دوم. از جانب شارع، نعی نسبت به این اقدام زنان صورت نگرفته باشد تا تعیین شود که اقدام مذبور، ناشی از سهلانگاری در عمل به احکام شریعت مقدس نبوده است.
اگر دو شرط مذبور وجود داشته باشد، سیره حجت است و بر مبنای آن میتوان حکم شارع مبنی بر جواز بازگذاشتن اندام مذکور را به دست آورد.
امراول. اولاً، مدعای مورد نظر، وجوب بازگذاشتن این اعضا نیست، بلکه جوازآن است وثانیاً، پوشش کامل که در برگیرنده این اعضا نیز هست از نظر شرع اسلامی که هر گونه اختلاط زن و مرد را قابل تشویق نمیداند وبرای پیشگیری از مفاسد و زیانهای آن قیودی را وضع کردهاست، امری پسندیده به نظر میرسد.
پس سیره مورد ادعا آن است که زنان آزاد مسلمان در دوران پیامبر وامامان علیهمالسلام در امور مختلف متواتری بر وجود این سیره در کتابهای تاریخ و سیره نبوی به چشم میخورد.
امر دوم. باید اعتراف کرد که این سیره از زمان پیامبر و ائمه اطهار علیمالسلام تا دوران ما، در میان متشرعان استمرار داشته، و نمیتوان گفت وجود این وضعیت، در اثر سهلانگاری مسلمانان در عمل به احکام شرع تحت تأثیر اقوام دیگر، پدید آمده است؛ بلکه به اعتقاد ما، منع نکردن شارع مبنای کشف حکم شرعی در مسئله مذکور است.
و همان گونه که از روایات مذکور در بحث سنت به دست میآید، نه تنها منعی از سوی شارع انجام نگرفته است، بلکه همان طور که در امر اول گذشت، از روایات چنین برمیآید که شارع این مسئله را امضاء و تأیید کردهاست وفقیهان با توجه به ویژگیهای وقایع و پاسخ و پرسشهای مردم از معصومان علیهمالسلام این حقیقت را درمییابند. چنانچه این رفتار، مورد قبول شارع نبود، باید به وضوح و صراحت تمام از آن منع میشد و این منع چندان تکرار میگشت که برای مردم به عنوان نظر شارع مسلم گردد. اما ملاحظه میکنیم که کوچکترین منعی از شارع نسبت به این سیره، در منابع یافت نمیشود و حال آنکه در صورت جلوگیری شارع ارتباط تنگاتنگ موضوع با زندگی عمومی و اهمیت بسیار آن سبب میشد تا این موضع شارع به سرعت میان متشرعان پخش شود. از این رو، به نظر میرسد همین وضعیت، برای یقین یافتن به موافقت شارع با سیره مذکور در میان متشرعان کافی باشد.
بندششم:معافیت های پوششی در زنان [۸۲]
علاوه بر احکام حدود پوشش زنان مسلمان در برابر افراد نامحرم، احکام دیگری نیز وجود دارد که نوعی معافیت را در حدود پوشش بیان میکند. بخشی از معافیتها در پوشش مربوطه به گروه خاصی از بانوان است. از آن جمله پوشش زنان سالمند و نیز کنیزان.
اما بخش دیگر معافیتها، مربوط به حدود پوشش عموم زنان در برابر دیگر افراد است که به مصادیق آن با استناد به آیات و روایات اشاره میکنیم:
حدود پوشش در برابر محارم سببی و نسبی (اعم از شوهر، پدرشوهر، پسر همسر، پدر و بالاتر، پسر شامل نوه پسری یا دختری و پائین تر، برادر پسر برادر و پسر خواهر.)
خداوند در این باره می فرماید: زنان باید زینت خود را آشکار نسازند مگر برای شوهرانشان یا پدرانشان یا پدران شوهرانشان یا پسرانشان یا پسران شوهرانشان یا بردارنشان یا پسران برادرانشان یا پسران خواهرانشان یا زنان همکیششان یا طفیلیان و افراد تابعی که تمایلی به زن ندارند یا کودکانی که از امور جنسی مربوط به زنان ناتوانند.
طبق آنچه که در ادامه آیه بیان شده است، پوشش زنان در برابر چهار گروه از افراد که در حکم محارم هستند نیز از معافیتهائی برخوردار است که عبارتند از: زنان هم کیش و مسلمان، اطفال غیرممیز یا نابالغ، تابعین، یعنی افرادی که یا دیوانه و ابله بوده و نیاز به ولی داشته باشند و از امور جنسی چیزی نفهمند. یا پیرمردانی که به حدی از پیری رسیده اند که نیاز به ولی و سرپرست داشته و دیگر از تمایل و توان جنسی برخوردار نباشند و گروه آخر، مملوکان و بردگان که پوشش زن مسلمان در برابر آن ها ساده تر و آسانتر از دیگر افراد است.
لازم بذکر است زنان غیر از این گروه افراد که نامبرده شد، در برابر غیرمحارم شامل مردان اجنبی و نامحرم، مردان غیراجنبی و نامحرم و زنان غیرمسلمان باید پوشش کامل خود را رعایت کند.
«حدود پوشش در برابر زنان غیرمسلمان»: درباره لزوم رعایت پوشش زنان مسلمان در برابر زنان غیرمسلمان به بیان یک حدیث مستند اکتفا میکنیم: از امام صادق نقل شده است که آن حضرت فرمود: «لاینبغی للمرأه ان تنکشعه بین یدی الیهودیه و النصرانیه فانهن یصفن ذلک لازواجهن» زن مسلمان نباید مقابل زن یهودی و نصرانی خود را برهنه کند زیرا آنان صفات زنان مسلمان را نزد شوهرانشان بیان میکنند.
در باب معافیتهای پوشش باید افزود، میزان معافیتها به شکلی، محدود و معین شده است و لذا زن مسلمان جز در برابر شوهر خود، حق برهنه شدن در برابر دیگر افراد را ندارد و تنها در آشکار نمودن سر و سینه، دست و ساعد و نیز بخشی از پاها اختیار دارد.
گفتار دوم:زیبا شناختی پوشش وحدود خودآرایی از منظر اسلام
پوشش و بهره گیری از لباس به نیاز طبیعی خودآرایی و زیبائی دوستی انسان نیز پاسخ میدهد. تنوع الگوهای پوششی در میان افراد و نیز زیباییها و جذابیتهای به کار رفته در لباسها مؤید این مسئله، میباشد. افراد با توجه به سلایق، انگیزه ها و فرهنگ حاکم بر محیط، در انتخاب شکل، رنگ و جنس لباس مورد علاقه خود اعمال نظر میکنند و با جلوه گری از طریق آن به حس خودآرایی و زیبائی دوستی درونشان پاسخ میدهند. متأسفانه امروزه با زیاده روی در پرداختن به این امر، جنبههای منفی پوشش در قالب تجمل گرائی، مدپرستی و خودنمائی نمود بیشتری یافته است که می توان گفت علت اصلی آن غفلت از خودآرایی درونی و تهذیب نفس است
بند اول:اهمیـت رنـگ پـوشش در اسلام
بنا به تأکید و اهمیتی که اسلام به پوشش دارد لازم می دانم به نگرش اسلام در مورد رنگ پوشش اشارهای داشته باشم. هر چندجهان طبیعت، جلوه ای از ترکیب رنگ های بسیار متنوع و گوناگون اشیا و گیاهان و جانوران است که خداوند رحمان در اختیار انسان قرار داده و استفاده از این نعمت ها را روا دانسته است.اما باید اذعان کرد که اسلام علاوه بردقت پوشش و حجاب زن،توجه ویژه ای بر رنگ آن به طور عموم داشته است.
اسلام در وهله اول در مورد بهره گیری از تمامی رنگ های طبیعی نظر مثبت دارد و حکم به حرمت و یا کراهت استفاده از هیچ رنگی را صادر نکرده است، مگر در موارد ذیل:
۱ـ اگر رنگی مخصوص و یا ترکیبی از دو یا چند رنگ به سبک و فرمی خاص، شعار و علامت دشمنان اسلام و یا گروهی از آنان ـ گرچه در مقطعی از زمان باشد ـ تا وقتی که آن رنگ و یا ترکیب مخصوص به عنوان ویژگی آن گروه است، استفاده از آن جایز نیست.
۲ـ اگرکسی بااستفاده ازرنگ و یاترکیب خاصی ازرنگ ها و علامت ها خود را انگشت نمای دیگران کند و به اصطلاح اقدام به پوشیدن لباس شهرت نماید، دچار عمل حرام شده و بایستی از آن دوری ورزد.