نیز می نویسد: در کتاب خلاصه القانون آمده: ترجمه« مخالفت در دین مسیحی مانع از ازدواج ابتدایی است»[۱۶] ونیز استاد انور الخطیب می نویسد: ترجمه« قطعاً از موانع قانونی برای عقد ازدواج نزد کاتولیک، برمی گردد به آن حالت دینی برای شخص مثل منتسب شدن به دیانت زوج است بدون دیانت زوج دیگر، بلکه اگر اختلاف مذهب داشته باشند این هم همچنین مانع است».[۱۷] (پیشین،۱۳۷۷،ص ۲۹)
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
همان گونه که در عبارات فوق ملاحظه می شود، در آیین مسیحیت نیز همانند یهودیت ازدواج با بیگانگان ممنوع است، ولیکن از آن جاکه مسیحیت یک آیین نژادی معرفی نشده ودر این دین از هر فرد انسان، خواه از بنی اسرائیل باشد یا هر ملت دیگر، ایمان به مسیح (ع) پذیرفته است ؛ از این رو دیگر وجهی برای ممنوعیت ازدواج برای حفظ افتخارات ملی ونژادی وجود نداشته ولذا در این آیین، تنها علت ممنوع ازدواج با بیگانگان حفظ مصونیت اعتقادی افراد بوده است وبه همین جهت در باره مردان که به صورت طبیعی از مصونیت بیشتری برخوردارند- آن هم در صورتی که معتقد باشد که می تواند همسر خود را به آیین مسیح (ع) در آورد – این ازدواج مجاز قلمداد شده، ولی در مورد زنان به صورت مطلق ممنوع شده است. به هرحال، ازدواج با بیگانگان حتی در مورد مردان مسیحی نیز در صورتی که همسر او به آیین غیر مسیحی باقی بماند ممنوع است. (پیشین،۱۳۷۷،ص ۲۹).
در باره ازدواج با غیر هم کیش در بین مسیحیان دو نظر وجود دارد که طبق یک نظر، ازدواج با غیر مسیحی باطل وطبق نظر دیگر صحیح است.
مستند قول اول در متون قدیمی عهد جدید، بخشی از دومین نامه پولس قدّیس به اهل کورنثوس است مبنی بر این که: با غیر مؤمنین در یک مسیر همراه نشوید، بین خیر وشرّ چه رابطه ای هست؟ بین نور وظلمت چه تناسبی هست؟ مسیح وابلیس چه عهدی با هم دارند؟ مؤمن وغیر مؤمن چه اشتراکی دارند؟ چه مناسبتی بین خانه خدا وبت ها وجود دارد؟ ما خانه زنده خداییم، خدا این گونه گفته: من در بین آنها ساکن می شوم وبا آنها حرکت می کنم. من خدای ایشان وآنها ملت من خواهند بود. پس از بین آنها خارج می شوید ورهایشان کنید. پروردگار می گوید: چیز های پلید را لمس نکنید. (باب ۶، آیه ۱۴-۱۷).
مستند قول دوم نیز نامه اول پولس به اهل کورنثوس است که خطاب به آن ها نوشته است: « من می گویم – نه پروردگار – اگر برادر مؤمنی، زنی غیر مؤمن دارد که راضی است با او زندگی کند طلاقش ندهد واگر زن مؤمنی، شوهری غیر مؤمنی دارد که راضی است با او زندگی کند از او طلاق نگیرید. مرد غیر مؤمن به وسیله زن مؤمن پاک می شود وزن غیر مؤمن به وسیله شوهر مؤمنش پاک می شود وگرنه اولاد شان ناپاک (حرام زاده) خواهد بود، در حالی که اولادشان پاک است، اما اگر زن یا مرد غیر مؤمن خواست جدا شود مانعی ندارد، در چنین حالتی زن یا مرد مؤمن نباید به رابطه زناشویی گردن نهد زیرا خداوند از شما خواسته با صلح وصفا زندگی کنید».(۷: ۱۲-۱۵).
از مذاهب مسیحی، مذهب ارتدوکس وحدت دین را شرط صحت ازدواج می داند، زیرا علاوه بر این که پولس قدیس از ازدواج با غیر هم کیش نهی کرده است.
اولاً: این طایفه ازدواج را سرّ مقدسی می دانند که جز با شخص تعمید یافته شایسته نیست وجز مسیحی کسی تعمید یافته نیست.
ثانیاً: زن وشوهر با ازدواج به منزله یک جسد می شوند واین چیزی است که بین مسیحی وغیر مسیحی محقق نمی شود.
کلیسای کاتولیک با استناد به آنچه در مورد ارتدوکس ها گفتیم در اجرای این اصل به دو فرع قائل است:
۱). ازدواج دو مسیحی تعمید یافته با دو مذهب مختلف مثل کاتولیک وارتدوکس.
۲). ازدواج مسیحی تعمید یافته با شخصی که تعمید نیافته با هر مذهبی که دارد خواه مسیحی باشد یا نه.
که در فرع اول ازدواج حرام است ولی باطل نیست. اما در فرع دوم ازدواج باطل است.
والتزام به این شرط در بین طوایف مختلف ارتدوکس یک سان نیست.
اما بعضی طوایف مثل سریانی های ارتدوکس به مرد اجازه می دهند تحت شرایط خاصی با زن غیر ارتدوکس ازدواج کند. این در حالی است که ارتدوکس های ارمنی علاوه بر اتحاد دین ومذهب، اتحاد نژاد وطایفه را نیز معتبر می دانند.
اما مذهب پروتستان با استناد به نامه اول پولس به اضافه این که ازدواج تنها یک قرار داد اجتماعی است که بین دو نفر بسته می شود نه سرّمقدسی که جز با مسیحی شایسته نیست، وحدت دین را در ازدواج معتبر نمی داند. با وجود این، به هر یک از زوجین اجازه می دهد که اگر زوجش از مسیحیت برگشت تقاظای طلاق کند. ولی طبق بعضی از نقل ها مذاهب دیگر؛ ارتداد هر یک از زوجین را مبطل علقه زوجیت، و زوج مرتد را در شمار اموات می دانند. (جباران،۱۳۸۳، ص ۳۷،۳۸).
بر اساس احکام ومقررات ازدواج در مسیحیت، باید زوجین هر دو مسیحی باشند تا بتوانند با هم ازدواج کنند ولذا اگر بعد از ازدواج یکی از آن دو از مسیحیت خارج شود، باید از هم جدا شوند. (سکری سرور، بی تا: ص ۶۹).
۴-۶- رضایت زن در نکاح از دیدگاه عهد جدید
در عهد جدید در این زمینه صراحتی به چشم نمی خورد اما از برخی از عبارات آن تا حدی می توان استنباط کرد که زنان در امر ازدواج استقلال داشتند، عباراتی نظیر آنچه که پولس به قرنتیان می نویسد:…. و اگر دختری هم خواست ازدواج کند گناهی مرتکب نشده است…. باید بگویم که خوب است مرد با زن تماس نداشته باشد اما به سبب وسوسه های جنسی که در اطراف ما وجود دارد بهتر است هر مردی برای خود زنی بگیرد و هر زن شوهری برای خود اختیار کند… (نامه ی اول پولس به قرنتیان، ۷:۲۸) و همین طور در نامه اش به رومیان می نویسد…اگر زنی شوهرش فوت کند آزاد است و می تواند با مرد دیگری ازدواج کند… (نامه ی اول پولس به رومیان، ۷: ۳) بنابر عبارات مذکور و با توجه به این که حرفی از لزوم جلب رضایت اولیای زن به میان نیامده است می توان نتیجه گرفت که زنان در ازدواج استقلال داشتند. چنان که ویل دورانت نیز می گوید: کلیسا رضایت پدر و مادر یا قیٌم را در صورتی که طرفین عقد بالغ بودند ضروری نمی دانست و ازدواج دخترانی را که کمتر از پانزده سال داشتند ممنوع کرد. (دورانت،۱۳۷۳، ۴ / ۱۱۰۸).
۴-۷- سن نکاح در عهد جدید
قوانین فرقه های مسیحیت در مورد سن یک سان است؛ بنا براین در فرقه های کاتولیک، پروتستان، ارتدکس، حد اقل سن ازدواج دختر ۱۶ سال و پسر ۱۸ سال می باشد. ولی در فرقه ارتدکس حداکثر سن مجاز ازدواج را ۸۰ سالگی می دانند. (مقاله بررسی نگرش دانشجویان در باره ازدواج، ۱۳۷۸، ص۱۲).
۴-۸- نکاح با محارم در عهد جدید
اگر معتقدان به عهد جدید را، بنا به گفته ی خودشان، تابع احکام تورات بدانیم، آنان نیز باید ازدواج های ممنوع در عهد قدیم را ممنوع بدانند، اما در خود عهد جدید تنها در دو مورد ازدواج با زن برادر و زن پدر تقبیح شده است. در خصوص ازدواج با زن پدر، که پولس در نامه اش آن را رسوایی بزرگ تعبیر کرده، آمده است: شنیده ام که در میان شما رسوایی بزرگی روی داده و فسادی اتفاق افتاده است که در میان مردم خدا نشناس هم دیده نمی شود. شنیده ام که یکی از اعضای کلیسای شما با زن پدر خود زندگی می کند، آیا باز هم به روحانی بودن خود می بالید ؟ چرا از غصه و شرم عزا نمی گیرید ؟ چرا این مردم را از کلیسا بیرون نمی کنید ؟ این مرد را از کلیسا اخراج کنید و به دست شیطان بسپارید تا به سزای عمل خود برسد. (نامه ی اول پولس به قرنتیان، ۵: ۱ – ۲) چنان که از عبارت مذکور بر می آید باید مراد از زندگی کردن، ازدواج باشد و گرنه در غیر اینصورت، نیاز به این همه شدت لحن نبود. در انجیل متی نیز ازدواج با زن برادر خطا شمرده شده و آمده است: هیرودیس (پادشاه) یحیی را گرفته و در زندان به زنجیر کشیده به این علت که یحیی به هیرودیس گفته بود که ازدواج با زن برادرش خطاست (متی، ۴: ۳ -۴).
و اما بر اساس کتب تاریخی، مسیحیت زناشویی با هم خون ها را گناه شمرده و حتی با ازدواج دختر عمو و پسر عمو نیز مخالف است. (علویقی،۱۳۵۷، ص ۱۰۸).
و حتی کلیسا در احکام شرع ازدواج زن و مردی را که تا چهار پشت نیاکان مشترک داشتند جایز ندانست و علت این امر نیز، به گفته ی ویل دورانت، جلوگیری از فساد تدریجی نژاد بود و شاید علت دیگر مخالفت کلیسا با وصلت بستگان نزدیک، نارضایتی از تراکم ثروت به دست عده یی قلیل و معدود بود. (دورانت،۱۳۷۳، ۴/ ۱۱۰۹).
۴-۹- مهریه ونفقه در عهد جدید
۴-۹-۱- مهریه در عهد جدید
در عهد جدید به دلیل اینکه اصل ازدواج بی اهمیت تلقی شده است، از مهریه به صراحت سخنی به میان نمی آید. بنابراین، برای تبیین این مسئله باید به سیره ی مسیحیان استناد کرد. ویل دورانت در مورد این مسئله در میان مسیحیان می گوید: داماد وجهی یا هدایایی به اولیای عروس پیش کش می کرد و به خود عروس یک نوع زیر لفظی می داد و متعهد می شد که سهمی از دارایی خود را به زن اختصاص دهد. در انگلستان معمولا این حق یک سوم اموال غیر منقول شوهر بود که مادام العمر به وی تعلق می گرفت (دورانت،۱۳۷۳، ۴ / ۱۱۰۸).
بنا بر این، اگر بتوان به این سخن ویل دورانت استناد کرد، باید گفت که به زن نیز علاوه بر اولیای او چیزی تعلق می گرفت که احتمالا همان مهریه بود. در عصر حاضر نیز مهر در نزد مسیحیان امری اختیاری است که اگر ازدواج منحل گردد و مرد مهری برای زن تعیین کرده باشد آن مهر را به زن بپردازد البته اگر انحلال ازدواج با مسئولیت مرد انجام پذیرد. (الرافعی،۱۹۹۰ م، ص ۷۴٫)
در فرقه کاتولیک مهریه وجود ندارد.
فرقه پروتستان تعیین صداق را الزامی نمی داند ولی با موافقت زوجین و ابوین آنها می توان صداق را تعیین ودر نکاح حنانه تصریح نمود. (باباخانی، ۱۳۷۷، ص۱۲)
۴-۹-۲-نفقه درعهد جدید
از حضرت عیسی نقل شده است که می فرمود: « فکر نکنید که من آمده ام تا تورات موسی و نوشته های پیامبران دیگر را منسوخ کنم. من آمده ام تا آنها را تکمیل کنم و به انجام برسانم. آنچه در تورات نوشته شده، که باید انجام بگیرد، مطمئن باشید یک به یک انجام می گیرد. (انجیل متی ۵: ۱۷).
لذا در آیین مسیحیت نیز اصل لزوم نفقه زوجه پذیرفته شده است وبه علت وجود علقه وارتباط زنا شوئی، مردان مکلف به تأمین نیازمندی های همسرانشان شده اند. (فرشتیان، ۱۳۸۱،ص ۳۰و۴۷).
در دین مسیحی نیز در فرقه های مختلف ارامنه، پروتستان وارتدکس، پس از عقد نکاح روابط مالی زوجین بین طرفین ایجاد وتکلیف زوجین در مقابل همدیگر برقرار می شود. نفقه نیز متناسب با وضعیت مالی زوجین تهیه می شود”ماده ۴۴ مقررات کلیسای پروتستان، ماده ۲۱ قواعد مسیحی ارتدکس، ماده ۳۷ آئین نامه ارامنه ” (فصلنامه علمی – پژوهشی دانشگاه الزهرا(س)،بهار۱۳۸۱، ص۸۵، سال دوازدهم، شماره ۴۱)
۴-۱۰- چند همسری در عهد جدید:
درعهد جدید نصٌی بر تحریم یا جواز چند همسری دیده نمی شود. تنها در یک مورد پولس در نامه اش به تیموتائوس می نویسد: «شماس(دستیارکشیش) باید فقط یک زن داشته باشد و نسبت به او وفادار و سرپرست خوبی برای خانواده ی خود باشد». (نامه اول پولس به تیموتائوس، ۳: ۱۲).
شاید بتوان از این گفتار پولس چنین نتیجه گرفت که توده ی مردم در اختیار کردن چند زوج آزاد بودند هر چند که با توجه به نظر پیشوایان دین مسیح در زمینه ی ازدواج، می توان دریافت که آنان نظر مساعدی نسبت به این مسئله نداشتند و حتی به ازدواج با یک زن نیز سفارش نمی کردند چرا که ازدواج را مانع خدمت به خدا می پنداشتند، اما آن را تحریم هم نکردند همچنان که در مورد تحریم تعدد زوجات نیز نصٌی وجود ندارد و چنان که گفته شده است، قدمای مسیحی زوجات متعدد داشتند،(مطهری،نظام حقوق زن در اسلام،۱۳۷۱، ص ۳۹۴).
و این امر تا قرن ششم در میان آنان مباح بود. در نظر آنان تعدد بهتر از طلاق زن اول به عذر عقیم بودن بود.(کمالی،۱۳۷۱،ص ۲۵).
البته برخی از نویسندگان معتقدند که مسیح تعدد زوجات را منع کرد. نویسنده ی کتاب پژوهشی درباره ی انجیل و مسیح در این باره می نویسد: مسیح طلاق را حرام نمود و تعطیل روز شنبه و تعدد زوجات را که از اساسی ترین مقررات تورات هستند، از بین برد و باطل ساخت.(آل کاشف الغطاء،[بی تا]،ص ۱۵۷).
همین طور، نویسنده ی مسیحی کتاب الهدایه در بحث طلاق و بیان این که مسیح طلاق را نسخ نکرده است می نویسد: و مسیح دلیل قانع کننده ی روشنی اقامه کرده بر این که مولی «سبحانه و تعالی» برای آدم (ع) حوا(س) را آفرید و اگر تعدد زوجات جایز بود برای او دو همسر می آفرید، لکن مولی «سبحانه و تعالی» دانا و حکیم است و هر چیزی را درجای قرار می دهد و آنچه را که سبب آبادی خانه هاست می داند و آنچه را که به سرعت خانه ها را ویران می سازد، می داند. لکن انسان به علت فساد و انحراف و قساوت و تکبر و خودخواهی از شریعت الهی عدول می کند. (بلاغی نجفی،۱۳۶۰، ص ۵۰۶).
این نویسنده ی مسیحی به مجاز نبودن تعدد زوجات رأی می دهد. استدلال او صحیح نیست و ارتباطی به بحث طلاق ندارد، اما در هر حال، بیان گر نظر آنان در مورد تعدد زوجات است و این در حالی است که، چنان که گفتیم، در خود عهد جدید مطلبی در مورد مجاز نبودن تعدد زوجات وجود ندارد و این تفکر آنان شاید از برخورد کلیسا با این مسئله نشأت گرفته باشد. چنان که ویل دورانت می نویسد: «کلیسا افراد را مجبور به پیروی از اصل تک گانی می کرد». (دورانت،۱۳۷۳،۴/ ۱۱۱۱) که به نوبه ی خود این عمل کلیسا محذوراتی را پدید می آورد به گونه یی که در همین چند سال اخیر، به گفته ی مرحوم علامه طباطبایی، جمعیت زنان از دولت تقاضا کرده است قانون تعدد ازدواج اسلام را در آلمان نیز اجرا کند تا نیاز زنان بی شوهر رفع شود، ولی دولت به علت مخالفت کلیسا «این درخواست» را اجابت نکرد.(طباطبایی،فراز هایی از اسلام [بی تا]، ص ۳۱۰)
۴-۱۱- مراسم عقد وخواستگاری در عهد جدید
در مراسم ازدواج همان مراحلی را مشاهده می کنیم که در مسیر تعمید وآیین قربانی مقدس وجود دارد:
-
- تقدیمی
-
- یادبود به خاطر آوردن وقدر دانی از کار های شگفت خدا نسبت به زوجین.
-
- دعای طلب نزول روح القدس یا یاری خواستن از روح القدس تا آنچه را به خاطر آورده شده هم اکنون با حقیقت پیوند دهد.
-
- مشارکت درراز نان وشراب یا سهیم شدن زوجین در حیات ملکوت.