به طور کلی بزهکاری اطفال و نوجوانان را می توان بخاطر علت خانواده به ۴ قسمت تقسیم کرد:
-
- دعوای خانوادگی
-
- از هم پاشیدن خانواده
-
- انحراف خانواده
- کوتاه خانواده
هریک از این ۴ فاکتور با ناهنجاریهای اجتماعی و بزهکاری کودکان در ارتباط است. تأثیرات متقابل بین این فاکتورها میتوانند فعالیت های بزهکارانه را افزایش دهند. بر اساس نتایج تحقیقات انجام یافته کودکان زوجهایی که ازدواجشان از حاشیه امنیت لازم برخوردار است، از اعتماد به نفس و استقلال خوبی برخوردارند. این در حالی است که کودکان خانواده های فاقد یک یا هر دو والدین به ناهنجاری های اجتماعی تمایل دارند. بنظر متخصصین زیادی، خانواده از هم گسیخته نشانه ای قوی در ارائه رفتارهای خارج از محدوده سنی در کودکان است. وقتی به شکل گیری شخصیت اجتماعی کودک در خانواده می اندیشیم این تفکر منطقاً اثبات می شود از آنجایی که خانواده های مختلط از ثبات کمتری نسبت به خانواده هایی با والدین بیولوژیک برخوردارند، کودکان زیادی که تعداد آن ها روز به روز بیشتر می شود در طول مدت کودکی خود موجب از هم گسیختگی خانواده خواهند بود. این امر احتمال وجود مشکلات رفتاری و بیش فعالی، در این کودکان را نسبت به کودکان خانواده های کامل را افزایش میدهد. از هم گسیختگی خانواده ، درگیری، دشمنی و رفتارهای تهاجمانه و پرخاشگرانه را به همراه دارد. در کودکان خانواده های طلاق قدرت تشخیص کم، وابستگی ضعیف به خانواده و ابراز تمایل شدید به بر آوردن خواسته های دوستان خود به چشم میخورد. وجود وابستگی مشخص میان از هم گسیختگی خانواده و بزهکاری کودکان، از اولین تحقیقاتی که در این مورد مطرح گردید. به نظر بعضی از تحقیقات نیز، کودکان خانواده های از هم گسیخته بیشتر از کودکانی که از حضور هر دو والدین برخوردارند دستگیر میشوند. دلیل این امر ارتکاب جرایم جدی تر توسط این کودکان نیست. بلکه این امر از نبود والدینی که به آن ها کمک کنند ناشی می شود. نتیجتاً بنظر محققین فقدان والدین بیشتر از رفتار کودک در عناصر عدالتی تأثیر میگذارد.
۲-۶-۱-۱-۶-تنبیه اطفال و نوجوانان
محققان معتقدند سوالات زیادی در مورد رابطه طلاق با بزهکاری بی پاسخ مانده است. پروفسور پونشن در باره ی این مسأله اعتقاد دارد که پایین بودن موفقیت تحصیلی، کم بودن احتمال کسب یک شغل ثابت و مناسب در آینده برای شوهر از عوامل تأثیر گذار بر طلاق در آینده میباشد. همه ی ازدواج های ناموفق به طلاق منتهی نمی شود. برخی در همان شرایط درگیرانه ادامه پیدا میکند و ادعا بر این بود که بزهکاری با تشخیص خوشبخت نبودن والدین از سوی کودک مرتبط است. تحقیقات معاصر نشان دادهاند کودکانی که در خانواده های ناسازگار و تحت خشونت بزرگ میشوند، ناراحتی های روحی و مشکلات رفتاری از خود بنمایش میگذارند. این موضوع مورد مباحثه بوده است که بزرگ شدن در خانواده های پر تنش مضرتر است یا پرورش یافتن در خانواده های مطلقه؟ تحقیقات نشان داده است که کودکانی که در هر دو نوع این خانواده ها بزرگ میشوند نسبت به کودکان خانواده های نرمال سازگارترند. احتمال وجود رفتارهای ارادی خشن و تنبیه فیزیکی در کودکانی که تحت تنبیه بدنی قرار گرفته اند تا حدودی ثابت است. والدین حتی اگر به ندرت باشد، در محیط هایی که خشونت رواج ندارد نیز کودکان خود را تنبیه میکنند. میان تنبیه فیزیکی و بزهکاری کودکان، همسر آزاری و بزهکاری کودکان ارتباط وجود دارد نتایج تحقیقاتی که در ترکیه صورت گرفته است ، تأکید تنبیه فیزیکی از سوی والدین یا معلمین با میزان آدم کشی مرتبط بوده است. تنبیه فیزیکی رابطه میان کودک و والدین را متزلزل کرده، میزان احترام به والدین در کودک را پایین می آورد و باعث از بین رفتن ایمان به عدالت در کودک می شود. در عین حال انضباط نامناسب نیز میتواند منجر به بزهکاری شود. احتمال ارتکاب جرم توسط کودکانی که مادران آن ها فرزندانشان را به اعمال شرایط انضباطی تهدید میکنند ولی در برقراری این ارتباط انضباط ناتوانند نسبت به کودکان مادرانی که در امور تربیتی و انضباطی جدی ترند، بیشتر است. کودکانی که باور داشته باشند رفتار آن ها توسط والدینشان کنترل می شود کمتر مرتکب جرم میشوند. رابطه والدینی که رفتار فرزندانشان را از نزدیک تعقیب کرده و بررسی میکنند با کودکانشان عمیق تر است. آن ها به کودکانشان در کم کردن اعمال مجرمانه کمک میکنند رابطه میان بزهکاری و مورد آزار و اذیت قرار گرفتن نیز موضوع برخی تحقیقات است. دلایل با وجود ناکافی بودن در دستیابی به نتیجه ای واحد، وجود رابطه ای قوی میان بزهکاری و مورد آزار و بی توجهی قرار گرفتن را مطرح کرده ند: ۱- والدینی که خود در کودکی موجب آزار و اذیت قرار گرفته اند این امر را در کودکان خود نیز پیاده میکنند. ۲- مساعد تر بودن خانواده های طرد شده به کودک آزاری.
۲-۶-۱-۱-۷- وجود فرد بزهکار در خانواده