عوامل محیطی (اجتماعی –فرهنگی) عوامل که در پیرامون زندگی انسان هستند میتوانند در بروز یا تشدید پرخاشگری و تخفیف یا تعدیل آن اثر گذار باشند برخی از این عوامل عبارتند از
نقش رسانه های جمعی و گروهی:رسانه های گروهی بویژه تلویزیون است .
۱ – درجه تاثیر پذیری افراد از برنامه های تلویزیون به شرایط اجتماعی اقتصادی و بسیاری از عوامل دیگر بستگی دارد و اثر فیلمهای خشونت آمیز و پرخاشگرانه درمطالعات محققین مورد تأیید قرار گرفته است به نظر میرسد تلویزیون از افرادی که مرتکب جنایت میشوند قهرمان میسازد .بینند گان فکرمی کنند اگر آنها نیز مانند شخصیت های جنایتکارتلویزیون رفتار کنند آن ها هم قهرمان میشوند
۲- مشاهدات اجتماعی ،مشاهده وقایع و اتفاقاتی که در جامعه رخ میدهد مانند در گیری های اجتماعی ،محدودیت های ،تبعیضات بی عدالتی ها … موجب ایجاد خشم و پرخاشگری می شود.
۳- زندگی در ارتفاعات خیلی بلند و تغذیه ناقص و نامناسب .پژوهشهای به عمل آمده در میان سرخ پوستان قبیله کولا که بر پرخاشگرترین انسان ها مشهوراند حاکی از آن است که قبیله به خاطر ـ زندگی در ارتفاعات خیلی بلند،کمبود مواد غذایی و نامناسب است .
ـ جویدن برگ کوکا که محتوی کوکائین ونوع مخدراست دلیل دیگر این موضوع است.
ـ دلیل سوم :هنجار بودن پرخاشگری ،در جامعه ای که ممکن است پرخاشگری یک رفتارهنجار تلقی شود نسبت به جامعه ای که چنین وضعیتی ندارد.(نشریه حمایت)
راه های درمان پرخاشگری
ـ اولین گام این است که نوع پرخاشگری راشناسایی کرد وبعد آن رابه صورت موردی برطرف نمود.
ـ درمورد کودکان چون پرخاشگری یک حالت الگوپذیری دارد باید از همان ابتدا الگوهای مناسب دیگری جز پرخاشگری را به آن آموخت.
ـ اگر پرخاشگری در اثر ناکامی به وجود آمده باشد بایستی افراد را دررسیدن به هدف مطلوب و دوست داشتنی شان کمک کنیم.
ـ در مواردی که علت پرخاشگری اضطراب است باید از نگرانی درونی واضطراب افراد مطلع شویم ورزش کردن برای این افراد بسیار مؤثر است وباعث تخلیه هیجانی آن ها می شود این همان مفهوم پالایش است که در نظریه روان پویشی هم توضیح داده شد.
ـ در کشمکش های درونی بایستی افراد رااز حالت دو گانگی خارج ساخت.
ـ افرادافسرده از خود پرخاشگری شدید ی نشان میدهند در این میان لازم است به این نکته پی برد که اوچه چیز دوست داشتنی رااز دست داده وچگونه می شود مورد از دست رفته را برای او جبران کرد.
ـ بعضی از اختلالات پرخاشگری نیاز به مصرف دارو داردکه در این زمینه حتماً باید به پزشک متخصص مشورت کرد.
ـ چنان که نوع پرخاشگری افراد خصمانه باشد بایستی افراد را از آزار واذیت کردن دور کرد تا مجبور نباشد برای تلافی وانتقام افراد دیگر را اذیت کنند.(نشریات پرخاشگری)
ـ مدل هاوالگوهای پرخاشگری را باید به حداقل رساند برای مثال ساعات فیلم های خشونت آمیز تلویزیونی راباید محدود کرد.(ویندی درایدن ،چگونه خشم خود را فرو بریم).
تفاوت های جنسی پرخاشگری
تغییر پذیری های اجتماعی وفرهنگی پرخاشگری میتواند مبین تفاوت های جنسی باشد چرا که چنین تفاوت هایی آشکارا به یادگیری الگوهای فرهنگی وابسته اند اما فزونی پرخاشگری در افراد مذکر بیشتر است درتمام پژوهش های انجام شده چه در قلمرو های حیوانی ،مردم شناختی بین فرهنگی وتحولی همگی بر این امر تاًکید دارند. (وایت،۱۹۸۳)
با این حال استثناهایی حتی در انواع مختلف حیوانی هم دیده می شود.(ایوریل ،۱۹۸۲ )
تفاوت های بین جنسی وبررسی هایی که در این زمینه فرایند اجتماعی شدن انسان ها انجام شده اند نشان میدهد که تفاوت های جنسی از لحاظ پرخاشگری قطعی نیست.(دادستان).
عـزت نفس [۳]
اگر عزت نفس راهمان سلامت ذهن بدانیم در این صورت باید گفت کمتر موضوعی را می توان یافت که تا این اندازه بررسی درباره آن فوریت داشته باشد شرایط پر آشوب زمانه ما راایجاب میکند که خویشی قدرتمند با شناخت روشن از هویت ،شایستگی وارزش خود داشته باشیم .از بین رفتن حمیت فرهنگی ،نبود سر مشق های ارزشمند وتغییر وتحول سریع و همیشه حاضر در صحنه زندگی ،ما را در مقطع خطر ناکی از تاریخ قرار داده است بی خبر ازماهیت خویشتن ،نه میدانیم کیستیم ونه میتوانیم به خود اعتماد کنیم.ثباتی را که نمی توانیم در دنیا بیابیم باید در وجود خود ایجاب کنیم زندگی با فقدان عزت نفس مارا در شرایط به شدت نا مطلوب قرار میدهد .
عزت نفس یک ماهیت پویا و درونی است نه یک حالت ساکن وقابل لمس که بتوان آن را مستقیماً وبه راحتی مشاهده وارزیابی کرد.(قراچه داغی ،۱۳۷۹)
نیاز به عزت نفس چیزی است که برای عملکرد مؤثر ما ضرورت دارد ما ضرورت دارد ما صرفاً غذا یا آب نمی خواهیم ما به آن ها احتیاج داریم بدون آن ها می میریم ما نیاز تغذیه ای دیگری داریم مانند کلسیم که نقش آن آنقدر مشخص وبدیهی به نظر نمی رسد.عزت نفس چیزی شبیه کلسیم است مثل غذا یا آب نیست اگر کمبود آن شدید باشد نمی میریم اما نمیتوانیم به درستی به وظایف خود عمل کنیم .وقتی میگوئیم عزت نفس مورد نیاز است منظور این است که در فرایند زندگی نقش مؤثر ایفا میکند برای رشد سالم و طبیعی ضروری است – دارای ارزش بقایی است (ناتانین ، ۱۹۹۶)
تعاریف (عزت نفس ):
تاکنون تعاریفی که مورد قبول باشد که مرزبین خود پنداره ،عزت نفس را مشخص میکند ارائه نشده است در این جا تعاریف و تفاوت هایی از هر یک را بیان میکنیم
انسان بخش عمده زندگی را در گرو های اجتماعی می گذراند در مقام عضو خانواده ،همسایه یا عضو یک گروه خاص اجتماعی – اقتصادی ،دینی – قومی یا در مقام یک شهروند و فردی از ملت با دیگر هم نوعان خود در ارتباط واکنش متقابل است حتی زمانی که شخص از عضویت در گروهای اجتماعی آگاه نیست طوری می اندیشد و عمل میکند که دست کم یکی از علت های آن عضویت در گروه است نوع لباس ، نوع و مقدار غذا ،اعتقادات ، ارزشها همگی تحت عضویت در گروه مختلف میباشد(توسلی غلام عباس ، مبانی جامعه شناسی )
عزت نفس یعنی ۱- اعتماد به اینکه قادریم به مشکلات اساسی زندگی بیندیشیم و با آن ها مقابله کنیم (عملکرد خوب) ۲-اعتقاد به اینکه حق داریم خوشحال باشیم احساس ارزشمند بودن کنیم سزاوار آنیم تا خواسته ها و نیاز ها خود را مطرح کنیم و شایستگی آن را داریم که ثمرات تلاشهایمان برخوردار باشیم (احساس خوب )(تعریف از ناتانیل برایزن )امروزه همین عزت نفس که “براندن “کردهاست مورد قبول عام است و در ایالت کالیفرنیا هم رسمیت یافته است .آن گونه عزت نفسی که در کالیفرنیا بر آن تأکید می شود از جنبه احساس خوب آن است که در تعریف براندن آمده است از نظر آن ها احساس خوب به رسمیت شناختن ارزش و اهمیت شخصیتی من و اینکه شخصیتی داشته باشیم که از دید خودم قابل اتکا به نظر برسم و اینکه با دیگرانه مسئولانه رفتار کنم
۳- عزت نفس یعنی فرد باید به خود کفایی دست یابد و خود را از وابستگی نجات دهد و مهمترین هدف افزایش خود آگاهی و خود شناسی فردی است (کارل راجرز، ۱۹۹۸ )