۲-۳-۳ نظریه های مدیریت نقدینگی
مدیریت نقدینگی یعنی پیشبینی حجم تقاضا برای وجوه توسط مردم و تامین مقادیر کافی وجوه برای این نیازها به دو صورت برداشت از سپردهها و تقاضا برای تسهیلات. در رابطه با مدیریت نقدینگی، نظریه های زیر مطرح شده است:
نمودار شماره ۲-۱ نظریه های مدیریت نقدینگی
نظریه وامهای تجاری[۲۱]:
وامهای سررسید شده به صورت خودکار نقدینگی مورد نیاز بانک را تامین میکند. بر اساس این نظریه، بهترین نوع سرمایهگذاری و دادن اعتبار، تسهیلات و سرمایهگذاری کوتاهمدت است (وود ورث[۲۲]، ۱۹۶۸).
نظریه انتقالپذیری[۲۳]:
طرفداران آن بر این باورند که بانکها باید مقدار قابل توجهی از وجوه خود را به صورت اوراق بهادار کوتاهمدت درجه یک و قابل معامله فوری نگهداری نمایند. در صورت بروز مشکل نقدینگی برای بانک، اینگونه اوراق بهادار میتواند بدون ضرر و زیان قابل توجهی فروخته شود (رز[۲۴]، ۱۹۹۹).
نظریه درآمد مورد انتظار[۲۵]:
طرفداران این نظریه باور داشتند که اغلب وامهای تجاری و مصرفی در مقابل مجموعهای از جریانهای درآمدی اعطا شده است. این جریان عظیم وصولیها از حسابهای تسهیلات، وجوه مداومی را در اختیار بانک میگذاشت تا بتواند جوابگوی نیازهای نقدینگی و تقاضای تسهیلات جدید باشد (وود ورث، ۱۹۶۸).
نظریه مدیریت تعهدات:
طرفداران این نظریه بر این باورند که نباید تمام نقدینگی مورد نیاز را در خود بانک نگهداری نمود. در هر زمان که نقدینگی مورد نیاز باشد، مدیریت تعهدات میتواند آن را از بازار تامین و یا خریداری کند (وود ورث، ۱۹۶۸).
نظریه مدیریت دارایی-بدهی:
از اواخر جنگ جهانی دوم تا آغاز دهه ۱۹۶۰ میلادی، بانکها وجوه مورد نیاز خود را اغلب از محل سپردههای دیداری و کوتاهمدت تامین میکردند. در چنین شرایطی مدیریت وجوه بانک بر کنترل داراییهای آن متمرکز بود و بانکها دو منبع وجوه داشتند که شامل سپردههای اصلی و وجوه خریداری شده بود (بانک اقتصاد نوین، ۱۳۸۷).
شش دسته از مهمترین حسابهای ترازنامهای که با جریانهای نقدی در ارتباط هستند شامل نقدینگی، تعهدات سپردهای، سرمایهگذاریهای بلندمدت و تسهیلات اعطایی، تعهدات بلندمدت و سرمایه، داراییهای غیرنقد کوتاهمدت و تعهدات کوتاهمدت غیرسپردهای میباشد. از حسابهای مذکور، بانک در کوتاهمدت فقط میتواند بر تعدادی از آن ها کنترل داشته باشد مانند داراییهای غیرنقد کوتاهمدت و تعهدات کوتاهمدت سپردهای (عرب مازار و قنبری، ۱۳۷۶) .
۲-۴ ریسک اعتباری
ریسک همواره همراه زندگی انسانها و سازمانها بوده است و کلیه موقعیتهای تصمیم گیری با یک نوعی طیف متنوعی از ریسک ها روبرو میباشند. در طبقه بندی ریسکهایی که یک بانک یا مؤسسه اعتباری در طول حیات خود با آن روبرو است، ریسک اعتباری یاریسک ناشی از قصور در پرداخت جایگاه ویژه ای دارد، چرا که به اولین نقش بانک در اقتصاد یعنی گردآوری سپرده و اعطای وام مرتبط است. ریسک اعتباری از آن جهت در نهادهای پولی حایز اهمیت است که منابع به کارگرفته شده برای تخصیص، درحقیقت بدهی نهاد پولی به سهامداران، مردم و بانکها است که درصورت عدم گردش، هم توان اعتباردهی و هم قدرت تأدیه بدهی نهاد پولی به عنوان وام دهنده را تضعیف میکند. به احتمال عدم باز پرداخت یا پرداخت با تأخیر اصل وفرع تسهیلات اعطایی بانکها و سایر ابزار بدهی از سوی مشتری، ریسک اعتباری میگویند(اصلی،۱۳۹۰،ص ۴).
۲-۴-۱ تاریخچه و جایگاه ریسک اعتباری در سیستم بانکی سایر کشورها
اندازه گیری و درجه بندی ریسک اعتباری برای نخستین بار در سال۱۹۰۹توسط جان موریبرروی اوراق قرضه انجام شد، یکی از قدیمی ترین موسساتی که اقدام به رتبه بندی اوراق قرضه نمود، مؤسسه مودیز است که درسال۱۹۰۹تاسیس شد. برخی از محققین درآن زمان متوجه شباهت زیاد او راق قرضه و تسهیلات اعطایی گردیدند، از این رو درجه بندی اعتباری یعنی اندازه گیری ریسک عدم پرداخت اصل و بهره(سود) تسهیلات را تحت بررسی قراردادند.
امروزه حدود۱۴۰مؤسسه رتبه بندی اعتباری در دنیا صلاحیت اعتباری شرکتها و مؤسسات مالی، اوراق قرضه کشورها، اوراق بهادار با پشتوانه دارایی، اوراق تجاری و سهام را تعیین میکنند، برخی از آن ها بیش از ۱۰۰سال از تأسيسشان می گذرد. این مؤسسات نظریات خود را در قالب رتبه بندی منتشر می کنند. بانکهای غربی از رتبه بندی هایی که توسط مؤسسات رتبه بندی خارج از بانک انجام و به صورت درجه ریسک برای هر شرکت اعلام می شود استفاده میکنند. سه مؤسسه اِساَندپی[۲۶]، فیچ[۲۷] و مودیز[۲۸]، معتبرترین موسساتی هستند که در سطح بینالمللی، ریسک اعتباری شرکتهای مختلف را اندازه گیری و به صورت درجات مخصوص ارائه میدهند. به دلیل سابقه طولانی وتیم کارشناسی مجرّبی که این مؤسسات در اختیار دارند،رتبه بندیهای آن ها در سطح بینالمللی پذیرفته شده و قابل اعتماد است.لذا اکثرمؤسسات اعتباردهنده ازجمله بانکها به منظورارزیابی مشتری خود ازآن بهره میبرند(فلاح شمس،۱۳۸۷).
مؤسسات رتبه بندی از کلیدی ترین نهادهای مالی در کشورهای توسعه یافته به شمار میروند تاحدی که امروزه کمتر سرمایه گذاری قبل از انتخاب گزینه سرمایه گذاری به گزارشهای مؤسسات رتبه بندی بی توجه است، رواج استفاده ازخدمات مؤسسات رتبه بندی تاحدی است که بعضاً شرکتهایی که قصد تامین مالی دارند، باپرداخت هزینه های بالا، راساً از این گونه مؤسسات درخواست میکنند تا وضعیت شرکت را بررسی کرده و نتایج بررسیهای خودرا به رایگان در اختیار عموم سرمایه گذاران قراردهند. به طور کلی یکی از متغیرهای اصلی در شکل گیری مؤسسات رتبه بندی استقلال و شهرت آن است. به این معنا که شرکتهای مذبور باید از هر گونه اعمال نظر طرفدارانه به دور باشند. همچنین متدولوژی انجام رتبه بندی یکی از مباحث پیچیده ای است که مستلزم گردآوری اطلاعات خاص در سطح کلان وخرداست (اصلی،۱۳۹۰، ص۷).
۲-۴-۲ تاثیرریسک اعتباری بر بانک یاموسسه مالی
به لحاظ نظری، نکول زمانی روی میدهد که ارزش دارایی های شرکت کمتر از ارزش بدهیهای آن باشد[۲۹]، بنابرین ریسک نکول از جمله مهمترین ریسکهایی است که بانکها و مؤسسات پولی و مالی راتحت تاثیرقرارمیدهد، چرا که نکول تعداد کمی از مشتریان میتواند زیان غیر منتظره ای را به یک سازمان وارد نماید. هر گونه قصوری که در بازپرداخت تسهیلات صورت گیرد، از ارزش داراییهای بانک کاسته و ممکن است بانک را در ایفای تعهداتش دچار مشکل نماید، از سوی دیگرمیزان سودآوری را نیز کاهش دهد و به این ترتیب بانک به پیشبینی های اولیه خود دست نیابد و متعاقباً نتواند به سهامداران وسپرده گذاران خود سودهای مورد انتظار آنان را پرداخت نماید و این اتفاق تاثیر مستقیم در موقعیت بانک، سهامداران وسپرده گذاران خواهد داشت (اصلی،۱۳۹۰، ص۱۲).