بنابراین این جمله حضرت صدیقه بدین معناست که فقط ایشان (حضرت علی) سزاوار بودند، و آنهایی که خود را به این امر منصوب کردند صلاحیت آنرا نداشتند.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
«فَمَجَجْتُمْ ما وَعَیتُمْ، وَ دَسَعْتُمُ الَّذى تَسَوَّغْتُمْ»
حضرت در این عبارت ایمان به خدا وپذیرش حق را به غذای لذیذ و گوارایی تشبیه می کنند که روح و جان آنان، آنرا تحصیل کرده بود، اما با انحراف از مسیر حق، استفراغ کرده و آنرا بیرون انداختند.
«فَاِنْ تَکْفُرُوا اَنْتُمْ وَ مَنْ فِی الْاَرْضِ جَمیعاً فَاِنَّ اللَّهَ لَغَنِیٌّ حَمیدٌ»
حضرت صدیقه در خلال هشدارهای خود، آیاتی از قرآن را که به کفار و مشرکین مربوط است شاهد میآورند، و بدین ترتیب به این نکته اشاره میفرمایند که سرانجام کار شما با این رفتاری که در پیش گرفتهاید به کفر و شرک می انجامد، و اگر شما و همه مردم روی زمین کافر شوید خدا از شما بینیاز است.
۱٫۳٫۴٫۵٫ استناد قرآنی
«بُؤْساً لِقَوْمٍ نَکَثُوا اَیْمانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ، وَ هَمُّوا بِاِخْراجِ الرَّسُولِ وَ هُمْ بَدَؤُکُمْ اَوَّلَ مَرَّهٍ، اَتَخْشَوْنَهُمْ فَاللَّهُ اَحَقُّ اَنْ تَخْشَوْهُ اِنْ کُنْتُمْ مُؤمِنینَ» این فراز از خطبه شریفه، اقتباسی با اندک تغییر از آیه شریفه زیر است:
أَلا تُقاتِلُونَ قَوْماً نَکَثُوا أَیْمانَهُمْ وَ هَمُّوا بِإِخْراجِ الرَّسُولِ وَ هُمْ بَدَؤُکُمْ أَوَّلَ مَرَّهٍ أَ تَخْشَوْنَهُمْ فَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَوْهُ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ[۸۶۸]
«فَاِنْ تَکْفُرُوا اَنْتُمْ وَ مَنْ فِی الْاَرْضِ جَمیعاً فَاِنَّ اللَّهَ لَغَنِیٌّ حَمیدٌ»
حضرت فاطمه در این عبارت خطاب به انصار و نیز غاصبان حقشان متذکر میشوند راهی که آنان در پیش گرفتهاند به کفر خداوند میانجامد، و اگر هم کافر شوند خداوند و دین او به آنها نیازی ندارند و در واقع این، آنها هستند که محتاج به خداوند متعال میباشند.
این عبارات حضرت صدیقه در واقع اقتباسی همراه با تغییر از این آیات شریفه میباشد:
وَ إِنْ تَکْفُرُوا فَإِنَّ لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ وَ کانَ اللَّهُ غَنِیًّا حَمیداً[۸۶۹]
وَ مَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ حَمیدٌ[۸۷۰]
۴٫۴٫۵٫ اتمام حجت حضرت فاطمه
«اَلا، وَ قَدْ قُلْتُ ما قُلْتُ هذا عَلى مَعْرِفَهٍ مِنّی بِالْخِذْلَهِ الَّتی خامَرْتُکُمْ، وَ الْغَدْرَهِ الَّتِی اسْتَشْعَرَتْها قُلُوبُکُمْ، وَ لکِنَّها فَیْضَهُ النَّفْسِ، وَ نَفْثَهُ الْغَیْظِ، وَ خَوَرُ الْقَناهِ، وَ بَثَّهُ الصَّدْرِ، وَ تَقْدِمَهُ الْحُجَّهِ، فَدُونَکُمُوها فَاحْتَقِبُوها دَبِرَهَ الظَّهْرِ، نَقِبَهَ الْخُفِّ، باقِیَهَ الْعارِ، مَوْسُومَهً بِغَضَبِ الْجَبَّارِ وَ شَنارِ الْاَبَدِ، مَوْصُولَهً بِنارِ اللَّهِ الْمُوقَدَهِ الَّتی تَطَّلِعُ عَلَى الْاَفْئِدَهِ.
فَبِعَیْنِ اللَّهِ ما تَفْعَلُونَ، وَ سَیَعْلَمُ الَّذینَ ظَلَمُوا اَىَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ، وَ اَنَا اِبْنَهُ نَذیرٍ لَکُمْ بَیْنَ یَدَىْ عَذابٌ شَدیدٌ، فَاعْمَلُوا اِنَّا عامِلُونَ، وَ انْتَظِرُوا اِنَّا مُنْتَظِرُونَ» « من گفتم آنچه گفتم در حالی که میدانم یاری نکردن وجودتان را فراگرفته و بی وفائی همچون لباسی بر قلبهای شما پوشیده شده است. ولی این سخنان بهخاطر رسیدن جان به لبم بود، و آههایی بود که برای خاموش نمودن آتش غضبم کشیدم، و سستی تکیه گاهم بود و اظهار غصه سینه ام که دیگر نتوانستم آنرا مخفی کنم و برای اتمام حجّت بود.
پس شتر خلافت را بگیرید و باطناب رَحْل آنرا محکم به شکم آن ببندید، در حالی که کمر آن شتر مجروح شده و استخوانهایش شکسته و پاهایش ضعیف شده و کف پاهایش نازک گردیده و عیب آن همیشه باقی است. به غضب خدای جبّار و ننگ ابدی علامت گذاری شده، و پیوسته به آتش الهی روشن است. آتشی که بر قلبها اثر می گذارد و در عمودهای کشیده بر آنان ملازم شده است. آنچه انجام میدهید در پیشگاه خداوند محفوظ است و بزودی کسانی که ستم کردند میفهمند به کجا میروند. من دختر کسی هستم که شما را از عذاب شدیدی که در پیش دارید ترسانید. پس همگی درباره من حیله بکار بندید و به تأخیر نیندازید. شما کار خود را بکنید که ما هم در کار خود هستیم و منتظر باشید که ما هم منتظریم، و بهزودی کفّار خواهند دانست که عاقبت کار به نفع کیست. »
حضرت زهرا تا این بخش مواعظ و تذکراتی که مد نظر داشتند بیان فرمودند. و در این قسمت انتهایی خطبه شریفه هدف خود از ایراد این خطبه و موعظهها و تذکرات را بیان میکنند.
«اَلا، وَ قَدْ قُلْتُ ما قُلْتُ هذا عَلى مَعْرِفَهٍ مِنّی بِالْخِذْلَهِ الَّتی خامَرْتُکُمْ، وَ الْغَدْرَهِ الَّتِی اسْتَشْعَرَتْها قُلُوبُکُمْ وَ لکِنَّها فَیْضَهُ النَّفْسِ، وَ نَفْثَهُ الْغَیْظِ، وَ خَوَرُ الْقَناهِ، وَ بَثَّهُ الصَّدْرِ، وَ تَقْدِمَهُ الْحُجَّهِ »
این سخنان، سوز دل و جوشش درونی حضرت زهراو حاکی از ناراحتی شدید ایشان است.
حضرت صدیقه میفرمایند:
من آنچه را که میباید گفتم در حالیکه شناخت داشتم که یاری نکردن با شما آمیخته شده و میدانستم که سخنان من در شما اثر ندارد چون شما را میشناسم که نسبت به ارزشهای معنوی بیتفاوت شده و در رفاه مادّی فرو رفتهاید و بیوفایی همچون لباس، دلهای شما را در خود جای داده است. ترک وفا همچون لباسی که به تن میچسبد به روح شما چسبیده و شما اهل کمک کردن به حق نیستید. امّا اینها را بهخاطر جوشش روحم، بهخاطر سوزش دل من و برای کُند شدن و از کار افتادن سرنیزه، گفتم.
«خَور» به معنای شکستگی، ضعف و کندی میباشد[۸۷۱]، و به این مطلب اشاره دارد که اگر انسان عملاً نتواند از حق دفاع کند و از دستش کاری برنیاید، باید با زبان گویای خود حق را آشکارا مطرح کند؛ گرچه توان به پا داشتن آنرا نداشته باشد.
پس حضرت فاطمه دو مسئله را مطرح میفرمایند: از یک طرف جنبه روانی قضیه که درد دل و اظهار خشم است و از طرف دیگر اتمام حجت مینمایند.
«فَدُونَکُمُوها فَاحْتَقِبُوها دَبِرَهَ الظَّهْرِ، نَقِبَهَ الْخُفِّ، باقِیَهَ الْعارِ، مَوْسُومَهً بِغَضَبِ الْجَبَّارِ وَ شَنارِ الْاَبَدِ، مَوْصُولَهً بِنارِ اللَّهِ الْمُوقَدَهِ الَّتی تَطَّلِعُ عَلَى الْاَفْئِدَهِ.»
ایشان در ادامه، پایان کار این توطئه را ترسیم میفرمایند:
پس شتر خلافت را بگیرید و باطناب رَحْل آنرا محکم به شکم آن ببندید، در حالی که کمر آن شتر مجروح شده و استخوانهایش شکسته و پاهایش ضعیف شده و کف پاهایش نازک گردیده و عیب آن همیشه باقی است. به غضب خدای جبّار و ننگ ابدی علامت گذاری شده، و پیوسته به آتش الهی روشن است. آتشی که بر قلبها اثر می گذارد و در عمودهای کشیده بر آنان ملازم شده است. آنچه انجام میدهید در پیشگاه خداوند محفوظ است و به زودی کسانی که ستم کردند میفهمند به کجا میروند.
«مَوْصُولَهً بِنارِ اللَّهِ الْمُوقَدَهِ الَّتی تَطَّلِعُ عَلَى الْاَفْئِدَهِ»
این عبارت که اقتباسی از قرآن کریم است، آتشی را به غاصبان حقشان نوید میدهد که خداوند آنرا روشن کرده و بر دلها طلوع میکند یا دلها از آن آگاه میشود. یعنی آتشی که دلسوز است نه پیکرسوز. بدینترتیب حضرت علاوه بر آثار دنیوی، آثار اخروی عمل آن گروه را هم بیان میکنند.
«فَبِعَیْنِ اللَّهِ ما تَفْعَلُونَ، وَ سَیَعْلَمُ الَّذینَ ظَلَمُوا اَىَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ، وَ اَنَا اِبْنَهُ نَذیرٍ لَکُمْ بَیْنَ یَدَىْ عَذابٌ شَدیدٌ، فَاعْمَلُوا اِنَّا عامِلُونَ، وَ انْتَظِرُوا اِنَّا مُنْتَظِرُونَ»
حضرت فاطمه در آخرین عبارات خطبه خود و در اتمام حجت با ظالمان و غاصبان میفرمایند: پس بدانید شما در دیدگاه خداوند عمل میکنید و خدا همه افعال شما را زیر نظر دارد.
در پایان حضرت با بیان آیه یادشده، و در مقام تهدید و اخطار، میفرمایند:
آنچه انجام میدهید در پیشگاه خداوند محفوظ است و بهزودی کسانی که ستم کردند میفهمند به کجا میروند. من دختر کسی هستم که شما را از عذاب شدیدی که در پیش دارید ترسانید. پس همگی درباره من حیله بکار بندید و به تأخیر نیندازید. شما کار خود را بکنید که ما هم در کار خود هستیم و منتظر باشید که ما هم منتظریم، و بهزودی کفّار خواهند دانست که عاقبت کار به نفع کیست.
۱٫۴٫۴٫۵٫ استنادهای قرآنی
«اَلا، وَ قَدْ قُلْتُ ما قُلْتُ هذا عَلى مَعْرِفَهٍ مِنّی بِالْخِذْلَهِ الَّتی خامَرْتُکُمْ، وَ الْغَدْرَهِ الَّتِی اسْتَشْعَرَتْها قُلُوبُکُمْ، وَ لکِنَّها فَیْضَهُ النَّفْسِ، وَ نَفْثَهُ الْغَیْظِ، وَ حَوَزُ الْقَناهِ، وَ بَثَّهُ الصَّدْرِ»
حضرت زهرا در این عبارات در واقع اندوه و حزن قلبی خود را به زبان میآورند. و با بیان این مطلب که اطلاع دارند آنان به یاری حضرت نمیشتابند و خوار گذاشتن اهل بیت با وجودشان آمیخته و دلهایشان لباس بیوفایی بر تن کرده، در حقیقت شکایت غم و اندوه خود را به پیشگاه خداوند متعال بیان می کنند.
این عرض شکایت از غم و اندوه تلمیح به داستان حزن و اندوه حضرت یعقوب در فراق حضرت یوسف است که در آیه شریفه قالَ إِنَّما أَشْکُوا بَثِّی وَ حُزْنی إِلَى اللَّهِ وَ أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ[۸۷۲] آمده است.
این فراز از بیانات حضرت« مَوْصُولَهً بِنارِ اللَّهِ الْمُوقَدَهِ الَّتی تَطَّلِعُ عَلَى الْاَفْئِدَهِ.» نیز اقتباس از آیات شریفه سوره مبارکه همزه است که در ذیل خواهند آمد:
نارُ اللَّهِ الْمُوقَدَهُ الَّتی تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَه إِنَّها عَلَیْهِمْ مُؤْصَدَه[۸۷۳]
«فَبِعَیْنِ اللَّهِ ما تَفْعَلُونَ»
حضرت فاطمه در این عبارت به مخالفان هشدار می دهند که خداوند تمامی اعمال آنها را میبیند و کوچکترین عمل آنها از دید خداوند مکتوم و مخفی نخواهد ماند.
آیات بسیاری در قرآن کریم به این موضوع اشاره دارد که برای نمونه به چند مورد اشاره می شود:
أَلَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَرى[۸۷۴]
وَ اللَّهُ بَصیرٌ بِما یَعْمَلُون[۸۷۵]
إِنَّ اللَّهَ بِما تَعْمَلُونَ بَصیرٌ[۸۷۶]
وَ اللَّهُ بَصیرٌ بِالْعِبادِ[۸۷۷]
«وَسَیَعْلَمُ الَّذینَ ظَلَمُوا اَىَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ»
حضرت در این عبارت هشدارمیدهند که آنچه انجام میدهید در پیشگاه خداوند محفوظ است و بهزودی کسانی که ستم کردند میفهمند به کجا میروند.
إِلاَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ ذَکَرُوا اللَّهَ کَثیراً وَ انْتَصَرُوا مِنْ بَعْدِ ما ظُلِمُوا وَ سَیَعْلَمُ الَّذینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُون[۸۷۸]
«وَ اَنَا اِبْنَهُ نَذیرٍ لَکُمْ بَیْنَ یَدَىْ عَذابٌ شَدیدٌ»
حضرت صدیقه درضمن این عبارت، هم به معرفی دوباره خود اقدام میفرمایند تا یادآوری چندبارهای باشد برای مخاطبان که آنکسی که اینک در مسجد پیامبر برای حق غصب شده خود دادخواهی می کند، دختر پیغمبر خداست. و همچنین اینکه از میان خصوصیات و صفات بسیاری که در قرآن کریم برای پیامبر اکرم بیان شده، صفت هشدار دهنده بودن حضرت برای عذاب شدید خداوند، را برمیگزینند نشانگر لحن تند و عتاب آلود و توبیخ حضرت است، و ضمناً آنان را به عذابی شدید که بهخاطر اعمالشان در پیش دارند آگاه میسازند.