۲-۱- وجه تسمیه حرف :
این قسم از کلمه را حرف نامیده اند ، چون در کلام متمم است و مراد نیست . مانند : مسندالیه و مسند که در جمله مرادند . چنان که در لغت نیز حرف به معنای ظرف آمده است[۴] .
۲-۲- تعریف حرف :
مرادی می گوید : بهترین تعریف برای حرف آن است که بگوییم : حرف کلمه ای است که فی حّد ذاته دلالت بر معنایی نمی کند ، بلکه دلالی آن با غیر خود ( اسم یا فعل یا بین دو اسم یا بین دو فعل و اسم ) ظهور پیدا می کند ، به عبارت دیگر تصور معنای حرف در خود آن نیست ، بلکه به خارج از آن بستگی دارد[۵] .
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
عباس حسن می گوید : اسم بر معنای ذات و فعل بر معنای حدث دلالت می کند ، اما حروف بین ذات وحدت ارتباط برقرار می کند و معنای جدیدی همراه خود می آورند ، از این رو نحویان ، حروف را ادات ربط ، رابط بین اسم و اسم یا فعل و فعل و رابط در کلام نیز نامیده اند[۶] .
۲-۳- نام های دیگر حروف جّر :
حروف جّر را حروف خفض نیز نامند ، و نیز به نام حروف اضافه خوانده شده اند ، زیرا معانی افعال قبل از خود را به اسماء بعد از خود ارتباط می دهند .
کوفیان حروف جّر را حروف صفات نامیدند ، زیرا این حروف صفت برای نکره ما قبل خود واقع می شوند[۷] .
۲-۴- انواع حروف :
حروف در زبان عربی به دو نوع تقسیم می شود :
حروف مبانی : همان حروف هجا یا الفبای عربی می باشد که واژه های سه حرفی وپنج حرفی راکه دارای معنای مستقلی هستند، تشکیل می دهندکه دراین بحث موردنظرما نمی باشد .
حروف معانی : حروفی هستند که در جمله همراه خود ، معانی جدید می آورند و یکی از اقسام سه گانه کلمه می باشد ، که عبارتند از : اسم ، فعل و حرف .
در این رساله ، مورد بحث و تحقیق ، نوع دوم از حروف جّر می باشد .
۲-۵- تعداد حروف جّر :
در مورد تعداد حروف جّر اختلاف نظر وجود دارد:ابن حاجب تعداد آن را ۱۸ لفظ می داند و آن یا حروف جّر محض است ، مانند «منِ ، إلی ، حتّی ، فی ، لام ، باء ، رُبَّ ، واو قسم ، تاء قسم ، یا حرف واسمند ، مانند : عَن ، عَلی ، کاف ، مُذ ، منذ» و یااین که حرف وفعل اند ، مانند:خَلاء ، عَدا ، حاشا[۸] .
ابن هشام تعداد آن را ۱۵ حرف می داند که هفت حرف آن اسم ظاهر و مضمر را مجّرور می کند که عبارتند از : « من ، إلی ، عَن ، علی ، باء ، لام و فی » سه لفظ دیگر آن فقط اسم ظاهر را مجّرور می کند ، مانند : « کاف ، حتی ، واو ، حرف ، تاء » ، لفظ جلاله « الله » و لفظ « رَبّ » را که مضاف به کلمه « الکعبه »و«ی» متکلم باشد مجّرور می سازد ، حرف « کی » نیز « ما »ی استفهامیه را مجّرور می کند،« مُذ و مُنذ » به اسم زمان اختصاص دارند.« رُب » ضمیررا جّرمی دهد[۹] .
عباس حسن و ابن مالک حروف جّر را ، ۲۰ لفظ می دانند که عبارتند از : « مِن ، إلی ، حتی ، خَلاء ، حاشا ، عَدا ، فی ، علی ، مذ ، منذ ، رب ، لام ، کی ، واو ، تاء ، کاف ، باء لَعل ، متی[۱۰] » .
۲-۶- ویژگی های حروف :
حروف مانند اسم و فعل دارای ویژگی هایی است که عبارتند از :
حروف صرف نمی شود .
نیاز به ضمیمه دارد .
مسند و مسندالیه واقع نمی شود .
تثنیه ، جمع و مضاف نمی شود .
حروف تنوین نمی گیرد .
به تنهایی تشکیل جمله نمی دهد .
تمامی حروف مبنی اند .
از وظایف اصلی حروف ، ارتباط میان اجزاء جمله می باشد .
حروف ویژگی های اسم و فعل را نمی پذیرد .
۲-۷- انواع حروف به اعتبار عمل :
حروف به اعتبار عمل به دو دسته تقسیم می شود :
حروف عامل
غیر عامل
عامل آن است که اعراب کلمه بعد از خود را تغییر دهد . به عکس غیرعامل که در اعراب کلمه بعد از خود اثری ندارد .
حروف عامل یا یک عمل انجام می دهند یا دو عمل . حروفی که یک عمل انجام می دهند یا ناصبند ، مانند : نواصب فعل ، ( الّا ) در استثناء و واو ( مع ) بنابر قول بعضی ها ، و یا جّر می دهد ، مانند : حروف جّر و یا جازمند ، مانند : حروف جزم . حروفی که فقط رفع بدهد وجود ندارد . اما نوع دوم از حروف عامل که دو عمل انجام می دهند ، فقط حروف مشّبه بالفعل و حروف شبیه به لیس هستند که نصب و رفع می دهند[۱۱] .
۲-۸- نقش حروف در زبان عربی :
حروف در کلام عربی نقش کاربردی دارد ، اگرچه فی حد نفسه استقلال معنا ندارند ، ولی در کلمات دیگر دلالت بر معنایی می کنند و بیشتر مقاصد سخن عرب بر پایه معانی حروف استوار است . از این رو حروف در کلام عرب کاربرد فراوان دارد و علماء به بررسی جوانب گوناگون آنها پرداخته اند .
مالقی می گوید : ” کاربرد حروف در زبان از اسم و فعل بیشتر است و بیش تر آنها دارای معانی عمیقی هستند و ساختمان کلام بیشتر بر پایه حروف استوار است و حروف در ادای معنای عبارت نقش تعیین کننده دارد[۱۲] ” .
وجه تسمیه حروف جّر : این حروف را حروف جّر نامیده اند ، زیرا فعل یا معنای فعل را به مجّرور خود می کشند ، و یا بدان جهت که اسم بعد از خود را مجّرور می سازند .
تعریف حروف جّر : حروف جّر کلماتی است که برای رسانیدن فعل یا معنای فعل به مجّرور خود وضع شده اند .
۲-۹- حروف جّر از لحاظ اصالت و عدم آن :
حروف جّر از لحاظ اصالت و عدم آن به سه دسته تقسیم می شوند :
حروف جّر اصلی .
حروف جّر زائد .
حروف جّر شبیه به زاید .
حروف جّر اصلی :
عبارتند از : إلی ، حتی ، خلا ، عَدا ، حاشا ، فی ، عن ، علی ، مُذ ، مُنذ ، کی ، واو قسم ، تاء قسم ، متی .
کلام در این مورد از حرف جر بی نیاز نیست ، نه لفظاً و نه معناً . این حروف دارای معنای خاصی بوده و با مجّرورشان احتیاج به متعلّق دارند . متعلّق آنها در کدام فعل یا شبه فعل است ، مانند « إمسَحوا بِرؤوسَکم » ( مائده / ۶ ) . « و اعتصموا بِحَبل الله جَمیعاً »(بقره۱۰۳)
حروف جّر زائد :
عبارتند از : لام ، کاف ، باء و من .