«جنبش» شکل تکامل یافته خیزش است و ایده اجتماعی و سیاسی شخصی دارد. باید اذعان داشت که در واقع جنبش ها یک حزب کوچک هستند و شاید از احزاب و جمعیت های بزرگ پرشور و نشاط تر، باشند و چه بسا افراد دلسوز با نیت های پاک و اعتقادات درست منشا خیرات بشوند، ما باید با به رسمیت شناختن تشکل های مردمی جامعه زنده و پویایی داشته باشیم.
قدرت تحمل رقیب در ما بالا برود، چارچوب ها را رعایت کنیم اگر موازین مشخص باشد اختلاف چه مانعی دارد. اگر بخواهیم تقدم و ترتیب واژگان کلیدی را در روند پیدایش انقلا ب، جدای سمت و سوی تشکل ها و احزاب و رهبران جامعه نام ببریم، ابتدا باید به کلمات ساده و پیش پا افتاده ای نظر داشته باشیم که در هرجامعه کوچکی مثل خانواده هم به آن برمی خوریم. مثل: «پرسش و اعتراض» که اگر به پاسخ مطلوب نرسد به نارضایتی آشکار تبدیل می شود و اگر تعامل درست و اقناع کننده ای وجود نداشته باشد و برخورد قهرآمیز شود به نارضایتی خاموش می انجامد که به مراتب بدتر از اعتراض آشکار است و پس از آن به ناآرامی و شورش و با رهگیری و مقاصد سیاسی به خیزش، جنبش و در شکل پیشرفته به قیام و انقلا ب منجر می شود. (سرداری،۱۳۸۸،۲۰)
گفتار دوم : مفهوم شورشیان و شبه نظامیان
تعیین اینکه چه افرادی شورشی و شبه نظامی محسوب میشوند برای ایجاد آثار حقوقی (حقوق و تکالیف) از اهمیت به سزایی برخوردار است لذا در ادامه مطالب به بررسی مفهوم شورشیان و شبه نظامیان می پردازیم.
الف: مفهوم شورشیان
در حقوق بین الملل کلاسیک و مدرن از اصطلاحاتی در کنار اصطلاح شورشی استفاده شده است که تمییز آن ها از یکدیگر ضروری است . در حقوق بین الملل کلاسیک و به عبارتی حقوق بین الملل عرفی پیش از کنوانسیونهای چهارگانه ژنو میان آشوبگران[۶]و شورشیان [۷]تفکیک قائل می شدند کنواسیون چهارم لاهه مصوب ۱۹۰۷ هر چند در ماده ۲ از واژه belligerent استفاده نموده است اما در آنجا از ان اصطلاح معنای طرف مخاصمه را اراده نموده است که در آن چارچوب باید یک دولت عضوباشد و نه گروهی که دست به مبارزه علیه دولت می زند در واقع اصطلاح belligerent در این زمان در دو معنا به کار برده شده است.
یکی به معنای طرف متخاص بوده که به کشورهای درگیر در جنگ اطلاق می شده و دیگری گروههای مبارزی که حائز شرایطی خاص شده اند از این گروه مبارز پیش از آنکه این شرایط را حیازت کنند به اشوبگر یا insurgents یاد میشده و پس از کسب شرایط شورشی یا belligerents نامیده می شده اند این شرایط از نظر هرش لوتر باخت عبارت بودند از : ۱- منازعه نظامی باید در عموم سرزمین (و نه قسمتی از سرزمین ) وجود داشته باشد ۲- شورشیان باید قسمتی از سرزمین را تحت تصرف و مدیریت داشته باشند ۳- شورشیان باید با مبارزان طبق حقوق جنگ عمل نمایند و تحت نظام فرماندهی مسئول قرار داشته باشند ۴- می بایستی شرایطی موجود باشد که برای کشورهای خارجی ضروری باشد که منافعشان را با شناسایی شورشیان تعریف کنند.
برخی دیگر نیز معتقد بودند که شورشیان میتوانند تحت یک نظام سازمان دهی شده مدنی باشند و نه لزوماًً فرماندهی نظامی هم چنین شورشیان عمدتاًً برای نیل به غایات خود دست به اعمال توریستی م زنند اما لزوماًً تمام اقدامات مسلحانه شورشیان در طول مبارزه تروریستی نیست بعلاوه بسیاری از اقدامات تروریستی که از سوی غیر شورشیان و چه بسا خود دولت مرکزی علیه غیر نظامیان صورت میگیرد ) ضیایی،۱۳۹۰،۱۸( در ارتباط با دولتی که شناسایی شورش ورقیبانش را اعلام میکند اثر چنین شناسایی لازم الاجرا کردن اکثر حقوق و عرفهای جنگی است شناسایی شورشیان اثرات مفیدی دارد و شناسایی شورشیان شیوه ی مؤثری از محدود کردن خشونت در جنگ داخلی است از آنجایی که اکثر آن لازم الاجرا کردن قسمت عظیمی از حقوق و عرفهای جنگی است هر چند این یک موضوع صلاحیتی است و بستگی به دولتی که در سرزمینش با شورش مواجه شده است .
در صورت عدم شناسایی شورشی،عامل غیر دولتی میتواند برای داشتن الزام در خصوص انجام حقوق بین الملل بشردوستانه تشویق شود ماده ۳ مشترک چهار کنواسیون برای همه ی طرفهای درگیر در جنگ به اکتفای ماهیت الزامی خود اعمال می شود امروزه همین موارد در مورد پروتکل دوم نیز گفته می شود .
ب: مفهوم شبه نظامیان
شبهنظامی (میلیشیا یا میلیس)[۸] به نیروی نظامی ای گفته میشود که از شهروندان عادی تشکیل شده باشند. هدف از تشکیل اینگونه نیروها دفاع یا اجرای قوانین اضطراری یا خدمات شبه نظامی در مواقع اضطراری است و به اینگونه نیروها مزد دائمی داده نمیشود و مدت خدمت رسمی ندارند. در زبانهای اروپایی به شبه نظامیان «میلیشیا» میگویند. اصطلاح میلیشیا را در فارسی در معانی نادقیق دیگری نیز به کار بردهاند، برای نمونه،به افرادی که به صورت پاره وقت و یا در زمان نیاز به آن ها با یک سازمان نظامی همکاری میکنند. میلیشیا گفته میشود. میلیشیای مجاهدین، در این مورد به فرزندان اعضای سازمان مجاهدین که عمر خود را یا در عراق و یا در خانه هایی که به صورت نظامی در اروپا اداره میشده است، گذراندهاند اطلاق میگردد. که در سال ۱۳۵۸ تشکیل شد.
میلیشیای قبایل افغان ، روزنامه نیویورک تایمز روز ۲۲ نوامبر ۲۰۰۹ نوشت که دولتهای دو کشور آمریکا و افغانستان میخواهند در مبارزه با طالبان از این نیروها برای تامین صلح بیشتر استفاده نمایند،که وظیفه آن ها دفاع از روستاها و مراقبت از پستهای نگهبانی است. سازمان نظامی راهی است برای سازماندهی نیروهای مسلح کشور به منظور توانمندسازی آن ها در جهت دستیابی به سیاست پدافند ملی. در برخی از کشورها نیروهای شبهنظامی نیز به نیروهای مسلح کشور ضمیمه میشوند. نیروهای مسلحی همچون نیروهای شورشی که جزو نظام یا سازمانهای شبهنظامی نیستند از سازمانهای نظامی رسمی یا مخصوص به خود تقلید میکنند. تشکیلات نظامی مبتنی بر سلسله مراتب است.استفاده از درجه های رسمی در یک ساختار سلسله مراتبی در ارتش روم عمومیت پیدا کرد. در زمان کنونی، کنترل اجرایی، مدیریت و اداره سازمانهای نظامی معمولاً در دولت و از طریق یکی از وزارتخانهها به نام وزارت دفاع یا وزارت جنگ انجام میشود.این وزراتخانه نیز آن دسته از نیروهایی را که مسئول نبرد، پشتیبانی رزمی و پشتیبانی خدماتی یگانها هستند را مدیریت میکند.
گفتار سوم : وضعیت حقوقی شورشیان و شبه نظامیان
حقوق بین الملل برای اینکه شورشیان را مورد حمایت قرار دهد برای آن ها حقوق و تکالیفی را قرار داده لست تا در چهارچوب آن بتوانند به فعالیت خود ادامه دهند و از آنسو در صورت عدم رعایت تکالیف مسئولیت آن ها را به همراه دارد.