بررسیهای سفرینو و همکاران[۴۷] (۲۰۰۶) نشان داد که فعالیت سمی و دورکنندگی اسانس Eucalyptus cinerea F. Muell. Ex Benth.، Eucalyptus viminalis Logo و E. saligna در برابر شپش سر انسان که به پرمترینها مقاوم است، به ترتیب دارای LT50 (زمان کشندهی ۵۰ درصد از جمعیت در غلظت معین) ۱۲، ۱۴/۹ و ۱۷/۴ دقیقه است. بر اساس این تحقیق نتیجه گرفتند که اسانسها میتوانند برای توسعهی تولیدات جدید به منظور کنترل شپش سر انسان به کار روند (سفرینو و همکاران، ۲۰۰۶).
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
اسانس E. camaldulensis به عنوان دفعکنندهی افراد مادهی بالغ Culex pipiens L. معرفی شده است (ارلر و همکاران[۴۸]، ۲۰۰۶). در این پژوهش نشان داده شد که با افزایش زمان و همینطور افزایش غلظت، درصد دورکنندگی نیز افزایش مییابد. میزان دورکنندگی در غلظت ۵ میکرولیتر در زمانهای مختلف بین ۵/۵۱ و ۱۰۰ درصد و در غلظت ۱۰ میکرولیتر بین ۷/۸۸ و ۱۰۰ درصد متغیر بود.
نگهبان و محرمیپور[۴۹] (۲۰۰۷) اثر تدخینی اسانس سه گونه اکالیپتوس Eucalyptus intertexta R.T. Baker.، Eucalyptus sargentii Maiden. و E. camaldulensis را در بازهی زمانی ۱ تا ۷ روزه روی سه آفت انباری C. maculatus، S. oryzae و T. castaneum مورد بررسی قرار دادند. نتایج نشان داد که درصد مرگومیر حشرات کامل ۱ تا ۷ روزه، با افزایش غلظت (از ۳۷ تا ۹۲۶ میکرولیتر بر لیتر هوا) و مدت زمانی که در معرض اسانس قرار گرفتهاند (۳ تا ۲۴ ساعت) افزایش پیدا کرد. LC50 محاسبه شده این سه اسانس بین ۵۵/۲ تا ۹۷/۳ میکرولیتر بر لیتر هوا برای C. maculatus، بین ۹۳/۶ تا ۹۱/۱۲ میکرولیتر بر لیتر هوا برای S. oryzae و بین ۵۹/۱۱ تا ۵۰/۳۳ میکرولیتر بر لیتر هوا برای T. castaneum بود (نگهبان و محرمیپور، ۲۰۰۷).
بررسی اثر دورکنندگی اسانس E. citriodora روی حشرات بالغT. castaneum نشان داد که درصد دورکنندگی با افزایش غلظت افزایش پیدا میکند ولی درصد دورکنندگی از ۲ساعت به ۴ساعت کاهش مییابد. میزان دورکنندگی این اسانس در غلظتهای ۵-۱۰×۱۹۴/۱، ۴-۱۰×۱۹۴/۱، ۳-۱۰×۱۹۴/۱، ۲-۱۰×۱۹۴/۱ و ۱-۱۰×۱۹۴/۱ بعد از ۲ ساعت به ترتیب ۱۸، ۲۸، ۷۶، ۸۰ و ۹۰ درصد و بعد از ۴ ساعت به ترتیب ۸، ۱۸، ۷۲، ۷۶ و ۸۴ درصد گزارش گردید (وربل و همکاران[۵۰]، ۲۰۱۰).
بررسی ترکیب شیمیایی عصارهی E. globulus و فعالیت حشرهکشی آن روی لارو و شفیره مگس خانگی[۵۱] نشان داد که این ترکیب که شامل اجزای اصلی ۱و۸ سینئول (۶/۳۳%)، آلفا- پینن ( ۲/۱۴%) و دی- لیمونن (۱/۱۰%) است که به عنوان عامل کنترل مگس خانگی از نظر زیستمحیطی و اکولوژیکی مناسب میباشد (کومار و همکاران، a,b2012).
۲-۶-۲ نارنج
۲-۶-۲-۱ ردهبندی
گیاه نارنج[۵۲] با نام علمی Citrus aurantium L. از خانوادهی Rutaceae، زیرردهی دولپهایها و ردهی گیاهانگلدار میباشد.
نارنج درختی بیکرک، به ارتفاع متوسط ۹-۶ متر، با خاری بلند، و لیکن نه خیلی تیز، برگها با اندازه متوسط، تخممرغی-مستطیلی، به طول ۱۰-۷ سانتیمتر، نوکدار کند یا کوتاه، سینوسی یا کنگرهای، دمبرگ با بال پهن، گلها به اندازه متوسط، منفرد یا چندتایی محوری، سفید، بسیار معطر، پرچمها ۲۰ تایی یا بیشتر، تخمدان کروی، میوه کروی، با دو انتهای کمی تختشده، به قطر حدود ۸ سانتیمتر، با سطح ناهموار، با گوشت ترش و پوست تلخ، مغز میوه به هنگام رسیدن توخالی میشود. قطعات داخلی میوه۱۰ تا ۱۲ تایی، این گونه به خاطر استفاده از گل آن برای تهیه مربای بهار نارنج و آب میوه آن به عنوان چاشنی و استفاده از پایه آن برای پرتقال کاشته میشود (مظفریان، ۱۳۳۲).
شکل ۲-۵ برگ درخت Citrus aurantium (نگارنده)
۲-۶-۲-۲ پراکنش جهانی نارنج
مرکبات تقریبا در ۵۰ کشور دنیا به عمل میآیند و به خاطر طعم و کیفیت خوب میوه شناخته شدهاند (میرزا و باهرتیک، ۱۳۸۵). این درخت در آسیا وجود داشته و از جنوب اروپا و آمریکا نیز معرفی شده است (مظفریان، ۱۳۳۲).
۲-۶-۲-۳ انتشار نارنج در ایران
این گیاه در اغلب نقاط استانهای گرگان، گیلان، مازندران، فارس، کرمان و خوزستان وجود دارد (مظفریان، ۱۳۳۲).
۲-۶-۲-۴ خواص ظاهری اسانس نارنج
اسانس برگ نارنج مایعی سیال، فرار، بیرنگ یا به رنگ زرد روشن است (سارو و همکاران[۵۳]، ۲۰۱۳).
۲-۶-۲-۵ طبیعت و ترکیب اسانس نارنج
اسانس مرکبات شامل مخلوطی از هیدروکربنها، ترپنها و اکسیژناتها میباشند. ترپنها ۵۰ تا ۹۰ درصد اسانس را تشکیل داده و عامل عطر و طعم اسانس میباشد (میرزا و باهرتیک، ۱۳۸۵). عمدهترین شکل ترپنها در اسانس مرکبات هیدروکربن لیمونن است. این ترکیب با فرمول بسته C10H16 یک مونوترپن تک حلقهای است. بیش از ۵۰ سال است که این ماده به عنوان فرآوردههای جانبی مرکبات شناخته شده است (مرتضوی و ضیاءالحق، ۱۳۸۳).
براساس نتایج به دست آمده از مصدق و همکاران (۱۳۸۳)، روغن فرار برگ درخت نارنج حاوی ۱۹ مادهی شیمیایی است که عمده
ترین ترکیبات موجود در اسانس این گیاه شامل لینالول[۵۴]، لینالیل استات[۵۵]، آلفاترپینئول[۵۶] و ژرانیلاستات[۵۷] است. ۱۷ جزء از اسانس برگ نارنج ترکیبات مونوترپنی[۵۸] است که شامل ۸ مونوترپن اکسیژندار و ۹ مونوترپن هیدروکربنی میباشد. ۲ ترکیب دیگر سزکوییترپن[۵۹] هستند (مصدق و همکاران، ۱۳۸۳).
۲-۶-۲-۶ فعالیت حشرهکشی اسانس نارنج
گونههای مرکبات به عنوان یک منبع گیاهی دارای خاصیت حشرهکشی گزارش شدهاند. عصارهی پوست و بذر واریتههای این گیاهان حاوی متابولیتهای ثانویه هستند که اثر حشرهکشی روی راستههای مختلف حشرات دارند (سالواتور و همکاران[۶۰]، ۲۰۰۴). لیمونوئیدها علاوه بر اثر کشندگی بازدارنده بسیاری از فعالیتها نظیر تغذیه، رشد، تخمگذاری و غیره میباشند (روی و صراف، ۲۰۰۶).
در یک بررسی اثر تدخینی اسانسهای استخراج شده از نهنج و گلبرگ درخت نارنج روی حشرات کامل شپشهی برنج S. oryzae در سه زمان ۲۴، ۴۸ و ۷۲ساعت مورد ارزیابی قرار گرفت. بنا بر نتایج این بررسی، شپشهی برنج نسبت به اسانس گلبرگ در مقایسه با نهنج (میوهی نارس) نارنج حساستر بود. نتایج تحقیق ذکر شده نشان داد که اختلاف معنیداری بین مرگومیر ناشی از غلظتهای مختلف اسانس و زمانهای مختلف کاربرد اسانس در مورد هر یک از اسانسهای استخراج شده وجود دارد (عسگری کوچی و همکاران، ۱۳۹۰).
فعالیت حشرهکشی اسانس نارنج C. aurantium که از بخشهای مختلف نارنج (میوه، برگ، شاخه) تهیه شده بود روی مگس زیتون Bacterocera olea Rossi مورد ارزیابی قرار گرفت. بررسی اثر اسانس به دست آمده از پوست و گوشت میوه و کل میوه روی حشرات نشان داد که فقط اسانس پوست اثر حشرهکشی داشت. این اثر همچنین به طور معنیداری از فعالیت اسانس کل میوه بیشتر بود. بیشترین فعالیت حشرهکشی به دست آمده از پوست میوه، گوشت میوه و کل میوه به ترتیب سبب ۱۰۰، ۴ و ۷۰ درصد مرگومیر در مگس زیتون شدند (سیسکاس و همکاران[۶۱]، ۲۰۰۷).
در یک بررسی اثر تدخینی اسانسهای پوست میوهی نارنج C. aurantium و پرتقال L. Citrus sinensis روی حشرات کامل سوسک چهارنقطهای حبوبات Callosobruchus maculatus fabr. مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشاندهندهی سمیت بالای این اسانسها بود. مرگومیر حشرات کامل با افزایش غلظت و مدت زمان در معرض قرار گرفتن (از ۳ تا ۲۴ ساعت) افزایش یافت. مقدار LC50 برای اسانسهای پوست میوه نارنج و پرتقال به ترتیب برابر با ۱۴۵ و ۲۶۹ میکرولیتر بر لیتر هوا بود (مروج و ابر، ۲۰۰۸).
در تحقیق دیگری فعالیت حشرهکشی تنفسی اسانس پوست میوهی پرتقال C. sinensis و نارنج C. aurantium روی مگس سفید Bemisia tabaci Gennadius مورد ارزیابی قرار گرفت و با ترکیب تجاری Eugenol مقایسه شد. اسانس پرتقال با غلظت ۵/۸ و نارنج با غلظت ۵/۹ میکرولیتر بر لیتر هوا به ترتیب سبب ۹۷ و ۹۹ درصد مرگ و میر شدند. مقدار LC50 اسانس پرتقال، نارنج و Eugenol به ترتیب ۸/۳، ۸/۵ و ۲/۰ میکرولیتر بر لیتر هوا بود. در بررسی تاثیر اسانسها روی کاهش تعداد تخمها مشخص شد که غلظت ۵/۳ میکرولیتر بر لیتر هوا از اسانس پرتقال و ۷ میکرولیتر بر لیتر هوا از اسانس نارنج سبب کاهش معنیداری در تخمگذاری شد (ریبیرو و همکاران[۶۲]، ۲۰۱۰).
۲-۷ عوامل تعیین کننده سمیت اسانسها
فعالیت زیستی اسانس هر گیاه بستگی به ترکیبات شیمیایی موجود در آن گیاه دارد. این ترکیبات حتی در بین گونههای یکسان ممکن است متفاوت باشد. این تفاوت مربوط به بخشی از گیاه که اسانسگیری میشود، مرحلهی رشدی گیاه و زمان نمونهبرداری از نظر فنولوژی گیاه و همچنین میزان حساسیت آفات هدف در برابر اسانسهای گیاهی میباشد (سینق و مائوریا[۶۳]، ۲۰۰۵ و شایا و رافائل[۶۴]، ۲۰۰۷).
۲-۸ محل تاثیر اسانسهای گیاهی
معمولا اسانسها ترکیبی از مخلوط چند مونوترپن هستند. فعالیت سریع علیه برخی از آفات نشانه محل تاثیر عصبی آنها میباشد و شواهدی برای تاثیر آنها روی اکتوپامین (یک پیامرسان عصبی) توسط برخی اسانسها و برخی دیگر روی کانالهای کلراید وابسته به گابا[۶۵] (گاما آمینو بوتریک اسید)، وجود دارد (ایسمان، ۲۰۰۶). مطالعه روی محل تاثیر مونوترپنوئیدها، فعالیت بازدارندگی آنزیم استیلکولیناستراز را به عنوان محل اصلی تاثیر آنها نشان داده است (راجندران و سیرانجینی، ۲۰۰۸). برخی اسانسها مانند اسانس نعنا، چای و کارواکرول روی نفوذپذیری غشای آکسون تاثیر گذاشته و موجب اختلال توازن پتاسیم و فسفر میگردد (لامبرت و همکاران[۶۶]، ۲۰۰۱). برخی اسانسهای گیاهی روی گیرندههای اکتوپامین تاثیر میگذارند که حرکت حشره، ضربان قلب،
رفتار، متابولیسم و شفیره شدن حشره را کنترل میکند (اکبر و همکاران[۶۷]، ۲۰۰۵). لینالول ترکیبی است که از گیاهان زیادی استخراج شده است و محل تاثیر آن در سیستم عصبی، انتقال یونها و رهاسازی آنزیم استیلکولیناستراز است (ترمبل[۶۸]، ۲۰۰۲). ۱و۸ سینئول و آلفاپینن[۶۹] نیز بازدارنده آنزیم استیلکولیناستراز بود و سینرژیست یکدیگرند (هوگتن و هاویز[۷۰]، ۲۰۰۵). گزارشهای متعددی نشان میدهد که مونوترپنوئیدها از طریق بازدارندگی آنزیم استیلکولیناستراز باعث مرگ حشره میشوند.
۲-۹ بررسیهای انجام شده روی حشرات مورد آزمایش
طی آزمایشی، دورکنندگی اسانس درمنه Artemisia sieberi Besser روی سه گونه آفت انباری بررسی شد و مشاهده گردید که اثر دورکنندگی اسانس روی شپشهآرد که معادل ۹۰/۶۵% بود به طور معنیداری نسبت به شپشه برنج با ۷۰/۵۹% دورکنندگی و سوسک چهارنقطهای حبوبات با ۸۰/۵۵% دورکنندگی بیشتر بود. با افزایش غلظت اسانس درصد دورکنندگی نیز در همهی حشرات در سطح ۱ درصد به طور معنیداری افزایش یافت. بیشترین درصد دورکنندگی (۰۷/۷۷ درصد) در غلظت ۴ میکرولیتر در یک میلیلیتر استون و روی شپشهآرد مشاهده شد (نگهبان و محرمیپور، ۱۳۸۵).
در آزمایشی اثر تماسی، تدخینی و دورکنندگی اسانس E. globulus روی حشرات کامل T. castaneum مورد آزمون قرار گرفت. در این آزمون LC50 به دست آمده برای سمیت تماسی از طریق قطرهگذاری ۲۲/۰ میکرولیتر برای هر حشره بود. نتایج آزمایشات تدخینی نشان داد که LC50 این اسانس ۴/۱۱۲ میکرولیتر بر لیتر هوا است. دورکنندگی چهار غلظت ۹۳/۰، ۶۲/۰، ۳۱/۰ و ۱/۰ میکرولیتر بر سانتیمترمربع به ترتیب ۲/۵۴، ۸/۸۸، ۴/۹۴ و ۴/۹۴ درصد بود. در این تحقیق میانگین دورکنندگی روی حشره ۸۳ درصد محاسبه شد که از میزان غلظتها تبعیت نمیکرد (باقری و همکاران، ۱۳۹۰).
بررسی سمیت تنفسی اسانس برگ گیاهان اکالیپتوسE. camaldulensis و بطریشور Callistemon viminalis Gaertn. روی حشرات کامل ۱ تا ۳ روزه شپشهی آرد T. confusum و روی لاروهای ۵ و ۲۰ روزه آن نشان داد که با افزایش غلظت اسانس و زمان اسانسدهی مرگومیر افزایش مییابد. لاروهای ۵ روزه نسبت به حشرات کامل و حشرات کامل از لاروهای ۲۰ روزه حساسیت بیشتری به اسانسهای به کار رفته نشان دادند (حمزهوی و همکاران، ۱۳۹۰).
در پژوهشی سمیت تنفسی ۲۸ اسانس گیاهی مختلف و ترکیبات اصلی آنها علیه ۴ آفت مهم انباری R. dominica، O. surinamensis، T. castaneum و S. oryzae بررسی شد. در غلظت ۵-۱۵ میکرولیتر بر لیتر هوا ۱۱ اسانس و ۵ جزء از ترکیبات اصلی سمیت بالای تنفسی داشتند. مواد فعال به سه گروه تقسیم شدند. گروه (۱): ترکیبات ترپینن ۴- ال[۷۱]، ۱و۸ سینئول و اسانسهای مریمگلی، برگبو، رزماری و اسطوخودوس که اثر زیادی روی R. dominica دارند. (۲): ترکیبات لینالول، آلفا-ترپینئول[۷۲]، کارواکرول[۷۳] و اسانس پونهکوهی، ریحان، مرزنجوشسوری و آویشن که بیشتر روی O. surinamensis تاثیر دارد. گروه (۳): ترکیبات ۱و۸ سینئول و اسانس رازیانه و قرص نعنا که تنها مواد فعال به عنوان مادهی تدخینی روی T. castaneum در تمام آزمونها بود (شایا و همکاران، ۱۹۹۱).
فعالیت تدخینی و تماسی ۱و۸ سینئول و لیمونن روی R. dominica و T. castaneum بررسی شد. براساس نتایج، R. dominica نسبت به T. castaneum به سینئول حساستر است و در واقع سینئول اثر بیشتری نسبت به لیمونن روی R. dominica دارد. لیمونن نیز اثر مشابهی در تلفات حشرات ایجاد کرد با این تفاوت که لیمونن اثر بیشتری روی T. castaneum نسبت به سینئول دارد. در آزمایشات تماسی LC50 برآورد شدهی ۱و۸ سینئول روی R. dominica ۶۴/۱ میلیگرم بر سانتیمترمربع و برای T. castaneum ۳۸/۱ میلیگرم بر سانتیمترمربع است. LC50 لیمونن برای T. castaneum، ۲۵/۱ میلیگرم بر سانتیمتر مربع بود. LC50 لیمونن روی R. dominica ارزیابی نگردید زیرا منحنی مرگومیر به حد بالایی نرسید. این نشان میدهد که لیمونن LC50 بالایی برایR. dominica نسبت به ۱و۸ سینئول دارد و به طور کلی ۱و۸ سینئول پتانسیل بالاتری نسبت به لیمونن در کنترل هر دو حشره دارد (پراتس و همکاران[۷۴]، ۱۹۹۸).
اسانس استخراج شده از برگهای زردچوبه Curcuma longa L. از نظر سمیت تماسی، تنفسی و همینطور تاثیر روی تولید نسل روی سه سوسک انباری R. domonica، S. oryzae و T. castaneum بررسی شد. افراد بالغ R. dominica در آزمایشات تماسی حساسیت بالایی به اسانس برگ C. longa با LD50 ۷۱/۳۶ میکروگرم بر میلیگرم وزن بدن حشره نشان دادند، در حالیکه در آزمایشات تنفسی حساسترین حشره S. oryzae با LC50 ۳۶/۱۱ میلیگرم بر لیتر هوا بود و LC50 برآورد شده برای سوسک کشیش و شپشه آرد به ترتیب ۶۵/۱۳ و ۶۲/۱۹ میلیگرم بر لیتر هوا بود (تریپاتی و ه
مکاران[۷۵]، ۲۰۰۲).
فعالیت حشرهکشی اسانس ۷ گونه گیاهی شامل کافور Cinnamomum camphora L.، گونهای از علف لیمو با نام Cymbopogon winterianus Jowitt، بابونهی آلمانی Matricaria chamomilla L.، Morelia viridis Forum.، بادام Prunus amygdalus Dulcis.، رزماری Rosemarinus afficinalis L. و لیموترش Schizandra chinensis Turcz. روی O.surinamensis و T. castaneum در ۵ غلظت و سه زمان (۳ روز، ۱ هفته و ۲ هفته) بررسی شد. نتایج نشان داد که در غلظت ۱۲۵/۰ درصد وزنی/وزنی C. winterianus سمیت بیشتری داشت و بعد از آن M. chamomallia، M. viridis و P. amygdalus بیشترین اثر را از خود نشان دادند که تلفات ناشی از آنها به ترتیب ۹۰، ۵/۸۸، ۳/۸۸ و ۳/۸۳ درصد بود. در بالاترین غلظت هم S. chinensis با ۳/۹۸ درصد بیشترین مرگومیر را داشته و بعد از آن M. viridis، C. camphora و C. winterianus با ۷/۹۶، ۳/۹۳ و ۹۰ درصد تلفات در ردههای بعدی قرار میگیرند. نتایج نشان داد که M. viridis اثر قابل توجهی نسبت به سایر اسانسها روی شپشهدندانهدار داشته و این حشره نسبت به شپشهآرد در برابر اسانسهای آزمایش شده حساستر است. نتایج حاکی از رابطهی مستقیم تلفات با زمان بود (الجابر[۷۶]، ۲۰۰۶).
در آزمایش سمیت تنفسی زنیان Carum copticum C. B. Clarke. روی حشرات کامل دو آفت انباری S. oryzae و T. castaneum، حساسیت S. oryzae نسبت به T. castaneum به طور معنیداری بیشتر بود، به گونهای که LC50 به دست آمده برای S. oryzae برابر ۹۱/۰ میکرولیتر بر لیتر و برای T. castaneum برابر ۱۴/۳۳ میکرولیتر بر لیتر میباشد. میزان تلفات این آفات در غلظتهای بالاتر از ۲/۱۸۵ میکرولیتر بر لیتر و با ۱۲ ساعت قرارگیری در معرض اسانس به ۱۰۰درصد رسید (صحاف و همکاران[۷۷]، ۲۰۰۷).
کوکو و چاندرپایتا[۷۸] (۲۰۰۹) دورکنندگی، سمیت تدخینی و تماسی اسانس میوهی Litsea cubeba Lour. را روی S. zeamais و T. castaneum بررسی کردند. در تمام غلظتهای به کار رفته در آزمایشات دورکنندگی (۱، ۲، ۳، ۴ و ۵ میکروگرم بر سانتیمترمربع) T. castaneum عکسالعمل بیشتری نشان داد. دورکنندگی اسانس با غلظت رابطهی مستقیم داشت. LC50 برآورد شده در آزمایشات تنفسی به ترتیب ۴۶/۹۲ و ۵۷/۵۴۹ میکرولیتر بر لیتر هوا بعد از ۲۴ ساعت بود که نشان داد S. zeamais در مقابل اسانس حساسیت بیشتری نسبت به T. castaneum داشت. در آزمایشات تماسی وقتی اسانس در سطح پشتی بدن حشرات قرار گرفت، بالغین S. zeamais نسبت به T. castaneum تلفات بیشتری نشان دادند. نتایج این آزمایشات نشان داد هگزان و متانول عصاره برگ این گیاه سمیت تغذیه ای، تماسی و تدخینی برای این دو گونه حشره دارد (کوکو و چاندرپایتا، ۲۰۰۹).
در پژوهشی فعالیت دورکنندگی چند اسانس گیاهی (دارچین، فلفل قرمز و فلفل سیاه) روی سه گونه آفت انباری مورد بررسی قرار گرفت. گونههای پودر شده با غلظتهای ۰، ۲۵/۰، ۷۵/۰، ۵/۱ و ۵/۲ درصد بر پایهی وزنی/وزنی[۷۹] در ۲۰۰ گرم گندم از طریق یک قیف بلند ریخته شد. نتایج حاکی از آن بود که تمام پودرهای گیاهی آزمایش شده فعالیت دورکنندگی علیه سه آفت انباری تحت بررسی T. castaneum، R. dominica و Sithophilus granarius L. داشتند و در بین این سه حشره اثر دورکنندگی اسانسها روی S. granarius بیشتر از دو حشرهی دیگر بود. در بالاترین غلظت و بیشترین زمان دانههای گندم تیمار شده با پودر دارچین بیشترین دورکنندگی را برای S. granarius (۵/۹۵ درصد بعد از ۱ ساعت)، دانههای تیمار شده با فلفل قرمز بیشترین دورکنندگی را برای T. castaneum (۵/۷۲ درصد بعد از ۶ ساعت) و فلفل سیاه بیشترین دورکنندگی را برای R. dominica (۷۵/۵۸ درصد بعد از ۲۴ ساعت) نشان داد. نتایج این آزمایش نشان داد که افزایش دز مصرفی مانند افزایش دورههای زمانی باعث افزایش دورکنندگی در تمام موارد میشود (شایسته و عاشوری[۸۰]، ۲۰۱۰).
اثر تدخینی اسانس تربکوهی[۸۱] روی S. zeamais و R. dominica در ۵ غلظت ۵/۱، ۳، ۶، ۱۲ و ۲۴ ppm به دو صورت بخوردهی روی ذرت، گندم و برنج و همینطور به شکل بدون وجود دانه انجام شد. در آزمایشاتی که بدون دانه انجام شد، بیشترین کشندگی در غلظتهای پایین روی هر دو حشره بعد از ۱۲ ساعت مشاهده شد. LC50 محاسبه شده برای S. zeamais و R. dominica به ترتیب ۶۴/۰ و ۶۹/۰ میکروگرم بر میلیلیتر محاسبه گردید (زی و همکاران[۸۲]، ۲۰۱۰).
ترکیب شیمیایی و اثرات سمیت تنفسی اسانس Agastache foeniculum Pursh. روی حشرات کامل شپشهدندانهدار O.surinamensis و سوسک توتون Lasioderma serricorne F. مورد بررسی قرار گرفت. نتایج بررسی نشان داد که متیل کاویکل[۸۳] بیشترین ترکیب این اسانس بود. اثر غلظتهای مختلف اسانس روی تلفات حشرات معنیدار بود. آنالیز پروبیت دادهها نشان داد که ایجاد ۵۰ درصد مرگومیر (LC50) در جمعیت بالغین این
آفات در غلظتهای ۷۸/۱۸ و ۵۶/۲۱ میکرولیتر بر لیتر هوا به ترتیب برای O. surinamensis و L. serricorne بعد از ۲۴ ساعت بود که نشاندهندهی حساسیت بیشتر O. surinamensis میباشد. همچنین نتایج حاکی از افزایش تلفات با افزایش زمان و غلظت بود (عبدالهی و همکاران[۸۴]، ۲۰۱۰).
دورکنندگی، سمیت تدخینی و تماسی اسانس استخراج شده از درمنهکوهی Artemisia argyi Levl. Et Vant روی O. surinamensis توسط جیانهوآ و همکاران[۸۵] در سال ۲۰۱۱ ارزیابی شد. براساس نتایج، اسانس این گیاه روی شپشهدندانهدار دارای خاصیت شدید دورکنندگی بود. همچنین اثر تدخینی و سمیت تماسی آن نیز با افزایش غلظت افزایش پیدا کرد. مقدار دورکنندگی نیز بهطور معنیداری با افزایش غلظت افزایش پیدا کرد (۰۵/۰>P، ۳=df). درصد دورکنندگی A. agryi در برابر افراد بالغ O. surinamensis بعد از دورهی ۴۸ ساعته و در غلظت ۴۰/۰ میکرولیتر بر سانتیمترمربع به درجه ۴ (بین ۶۰ تا ۸۰% دورکنندگی)، درصد مرگومیر سمیت تنفسی در دز ۱۶۰ میکرولیتر بر لیتر هوا به بیش از ۹۷% ، و درصد مهار جمعیت فعلی و جمعیت F1 در دز ۸۰ میکروگرم بر گرم به ترتیب به ۳۸/۷۷ و ۰۶/۹۶ درصد رسید (جیانهوآ و همکاران، ۲۰۱۱).
سمیت تنفسی اسانس نارنگی Citrus reticulata Blanco روی آفات انباری S. oryzae و T. castaneum مورد ارزیابی قرار گرفت. مقدار LC50 برای لارو T. castaneum پس از ۴۸ ساعت برابر با ۷۳۳/۱۸ و برای حشرات کامل دو گونه برابر ۶۳۸/۲۱ و ۳۳۶/۱۹ میکرولیتر بر لیتر هوا برآورد شد (میشرا و همکاران[۸۶]، ۲۰۱۱).
نتایج به دست آمده از شکریحبشی و همکاران[۸۷] (۲۰۱۱) نشان داد که O. surinamensis با LC50 ۶۹/۱ میکرولیتر بر لیتر هوا حساسیت معناداری نسبت به R. dominica با LC50 ۰۱/۱۹ میکرولیتر بر لیتر و T. castaneum با LC50 ۷۰/۵۸ میکرولیتر بر لیتر هوا در طول ۲۴ ساعت در برابر اسانس زنیان C. copticum دارد. در همهی موارد تفاوت معناداری در میزان تلفات حشرات در غلظتها و زمانهای مختلف دیده شد و همانطور که انتظار میرفت با افزایش غلظت و زمان اثر سمیت تنفسی اسانس نیز بیشتر میشد.
کابالرو-گالاردو و همکاران[۸۸] (۲۰۱۲) اثر تماسی و دورکنندگی اسانسهای گونههایی از علف لیمو مانند Cymbopogon martinii Roxb. و Cymbopogon flexuosus Nees ex Steud. و بهلیمو Lippia origanoides H.B.K. را روی T. castaneum بررسی کرده و نشان دادند که در غلظتهای به کار رفته برای آزمایشات دورکنندگی (۰۰۰۰۲/۰، ۰۰۰۲/۰، ۰۰۲/۰، ۰۲/۰ و ۲/۰ میکرولیتر بر سانتیمتر مربع) با افزایش غلظت، دورکنندگی افزایش یافته و شپشهی آرد بیشترین دورکنندگی را در غلظت ۲/۰ میکرولیتر بر سانتیمترمربع داشته است و به C. martini حساسیت بیشتری نشان داد. در آزمایشات تماسی انجام شده روی کاغذ صافی نیز بیشترین مرگومیر (۵%) پس از ۲۴ ساعت در بیشترین غلظت (۲/۱ میکرولیتر بر سانتیمترمربع) و توسط اسانس C. flexuosus ایجاد شد. در هیچ کدام از اسانسها در بالاترین غلظت و بعد از گذشت ۷۲ ساعت تلفات به بیش از ۲۰% نرسید.
در تحقیقی فعالیت حشرهکشی تماسی اسانس پوست مرکبات استخراج شده از گریپفوروت Citrus paradisi Macfad و نارنگی C. reticulata روی دو استرین R. domonica نشان داده شد. بین دو اسانس آزمایش شده در غلظتهای ۳، ۶ و ۱۲ درصد بیشترین میانگین کشندگی مربوط به C. paradisi با ۴۹% در غلظت ۱۲% بود در حالیکه در این غلظت، کشندگی اسانس C. reticulata ۳۷% بوده است. نتایج نشان داد که مرگومیر با افزایش غلظت افزایش یافت (عباس و همکاران[۸۹]،۲۰۱۲).
آزمایشات تدخینی و دورکنندگی اسانس برگبو Laurus nobilis L. به دست آمده از سه کشور مختلف روی R. dominica و T. castaneum نشان داد از نظر تدخینی R. dominica نسبت به T. castaneum حساستر است. LC50 محاسبه شده اسانس L. nobilis به دست آمده از سه کشور تونس، الجزایر و مراکش روی R. dominica به ترتیب ۴۲/۱۱۳، ۹۵/۹۸ و ۹/۶۷ میکرولیتر بر لیتر هوا و روی T. castaneum به ترتیب ۱۰/۲۱۷، ۹۵/۱۹۳ و ۳۷/۱۷۲ میکرولیتر بر لیتر هوا بود. نتایج دورکنندگی این اسانسها نیز حاکی از آن است که اسانس L. nobilis به طور قابل توجهی دافع هر دو آفت بوده است. فعالیت دورکنندگی وابستگی زیادی به غلظت و مدت زمان قرارگیری در معرض اسانس داشت. در بین سه اسانس مذکور اسانس مراکشی در غلظت ۰۴/۰ میکرولیتر بر سانتیمتر مربع بیشترین اثر دفعکنندگی را روی بالغین R. dominica بعد از یک ساعت قرار گیری در معرض اسانس داشت. بیشترین دورکنندگی درمورد T. castaneum در غلظت ۱۲/۰ مربوط به اسانس مراکشی با ۵/۷۲% بود. در مورد T. castaneum نیز با افزایش مدت زمان و همینطور غلظت میزان دورکنندگی افزایش یافت و دورکنندگی این اسانس برای R. dominica به مراتب بیشتر از T. castaneum بود (بنجما و همکاران، ۲۰۱۲).
فعالیت حشرهکشی اسانس گیاه نوروزک با نام علمی Salvi
a leriifolia Benth. از طریق آزمایشات تنفسی روی R. dominica و S. granarius در سه زمان ۲۴، ۴۸ و ۷۲ ساعت مورد بررسی قرار گرفت. فعالیت حشرهکشی با افزایش غلظت و زمان در معرض قرارگیری افزایش یافت و در تمام زمانها R. dominica نسبت به S. granarius حساستر بود. LC50 به دست آمده در مدت زمان ۲۴ ساعت ۱۷/۷۹ میکرولیتر بر لیتر برای S. granarius و ۸۷/۲۵ میکرولیتر بر لیتر برای R. dominica بود (حسینی و همکاران[۹۰]، ۲۰۱۳).
نتایج حشرهکشی نشان داد که تلفات حشرات بالغ R. dominica با افزایش غلظت اسانس پوست میوه نارنگی C. reticulata و زمان در معرض قرارگیری افزایش یافت. مقدار LC50 محاسبه شده۳۰/۱۸ و ۵۲/۱۵ میکرولیتر بر لیتر هوا در ۲۴ ساعت و ۴۸ ساعت بود (فروزان و همکاران[۹۱]، ۲۰۱۳).
فعالیت آفتکشی و دورکنندگی اسانس اشورک یا گیشبرگ Rhazya stricta Decne.، شاهپسند درختی Lantana camara L.، Vernonia cinerea Less، بوزیدان یا بودمار Withania somnifera Dunal و Argemone ochroleuca Sweet. روی O. surinamensis بررسی شد. نتایج نشان داد که با افزایش غلظت اسانس و زمان، مرگومیر نیز افزایش پیدا کرد. آزمایشات دورکنندگی در مورد تمام اسانسها، در ۴ غلظت انجام شد و روند دورکنندگی به طور صعودیپیوسته و متناسب با افزایش غلظت بود. بیشترین خاصیت دورکنندگی را L. camara داشت و پس از آن R. stricta، V. cinerea، W. somnifera و W. ochroleuca قرار گرفتند (مدکور و همکاران[۹۲]، ۲۰۱۳).
فصل سوم