهان
۳-۱-۱٫ جهان
سابقه مداخلات طرح ریزی شده در فضای کالبدی شهرها به قرون وسطی می رسد. اقدامات انجام شده در این دوران یا پاسخ به مطالبات روزمره در چارچوب تغییر شکل های جزیی و تکامل تدریجی بافت شهری و یا تولید فضای کالبدی برای برنامه های اقتصادی – سیاسی بوده که منجر به پیدایش برخی از شهرهای جدید شده است.
در دوره رنسانس، تزیین شهرها و متناسب کردن فضاهای شهری اهمیت پیدا می کند و مداخلاتی در وضع موجود مسیرهای شهری صورت می گیرد واحدهای مسکونی عموماً محقر مجاور مسیرها، تغییر شکل می یابند. در مواردی نیز با تخریب بخشی از بافت شهری، میادین و فضاهای شهری جدید شکل می گیرند. تغییر شکل بافت، زمینه ایجاد تأسیسات خدماتی را مهیا می سازد و بیمارستان ها، پارک ها، شبکه های فاضلاب، بیرون بردن گورستان ها از شهر و مشجر کردن آن ها، توجه به بهداشت شهر و تنظیم مجدد شبکه های آبرسانی توسعه می یابد.
از نیمه دوم قرن نوزدهم امر دخالت در بافت کالبدی شهرها به دو شکل متفاوت صورت می گیرد. از یک سو در انگلستان با تدوین قوانینی، به تدریج برخی مسائل هسته های پرجمعیت قدیمی شهرهای صنعتی حل می شود و از سوی دیگر در فرانسه از طریق امکانات اجرایی و تصمیم گیری های بی سابقه بارون هوسمن – شهردار پاریس – با دگرگونی های وسیع، مسائل ناشی از نابسامانی های شهر، تحت الشعاع قرار می گیرد.
به طور کلی اقدامات انجام شده تا این دوران و دوره های بعدی مبتنی برنظریه های رایج و مقبول زمان خود بوده و سه نوع سیاستگذاری در تجدید حیات شهری را نشان می دهد:
سیاست نوع اول، تا سال های قبل از ۱۹۶۰ میلادی: تأکید بر ویژگی های کالبدی و محیط مصنوع بوده، هدف آن بهبود شرایط سکونت غیر قابل تحمل در ساختمان های قدیمی و خیلی قدیمی در شهرهای در حال رشد، «کاربرد مناسب تر» اراضی مرکز شهری و خارج کردن فقرا از دید عمومی و همچنین احیاء رویکرد
«پاکسازی زاغه ها» که به عنوان یک استراتژی تجدید حیات شهری بوده است.
سیاست نوع دوم، مبتنی بر باززنده سازی محلات، به عنوان یک راهکار جامع با تأکید برمسائل اجتماعی (۱۹۷۰-۱۹۶۰) مطرح می گردد. این دیدگاه متأثر از انتقادهای شدیدی است که به راهکارهای بولدوزری
سیاست های نوع اول وارد شد و با پیش زمینه رشد اقتصاد عمومی و سیر صعودی گروه های مختلف جامعه در اثر درک دوباره فقر «شکل» گرفت. در نتیجه امکان اجرای برنامه های بهسازی گسترده ای در راستای ارتقاء و بهبود واحدهای مسکونی و محیط زیست ساکنین مهیا گردید. این در حالیست که در همان زمان حل مشکلات اجتماعی مردم از راه ایجاد خدمات اجتماعی و بهبود کیفیت آن در بسیاری از برنامه ریزی های جدید صورت می گرفت و زمینه آن مشارکت ساکنین محلی در فرایندهای تصمیم گیری بوده است. لذا شعار این دوره «مشارکت حداکثری» می باشد(عندلیب، ۱۳۸۶: ۱۰).
سیاست نوع سوم، باززنده سازی، به ویژه در مراکز شهری و راهکارهای اجرایی با تأکید برتوسعه اقتصادی است. در سال های اولیه دهه ۱۹۷۰ کندی و رکود اقتصادی بر دنیا حاکم شد. در همان زمان، دولت ها و مردم کشورهای غربی، تحت تأثیر نتایج تحقیقاتی قرار گرفتند که منعکس کننده نتایج مثبت و قابل توجه بسیاری از برنامه های اجتماعی دهه ۱۹۶۰ نبود. در سال های دهه ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰، فرآیندهای خود بخودی جالب توجهی با باززنده سازی در شهرهای بزرگ کشورهای توسعه یافته مورد استفاده قرار گرفت. قیمت پایین زمین و مسکن در مرکز شهرها سبب جذب پیمانکاران و مقاطعه کاران کوچک و بزرگ شد. از سوی دیگر مشارکت عمومی مردم و سرمایه گذاران دربافت های فرسوده، چه به طور مستقیم (خصوصاً به شکل وام های کمکی) یا غیر مستقیم (مقررات خاص، سرمایه گذاری در خدمات عمومی فراگیر و …) نشان داد که اقدامات تجدید حیات و فرآیندهای اصالت بخشی به صورت خصوصی و عمومی، تأثیر مثبتی برشرایط محدوده های موردنظر دارد.
درادامه، گرایش های مرمتی در غرب پا به پای تحولات شهری و سیر تحول تکاملی آنها پیش رفت، به طوری که در قرن بیست و یکم میلادی و به دنبال سپری شدن دوران اقدامات اضطراری، شاهد هستیم که مباحث کیفی کارکردی – کالبدی شهرها مدنظر قرار گرفته است. در این دوره هم زیستی، هم نشینی و گفتگوی مسالمت آمیز سبک ها و فرهنگ ها آغاز می شود و وجوه فرهنگی و هنری در ایجاد محیط های سرزنده، پویا و جذاب شهری غلبه پیدا می کند(عندلیب، ۱۳۸۶: ۱۰).
۳-۱-۲٫ ایران
مقارن با دوره رنسانس تا دوره قاجار طیفی از نوسازی شهری که عموماً بطئی بوده است در ایران صورت گرفته است. در فاصله سال های ۱۳۲۰-۱۳۱۰ فعالیت های نوسازی در ایران با احداث خیابان ها و میدان ها در بافت مرکزی شهرها جهت تأمین دسترسی اتومبیل به نقاط مختلف شهر و تأمین خدمات عمومی صورت می گرفت.