در این تحقیق متغیر انگیزش از دیدگاه آمابیل (۲۰۰۱) شامل ۲۹سوال است که از طریق پرسشنامه سنجیده می شود. نمرهای که آزمودنیها در مقیاس لیکرت به این پرسشنامه می دهند وضعیت متغیر انگیزش را مشخص می کند.
فصل دوم
ادبیات و پیشینه تحقیق
۲-۱ مقدمه
تمام ملتها به تعلیم و تربیت به عنوان نهادی ارزشمند می نگرد. و می کوشند تا دامنه های سرمایه گذاری را در این نهاد بویژه در بخش آموزش و پرورش توسعه و گسترش دهند. در واقع این نهاد معرف ویژه ی سرمایه گذاری در منابع انسانی است ( میچل، ۱۹۸۷[۱۰] ).
انگیزه کارکنان از جمله مباحثی است که در جهان مدیریت نظری و عملی امروز، بخش قابل توجهی از وقت، بودجه و توجه صاحب نظران و مدیران را به خود اختصاص می دهد. خلاقیت مدیران یک سازمان، از عواملی است که در ارتقای سطح انگیزه کارکنان نقش مؤثری ایفا می نماید ( سادات، ۱۳۸۷).
خلاقیت از مهم ترین اهداف آموزش و پرورش و جزء مهم ترین رسالت سازمان های آموزشی است، در توسعه و تقویت خلاقیت در سازمان های آموزشی، بیش از همه عامل مدیریت خلاق و نوآور، مؤثر و اثرگذار است؛ زیرا نگرش و اعتقاد مدیران آموزشی به خلاقیت و نوجویی در خود و سازمان می تواند محیط آموزشی را به کانون تغییرات مبدل سازد، بنابراین اگر مدیران مدارس در کنار مهارت های مدیریتی از خلاقیت نیز برخوردار باشند زمینه های ایجاد انگیزه را در کارکنان و رشد خلاقیت در آموزشگاه فراهم می آید. نیاز به افراد خلاق و نوآور در آموزش و پرورش و دیگر مراکز علمی آموزشی، اهمیتی دوچندان دارد چرا که این مراکز نقش بسیار مهمی را از لحاظ تعلیم و تربیت نیروی انسانی متعهد و متخصص برای کلیه سازمان ها و ادارات به عهده دارند ( شاتوک،۲۰۰۸[۱۱] ).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۲-۲ خلاقیت
۲-۲-۱ تغییرات محیطی، مدارس و خلاقیت
تداوم حیات مدارس (سازمان ها) به قدرت بازسازی آنها بستگی دارد؛ این بازسازی از طریق هماهنگ کردن اهداف با وضعیت روز ، و اصلاح و بهبود روشهای تحقق این اهداف انجام میشود؛ مدارس (سازمان) در مسیر تطبیق خود با تغییرات ، ناگزیر از تقویت فراگردهای نوآوری و خلاقیت است، زیرا به مرور زمان، سازمانهای غیر خلاق از دور خارج میشوند یا مجبور میشوند سیستم خود را اصلاح کنند. در واقع، بروز تغییرات محیطی و اثر آن بر واحدهای تجاری و صنعتی، ضرورت ایجاد تغییر در آنها را اجتناب ناپذیر میسازد. این تغییر ممکن است در کیفیت خدمات، فن آوری؛ ساختار، فراگرد، روابط کارکنان، یا هر قسمت دیگر سازمان رخ دهد. در دهه های اخیر سرعت تغییرات محیطی به نحو شگفت آوری افزایش یافته است. بعلاوه ، امروزه به ضرورت پیشبینی نیازها و راههای رفع آنها تأکید بیشتری میشود؛ زیرا سازمانها مجبورند که یا خود را برای ایجاد چنین تغییراتی آماده سازند یا خطر مواجهه با بحرانهای احتمالی را بپذیرند.(رضائیان، ۱۳۸۳).
تاکنون عوامل کلیدی موفقیت مدارس توسط محققین در مدارس در شرایط متفاوتی مورد بررسی قرار گرفته، در مدارس، به خصوص در عصر حاضر ایجاد فرهنگ و ایجاد انگیزه در کارمندان برای آموزش فرزندان این مرز و بوم و در نتیجه تغییر رفتار کارکنان مورد نظر، یکی از مهمترین کارهای مدیران این است؛ علاقمند به ماندن و ادامه فعالیت در سازمان هستند. آنچه که در دنیای امروز باعث موفقیت و دوام سازمان میشود استفاده از نیروی خلاقیت در سازمان است که میتواند سازمان را در پیشبرد سیاستها و اهداف خود نگه دارد.
یکی از مسایلی که از دیرباز ذهن اندیشمندان، روانشناسان، دانشمندان علوم انسانی و سازمانی را به خود مشغول نموده و همه معتقدند که میتواند تاثیر عمدهای در روند فعالیتی سازمانها به سمت توسعه و پیشرفت داشته باشد، رشد و پرورش خلاقیت و ابتکار عمل در بین افراد خصوصا مدیران سازمانها میباشد. جوامعی که بتوانند خلاقیت را در سازمانها احیاء و شکوفا سازند، میتوان رشد و شکوفایی را برای آنها انتظار داشت و بر عکس به هر میزان که خلاقیت، پرورش نیابد رکود علمی، و فرهنگی را باید برای آنها متصور شد ( رضائیان، ۱۳۸۳).
رشد، موفقیت و شکست سازمان ها، نتیجۀ تصمیمات مدیران آن سازمان هاست. در یک سازمان، مدیران عامل ایجاد انگیزه در کارکنان می باشند و کیفیت این انگیزه، تعیین کننده موفقیت سازمان جهت دستیابی به اهداف سازمانی است. مدیران بدون خلاقیت در ایجاد انگیزه کارکنان نمی تواند به تغییرات محیطی پاسخگو باشد. در نتیجه سازمان به صورت مجموعه ای از افراد که هدفهای خاص خود را دنبال می کنند، در می آید. نقش مدیریت در سازمان هایی که خلاقیت و نوآوری از ضروریات و عامل اصلی آن به شمار میرود، بسیار مهم و حساس است زیرا مدیر میتواند توانایی و استعداد خلاقیت را در افراد ایجاد، ترویج و تشویق کند و رفتار و عملکرد آنها میتواند مانع این امر حیاتی شود. هنر مدیر خلاق، عبارت است از: استفاده از خلاقیت دیگران و پیدا کردن ذهن های خلاق مدیر خلاق باید فضایی بیافریند که خود بتواند خلاق باشد و افراد سازمان را نیز برای خلاقیت تحریک کند (حقایق، ۱۳۸۰).
در آموزش و پرورش مدیریت مدرسه را مهم ترین عامل تغییر و نوآوری در امر آموزش وپرورش میدانند، زیرا امر تدریس و یادگیری که محور تمامی فعالیت های آموزش و پرورش است به گونه عمده در مدرسه صورت می گیرد ( نیکنامی، ۱۳۷۰).
به دلیل مزایایی که خلاقیت در سطوح فردی و اجتماعی دارد نیازمند تحقیقات وسیعی به منظور شناخت عوامل مؤثر بر خلاقیت و بالا بردن مهارت های خلاق هستیم تا به این وسیله امکان تقویت خلاقیت مدارس و دیگر سازمان های نیازمند خلاقیت فراهم گردد (رنکو، ۲۰۰۷[۱۲]). تحقیقات پیشین عموما تأکید داشتند خلاقیت به افراد خاصی تعلق داشته و نمی توان بر خصوصیاتی که افراد خلاق را از بقیه متمایز می کند، تأثیری گذاشت. اما با گذشت زمان پژوهشگران پی بردند ویژگی هایی که باعث بروز خلاقیت می شود در همه ی افراد به چشم می خورد (گرابنر، ۲۰۰۷[۱۳] ).
۲-۲-۲خاستگاه خلاقیت
یکی از مهمترین سوالاتی که میتوان در زمینه خلاقیت مطرح نمود این است که خاستگاه یا منشاء و نقطه آغازین خلاقیت چیست؟
مفهوم خلاقیت بر محور مهمترین منابع و خاستگاههای آن شامل: اطلاعات ذهنی، اطلاعات حسی، تعارض، افراد سالم و محیط مساعد، داشتههای ژنتیکی، معصومیت، اشتباه، اتفاق، دانسته های گذشته، وقایع غیرمنتظره، ناسازگاری، نیازهای فرایند، تغییر در صنعت، تغییر در بازار، تغییرات جمعیتی، تغییر در ادراک، و تکوین دانش جدید مورد بررسی قرار میگیرد(صادقی مال امیری، ۱۳۸۶)
خلاقیت میل ذاتی است که در وجود انسانها به ودیعه گذاشته شده است و انسان مظهر خلاقیت الهی است(مطهری،۱۳۷۲). خلاقیت برای همه عرصه های زندگی و سلامت فکر و روح انسان حیاتی است. اگر افراد گرفتار نظمی تکراری و مکانیکی شوند، نابود خواهند شد. این یکی از تهدیدهایی است که تمدنها به آن دچار می شوند. بیشتر تمدنهایی که از بین رفتهاند، نه فقط به دلیل تهدیدهای خارجی ، بلکه عمدتاً به واسطه تکرار مکررات و افول خلاقیت از میان رفتهاند. با اطمینان میتوان ادعا کرد که هیچکدام از معضلات پیچیده بشری در هیچجا و هیچ زمانی قابل رفع نخواهد بود؛ مگر اینکه افرادی باشند که بتوانند با نهاد پیوسته در حال بسط و توسعه واقعیتهای پیشرو، خلاقانه رفتار کنند. در حقیقت پایه و اساس جوامع توسعه یافته خلاقیت است. این جوامع نه تنها با بهره گرفتن از خلاقیت مسائل خود را شناسایی می کنند، بلکه راه حل این مسائل را نیز از طریق خلاقیت میجویند. غلی رغم سابقه طولانی خلاقیت در حیات بشری ، سازمانها در سالهای اخیر، به واسطه سرعت شگرف تغییرات تکنولوژی، رقابت جهانی و عدم اطمینان اقتصادی کشف کرده اند که منبع کلیدی و مستمر مزیت رقابتی و بقاء خلاقیت است (شالی، ۲۰۰۴-گلسون، ۲۰۰۲[۱۴]۱).
میتوان تمامی منابع و خاستگاههای خلاقیت را بر اساس دو جنبه طبقه بندی کرد. یکی بر اساس نظر اندیشمندان؛ بدین صورت که اندیشمندانی نظیر فروید خاستگاه خلاقیت را در درون افراد میدانند. در مقابل، اندیشمندانی نظیر، کمپل، سیمنتون، ویزبرگ و دراکر خاستگاه خلاقیت را بیرون از انسان میدانند و دانشمندانی چون گیلفورد، روانشناسان انسانگرا و دبونو خاستگاه خلاقیت راهم درون انسان و هم بیرون از انسان میدانند. دوم بر اساس منابع و خاستگاه خلاقیت؛ بدین معنی که بعضی از خاستگاههای خلاقیت، فردی بوده و بعضی از آنها محیطی میباشند. صرف نظر از این که منبع خلاقیت، فردی یا محیطی یا ترکیبی از هر دو باشند، عمده منابع خصوصاً منابع مورد نظر دراکر بیانگر نوعی نیاز بوده که در قالب یک مسئله ظهور میکنند (صادقی مال امیری، ۱۳۸۶).
۲-۲-۳ نقش انگیزش در خلاقیت
انسان همواره نیازهای گوناگونی دارد که ممکن است نسبت به آنها آگاهی داشته باشد یا نداشته باشد. این نیازها در افراد گوناگون متفاوت هستند و حتی در یک فرد خاص نیز از زمانی به زمان دیگر فرق میکند نیازهای انسان را می توان به دو دسته بزرگ “نیازهای اولیه” و “نیازهای ثانویه” طبقه بندی کرد. نیازهای اولیه مانند نیاز به آب، هوا، غذا، سرپناه و … عمدتا ماهیتی زیستی و فیزیولوژیکی دارند. خصوصیت و ویژگی اصلی این نیازها، محدود بودن آنهاست، یعنی با مصرف مقداری آب یا غذا نیاز به گرسنگی و تشنگی برطرف می شود. نیازهای ثانویه که ماهیتی اجتماعی– روانی دارند، سرشتی نامحدود و بی انتها دارند. مانند نیاز به وابستگی، تعلق، قدرت، دانش، شهرت، موفقیت، عزت نفس و … که در افراد مختلف تفاوت های بیشتری نسبت به نیازهای اولیه دارد. هر یک از این نیازها سرچشمه و موجب «انگیزش » در درون انسان میشود. “انگیزه” نیرویی است که موجب گرایش و حرکت فرد به سوی موضوع یا شیء یا هدف خاصی می شود و “انگیزش” حالتی درونی است که سبب می شود انسان به طریقی رفتار کند تا از تحقق هدفی اطمینان یابد.
وقتی شخصی نیازی را حس می کند انگیزه ای درونش در جهت ارضا و تأمین این نیاز به وجود می آید. نیاز، تنش به وجود می آورد و تنش موجب پدید آمدن علاقه و تلاش و کوشش می شود، تلاش و جدیت، رضایت را به همراه دارد و زمانی که نیاز به شکل مطلوب برآورده می شود از شدت تنش کاهش میابد، ولی چنانچه نتیجه تلاش و کوشش به ارضای نیاز نینجامد و نیاز ادامه یابد، بازهم تنش به وجود آمده و در نتیجه چند حالت پیش می آید، فرد یا تلاشهایش را تکرار می کند یا جهت آن را تغییر می دهد و یا نیاز دیگری جایگزین می نماید.
برای نمونه اگر فردی که انگیزه اش از تلاش، ترفیع شغل باشد، چنانچه نیاز خود را تأمین نکند و جایگاه شغلی وی تغییری نکند، ممکن است رفتار پرخاشگرانه و نامطلوب از او سر بزند و این رفتارها را جایگزین تلاش کند. بنابراین شناخت نیازها و انگیزه ها و نحوه ایجاد انگیزش در کارکنان سازمان از اهمیت بالایی برخوردار است.
انگیزه نیز به دو نوع اصلی « انگیزه درونی » و «انگیزه بیرونی » طبقه بندی می شوند.
در انگیزه درونی، گرایش فرد به یک موضوع به صورت خودجوش و درونی است. چنین انگیزه ای با پاداش، هدیه، پول، اجبار، انتظار، و توقع دیگران به وجود نمی آید، بلکه عشق و علاقه فرد است که او را به سوی فعالیت می کشاند. در انگیزه بیرونی، میل و اراده ی فرد نیست که او را به سوی تکلیف یا فعالیت می کشاند، بلکه اجبار، پاداش و تشویق است که فرد را وسوسه می کند.
خلاقیت و آفرینندگی که در یک تعریف کلی به معنای «توانایی پدید آوردن فکر و اندیشه نو » است، در وجود انسان به صورت فطری وجود دارد، و ارتباط و وابستگی زیادی با انگیزه دارد. صاحب نظران خلاقیت معتقدند، انگیزه عامل مهمی در بروز شکوفایی خلاقیت است. برای مثال چنانچه فرد خلاق سرشار از انرژی نباشد و یا زحمات و سختی های کار را نپذیرد شاید هیچ گاه ایده خلاق او تحقق نیابد.
در حقیقت، بسیاری از تلاش های فکری و آثاری که توسط افراد تولید می شوند به انگیزه خلاق نیازمندند. اغراق نیست اگر انگیزه خلاق را «فرا انگیزه » بنامیم، زیرا بسیار فراتر و والاتر از حد طبیعی و متعارف انگیزه در انسان ها عمل می کند. افراد عادی انگیزه متوسط دارند و انگیزه آنها تحت فشارها، حالت ها و شرایط اجتماعی و محیطی، تضعیف شده و افت میکند اما در افراد خلاق این انگیزه فراتر از متوسط است. بنابراین “انگیزه” شور و شوق برای تلاش مضاعف در آن ها به وجود می آورد.
انگیزه درونی در خلاقیت حرف اول را میزند و جایگاه مهمی دارد ولی در عین حال خلاقیت به انگیزه بیرونی نیز نیاز دارد. ایده ی خلاق باید از طریق اراده قوی و انگیزه ای خودجوش به محصولی بینجامد و اتفاقا توسط دیگران نیز مورد پذیرش و حتی تحسین و تشویق قرار بگیرد. چیزی که در سازمان ها و شرکت های ژاپنی به وفور مشاهده می شود و کارکنان به درجه ای از تعلق سازمانی رسیده اند که انگیزه مشارکت آن ها درونی است و این کارکنان به بخشی از سازمان تبدیل شده اند، یعنی اشخاص با ارزشی که وجودشان برای موفقیت سازمان ضروری است.
«نظام پیشنهادها » نیز عمیقا به دنبال ایجاد انگیزه های درونی در افراد است تا با همسو کردن اهداف و منافع کارکنان و اهداف و منافع سازمان، به سمت پیشنهاد دادن با میل و علاقه کارکنان و افراد، در راستای بهبود شرایط و محیط کاری خود و سازمانش حرکت کند و با قدردانی به صورت مادی و معنوی از ایده هایشان، این انگیزه و تعلق سازمانی را تحکیم بخشیده و موجب تقویت و توسعه آن شود، تا هم ارزش ها و انگیزه های انسانی در سازمان ها متبلور شده و ارج نهاده شود و هم اهداف سازمان با مشارکت کارکنان و افراد به شکل مطلوب محقق شود (آمابیل، ۱۹۸۶)
۲-۲-۴مفهوم شناسی خلاقیت
واقعا خلاقیت چیست و مشخصات آن کدام است؟ آیا هر شیئی یا روش جدیدی که توسط فردی ابداع شود ثمره نوعی خلاقیت است؟ آیا ساختن اشکال گوناگون با وسایل بازی توسط کودکان نیز نوعی خلاقیت است؟ مگر نه این است که هر اختراعی نتیجه تکمیل یا ترکیب نتایج اکتشاف و یافته های علمی یا فنی قبل از خود است؟ خلاقیت از موضوعاتی است که دربارهی آن بحث فراوان شده است؛ بی آنکه مفهوم آن به درستی روشن شده باشد. کلمه «خلاقیت» در زمینهها و معانی مختلفی به کار برده می شود؛ تا آنجا که برخی از پژوهشگران آن را فاقد معنی مشخص و دقیقی دانسته اند عباراتی مثل «معلم خلاق»، «دانش آموز خلاق»، نقاش خلاق و … فراوان به کار برده شده است. اما خلاقیت در مورد این افراد معنی یکسانی ندارد. ممکن است منظور از معلم خلاق کسی است که درس را بهتر ارائه دهد، در صورتیکه نقاش خلاق به کسی اطلاق می شود که سبک جدیدی را در نقاشی پایه گذاشته باشد؛ نه کسی که نقاشی هنرمندانه تری ارائه داده است. همچنین عبارت است از دانش آموز خلاق که معنی ثابتی ندارد و نظر درباره معانی آن با یکدیگر متفاوت است. پس میتوان نتیجه گرفت که خلاقیت در همگان وجود دارد، ولی خلاقیتی که در سطح جهانی قابل طرح باشد معمولاً با نبوغ همراه است.
تحقیق درمورد خلاقیت و عناصر تشکیل دهنده آن، بیش از یک قرن پیش، توسط دانشمندان علوم اجتماعی شروع شد، ولی انگیزه اساسی برای پژوهش بیشتر در سال ۱۹۵۰ توسط گلیفورد ایجاد گردید. گلیفورد خلاقیت را با تفکر واگرا(دست یافتن به رهیافتهای جدید برای حل مسئله) در مقابل تفکر همگرا ( دست یافتن به پاسخ صحیح) مترادف میدانست. خلاقیت همچون عدالت، دموکراسی و آزادی برای افراد، دارای معانی مختلف است، ولی یک عامل مشترک در همه خلاقیتها وجود دارد که عبارت است از: پرداختن به عوامل جدیدی که عامل خلاقیت در آنها موجود بوده و به عنوان مجموع میراث فرهنگی عمل می کنند؛ ولی آنچه که تازه است ترکیب این عوامل در الگویی جدید است.
دانشمندان خلاقیت را با تعابیر متعدد و متنوعی تعریف کرده اند. به طوریکه گاهی هر تعریف فقط بیانگر یک بعد از ابعاد مهم فراگرد خلاقیت است؛ برای مثال هربرت فوکس معتقد است که فراگرد خلاقیت عبارت است از: هر نوع فراگرد تفکری که مسألهای را به طور مفید و بدیع حل کند. به اعتقاد جرج سیدل ،توانایی ربط دادن و وصل کردن موضوعها، صرفنظر از اینکه در چه حوزه یا زمینههایی انجام گیرد، از مبانی بهره گیری خلاق از ذهن استم(مام فورد،۲۰۰۲[۱۵]).
الوانی و معمارزاده (۱۳۷۴) به نقل قول از مورهد و گریین قائلند که:
خلاقیت فرایند تکامل بخشیدن به دیدگاه های بدیع و تخیلی درباره موقعیتهای مختلف است. خلاقیت را فرایند ایجاد دیدگاه های اصیل و تصوری روشن از موقعیتها دانسته اند. از نظر آنها داشتن ذهنی آفریننده و مولد از راه تصور و به تصویر کشیدن موقعیت خلاقیت نام دارد و شاخص مهم آن فوری بودن ذهن در صورت دادن اشکال، پدیده ها و حالات آن در ذهن است. آنها چهار کارکرد عمده برای ذهن خلاق قائل هستند:
پدید آوردن یک محصول یا خدمت جدید؛
پدید آوردن کاربردی جدید از یک محصول یا خدمت جدید؛
حل یک مسئله؛
حل یک منازعه.
در دنیای امروز خلاقیت و توانایی ایجاد فکر نو و ایده جدید اهمیت ویژهای دارد. خلاقیت در تعاریف و دیدگاه های مختلف، متفاوت است. مفهوم خلاقیت برای سازمانهای موفق، مفهومی مهم، قابل درک، شناخته شده و کلید موفقیت و بقاء است. در تعاریف ارائه شده از خلاقیت روی ابعاد و جنبه های مختلفی تاکید شده است لذا میتوان نتیجه گیری کرد که خلاقیت پدیدهای چند بعدی، کثیرالوجه و یک کل، یکپارچه میباشد.
۲-۲-۵ فراگرد خلاقیت
یکی از بنیادیترین پرسشهای مطرح شده برای تحلیل فعالیتهای خلاقانه بشر این است که «انسانها چگونه مبادرت به بروز خلاقیت می کنند؟» یا «افراد خلاق، تا ظهور خلاقیت در یک زمینه خاص چه مراحلی را طی می کنند؟» به طور کلی، فراگرد خلاقیت مشتمل بر مراحل ذیل ااست(رضاییان،۱۳۸۳).
ایجاد نگرش موافق برای پذیرش افکار و طرحهای جدید؛
افزایش حساسیت افراد نسبت به مسأله؛
مهیا ساختن شرایط خلاقیت از طریق فراهم ساختن مواد خام لازم؛
ایجاد سلاست فکر؛