۱/۷
X
نرخ ارز (مارس ۲۰۰۶) به سامانی
۲۳/۳
mashhad.ir/economic/104.html http://tajik-em
۳ – ۵ – ۳ ازبکستان ۱ – ۳ – ۵ – ۳ موقعیت جغرافیایی و ویژگی های جغرافیایی ازبکستان ازبکستان کشوری در مرکز آسیای مرکزی است. ازبکستان در حدود ۱۷۳۰۰۰ میلیون مایل (۴۴۸۰۰۰ کیلومترمربع) وسعت دارد (McCray and other, 2009 : 10). از لحاظ موقعیت جغرافیایی، این کشور در قلب آسیای مرکزی، بین رودهای سیردریا و آمودریا، قرار گرفته است و با تمامی جمهوری های آسیای مرکزی مرز مشترک دارد. موقعیت مرکزی و جمعیت این کشور باعث شده است که این جمهوری نقطه ارتباطی مناسبی را با کشورها ی آسیای مرکزی دارا باشد؛ کشور ازبکستان از لحاظ ویژگی های طبیعی، به مجموعه کوهستان ها و رودهایی ختم می شود که از آنها می توان با عنوان مرزهایی از قبیل مرز طبیعی یاد کرد که این کشور با کشورهای همسایه خود نام برد. این کشور در شمال شرق بواسطه سسله جبال چاتقال و فرغانه به قرقیزستان و از شمال و شمال غربی و دریای آرال، صحرای قره قوم به قزاقستان و از طریق سلسله جبال کورانین، زرافشان، حصار و ببباتاق به تاجیکستان و از جنوب غربی از طریق آمودریا و کوههای تنگ تاو و صحرای شنی ساحل راست آمودریا به ترکمنستان و از جنوب از طریق آمودریا به افغانستان منتهی می شود (ولایتی،۱۳۹۰: ۶۴). رودخانه های عمده ازبکستان سیردریا، آمودریا و شاخهای منشعب از آنها می باشد که در خارج از ازبکستان شکل می یابند. آمودریا و سیردریا بزرگترین رودخانه های ازبکستان و آسیای مرکزی به شمار می آید. طول سیر دریا ۲۹۸۲ کیلومتر است که ۵۱۴۰ کیلومتر آن در داخل ازبکستان قرار دارد و بعد از آمودریا پرآب ترین رودخانه آسیای مرکزی می باشد. سیردریا از خاک قرقیزستان سرچشنه می گیرد. از دیگر رودخانه های ازبکستان می توان به رودخانه های چرچیق با ۳۹۷ کیلومترطول، زرافشان با ۸۰۰ کیلومتر طول، “قشقه دریا” با ۳۷۳ کیلومتر طول، آهنگران با ۲۳۶ کیلومتر طول، “سرخان دریا” با ۱۹۶ کیلومتر طول و “نارین” با ۸۱۷ کیلومتر و رودخانه هایی همچون “کارا دریا”، “سوخ”، “زرافشان” ، و “شعرآباد” طول اشاره نمود (کتاب سبز ازبکستان، ۱۳۸۶: ۴). علاوه بر آن، ازبکستان را باید کشور کوهستانها دانست. دامنه غربی کوهستانهای تیان شان و پامیر آلای در ازبکستان واقع شده است. کوه های دیگری هم در ازبکستان وجود دارند که از میان آنها می توان به «آکتائو»، «کاراک چیتائو» و بخش غربی کوهستان زرافشان با شیب کند، اشاره نمود. دره های بزرگی بین کوهستان های “قشقه دریا”، “سرخان دریا”، “زرافشان” و سمرقند وجود دارد که بزرگترین دره دره ی فرغانه با ۳۷۰ کیلومتر درازا و ۱۹۰ کیلومتر پهناست. این دره توسط مجموعه ی کوهستانی از سه طرف بجز سوی غربی دوره شده است (همان: ۲). در جنوب سلسه جبال زرافشان و سلسه جبال حصار قرار گرفته است، و رشته کوههای که در جنوب آن قرار دارند عبارتند از : یکه باغ، کوه تنگ تاو، بای سون تاو، چک چیر و غیره. بلندترین قله ازبکستان در سلسه جبار حصار قرار دارد بنام حضرت سلطان با ۴۶۴۳ متر ارتفاع ( مدرسی، ۱۳۸۸: ۸۳).
۲ – ۳ – ۵ – ۳ ویژگی های انسانی ازبکستان قابل توجّه است که این کشور از لحاظ جمعیت، پرجمعیت ترین جمهوری در میان جمهوریهای آسیای مرکزی است. نگاهی به کشورهای آسیای مرکزی نشان می دهد که در بین کشورهای منطقه ازبکستان با ۲۷ میلیون نفر جمعیت در سال ۲۰۰۷ بیشترین جمعیت را در منطقه دارد و قزاقستان با ۵/۱۵% در رتبه بعدی قرار دارد (رضایی، ۱۳۸۹: ۳۵).
۳ – ۳ – ۵ – ۳ ویژگی های اقتصادی ازبکستان جمهوری ازبکستان از جماهیر بالقوه ثروتمند اتحاد جماهیر شوروی سابق به شمار می آید این جمهور دارای منابع عظیم گاز و نفت و زغال سنگ می باشد. استحصال گاز ازبکستان در سال ۱۹۹۰ بالغ بر ۴۱ میلیارد مترمکعب بوده است که بخشی از آن به مصرف داخلی و مازاد آن از طریق خط لوله بخارا به اورال صادر می شود (تراب زاده و دیگران، ۱۳۷۳: ۳۱۵). ازبکستان به اندازه کافی زمین کشاورزی، نفت، طلا، آب برای ساختن اقتصاد موفق دارد اما از استانداردهای غربی فقیر هستند (McCray and other, 10 : 2009). تولید ناخالص داخلی این کشور ۱۵/۶۴ میلیارد دلار است. رشد اقتصادی این کشور در سال ۲۰۰۷ میلادی ۵/۹ درصد بود. ۱۴ میلیون و ۶۰۰ هزار نفر نیروی کار این کشور را تشکیل میدهند. بر اساس آمار وزارت کار این کشور نرخ بیکاری در ازبکستان هشت دهم درصد است و به علاوه ۲۰ درصد نیز جویای کار هستند. ۳۳ درصد از مردم این کشور زیر خط فقر زندگی میکنند. در سال ۲۰۰۷ نرخ تورم در این کشور به طور رسمی ۳/۱۲ درصد اعلام شد (http://hamshahrionline.ir). لازم به ذکر است که این کشور از نظر میزان منابع زیرزمینی در میان جمهوری های اتحاد جهاهیر قابل توجه است. این جمهوری با تولیدسالا – نه ۷۰ تن طلا دومین تولید کننده طلا در جماهیر شوروی محسوب می گردد (تراب زاده و دیگران، ۱۳۷۳: ۳۱۵). با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، کشور ازبکستان به علت وابستگی به اقتصاد شوروی، با مشکلات فراوانی همراه بود؛ آنچه در مورد اقتصاد ازبکستان حائز اهمیت است، آن است که این اقتصاد این کشور در ایتدای استقلال از شوروی با مشکلات و نابسامانی هایی همراه بود؛ اما دستاندرکاران و مدیران اداره کشور با انجام بعضی اصلاحات سعی در حرکت به سوی اقتصاد غیر کمونیستی و انجام اصلاحات در این اقتصاد این کشور، سعی در بهبود وضعیت اقتصادی ازبکستان نمود. در سالهای ۱۹۹۶ ـ ۱۹۹۵م / ۱۳۷۵ ـ ۱۳۷۴ش با تثبیت شرایط سیاسی و روند اصلاحات اقتصادی و همچنین جلب سرمایه های خارجی و گسترش روابط متقابل اقتصادی، از میزان افت اقتصادی کشور کاسته شد و تولیدات در بسیاری از فعالیت های اقتصادی کشور افزایش یافت (احمدیان شالجی، ۱۳۷۸: ۱۶۳). این کشور، در میان کشور های آسیای مرکزی دارای امکانات نسبتاًٌ خوب اقتصادی در زمینه های صنعت و کشاورزی است. پس از جنگ جهانی دوم، رشد اقتصادی ازبکستان آغاز شد و در زمینه های صنایع معدنی، فلزات آهنی و رنگی، کارخانجات صنعتی از جمله هواپیما سازی، منسوجات و پنبه پاک کنی به پیشرفت هایی نائل آمده است. خصوصی سازی در اینکشور به تدریج در تمام بخشهای اقتصادی کشور آغاز شده است. از جمله سفارشات دولتی و یارانه به تدریج در حال حذف شدن هستند. اتخاذ سیاستهای اقتصادی مذکور به همراه وجود امنیت لازم برای شروع فعالیتهای اقتصادی باعث شده که کشورهای خارجی را برای سرمایه گذاری به این کشور جذب کند (http://www.iras.ir).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۴ – ۵ – ۳ جمهوری قرقیزستان ۱ – ۴ – ۵ – ۳ موقعیت جغرافیایی و ویژگی های جغرافیایی جمهوری قرقیزستان این کشور که در قسمت شمال شرقی آسیای مرکزی واقع شدهاست و مساحت ۱۹۸۵۰۰ کیلومتر مربع مساحت است. از لحاظ موقعیت جغرافیایی، این کشور از غرب با جمهوری ازبکستان؛ در شرق و جنوب شرقی با چین، در جنوب با تاجیکستان، در شمال با قزاقستان همجوار است. نام قرقیزستان برگرفته از نام قبیله قرقیز[۴۰] است که از جمله قبایل ترک و مغولی هستند. قرقیزستان کنونی در طول تاریخ جزو امپراتوریهای بزرگ قراختائی، خوارزمشاهی، مغولی و تیموری بوده است (خیراندیش و شایان، ۱۳۷۵: ۲۰۴). قرقیزستان نصف غرب تیان شان و قسمت کوچکی از پامیر را اشغال کرده است. هم تیان شان و هم پامیر در قلمرو قرقیزستان، متشکل از سسله جبالی می باشدکه مساحت وسیعی را در بر می گیرد. ارتفاعات مطلق در این جمهوری به ۴۰۰۰ متر و حتی به ۷۰۰۰ – ۶۰۰۰ متر نیز می رسد. قلل مشهور این جمهوری عبارتند از: پابدی با ارتفاع ۷۴۳۹ متر، لنین با ارتفاع ۷۱۳۷ متر، خان – تنگری افسانه ای با ارتفاع ۶۹۹۵ متر (وزارت امور خارجه، ۱۳۸۷ : ۶). بطور کلی این جمهوری دارای ۵ کمربند منطقه ای می باشد. اولین منطقه در ارتفاع ۱۲۵۰ متری قرار دارد.این منطقه دارای دارای طبیعی خشک و استپ است. اکثر زمینهای این ناحیه دارای توسعه استپی است و کشاورزی بصورت آبیاری صورت می گیرد. دومین کمربند منطقه ای در ارتفاع ۲۰۰۰ متری است. زمینهای این منطقه پوشیده از از شاه بلوط قهوه ای روشن و سیاه است. سومین منطقه در ارتفاع ۲۰۰۰ تا ۳۰۰۰ متری قرار دارد. زمینهای این منطقه در قسمت پایین دارای خاک های سیاه و در قسمت های بالا (کوهستانی)، چمنزار می باشد. توسعه و ارزش این منطقه به دلیلی علوفه و استپ آنهاست. در این منطقه بزرگترین صنوبرهای تیان شان، درختان گردو و غیره وجود دارد. چهارمین منطقه در ارتفاع ۴۰۰۰ متری قرار دارد که شامل سلسه جبال و دره های کوهستانی ساتیرکل، آلای و تیان شان مرکزی است. و بالاخره آخرین منطقه، مناطق برف گیر و یخچال ها می باشد که بطور مستقیم مورد بهره برداری اقتصادی قرار نمی گیرد، ولی همین برفها و یخچالها، رود خانه های زیادی را ایجاد می کنند، که نقش مهمی در آبیاری ایفا می کنند (وزارت امور خارجه، ۱۳۸۷: ۴). دیگر رودهای مهم جمهوری، چو در شمال با ۲۲۱ کیلومتر طول، تالاس در شمال غربی با ۱۰۲ کیلومتر طول، چاتکال در غرب با ۲۰۵ کیلومتر طول، تیوپ با ۱۲۰ کیلومتر طول، ژیرگالان با ۹۷ کیلومتر طول، ساری جاز با ۱۹۸ کیلومتر طول، آک سای با ۱۲۴ کیلومتر طول، آک بورا، ایسفورام، سوخ، کیزل سو در جنوب غرب می باشند. این رود خانه ها به وجود آمده منبع الکتریسیته و آبیاری می باشد (وزارت امور خارجه، ۱۳۸۷: ۱۲).
۲– ۴ – ۵ – ۳ ویژگی های انسانی جمهوری قرقیزستان این جمهوری با ۱۹۸۵۰۰ کیلومتر مربع مساحت در قسمت شمال شرقی آسیای مرکزی قرار دارد. از لحاظ کشورهای همجوار، قرقیزستان با چین، تاجیکستان، ازبکستان و قزاقستان همسایه است؛ این کشور در شرق و جنوب شرقی با چین، در شمال با قزاقستان و در جنوب با تاجیکستان و از غرب با جمهوری ازبکستان همسایه و هم مرز است. از لحاظ جمعیت، ۵۱۴۶۰۰۰ تن جمعیت دارد. مردم کشور قرقیزستان، به زبان قرقیزی تکلم می کنند؛ زبان روسی، به عنوان زبان دوم، در میان مردم قرقیزستان مورد استفاده قرار می گیرد. زبان روسی که سالها سعی می شد به عنوان زبان رسمی مردم به شمار آید، در حال حاضر به زبان دوم به کار می رود ولی هنوز در بسیاری از مراکز اداری، فرهنگی و علمی از زبان روسی در کنار زبان قرقیزی استفاده می شود (احمدیان شالجی، ۱۳۷۸: ۲۸۶). از لحاظ تنوع جمعیّتی در این کشور بیشترین قسمت جمعیت این کشور را قرقیزها، را ازبکها و سپس روسها تشکیل میدهند. علاوه بر آن، اقلیت های کوچک دیگری نیز از قبیل اوکراینی ها، تاتارها، آلمانی ها و جمعیت کوچکی از قزاقها، آذربایجانیها، تاجیکها و اویغورها هم در این کشور زندگی میکنند. اکثریت جمعیت قرقیزستان را مسلمانان تشکیل میدهند. در این کشور ترکان به طور سنتی مسلمان هستند و اقلیت روس دارای دین مسیحیاند:
- مسلمان ۸۰٪؛
- مسیحی: ۱۷٪؛
- بقیه: ۳٪. بیش از ۸۰ ملیت و قوم در قرقیزستان ساکناند. قرقیزها مخلوطی از نژادهای ترک و مغول بوده و احتمال میرود که مسکن اولیه آنان سیبری جنوبی باشد. آنان قرابت نژادی نزدیکی با قزاقهای قزاقس تان دارند و سابقاً که قزاقها را قرقیز میخواندند به ایشان قراقریز میگفتند (fa.wikipedia.org). در اوایل تاسیس اتحاد جماهیر شوروی، قرقیزستان یا قراقرقیز[۴۱]یا قرقیز سیاه / قرقیز بزرگ می نامیدند زیرا قزاقستان را قرقیزستان نامیده بودند (قزاقستان). پس از انقلاب بلشویکی، قرقیزستان جزئی از جمهوری فدراتیو روسیه شد و خودمختار یافت. در سال ۱۹۲۵ به آن جمهوری خودمختار قراقرقیز نام دادند و سپس در سال ۱۹۳۶ به آن جمهوری شوروی سوسیالیستی قرقیزستان اطلاق شد (خیر اندیش و شایان، ۱۳۷۵: ۲۰۴).
۳– ۴ – ۵ – ۳ ویژگی های اقتصادی جمهوری قرقیزستان قرقیزستان یکی از کوچکترین کشورهای آسیای مرکزی از نظر وسعت، جمعیت و یکی از ضعیف ترین اقتصادهای منطقه است (رضایی، ۱۳۸۳: ۲۵). این امر بیشتر ناشی از اقتصاد دوران شوروی بوده است؛ دورانی که شرایط اقتصاد این سرزمین، از سوی دستاندرکاران شوروی در مسکو اتخاذ می شد؛ شرایطی که رهبران قرقیزستان هم پس از ایجاد شرایط بهتر برای آن عاجز ماندند و اقتصاد این کشور در سال های ابتدایی استقلال همچنان با مشکلات جدیدی گریبان گیر بود. اقتصاد جمهوری قرقیزستان بر پایه کشاورزی استوار و عمدتاً در بخش های تولید پنبه، پشم، چرم، ابریشم، کنف، کنف، غله، میوه و سبزیجات و مرتع داری فعال است. بخش کشاورزی ۴۰ % تولید خالص ملی و یک سوم نیروی کار را به خود اختصاص داده است و اصولاً بر خلاف اکثریت جمهوری ها، بخش خصوصی سهم چشمگیر ی در تولیدات بخش کشاورزی دارد (http://www.iras.ir). این کشور اقداماتی را جهت بهبود وضعیت اقتصادی و سروسامان دادن به آن انجام داد تا از این طریق بتواند میراث بر جای مانده از سالهای اولیه استقلال را بر طرف سازند. قرقیزستان اولین کشور از جمهور – ی های آسیای مرکزی است که تصمیم گرفت از حوزه روبل روسیه خارج شده و واحد پول «سام» را جایگزین روبل کند که قیمت هر سام معادل با ۲۳۰ روبل و هر ۴ واحد سام معادل یک دلار آمریکاست. انتشار پول ملی قرقیزستان واکنش هایی را در برخی از کشور های عضو اتحادیه کشور های مشترک المنافع، از جمله قزاقستان و ازبکستان پدید آورد. حتی قرقیزستان از ناحیه ازبکستان تهدید به قطع گاز شد ولی نهایتاً مشکلات را مرتفع و حتی این کشور ها نیز یکی بعد از دیگری اقدام به جریان انداختن پول ملی کردند. عده ای از ناظرین مسائل سیاسی معتقدند که خروج قرقیزستان از حوزه روبل آزمایشی است که با هدایت و نظارت کشورهای غربی خصوصاً آمریکا صورت گرفته است (http://www.iras.ir).
۵ – ۵ – ۳ ترکمنستان ۱ – ۵ – ۵ – ۳ موقعیت جغرافیایی و ویژگی های جغرافیایی ترکمنستان کشورترکمنستان در بخش غربی آسیای مرکزی قرار گرفته است و تنها کشور از کشور هم مرز با جمهور – ی اسلامی ایران است. جمهوری ترکمنستان در جنوبی ترین بخش جامعه مشترک المنافع جای دارد. قسمتهای مرکزی و غربی جمهوری را صحرا و دشتهای وسیع در برگرفته است . واجه های مزروعی در کناره های آمودریا، مرغاب، تجن و دشتهای پایکوهی «کوپت داغ» قرار دارد. فقط در قسمتهای جنوبی (جنوب شرقی ترکمنستان) کوههای سه هزار متری وجو دارد، اما ارتفاع کم آنها مانع وجود برفهای دائمی دراین کوهها است (مدنی، ۱۳۹۰: ۸۷). ترکمنستان با ۴۴۸۱۰۰ کیلومترمربع وسعت و ۵ میلیون نفر جمعیت (CIA – Factbook) در شمال شرقی کشور ما قرار گرفته و ۹۹۲ کیلومتر مرز مشترک با ایران دارد، که به دلیلی مشخص نبودن رژیم دریای خزر نمی توان مرز آبی دو کشور را تعیین شده قلمداد نمود. همسایگان دیگر ترکمنستان عبارتند از: افغانستان، ازبکستان و قزاقستان (موسوی، ۱۳۸۶: ۱۱۲) این کشور، از جنوب با افغانستان و ایران، از شمال با ازبکستان و قزاقستان و از غرب با دریای خزر همسایه و از طریق این دریا با کشور جمهوری آذربایجان و همچنین روسیه نیز همسایه محسوب می شود. این کشور، از لحاظ آب و هوایی دارای آب و هوایی گرم و خشک و بیابانی است. فصل تابستان طولانی مدت و توام با هوای خشک است در حالی که زمستانها، هوایی ملایم و گاهی سرد همراه با بارشهایی به صورت برف مشاهده می گردد. در فصل های کوتاه پاییز وبهار شرایط اقلیمی از اعتدال بیشتری برخوردا – ر است و آب هوای مطلوبی بر کشور حاکم می شود (کتاب سبز ترکمنستان،۱۳۸۶: ۲). همچنین این کشور از نظر پوشش گیاهی نیز فقیر است؛ از این رو، در این کشور جنگلهای انبوه درختان پهن برگ دیده نمی شود لیکن طبیعت آن از نظر وجود کوناگونی گونه های گیاهی ثروتمند است به طوری که در کوههای هم مرز با خراسان درختان مخروطی همیشه سبز می رویند و در ارتفاعات باد خیز درختزارهای وسیع پسته وحشی وجود دارد و کویر قره قوم محل را باید محل رویش انواع گیاهان و در ختچه های کویری است. ترکمنستان کنونی[۴۲]، از نظر طبیعی بخشی از فلات ایران است که مرز شمال شرق آن را به رود جیهون محدود می کند (شایان و خیراندیش، ۱۳۷۵: ۱۲۶). کویر قره قوم، قسمت اعظم این کشور را پوشانیده است و وسعت آن در حدود چهار پنجم خاک این کشور را تشکیل می دهد. ترکمنستان سرزمین همواری است. به غیر از نوار جنوبی کشور که قلمرو کوههای کوپه داغ می باشد، بقیه پهنه این جمهور – ی را اراضی کم ارتفاع و بیابانی و شن زار پوشانده است. کوههای هزار مسجد با امتداد شمال غربی- جنوب شرقی که امتداد کوههای خراسان است با ارتفاع زیاد خود تعدادی از سرشاخه های رود تجن و مرغاب را تغذیه می کند. قله فیروزه با ۲۹۴۲ متر بلندترین نقطه ترکمنستان در همین کوهها واقع است (وزارت امور خارجه،۱۳۸۶: ۱). علاوه بر آن، وجود رشته کوه کپه داغ در جنوب کشور و نزدیکی مرز این کشور با جمهوری اسلامی ایران، شرایط مناسب جهت زیست انسانی، از لحاظ آب وهوایی فراهم آورده است به طوری که شهر عشق آباد و سایر شهرهای مهم کشور ترکمنستان در این ناحیه قرار دارند. مهمترین مرکز وجود آب در این کشور رودخانه آمودریا (جیحون) است که در شرق کشور مرز مشترک با ازبکستان و افغانستان را به وجود می آورد.
۲ – ۵ – ۵ – ۳ ویژگی های انسانی ترکمنستان کلمه ترکمن مخفف ترک مانند (بنا به اعتقاد ابویحان بیرونی و رشید الدین فضل لله) و یا ترک ایمان (بنا به نظر مروزی و فیروزآبادی) ذکر شده است. قوم ترکمن با ویژگی های خاص خویش در سده های ۱۵ ـ ۱۴ میلادی شکل گرفت و اساس آن را قبیله های ترکمن پدید آوردند که دیری بود در ترکستان شمالی، «اوست یورت» و «من قشلاق» کوچیده بودند. در سده های ۱۴ ـ ۱۳ میلادی این قبیله ها با هم آمیختند و وابستگی خونی پیشین جای خود را به وابستگی جدید معیشتی داد که به از بین رفتن تدریحی تفاوتها و ویژگیهای عشرتی گذشته یاری کرد و این به هنگامی مربوط می شود که بزرگترین حکومت ترکمن ها توسط سلجوقیان و مصادف با اضمحلال و نابودی غزنویان پدید آمده بود (سارلی، ۱۳۷۳: ۱۰). به هر حال، آنچه امروزه در خاصیت های انسانی و حتی در نوع معیشت و ساختار سکونتگاهی مردم این کشور بویژه موثر افتاده است، جغرافیایی این کشور بوده است. خاصیت بیابانی ترکمنستان موجب عدم پذیرش شهر نشینی و یکجانشینی بوده و موجب گردیده است که در طول تاریخ سکنه این سرزمین بیشتر بصورت اقوام صحراگرد باشند. این ویژگی، روش زندگی و خصوصیت اخلاقی خاصی را به مردم این سرزمین تحمیل کرده است (موسوی، ۱۳۸۶: ۱۱۲). از لحاظ زبانی، مردم ترکمنستان، به زبان ترکمنی صحبت می کنند. در کنار زبان ترکمنی، که پیش از استقلال به عنوان زبان دوم به کار می رفت – اما اکنون زبان رسمی کشور است – زبان روسی نیز استفاده می شود؛ علاوه بر زبان روسی، زبان ازبکی و قزاقی بیشترین گروه های زبانی را در این کشور را تشکیل می دهد. در سالهای پس از استقلال تلاش شده است، زبان ترکمنی به عنوان زبان اصلی در مراکز اداری و آموزشی به کار گرفته شود و در کنار زبان روسی و زبان های قومی، زبان انگلیسی نیز در مراگز آموزسی تدریس شود (احمدیان شالچی، ۱۳۷۸: ۲۴۳).
۳ – ۵ – ۵ – ۳ ویژگی های اقتصادی ترکمنستان واحد پول کشور ترکمنستان، منات، با واحد پولی کوچکتر که “تنگه” نام دارد، که پس از استقلال این کشور از اول نوامبر سال ۱۹۹۳ وارد گردش شده است. بعد از استقلال ترکمنستان همانند دیگر جمهوریهای تازه استقلال یافته مبتنی بر مالکیت دولتی بود. طبق آمار منتشر شده ۹۵ درصد از کل محصولات کشور توسط واحدهای دولتی تولید می گردید. بانکها، بیمه، بازرگانی خارجی و فروشگاهای بزرگ همگی دولتی بودند. این سیستم اقتصادی متمرکز دولتی به علت عدم داشتن روحیه ابتکار، کم کاری، بورکراسی فلج کننده و فقدان تکنولوژی دچار مشکلات جدی بود (http://www.iras.irg). کشاورزی به عنوان یکی از پایه های مهم در رشد اقتصاد در کشور ترکمنستان است و با وجود آنکه بخش بزرگی از این کشور را کویر قرهقوم فرا گرفته است، مقادیر زیادی از اراضی خود را زیر کشت دو محصول مهم گندم و پنبه قرار میدهد. علاوه بر آن، وجود معادن نقش اساسی در اقتصاد این کشور دانست. از مهمترین صادرات ترکمنستان می توان به گاز، نفت خام، مواد پتروشیمی، منسوجات و پنبه اشاره کرد. این کشور از لحاظ اقتصادی دارای توانایی های مناسبی است که در صورت استفاده مناسب از آن می تواند شایط مناسبی را برای خود برای خود فراهم آورد. ترکمنستان دارای منابع بزرگ گاز است که آن را به کشورهای مختلف از جمله ایران صادر میکند. رشد اقتصادی این کشور در سال ۲۰۰۷ براساس آمار صندوق بینالمللی پول حدود ۵/۱۱٪ بودهاست که آن را یازدهمین کشور دارای رشد اقتصادی سریع می سازد (http://fa.wikipedia.org). این کشور دارای اقتصادی رو به رشد دارد و با توجه به منابع سرشار نفت و گاز و پنبه از طریق سرمایه گذاری، به توسعه اقتصاد کمک بسیاری کردهاست و با فراوری محصول پنبه و با اتکا به نیروی کار خود صنایع فعال نساجی پیشرفتهای دارد که از بازار فروش بالایی در سطح جهان برخوردار میباشد و با فروش سالانه مقدار زیادی گاز بخصوص به کشورهایی چون اوکراین و اکراین، اقدام به کسب درآمدهای سرشار کرده است. از آنجا که ترکمنستان یک کشور محاط در خشکی است، برای ترانزیت کالا از خاک کشورهای همسایه استفاده میکند. خط آهن ترکمنستان به شهر سرخس (در شمال خاوری ایران) متصل است و از آنجا تا بندرعباس امتداد دارد. این کشور از لحاظ دارا بودن منابع زیرزمینی نفت و گاز، ثروتمند محسوب می شود، این کشور از این بابت درامد های مناسبی را به حاصل می کند. در حال حاضر ظرفیت و ظرفیت استخصال سالیاته ۸۰ میلیارد مترمکعب است و ذخایر آن ۱/۸ تریلیون متر مکعب برآورد شده و ظرفیت استحصال نقت سه میلیون تن در سال می باشد (شیخ عطار، ۱۳۷۳: ۱۵۵). داشتن چین شرایط مطلوبی از لحاظ داشتن منابع نفت و گاز، می تواند شرایط بسیار خوبی را برای تامین مالی جهت بهبود شاخصهای اقتصادیی جهت توسعه، فراهم آورده است. دولت ترکمنستان در طرح های توسعه اقتصادی و اجتماعی کشور، ایجاد ثبات اقتصادی، اصلاحات در ساختار اقتصاد ملی، ایجاد مالکیت عمومی متنوع، جلب سرمیه های خارجی و فن آوری پیشرفته، توسعه صنایع ملی، اجرای برنامه های تامین اجتماعی و تضمین عرصه کالاهای اساسی مورد نیاز عمومی را در راس وظایف خود قرار دانسته است و به نظر می رسد با توجه به ۱۰۲ میلیارد ذخیره ارزی کشور در بانک های خارجی، ۵/۱ میلیارد دلار بدهی کشورهای مستقل المنافع به آن، جمعیت اندک و منابع فراوان در تامین نیازهای مالی و ایجاد یک کشور ثروتمند و مرفه کمتر از کشورهای دیگر آسیای مرکزی دچار مشکل شود (احمدیان شاجی، ۱۳۸۷: ۲۵۳).
نتیجه گیری:
همانطور که در فصل قبل تبیین گردید، ژئواکونومی به عنوان مفهومی بنیادین در مطالعات ژئوپلیتیک، به عنوان پایان بخش قدرت نمایی “عامل نظامیگری” در روابط بین الملل و روی کار آمدن “عامل اقتصاد” در این مناسبات قرن بیستم شناخته شد. بر این مبنا مکانهای جغرافیایی بر اساس این شرط، تحت عنوان “عامل ارزش جغرافیایی” مورد تفسیر قرار می گرند. کشورهای منطقه آسیای مرکزی به علت داشتن سواحل طولانی در دریای خزر، در ارتباط با عامل ژئواکونومی (یعنی میزان قابل توجّه از انرژی نفت و گاز و چند منبع زیرزمینی دیگر) و همچنین عامل موثر ژئوپولیتیک همچون محصور بودن در خشکی، دارای نیازمندی بالایی با همسایگان خود می باشد، همچنین بعنوان مسیر ارتباطی شرق و غرب و همچنین نقل و انتقال (راه ابریشم) درگذشته، محصور بودن در میان جهان اسلام در جنوب، جهان اسلام در شمال و جهان زردپوست رو به توسعه و پیشرفت در شرق و … همه و همه از جمله شرایط جغرافیایی موثر حوزه جغرافیایی آسیای مرکزی است که مطالعات ژئوپلیتیک آن رابرای پژوهش گران ایران زمین، به عنوان منطقه همجوار با جمهوری اسلامی ایران در ورای مرزهای شمال خاوری، الزام آور می سازد. قابل توجّه است که ترکمنستان تنها کشور از کشورهای آسیای مرکزی با جمهوری اسلامی ایران هم مرز بوده است و جمهوری تاجیکستان در زبان قارسی و سایر جمهوری ها در داستن دین مشترک (دین اسلاو) با ایرانیان اشتراک دارد و علاوه بر آن در داشتن تاریخ طولانی مشترک هم با یکدیگر اشتراک فرهنگی دارند. اگرچه این منطقه دارای ژئوپلیتیک برجسته ای است و موقعیت خاص آن در گذشته و موقعیت اتصالی آن در ارتباط با جهان اسلام جهان زردپوست و جهان اسلاو در زمان حال اهمیت ویژه ای را به آسیای مرکزی داده است، اما کشورهای منطقه به علّت محصور بودن در خشکی از یک سو و اقتصاد برجای مانده دوره شوروی دو خصلت توسعه نیافتگی و وارداتی بودن شرایط نامناسبی دارد.
فصل چهارم: زمینه های حضور کشورهای روسیه و آمریکا در آسیای مرکزی و چالش های احتمالی آن بر جمهوری اسلامی ایران
حوزه مطالعاتی آسیای مرکزی پس از استقلال از اتحاد جماهیر شوروی، از آن جهت در مطالعات ژئوپلیتیکی اهمیّت دارد که: اولاً پس از استقلال جمهوریهای این منطقه شاهد حضور کشورهایی منطقه ای مانند روسیه، جمهوری اسلامی ایران، چین، پاکستان، ترکیه و عربستان سعودی و همچنین کشور فرامنطقه ای ایالات متحده آمریکا بودند. از همان زمان استقلال تا زمان کنونی – در سال ۲۰۱۳ م. – حضور این کشورها ابتدا آرام آرام اما اکنون با رقابتی فعّال در حوزه جغرافیایی منطقه آسیای مرکزی ادامه داشته است. حضور و فعالیّت این کشورها بر استقلال کشورهای آسیای مرکزی و وضعیت رو به پیشرفت آنها بسیار موثر افتاده است. دوماً، این منطقه به عنوان یک منطقه همجوار با جمهوری اسلامی ایران، به دلیل هرگونه اثرپذیری از حضور و فعالیّت کشورهای منطقه ای و فرامنطقه ای، توانایی بالقوّه ای در اثرگذاری بر وضعیّت کشورهای همسایه خود را دارد. جمهوری اسلامی ایران به عنوان همسایه مهم با آسیای مرکزی، از این قاعده مستثنی نبوده و حضوردیگران در این منطقه برای جمهوری اسلامی ایران می تواند اثرات ویژه داشته باشد (چنانکه بررسی اثرات مفروض و احتمالی این حضور برجمهوری اسلامی ایران موضوعیّت این پژوهش را تشکیل می دهد)؛ سوماً منطقه آسیای مرکزی به عنوان بخش جنوبی هاتلند مکیندر (منطقه ای که مبنای رقابتهای ژئوپلیتیکی در قرن بیستم بود) محسوب می شود و اکنون با جریان یافتن “بازی بزرگ جدید”، به نظر می رسد که در عصر حاضر دارای اهمیّت خاص باشد. در حالی که در گذشته بازی بزرگ میان روسیه و انگلستان در جریان بود، اکنون در بازی بزرگ جدید، ایالات متحده آمریکا از یک سو و روسیه برآمده از اتحاد جماهیر از سویی دیگر، به عنوان کشورهای اثرگذار فرامنطقه ای و منطقه ای، هر یک در پی آن هستند که منافع خود را در بالاترین شکل خود در آسیای مرکزی به دست آورند. این در حالی است که جمهوری اسلامی ایران به عنوان همسایه بزرگ و اثرگذار جنوبی کشورهای آسیای مرکزی، پس از استقلال این کشورها، ضمن به رسمیّت شناختن استقلال و حاکمیت دولتهای این کشورها، مناسبات خود را بر اساس احترام پایه ریزی نموده است و سعی نموده تا صلح و ثبات را به منطقه بازگرداند مانند آنچه در حل و بعضی از مسئله تاجیکستان در سالهای دهه ۱۹۹۰ صورت پذیرفت. در این پژوهش، ضمن بررسی زمینه های حضور دو کشور روسیه و ایالات متحده آمریکا و منافع آنها از حضور در آسیای مرکزی، علائق و منافع جمهوری اسلامی ایران در این منطقه مورد تحلیل قرار می گیرد و در نهایت اثرات احتمالی حضور دو کشور مذکور بر جمهوری اسلامی ایران مانند کاهش ترانزیت و عمق استراتژیک و چالش های مرزی مورد بررسی قرار می گیرد و روایی آنها مورد سنجش قرار می گیرد.
۱ – ۴ بازی بزرگ[۴۳] و بازی بزرگ جدید[۴۴] و حضور کشورهای منطقه ای و فرامنطقه ای در منطقه آسیای مرکزی در قرن نوزدهم تا کنون در اواسط قرن نوزدهم، توسعه نفوذ امپراتوری روسیه در سرزمینهای آن سوی سرحدات[۴۵] شرقی ایران که از اواسط قرن شانزدهم میلادی آغاز شده بود، سرعت بیشتری یافت. روسیه تزاری در قرن نوزدهم با رقیب قدرتمند اروپایی، حرکت بسوی هندوستان مستعمره ارزشمند آن را هدف قرار داد، که افغانستان و آسیای مرکزی، مسیر آن را مشخص می ساخت. رقابت دو قدرت بزرگ استعمارگر در این منطقه محدود نماند، و ایران در آغاز قرن بیستم دچار پیامدهای این تقابل شد. رودیارد کیپلینگ این رویارویی را که این دو بازیگر بزرگ اروپایی درگیر آن بودند، عرصه آن را آسیای مرکزی و غرب آسیا قرار داشت، «بازی بزرگ» نامید (کولایی، ۱۳۸۴: ۱۱). گسترش نفوذ روسها در سمت شرق ایران گردید که اهمیّت خاصی در تاریخ معاصر ایران دارد؛ چرا که این رقابت تنها محدود در شرق ایران نشد و زمینه ساز ورود دو کشور به ایران را فراهم آورد. زمینه های بازی بزرگ، را باید در زمینه های جغرافیایی – سیاسی این منطقه جستجو کرد. پیشروی سریع روسیه به سمت شرقی ایران به ویژه آسیای مرکزی، بیش از ایران انگلستان را نگران می ساخت، چرا که هدف نهایی روسها دستاندازی بر شبه قاره هند بود. این امر، زمینه های برخورد و در نتیجه رقابتهای دو کشور را در قرن نوزدهم و در منطقه آسیای مرکزی فراهم آورد. آسیای مرکزی در قرن نوزدهم عرصه رقابت کشورهای روسیه و انگلستان بود. این رقابت که به بازی بزرگ معروف گردید، بازی مرگ آوری بود که دو طرف آن دولت های روس و انگلیس بودند و بازیگران آن افسران و ماموران جوان ماجراجوی دو دولت مذکور (عطایی، ۱۳۷۲: ۳۷۳). از حیث زمانی، محدود زمانی این رقابتها را باید از اوائل قرن نوزدهم، یعنی پس از معاهده گلستان مابین روسیه و ایران، تا انقلاب اکتبر روسیه ادامه داشته است. بازی بزرگ در قرن نوزدهم بازی کاملاً استعماری در منطقه آسیای مرکزی بود که با وقوع انقلاب کبیر روسیه در سال ۱۹۱۷ پایان یافت (قادری حاجت، ۱۳۹۱: ۷۰). صحنه اصلی رویارویی و رقابت دو قدرت بزرگ روس و انگلیس، به خطه باریکی محدود شده بود که در امتداد رشته کوههای شمال خراسان، کرانههای شرقی دریای مازندران را به شمال افغانستان متصل میساخت. در حرکتی با هم، بریتانیا و روسیه در منطقه آسیای مرکزی با یکدیگر تماسی نداشتند. نزدیکترین برخورد آنها در کریدور باریکی در قلمرو افغان، به نام کوریدور واخان بود که در فراز ارتفاع بلندی است (۳۰۰۰ متر و بالاتر) در نزدیکی قسمت غیر قابل دسترس شرقی پامیر که با جمعیت قرقیز و تاجیک مملو است (:۱۴ ۲۰۱۱ Kamoludin Abdullaev,). این دوره زمانی با حاکمیّت سلطنت خاندان قاجار در ایران هم زمان بوده است. عدم کفایت شاه قاجار در برخورد با وقایع و کسب نفوذ دولتین روسیه و انگلستان در شرق ایران را می توان در فقدان قدرت لازم در عرصه منطقه، در بسط قدرت دو کشور روسیه و انگلستان در شرق ایران و آسیای مرکزی که نقاط سرحدی ایران و روس محسوب می شد، بسیار موثر بوده است. در بازی بزرگ جدید، هدف اصلی دو رقیب روسیه و انگلستان دستیابی هندوستان بود. تلاش روسیه برای دستیابی به هند و علاقه انگلستان برای حفظ آن، ناچاراً توجّه دو کشور را به ایران معطوف ساخت. البته زمینه علاقه روسها به هندوستان به سالها قبل تر آز آن و در دوره انبساط امپراتوری روسیه باز می گردد. تلاشهای منظم روسیه برای تسلط به آسیای مرکزی به قرن شانزدهم و عصر ایوان چهارم مخوف بر می گردد (حاتمی، ۱۳۸۲: ۶۱). در قرن ۱۹ با افزایش حضور روسیه در آسیای مرکزی، دولت بریتانیا شدیداً نگران نزدیکی روسیه به هندوستان بود و مسیر افغانستان و نزدیکی روسیه این نگرانی را افزایش می داد (حاتمی،۱۳۸۲: ۶۳). نتیجه چنین رقابتی برای ایران کاملاً مشخص بود: توجّه انگلستان و روسیه به ایران در جریان بازی بزرگ به دلیل همجواری با هندوستان. تاریخ رقابت دو امپراطوری روس و انگلیس در دو سه قرن اخیر نشان می دهد که که کوشش جهت تحقق این استراتژی سیاسی – نظامی از طرف روسیه و مقاومت و واکنش انگلستان در برابر آن یکی از محورها ضمانت عمده رقابت مذکور بود (موسوی، ۷۴ : ۷۰). قرارداد ۱۹۰۷ که به حضور این دو دولت در ایران و تقسیم این کشور میان آن دو انجامید، معلول نتیجه معطوف شدن توجّه این دو کشور در آن بازی بود. دلایل حضور این دو کشور در ایران حین بازی بزرگ را باید در اراده ها و عُلقه های سردمداران این کشورها جست وجو کرد. به عبارت دیگر، عوامل جغرافیایی -سیاسی در معطوف شدن توجّه روسیه و انگلستان به ایران شد. از طرف دیگر چنانکه می دانیم، وصیتنامه پطر کبیر – صرف نظر از مستند بودن یا نبودن – بسیار مشهور و در اغلب تحلیل های استراتژیک مربوط به منطقه اشاره به آن ناگزیر می نماید. در بند ۹ این وصیت نامه نزدیکی هر چه بیشتر روسیه به قسطنطنیه و هند توصیه شده است،
«کسی که این منطقه را در دست داشته باشد، مالک تمام جهان خواهد بود … تصرف تدریجی دریای سیاه … و نفود خلیج فارس با تضعیف ایران و در صورت امکان برقراری مجدد روابط تجاری سابق با مشرق زمین. پس از آن پیشروی تا هندوستان که گنجینه جهان است» (موسوی، ۱۳۷۴: ۱۶۳).
از این رو، می توان نتیجه گرفت که در قرن نوزدهم و در شکل گیری فرایند بازی بزرگ، رقابت روسها و انگلستان به منظور رسیدن به هندوستان بود که برای دستیابی به چنین هدفی از ابزار نظامی استفاده نموند و در این حین کشور ایران نیز از این رقابت متاثر شده و مورد اشغال هر دو کشور قرار گرفت. این در حالی است که در بازی بزرگ جدید (که در ادامه خواهد آمد)، اهداف بازیگران دخیل یعنی روسیه و ایالات متحده در حوزه آسیای مرکزی مشخصاً با بهره گرفتن از ابزار نظامی و به منظور دستیابی به هندوستان صورت نمی گیرد و ماهیّت رقابت تنها نظامی نبوده و جنبه های جدیدی از اهداف را بر آن می توان متصور دانست.
نمودار ۱-۴: بازی بزرگ در آسیای مرکزی
انگلستان بازی بزرگ روسیه
آسیای مرکزی
مدل از: نویسندگان
اما با فروپاش اتحاد جماهیر شوروی و با ورود ایالات متحده آمریکا، منطقه آسیای مرکزی تحوّلات جدید خود را آغاز کرده و آن عبارت است از: “بازی بزگ جدید”. این امر را می توان نشانه آغازگر دوره جدید در منطقه آسیای مرکزی به حساب آورد. درحالی که بازی بزرگ ناشی از عوامل ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیک بین انگلستان و روسیه بود، امروز پس از دو دهه از اضمحلال اتحاد جماهیر شوروی، منطقه آسیای مرکزی علاوه بر ابعاد ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی، در بُعد ژئواکونومیکی نیز مورد توجّه قرار گرفته است و به این وسیله بُعد تازه ای را در رقابتهای این منطقه ایجاد شده است. از آن جهت این رقابت با عنوان «بازی بزرگ جدید» یاد می شود که جایگزینی برای رقابت روسیه و انگلستان در قرن نوزدهم است. در دوران کنونی و در شرایط پس از اضمحلال اتحاد جماهیر شوروی، بازی بزرگ جدید در منطقه آسیای مرکزی، با بازی بزرگ که شرح آن در سطور نخست از این بیان گردید دارای تفاوتهای بنیادین است: اولاً، تعدد و کیفیت بازیگران در بازی بزرگ با بازی بزرگ جدید دارای تغییر و تحوّل شده و ایالات متحده آمریکا به عنوان کشور فرامنطقه ای به جای قدرت فرامنطقه ای انگلستان در بازی بزرگ به منظور کسب منافع خود در این منطقه حضور پیدا کرده است؛ دوماً، حیطه منفعت طلبی کشورهای داخل در بازی بزرگ جدید بسیار گسترده تر از بازی بزرگ است و از اهداف ژئوپلیتیک تا اهداف ژئواکونومیک و ژئواستراتژیک را شامل می شود. فروپاشی حکومت شوروی و عقب نشینی آن و سپس
روسیه از منطقه آسیای مرکزی و قفقاز، فضای جغرافیایی این منطقه را دچار خلا قدرت نمود. این خلا زمینه انبساط فضایی حوزههای نفوذ قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای را فراهم آورد و به دنبال این شرایط و همچنین تداخل لایه های حوزه نفوذ در آسیای مرکزی، الگوی کشمکش و رقابت را مجدداً در این حوزه شکل داد. اکنون، پس از گذشت نزدیک به یک قرن از بازی بزرگ و با به اضمحلال اتحاد جماهیر شوروی، “بازی بزرگ جدید” در این منطقه به شکلی دیگر با بازیگری روس – یکی از بازیگران بازی بزرگ جدید – و ایالات متحده آمریکا در منطقه آسیای مرکزی در حال اتفاق است. در این رقابت هر دو کشور به عنوان رقیب در مقابل یکدیگر قرار گرفته اند و هر دو آنها در صحنه رقابت با یکدیگر، در یک اصل با یکدیگر مشترک هستند و آن عبارت است از: تلاش برای کسب اهداف خود برای کسب منفعت بیشتر خود در منطقه و جلوگیری از دستیابی کشور مقابل (رقیب) به اهداف خود؛ امّا قابل توجّه است که اهداف و راه های دستیابی به آنها که در این راستا اتخاذ کرده اند، تفاوت هایی وجود دارد. با توجّه به آنچه در فصل سوم بیان گردید، می توان دریافت که آسیای مرکزی به عنوان یک مکان جغرافیایی، دارای یک سری از خصلت های ویژه است که در رقابت بازی بزرگ جدید، توجّه کشورهای نقش آفرین را به به سوی خود جلب کرده است. به عبارتی در ذات و ساخت جغرافیای سیاسی جهان واقعیتهایی عینی نهفته است که بصورتی بنیادین منطق رقابت را در بین کشورها رواج می دهد. بنابراین با توجّه به پراکندگی نامتناسب مواهب، امتیازهای طبیعی و انسانی در سطح جهان، می توان اهمیت ژئوپلیتیک مکانها و مناطق مختلف جغرافیایی را مشخص کرد. چرا که در بحثهای ژئوپلیتیک نقطه کانون رقابت بر سر مکانها و امتیازات طبیعی و انسانی موجود در فضای جغرافیایی موجود در آن است تا از آن پس امکان تحصیل قدرت برای حکومت ها و سازهای ژئوپلیتیک فراهم می شود (احمدی پور و لشکری، ۱۳۹۰: ۳). از این رو است که در سده اخیر – به عنوان مهمترین دوره عمر علمی مطالعات ژئوپلیتیک – مهمترین رقابت ها بر سر دستیابی بر مهمترین مناطق استراتژیک رخ نمایان شد که نقطه اوج آن را می توان در نظریات هارتلند هلفورد مکیندر و سپس ریملند اسپایکمن که در ادامه آن ارائه شد، مشاهده کرد. بعد از جنگ سرد، ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک[۴۶] آسیای مرکزی، منابع و ذخایر نفت و گاز خزر، موقعیت گذرگاهی، ارتباط و ارزش استراتژیک دریای خزر، کنترل تولید و خطوط لوله انرژی، توان تاثیر گذاری بر بحران های منطقه و علائق مشترک تاریخی، فرهنگی و اقتصادی میان کشورهای منطقه و همسایگان ، باعث شده است قدرتهای منطقه ای و فرامنطقه ای برای تحقق اهداف خود و پر کردن خلاء قدرت در آسیای مرکزی به رقابت با یکدیگر بپردازند (افشردی، ۱۳۸۱: ۶). به عبارتی دیگر، پس از شکل گیری منطقه آسیای مرکزی و شناخته شدن جایگاه ژئوپلیتیکی آن در حوزه های مختلف همچون وجود منابع عظیم انرژی (نفت و گاز در جوار خزر)، ژئوپلیتیک محل تلاقی قدرتهای منطقه ای و فرامنطقهای، ژئواستراتژیکی و … این حوزه اهمیت فراوانی را برای ک