چکیده
هدف مطالعه حاضر بررسی رابطه بین مدیریت ریسک اعتباری با مطالبات معوق بانک ملت به صورت یک مطالعه مطالعه موردی درمدیریت شعب بانک ملت استان سمنان بوده است. جامعه آماری تحقیق حاضر بانک ملت استان سمنان بوده است. نمونه آماری تحقیق حاضر در مدیریت شعب بانک ملت استان سمنان دربازه زمانی سال های۱۳۹۱-۱۳۸۱،می باشد. پژوهش حاضر به لحاظ روش درجمله تحقیقات توصیفی و ازنوع مطالعات همبستگی می باشد. علاوه براین روش تجزیه تحلیل داده ها، تحلیل همبستگی یا تحلیل واریانس بوده که سعی در تبین رابطه علت و معلولی بین مدیریت ریسک اعتباری(به عنوان متغیرمستقل تحقیق که خود شامل:۱-ریسک اعتباری وامهای دریافتی مشتریان به صورت انفرادی(که متناظر با تحلیل انفرادی ریسک اوراق بهادار است)، و۲-ریسک اعتباری سبد وام(که معادل تحلیل ریسک سبد اوراق بهادار است))، با مطالبات معوق (به عنوان متغیروابسته تحقیق) بانک ملت در مدیریت شعب بانک ملت استان سمنان بوده است که نتایج تحقیق حاضر نشان می دهد که:رابطه بین مدیریت ریسک اعتباری با مطالبات معوق بانک ملت و به صورت یک مطالعه موردی درمدیریت شعب بانک ملت استان سمنان معنا دار بوده است. ودر سطح خطای ۵%(درصد)،وهمچنین درسطح اطمینان ۹۵%(درصد)،رابطه معنی داری را بین دومتغیرمدیریت ریسک اعتباری با مطالبات معوق بانک ملت و به صورت یک مطالعه موردی درمدیریت شعب بانک ملت استان سمنان را نشان می دهد. بنابراین با توجه به خروجی های نرم افزارآماری(SPSS) که در جداول فوق نشان داده شده است، می توان بیان نمود،ازآن جا که سطح معنی داری (sig)، کمتراز پنج درصد است، فرضH0 درسطح خطای پنج درصدرد می شود و وجود همبستگی بین این دو متغیر تایید می شود. واین نتایج را می توان به کل جامعه آماری تحقیق، یعنی بانک ملت تعمیم داد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
واژگان کلیدی: مدیریت ریسک اعتباری، مطالبات معوق، مدیریت شعب بانک ملت استان سمنان.
فصل اول
کلیات تحقیق
۱-۱-مقدمه
ایجاد و گسترش وابستگی های بین المللی در بسیاری از جنبه های سیاسی و اجتماعی، به ویژه در شرایط جهانی شدن اقتصاد، باعث شده است انگیزه های لازم به منظور یکپارچگی سیستم های بانکی و مالی از جایگاه ویژه ای برخوردار شود. به تبع آن، اهمیت مسائل حسابداری و مدیریت بانکی در مفهوم جهانی و درک آن بسیار ضروری شده است. در همین راستا، کنترل و بررسی مستمر اقلام کلیدی ترازنامه و ارزیابی مسائل مهم در ترازنامه از جمله نقدینگی، توان واریز بدهی ها و انعطاف پذیری مالی و همچنین تراکم، تنوع، زمان بندی و کیفیت دارایی ها و بدهی ها بسیار ضرورت دارد.
ریسک اعتباری از این واقعیت ریشه میگیرد که طرف قرارداد[۱] نتواند یا نخواهد تعهداتش را انجام دهد. بهشیوۀ سنتی، تأثیر این ریسک با هزینۀ ریالی ناشی از نکول[۲] طرف قرارداد سنجیده میشود. زیانهای ناشی از ریسک اعتباری ممکن است قبل از وقوع واقعی نکول از جانب طرف قرارداد، ایجاد شود.
بنابراین، ریسک اعتباری را میتوان به عنوان زیانی محتمل تعریف کرد که در اثر یک رویداد اعتباری اتفاق میافتد. رویداد اعتباری زمانی واقع میشود که توانایی طرف قرارداد در انجام تعهداتش تغییر کند. با این تعریف، تغییر ارزش بازار بدهی بهخاطر تغییر رتبهبندی اعتباری (یا تغییر آگاهی بازار از توانایی طرف قرارداد نسبت به انجام تعهداتش)، را نیز میتوان بهعنوان ریسک اعتباری در نظر گرفت(رادپور،۱۳۹۰).
تا سال ۱۹۷۰ بیشتر فعالیت های بانکی شامل پرداخت های اعتباری بود. به عبارت دیگر، واسطه گری بین سپرده های کوچک و کم هزینه و اعطای وام بود.
قیمت گذاری ها و سرمایه گذاری ها مبتنی بر تصمیم گیری های ساده بود و کلیدی ترین چالش مدیریت، کنترل کیفیت دارایی ها، زیان وامها و هزینه های سربار بود.
بروز مشکلات تورم، رکود اقتصادی و بی ثباتی نرخهای بهره در اواخر دهه ۱۹۷۰ و اوایل ۱۹۸۰، باعث شد تا مدیریت دارایی ها و بدهی ها در بانک ها برای نگهداری حاشیه سود پذیرفتنی، بسیار ضرورت پیدا کند) جرونینگ و براتانوویچ،۲۰۰۳).
کمیته نظارت بانکی در بانک تسویه بین المللی معروف به کمیته بال بر این باور است که نقدینگی در بانک ها از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است و کمبود نقدینگی پیامدهای گسترده ای به همراه دارد. به همین منظور تحقیقات و مطالعات گسترده ای در زمینه دستیابی به یکسری رویه ها و اصول اساسی برای مدیریت نقدینگی انجام داده است.
پس از انتشار گزارشی در سپتامبر ۱۹۹۲با عنوان «چارچوبی برای اندازه گیری و مدیریت نقدینگی»، با انجام اصلاحات و تغییرات لازم و با در نظر گرفتن اصول کلی و اساسی در مدیریت نقدینگی بانکها در فوریه ۲۰۰۰، نشریه ای با عنوان «روش های موثر در مدیریت نقدینگی بانک ها» از سوی کمیته یاد شده منتشر شد. پایه و اساس این نشریه مشتمل بر ۱۴ اصل کلیدی در نحوه مدیریت نقدینگی بانکهاست که در ۹۴ بند تشریح شده است. فعالیت بانک ها و مؤسسات مالی در حوزه های اعطای تسهیلات، سرمایه گذاری، صدور انواع اوراق قرضه، صدور انواع گواهی سپرده، صدور ضمانت نامهها و گشایش انواع اعتبارات اسنادی و یا به عبارت دیگر، اقدام به ایفای نقش دربازارهای پول و سرمایه، آنها را در معرض مخاطرات و ریسک های خاص اینگونه فعالیت ها قرارداده است.
بانک ها با انواع متنوعی از ریسک ها روبرو می باشند،ریسکی که این تحقیق به آن می پردازد، ریسک عملیاتی نامیده می شود. در حال حاضر بانک های معتبرجهانی در حال انجام اقدامات قابل توجهی در زمینه مقابله با ریسک های عملیاتی می باشند. این اقدامات شامل مراحل زیر میشود:
۱-شناسایی ریسک های عملیاتی درمؤسسه مالی (در اینجا منظور همان زیان های عملیاتی است).
۲- ارزیابی و یا به بیان دقیقتر کمی کردن ریسک های عملیاتی(که نتیجه آن تعیین میزان سرمایه مورد نیاز برای مقابله با ریسک های عملیاتی می باشد.)
۳- مدیریت ریسک های عملیاتی که شامل انتقال ریسک ( با بهره گرفتن از ابزار بیمه و …) و یا انجام اقداماتی درجهت کاهش میزان ریسک های عملیاتی سازمان می باشد).
۱-۲-بیان مسأله
واقعیت این است که مشکلات زیادی در میزان تاثیر گذاری ریسک بر عملکرد بانکها ایجاد شده است که این مشکلات ناشی از عدم تفکیک میزان نوع ریسک وام ها بر عملیات بانکی می باشد. یعنی اینکه ما مشاهده می کنیم که اقدام تفکیک در وام های بانکی یعنی در دو بخش حقیقی و حقوقی و سنجش آنها در عملکرد بانکها کاملاً متفاوت بوده اما نشان می دهد که صنعت بانکداری و دست اندرکاران آن با توجه به حجم مطالبات موجود می بایست به این مقوله مهم اهتمام ویژه و بیشتری داشته باشند که در عمل چنین نیست. از مهم ترین عوامل موجود می توانیم به کمبود فرصتهای بهینه، عدم وجود نیروهای متوسط و عدم بکارگیری ابزارهای مدیریت علمی ریسک اشاره کنیم که بانکها می بایست بدان توجه ویژه داشته باشند که تحقیق حاضر براساس مشکلات موجود شکل گرفته است. و به همین منظور مدیریت ریسک اعتباری که یکی از مهمترین مباحث بانکداری نوین می باشد را در دو سطح به شرح ذیل انجام داده ایم:
۱- بررسی ریسک اعتباری وامها و مشتریان به صورت انفرادی(که متناظر با تحلیل انفرادی ریسک اوراق بهادار است).
۲- بررسی ریسک اعتباری سبد وام به صورت غیرانفرادی (که معادل تحلیل ریسک سبد اوراق بهادار است).
ارزیابی و سنجش توان بازپرداخت مشتریان اعتباری بهصورت انفرادی و محاسبۀ احتمال عدمبازپرداخت اعتبارات دریافتی آنها را “اعتبارسنجی” گویند. اعتبارسنجی، نظامی است که به وسیله آن بانکها و مؤسسات اعتباری با بهره گرفتن از اطلاعات حال و گذشتۀ متقاضی، احتمال عدمبازپرداخت وام توسط وی را ارزیابی نموده و به او امتیاز خاص خود را میدهند. این روش ابزاری عینی برای مدیریت ریسک اعتباری بانکها بوده و مشتریان اعتباری را بیطرفانه و بر اساس آمار و اطلاعات کیفی و کمّی طبقهبندی می کند. مدلهای اعتبارسنجی را میتوان به دو گروه عمده تقسیم نمود:
۱) مدلهای اعتبارسنجی پارامتری مانند:
-
- مدل احتمال خطی[۳]
-
- مدلهای پروبیت و لوجیت[۴]
-
- مدلهای مبتنی بر تحلیل ممیزی[۵]
۲) مدلهای اعتبارسنجی غیرپارامتری مانند:
-
- برنامه ریزی ریاضی
-
- درختوارههای طبقهبندی (الگوریتمهای تقسیمبندی بازگشتی)[۶]
-
- مدلهای نزدیکترین همسایگان[۷]
-
- فرایند سلسله مراتب تحلیلی[۸]
-
- سیستمهای خبره[۹]
-
- شبکه های عصبی مصنوعی[۱۰]
ارزیابی و سنجش ریسک اعتباری سبد وامهای بانک با در نظر گرفتن اثرات متنوعسازی و ارتباط میان موقعیتهای مختلف موجود در سبد وام و ادارۀ سبد اعتبارات بر این اساس، “مدیریت سبد اعتباری[۱۱]” نام دارد.
بانکهای موفق در سطح جهان، سیستمهای اعتبارسنجی و مدیریت سبد اعتباری متناسب خود را توسعه میدهند. چنین سیستمهایی مدیران بانک را در جهت اتخاذ هرچه بهتر تصمیمات اعتباری یاری میدهد، تصمیماتی که بر پایۀ ارزیابیهای کیفی و کمّی وامهای انفرادی و سبد اعتباری بانک قرار دارد.
اهداف توسعۀ نظام اندازهگیری و مدیریت ریسک اعتباری
هدف از اجرای این طرح، طراحی سازوکاری برای اندازهگیری و مدیریت ریسک اعتباری بانک است. چنین سازوکاری شامل ارزیابیهای ریسک اعتباری در هر دوسطح وامهای انفرادی و سبد وام است.
این سازوکار تصمیمات مدیریت ریسک اعتباری و دایرۀ اعتبارات بانک را در جهت شناسایی و تخصیص وام به مشتریان معتبر راهنمایی میکند و در عین حال تصمیمات مدیریت سبد وام را برای بهرهبرداری بهینه از اثرات تنوع بخشی سبد پشتیبانی می کند.
چنین سازوکاری داری ویژگیهای زیر است:
-
- بر اساس چنین سازوکاری فرایندهای بانک در زمینۀ اعطای وام به مشتریان مورد بازنگری قرار میگیرد و در صورت امکان، فرآیندهای جایگزین جهت بهبود و تسریع فرآیندهای وامدهی پیشنهاد میگردد.
-
- از طریق این سازوکار زمینهای فراهم میشود که تصمیمات مربوط به اعطای وام در میان شعبههای مختلف بانک از وحدت رویه برخوردار باشد. بدینترتیب، بستری برای ارزیابی عملکرد دایرۀ اعتباری شعب مختلف بانک بر مبنای معیاری واحد ایجاد میگردد و طراحی سیستمهای پاداش مبتنی بر عملکرد شعب میسر میشود.
-
- بهوسیلۀ چنین سازوکاری مشتریان معتبر از غیرمعتبر تمیز داده میشوند و منابع بانک به سمت متقاضیانی جریان مییابد که بهلحاظ اعتباری ازاستحقاق بیشتری برای دریافت وام برخوردارند. این سازوکار همچنین ضمانتها و وثیقههای موردنیاز برای اعطای وام به مشتریان را بر اساس نمرۀ اعتباری آنها تنظیم میکند و از سختگیری و سهلگیری بیمورد نسبت به متقاضیان جلوگیری میکند.
بدین ترتیب، مشتریان با کیفیت بانک با سهولت بیشتری وام میگیرند و مشتریان بیکیفیت تنها با ارائۀ تضمینهای محکم موفق به اخذ وام میشوند.
در نتیجه، چنین سازوکاری ضمن توسعۀ بازار بانک به سمت مشتریان معتبر، ریسک اعتباری سبد وام بانک را بهنحومؤثری تحت کنترل و نظارت مدیران بانک قرار میدهد.
-
- اتخاذ سیاستهای بسیار محافظهکارانه در برابر تصمیمات اعتباری باعث کاهش ریسک اعتباری بانک میشود، ولی این کاهش ریسک به بهای کاهش درآمد بهرۀ بانک تمام میشود. اینگونه سیاستها خصوصاً در محیطهای رقابتی منجر به حذف مؤسسه مالی از صحنۀ رقابت میشود. از طرفی دیگر اعطای بیبرنامۀ اعتبار نیز به طرز فزایندهای باعث افزایش ریسک اعتباری و در نهایت زیانهای اعتباری بانک خواهد شد.