رضایت مصرفکننده توجه زیادی در ادبیات به خود جلب کرده و در سطح خردهفروش، فروشگاه، تولیدکننده و در مورد محصولات غذایی (مثل روغن زیتون) مورد بررسی قرار گرفته است (اسپجل و همکاران، ۲۰۰۸). تحقیق در خصوص رضایت مصرفکننده به اوایل دهه ۱۹۶۰ برمیگردد. با مرور ادبیات «رضایتمندی مشتری» در مییابیم که پژوهشگران علوم اجتماعی و روانشناسی طی ۳۰ سال گذشته حداقل ۲۰ تعریف در مورد رضایتمندی داشتهاند. رضایت مشتری حالتی است که مشتری احساس میکند که ویژگیهای محصول منطبق با انتظارات اوست. نارضایتی نیز حالتی است که در آن نواقص و معایب محصول موجب ناراحتی، شکایت و انتقاد مشتری میشود. رضایت مشتری به عنوان یک دیدگاه فردی تعریف میشود که از انجام مقایسه های دائمی بین عملکرد واقعی سازمان و عملکرد مورد انتظار مشتری ناشی میشود. رضایتمندی مشتری به نوع فعالیت تجاری یک سازمان یا به موقعیت سازمان در بازار بستگی ندارد؛ بلکه به توانایی و قابلیت سازمان در تامین کیفیت مورد انتظار مشتری بستگی دارد.
بررسیها نشان داده است که بیشتر تعاریف ارائه شده در مورد رضایتمندی مشتری دارای همپوشی هستند. با مرور نظریات محققان ملاحظه میشود که سه عامل اصلی در همه تعاریف وجود دارد که مجموعه این عوامل میتواند مبنای یک تعریف جامع از رضایتمندی را ارائه دهد.
-
- رضایت مشتریان عکسالعمل (پاسخ) احساسی (عاطفی) یا حالتی از درک متقابل و شناخت است که بر اساس تجربیات شخصی فرد با یک محصول خاص تعریف میشود (جیز و کوته، ۲۰۰۰).
-
- رضایت مشتریان پاسخی در ارتباط با تمرکز ویژه فرد روی انتظارات وی از تولید و تجربه استفاده از خدمت یا مصرف است. مصرفکنندگان انتظارات خود از مصرف را با تجربه به دست آمده مقایسه میکنند و از این طریق رضایت یا عدم رضایت آن ها شکل میگیرد (اولیور، ۱۹۹۳). زمانی که تجربه مصرف آن ها رضایتبخش باشد، تکرار خرید به وقوع میپیوندد که در نهایت، منجر به وفاداری به محصولات و برند میشود (گرونرت، ۲۰۰۲).
- رضایت مشتریان عکسالعملی است که در یک دوره زمانی رخ میدهد (مثلا بعد از اولین انتخاب یا بر اساس تجربه های مکرر، انباشته و …)
در تعاریف عملیاتی بیشتر به این نکات توجه شده است که برداشت مشتری از رضایت در چارچوب رضایت او شکل میگیرد. یعنی رضایتمندی مشتریان عبارت است از تفاوت میان انتظارات و برداشتها (صفارینژاد و رحیمی، ۱۳۸۷).
میزان رضایتمندی مشتری، موفقیت یا شکست فعالیتهای سازمان را تعیین میکند. بنابرین، آگاهی از اینکه مشتریان تا چه حد از محصولات و خدمات راضی هستند، اهمیت خاصی دارد که میتوان به پیشبرد جایگاه و موقعیت شرکت در مقایسه با رقبا، انجام دادن اقدامات اصلاحی، تصمیمگیری بههنگام، جبران خدمات کارکنان، افزایش ارتباط بین سازمانها و مشتریان و پی بردن به نیازهای اساسی آنان اشاره کرد (موسوی و شاهرودی، ۱۳۸۷).
۲-۶-۴- رضایت مصرفکننده از برند
رضایت مصرفکننده[۶۸] از یک محصول یا خدمت، نتیجه عملکرد تجربی آن محصول یا خدمت در زمینه انتظارات مشتری است. بنابرین، نتیجه هر تعامل در نهایت، برند را تعریف میکند. رضایت از برند معادل مجموع تجربه های تعاملی با برند است که به صورت ریاضی میتوان به صورت زیر نشان داد (راکول، ۲۰۰۸):
رضایت از برند= مجموع (تجارب برند – انتظارات برند).
رضایت از برند نتیجه ارزیابی ذهنی مصرفکننده است مبنی بر اینکه آن ها از برندهای انتخابی خود راضی هستند (انگل، ۱۹۹۰). رضایت از برند، رضایت کلی از یک برند بر اساس تجربه خرید و مصرف محصولات و خدمات در طول زمان است که منجر به تداعی برند و آگاهی از برند میشود.
رضایت به طرق مختلفی در ادبیات بازاریابی مفهوم سازی شده است. رضایت از برند را میتوان به رضایت از معامله ویژه[۶۹] و رضایت کلی یا تجمیعی[۷۰] تقسیم کرد. رضایت هم به معاملاتی اشاره میکند که بر یک رویداد گسسته متمرکز است و هم یک ساختار تجمعی ناشی از مجموعهای از معاملات است (گاربارینو و جانسون، ۱۹۹۹). رضایت در حال پیشرفت و مداوم که برای توسعه اعتماد مورد نیاز است، ناشی از رضایت پایدار افراد در معاملات فردی در طول زمان است (طالقانی و همکاران، ۲۰۱۱).
رضایت از معامله ویژه به ارزیابی واکنش احساسی بعد از خرید مصرفکننده و معامله اخیر او اشاره میکند که در فرایند شکلگیری وفاداری مصرفکننده مؤثر است. به عبارتی دیگر، قضاوت ارزیابانه فوری یا واکنش عاطفی نسبت به تجربه معاملاتی اخیر با شرکت است (اولیور، ۱۹۹۳).
قبل از سال ۱۹۹۰ معیارهای رضایت بر محصول یا خدمت ویژه (رضایت از معامله ویژه) متمرکز بودند که به عنوان قضاوتهای ارزیابانه بعد از انتخاب در یک تصمیم خرید ویژه تعریف میشد. اخیراًً مفهوم دیگری پدیدار شده که با همه تجربه های قبلی مشتری از خدمات و محصولات شرکت به طور جمعی، در ارتباط است (بودت، ۲۰۰۸). این مفهوم رضایت کلی مصرفکننده است که یکی از ساختارهای کلیدی پیشبینی کننده رفتار مصرفکننده محسوب میشود. رضایت کلی، ارزیابی جامعی از تجربه خرید یا مصرف محصولات و خدمات در طول زمان است (شانکر و رنگسوامی، ۲۰۰۳) که به مصرفکننده نشان میدهد او قادر به تصمیمگیری درست در زمان انتخاب محصولات است (بلوئمر و کاسپر، ۱۹۹۴). رضایت کلی یک ساختار تجمعی است، جمع رضایت از محصولات یا خدمات ویژه سازمان و رضایت از ویژگیهای مختلف شرکت مثل تسهیلات فیزیکی (زیپیئل و همکاران، ۱۹۷۴). به نظر میرسد رضایت کلی مصرفکننده پیشبینی کننده بهتری برای تمایلات و رفتارهای وی باشد.
۲-۶-۵- پیامدهای رضایت از برند
بر اساس تحقیقات انجام شده توسط مؤسسه ژوران[۷۱] در سال ۱۹۹۴ میلادی، حدود ۹۰% از مدیران ارشد بیش از ۲۰۰ شرکت بزرگ آمریکایی، بر این امر اتفاق نظر دارند که ارتقای سطح رضایتمندی مشتری، باعث ارتقای میزان سودآوری و افزایش سهم در بازار رقابت خواهد شد (کاوسی و سقایی، ۱۳۸۴). در سازمانهای موفق، رضایت مشتری به عنوان یکی از معیارهای موفقیت در نظر گرفته میشود. این سازمانها به شدت بر بهبود فعالیتهایی که باعث رضایتمندی مشتری میگردد، سرمایهگذاری میکنند (محمدیان و همکاران، ۱۳۸۵).
بازاریابان مصرفی در مواجه با مصرفکنندگان در بازارهای رقابتی از برند به عنوان ابزاری برای ایجاد وفاداری استفاده میکنند. برندها به عنوان واسطهای جهت ایجاد ارتباط بین شرکت و مشتریان عمل میکنند. تحقیقات نشان میدهد رضایت از برند و اعتماد به برند سنگ بنا و از پیشایندهای ایجاد وفاداری به برند هستند. مشتریان راضی به احتمال زیاد خرید را تکرار میکنند، در برابر تلاشهای بازاریابی رقبا مقاومت میکنند و اثر مثبتی بر شهرت شرکت دارند. رضایت مصرفکننده فقط برای محصول مهم نیست؛ بلکه برای خود مصرفکننده نیز مهم است (بلوئمر[۷۲]، ۱۹۹۴). افزایش رضایت مصرفکننده در طول زمان، منجر به تقویت و تمایز ارزشهای مثبت برای برند و روابط بلندمدت (اندرسون و نرس[۷۳]، ۱۹۹۰) و کاهش رضایت آن ها در طول زمان باعث ایجاد ارزشهای منفی برای برند میشود (راکول، ۲۰۰۸). علاوه بر این، محققان به وجود رابطه مثبت بین رضایت مصرفکننده و تمایل به پرداخت قیمت اضافی پی بردند.