۲-۲-۶-۵-۳ هوش هیجانی شات
Sseit که معمولا به عنوان مقیاس ارزیابی هیجانات یا آزمون خودسنجی هوش هیجانی از آن یاد می شود، معیار خودسنجی هوش هیجانی میباشد که حاوی ۳۳ آیتم میباشد.SSEIT که توسط شات توسعه یافته است، چهار جنبه هوش هیجانی که توسط که مایر و سالووی بیان شده بود را مورد اندازه گیری قرار میدهد. ۱) ارزیابی هیجان در خود و دیگران[۳۸] ۲)توصیف هیجان[۳۹] ۳) تنظیم هیجان در خود و دیگران[۴۰] ۴)استفاده از هیجان در حل مسئله[۴۱] . SSEIT بر هوش هیجانی متوسط و معمولی توجه دارد. هم چنین چهار فاکتور تحلیلی مورد مطالعه قرار گرفت و چهار فاکتور برای ۳۳ آیتم آزمون خودسنجی هوش هیجانی شات شناسایی گردید که شامل: درک هیجانات[۴۲]، مهارتهای اجتماعی یا مدیریت هیجانات دیگران[۴۳]، استفاده از هیجانات[۴۴] و مدیریت هیجانات[۴۵] در خود میباشد (آلستون ،۲۰۰۹د:۲۶).
۲-۲-۶-۵-۴ مقیاس سطوح هیجانیLEIS [۴۶]
این مقیاس دارای ۲۰ داستان یا سناریوی کوتاه است که در آن، آزمودنی ها با وضعیت های هیجانی گوناگونی روبرو میشوند که سبب برانگیخته شدن چهار نوع هیجان خشم[۴۷]، ترس[۴۸]، شادی[۴۹] و اندوه[۵۰] میگردد. پس از تعریف و بیان هرکدام از این داستان ها یا سناریوها، دو سوال مطرح میگردد: شما چه احساسس دارید؟ و دیگران چه احساسی دارند؟ به جواب هایی که آزمودنی ها به این دو سوال میدهند، نمره های جداگانه داده می شود. یکی برای توصیف عواطف خود و دیگری برای توصیف عواطف دیگران (سیاروچی ،۱۳۸۳ : ۶۷-۶۶).
آزمودنی ها، علاوه بر دریافت یک نمره برای بیان احساس خود و یک نمره برای بیان احساس دیگران، هم چنین یک نمره کلی هم می گیرند. این نمره برابر است با بالاترین نمره ای که فرد برای بیان احساس خود یا دیگران به دست آورده است.
این آزمون از ضریب پایایی نسبتا مطلوبی برخوردار است و هم بستگی پایین تا متوسطی با سایر آزمون هایی که ویژگیهایی چون بلوغ هیجانی یا گشاده رویی و مهربانی[۵۱] هم دلی و هوش شناختی را ارزیابی می نمایند، دارد. هم چنین از همبستگی متوسطی با مقیاس MEISو دیگر مقیاس های هوش هیجانی برخوردار است. از همه مهمتر اینکه، با خلق و خو و مزاج و دیگر ویژگی های اصلی شخصیت، همبستگی و همپوشی ندارد. هم چنین، تنها با آن آزمون هایی که باید هم پوشی داشته باشد، هم پوشی دارد و با دیگر مقیاسهای روان شناختی، هم پوشی خیلی زیادی ندارد در کل می توان گفت آزمون LEAS آزمون خویی ارزیابی هوش هیجانی است .
آزمون LEAS قادر است تا توانایی واقعی تشخیص هیجانها در آزمودنیها را بدون توجه به کلامی یا غیر کلامی بودن، ارزیابی نماید (سیاروچی ، ۱۳۸۳ : ۶۹-۶۸).
۲-۲-۶-۵-۵ مقیاس الکسی تیمیای تورنتو[۵۲] TAS-20
مقیاس TAS-20 یکی از شناخته شده ترین آزمون هوش هیجانی است. در حقیقیت این آزمون برای ارزیابی یک اختلال کلینیکی به نام الکسی تیمیا [۵۳] به کار میرفت . این آزمون دارای ۲۰ بخش و سه خرده مقیاس است. این خرده مقیاس ها به ارزیابی سه ویژگی: اشکال در تشخیص احساسات (من اغلب اوقا ت راجع به هیجاناتی که احساس می کنم، دچار در سرگمی هستم.)، اشکال در توصیف احساسات خود (پیدا کردن کلماتی که به خوبی احساساتم را توصیف کند، برایم مشکل است.) و افکار معطوف بر خارج (در گیر شدن با هیجانات یکی از اساسی ترین فعالیت هاست) می پردازند.tas-20 یک نمره اختلال هیجانی کلی و یک نمره برای هر کدام از سه خرده مقیاس مذکور به دست میدهد.
۲-۲-۷ هوش هیجانی از نظر عصبی – زیستی (فیزیولوژی هوش هیجانی)
مفهوم قدیمی دوگانگی ذهن – جسم که به وسیله دکارت حمایت می گشت به جدائی مرسوم هیجات از مغزکمک نمود. طبق این نظر منشا هیجانها را در بدن میدانستند و تفکر عاقلانه اولین موضوع “ذهن یا مغز” بود. یعنی ما با قلب خود احساس می نمائیم و با مغز خود فکر میکنیم. به تدریج این دیدگاه تغییریافته، و اکنون نظر بر این است که مغز در پیدایش هیجان برای آنچه که تاکنون به طور سنتی برای قلمرو تفکر عقلانی محسوب می گشت نموده اند.(اکبرزاده،۱۳۸۳: ۶۲) سرمنشا هیجانات در بخش زیرین مغز جای دارد. برای مثال، بخش زیرین مغز ماست که یاد آوری ترس ناشی از فریادی که بر سر ما کشیده شده، احساس ناخوشایند ناشی از عدم تأیید فردی که برای ما اهمیت داشته و هم چنین احساس خوشایند زمانی ر اکه سرشار از شادکامی بود ایم به عهده دارد. بخش فوقانی مغز استدلال و نطق را عهد دار است ومجسم کردن، تحیلل کردن و قضاوت کردن را انجام میدهد. این بخش موقعیتها را ارزیابی میکند و مخاطرات ومزیتها را می سنجد. یک اصل بنیادین در نظریه هوش هیجانی این است که افرادی با هوش هیجانی بالا، تونایی متعادل نمودن عملکرد این دو بخش از مغز را در هنگام ارتباط با یکدیگر دارند (گلمن ۱۳۸۵ :۱۷). ما یک ذهن تفکری و یک ذهن احساسی داریم، اگر چه آن ها تابع نیمه مستقل از یکدیگر هستند. اما آن ها از طریق مدارات پیچیده مغز به هم مرتبط هستند.(کارن کای ،۲۰۰۹ : ۲۷) تحقیقات حاکی از پیوند مهم میان تفکر عقلانی و احساسی و چگونگی تاثیر این دوذهن بر یکدیگراست. (کارن کای ،۲۰۰۹ : ۲۷)
هوش هیجانی در مداری بین مراکز اجرایی مغز در لو ب های پیش پیشانی و سیستم لیمبیک مغز واقع شده است و کار آن کنترل احساسات، تکانه ها و امیال میباشد. تحقیقات نشان میدهد که مهارتهای مبتنی بر نواحی لیمبیک از طریق انگیزش، تمرین زیاد و بازخورد، به بهترین نحو آموخته میشوند.(گلمن ، ۱۳۸۳: ۱۴۴)
مک لین[۵۴] با مشخص نمودن سیستم لیمبیک به عنوان پایگاه مرکزی هیجان در مغز، کارهای قبلی را توسعه داد. ساختهای سیستم لیمبیک در جنبههای متعدد هیجانها نقش دارند که شامل، تشخیص حالتهای هیجانی در چهره ،تمایل به عمل و ذخیره سازی خاطرات هیجانی میگردد.(اکبرزاده، ۱۳۸۳: ۶۸ ) سیستم لیمبیک ساختار کوچکی دارد که در وسط مغز پایین تر از مرکز یا ساقه مغز بالاتر از مرکز یا قشر مخ قرار دارد. ساقه مغز، هوشیاری را کنترل و تحریک میکند و پیامهای حسی را از طریق دستگاه لیمبیک به قشر مخ ارسال میکند. دستگاه لیمبیک هیجانها و رفتارها را تفسیر و جهت میدهد.(آقایار، ۱۳۸۶: ۴۷ ) وقتی دستگاه لیمبیک اطلاعات حسی را تفسیر و برای پردازش به قشر مخ ارسال میکند، در این حالت مجموعه ای از هماهنگی هیجانی از دریافتهای اطلاعاتی و ارسال آن به قشر مخ برای پردازش صورت میگیرد(آقایار ،۱۳۸۵ : ۴۸).