جنبه های ارزیابی
نوع تصمیم گیری
نوع سؤال پاسخ داده شده
مضمون
تصمیمات طرح ریزی
(برنامه ریزی)
چه کاری باید انجام دهیم؟
ورودی
تصمیمات ساختار بندی
چطور باید آن کار را انجام دهیم؟
پردازش
تصمیمات اجرایی
آیا آن را آن گونه که طرحریزی شده است انجام میدهیم؟ و اگرنه، چرا نه؟
محصول خروجی
تصمیمات بازیابی [۱۵۶]
آیا آن مؤثر واقع شد؟
شکل ۲-۲ : مدل سیپ (استافل بیم، ۲۰۰۱ :۴۱).
در این تحقیق از مدل ارزیابی سیپ جهت ساده سازی داده ها استفاده شده است که با توجه به استفاده از این مدل در ارزیابی های آموزشی ، جنبه ی نو آوری این مدل را در بر دارد.
مدل در واقع نمایشی از واقعیت موضوع مورد بحث است. مدل را میتوان به عنوان انتظاری از واقعیت که به منظور نظم دادن و سادهسازی دیدگاه ما از واقعیت بکار میرود تعریف نمود.
در این تعریف از متغیرهای کمکی مثل توانمندی های اقتصادی، آموزشی، پژوهشی، اجرائی، تعهدو تخصص جهت دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی و اعضاء هیئت علمی و غیره به عنوان درونداد و ارائه خدمات آموزشی، ارائه امکانات رفاهی وتفریحی، تمایز خدمات وتمایز کارکنان واعضاء هیئت علمی، کیفیت دانشگاه ونحوه تدریس اساتید و غیره به عنوان پردازش به کارگیری مهارت های یادگیرنده، شهریه دریافتی دانشگاه ها، تصویر ذهنی ایجاد شده ازجایگاه دانشگاه و غیره به عنوان بازخورد و ارزش مدرک تحصیلی، استفاده از فارغ التحصیلان در اداره دانشگاه ها، تاثیر جایگاه تصویر ذهنی دانشگاه در نقش توسعه وپیشرفت کشور، ادامه تحصیل در دانشگاه محل تحصیل وایجاد وفاداری برند در متقاضی و غیره به عنوان برونداد در نظر گرفته شده است.
۲-۴-۲- نقاط قوت و ضعف سیپ
به طور کلی یکی از مشکلات ارزیابی شامل یافتههای به کار رفته در آن مورد میباشد. سیپ با تمرکز بر تصمیم گیری میخواهد اطمینان دهد که یافتههایش توسط تصمیم گیرندهها در یک پروژه استفاده میشوند. همچنین سیپ روشی کل نگر را برای ارزیابی بیان میداردو هدفش طرح تصویر گستردهای از درک یک پروژه و مضمون و فرآیندهایش در کار میباشد. سیپ دارای پتانسیلی برای عمل طبق روش تشکیل دهنده[۱۵۷]و همچنین تلخیصی میباشد که به شکل دهی بهبود پیشروی پروژه کمک می کند و همچنین ارزیابی نهایی را فراهم می آورد. جنبه تشکیل دهنده آن نیز باید در تئوری قادر به فراهم آوردن آرشیو مشخصی از داده ها برای ارزیابی پایانی یا تلخیصی باشد(استافل بیم، ۲۰۰۱ :۳۹).
منتقدان سیپ گفتهاند که این روش تصور ایدهآلی است که فرایند باید نسبت به واقعیتش داشته باشد و روش خیلی بالا- پایین یا حاشیهای میباشد، که بستگی به حالت ایدهآلی از مدیریت منطقی نسبت به بازشناسی واقعیت آشفتهاش دارد. در عمل رابطه آموزنده[۱۵۸] بین ارزیابی و تصمیم گیری مشکل است و به طور مناسب سیاستهای تصمیم گیری را درون سازمان و بین سازمانها به شمار نمیآورد.
سیپ بخشی از یک روند دموکراسی کردن ارزیابی می باشد و در روشهای مشارکت کننده[۱۵۹]دیوید فترمن[۱۶۰] یا مری – تریس فایر استاین[۱۶۱] مشاهده می شود.
در روش های سهامدار[۱۶۲]و مشارکت کننده، ارزیابی بهعنوان سرویسی برای همه موارد شامل شده است بر خلاف روش مدیریتی[۱۶۳](مانند سیپ) مشاهده می شود که تمرکز آن روی مدیریت منطقی میباشد و ارتباطی را بین محققان و مدیران تصمیم گیرنده برقرار می کند و در روش سهامدار، تصمیمات از طریق فرایند تطبیق (یا دموکراسی بر مبنای کثرت گرایی و انتشار قدرت) پدیدار می شود. بنابراین تغییر مسیر در این نوع روش از تصمیمگیرنده به سوی مخاطب میباشد.(کرونباخ[۱۶۴]،۱۹۸۸ :۲۴۰) استدلال می کند که مأموریت ارزیابی تسهیل یک پروسه دموکراتیک و پلورالیست میباشد که همه مشارکت کنندهها را تعلیم میدهد و روشنگر میسازد. با وجود این برخی از مأموریتها که گزارشاتی از ارزیابیهای مشارکت کننده دریافت میدارند میگویند که این روشها همیشه در تصمیم گیری مفید نیستند که به علت ماهیت گزارشهای انجام شده و عدم وجود نشانه های آشکاری برای تصمیم گیری یا نتایج منازعهای میباشد.
۲-۵- بخش پنجم مرور کارهای قبل
۲-۵-۱- مروری بر تحقیقات داخلی
حمید رضا آراسته در سال ۱۳۸۵ در مطالعات خود همکاری های بین المللی آموزش عالی در ایران و چگونگی بهبود آن را در آموزش عالی عنوان می نماید و در این مطالعه ایشان ضمن بررسی به مشکلات وچالش های آموزش عالی در خصوص ایجاد دانشگاه ها وامکانات آموزش عالی جهت همسویی با دانشگاه های اروپایی وآمریکایی سعی در ایجاد برطرف شدن موانع بر سر راه بین المللی شدن دانشگاه ها را دارد. در این مطالعه بیان شده است؛ دانشگاه ها در کشورهای در حال توسعه و پیشرفته به طور فزاینده ای برای بین المللی کردن آموزش عالی فعالیت می کنند. از این رو، کم توجهی به شناسایی رهیافت های نوین برای بین المللی کردن آموزش عالی در ایران غیرعادی به نظر می رسد. بهبود کیفیت آموزش عالی در ایران مستلزم گسترش سطح همکاری های علمی بین المللی است. در این مطالعه ابتدا وضعیت کنونی همکاری های علمی ایران، به ویژه اعزام دانشجو به خارج از کشور، فرصتهای مطالعاتی و همکاری های بین دانشگاهی بررسی و سپس، با بهره گرفتن از تحلیل محتوا، اسناد و گزارشهای مربوط به سیاستها و اشکال همکاری های بین المللی در برخی از کشورهای در حال توسعه به همراه مصاحبه ها تجزیه و تحلیل شده است که نتیجه آن شناسایی هشت سیاست و روش کلیدی است. افزون بر این، با توجه به تفاوتهای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی، مصاحبه های عمیقی با متخصصان ارتباطات بین المللی در باره سیاست ها و روش ها در کشورهای در حال توسعه و کاربرد آن در ایران انجام شد.
حسین عبداللهی در سال ۱۳۹۱ در مطالعات خود چالش های سنجش بهره وری آموزشی اعضای هیأت علمی دانشگاه ها را عنوان می نماید ودر ادامه مطالعات خود می آورد، در سه دهه اخیرمؤسسات آموزش عالی از رشد کمی چشمگیری برخوردار شده اند .افزایش تقاضا برای آموزش عالی و درنتیجه افزایش هزینه ها و نیز محدودیت منابع مالی ، توجه سیاست گذاران نظام های آموزش عالی را به یافتن راه هایی جهت افزایش کارایی و اثربخشی و سرانجام بهبود و ارتقاء بهره وری جلب کرده است. ازسوی دیگرآموزش عالی با نقدهایی از قبیل کاهش کیفیت، عدم تناسب برون داد با نیازهای بازارکار و … مواجه است .پاسخگویی به چنین انتقادهایی مستلزم یافتن راه حل های نوین برای بهبود عملکرد نظام آموزش عالی است.
پاسخ به پرسش های اساسی در حوزه سنجش بهره وری آموزشی از قبیل : مدیریت آموزش عالی برای سنجش بهره وری آموزشی اعضای هیات علمی با چه مسائل ودشواری هایی مواجه است؟ به عبارت دیگر اگر مدیران دانشگاه ها و مراکزآموزش عالی در صدد انداز ه گیری میزان بهره وری آموزشی اعضای هیات علمی باشند، با چه چالش هایی مواجه خواهند شد .ضریب اهمیت هریک از چالش های مشخص شده چقدراست وباید رفع کدام چالش دراولویت قرارگیرد؟
در این مقاله کوشش شده است ضمن مرور مقوله بهره وری درنظام آموزش عالی بطورکلی، چالش های پیش رو در سنجش بهره وری آموزشی اعضای هیئت علمی دانشگاه ها بطور اخص مورد بحث قرارگیرد.
سید رسول آقا داود در سال ۱۳۸۴ در خصوص بررسی بین خروجی دانشگاه آزاد اسلامی ودستاوردهای آن در مقطع دکتری رشته مدیریت بر اساس مدل سیپ واکاوی نموده و با بهره گرفتن از مدل سیپ دانیل استافل بیم به این نتیجه رسیده اند که بین عوامل آموزشی ، اقتصادی ،اجرایی و اجتماعی با خروجی این دانشگاه ارتباط وجود دارد از نظر ایشان، از آنجائی که دانشگاه آزاد اسلامی همگام با دانشگاه های دولتی وظیفه تربیت نیروی انسانی متخصص مورد نیاز جامعه را برعهده دارد لازم است تا همسوئی هر چه بیشتری بین مهارت های نیرو های تحصیل کرده و نیازهای بازار کار برقرار گردد. در این راستا ارزیابی توانمندی ها و مهارت های دانشجویان و اعضاء هیئت علمی دانشگاه و دستاوردهای مختلف آنها برای جامعه امری ضروری می باشد. لذا به منظور ارزیابی فعالیت های آموزش عالی در دانشگاه آزاد اسلامی بسنده کردن به تعداد افراد فارغ التحصیل در مقطع دکتری رشته های مختلف ومنجمله رشته مدیریت یک بخش از فعالیت ارزیابی می باشد.در واقع محقق با بهره گرفتن از مدل سیپ به بررسی ۴ فاکتور اصلی این مدل در خروجی های دانشگاه آزاد ومیزان توانمندی های آنها در بازار کار پرداخته است.
معصومه قارون در سال ۱۳۹۲ در مطالعات خود سیاست های گسترش آموزش عالی در سال های اخیر (توسعه ظرفیت یا اتلاف منابع) را عنوان نمود. که ایشان در این مطالعات آورده است؛ خالی ماندن ظرفیت های کاردانی و کارشناسی در دو سال گذشته از سوی مسئولین نظام آموزش عالی، نشانگر پیروی از الگوی نامناسب توسعه آموزش عالی و بیانگر اتلاف منابعی است که از چند عامل ناشی شده است. بیان این حقایق از سوی مسئولین نظام آموزش عالی و تداعی نتایج پژوهشهای انجام شده در ده سال قبل در مؤسسه پژوهش و برنامه ریزی آموزش عالی، ما را برآن داشت تا با مروری بر آن نتایج و اشاره ای به حقایق موجود نمایئم. این حقیقت را واکاوی و برای توجه به روندها و اعتماد و دقت در کاربست نتایج پژوهشها، دوباره توصیه هایی را بیان کنیم. این بررسی نشان داد که اولین و بارزترین انحراف صورت گرفته در سیاستهای توسعه بخش، گسترش بیرونی جریان های موازی آموزش عالی دولتی حضوری بدون رعایت ساختار پیشنهادی بر حسب گروه و مقطع و اثربخشی ضعیف دوره های علمی کاربردی است. پس از آن، عدم حمایت عملی از دوره های تحصیلات تکمیلی در قطب های کیفی آموزش عالی، ابقای تمرکز و مداخله غیر عادی، مسیرهای موازی با عملکرد فراقانونی و تداخل در وظایف، فقدان یک نظام ارزشیابی کیفیت و اعتباربخشی آموزش عالی در سطح ملی است و تداوم روندهای نامطلوب توسعه بخش خصوصی، همچنان مانع تحقق نقش کارا و رقابتی آنها در قالب یک الگوی نخبه گرای پاسخگو به نیازهای توسعه پایدار است.
محمدحسین مشرف جوادی در سال ۱۳۸۷، بررسی نظام آموزش عالی کشورهای جهان و ایران را در مطالعات خود قرار داد. ایشان در این مطالعات ذکر می کند؛ تولید و اشاعه دانش و نقد آن، کارکردی است که عمدتاً از مؤسسات آموزش عالی، انتظار می رود. در سالهای قبل و خصوصاً در دهه های میانی قرن گذشته، مسائل و مشکلات آموزش عالی، عمدتاً درونی بوده و براساس همین بینش، کمتر به چالشهایی که مرتبط با عوامل بیرونی سازمانها است، پرداخته شده. فضای فیزیکی، آزمون ورودی، امکانات رفاهی برای دانشجویان و … عمدتاً از مسائل درون سازمانی هستند.
با پیشرفت فنآوری خصوصاً فنآوری اطلاعات و ارتباطات، دانشگاه ها در تعامل بیشتری با محیط پیرامون خود قرار گرفته اند. لذا، بر همین اساس ضرورت دارد با رویکردی چالش محور به آموزش عالی نگریسته شود. نحوه و چگونگی اشتغال دانش آموختگان، روند تغییرات جمعیتی نظام های حکومتی و بینش های سیاسی، پدیده فرار مغزها و … از جمله چالشهایی هستند که نظام آموزش عالی در دوران معاصر با آنها در کشاکش است. امروزه دانشگاه با توجه به اوضاع جهانی یعنی وضعیت علمی، فناورانه، اقتصادی و وضعیت بین المللی با چالش های بزرگی مواجه است. شناخت این چالش ها به ما کمک می کند تا بتوانیم خودمان را برای رسیدن به توسعه آماده کنیم.
عباس نور آبادی در سال ۱۳۹۲ در مطالعات خود تدوین الگویی ارزیابی عملکرد استراتژیک مدیران دانشگاه ها بر اساس شاخص های تعالی سازمانی را عنوان نمود. در این مطالعه ایشان ضمن تدوین الگویی مناسب عنوان می نماید؛ با توجه به تغییر رسالت دانشگاه ها و حرکت به سمت تعالی سازمانی، پژوهش حاضر به منظور ارائه الگویی مناسب برای ارزیابی عملکرد استراتژیک مدیران دانشگاه ها بر اساس شاخص های تعالی سازمانی انجام گرفته است.
بررسی رویکردهای مختلف نسبت به ارزیابی عملکرد استراتژِیک بیانگر آن است که نظام ارزیابی باید متناسب با رشد و توسعه سازمان ها بوده و پاسخگوی ابعاد متنوع و متعدد آنها باشد. در آینده دانشگاه ها برای بقا، دائماً با رقبای داخلی و خارجی بسیاری مواجه خواهند بود. آنها مجبورند این واقعیت را بپذیرند که گزینههای زیادی برای جلب مشتریان وجود دارد و اینکه باید به منظور کسب یک سری ارزش ها، در ارائه خدمات یا بهترین کیفیت کوشا باشند. به خاطر افزایش رقابت های جهانی و بهبود ارتباطات، انتظارات دانشجویان رشد چشمگیری داشته است، از آنجا که استفاده از الگوهای تعالی سازمان برای اجرای مدیریت کیفیت جامع در سازمانها ابزاری قوی برای حفظ مزیت رقابتی از طریق جلب انتظارات مشتریان در سطح جهانی می باشد، استفاده از شاخص های آنها که متناسب این تغییرات می باشد می تواند به عنوان الگویی جهت ارزیابی عملکرد دانشگاه ها به کار گرفته شود، بنابراین ضرورت استفاده از الگوهایی که بتواند عملکرد مدیریت را در سطوح کلان و استراتژیک ارزیابی نماید؛، بیش از هر زمان دیگر احساس می شود. البته در مسیر تعالی و دستیابی به تعالی سازمانی، استفاده و بکارگیری الگو و روش های مناسبی برای تعالی و ایجاد مکانیزم و ارزیابی آن امری ضروری است. الگوهای تعالی سازمانی با تاکید بر پایه ارزش های بنیادی همچون نتیجه گرائی، مشتری مداری، رهبری و ثبات در مقصد و اهداف، مدیریت بر مبنای واقعیت ها و فرآیندها، مشارکت و توسعه منابع انسانی، یادگیری، نوآوری و بهبود، توسعه مشارکت ها و مسئولیت اجتماعی سازمان، یک نگاه سیستمی و همه جانبه به عملکرد مدیریت در سطح استراتژیک دارد.
محمود کاظمی در سال ۱۳۹۰، چالش های اساسی فراروی آموزش عالی در هزاره سوم را درمطالعات خود مطرح می نماید. در این مطالعات ایشان اشاره می کند؛ در مواجهه با قرن جدید نظام های آموزشی خصوصاً آموزش عالی و مدیران آن نیازمند نگرشی هستند که به همه ابعاد توجه نموده و به جای ساده سازی و تقلیل گرایی امور، به درک و فهم مسایل جهت تبیین، پیش بینی و حتی کنترل پدیده های آموزش عالی بپردازند. در دنیای کنونی، برداشت سطحی و سنتی از پدیده آموزش عالی معاصر، به اتخاذ راهکارهای غیر منطقی و کوته نگرانه منجر خواهد شد. دستیابی به دیدگاهی جامع ، عمیق ، منعطف، پویا و سیستمی، نیازمند اداره علمی نظام آموزش عالی است. این مطالعه می کوشد تا چالشهای فراروی آموزش عالی در هزاره جدید را بررسی نماید. نکته ای که در اینجا باید به آن اشاره نمود این است که نباید با چالش های آموزش عالی با دیدی بدبینانه برخورد کرد، بلکه چالش ها را باید شناخت و برای آنها راهبردهای منطقی و واقع بینانه اتخاذ نمود. در صورتیکه چالش ها از منظر فرصت سازمانی بررسی شوند یقیناً موجب پویایی نظام آموزشی عالی خواهند شد، در این صورت حتی می توان به هدایت چالش ها و به نوعی مدیریت برچالش ها نیز امیدوار بود.
۲-۵-۲- مروری بر تحقیقات خارجی
ایجاد تصویر ذهنی از برند قوی برای دانشگاه مفهومی است که از اوایل دهه ۱۹۷۰بیان شده است. اما توجه قابل ملاحظه ای به این موضوع درطی ۱۰-۲۰سال اخیرمطرح شده است.
(موری[۱۶۵]،۱۹۷۱ ) اولین تحقیق را در زمینه تصویر ذهنی از دانشگاه انجام داد و به بررسی تأثیر تصویر ذهنی بر روی تصمیم گیری دانشجویان پرداخت. وی در این تحقیق به مقایسه تصویر ذهنی سه دانشکده و دو گروه از دانشجویان سال اول و دوم پرداخت و نتایج این تحقیق نشان داد که نه تنها تصاویر ذهنی دانشجویان سال اول و دوم با یکدیگر متفاوت است بلکه تصاویر ذهنی از دانشکده ها نیز براساس نیازها و انتظارات دانشجویان متفاوت می باشد.( هادلسون و کار[۱۶۶]، ۱۹۸۲ :۴۲) نیز تأکید نمودند که تک تک دانشجویان با توجه به انتظاراتشان تصاویر ذهنی متفاوتی از دانشگاه دارند. بنابراین برای اولین بار نیازهای مصرف کنندگان و بازار هدف در ادبیات آموزش عالی مطرح شده است و تلاش های موسسه در راستای بقا از طریق ایجاد ارزش های متفاوت در ذهن دانشجویان بالقوه نسبت به رقبا متمرکز است که به نوعی می تواند بر فرایند تصمیم گیری دانشجویان در انتخاب دانشگاه مؤثر باشد.
(تریدول و هاریسون[۱۶۷] ، ۱۹۹۴) مطالعاتی در زمینه تصویر ذهنی دانشگاه انجام دادند و به تحقیق در زمینه تصویر ذهنی از دانشگاه میان گروه های ذینفع(یعنی دانشجویان، هیئت علمی و کارکنان) پرداختند. با بهره گرفتن از شیوه ” کیو -سورت[۱۶۸] ” ادراک هیئت علمی، کارکنان و دانشجویان از دانشگاه مورد نظر باعث شناسایی عواملی از قبیل کمک های فرهنگی دانشگاه به جامعه ، ارائه تسهیلات به دانشجویان ، شهرت علمی دانشگاه و غیره شد که روی تصویر ذهنی از دانشگاه موثر است(به نقل از آرپان[۱۶۹] و دیگران، ۲۰۰۳ : ۱۰۴).