افراد مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوتایپی، بیشتر برای نشانه های اضطراب، افسردگی یا سایر عواطف ملال انگیز همراه با آنان، و کمتر به علت خود ویژگیهای اختلال شخصیت اقدام به درمان می کنند. افراد مبتلا به این اختلال، به ویژه در پاسخ به فشار روانی، ممکن است دچار دوره های روان پریشی گذرا شوند (که از چند دقیقه تا چند ساعت طول می کشد)، اگرچه این دوره ها معمولاً از طول مدت کافی برخوردار نیستند تا یک تشخیص اضافی مانند اختلال روان پریشی کوتاه مدت یا اختلال اسکیزوفرنیفرم را ایجاب نماید. در بعضی از موارد، ممکن است نشانه های روان پریشی آشکار بالینی ظاعر شوند که با ملاکهای اختلال روان پریشی کوتاه مدت، اختلال اسکیزوفرنیفرم، اختلال هذیانی یا اسکیزوفرنیا مطابقت دارند. بیش از نیمی از مبتلایان ممکن است حداقل سابقهای از یک دوره ی افسردگی عمده داشته باشند. ۵۰% – ۳۰% افرادی که چنین تشخیصی روی آنها گذاشته شده است، هنگام بستری شدن در یک مرکز بالینی، تشخیص همزمان اختلال افسردگی عمده نیز برایشان مطرح می شود. این اختلال، همایندی قابل ملاحظهای با اختلالهای شخصیت اسکیزوئید، پارانویایی، اجتنابی و مرزی دارد.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
۲-۶-۳-۳ ویژگی های خاص وابسته به فرهنگ، سن و جنسیت
تحریفهای شناختی و ادراکی را باید در بافت محیط فرهنگی فرد ارزیابی کرد. خصوصیات معین و فراگیر فرهنگی، بویژه مواردی که با باورها و آداب و رسوم مذهبی در ارتباطند، ممکن است از دید ناظر نا آگاه، اسکیزوتایپی به نظر بیایند (مانند جادو کردن[۴۰]، صحبت کردن به زبان عجیب[۴۱]، زندگی پس از مرگ، احضار روح[۴۲]، اندیشه خوانی[۴۳]، حس ششم[۴۴]، چشم زخم[۴۵]، باورهایی جادویی مربوط به تندرستی و بیماری).
اختلال شخصیت اسکیزوتایپی ممکن است ابتدا در کودکی و نوجوانی، با تنهایی، روابط اندک با همسالان، اضطراب اجتماعی، کم آموزی در مدرسه، حساسیت زیاد، ربان و اندیشه های غریب و خیال پردازیهای نامأنوس ظاهر شود. این کودکان ممکن است به نظر «عجیب» و «غیرعادی» بیایند و مورد آزار و اذیت دیگران قرار گیرند (نیکخو ۱۳۸۹، ۱۰۲۲).
۲-۷- اختلال های شخصیت دسته ی ب
۲-۷-۱ اختلال شخصیت ضداجتماعی
۲-۷-۱-۱ ویژگی های تشخیصی
ویژگی اصلی اختلال شخصیت ضداجتماعی، یک الگوی فراگیر از بی اعتنایی و تجاوز به حقوق دیگران است که از کودکی یا اوایل نوجوانی آغاز شده و تا بزرگسالی ادامه می یابد.
این الگو تحت عنوان جامعه ستیزی[۴۶]، اجتماع ستیزی[۴۷] یا اختلال شخصیت غیر اجتماعی[۴۸] نیز نامیده شده است. چون فریبکاری و تقلب، ویژگیهای محوری اختلال شخصیت ضداجتماعی است، بویژه ممکن است تلفیق اطلاعات به دست آمده از ارزیابی نظامدار بالینی با اطلاعات به دست آمده از منابع موثق مفید باشد.
برای اینکه بتوان این تشخیص را مطرح کرد، فرد باید دست کم ۱۸ سال سن (ملاک ب) و سابقهای از چند نشانهی اختلال سلوک را قبل از سن ۱۵ سالگی داشته باشد (ملاک ج). اختلال سلوک یک الگوی مکرر و باثبات از رفتار را دربر می گیرد که در آن به حقوق اساسی دیگران تجاوز میشود یا هنجارهای اجتماعی یا قواعد متناسب با سن زیر پا گداشته می شود. رفتارهای مشخصهی اختلال سلوک در یکی از چهار طبقه ی زیر قرار می گیرند: پرخاشگری نسبت به افراد و حیوانات، تخریب اموال، فریبکاری و دزدی یا تخطی جدی از قوانین.
الگوی رفتار ضداجتماعی تا دوران بزرگسالی نیز تداوم می یابد. افراد مبتلا به اختلال شخصیت ضداجتماعی از هنجارهای اجتماعی و رفتار قانونی پیروی نمی کنند. آنها ممکن است به طور مکرر اعمالی را انجام دهند که زمینهی بازداشت شدن را فراهم می کنند (خواه بازداشت شوند یا بازداشت نشوند) مانند تخریب اموال، اذیت و آزار دیگران، سرقت، یا روی آوردن به مشاغل غیرقانونی. اشخاص مبتلا به این اختلال برای آرزوها، حقوق یا عواطف دیگران احترامی قایل نیستند. آنها اغلب برای کسب منفعت شخصی یا لذت دست به فریبکاری یا تقلب می زنند (برای مثال، برای به دست آوردن پول، بر قراری روابط جنسی یا کسب قدرت). آنها ممکن است به طور مکرر دروغ بگویند، برای خود نام مستعار برگزینند، کلاهبرداری کرده و یا تمارض کنند. ممکن است الگوی از تکانشگری به صورت ناتوانیدر برنامه ریزی قبلی قبلی جلوه گر شود. تصمیمها به صورت آنی و بدون برنامه ریزی، بدون اندیشه، و بدون توجه به پیامدهای آن برای خود و دیگران، گرفته می شوند و این امر ممکن است به تغییر ناگهانی شغل، محل اقامت یا روابط بینجامد. افراد مبتلا به اختلال شخصیت ضداجتماعی بیشتر تحریک پذیر و پرخاشگر بوده و ممکن است به طور مکرر درگیر منازعات فیزیکی شده و مرتکب اعمال خشونت آمیز جسمانی (از جمله مضروب کردن همسر یا کتک زدن بچه) شوند. اعمال پرخاشگرانه ای که برای حمایت از خود و دیگری صورت می گیرند در زمره ی این موارد قرار نمی گیرند. این افراد همچنین نسبت به امنیت خود یا دیگران، بی اعتنایی قابل ملاحظه ای نشان می دهند. این امر ممکن است در رفتار رانندگی آنها ظاهر شد (سرعت غیرمجاز، رانندگی به هنگام مستی، تصادفهای زیاد). این افراد ممکن است به رفتارهای جنسی دست بزنند و یا ماده ای را مصرف کنند که از لحاظ پیامدهای آسیب زا، با خطر زیادی همراه است. آنها ممکن است فرزند خود را مورد غفلت قرار داده و یا در نگهداری وی کوتاهی کنند به طوری که کودک در معرض خطر قرار میگیرد (نیکخو ۱۳۸۹، ۱۰۲۴).
همچنین افراد مبتلا به شخصیت ضداجتماعی همواره و به شدت مسئولیت ناپذیرند. رفتار شغلی غیر مسئولانه ممکن است به رغم وجود فرصتهای شغلی موجود، با دوره های زیاد بیکاری یا رها کردن مشاغل بدون یک نقشه ی واقع بینانه برای به دست آوردن شغل دیگر، مشخص شود. همچنین ممکن است الگویی از بیکاریهای مکرر وجود داشته باشد که با بیماری آنان و یا بیماری افراد خانواده آنان تبیین نمیشود. مسئولیت ناپذیری مالی با اعمالی همچون کوتاهی در پرداخت بدهیها، عدم حمایت منظم از کودک و یا سایر وابستگان مشخص میشود. افراد مبتلا به اختلال شخصیت ضداجتماعی از بابت پیامدهای اعمال خود، پشیمانی چندانی نشان نمیدهند. آنها ممکن است صدمه زدن به دیگران، بدرفتاری با آنها و یا دزدی از یک فرد را با یک دلیل سطحی توجیه کرده و یا اصولاً بیتفاوت باشند (برای مثال، «زندگی پر از بی عدالتی است[۴۹]» ، «خلایق هرچه لایق[۵۰]»، «خواه ناخواه چنین می شد[۵۱]»). این افراد ممکن است قربانیان خود را به دلیل احمق بودن، ناتوانی یا اسیر سرنوشت بودن، سرزنش کنند؛ آنها ممکن است پیامدهای نامطلوب اعمال خود را به حداقل برسانند، یا ممکن است فقط بی تفاوتی کلی نشان دهند. آنها عموماً قادر به جبران و یا اصلاح رفتار خودشان نیستند. آنها ممکن است اعتقاد داشته باشند که «هر کس باید به فکر خودش باشد[۵۲]» و یا اینکه به هیچ وجه نباید زیر بار حرف زور رفت. رفتار ضداجتماعی نباید صرفاً در طی سیر اسکیزوفرنیا یا یک دوره ی منیک رخ دهد (نیکخو ۱۳۸۹، ۱۰۲۷).
۲-۷-۱-۲ ویژگی ها و اختلال های همراه
افراد مبتلا به اختلال شخصیت ضداجتماعی غالباً فاقد همدلی بوده و نسبت به احساسها، حقوق و رنجهای دیگران بی عاطفه و بدگمان هستند و برخورد تحقیر آمیز دارند. آنها ممکن است خودارزیابی[۵۳] کاذب و مغرورانه ای داشته باشند (برای مثال، احساس کنند که کار معمولی در شأن آنها نیست و یا توجه واقع بینانه ای نسبت به مسایل جاری یا آینده ی خود نداشته باشند) و امکان دارد به شدت خودرأی[۵۴]، متکی به خود[۵۵]و یا از خودراضی[۵۶] باشند. آنها ممکن است جاذبهی درو غین و سطحی داشته و کاملاً حراف[۵۷] و دارای قدرت کلامی خوبی باشند (برای مثال، با بهره گرفتن از اصطلاحات فنی یا اصطلاحات تازه، فردی را که با آن مطالب آشنایی ندارد تحت تأثیر قرار می دهند). فقدان همدلی، خودارزیابی کتذب و جاذبهی سطحی و ظاهری، ویژگیهایی هستند که به طور رایج در تعاریف سنتی جامعه ستیزی گنجانده شده و ممکن است به ویژه در تشخیص اختلال شخصیت ضداجتماعی در زندان و یا موقعیتهای پزشکی قانونی که در آنها اعمال جنایی، بزهکارانه یا پرخاشگری احتمالاً غیر اختصاصی هستند، به کار روند. این افراد ممکن است همچنین در روابط جنسی خود غیر مسئولانه و استثمارگر باشند. آنها ممکن است سابقهی روابط جنسی با افراد بسیاری را داشته یاشند و امکان دارد هرگز یک رابطه تک همسری[۵۸]را ادامه ندهند. این افراد ممکن است به عنوان والدین، غیرمسئول باشند که این امر با سوء تغذیه ی کودک، یک بیماری در کودک که از فقدان حداقل امکانات بهداشتی ناشی می شود؛ وابستگی کودک هنگامی که فرد، بیرون از منزل است یا هدر دادن پول مورد نیاز برای ضروریات منزل، مشخص می شود. این افراد ممکن است با بیآبرویی از خدمت نظام اخراج شوند، ممکن است نتوانند خود را اداره کنند، امکان دارد فقیر و یا حتی بی خانمان شوند و یا سالهای زیادی را در مؤسسات کیفری[۵۹] سپری نمایند. افراد مبتلا به اختلال شخصیت ضداجتماعی بیشتر از جمعیت کلی احتمال دارد که به راه های خشونت بار (برای مثال خودکشی، سوانح، دیگرکشی) پیش از موقع بمیرند (نیکخو ۱۳۸۹، ۱۰۲۹).
افراد مبتلا به این اختلال ممکن است همچنین دچار ملال[۶۰] شوندکه شامل شکایتهای مربوط به تنش، ناتوانی در تحمل یکنواختی، و خلق افسرده است. آنها ممکن است به اختلالهای اضطرابی، اختلالهای افسردگی، اختلالهای مرتبط با مواد، اختلال جسمانی کردن، قمار بازی بیمارگون و سایر اختلالهای کنترل تکانه نیز دچار باشند. همچنین افراد مبتلا به اختلال شخصیت ضداجتماعی اغلب دارای آن دسته از ویژگیهای شخصیتی هستند که با ملاکهای سایر اختلالهای شخصیت به ویژه اختلال شخصیت به ویژه اختلال شخصیت مرزی، نمایشی و خودشیفته مطابقت می کنند. احتمال پدیدار شدن اختلال شخصیت ضداجتماعی در زندگی بزرگسالی هنگامی بیشتر می شود که فرد شروع زئدرس اختلال سلوک (قبل از سن ۱۰ سالگی) و اختلال کاستی توجه – بیش فعالی را به طور توأم داشته باشد. بد رفتاری با کودک و یا غفلت از کودک، فرزند پروری بی ثبات یا متغیر یا انظباط والدینی متناقض، ممکن است احتمال تبدیل شدن اختلال سلوک به اختلال شخصیت ضداجتماعی را افزایش دهد.
۲-۷-۱-۳ ویژگی های خاص وابسته به فرهنگ، سن و جنسیت
ظاهراً اختلال شخصیت ضداجتماعی با وضعیتهای اجتماعی – اقتصادی پائین و موقعیتهای شهری ارتباط دارد. در مورد این تشخیص، نگرانیهایی به وجود آمده مبنی بر اینکه این تشخیص ممکن است به اشتباه در مورد افراد و موقعیتهایی به کار رود که در آنها رفتار ضداجتماعی ظاهراً ممکن است بخشی از یک راهبرد محافظتی برای ادامه ی زندگی باشد. در ارزیابی صفات ضداجتماعی، در نظر گرفتن زمینهی اجتماعی و اقتصادی که رفتارها در آن رخ می دهند، برای متخصص بالینی سودمند است.
طبق تعریف، تشخیص شخصیت ضداجتماعی را نمی توان تا قبل از سن ۱۸ سالگی عنوان کرد. اختلال شخصیت ضداجتماعی در مردان شایعتر از زنان است. این احتمال وجود دارد که تشخیص اختلال شخصیت ضداجتماعی در زنان کمتر مطرح شود که علت آن بویژه تأکید بر جنبه های پرخاشگرانه در تعریف اختلال سلوک است (نیکخو ۱۳۸۹، ۱۰۳۰).
۲-۷-۲ اختلال شخصیت مرزی
۲-۷-۲-۱ ویژگی های تشخیصی
ویژگی اصلی اختلال شخصیت مرزی، یک الگوی فراگیر بی ثباتی در روابط بین فردی، خودانگاره[۶۱]، عواطف و تکانشگری بارز است که اوایل بزرگسالی آغاز و در زمینه های گوناگون ظاهر می شود.
افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی، کوششهای بی وقفه ای را برای اجتناب از طرد و رها شدگی[۶۲] خیالی یا واقعی انجام می دهند. ادراک جدایی یا طرد قریب الوقوع و یا فقدان ساختار بیرونی ممکن است به دگرگونیهای عمیقی در خودانگاره، عاطفه، شناخت و رفتار منجر شود. این افراد، حساسیت زیادی به شرایط محیطی دارند. آنها ترسهای شدید مربوط به طرد و رها شدگی و خشم نامناسب راحتی در حین مواجهه با یک جدایی کوتاه مدت واقع گرایانه و یا هنگامی که تغییرات غیرقابل اجتناب در نقشه ها پیش میآید، تجربه می کنند (برای مثال، ناامیدی ناگهانی در واکنش به اعلام پایان وقت جلسهی مصاحبه از جانب متخصص بالینی؛ وحشت یا خشم زیاد هنگامی که فرد مورد نظر آنها چند دقیقه تأخیر دارد و یا اینکه قرار ملاقات را بر هم میزند). این افراد ممکن است بر این باور باشند که «رهاشدگی یا طرد» به طور تلویحی به این معناست که آنها «بد» هستند. این این ترسهای رهاشدگی با عدم تحمل تنهایی و نیاز به بودن با دیگران رابطه دارد. کوششهای بی وقفه ی آنها برای اجتناب از طرد و رهاشدگی، ممکن است شامل اعمال تکانشی همچون آسیب زدن به خود یا رفتارهای انتحاری[۶۳] باشد که به طور جداگانه در ملاک ۵ توصیف شده اند (نیکخو ۱۳۸۹، ۱۰۳۲).
افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی، الگویی از روابط بی ثبات و شدید دارند. آنها ممکن است در ملاقاتهای اول یا دوم، حامیان بالقوه یا دلدادگانی را به صورت ایده آل در ذهن خود مجسم کنند؛ ممکن است مایل باشند وقت زیادی را با یکدیگر سپری کنند، و در اوایل برقراری روابط از جزئیات بسیار خصوصی یکدیگر مطلع گردند. با وجود این آنها ممکن است به سرعت از چنین اندیشه ای منصرف شده و به این نتیجه برسند که از دید دیگران فاقد ارزشند و احساس کنند که طرف مقابل آنها به اندازه ی کافی به فکرشان نبود و بخشنده و شایسته نیست. این افراد می توانند با دیگران همدلی کرده و نسبت به آنها محبت کنند ولی تنها بر اساس این انتظار که در صورت نیاز، طرف مقابل آنها نیز برای برآورده ساختن خواسته های آنان «بخشنده» خواهد بود. این افراد برای تغییر دادن ناگهانی و چشمگیر عقیده ی خود نسبت به دیگرانی که ممکن است به طور متناوب به عنوان حامیان نیکوکار یا تنبیه کننده های بیرحم در نظر گرفته شوند، آمادگی دارند. این دگرگونیها اغلب بازتاب سرخوردگی از یک حامی است که ویژگیهای مهرورزی او به صورت ایدهآل تصور شده و یا طرد و جدایی از جانب او مورد انتظار است.
ممکن است یک اختلال هویت وجود داشته باشد که با خود انگاره یا درک کاملاً بی ثبات از خود مشخص می شود. در خود انگاره دگرگونیهای چشمگیر و ناگهانی وجود دارد که با تغییر هدفها، ارزشها و آرزوهای شغلی مشخص می شود. ممکن است تغییرات ناگهانی در عقاید و نقشه های مربوط به خط مشی شغلی، هویت جنسی، ارزشها و نوع دوستان وجودداشته باشد. این افراد ممکن است به طور ناگهانی نقش خود را از یک متقاضی نیازمند به کمک به یک انتقام جوی عادل[۶۴] بد رفتاریهای گذشته، تغییر دهند. اگر چه آنها معمولاً خودانگارهای دارند که بر بد یا شریر بودن مبتنی است، ولی افراد مبتلا به این اختلال گاهی ممکن است عواطفی داشته باشند که همیشه وجود ندارند. چنین تجربیاتی معمولاً در موقعیتهای تحصیلی نشان دهند.
افراد مبتلا به این اختلال، دست کم در دو زمینه که به صورت بالقوه خود آسیب زننده هستند، تکانشگری نشان می دهند. آنها ممکن است قمار کنند، بدون ملاحظه پول خرج کنند، زیاد غذا بخورند، سوء مصرف مواد و رابطه جنسی ناهنجار داشته باشند یا به گونه ای بی احتیاط رانندگی کنند. افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی، رفتارهای مکرر خودکشی، حرکات بیانگر، تهدید یا رفتار خود آسیبی نشان میدهند. خودکشی کامل در ۱۰%-۸% از این افراد رخ می دهد و اعمال خودآسیبی (برای مثال بریدن یا سوزاندن) و تهدیدها و اقدامهای خودکشی در آنان بسیار شایع است. اقدام مکرر به خودکشی، علت مراجعهی این افراد برای دریافت کمک است . این اعمال خودتخریبی معمولاً با تهدیدهای جدایی یا طرد و یا با انتظاراتی آشکار می شوند که با افزایش مسئولیت پذیری رابطه دارند. آسیب به خود ممکن است در طی تجربه های تجزیهای[۶۵] رخ دهد و اغلب با تایید دوبارهی توانایی احساس بد بودن بر طرف میشود (نیکخو ۱۳۸۹، ۱۰۳۴).
افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی ممکن است بی ثباتی عاطفی را نشان دهند که از واکنش پذیری بارز خلق ناشی می شود (برای مثال، ملال دوره ای شدید، تحریک پذیری یا اضطراب که معمولاً پند ساعت به طول می انجامد و تنها در مورد نادر بیش از چند روز پایدار می ماند). خلق اساساً ملول افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی، اغلب تحت تأثیر دوره های خشم، وحشت زدگی یا ناامیدی قرار می گیرد و به ندرت با دوره های احساس تندرستی یا رضایت همراه است. این دوره ها ممکن است بازتاب واکنش پذیری شدید فرد در برابر عوامل تنش زای بین فردی باشند. افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی، ممکن است به دلیل احساسهای مزمن پوچی دچار ناراحتی باشند.ممکن است همواره در جستجوی انجام کاری برآیند ولی به سرعت از آن خسته می شوند. افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی، اغلب خشم نامناسب و یا شدیدی را از خود نشان می دهند یا در کنترل خشم خود دچار مشکل هستند. آنها ممکن است سخنان به شدت کنایه آمیز، رک گویی همیشگی یا پرخاشگریهای کلامی را از خود نشان دهند. این خشم اغلب زمانی ایجاد می شود که یک حامی یا فرد محبوب مسامحه کار، خوددار، بی توجه یا بی قید به نظر برسد. اغلب به دنبال ابراز خشم احساس شرم و گناه می آید و در آنها احساس شریر بودن را به وجود می آورد. در طی دوره های فشار روانی شدید، ممکن است اندیشه پردازی پارانویایی یا نشانه های تجزیهای (برای مثال، مسخ شخصیت) ظاهر شوند، ولی معمولاً از شدت و یا مدت زمان کافی برخوردار نیستندتا یک تشخیص اضافی را ایجاب کنند. این دوره ها بیشتر در پاسخ به رهاشدگی واقعی یا خیالی رخ می دهند. نشانه ها بیشتر موقتی هستند و از چند دقیقه تا چند ساعت طول می کشند. بر گشت واقعی یا خیالی مهرورزی فرد حامی ممکن است به بر طرف شدن نشانه ها بینجامد (نیکخو ۱۳۸۹، ۱۰۳۴).
۲-۷-۲-۲ ویژگی ها و اختلال های همراه
افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی ممکن است درست در لحظه ای که هدف آنها در حال تحقیق است، یک الگوی خود ناکامی ساز را نشان می دهند (مانند ترک مدرسه درست قبل از فارغ التحصیل شدن، بازگشت شدید به وضعیت بیمارگون بعد از بحث در مورد اینکه درمان تا چه اندازه خوب پیشرفته است، از بین بردن یک رابطه خوب هنگامی که انتظار می رفت ایت رابطه پایدار بماند). بعضی از افراد در طی فشار روانی، نشانه های شبه روان پریشی را (برای مثال،توهمها، تحریفهای تصویر بدنی، افکار عطفی و پدیده های پیش از خواب[۶۶]) از خود نشان میدهند. افراد مبتلا به این اختلال ممکن است در کنار موضوعهای غیرانسانی (مانند یک حیوان خانگی یا اموال بیجان) احساس امنیت بیشتری داشته باشند تا در روابط بین فردی. در افراد مبتلا به این اختلال، بویژه کسانی که همزمان مبتلا به اختلالهای خلقی یا مرتبط با مواد هستند، ممکن است مرگ زودرس ناشی از رفتارهای سوء مصرف عمدی مواد یا کوششهای ناموفق خودکشی باشند. از دست دادنهای مکرر شغل، ترک تحصیل و ازدواجهای ناموفق متداولند. بررفتاری بدنی و جنسی، غفلت، تعارض خصمانه و از دست دادن رود هنگان والدین یا جدایی از جمله موارد شایع در سوابق دوران کودکی افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی است. اختلالهای همایند شایع مربوط به محور I عبارتند از اختلالهای خلقی، اختلالهای مرتبط با مواد، اختلالهای خوردن (بویژه پرخوری عصبی)، اختلال فشار روانی پس آسیبی و اختلال کاستی توجه بیش فعالی. همچنین اختلال شخصیت مرزی غالباً با سایر اختلالهای شخصیت همراه است (نیکخو ۱۳۸۹، ۱۰۳۵).
۲-۷-۲-۳ ویژگی های خاص وایسته به فرهنگ، سن و جنسیت
الگوی رفتاری مشاهده شده در اختلالهای شخصیت مرزی، در بسیاری از مناطق دنیا شناسایی شده است. نوجوانان و جوانانی که مشکلات هویتی دارند (بویژه هنگامی که این مشکلات با مصرف مواد همراهند ) ممکن است به صورت گذرا رفتارهایی را نشان دهند که به اشتباه اختلال شخصیت مرزی تلقی شوند. چنین موقعیتهایی با بی ثباتی هیجانی، مشکلات «وجود[۶۷]»، عدم قطعیت، انتخابهای اضطراب زا، تعارضهای مربوط به جهت گیری جنسی و فشارهای رقابت آمیز اجتماعی در تصمیم گیریهای شغلی مشخص می شوند. اختلال شخصیت مرزی اغلب (تقریباً ۷۵%) در زنان تشخیص داده میشود (نیکخو ۱۳۸۹، ۱۰۳۶).
۲-۷-۳ اختلال شخصیت نمایشی
۲-۷-۳-۱ ویژگی های تشخیصی
ویژگی اصلی اختلال شخصیت نمایشی، رفتار توجه طلبانه و هیجان پذیر مفرط و فراگیر است. این الگو در اوایل بزرگسالی آغاز و در زمینه های گوناگون ظاهر می شود (نیکخو ۱۳۸۹، ۱۰۳۹).
افراد مبتلا به اختلال شخصیت نمایشی، هرگاه مرکز توجه دیگران نباشند احساس ناراحتی یا عدم قدردانی میکنند. آنها اغلب با شور و نشاط زیاد و چشمگیر مایلند توجه دیگران را به خود جلب کنند و ممکن است با اشتیاق، گشاده رویی ظاهری یا عشوه گری، آشنایان جدید را شیفته ی خود سازند. اگرچه، وقتی این افراد پیوسته خواهان توجه باشند، این ویژگیها وضوح کمتری می یابند. آنها در میهمانیها به هر قیمتی که شده نقش «گل سر سبد مجلس» را بازی می کنند. هرگاه مورد توجه قرار نگیرند، ممکن است برای جلب توجه دیگران، کار برجستهای انجام دهند (برای مثال، داستانهایی بسازند و یا صحنه ای را خاق کنند). این نیاز اغلب در رفتارشان با متخصص بالینی نیز آشکار میشود (برای مثال، چاپلوسی، آوردن هدایا، ارائه ی توصیفهای مهیجی از نشانه های جسمانی و روانی که هر جلسه با نشانه های جدیدی جایگزین میشوند).
قیافهی ظاهری و رفتار افراد مبتلا به این اختلال، اغلب از لحاظ جنسی به طور نامناسبی تحریک آمیز یا اغوا کننده است. این رفتار نه تنها معطوف افرادی است که او به آنها علاقهی جنسی یا عاشقانه دارد، بلکه در طیف گستردهای از روابط اجتماعی، شغلی و حرفهای نیز به گونه ای رخ میدهد که فراسوی رفتار مناسب برای بافت اجتماعی است. بیان هیجانی آنان ممکن است سطحی باشد و به سرعت تغییر کندی. افراد مبتلا به این اختلال همواره از ظاهر جسمانی خود برای جلب توجه دیگران استفاده میکنندی. آنها به شدت علاقمند یه تحت تأثیر قرار دادن دیگران توسط ظاهر خود هستند و زمان، انرژی و پول زیادی را صرف خرید لباس و آراستن خود میکنند. آنها ممکن است به تعارفها و تمجیدهای مربوط به قیافهی ظاهری توجه زیادی داشته باشند و به سرعت و با شدت نسبت به انتقاد از سرو وضع خود واکنش نشان دهند و یا با یک عکس که آنها را خوشایند نشان نمیدهد، ناراحت شوند (نیکخو ۱۳۸۹، ۱۰۴۰).
سبک گفتاری این افراد به شدت تأثیر گذار و فاقد جزئیات استی. عقاید تند یا افراطی با فراست شگرفی بیان می شوند ولی دلایل زیر بنایی معمولاً مبهم و گنگ هستند و حقایق و نگات تأییدکننده وجود ندارند. برای مثال، یک فرد مبتلا به اختلال شخصیت نمایشی، ممکن است معتقد باشد که شخص معینی، یک انسان شگفت آور است، ولی با اینحال قادر نیست که نمونه های خاصی از ویژگیهای خوب او را برای تأیید نظر خود ارائه دهد. افراد مبتلا به این اختلال با خودنمایی[۶۸]، تظاهر[۶۹] و بیان افراطی هیجان مشخص میشوند. آنها ممکن است با ابزار علنی و افراطی هیجانهای خود باعث ناراحتی دوستان یا آشنایان شوند (برای مثال، در آغوش گرفتن آشنایان دور با شور و شوق افراطی، گریهی غیر قابل کنترل در موقعیتهای احساسی جزئی، یا قشقرق بازی). با وجود این اغلب به نظر می رسد که هیجانهای آنان چنان به سرعت تغییر می کنند که عمیقاً قابل احساس نیستند به همین دلیل ممکن است دیگران آنان چنان به سرعت تغییر می کنند که عمیقاً قابل احساس نیستند به همین دلیل ممکن است دیگران آنان را به وانمود کردن این احساسا متهم سازند (نیکخو ۱۳۸۹، ۱۰۴۰).
افراد مبتلا به اختلال شخصیت نمایشی بسیار تلقین پذیرندی. عقاید و احساسهای آنها به سادگی تحت تأثیر دیگران و هوسهایگذرانی خودشان قرار می گیرد. آنها به ویژه از نظر اعتماد کردن به افراد صاحب قدرت، ممکن است بسیار زودباور یا ساده لوح باشند و عقیده داشته باشند که این افراد به صورت معجزه آسایی قادرند مشکلات آنها را حل کنند. این افراد میل دارند تا به دیگران شک کنند و به سرعت مجاب شوند. افراد مبتلا به این اختلال، اغلب روابط را صمیمانه تر از آنچه واقعاً هست در نظر می گیرند و تقریباً هر آشنایی را با «عزیزم» یا «دوست عزیزم» خطاب می کنند و پزشکانی را که تنها یک بار و یا دوبار و آنهم تحت شرایط حرفهای ملاقات کرده اند، با اسامی کوچک مورد خطاب قرار میدهندی. در این گونه افراد، خیالپردازیهای عشقی شایع است.
۲-۷-۳-۲ ویژگی ها و اختلال های همراه
افراد مبتلا به اختلا شخصیت نمایشی ممکن است برای رشیدن به صمیمیت هیجانی در روابط عاشقانه یا جنسی خود مشکل داشته باشند. آنها اغلب در روابط خود با دیگران بدون اینکه آگاه باشند، نقش بازی می کنند (برای مثال، نقش « قربانی » یا « شاهزاده خانم »[۷۰]). آنها ممکن است از یک سو با فریبکاری یا گمراهسازی هیجانی شریک جنسی خود را کنترل کنند، در حالی که از سوی دیگر وابستگی چشمگیری را نسبت به آنها نشان می دهند. افراد مبتلا به این اختلال، اغلب با دوستان همجنس خود روابط مختلفی دارند، زیرا روش بین فردی آنان از نظر جنسی برانگیزاننده بوده و ممکن است برای روابط دوستانهی آنها تهدید کننده به نظر برسد.
همچنین ممکن است به واسطهی خواسته های مربوط به توجه مداوم ، باعث بیزاری دوستان خود شوند. هرگاه مرکز توجه نباشند، بیشتر افسرده و پریشان میشوند. آنها ممکن است خواهان تازگی، تحریک و هیجان باشند و از انجام کارهای معمولی خود، کسل شوند. این افراد اغلب در موقعیتهایی که موجب به تأخیر افتادن پاداش میشوند، احساس ناکامی کرده و یا قادر به تحمل آنها نیستند و اغلب اعمالشان معطوف به کسب رضامندی فوری است. اگر چه اغلب یک شغل یا طرح کاری را با شور و اشتیاق فراوان آغاز می کنند، ولی علاقهشان ممکن است به سرعت کاهش یابد. روابط طولانی مدت ممکن است برای رسیدن به برانگیختگی ناشی از روابط جدید مورد غفلت قرار گیرند.
خطر واقعی خودکشی این افراد مشخص نیست، ولی تجربه های بالینی نشان می دهند که افراد مبتلا به این اختلال برای جلب توجه، در معرض خطر زیاد ژست ها و تهدیدهای خودکشی هستند. اختلال شخصیت نمایشی به میزان بیشتر با اختلال جسمانی کردن، اختلال تبذیلی و اختلال افسردگی عمده همراه است. معمولاً، اختلال شخصیت مرزی، خودشیفته، ضداجتماعی و وابسطه همراه با این اختلال، ظاهر میشوند (نیکخو ۱۳۸۹، ۱۰۴۱).
۲-۷-۳-۳ ویژگی های خاص وابسته به فرهنگ، سن و جنسیت
هنجارهای مربوط به رفتار بین فردی ، ظاهر شخصی و ابراز هیجانی در فرهنگهای مختلف، در گروه های سنی و در دو جنس تا اندازه ی زیادی با هم تفاوت دارند. قبل از توجه کردن به صفات گوناگون (برای مثال، هیجان پذیری، عشوه گری، سبک بین فردی نمایشی، نوجویی، جامعه پذیری، فریبندگی، تأثیر پذیری، و گرایش به جسمانی کردن) که مؤید اختلال شخصیت نمایشی است، ارزیابی اینکه آیا این موارد از لحاظ بالینی، آسیب یا پریشانی زیادی را به وجود می آورند یا خیر، مهم است. در موقعیتهای بالینی، این اختلال در زنان بیشتر تشخیص داده می شود؛ ولی، این نسبت جنسی به طور معنی دار متفاوت ازنسبت جنسی زنان در موقعیتهای بالینی دیگر نیست. در مقابل، دسته ای از مطالعات که سنجشهای ساخت دار را به کار برده اند، میزانهای شیوع مشابهی را در میان زنان و مردان گزارش کرده اند. بیان رفتاری اختلال شخصیت نمایشی ممکن است به شیوهای لباس بپوشد و رفتار کند که اغلب ابرمرد[۷۱] به نظر برسد و امکان دارد با لاف زدن در مورد مهارتهای ورزشی بخواهد مرکز توجه باشد، در حالی که یک زن ممکن است لباسهای کاملاً زنانه را انتخاب کند و در این باره صحبت کند که چقدر معلم رقص خود را تحت تأثیر قرار داده است (نیکخو ۱۳۸۹، ۱۰۴۲).
۲-۷-۴ اختلال شخصیت خودشیفته
۲-۷-۴-۱ ویژگی های تشخیصی
ویژگی اصلی اختلال شخصیت خودشیفته، الگوی فراگیر بزرگ منشی، نیاز به تحسین و فقدان همدلی است که از اوایل بزرگسالی آغاز و در زمینه های گوناگون ظاهر می شود. . (نیکخو،۱۰۴۴:۱۳۸۹)
افراد مبتلا به این اختلال، یک حس بزرگ منشی مبنی بر مهم بودن دارند. آنها به طور معمول توانائیهای خود را بیش از اندازه برآورده می کنند و مهارتهای خود را بزرگ جلوه میدهند، اغلب مغرور و پرمدعا به نظر میرسند و با شادمانی تصور می کنند که دیگران ارزش همانندی را برای کوششهای آنان قایلند و هرگاه تمجیدی را که فکر می کنند سطاوار آنند دریافت نکنند، ممکن است شگفت زده شوند. اغلب در قضاوتهای مغرورانه از مهارتهای خود، مهارتهای دیگران را به طور ضمنی کمتر از اندازه برآورد می کنند ( بی ارزش کردن ). آنها اغلب با خیالپردازیهای مربوط به موفقیت نامحدود، قدرت، استعداد برجسته، زیبایی یا عشق آرمانی اشتغال ذهنی دارند. آنها ممکن است درباره ی تحسین و امتیازی که مدتهاست «به تأخیر افتاده» ، اشتغال ذهنی داشته باشند و خودشان را به گونه ای دلخواه با افراد مشهور یا ممتاز مقایسه کنند.
افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته معتقدند که برتر، استثنایی یا بی همتا هستند و از دیگران انتظار دارند که آنها را به همین صورت در نظر بگیرند. ممکن است احساس کنند که تنها افراد استثنایی و یا از طبقه ی اجتماعی بالا می توانند آنها را درک کنند و فقط باید با اینگونه اشخاص ارتباط داشته باشند و ممکن است ویژگیهایی چون «بی همتا»، «کامل» و یا «سرآمد» را به اشخاصی که با آنها ارتباط دارند، نسبت دهند. افراد مبتلا به این اختلال معتقدند که نیازهایشان استثنایی و فراسوی بینش افراد معمولی است. عزت نفس این افراد با نسبت دادن ارزش آرمانی به کسانی که با آنها در رابطه هستند، افزایش می یابد (یعنی بازتاب آیینه وار از خودشان). آنها احتمالاً در ارتباط داشتن با اشخاص «سطح بالا» (دکتر، وکیل، آرایشگر، استاد) و به عضویت در آمدن در «بهترین» مؤسسات پافشاری می کنند ولی ممکن است برای اعتبار افرادی که آنها را مأیوس می کنند، ارزشی قایل نشوند (نیکخو ۱۳۸۹، ۱۰۴۵).
افراد مبتلا به این اختلال معمولاً به تحسین زیادی نیاز دارند. عزت نفس آنها تقریباً به طور ثابتی بسیار شکننده است. آنها ممکن است نسبت به اینکه تا چه اندازه کارها را خوب انجام می دهند و تا چه اندازه توسط دیگران مورد احترام قرار می گیرند، اشتغال ذهنی داشته باشند. این امر اغلب به شکل نیاز به توجه و تحسین دایمی ظاهر می شود. ممکن است انتظار داشته باشند که با هیاهوی بسیار از آنها استقبال به عمل بیاید و هرگاه دیگران به دارائیهای آنهاغبطه نخورند متعجب می شوند. آنها ممکن است با جاذبه و فریبندگی زیاد همواره در جستجوی تحسین و ستایش باشند. در انتظار غیر منطقی این افراد از رفتار بسیار خوب دیگران، یک حس استحقاق داشتن وجود دارد. آنها انتظار دارند نیازمندیهایشان بر آورده شوند در غیر این صورت متحیر و یا خشمگین می شوند. برای مثال، ممکن است فکر کنند که مجبور نیستند در صف بایستند و حق تقدم آنها چنان مهم است که دیگران باید نوبت خودشان را به آنها بدهند و بنابراین هرگاه دیگران در «کارهای خیلی مهم آنها» همکاری نکنن، عصبانی خواهند شد. این احساس محق بودن همراه با فقدان حساسیت نسبت به خواسته ها و نیازهای دیگران ممکن است به بهره کشی هشیارانه یا ناخواسته از دیگران منجرگردد. آنها انتظار دارند هر آن چه را که می خواهند و یا احساس می کنند که نیاز دارند، به دست آورند، قطع نظر از اینکه این امر چه معنایی برای دیگران دارد. برای مثال، این افراد انتظار دارند دیگران برای آنها از خود گذشتگی زیادی انجام دهند و ممکن است بدون توجه به تأثیری که این امر برزندگی دیگران می گذارد، کارهای زیادی را به عهده ی آنان بگذارند. آنها به شرطی مایل به برقراری روابط دوستانه یا عاشقانه هستند که به نطرشان شخص مورد نظر وسیله ای برای رسیدن به هدفهایشان باشد و یا عزت نفس آنها را تقویت کند. این افراد اغلب امتیازهای ویژه یا منابع زیادی را غصب می کنند چون معتقدند که به علت «استثنایی بودن» شایستگی آنهارا دارند.