دارو، مکملهای غذایی، بیماریهای واگیردار، استرس
تعریف مفاهیم و اصطلاحات
۱-۷-۱- آپوپتوزیس:
شکل بسیار کنترل شده مرگ سلولی است که بوسیله رخدادهای مولکولی، بیوشیمیایی و ریخت شناسی ویژه مشخص می شود(۱۰). در این پژوهش با اندازه گیری میزان بیان ژن FOXO1 پس از دوره مزمن تمرین به دست خواهد آمد.
۱-۷-۲- FOXO1 :
یکی از پروتئین های گروه forkhead box class O که در همه پستانداران بیان می شود(۱۲). در این پژوهش میزان بیان ژن FOXO1 توسط تکنیک RT-PCR [۱۹] اندازه گیری خواهد شد.
۱-۷-۳- زنجیره سنگین میوزین ( MHC ):
بزرگترین پروتئین با فیلامنت ضخیم است، که در حال حاضر مناسب ترین نشانگر تنوع تار عضلانی است(۱۸). در این پژوهش میزان تغییرات ایزوفرمهای ژن MHC (I ، IIA ، IIx و IIB) توسط تکنیک RT-PCR مورد سنجش قرار خواهد گرفت.
۱-۷-۴- تمرین تناوبی با حداکثر سرعت ( SIT )[20] :
تمرینی است که در مدت ۳۰ ثانیه با تمام شدت صورت می گیرد و بوسیله دور های استراحت غیر فعال ۲-۴ دقیقه جدا می شود(۳). در این پژوهش، به مدت ۱ دقیقه با حداکثر سرعت دویدن بر روی تردمیل حیوان با استراحت های ۲-۴ دقیقه ای، ۶-۱۰ ست در یک جلسه و ۵-۶ روز در هفته برای مدت ۹ هفته(۲۳, ۲۴).
۱-۷-۵- تمرین اکسنتریک[۲۱] :
هنگامی که گشتاور تولید شده توسط عضله کمتر از گشتاور خارجی باشد(۵). در این پژوهش، دویدن در سراشیبی (۱۶- درجه) روی تردمیل حیوان با سرعت ۱۶ متر بر دقیقه برای ۹۰ دقیقه (۱۸ دور ۵ دقیقه ای که بوسیله ی استراحت های ۲ دقیقه ای مجزا می شود)(۲۵).
فصل دوم
مبانی نظری و پیشینیه پژوهش
۲-۱- مقدمه
در فصل پیش ساختار کلی پژوهش بیان شد، حال به منظور شناخت بهتر متغیر های ذکر شده، در این فصل به مطالعه و بررسی پروتکل های تمرینی ذکر شده و نیز متغیر های آپوپتوزیس، زنجیره سنگین میوزین MHC و ژن FOXO1 به تنهایی و نیز تحت تاثیر پروتکل های تمرینی می پردازیم. تا هم از جهت نظری و هم از جهت تجربه دیگر پژوهشگران به نگاه اجمالی و مبسوطی دست پیدا کنیم.
۲-۲- مبانی نظری
۲-۲-۱- عضله اسکلتی، فعالیت ورزشی و پاسخ سلولی
عضله اسکلتی انسان فراوان ترین بافت بدن انسان به حساب می آید.عضله اسکلتی از بخشهای مختلفی تشکیل شده است، که با توجه به نوع تارهای عضلانی از نظر مکانیکی، فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی متفاوت می باشد(۲۶). بافت عضله اسکلتی بسیار تغییر پذیر و انعطاف پذیر است به طوری که قادر است در پاسخ به اختلالات همئوستاز سلولی تغییراتی را در نوع و میزان پروتئین ها به وجود آورد(۲۷). هومئوستاز عضله برای تمامیت و حفظ بدن ضروری است. عضله اسکلتی قابلیت های تطبیقی قابل توجهی را در پاسخ به چنین محرکهایی از خود نشان میدهد : فاکتورهای محیطی، مداخلات تغذیه ای، شرایط بارگذاری و فعالیت انقباضی. تمام این تحریکات منجر به تغییر در متابولیسم انرژی و توده عضلانی می شود، به خصوص بوسیلهی تغییر در ترکیب تار عضلانی و تعادل بین سنتز و از بین رفتن پروتئینها(۷). فعالیت ورزشی به عنوان بزرگترین چالش برای همئوستاز کل بدن، تغییرات کوچک گستردهای را در سلولهای متعدد، بافتها و ارگانها ایجاد می کند که اینها پاسخی به فعالیت متابولیکی افزایش یافته عضلات اسکلتی منقبض شده هستند(۲۸). فرایندهای پیچیده سازگاری ناشی از فعالیت ورزشی در عضله اسکلتی شامل مکانیسمهای سیگنالینگ ویژهای است که شروعکننده رونویسی توالیهای ژنتیکی DNA هستند و متعاقبا ترجمه کدهای ژنتیکی به یکسری آمینو اسید برای تولید پروتئیهای جدید را قادر میسازند. انقباضات، افزایشهای زودگذری را در میزان mRNA ایجاد می کنند. برای بسیاری از گروه های ژنی، معمولا ۳ الی ۱۲ ساعت پس از فعالیت ورزشی به اوج خود میرسند و در حدود ۲۴ ساعت بعد به سطوح پایه خود باز میگردند. بنابراین، دورهای مکرر فعالیت ورزشی منجر به افزایشهای حاد در فعالیت ترجمهای و سنتز پروتئین متعاقب آن می شود. در نتیجه، سازگاری طولانی مدت به تمرین احتمالا ناشی از اثرات تجمعی هر دور فعالیت ورزشی کوتاه مدت است که به سمت تغییر در سطح پایه پروتئین های بخصوص و آستانه عملکردی جدید هدایت می کند(۲۷).
۲-۲-۲- فعالیت ورزشی
در قرن ۲۱ نداشتن فعالیت بدنی به عنوان چهارمین فاکتور خطر آفرین برای مرگ ومیر در جهان شناخته شده است(۲۹). فعالیت بدنی مناسب و فعالیت ورزشی نقش مهمی را در ترویج سلامتی و تناسب اندام، پیشگیری از بیماریها و معالجه و بازیابی شرایط سلامتی بازی می کنند(۳۰).
۲-۲-۲-۱- فعالیت ورزشی تناوبی سرعتی
تمرین تناوبی از ابتدای قرن بیستم در فعالیتهای ورزشی رقابتی مورد استفاده قرار میگرفته است. این تمرینات را برای اینکه بتوانند سرعتهایشان را به سرعت مسابقهشان نزدیک کنند استفاده میکردند. فعالیت ورزشی تناوبی شکل ناپیوستهی فعالیت ورزشی استقامتی است که بوسیلهی دورهای کوتاه با شدت بالا که توسط دورهای استراحت یا فعالیت با شدت پایین قطع میشوند، شناخته می شود. منطق برنامه تمرینی تناوبی این است که مجموع کل زمان فعالیت ورزشی شدید بیشتر از یک دور فعالیت ورزشی تداومی با همان شدت تا خستگی باشد(۳۱). تمرین تناوبی با شدت بالا (HIT)، در شکلهای گوناگون، امروزه یکی از موثرترین وسیله های بهبود عملکرد تنفسی و متابولیکی و همچنین عملکرد فیزیکی ورزشکاران است(۳, ۳۲). با وجود اینکه معنی جامع و کلی برای تمرین تناوبی با شدت بالا (HIT) وجود ندارد، تمرین تناوبی با شدت بالا معمولا به جلسات تکراری فعالیت ورزشی نسبتا کوتاه تناوبی گفته می شود که اغلب یا با تمام تلاش و یا در شدتی نزدیک به VO2peak صورت میپذیرد. بسته به شدت تمرین، یک تلاش ممکن است از چند ثانیه تا چند دقیقه طول بکشد، که بوسیلهی چند دقیقه استراحت یا فعالیت ورزشی کم شدت از دیگر تلاشها جدا می شود(۳۳, ۳۴). برای استفاده از تمرینات تناوبی با شدت بالا ۹ متغیر تغییر پذیر وجود دارند کهبا تغییر هر یک از آنها میتوان روی پاسخهای فیزیولوژیکی حاد به تمرین تناوبی با شدت بالا اثر گذاشت. آن ۹ متغیر عبارتاند از : شدت و مدت تناوبی فعالیت، شدت و مدت تناوبی استراحت، ماهیت فعالیت ورزشی، تعداد تکرار، تعداد ستها و همچنین شدت و مدت استراحت بین ستها(۳). برای نزدیک به یک قرن است که ورزشکاران از شکلهای کلاسیک تمرین تناوبی با شدت بالا استفاده می کنند (تکرارهای ۳۰ ثانیهای فعالیت ورزشی که با ۳۰ ثانیه استراحت جئا شده یا ۴-۲ دقیقه دویدنهای تکراری تناوبی با شدت بالا اما زیر بیشینه) اما امروزه موجی از پژوهشها علاقهمند به آزمایش اثرات دویدنهای کوتاه با حداکثر سرعت و تلاش های با تمام شدت، هم در رشته های میدانی و هم آزمایشگاهی هستند(۴). این شدت ویژه شامل تمرین تکراری سرعتی (Repeated sprint training) که بین ۳ تا ۷ ثانیه طول میکشد و با دورهای استراحتی که معمولا کمتر از ۶۰ ثانیه است جدا می شود، یا تمرین تناوبی سرعتی (Sprint interval training) که برای ۳۰ ثانیه با تمام شدت به طول میانجامد و بوسیلهی دوره های استراحت غیرفعال ۲ تا ۴ دقیقه جدا می شود(۳).
۲-۲-۲-۲- فعالیت ورزشی اکسنتریک
حرکت، فعالیت بدنی و ورزشها نیازمند تولید نیرو بوسیلهی تارهای عضله اسکلتی هستند. این نیرو می تواند در حالی که عضلات ثابت هستند یا کوتاهتر میشوند و یا در طول افزایش مییابند تولید شود. در اکثر انواع فعالیت بدنی، عضلات بین فعالیت عضلانی ثابت و پویا تغییر می کنند. فعالیت های عضلانی پویا میتوانند به دو گروه فعالیتهای عضلانی کانسنتریک و اکسنتریک تقسیم شوند(۲۶). در طی فعالیتهای اکسنتریک، عضلات کشیده میشوند در حالی که نیرو تولید می کنند. به دلیل اینکه مقاومت خارجی در خلاف جهت کوتاه شدن حرکت می کند، طویل شدن رخ میدهد. انقباضهای طویل شونده سطوح نیروی بزرگتری را نسبت به انقباضهای کوتاه شونده تولید می کنند در حالی که واحدهای حرکتی کمتری را مورد استفاده قرار می دهند(۶, ۳۵, ۳۶). فعالیتهای اکسنتریک میتوانند به صورت داوطلبانه باشند، مثل زمانی که هالتر را بعد از حرکت جلو بازو پایین میآوریم یا غیر داوطلبانه باشند، مثل زمانی که شخص از افتادن یک شی سنگین جلوگیری می کند. از آنجایی که جا به جایی فعالیت اکسنتریک در خلاف جهت فعالیت کانسنتریک استاندارد است، فعالیتهای عضلانی اکسنتریک بعضی اوقات به عنوان کار منفی شناخته میشوند(۲۶).درون هر حرکتی که انجام می شود، عضله آگونیست اغلب (نه همیشه) هر دو بخش انقباض (اکسنتریک و کانسنتریک) را طی می کند و به این دلیل انقباض اکسنتریک به عنوان بخش ضروری هر حرکتی در نظر گرفته می شود. بویژه به عنوان بخشی از فعالیت ورزشی نیز عمل می کنند(۳۷). یک مثال معمول از فعالیت ورزشی اکسنتریک، دویدن در سراشیبی است. هنگامی که ما روی شیب به پایین قدم میگذاریم، عضله چهارسر منقبض شده میزان تا شدن زانو را بر علیه نیروی جاذبه کنترل می کند و در این فرایند عضله تحت یک انقباض اکسنتریک در هر گام قرار دارد(۶). در عمل اکثر عضلات پا برای حمایت از وزن بدن در مقابل جازبه و نیز جذب شکهای وارده به عنوان بخشی از یک چرخهی معمولی راه رفتن بصورت اکسنتریکی عمل می کنند. در طی دویدن در سراشیبی نقش اکسنتریکی عضلات ضد جاذبه واضحتر است(۱۵).
۲-۲-۳- پاسخ سلولی
عضله اسکلتی بافتی انعطافپذیر است که در پاسخ به اختلالات همئوستاز سلولی قادر به انجام تغییرات در نوع و میزان پروتئینها است. فرایند تبدیل سیگنال مکانیکی حاصل از انقباض به رخدادی مولکولی که باعث ایجاد سازگاری در عضله اسکلتی می شود، شامل تنظیم مثبت پیامبرهای اولیه و ثانویه است. این رویداد آغازگر آبشاری از اتفاقات است که منجر به فعالیت و یا سرکوبی مسیرهای سیگنالینگ ویژهی بیان ژن ناشی از فعالیت ورزشی و همچنین سنتز یا تخریب پروتئین می شود(۲۷). عضله اسکلتی سازگاری بسیار بالایی نسبت به استرسهایی که روی آن قرار میگیرد دارد و به آنها پاسخ میدهد. این نیازها و درخواستها گوناگون است، از رشد، حفظ ساختار، عملکرد ورزشی شدید تا بهبود آسیب. بعلاوهی این پاسخهای فیزیولوژیکی مثبت، عضله اسکلتی با افزایش سن، استفاده نکردن و بیمارها دچار کاهش در جرم و عملکرد می شود(۳۸). حال در این بین به بررسی دو مورد از این پاسخها میپردازیم.
۲-۲-۳-۱- آپوپتوزیس
واژه آپوپتوزیس بوسیلهی کر[۲۲]و همکاران معرفی شد تا توصیف کننده یک سری تغییرات مورفولوژیکال معمول باشد که با مرگ سلولها در بافتهای گوناگون همراه می شود(۳۹). آپوپتوزیس شکل ویژه مرگ سلولی است که نقش مهمی را در توسعه، تنظیم رشد و بیمارها بازی می کند(۴۰, ۴۱). چندین شاخصه معین آپوپتوزیس شامل: چروکخوردگی سلولی، اجزای پلاسمایی متورم شده، تراکم کروماتین، تکه تکه شدن DNA به تکههایی با سایز اولیگونوکلئوتیدها و تشکیل اجسام آپوپتوتیکی(۴۱, ۴۲). در حین رشد و نمو انسان آپوپتوزیس بصورت معمولی رخ میدهد و همچنین بعنوان مکانیسم همئوستاتیکی برای حفظ جمعیت سلولها در بافت عمل می کند. بعلاوه آپوپتوزیس بعنوان یک سیستم دفاعی نیز عمل می کند. به عنوان مثال عکسالعملهای ایمنی یا زمانی که سلولها بوسیلهی بیماریها آسیب میبینند. با این حال شرایط و محرکهای متنوع و وسیعی وجود دارند، هم فیزیولوژیکی و هم پاتولوژیکی، که میتوانند آپوپتوزیس را فعال کنند، لازم و ضروری نیست که تمام سلولها در پاسخ به آپوپتوزیس بمیرند. پرتونگاری یا مصرف داروهایی که برای درمان سرطان به کار میروند، همگی منجر به تخریب DNA در برخی از سلولها میشوند که می تواند از طریق مسیر وابسته به p53 به سمت مرگ آپوپتوتیک هدایت شود. برخی هورمونها از قبیل کورتیکواستروئیدها نیز ممکن است هدایت کننده مرگ آپوپتوتیک در بعضی سلولها باشند، با این حال بقیه سلولها تاثیر نمیپذیرند یا حتی تحریک نمیشنود(۴۳). بر اساس تئوری Ying Yang تمام مواد شامل دو وجه میباشند. Yin وجه منفی و Yang وجه مثبت است. همزیستی در تعادل این دو وجه، به عنوان کلیدی برای سلامت کلی سیستم بیولوژیکی در نظر گرفته می شود. مطابق با این نظریه، به دست آوردن و از دست دادن عملکرد ژنها در الگوی آپوپتوتیک هسته، به عنوان اختلال هومئوستاز سلولی مطرح می شود که می تواند منجر به رخدادهای پاتوژنیک اولیهای شود که به بیماریها ختم می شود. در واقع اکنون شواهد قانعکننده ای وجود دارد که آپوپتوزیس نارسا می تواند به عنوان سرطان یا بیماریهای خود ایمنی ظاهر شود و از طرف دیگر مرگ سلولی شتاب گرفته در بیماریهای degenerative حاد و مزمن شرکت می کند(۱۲).آپوپتوزیس و نکروزیس مستقل از یکدیگرند همچنین فرایندهایی که به طور همزمان میتوانند از محرکهایی همچون دمای بالا، استرس اکسیداتیو، پرتونگاری UV و داروهای ضد سرطان سیتوتوکسیک ناشی شوند نیز از یکدیگر مستقل هستند. آپوپتوزیس فرایند وابسته به انرژی و هماهنگ شده است که شامل فعالیت یک سری از پروتئازهای سیستئینی (caspases) و آبشار پیچیدهای از وقایع است در حالی که مرگ سلولی از دید نکروزیس شامل بیان ژن نیست و فرایند هدایت شده خارجی مجهولی است که بعد از مرگ سلولی که در غیاب هیچ نوع از متابولیکهای خود شرکت کننده رخ میدهد اتفاق میافتد(۴۴). در کل تفاوتهای مشخصی بین مرگ سلولی نکروتیک و آپوپتوتیک وجود دارد که می تواند هم مشاهده و هم اندازه گیری شود(۱۰). آپوپتوزیس میتوتند بوسیلهی محرک درونی و بیرونی فعال شود. فاکتورهای بیرونی که به گیرندههای مرگی که روی سطح بیرونی سلول قرار دارند میچسبند و رخدادهای سلولی درونی به سمت ترشح مولکولهای مرگ ویژه از درون میتوکندری هدایت میشوند(۴۱). مسیرهای سیگنالینگ بیرونی که آغازکننده آپوپتوزیس هستند شامل فعل و انفعالاتی با واسطه گیرندههای گذرنده هستند. اینها شامل گیرندههای مرگی هستند که عضو خانواده بزرگ ژن گیرنده TNF هستند(۴۵). اعضای خانواده گیرنده TNF دامنههای بیرون سلولی غنی از سیتئین[۲۳] را به اشتراک میگذارند و دارای یک دامنه سیتوپلاسمیک ۸۰ آمینواسیدی هستند که دامنه مرگ خوانده میشوند(۴۶). این دامنه مرگ نقش قطعی در انتقال سیگنالهای مرگ از سطح سلول به مسیرهای سیگنالی درون سلولی دارد. بهترین لیگاندها و گیرندههای مرگ مشخص شده و مربوط شامل FasL/FasR، TNF-α/TNFR1، Apo3L/DR3، Apo2L/DR4 و Apo2L/DR5 میباشد(۴۳). مسیرهای سیگنالینگ درون سلولی آغازکننده آپوپتوزیس شامل گروهی کاملا متفاوت از محرکهای بدون واسطه گیرنده هستندکه سیگنالهای درون سلولی تولید می کنند که بطور مستقیم روی اهداف درون سلول عمل می کنند.محرکهایی که آغازگر مسیر درونی هستند سیگنالهای درون سلولی تولید می کنند که ممکن است هم بصورت منفی و هم مثبت عمل کنند(۴۳). تنظیم و کنترل رخدادهای آپوپتوتیک درون میتوکندری از طریق پروتئینهای اعضای خانواده Bcl-2 انجام میگیرد(۴۷). پروتئین سرکوب کننده تومور p53 نقشی قطعی در تنظیم پروتئینهای خانوداه Bcl-2 بازی می کند(۴۸). پروتئینهای خانواده Bcl-2 نفوذپذیری عضوهای میتوکندری را کنترل میکنندو هم به عنوان پیش برنده آپوپتوز میتوانند باشند و هم به عنوان جلوگیری کننده آپوپتوز. برخی از پروتئینهای جلوگیری کننده آپوپتوز شامل Bcl-2, Bcl-x, Bcl-XL, Bcl-XS, Bcl-w, BAG و برخی پروتئینهای پیش برنده آپوپتوز شامل Bcl-10, Bax, Bak, Bid, Bad, Bim, Bik و Blk میشوند(۴۳). در دهه گذشته، پژوهشها نشان دادند که FOXOs نقشی قطعی در فرایندهای سلولی متنوع و گستردهای بازی می کنند. در هنگام ترجمه، FOXOs ژنهای هدف پایین دستشان را فعال یا سرکوب می کنند بدین وسیله نقش مهمی را در تکثیر، آپوپتوزیس، آتوفاژی، متابولیسم، التهاب، تمایز و مقاومت سلولی بازی می کنند(۴۹, ۵۰). فاکتورهای رونویسی FOXOs به عنوان تنظیم کننده کلیدی رشد سلول ضروری هستند. پروتئینهای FOXOs آپوپتوزیس را بوسیلهی تعدیل کردن بیان پروتئینهای BH3-only (BNIP3، Bim) و لیگاندهای گیرندههای مرگ (TRAIL، FasL) تنظیم می کنند که با توجه به توضیحات بالا به روشهای درونی و بیرونی عمل می کنند(۱۲). بعد از اینکه عضو ژنی در Drosophila پیدا شد آن را Forkhead یا فاکتور ترجمه خانواده مارپیچ بالدار نامیدند(۵۱). اعضای خانواده یک انقیاد DNAای ۱۰۰ آمینواسیدی بهم فشرده را به اشتراک میگذارند یا دامنه FOX یک شکل مارپیچ بالدار متصل به DNA را کدگذاری می کند(۵۲). بر اساس همولوگهای موجود در این بخش، ژنهای forkhead به ۱۹ زیر گروه زنهای FOX دسته بندی میشوند، FOX A – FOX S. در حالی که برخی از آنها در انواع بافتهای مختلف بیان میشوند، برخی دیگر فقط در محدوده های زمانی مکانی مشخص شده بیان میشوند(۱۲, ۵۳). فاکتورهای رونویسی FOX که متعلق به زیرگروه O هستند (FOXO)، فقط شامل یک عضو در Caenohabdiatis elegans (dauer formation-16) و Drosophila (dFOXO) و چهار عضو (FOXO1,3,4,6) در پستانداران هستند(۱۲). FOXO1 و FOXO3 تقریبا در تمام بافتها بیان میشوند. FOXO4 در عضله اسکلتی، کلیه و بافت روده بزرگ بیان می شود در حالی که FOXO6 عمدتا در مغز بیان می شود(۴۹).
۲-۲-۳-۲- تغییر فنوتایپ عضله اسکلتی
عضله پستانداران سیستم پویایی است که به محرکهای محیطی پاسخ میدهد و همچنین ظرفیت قابل توجهی دارد که می تواند به سرعت برای تغییرات در نیازهای عملکردی سازگار شود. خاصیت انعطافپذیری بالای بافت عضلانی است که منجر به عملکرد موثرتر عضله بر دامنه وسیعی از شرایط ضروری برای بقا شده است(۵۴-۵۷). اصول این عملکرد در کنترل عصبی قدرتمند و در انواع تارهای متعدد قابل دسترس درون هر عضله، یافت می شود. این تنوع تارهای عضلانی به درجه بالای تنوع مولکولی، که ناشی از وجود ایزوفرمهای پروتئینهای متعددی است که در فرایند انقباض دخیلاند، تنظیم یون کلسیم پویا، آنزیم های متابولیسمی بینابینی، گیرندههای سطح سلولی و عناصر سیتواسکلتون، مربوط میشود(۵۴). عضله اسکلتی انسان بافتی است که از بخشهای مختلفی تشکیل شده است، که با توجه به تارهای عضلانی از نظر مکانیکی، فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی متفاوتاند. روشهای متفاوتی برای دستهبندی تارهای عضله اسکلتی مورد استفاده قرار میگیرد، که شامل تکنیکهای هیستوشیمیایی، از قبیل لکهگذاری آنزیم ATPase و اکسیداتیو، اندازه گیری انقباضات یا سرعت کوتاه شدن تار و تعیین ایزوفرمهای زنجیره سنگین میوزین بوسیلهی الکتروفورزیس پروتئین(۲۶). با توجه به پژوهشهای پیشین، دستهبندی تارهای عضلانی کند و تند وابسته به نوع پروتئین میوزینی است که بیان می کنند. میوزین پروتئینی ساختاری و عملکردی است که در سارکومر عضله قرار دارد و زنجیره سنگین میوزین (MHC) عضو ضروری میوزین است(۵۸).نقش اصلی میوزین به عنوان یک موتور مولکولی در فیزیولوژی سلول عضله و وجود چندین ایزوفرم میوزین که به طور گوناگونی در تارهای مختلف توزیع شده اند، باعث شده است که میوزین به عنوان بهترین نشانگر برای تعیین نوع تار باشد(۵۶). سرعت و توان تولید شده بوسیلهی تارهای اشخاص در اصل بوسیلهی ویژگیهای ایزوفرمهای میوزین تعیین می شود(۵۴). مجموع ۱۱ ایزوفرم MHC در عضلات پستانداران بزرگسال مشخص شده است. که برخی از آنها به شکل گستردهای در عضلات وجود دارند، با نامهای MHCIβ, MHCIIa, MHCIId و MHCIIb (59). در عضله اسکلتی جوندگان بزرگ، پروتئین MHC به شکل چهار ایزوفرم وجود دارد، نوع کند I و انواع تند IIa، IIx و IIb، در حالی که از ایزوفرمهای تند MHC فقط پروتئینهای نوع IIa و IIx در عضله اسکلتی انسان بیان میشوند(۵۴, ۵۶, ۵۹). گوناگونی در انواع تارها برای دست پیدا کردن به وظایف بخصوص و ویژه ضروری است. به طور معمول، ایزوفرم نوع I کند MHC (MHC-I)، در عضلات وضعی بیان میشوند، که نقش کلیدی برای عملکرد ضد جاذبهای ایفا می کنند. این عضلات کند انقباض بوسیلهی میزان کم سرعت کوتاه شوندگی ماکزیمم شناخته میشوند اما مقاومت در برابر خستگی را از خود نشان می دهند، بنابراین قادر به حفظ فعالیت انقباضی برای دوره های زمانی طولانی هستند. در مقابل، MHC-IIb و یا MHC-IIx در میوتارهایی بیان میشوند که بوسیلهی سرعت تند انقباضی شناخته میشوند و در تلاش های انفجاری تناوبی شرکت می کنند اما قادر به حفظ فعالیت انقباضی در طول زمان نیستند. با این حال ایزوفرمهای MHC به طور متداول به عنوان نشانگر مولکولی برای مشخص کردن انواع تار به کار میروند(۵۴). تارهای عضلانی ساختار پویایی هستند که تحت شرایط مختلف قادر به تغییر فنوتایپشان هستند، برای مثال فعالیت عصبی عضلانی متغیر، اضافه یا کاهش بار مکانیکی،تمرین ورزشی، نیمرخهای هورمونی تغییر یافته (بخصوص هورمونهای تیروئیدی) و افزایش سن. تغییرات در ایزوفرمهای MHC به یک طرح کلی تبدیل از تند به کند و از کند به تند تمایل دارد :MHCIIa ↔MHCIId ↔MHCII↔MHCIβ (۵۹).
فعالیت عصبی عضلانی: فعالیت عصبی عضلانی برای شکل دادن فنوتایپهای تارهای عضلانی بخصوص در طی دوران رشد و همچنین برای حفظ ویژگیهای فنوتایپیشان مهم است. اثر فعالیت عصبی بر فنوتایپ عضلانی در آزمایشات متعدد قطع عصبی نشان داده شده است. در غیاب تغذیه عصبی، عضلات کند به تند و عضلات تند به کند تبدیل میشوند. لازم به ذکر است که در شرایط قطع عصبی، تحریکات با فرکانس پایین مزمن (CLFS)[24] منجر به انتقال تند به کند میشوند، همچنین تحریکات با فرکانس بالا فازیک[۲۵] منجر به انتقال کند به تند میشوند(۵۸, ۵۹).
اضافه یا کاهش بار مکانیکی :همانند CLFS، کشش و بار مکانیکی باعث انتقال تند به کند می شود اگرچه برخلاف CLFS این روش افزایش فعالیت عصبی عضلانی را نشان نمیدهد. اثر برداشتن بار مکانیکی روی مدلهای مختلفی از جمله بریدن تاندون، محدود کردن حرکت به موقعیتی کوتاه، بیحرکت کردن اندام تحتانی و محیط با جاذبه کم برای ایجاد بیوزنی، مطتلعه شده است. تحت این شرایط عضلات کند به تند تبدیل میشوند(۵۸, ۵۹).
تمرین ورزشی :سازگاری ایجاد شده توسط فعالیت عصبی عضلانی افزایش یافته ناشی از تمرین ورزشی در عضله از نظر کیفیت مشابه تحریکات بافرکانس کم است ولی از لحاظ کمیت کمتر از آن است. با این حال تمرین ورزشی انتقال تند به کند را در انواع تارها و ایزوفرمهای میوزین باعث می شود(۵۹).
هورمونها :برخی هورمونها تاثیر عمیقی بر ترکیب نوع تار عضلات بخصوص میگذارند. هورمون تیروئید بیشترین اثر را روی فنوتایپ تارهای عضله دارد. در کل، کم کاری تیروئید باعث انتقال تند به کند می شود، در صورتی که پرکاری تیروئید بصورت عکس عمل می کند(۵۸, ۵۹).
افزایش سن :علاوه بر آتروفی عضلانی، پیشنهاد شده است که افزایش سن باعث انتقال تند به کند می شود(۵۸, ۵۹).
FOXO1 و تغییر نوع تار: نشان داده شده است که زیرگروه O فاکتورهای رونویسی مارپیچ بالدار forkhead (FOXO)، عملکردهای مختلف سلولی را تنظیم می کنند، از جمله: متابولیسم، چرخه سلولی،آپوپتوزیس و آتروفی عضلانی. فعالیت رونویسی FOXO1 بوسیلهی مکانیسمهای سیگنالینگ گوناگونی تنظیم می شود، که شامل فعالیت Akt ناشی از PIK3 است، که بطور مستقیم FOXO را فسفوریله می کند و به سمت خروج هستهای و غیرفعال شدن هدایت می کند(۶۰). اگرچه نقش فیزولوژیکی FOXO1 در عضله اسکلتی هنوز روشن نیست اما نتایج پیشنهاد می کنند که پروتئین FOXO1 انتقال تار کند به تند را تنظیم می کند و ظرفیت اکسیداتیو عضله را از طریق جلوگیری از مسیر کلسینرین[۲۶] کاهش میدهد(۶۰, ۶۱). FOXO1 در توضیح بیش تنظیمی فاکتورهای مربوط به متابولیسم اسید چرب و افزایش ایزوفرمهای MHC IIB، نقشی کلیدی دارد(۶۱). همچنین FOXO1 به عنوان یک تنظیمکننده منفی توده عضله اسکلتی و بیان ژنهای مربوط به تار نوع I شناخته می شود(۶۲). بعلاوه لازم به ذکر است که فاکتورهای رونویسی FOXO (در اینجا FOXO1) در طی آتروفی عضلانی بیان ژنهای مرتبط با تار نوع I (مثل PGC1-α[۲۷]) را کاهش می دهند که منجر به انتقال فنوتایپ عضله از اکسیداتیو کند به گلیکولیتیک تند می شود(۷, ۶۳).
۲-۳- پیشینه پژوهش
۲-۳-۱- فعالیت ورزشی اکسنتریک و آپوپتوزیس
استوپکا[۲۸] و همکاران (۲۰۰۰) شواهد اولیه را پیرامون پیدا شدن آپوپتوزیس بعد از یک دور فعالیت اکسنتریک در عضله اسکلتی فرد سالم نشان دادند. در مطالعه دیگری که در سال ۲۰۰۳ انجام شد ویلوگبی[۲۹]و همکارانش گزارش کردند که فعالیت کاسپاز-۳ [۳۰] ۶ و ۲۴ ساعت بعد از فعالیت ورزشی اکسنتریک به طور معنی داری بالا رفته است. در یافتههای مشابه که بوسیلهی پورک[۳۱]و همکارانش (۲۰۱۱) صورت گرفت، آنها افزایش غلظت پروتئینهای آپوپتوزیس میتوکندریایی (Bax، Bcl-2) واقع در خون نمونههای انسانی را در پاسخ به دورهای مختلف دویدن در سراشیبی (۴۰ دقیقه با ۷۰% میزان اکسیژن مصرفی بیشینه[۳۲]) نشان دادند(۳۷). سودو[۳۳] و همکاران (۲۰۰۹) گزارش دادند که انقباضهای اکسنتریک تکراری به طور معنی داری نسبت Bax/Bcl-2 را در عضله درشت نی قدامی موش صحرایی سالم افزایش داد. به طور مشابه فعالیت ورزشی اکسنتریک در عضلات Soleous و EDL[34] باعث بالا رفتن بیان Bcl-2، Bax و Caspas-3 شده است(۹). در پژوهشی نشان داده شد که شاخص های آپوپتوزیس در گروه تمرین کرده بعد از دویدن با سرعت ۱۶ متر بر دقیقه تا خستگی و در شیب منفی ۱۶ بیشتر از موشهای صحرایی گروه کنترل بود(۶۴). پارک[۳۵] و همکاران (۲۰۱۱) نشان دادند که میزان Bax، ۲۴ ساعت بعد و نسبت Bax/Bcl-2،۲۴ و ۴۸ ساعت بعد از ۳ بار دویدن در سراشیبی ۴۰ دقیقهای با ۷۰% VO2 Max در افراد تمرین کرده، بیشتر از زمان استراحت است(۶۵).
۲-۳-۲- فعالیت ورزشی تناوبی با شدت بالا و آپوپتوزیس
نشان داده شده است که ۵ هفته تمرین تناوبی شدید ۳ دقیقه با ۸۰% VO2 Max دویدن که با استراحتهای ۳ دقیقهای با ۴۰% VO2 Max برای ۵ روز هفته انجام میگرفت باعث کاهش میزان آپوپتوزیس نیرومند شده در CD4 lymphocyteهای ایجاد شده بوسیلهی فعالیت ورزشی هایپوکسیک[۳۶] شد(۶۶). فریدمن[۳۷] و همکاران (۲۰۱۲) نشان دادند که پس از دوچرخه سواری تکراری با شدت بالا تغییر معنیداری در آپوپتوز سلولهای CD8+ رخ نداد(۶۷). همچنین نشان داده شده است که فعالیت ورزشی تناوبی با شدت بالا (۶ دور ۴*۱۵ ثانیهای که هر تکرار ۱ دقیقه استراحت و هر دور ۶ دقیقه استراحت داشت) بر میزان TWEAK[38] در کودکان مبتلا به cyctic fibrosis اثر نگذاشت(۶۸).
۲-۳-۳- فعالیت ورزشی اکسنتریک و تغییر نوع تار عضلانی
هودی[۳۹]و همکاران (۲۰۱۳) نشان دادند که موشها بعد از ۵ جلسه تمرین روی تردمیل با شیب منفی برای ۷۵ تا ۱۳۵ دقیقه در روز، گروه تمرین نسبت به گروه کنترل فنوتایپ عضلانی اکسیداتیو بیشتری را منعکس کرد(۲۰). ذر پژوهشی نشان داده شد که بعد از تمرین اکسنتریک در انسان، درصد تار عضلانی توع I تغییر معنی داری نکرد ولی تارهای نوع IIa افزایش یافتند در حالی که تارهای نوع IIb کاهش معنی داری داشتند(۶۹). در پژوهشی که در سال ۲۰۱۱ توسط کورناچیونه[۴۰] و همکارانش انجام شد، نشان دادند که موشهای صحرایی که برای مدت ۲۸ روز مورد عمل تعلیق قرار گرفته بودند بعد از ۲۱ روز تمرین دویدن در سراشیبی (منفی ۱۶ درجه با سرعت ۱۷ متر بر دقیقه برای ۶۰ دقیقه) MHCIIa آنها افزایش پیدا کرد(۷۰).
۲-۳-۴- فعالیت ورزشی تناوبی با شدت بالا و تغییر نوع تار عضلانی
تمرین تناوبی با شدت بالا (۱۶ تا ۲۶ متر بر دقیقه در ۵ روز هفته و برای مدت ۱۰ هفته) در موشهای صحرایی باعث تحریک افزایش در بیان mRNA قلبی MHC-α شد(۷۱). اگیورا[۴۱] و همکارانش (۲۰۰۶) نشان دادند که بعد از تمرین تناوبی سرعتی SIT، تغییر تند به کند در ترکیب تارهای عضلات موشهای صحرایی رخ داد(۲۳). لوگینبال[۴۲] و همکاران (۱۹۸۴) نشان دادند که تغییر نوع تار عضلانی در موشهای صحرایی ناشی از تمرین تناوبی با شدت بالا (۴ دور ۲٫۵ دقیقه با شدت ۵۵ متر بر دقیقه روی شیب ۱۰% که با استراحتهای ۴٫۵ دقیقهای جدا می شود) هم در جمعیت تند انقباض و هم بین تارهای تند انقباض و کند انقباض عضلات پایین تنه اتفاق میافتد (از تند به کند)(۷۲).
۲-۳-۵- فعالیت ورزشی و FOXO1
اسلوپک[۴۳] و همکارنش (۲۰۱۴) نشان دادند که یک دور فعالیت ورزشی به طور معنیداری باعث افزایش mRNA FOXO1 در موش شد ولی تمرین نتایج حاصل از یک دور فعالیت را رد کرد و منجر به کاهش معنی داری در سطح هستهای FOXO1 شد(۷۳). پوپوو[۴۴] و همکارانش (۲۰۱۳) نشان دادند که بیان FOXO1 بعد از فعالیت ورزشی هوازی در عضله افراد تمرین کرده نسبت به افراد تمرین نکرده افزایش مییابد(۷۴). پوپوو و همکارانش همچنین در سال ۲۰۱۴ نشان دادند که تمرین تناوبی با شدت بالا (۳ دقیقه با ۸۱% آستانه لاکتات + ۲ دقیقه با۱۲۵% آستانه لاکتات برای ۱۰ دور) در مردان باعث افزایش بیان ژن FOXO1 در عضله اسکلتی می شود(۷۵). در پژوهشی دیگر نشان داده شد که تمرین استقامتی شنا کردن برای موشها باعث کاهش معنیدار mRNA FOXO1 در عضلات اکسیداتیو کند و گلیکولیتیک تند شد(۶۰). در سال ۲۰۱۴ استفانتی[۴۵] و همکاران نشان دادند که یک جلسه فعالیت اکسنتریک در انسان باعث تنظیم کاهشی ژن FOXO1 می شود(۷۶). با اینحال در پژوهشی که توسط رودییر[۴۶] و همکاران در سال ۲۰۱۳ انجام شد، تمرین (افراد جوان :۲۴ جلسه ۴۵ دقیقهای دوچرخه سواری استقامتی در ۶ هفته که با ۷۰% peak VO2 قبل از تمرین انجام میگرفت. افراد مسن :۲۰ جلسه ۴۵ دقیقهای دوچرخه سواری استقامتی در ۶ هفته با ۶۰% peak VO2) اثر معنیداری روی بیان پروتئین FOXO1 نگذاشت(۷۷).
۲-۴- جمع بندی
با توجه به منابعی که موجود است پژوهشهای کمی پیرامون تاثیر تمرین ورزشی به ویژه تمرین اکسنتریک و تمرین تناوبی سرعتی بر بیان ژن FOXO1 به عنوان معیاری برای آپوپتوزیس و همچنین به عنوان فاکتوری که در تغییر نوع تار عضلانی نقش دارد، انجام شده است. با توجه به همین منابع اندک فرض بر این است که یک جلسه فعالیت ورزشی حاد باعث افزایش بیان ژن FOXO1 می شود که به سمت بالا رفتن آپوپتوزیس می شود و فعالیت ورزشی مزمن هیچ تغییری در سطح بیان آن نمیدهد و احتمالا ممکن است حتی باعث کاهش سطح ژن FOXO1 شود. از طرفی با توجه به مبانی نظری و پژوهشها پر واضح است که تمرین ورزشی به سمت انتقال نوع تار عضلانی با توجه به ایزوفرمهای مختلف MHC هدایت می کند و در این میان بیان ژن FOXO1 نیز بر انتقال نوع تار نیز موثر است، با توجه به نتایج پژوهشها از دست رفتن عملکرد FOXO1 می تواند در انتقال نوع تار از تند به کند دخیل باشد(۶۰). هنوز آثار تمرینات ورزشی به خصوص تمرین تناوبی سرعتی و تمرین اکسنتریک بر بیان ژن FOXO1 به خوبی مشخص نشده است.
ج:مقایسه قراردادهای آتی و قراردادهای قماری از جنبههای گوناگون
۱- از حیث مواجهه با خطر
قراردادهای آتی با قمار از حیث درافتادن با خطر مشابهت دارند، اما مسئله اصلی در نحوه مواجهه با خطر است. قماربازی، خلق یک خطر به منظور خطر کردن است.[۱۳۲] مسابقات اسبسواری و بازیهای پوکر خطراتی را ایجاد مینمایند که بدون وجود این بازیها، این خطرات ایجاد میگردد.
قمارباز مشتاقانه بهوسیله شرطبندی و گرو بندی در جستجوی خطری برمیآید که قبلاً وجود نداشت و اگر هم وجود داشت، مشخصاً به وی مربوط نبوده است. اگر قمارباز این راه را برمیگزید که به. قماربازی دست نزند، خطر زیان مالی هم میتوانست ایجاد نگردد .در سوی دیگر خطر گریزان و خطر ورزان در بازار آتی قرار دارند و بهویژه فعالیت خطر ورزان بیشتر در معرض قماری شناخته شدن قرار دارد. تعریف خطر ورزی مشکل است و شاید نتوان تعریف دقیقی از آن ارائه نمود؛ اما خطر ورزی بهعنوان “خریدوفروش دارایی به انتظار کسب یک سود . حاصله از تغییرات قیمت آن دارایی” تعریفشده است [۱۳۳]
خطرورزی در آتیها با خطراتی سروکار دارد که لزوماً فرایند بازاریابی و مبادله کالا و خدمات در اقتصاد بازار آزاد موجود و حاضر میباشد. این خطرات موجود میباشد، خواه بازار آتی وجود داشته باشد و خواه چنین بازارهایی وجود نداشته باشد. اگر خطر ورزان تمایل نمیداشتند که چنین خطراتی را بپذیرند، شخص دیگری آن را تحمل میکرد.
انگیزه تعداد زیادی از خطر ورزان میتواند مشابه انگیزه قماربازان باشد. این انگیزه عبارت از این است که آنها تمایل دارند که خطرات نسبتاً عظیمی را در عوض شانس برای کسب منافع زیاد متحمل شوند. اما تفاوت عمده و بسیار مهم این است که خطر ورزان در بازار آتی، عملاً خطر را از سمت آنهایی که این خطر را نمیخواهند به سمت آنهایی که آن را میخواهند، سوق میدهند. بهعبارتدیگر خطر ورزی در بازار آتی، اشتیاق برای خطر جویی را به سمت یک کانال تولید اقتصادی هدایت میکند. بازارهای آتی اساساً راهکارهای انتقال خطرپذیری میباشند که خطر تغییرات قیمت را مجدداً توزیع مینمایند و خطر ورزان کسانی هستند که آن خطر را به عهده میگیرند و بدون آنها هیچکسی برای خطر گریزان [۱۳۴] وجود ندارد تا خطرشان را به او منتقل کنند[۱۳۵].
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۲- مبنای کسب سود
در قماربازی مبنای کسب سود، احتمال، شانس و تصادف است و درواقع آنچه قمارباز به دست میآورد یک بهره حدسی است. اما خطر جویی در بازار آتی عبارت از پیشبینی معقول و هوشمندانه روند آینده قیمتها بر اساس مدارک و آگاهی از شرایط گذشته و شرایط موجود است. درواقع هرچند در بازار آتی، وجود احتمال قابلانکار نیست، اما آنچه مبنای علمی برای کسب سود است، تجزیهوتحلیل بازار است.
خطر ورز یک ناظر و یک متخصص است که تمایل دارد صحت مشاهدات و دیدگاههایش را با به خطر انداختن سرمایه، تقویت و پشتیبانی نماید. خطرات موجود در بازار آتی، خطرات واقعی هستند و این مسئله کاملاً متمایز از فعالیت یک قمارباز (که صرفاً خطرات خودساخته را پوشش میدهد) میباشد و لذا با تجزیهوتحلیل و رصد بازار این خطرات پوشش داده یا پذیرفته میشود. این امر امروزه توسط مجموعهای از مهندسان مالی به همراه حقوقدانان صورت میگیرد[۱۳۶].
۳- محتوای قرارداد (احتمال برد و باخت)
در یک قرارداد قماری، محتوای قرارداد، بردوباخت است، همانگونه که بررسی گردید یکی از مؤلفههای قماری در حقوق اسلامی وجود گرو بندی و بردوباخت است که نظرات مختلف در این زمینه بیان شد. در حقوق انگلیس نیز در این خصوص بحث تقابل مطرح گردیده که بدین معنا است که احتمال بردوباخت برای هر دو طرف وجود داشته باشد و نتیجتاً یکطرف برنده و یکطرف بازنده میگردد. در خصوص قراردادهای آتی در حقوق انگلیس این نظر مطرح است که ازآنجاکه در قرارداد آتی همواره یکی از اطراف، اتاق پایاپای سامانه بورس است که احتمال بردوباخت برای آن وجود ندارد و درواقع در بردوباخت طرفین ذینفع نیست، تقابل منتفی است و لذا صادق بر مفهوم قمار نیست. علاوه بر این، حقیقتاً محتوای اصلی و به عبارت دیگر مقتضای ذات قراردادهای آتی بردوباخت-آن گونه که در قمار مطرح است- نمیباشد، یک خطر گریز که جهت پوشش خطر واقعی آینده خود در بازار فیزیکی وارد بازار آتی میشود، بهقصد بردوباخت این کار را انجام نمی-دهد و حتی کسب سود نیز برای وی اهمیتی ندارد، حقیقتاً ازآنجاکه خطر گریزان در سررسید بایستی اختلاف قیمت با بازار فیزیکی را تسویه نمایند عملاً نه سودی میبرند و نه زیانی به آنها می- رسد و آنچه به آنها میرسد همان پوشش دادن خطر تغییرات قیمت است.
در خصوص خطر ورزان نیز هرچند هدف آنان از ورود به بازار آتی کسب سود است اما کسب سود با “بردوباخت” تفاوت ماهوی دارد توضیح اینکه آنچه در قرارداد آتی وجود دارد فراتر از صرف منفعت قماری و حدسی است، در حقوق انگلیس عدم وجود منفعتی دیگر غیر از بهره قماری( احتمال بردوباخت( یک سود را از قماری بودن رها میسازد. در مشتقات همواره مفهوم سرمایه ورزی یا تجارت نهفته است که منفعت قماری صرف(بردوباخت( را منتفی میسازد[۱۳۷].
۴- قالب فعالیت
قمار بهصورت بازی انجام میشود. در حقوق اسلامی یکی از مؤلفههای قمار، بازی با آلات ویژه قمار شناخته میشود. برخی فقهای معاصر اهل سنت، در مخالفت با بازارهای آتی آن را نیز محلهای بازی دانستهاند “خطر ورزی تفاوتی با قماربازی ندارد، بلکه شکل جدید آن است و بازارهای آتی جز قمارخانههای تحت حمایت قانون نیست که از آن خسارتهای هنگفت حاصل میگردد” [۱۳۸] و لذا والاستریت اکنون بزرگترین قمارخانه و کازینوی دنیا است[۱۳۹] و با استناد به آراء برخی اقتصاددانان[۱۴۰] عنوان داشتهاند که بازارهای خطر ورزی آتی سالنهای قمار هستند که ثروت در آن بر مبنای شانس جابهجا میشود[۱۴۱]
اما به نظر میرسد که این تحلیل خالی از افراط نیست و حقیقتاً بازارهای آتی بیشتر از آنکه مکانهای بازی باشند محل درآمیختن تحلیلها جهت پیشبرد یک فعالیت مالی-اقتصادی است. در فقه امامیه به نظرمی رسد که مبنای حرمت بازی با آلات قمار، مصداق لهو و لعب بودن و اشتغال ذهن از ذکر خدا است که در بازارهای آتی مصداق ندارد و این قراردادها به سبب تفریح و بازی منعقد نمی شود و قصدی فراتر از بازی جهت انجام آنها وجود دارد. در حقوق انگلیس قراردادهایی که بتوان آنها را ذیل یکی از عناوین “تجارت[۱۴۲]“یا “سرمایهگذاری”[۱۴۳] طبقهبندی نمود از ذیل عنوان قماری خارج میگردد و نظر مشهور بر این است که اشتغال به انجام قراردادهای آتی یک فعالیت مالی و اقتصادی مشتمل بر تجارت یا سرمایه ورزی میباشد.
مبحث دوم: اوصاف قراردادی در قرارداد آتی نفت
این مبحث شامل سه گفتار می باشد که در هر یک از این گفتارها به طور مختصر راجب اوصاف قرارداد آتی از حیث تشریفاتی یا رضایی بودن، عهدی یا تملیکی بودن و جواز یا لزوم بحث شده است که در ذیل به هر یک از آن ها می پردازیم.
گفتار اول: وصف قرارداد آتی از حیث تشریفاتی یا رضایی بودن
عقد رضائی قراردادی است که بهصرف توافق ارادهی طرفین، بهشرط اینکه به نحوی از انحاء بیان و ابرازشده باشد، واقع میشود و تحقق آن به تشریفات خاصی مانند به کار بردن الفاظ معین یا تنظیم سند نیاز ندارد. عقد تشریفاتی یا شکلی قراردادی است که با تشریفات خاصی واقع میشود و صرف طرفین برای وقوع آن کافی نیست. برای تحقق عقد تشریفاتی اراده باید به شکل خاصی بیانشده باشد.[۱۴۴] در عقد تشریفاتی، صورت عقد شرط وقوع آن است و توافقی که شکل مخصوص را دارا نباشد باطل است هرچند دو طرف نیز به آن اقرار کنند.[۱۴۵] در نظامهای گوناگون حقوقی، اصل بر رضایی بودن عقد است، ولی این اصل بسیار استثنا خورده است. دلیل این امر نیز تا حدود زیادی معلول این نکته است که قانونگذاری بهمنظور جلوگیری از پدید آمدن نزاع در روابط قراردادی خواستهاند عقد را بر پایههای محکمتر استوار سازد.[۱۴۶]
در قراردادهای موردبحث ما همانگونه که پیشازاین عنوان گردید قراردادهای آتی، بورس محور هستند. بدین معنا که این معاملات صرفاً در بورسهای سازمانیافته انجام میشوند.
عضویت در بورس، میتواند توسط افراد کسب شود و بهمانند سایر کالاها در بازارهای فعال، قابل معامله است. بر اساس قواعد حاکم بر سیستم سنتی بورس، معاملات فقط در ساعات رسمی معاملاتی و در محلهای مشخصشده جهت معاملات که «گوگرد معامله» نامیده میشود انجام میپذیرد. هماکنون بسیاری از بورسهای مهم آتی ازجمله بورس بینقارهای (LCE) معاملات خود را بهصورت الکترونیک انجام میدهند. باید گفت که انجام معامله در بورس و رعایت شرایط و ضوابط در بورس، چه در معامله بهصورت سنتی و چه در معاملات الکترونیکی کنونی، تشریفات لازم الرعایه جهت انعقاد قرارداد آتی است و از این حیث قراردادهای آتی نفت قرارداد تشریفاتی بشمار میآید.
گفتار دوم- وصف قرارداد آتی از حیث عهدی یا تملیکی بودن
عقود و قراردادها از این حیث که اثر مستقیم آنها ایجاد تعهد باشد و یا باعث انتقال حق مالکیت گردند به عقود عهدی و تملیکی تقسیم میگردند. عقد تملیکی عقدی است که طبق مالکیت مالی ازیکطرف بهطرف دیگر انتقال پیدا میکند.[۱۴۷] در عقد تملیکی بهمجرد معامله از شخصی به شخص دیگر منتقل میشود مانند بیع عین معین که سبب انتقال مال از فروشنده به خریدار است.[۱۴۸]عقد عهدی، عقدی است که مالی ازیکطرف بهطرف دیگر انتقال پیدا نمیکند بلکه فقط هر یک از دو طرف در برابر دیگری یا یکطرف در برابر طرف دیگر انجام یا ترک عملی را بر عهده میگیرد.[۱۴۹] در عقود معین، بیع کلی، ضمان ، حواله ، جعاله ، کفالت و مضاربه در زمره عقود عهدی هستند. در سایر قراردادها نیز انتقال دین و طلب و تبدیل تعهد، در شمار این عقود میآید.[۱۵۰] تمیز بین عقد تملیکی و عهدی، از جهت تعیین تاریخ انتقال و نفوذ معاملات و اثبات آن، اهمیت قابلملاحظهای دارد که گاه ازنظرها پنهان میماند. برای مثال، در موردی که مالک زمین ثبتشدهای ضمن سند عادی تعهد به فروش آن میکند، پذیرفتن این سند در دادگاه با مواد ۴۶ تا ۴۸ قانون ثبت منافات ندارد و تا زمانی که سند انتقال تنظیم و در دفتر رسمی ثبتنشده است، منافع ملک به متعهد تعلق دارد. درحالیکه، اگر سند عادی بهمنظور تملیک عین تنظیم میشد، نهتنها هیچ دادگاهی آن را نمیپذیرفت، ازنظر ماهوی نیز اثر موردنظر (انتقال) را نداشت (ماده ۲۲ قانون ثبت). باوجوداین، نباید در فایده عملی تقسیم عقود به تملیکی و عهدی مبالغه کرد. زیرا، در بیشتر قراردادهایی که امروز در شمار عقود تملیکی است، اثر عقد منحصر به ایجاد و انتقال حق عینی نیست و همراه با تعهد است. چنانکه عقد بیع، که نمونه بارز این عقود است، ضمن انتقال مبیع و ثمن، فروشنده را متعهد به تسلیم مبیع و خریدار را ملتزم به تأدیه ثمن میکند و هر دو ضامن درک مبیع میگیرند.[۱۵۱] آثار و احکام عقود تملیکی و عهدی یکسان نیست. مثلاً در عقد تملیکی مورد معامله باید در حین عقد موجود باشد وگرنه معامله باطل است. (ماده ۳۶۱، ق.م) ولی در عقد عهدی ممکن است مورد معامله در حین عقد موجود نباشد و بعد از عقد ایجاد شود. بنابراین اگر کسی تعهد کند که کالایی را در مدت معین به دیگری تحویل دهد، این معامله صحیح است. اگرچه کالای مزبور هنگام معامله موجود نباشد. بهعلاوه عقد تملیکی یک حق عینی برای معامله متعهد له ایجاد میکند که در مقابل همه معتبر است و از لوازم آن حق تعقیب است، بدین معنی که دارنده حق میتواند همهجا موضوع حق خود را تعقیب کند و آن را از دست هر متصرفی خارج سازد. اما عقد عهدی فقط موجد حق دینی است که یک حق نسبی محسوب میشود، یعنی فقط در مقابل متعهد معتبر است و دارنده حق بهموجب آن میتواند انجام امر یا برخورداری از انجام امور را فقط از متعهد بخواهد. عقود عموماً منشأ تعهد هستند: هر عقدی طبق تعریفی که از آن شده است (ماده ۱۸۳ ق.م.) تعهد و حق دینی به وجود میآورد، حق قرارداد تملیکی، چنانچه حقوقدانان فرانسوی گفتهاند، سبب ایجاد تعهد است، هرچند که تعهد بهمحض ایجاد اجرا میشود. هر قرارداد اقتصادی متعاقدین را نسبت به یکدیگر متعهد میکند. شخصی که تعهدی را بهموجب یک قرارداد اقتصادی به عهده می گیرد؛ موضوع تعهد همیشه مالی است که متعهد باید به متعهد له بدهد. این مال ممکن است عین معین یا کلی باشد یا منفعت یا انرژی و یا کار باشد.بیشتر قراردادها هنگام انعقاد عهدی هستند، لیکن بعداً موجب انتقال مالی از دارایی یکی از طرفین به دارایی طرف دیگر میگردند. حتی اگر قرارداد در بدو امر تملیکی باشد، شخص انتقالدهنده را به تسلیم مال مکلف میدارد بدین طریق یک تعهد تبعی بر ذمهی وی ایجاد میکند.بعلاوه عقد تملیکی معمولاً تعهدی بر ذمه طرف دیگر ایجاد میکند: منتقل الیه تعهد میکند مبلغی درازای مال مورد انتقال بپردازد. پولی که بهعنوان بهای معامله پرداخت میشود خود کالایی است که بهطرف دیگر انتقال مییابد. خلاصه آنکه بیشتر قراردادهای رایج در بین مردم دارای هر دو جنبه تملیکی و عهدی هستند.[۱۵۲]
با دقت در تعاریف ارائهشده در خصوص قراردادهای آتی و همچنین تعمق در اوصاف قراردادی مندرج در قراردادهای آتی نفت ارائهشده در بورسهای موفق انرژی که نمونههایی از آن گفته شده است، قراردادهای موردبحث ما قراردادی عهدی هستند چراکه اثر مستقیم آنها ایجاد دو تعهد برای اطراف عقد است. هرچند که اثر نهایی عقد تملیک باشد اما میدانیم که ملاک این تقسیمبندی اثر مستقیم است.
اما در خصوص اینکه تعهد موضوع این قراردادها چیست بسته به اینکه این قراردادها را تعهد به بیع بشماریم و یا یک عهدی مستقل تمامعیار موضوع اندکی متفاوت است. اگر مطابق با اکثر تعاریف ارائهشده اینگونه قراردادها را تعهد به بیع بشماریم موضوع عقد برای هر یک از طرفین تعهد به انشای بیع در تاریخ آتی با شرایط تعیینشده در زمان انعقاد عقد میباشد. اما اگر با توجه به این واقعیت که در قراردادهای آتی نفت در تاریخ لاحق انشای مجددی صورت نمیپذیرد، اینگونه قراردادها را قراردادی مستقل شامل دو تعهد مجزا مبنی بر تسلیم و تسلم دارایی موضوع عقد به قیمت تعیینشده در زمان انعقاد عقد بدانیم، موضوع تعهد، تعهد به انشای بیع در تاریخ آتی نیست بلکه تعهد به تسلیم و تسلم است. اما باید گفت که این تفاوت در فهم کردن ماهیت، تأثیری در عهدی شمرده اینگونه قراردادها ندارد و لذا یکی از اوصاف قراردادی این عقود را عهدی بودن میدانیم.
گفتار سوم: وصف قرارداد آتی از حیث جواز و لزوم
عقد از حیث دوام و یا ازلحاظ درجه الزامی که دو طرف در حفظ پیمان خوددارند، به عقد لازم و جایز تقسیم میگردد. بر مبنای ماده ۱۸۵ قانون مدنی عقد لازم آن است که هیچیک از طرفین عقد حق فسخ آن را جز در موارد خاصی که قانون معین کرده است را نداشته باشند و عقد جایز بر مبنای ماده ۱۸۶ قانون مدنی آن است که هریک از طرفین بتوانند هر وقت که بخواهد آن را فسخ کند.
برخی از فقیهان امامیه، عقد لازم را عقدی دانستهاند که اثر آن با فسخ یکی از دو طرف- بدون رضایت طرف دیگر- از بین نمیرود.[۱۵۳] به دیگر سخن، عقد لازم عقدی است که رد آن هیچیک از دو طرف ازلحاظ قانونی، قدرت بر هم زدن پیمان خویش را ندارد. مثلاً در عقد بیع که در زمره عقود لازم است، مالک اول نسبت به مال همچون بیگانه تلقی میشود و لذا نمیتواند بدون ارضای مالک جدید در آن تصرف کرده، پیمان خویش را عملاً نقض کند.
این تعریف و تعاریف مشابه هرچند تا حدودی عقد لازم را از عقد جایز جدا میسازد، ولی یک اشکال عمده دارد و آن اینکه عقد خیاری به نظر بیشتر فقیهان، در زمره عقود لازم است، درحالیکه تعریف شامل آن نمیگردد؛ چراکه عقد خیاری فقط با فسخ یکی از دو طرف، بدون رضای طرف دیگر از بین میرود.[۱۵۴]
یک تفاوت جوهری عقود جایز و لازم در این است که عقد لازم با فوت و جنون و سفاهت هیچیک از دو طرف از بین نمیرود؛ درصورتیکه عقد جایز با این امور منحل میشود. به عبارت کلی میتوان گفت عقد لازم عقودی است که حدوداً نیازمند اراده دو طرف میباشد، برعکس عقود جایز عقودی است که حدوداً و بقائاً نیازمند اراده دو طرف است.[۱۵۵]
در خصوص قراردادهای آتی این سؤال میتوان مطرح شود که با توجه به تنوع شیوههای بستن موضع معاملاتی و خروج از قراردادهای آتی، که برای هر دو طرف امکانپذیر است، آیا میتوان این قراردادها را قراردادهای جایز دانست؟ در پاسخ باید گفت که اولاً بر اساس اصاله اللزوم، اصل بر لزوم قراردادها است و لذا در هنگام شک، بین جواز و لزوم، باید قرارداد را لازم بدانیم. ثانیاً قراردادهای آتی، با فوت جنون یا سفه طرف مقابل، به حیات خود ادامه میدهند و به تعبیر دیگر، صرفاً حدوداً و نه بقائاً اراده دو طرف است. لذا از این حیث باید گفت که قراردادهای آتی نفت قراردادی لازم میباشند.
بخش دوم
شرایط انعقاد قرارداد آتی نفت و ماهیت حقوقی آن
این بخش شامل دو فصل میشود. در مبحث نخست به شرایط عمومی و صحت قراردادها و ماهیت قرارداد آتی میپردازد که معمولاً رعایت این شرایط در تمامی عقود و قراردادها الزامی است که در صورت عدم رعایت آنها قرارداد آتی از درجه اعتبار ساقط خواهد بود.در فصل دوم به آثار و ضمانت اجرای قرارداد آتی خواهیم پرداخت و در پایان به طرق انحلال قرارداد آتی میپردازیم.
فصل سوم
فصل سوم شرایط انعقاد قرارداد آتی
این فصل شامل دو مبحث می باشد که در مبحث اول به شرایط عمومی و اختصاصی این گونه قراردادها می پردازیم که شرایط عمومی همان شرایط ماده ۱۹۰ قانون مدنی می باشد که مختصرا به آن ها خواهیم پرداخت. و از آنجایی که این گونه قراردادها در بورس واقع می شوند دارای یکسری شرایط و ظوابط خاص بورسی هستند که ذیلا مورد اشاره قرار می گیرد. در مبحث دوم
به ماهیت حقوقی قراردادهای آتی و الگوهای قابل انطباق با آن خواهیم پرداخت.
مبحث اول: شرایط عمومی واختصاصی انعقاد قرارداد آتی نفت
قرارداد آتی اعم از اینکه جزء عقود معین و یا از مصادیق ماده ۱۰ قانون مدنی باشد قواعد عمومی قراردادها بر آن حکومت داشته که مانند هر عقد دیگری بروز و حدوثش نیازمند شرایط عام تشکیل عقد مطابق ماده ۱۹۰ ق.م است .بهعلاوه چون این قرارداد در بورس واقع میگردد از شرایط مقرر در قوانین و مقررات بورس نیز پیروی میکند. هرچند قرارداد آتی موجودی اعتباری است اما معلولی است که از چیده شدن تمامی علتها در کنار یکدیگر حادث میگردد. لذا در این مبحث به شرایط عمومی تشکیل قرارداد آتی میپردازد.
گفتار اول) شرایط عمومی صحت تشکیل قرارداد آتی
الف) قصد و رضا در قرارداد آتی
در قرارداد آتی طرفین باید قصد انعقاد قرارداد و آنچه خود را به آن متعهد میگردانند داشته و نیز به آن رضایت داشته باشند و در صورت نبودن قصد و فقدان عنصر رضا معامله باطل یا غیر نافذ خواهد بود. براثر نوسان قیمت ممکن است، ارزش کالایی که قرار است در موعد معین در آینده به قیمت مشخص تحویل و دریافت گردد افزایش یا کاهش یابد که بهموجب آن طرفین قرارداد تمایلی به تحویل یا دریافت کالا نداشته باشند (آیا او میتواند علت امتناع خود را اکراه بیان نمود هر معامله را غیر نافذ بداند و از پرداخت وجه التزام شانه خالی کند. در پاسخ باید گفت که چون در هنگام انعقاد قرارداد باید قصد و رضایت کامل اقدام کرده است ادعای اکراه قابلپذیرش نیست. اعلام قصد و رضا در قرارداد آتی همانند دیگر عقود بهوسیله ایجاب و قبول است گفتیم آخرین مرحله برای انعقاد قرارداد مرحله اجرای تصمیم است که طرفین با امضای مندرجات قرارداد با آگاهی و بهقصد تشکیل معامله تصمیم خود را نسبت به ایجاد قصد اجرا میکنند و از طریق امضاء ذیل قرارداد مزبور ایجاب و قبول خود را اعلام میدارند که کاشف از قصد انشاء است[۱۵۶].
ب) اهلیت طرفین در قرارداد آتی
برای انعقاد قرارداد آتی طرفین باید اهلیت داشته باشد یعنی بالغ و عاقل و رشید باشند تا قرارداد صحیح واقع گردد چراکه اهلیت مطابق بند ۲ ماد۱۹۰ مدنی از شرایط اساسی صحت هر معامله میباشد.
ج) مورد معامله در قرارداد آتی
قانون مدنی دربیان شرایط مورد معامله در ماده ۲۱۵ میگوید ” مورد معامله باید مالیت داشته و متضمن منفعت عقلایی مشروع باشد” و در ماده ۲۱۶ نیز میگوید ” مورد معامله باید مبهم نباشد مگر در موارد خاصه که علم اجمالی به آن کافی است ” با توجه به آنچه قانون بهعنوان شرایط مورد معامله اعلام میدارد و ماهیت قرارداد آتی شرایطی که مورد معامله در این قراردادها لزوماً بایستی داشته باشد عبارت است از :
۱) مالیت داشتن
هر چیزی که ارزش اقتصادی دارد و واجد ارزش مبادلهای و دادوستد است مالیت داشتن مال تلقی میگردد . فقها در تعریف مال میگویند (( المال ما یبذل مقابله المال )) [۱۵۷]هرچند این تعریف مستلزم دور است اما مبادله مال در مقابل مال است . همچنین بیفایده بودن یکچیز یا کثرت و فراوانی آن علت مالیت داشتن دانسته و معامله واقع بر آن را باطل میدانند[۱۵۸] بنابراین هر شیئی که دارای ارزش اقتصادی باشد مالیت دارد و اقتصادی بودن ارزش شیئی بسته به دو عنصر فایده داشتن و محدود بودن وجود یا عرضه آن است و چیزی که فایده نداشته باشد هرگز ارزش اقتصادی و مالیت ندارد. همچنین شیئی که وجود و عرضه آن نامحدود است فاقد مالیت است هرچند که فایده بسیاری داشته باشد مثلاً بااینکه هوا عنصر بسیار مفیدی و ضروری برای زندگی انسان است اما به علت فراوانی در طبیعت مالیت ندارد[۱۵۹].
۲)عقلایی بودن منفعت مورد معامله
آیت الله جوادی آملی در توضیح این آیه می فرمایند :”این آیه شریفه، ضمن ذم متبوع هایی که بدون آگاهی درباره خداوند به جدل می پردازند، از راه های شناخت نیز پرده بر میدارد و میفرماید: این گروه نه به راه عقل گام نهادهاند و نه راه عرفان، بر آنها گشاده است و نه از وحی که کتاب منیر است، مدد گرفتهاند.”[۵۵]
بنابراین، راه های شناخت در قرآن به بیرونی و درونی تقسیم می شود:
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
الف: راه درون؛ که همان طریق حصولی عقل و یا راه حضوری قلب است.
ب: راه بیرون؛ که راه وحی میباشد.[۵۶]
آیت الله جوادی آملی در تبیین راه های شناخت میفرمایند: “تنها دو گروه هستند که در پیمودن طریق درون و فهم شریعت بیرون معصوم هستند. این دو گروه انبیاء و معصومین و اهل بیت عصمت و طهارتاند؛ زیرا آنان گذشته از مصونیت داشتن از خطاء، در فهم قواعد عقلی و طی طریق قلبی، در استدلال های شرعی و نقلی نیز معصوم هستند. مهم تر از همه، آن که در تلقی وحی، ضبط و نگه داری آن و نیز املاء و انشای وحی نیز معصوم هستند. آیات قرآن کریم، ما را به راه های درونی و بیرونی تشخیص حق از باطل ارشاد می نماید؛ در برخی از آیات، سخن از تفکر و تعقل و تدبر است، از جمله آیه ۴۴ سوره بقره است که می فرماید:
” اَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَکُمْ وَ أَنْتُمْ تَتْلُونَ الْکِتابَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ”( سوره بقره، آیه ۴۴)؛ آیا مردم را به نیکى (و ایمان به پیامبرى که صفات او آشکارا در تورات آمده) دعوت مىکنید، اما خودتان را فراموش مىنمایید با اینکه شما کتاب (آسمانى) را مىخوانید! آیا نمىاندیشید؟
افزون بر این آیات، در آیات فراوانی از قرآن برای اثبات مدعا، از براهین عقلی استفاده شده یا بر بطلان اندیشه های مخالفان استدلال عقلی شده است. در آیات فراوانی نیز دعوت به تفکر عقلی شده است. نظیر آیه ۵۰ سوره مبارکه انعام که می فرماید:
“…قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الْأَعْمى وَ الْبَصیرُ أَ فَلا تَتَفَکَّرُونَ”(سوره انعام، آیه ۵۰ )؛ بگو: «آیا نابینا و بینا مساویند؟! پس چرا نمىاندیشید؟
و در برخی از آیات به راه دل و تذهیب آن اشارت شده است؛ مانند اینکه در سوره محمد(ص)، ضمن مواخذه و سوال از کسانی که تدبر در قرآن نمی کنند، به راه قلب نیز پرداخته می شود:
“أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلى قُلُوبٍ أَقْفالُها”(سوره محمد، آیه ۲۴)؛ آیا آنها در قرآن تدبّر نمىکنند، یا بر دلهایشان قفل نهاده شده است؟
در سوره مبارکه “نساء” بر حقانیت و صیانت قرآن از باطل یعنی بر عصمت راه وحی دلیل آورده است:
” أَ فَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْءَانَ وَ لَوْ کاَنَ مِنْ عِندِ غَیر اللَّهِ لَوَجَدُواْ فِیهِ اخْتِلَافًا کَثِیرًا”(سوره نساء، آیه ۸۲)؛ آیا درباره قرآن نمىاندیشند؟! اگر از سوى غیر خدا بود، اختلاف فراوانى در آن مىیافتند.
نه تنها اختلاف که نشانه غیر الهی بودن است هرگز در قرآن راه ندارد بلکه هیچ عامل دیگری برای بطلان قرآن، وجود ندارد؛ چنان که آیاتی درباره صیانت قرآن از آسیب رساندن پدیده باطل به آن وارد شده است؛ نظیر:
” إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُواْ بِالذِّکْرِ لَمَّا جَاءَهُمْ وَ إِنَّهُ لَکِتَابٌ عَزِیزٌ(۴۱) لَّا یَأْتِیهِ الْبَاطِلُ مِن بَینِْ یَدَیْهِ وَ لَا مِنْ خَلْفِهِ تَنزِیلٌ مِّنْ حَکِیمٍ حَمِید” (سوره فصلت، آیات ۴۱-۴۲)
ترجمه: کسانى که به این ذکر [قرآن] هنگامى که به سراغشان آمد کافر شدند (نیز بر ما مخفى نخواهد ماند)! و این کتابى است قطعاً شکست ناپذیر.(۴۱) که هیچ گونه باطلى، نه از پیش رو و نه از پشت سر، به سراغ آن نمىآید چرا که از سوى خداوند حکیم و شایسته ستایش نازل شده است.
بنابراین، هیچ یک از آیات مربوط به مساله معرفت، مخالف یکدیگر نیست؛ بلکه همه آیات قرآنی وارد شده در زمینه معرفت، موید یکدیگر هستند و برخی از آن ها متمم و مکمل دیگری است. عصاره آن آیات این است که هر یک از راه های بیرون و درون در حد خود، انسان را به مقصود می رسانند؛ به عنوان مثال عقل به جزئیات عالم پی نمی برد و این را نیز می داند که قادر به شناخت جزئیات نیست؛ ولیکن وحی هم کلیات و هم جزئیات را مشاهده می کند و در ارائه و راهنمایی خود نیز معصوم است.”[۵۷]
۱-۳-۴٫ شرایط معرفت از منظر قرآن
ابزارهای مختلف معرفت و مراحل متفاوت آن هر یک برای خود شرایطی خاص دارند؛ شرایط رویت، سلامت چشم و حفظ فاصله مناسب و صافی هوا و روشنایی فضا و مانند آن است. قوه عاقله نیز برای تعقل، نیازمند به فضای صاف و پاک از دام های وهمی و خیالی است. قلب نیز شرایطی خاص دارد. قلب علاوه بر صیقل و پاکی از غبار و زنگ هایی که مناسب به آن است همانند آیینه نیاز دارد تا سمت و جهت خود را نیز تصحیح کند. آیه الله جوادی آملی درباره عمده ترین شرط شناخت در قرآن می فرمایند:” عمده ترین شرط معرفت حقایق در قرآن، تقوی الهی است که در قرآن ذکر شده است. قرآن کریم در این مورد می فرماید:
“یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقاناً…..” ( سوره انفال، آیه ۲۹)؛ اى کسانى که ایمان آوردهاید! اگر از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید، براى شما وسیلهاى جهت جدا ساختن حق از باطل قرار مىدهد (روشنبینى خاصّى که در پرتو آن، حق را از باطل خواهید شناخت).
و این آیه ی شریفه با اطلاقی که دارد ، تنها به بیان شرط معرفت عرفانی، اختصاص نداشته و شرط معرفت برهانی را شامل می شود؛ به این معنا که تقوی هم درفهم و عقل و هم در شهود موثر است. به طوری که درک صحیح مفاهیم ذهنی و دیدن حقایق عینی در پرتو تقوا تامین می گردد. مفاد آیه فوق را اصلی کلی مستفاد از آیه سوره طلاق نیز تایید می کند:
“…وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً”(سوره طلاق،آیه ۲ )؛ و هر کس تقواى الهى پیشه کند، خداوند راه نجاتى براى او فراهم مىکند. [۵۸]
بنابراین، تقوی الهی با تعلیم الهی رابطه دارد؛ تعلیم الهی و بصیرت دینی، هر دو نتیجه تقوا و نمودی از شکوفایی فطرت انسانی در پرتو تعلیم دینی است؛ قرآن می فرماید:
” رَبَّنا وَ ابْعَثْ فیهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِکَ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَهَ وَ یُزَکِّیهِمْ إِنَّکَ أَنْتَ الْعَزیزُ الْحَکیمُ” (سوره بقره،آیه ۱۲۹)؛ اى پروردگار ما، از میانشان پیامبرى بر آنها مبعوث گردان تا آیات تو را برایشان بخواند و به آنها کتاب و حکمت بیاموزد و آنها را پاکیزه سازد و تو پیروزمند و حکیم هستى.
و یا آیه:” لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنینَ إِذْ بَعَثَ فیهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَهَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفی ضَلالٍ مُبینٍ”(سوره آل عمران، آیه ۱۶۴)؛ خداوند بر مؤمنان منت نهاد [نعمت بزرگى بخشید] هنگامى که در میان آنها، پیامبرى از خودشان برانگیخت که آیات او را بر آنها بخواند، و آنها را پاک کند و کتاب و حکمت بیاموزد هر چند پیش از آن، در گمراهى آشکارى بودند.[۵۹]
این مبحث را با فرازی از خطبه غراء حضرت زهراء به پایان می رسانیم. ایشان می فرمایند:
“و اَشهد ان لا اله الا اللهُ وحدَه لا شریکَ له کلمه جعل الاخلاص تاویلها و ضَمّن القلوب موصولها و انار فی التفکر معقولها “
آیت الله مجتبی تهرانی در ترجمه و شرح این فراز خطبه می فرمایند: “و گواهی می دهم که خدایی جز الله نیست و شریکی برای او وجود ندارد. برای این کلمه توحید، خداوند تاویلی قرار داده و آن اخلاص است ( یعنی این شهادت به وحدانیت، کلمه ای است که ما می گوییم و نتیجه و تاویل آن اخلاص در عمل است.) و وابستگی به توحید خود را در دل ها جای داده است،( و این همان معنایی است که در معارف و روایات ما وجود دارد که: ” کل مولود یولد علی الفطره” یعنی، هرکس براساس فطرت زاده می شود. و در روایت دیگر آمده است که” الفطره هی التوحید” یعنی خدا همه دل ها را مفطور به توحید کرده است حتی دل مشرک و ملحد و کافر به معنای اخصش را ) و خداوند نورانی کرده است دل ها را به همان اندازه که از کلمه توحید تعقل می کنند. اگر توحید در قلب کسی وارد شد، ثمره اش اخلاص در عمل است و خداوند هم، توحید را در قلب همه انسان ها جاسازی کرده است و هیچ انسانی نیست که فاقد آن باشد و جمله قبلی حضرت زهرا دلالت بر این داشت. و حضرت در این فراز (و انار فی التفکر معقولها) از بحث قلب، وارد بحث عقل می شود و می فرماید همین کلمه توحید که در قلب است، تفکر معقول تو را نورانی کرده است. آن تفکری که کلمه توحید پشتوانه آن باشد یعنی آن تفکری که از کلمه توحید نورانیت گرفته باشد، تفکر نورانی و صحیح است و به خطا نمی رود. البته این معنا هم به حسب افراد و مراتب مختلف می شود و هرچه کلمه توحید، در دل فرد قوی تر باشد، تفکر هم نورانی تر است. [۶۰]
۱-۳-۵٫ عوامل بازدارنده از شناخت صحیح در قرآن
تفکر همواره در معرض اشتباه قرار دارد؛ چون گاهی عوامل بازدارنده ای متعرض جریان تفکر می شوند و میان تفکر و وصول انسان به حقیقت، مانع ایجاد می کنند؛ و هرگاه موانع و بازدارنده های تفکر به طور متراکم بر انسان فشار آورند، اندیشه انسان دچار جمود می شود؛ و زمانی که انسان به این حالت برسد، تفکر ارزش عظیم خود را در زندگی از دست می دهد و وظیفه طبیعی خود را در کار تشخیص حق و باطل، نیکی و بدی، کشف حقایق، کسب دانش و بالا بردن انسان در مدارج ترقی و کمال، انجام نمی دهد.[۶۱]
در این بخش، قبل از آن که به بررسی مهمترین عوامل و آفات اندیشیدن و تفکر صحیح پرداخته شود، لازم است اشاره ای گذرا به این که خطا و اشتباه چگونه به وجود می آیند را در قرآن مورد بررسی قرار دهیم.
آیت الله جوادی آملی در خصوص چگونگی پیدایش خطا و اشتباه می فرمایند: “هستی و نیستی اشیاء و به تعبیر قرآنی حق و باطل همواره بدیهی و بین نیستند؛: اگر مساله هستی و نیستی و حق و باطل، امری ضروری و بدیهی می بود، صاحب نظران در علوم مختلف هرگز اختلاف پیدا نمی کردند و نیز شخص واحد در طول زندگی درباره برخی از مطالب علمی، نظرات متفاوت پیدا نمی کرد. بدیهی نبودن حق و باطل یا هستی و نیستی اشیاء موجب اشتباه می گردد. اشتباه ، همان چیزی است که در تعبیر قرآن با «لبس» از آن یاد شده است؛”لُبس” – به ضم – به معنا پوشیدن با “لَبس”- به فتح – به معنا اشتباه کردن هم ریشه است، خداوند درباره منکران معاد می فرماید:
” بَل هُم فی لَبسٍ من خلقٍ جدید”( سوره ق، آیه ۱۵)؛ ولى آنها (با این همه دلایل روشن) باز در آفرینش جدید تردید دارند!
یعنی آنها درباره حصول خلقت تازه پس از مرگ در اشتباه هستند. علت این اشتباه، همان پوشیدن لباس روح حق بر پیکر شبح باطل است. خدای سبحان درباره آمیختگی حق و باطل مثالی را بیان کرده و می فرماید:
” أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَسالَتْ أَوْدِیَهٌ بِقَدَرِها فَاحْتَمَلَ السَّیْلُ زَبَداً رابِیاً وَ مِمَّا یُوقِدُونَ عَلَیْهِ فِی النَّارِ ابْتِغاءَ حِلْیَهٍ أَوْ مَتاعٍ زَبَدٌ مِثْلُهُ کَذلِکَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَ الْباطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَیَذْهَبُ جُفاءً وَ أَمَّا ما یَنْفَعُ النَّاسَ فَیَمْکُثُ فِی الْأَرْضِ کَذلِکَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ”(سوره رعد،آیه ۱۷)
ترجمه: خداوند از آسمان آبى فرستاد و از هر درّه و رودخانهاى به اندازه آنها سیلابى جارى شد سپس سیل بر روى خود کفى حمل کرد و از آنچه (در کورهها،) براى به دست آوردن زینت آلات یا وسایل زندگى، آتش روى آن روشن مىکنند نیز کفهایى مانند آن به وجود مىآید- خداوند، حق و باطل را چنین مثل مىزند!- امّا کفها به بیرون پرتاب مىشوند، ولى آنچه به مردم سود مىرساند [آب یا فلز خالص] در زمین مىماند خداوند این چنین مثال مىزند.
زبد و کف روی آب که باطل است، درونی تهی دارد و درون آن قشری از نم است، آن قشر از نم که یک نیم قوس است چهره سیلاب را فرا می گیرد، باطل همان درون تهی حباب است که در زیر نم قرار گرفته و نم از آب است . خداوند در این مسایل می فرماید: آن نم ها نیز به آب باز می گردد و آنگاه بطلان باطل روشن می شود، پس باطل آن مجموعه حباب نیست بلکه همان فضای خالی است که با نم پوشیده شده و رفته رفته با حرکت آب برطرف می گردد یعنی حق با تحول خویش، باطل را برطرف می کند، لذا فرمود: ” فیذهب جفاء “جفا، همان آب برد است که که بدون رنج خارجی بلکه با سعی داخلی خود آب از بین می رود.
فرق قرآن کریم با کتب عقلی منطقی که به بحث از انواع مغالطات و خطا های فکری پرداخته اند، در این است که قرآن کریم، افزون بر اشاره به اشتباه برخی از اندیشه ها، سبب فاعلی آن را نیز معرفی می کند، چنان که قرآن مبداء فاعلی علم صائب و مصون از مغالطه را، فرشتگان مدبر الهی می داند. قرآن کریم شیطان را به عنوان فاعل و کسی که حق را ابزار کار خود قرار داده به تلبیس دست می زند، یاد کرده و می فرماید:
” …. وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبینٌ * إِنَّما یَأْمُرُکُمْ بِالسُّوءِ وَ الْفَحْشاءِ وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ “(سوره بقره، آیات ۱۶۹ – ۱۶۸ )؛ و از گامهاى شیطان، پیروى نکنید! چه اینکه او، دشمن آشکار شماست او شما را فقط به بدیها و کار زشت فرمان مىدهد (و نیز دستور مىدهد) آنچه را که نمىدانید، به خدا نسبت دهید. “[۶۲]
قرآن کریم، مهمترین عواملی را که مانع اندیشیدن و مایه جمود فکری می شوند و در نتیجه میان تفکر و شناخت حقیقت و اظهار نظر درست در مسایل مختلف ایجاد سد می کند، ذکر کرده است: این عوامل عبارتند از تعصب و تقلید کورکورانه، ظّن و گمان، تمایلات و هوای نفس.[۶۳]
۱-۳-۵-۱٫ تعصب و تقلید کورکورانه
منظور از تعصب[۶۴] و لجاجت این است که کسی صرفا به دلیل وابستگی به رای و عقیده ای، بر آن رای و عقیده، بدون هیچ دلیل و برهانی وبدون توجه به محتوای سخنان دیگران پافشاری کند. آشکار است که انسان متعصب و لجوج به دلیل این صفت ناپسند خود، از راه یابی به حق و حقیقت محروم است. زیرا چنین شخصی در هر بحث و گفتگو تمام توان خود را صرف دفاع از عقاید خود می کند و حتی حاضر به شنیدن انتقادهای دیگران برای پی بردن به نادرستی و عیوب افکار و عقاید خود نیست . همین امر باعث می شود که نه خطاهای خود را بشناسد و نه به حقیقت جدیدی دست یابد.[۶۵]
قرآن کریم پای بندی بسیاری از مردم را در کلیه قرون گذشته تاریخ، به عقاید پدرانشان و عبادتهای آنان، توصیف کرده است و متذکر شده است که آن ها با اندیشه ای آزاد از قید و بندهای آداب و رسوم سنتها و اندیشه های کهنه، قدرت نگرش به عقیده توحید را که انبیاء و پیامبران به آن دعوت می کردند، نداشتند:
“وَ إِذا قیلَ لَهُمْ تَعالَوْا إِلى ما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ إِلَى الرَّسُولِ قالُوا حَسْبُنا ما وَجَدْنا عَلَیْهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ کانَ آباؤُهُمْ لا یَعْلَمُونَ شَیْئاً وَ لا یَهْتَدُون”(سوره مائده ، آیه ۱۰۴)؛ و هنگامى که به آنها گفته شود: «به سوى آنچه خدا نازل کرده، و به سوى پیامبر بیایید!»، مىگویند: «آنچه از پدران خود یافتهایم، ما را بس است!» آیا اگر پدران آنها چیزى نمىدانستند، و هدایت نیافته بودند (باز از آنها پیروى مىکنند.) [۶۶]
۱-۳-۵-۲٫ ظن و گمان
عدم تعقل و تفکر و قضاوت صحیح، سبب پیدایش پندار غلط می گردد. تفکر درست، بر اساس علم و آگاهی استوار است و عدم آگاهی سبب می گردد که انسان عقاید و آراء و اصول رفتاری خود را بر پایه ظن[۶۷] و گمان استوار سازد و این امر زمینه گمراهی فرد را فراهم می سازد. قرآن کریم می فرماید:
“وَ ما یَتَّبِعُ أَکْثَرُهُمْ إِلاَّ ظَنًّا إِنَّ الظَّنَّ لا یُغْنی مِنَ الْحَقِّ شَیْئاً إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ بِما یَفْعَلُونَ”(سوره یونس، آیه۳۶)؛ و بیشتر آنها، جز از گمان (و پندارهاى بىاساس)، پیروى نمىکنند (در حالى که) گمان، هرگز انسان را از حقّ بىنیاز نمىسازد (و به حق نمىرساند)! به یقین، خداوند از آنچه انجام مىدهند، آگاه است.
قرآن کریم، همچنین در آیه ۳۲ سوره جاثیه می فرماید:
” وَ إِذَا قِیلَ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ السَّاعَهُ لَا رَیْبَ فِیهَا قُلْتُم مَّا نَدْرِى مَا السَّاعَهُ إِن نَّظُنُّ إِلَّا ظَنًّا وَ مَا نحَنُ بِمُسْتَیْقِنِین”(سوره جاثیه، آیه ۳۲)؛ و هنگامى که گفته مىشد: «وعده خداوند حقّ است، و در قیامت هیچ شکّى نیست»، شما مىگفتید: «ما نمىدانیم قیامت چیست؟ ما تنها گمانى در این باره داریم، و به هیچ وجه یقین نداریم.
از دیدگاه قرآن کریم، تا چیزی برای آدمی قطعی و ثابت نشده باشد، نباید آن را ملاک عمل خود قرار دهد و از آن پیروی کند:
” وَ لا تَقْفُ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ کُلُّ أُولئِکَ کانَ عَنْهُ مَسْؤُلاً”( سوره اسراء، آیه ۳۶؛ از آنچه به آن آگاهى ندارى، پیروى مکن، چرا که گوش و چشم و دل، همه مسئولند.[۶۸]
نگاره شماره ۱-۴:آزمون F لیمر و آزمون هاسمن
روش
سری زمانی
مقطعی
ترکیبی
تابلویی
تلفیقی
آزمون F لیمر
اثرات ثابت
اثرات تصادفی
آزمون هاسمن
منبع:(یافته های محقق)
۴-۷- آزمون های تشخیصی در داده های ترکیبی
برای تعیین مدل مورد استفاده در داده های ترکیبی از آزمون چاو و هاسمن استفاده شده است آزمون چاو برای تعیین بکارگیری مدل اثرات ثابت در مقابل تلفیق کل داده ها انجام گرفته و فرضیه های آن بصورت زیر است :
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
: pooled Model H0
H1: Fixed Effect Model
فرض H0 بر پایه عدم وجود اثرات فردی و گروهی است و فرض H1 بر پایه وجود اثرات فردی و گروهی قرار دارد آزمون هاسمن نیز برای تعیین استفاده از مدل اثرات ثابت در مقابل اثر تصادفی انجام می شود . آزمون هاسمن بر پایه وجود یا عدم وجود ارتباط بین خطای رگرسیون تخمین زده شده و متغیرهای مستقل مدل شکل گرفته است . اگر چنین ارتباطی وجود داشته باشد ، مدل اثر ثابت و اگر این ارتباط وجود نداشته باشد مدل اثر تصادفی کاربرد خواهد داشت.فرضیه ی H0 نشان دهنده ی عدم ارتباط متغیرهای مستقل و خطای تخمین و فرضیه ی H1 نشان دهنده وجود ارتباط است.
: Random Effect Model0 H
H1: Fixed Effect Model1
برای تعیین روش تخمین، آزمون اِف لیمر و هاسمن برای چهار مدل انجام شده است. نتایج آزمون به شرح زیر می باشد:
۴-۸- آزمونF لیمر برای مدل های تحقیق (بررسی همسانی عرض از مبدأ های مقاطع)
برای انتخاب بین روش های داده های تابلویی و داده های تلفیقی ، از آزمون F لیمر[۱۱۰]۱ استفاده شده است . در آزمون F لیمر ، فرضیه H0 یکسان بودن عرض از مبدأ ها (داده های تلفیقی) در مقابل فرضیه مخالف H1، ناهمسانی عرض از مبدأها (روش داده های تابلویی) قرار می گیرد. خلاصه نتایج آزمون F لیمر ،به شرح ذیل در جدول ۴-۴ ارائه شده است:
جدول شماره ۴-۴: نتایج آزمون F لیمر
فرضیه صفر ()
مدل های تحقیق
آماره اِف لیمر
احتمال
نتیجه آزمون
داده های تلفیقی (عرض از مبدأ های تمامی مقاطع با هم یکسان می باشند.)
مدل (۱)
۱۸٫۳۲۲
۰٫۰۰۰
رد می شود
مدل (۲)
۲۲٫۴۵۳
۰٫۰۰۰
رد می شود
۲-۲-۱ تهدیدات نظامی کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس علیه جمهوری اسلامی ایران
تهدیدات نظامی ناشی از اقدامات کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس علیه جمهوری اسلامی ایران بشرح ذیل می باشند:
۲-۲-۱-۱ تلاش کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس جهت موازنه سازی قدرت نظامی همطراز با جمهوری اسلامی ایران
کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس همواره و بویژه در طول یک دهه گذشته در تلاش بوده اند نسبت به موازنه نظامی با جمهوری اسلامی ایران اقدام نمایند و بر اساس مفاد «بیانیه ریاض» که در ابتدای فصل اول بخش سوم بصورت مشروح به آن پرداخته شد ، این کشورها تصمیم گرفته اند با یکپارچه سازی سامانه های نظامی از جمله سامانه های موشکی و پدافندی ، سامانه های کنترل و فرماندهی ، سامانه های اطلاعاتی و … به موازنه قوای نظامی با جمهوری اسلامی ایران اقدام نمایند . اگرچه این کشورها در یکپارچه سازی سامانه های مذکور به مقصد مطلوب نرسیده و دارای مشکلات داخلی و تکنولوژیکی در این زمینه
می باشند ولیکن پیشرفت هایی در زمینه توسعه نیروهای مسلح خود داشته اند که با توجه به تعریف و اشاره به ویژگی های کشورهای دشمن ، می تواند بصورت بالقوه برای امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران تهدید ارزیابی گردند . در این خصوص نسبت به بررسی اقدامات کشورهای مذکور بشرح ذیل اقدام می گردد تا میزان تهدید ایران از این ناحیه بصورت ملموسی مشخص گردد :
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
۲-۲-۱-۱-۱ تلاش برای موازنه سازی تعداد نیروی نظامی با ایران
کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس بدلیل عدم برخورداری از نیروی انسانی کافی بصورت منفرد فاقد توانمندی نظامی در بحث نیروی انسانی می باشند ولیکن در صورت یکپارچگی نیروهای مذکور در زمان وقوع بحران در منطقه ، پتانسیل تجمیع نیروهای مذکور وجود دارد که این امر می تواند بعنوان تهدیدی برای امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران محسوب گردند .
در نمودار ذیل تعداد نیروهای مسلح هر کشور با تجمیع نیروهای شش کشور مقایسه گردیده
است( Cordesman,2014:10)
نمودار ۷ نیروهای مسلح کشورهای عضو شورای همکاری
۲-۲-۱-۱-۲ تلاش برای موازنه سازی قدرت زرهی و توپخانه ای با ایران
همانطور که در بخش دوم پایان نامه و در هنگام بررسی ساختار و سازمان کشورهای عضو شورای همکاری بررسی و اشاره گردید ، این کشورها طی یک دهه گذشته در زمینه خرید تجهیزات نظامی پیشرفت قابل توجهی نموده و به مدرن سازی تجهیزات توپخانه ای و زرهی خود اقدام نموده اند که این امر نیز در صورت بروز هرگونه بحران در منطقه می تواند امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران را تهدید نماید و در زمره تهدیدات بالقوه شورای همکاری خلیج فارس علیه جمهوری اسلامی ایران قرار دارد . نکته قابل توجه آنکه برابر ارزیابی بعمل آمده توسط مرکز مطالعات بین المللی و استراتژیک ، توانمندی زرهی و توپخانه ای مجموعه کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس چه به لحاظ کمی و چه به لحاظ کیفی بیش از توان ایران برآورد گردیده است . در نمودارها و جداول ذیل میزان توانمندی فردی و کلی کشورهای شورای همکاری خلیج فارس در زمینه زرهی و توپخانه ای مورد بررسی قرار گرفته
است ( Cordesman,2014:11-12)
نمودار ۸ نمودار مقایسه ای تجهیزات زرهی کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس