پرندهها دیگر از گوشت نیستند/ پرندهها همه از وحشتند و از پولاد/ و قصّههاشان از آفت است و از آتش / اگر به شهر فرو ریزد: دهان به قهقهه مرگ میگشاید شهر و در فضایش چتری سیاه میروید/ و مادرانش فرزند کور میزایند/ و دخترانش گیسو به خاک میریزند/ و عابرانش در نور تند میسوزند/ و پوستهاشان از دوش اسکلتهاشان/ فراخ تر از شنلها به زیر میافتد/ و نقش سایه آنان به سنگ میماند/ اگر به دشت فرود آید/ جنین گندم در بطن خاک میگندد/ و تخم میوه بدل میشود به دانه زهر/ و گل به یاد نمیآرد که سبزه کجاست… (نادرپور،۱۳۸۲: ۵۰۰).
این چند مصراع، یادآور فاجعه هیروشیما پس از سقوط نخستین بمب اتمی در آن است. دود سیاهی به شکل قارچ عظیمی از شهر برخاست و عابری که از کنار پله سنگی میگذشت نابود شد و سایه او بر سنگ پله نقش بست و ژاپنیها این یادگار شوم را حفظ کرده و سیّاحان را به تماشای آن میبرند. بر اثر تشعشعات اتمی، پوست از استخوان آدمیان جدا شد. نتایج هولناک این فاجعه تا سالها بعد نیز همچنان باقی ماند و سبب شد تا مادران، کودک ناقصالخلقه به دنیا بیاورند، زنان و دختران، موهایشان بریزد و مردان به بیماریهای ناشناخته گرفتار آیند (همان، ۹۶۳- ۹۶۲).
در بخش دیگری از این شعر به واقعه سال ۱۹۶۶ اشاره کرده است که در آن سال سه بمب اتمی از یک هواپیمای آمریکایی به سواحل جنوبی اسپانیا فرو افتاد و اشعه رادیواکتیوی که از سوراخ یکی از این بمبها ساطع شد سبب آلودگی آب و زمینهای کشاورزی شد و در حالیکه بانگ اعتراض از اروپا برخاست، سوئدیها با افتخار اعلام کردند که یک شهر زیرزمینی ساختهاند که قادر به پناه دادن گروه زیادی از مردم برای مدّت طولانی است. (همان، ۹۶۳).
زمین، سقوطش را هر شب به خواب میبیند/ و بیم مردن، عشق بزرگ آدم را/ به عقل مور بدل کرده است/ که زندگی را در زیر خاک میجوید/ و خانههایی در زیر خاک میسازد (همان،۵۰۱).
نادرپور در بخش دیگری از این شعر به کشتار معروف اندونزی اشاره میکند که شمار کشتگان آن از هشتصد هزار تن گذشت و تنها، ماهیگیرانی که دست و پای این کشتگان را به جای ماهی از رودخانهها پیدا میکردند؛ اهمّیّت آن را دریافته بودند(همان،۹۶۳).
چه روزگار غریبی/ برادری سخنی بیش نیست/ و معنی لغت آشتی، شبیخون است/ پسر به خون پدر تشنه است/ و رودها همه از لاشهها گرانبارند/ و دام ماهی صیادها پر از خون است (همان،۵۰۱).
۳-۹- دردهای اجتماعی و سیاسی
اوضاع و احوّال سیاسی و اجتماعی و وضع زندگی انسانها در ایجاد حسّ نوستالژی مؤثر است. نادرپور از اواخر دهه سی در پرتو نوعی خودیابی، از محدوده رمانتیک فراتر رفت و اندکی به نگرش جمعی گرایید. هر چند که رهیافت اجتماعی- انسانی او در مقایسه با نگرش قوی شعرای جامعهگرای سمبولیت آن دوره، کمتوش و توان بود(روزبه، ۱۳۸۳: ۲۴۹).
وی که در شعر رمانتیک احساسگرای خود از دوری معشوق و حسرت جوانیاش میسرود، با کمرنگ شدن جریان رمانتیک عاشقانه فردگرا رو به نوعی رمانتیسم اجتماعی آورد و به سرایش دردهای جامعۀ انسانی پرداخت و با صراحت بر ظالمان تاخت:
شما ای امیران، شما ای بزرگان/ شما ای همه سرنشینان والا/ شما ای همه کاخداران بیغم/ شما ای همه جنگجویان دانا/ چه نازید بر داستانهای تاریخ؟/ چه نازید بر زورمندان فردا؟/ بمیرید زیرا به مردن سزایید/ بمیرید زیرا که آفت شمایید! (نادرپور،۱۳۸۲: ۱۳۸- ۱۳۷).
جریان رمانتیک در دهه چهل، اندک اندک جای خودرا به مسائل روزمره داد و حتّی چهارپارهها که از فرمهای معمول شعرای رمانتیکی چون تولّلی و نادرپور بود، جای خود را به شعر نیمایی داد. با کمرنگ شدن رمانتیک فردی، نادرپور نیز از غم درون فارغ شد و به غم بیرون و اجتماع پرداخت (رفعت جو، ۱۳۸۴: ۷۴-۷۳). نادرپور در سرایش این گونه اشعار، بیشتر از هر چیزی تحت تأثیر شعرایی چون رمبو بوده است.
آه و نالههای مرگخواهانه و احساسات عاشقانه هوسآلود وی رفته رفته به سوی زیباییشناسی خاصّی گرایید که موجب اقبال گسترده به شعر او در آن سالها شد. البتّه این زیباییشناسی جوانپسند که در مجموعه سرمه خورشید به اوج خود رسید در برابر جاذبه جریانهای شعری تازهتری که به نیازهای عاطفی و اندیشگی جامعه پاسخ میدادند؛ رفته رفته رنگ باخت (روزبه، ۱۳۸۳: ۲۳۷).
نگاه تیزبین شاعر، او را به سوی مسائل ریز و حوادث روز جامعه سوق داد، لذا از بازگویی وقایع و حوادث جامعه که شاید از نظر خیلیها پنهان مانده یا اهمّیّت چندانی نداشته، غافل نمانده است. شعر «خطبهای برای آب» یک نمونه از این اشعار است.
وی این قطعه را بر اساس دو خبر متفاوت و تأمّلبرانگیز که در جراید آن روز چاپ شده بود؛ سروده است. در یک خبر آمده بود که چندین نفر از بی آبی در یکی از نقاط خوزستان تلف شدند و در خبر دیگر آمده بود که چند تن در آب استخرهای تهران خفه شدند (نادرپور، ۱۳۸۲: ۹۶۸).
بخشی از این دردهای اجتماعی را در شعرهای وی که در نقد مظاهر تمدّن و شهرنشینی سروده بود، بحث کردیم. بخش دیگری از این وقایع دردمندانه را میتوان در شعرهای وی که در آنها، تأثیر رویدادهای روز و حوادث سیاسی و اجتماعی جامعه روزگار خود را بازگو کرده است؛ یافت.
بسیاری از شعرهای نادرپور «حسب حال جمعی» بوده است. وی حتّی در سالهایی که به حدیثنفسگویی متّهم شده بود، شعرهایی سروده است که تأثیر سریع رویدادهای روز را در شعر او باز میتاباند (خوشنام، ۱۳۷۸: ۸۴۳).
شعر «شهادت»، یکی از قطعاتی است که کشتار و خفقان آن روزها را ترسیم میکند و صحنه باران خونی که از گوشهای کنده، چشمان بر خاک افتاده، دستهای بریده و مغزهای خون آلوده ایجاد شده را به تصویر میکشد:
بمان مادر، بمان در خانه خاموش خود، مادر!/ که باران بلا میبارد از خورشید/ در ماتمسرای خویش را بر هیچ کس مگشا/ که مهمانی به غیر از مرگ را بر در نخواهی دید/ زمین گرم است از باران خون، امروز/ ولی دلها درون سینهها سرد است/ مبند امروز چشم منتظر بر حلقه این در/ که قلب آهنین حلقه هم آکنده از درد است … (نادرپور،۱۳۸۲: ۴۰۸).
و در شعر «خوابی به بیداری»، واقعه معدوم شدن بیست و دو هزار دلار مشروبات الکلی سفارت ایران در حوض این سفارت در واشنگتون (همان، ۹۷۰) را این گونه مژده میدهد:
شب از هول سحر جان داد/ سرود مست را بانگ عزای صبح، پایان داد/ اذان، آواز را برچید/ قباپوش پریشانحال را دیدم/ که از خواندن دهان بربست و من، مست سرود او/ لبانم را به اشک و خنده آلودم/ زمانی، پا به پایش راه پیمودم/ سپس در گوش او با شیطنت گفتم: – نمیدانی!/ کلاغان خبرچین مژده آوردند/ که در قلب دیار کافران/ انبوه دینداران/ هزاران شیشه می را به حوضی سرنگون کردند (همان،۷۴۰).
وی از دردهای سیاسی که گریبان جامعه را گرفتهاست و حاصل آن ریزش خون بیگناهان و احاطه ظلمت و تاریکی است سخن میگوید، دردهایی که شاعر را به بن بست رسانیده و راهی جز کوچیدن از وطن مألوف یا مرگ برای او و سایر مردم باقی نگذاشته است.
وی در قطعه «درختها و من»، پس از آتشسوزیهای ۱۹۹۳ کالیفرنیا، به یاد آتشسوزی ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ در ایران، چنین میسراید (همان، ۹۷۶).
آن آتش شبانه که ابلیس برفروخت/ – زان پیشتر که شعله فرستد به آسمان-/ شهر فرشتگان زمین را فرا گرفت/ ابلیس بار دیگر باغ بهشت را/ با آتش گناهش تسخیر کرده بود…/ در من حریق خاطرهای شعله میکشید/ وز لابلای دود پریشان سالیان/ میدیدم آن گذشته آتشگرفته را/ میدیدم آن طلوع جنون را در آسمان/ وان خاکیان غافل در خواب رفته را … (همان،۹۳۲- ۹۳۰).
در چنین شرایطی شاعر، راهی جز گریز و کوچ یا فنا نمیبیند و میان «رنجِ ماندن و میل گریز» اسیر است:
… ای بستگان خاک!/ آیا من از برابر این آتش بزرگ/ – با پای چابکی که هنوزش نبستهاند-/ دیگر کجا روم؟/ راهی به غیر از این نشناسم که ناگهان/ همراه باد نیمه شبان، از سر حریق/ چون دود پرگشایم و سوی فنا روم … (همان،۹۳۳).
وی از آزادی ناامید شده است: در سرزمین من/ بعد از طلوع خون، خبر از آفتاب نیست (همان،۷۸۸).
در اشعار «طلوعی از مغرب»، «خون و خاکستر» و «محبوس» وی نیز، دردهای جامعه که روح شاعر را مجروح کرده اند؛ نمایان است.
در حقیقت، شعر نو بیان آگاهانه و آهنگین واقعیّت است و شاعر به عنوان انسانی آگاه و حسّاس، آنچه را که در زندگی اجتماعی آموخته؛ یعنی ادراکها و عواطفی را که تجربه کردهاست به دیگران منتقل میسازد و با بهره گرفتن از عوامل دلالت به معنی کلمات، به بیان ادراکها و عواطف و به اصلاح به ارائۀ مافیالضمیر خود میپردازد و بدین ترتیب، شاعر به عنوان موجودی اجتماعی از راه زبان، واقعیّت یا «جهان ادراکی مشترک انسانها» را آن چنان که احساس و ادراک کرده برای دیگر انسانها بیان میکند (ترابی، ۱۳۷۹: ۵۹).
در واقع، شکایت از روزگار، مردم و شرایط حاکم بر جامعه از دیرباز به عنوان یکی از جریانات شعری وجود و تداوم داشته و یکی از موضوعات مهمّ شعری محسوب میشده است؛ زیرا شعر «نباید تنها، ابزار بیان عواطف خصوصی و مسائل شخصی همچون شادی و اندوه، بیم و امید و عشق و کین باشد بلکه باید در برگیرنده و بازتابانندۀ دردمندانههای اجتماعی و سیاسی و پژواک رسای بانگ و فریاد افراد و طبقات ستمکش جامعه نیز باشد، زیرا شاعران و به طور کلّی هنرمندان، پیامآورانی هستند که با نازکبینی و ژرفاندیشی و هنر خود آسانتر و دلنشینتر از دیگران میتوانند پیام خود را در دلها بنشانند و کار ظریف و حسّاس پرورش روانی افراد یک جامعه را در دست گیرند» (شکیبا؛ ۱۳۷۳: ۱۰). البتّه باید توجّه داشت، تعداد آثاری که نادرپور در آنها تحت تأثیر مسائل اجتماعی بوده، از آثار وی که حول محور فردیّت شاعر میگردد و موضوع آنها عمدتاً عشق یا مرگ اندیشی و … است؛ کمتر میباشد.
کودتای ۲۸ مرداد و حوادث سالهای پس از کودتا، مثل حاکم بودن فضای رعب و وحشت در روزهای پس از کودتا، تعقیب و گریزها، محاکمه و زندان و اعدام، کشف سازمان حزب توده و محاکمه اعضای آن و … فضای سیاسی و اجتماعی جامعه را تیره ساخته بود (جعفری، ۱۳۸۸: ۱۷۱). نادرپور نیز از جمله شاعرانی است که این فضا را در اشعار خود به تصویر کشیده است، برای نمونه در شعر «امید یا خیال» وی میتوان یک اندیشه اجتماعی و یک احساس نسبتاً مشخّص درباره ضرورت اصلاحات از طریق انقلاب را تشخیص داد(ماخالسکی، ۱۳۴۶: ۲۲۵).
آیا شود که روزی از آن روزهای سرد/ دریا چو جام ژرف برآید ز جای خویش؟/ در موجهای وحشی او غوطهور شویم/ وز سینه برکشیم سرود فنای خویش/ آنگه چنان ز بیم فنا دست و پا زنیم/ تا بگسلیم بند اسارت ز پای خویش/ از شوق این امید نهان زندهام هنوز/ امید یا خیال؟ کدام است این، کدام؟/ اینجا دو راههایست به سوی حیات و مرگ/ این یک به تنگ میرسد، آن دیگری به نام! (نادرپور،۱۳۸۲: ۳۲۲).
وی در شعر «سرود خشم» با تلمیحی به داستان حماسی کاوه آهنگر در شاهنامه فردوسی، از طریق حماسه به تشویق و تشجیع میپردازد و غرور ملّی و ظلمستیزی ایرانی را به یاد میآورد و انقلاب و خروش خشم مردم را نوید میدهد:
آهنگران پیر، همه پتکها به دست/ با چهرههای سوخته در نور آفتاب/ چون اختران سرخ، به تاریکی غروب/ چشمان پر از نوید فرحبخش انقلاب…/ پنداشتی که خشم فروخورده قرون/ جوشیده از خرابه فرتوت روزها/ پنداشتی که شیون قربانیان جنگ/ آتش فکنده در دل آتشفروزها/ از سینهها رسیده به لبها، سرود خشم/ افکنده در حریم دل آسودگان هراس/ گفتی بر آستانه این شامگاه تلخ/ درهم خزیده سایه مردان ناشناس (همان،۱۴۳- ۱۴۲).
وی در شعر «خوشههای تلخ»، گریه مادران بر مزار فرزندان شهیدشان را نشانه جنبش خشم علیه ظالمان روزگار میداند:
این اشک که دیده مادر فشانده گرم/ بیهوده بر مزار جگرگوشههای خویش/ فردا گواه جنبش خشمند و انتقام/ خشمی که زود میدرود خوشههای خویش/ آنان که بذر آدمیان را فشاندهاند/ بر داس خشمگین اجل بوسه مینهند…/ این گورهای نو که دهان بازکردهاند/ تا لقمههای گمشده را در گلو برند/ فردا به جانیان و خسان روی میکنند/ تا طعمه های تازه خود را فروبرند (همان،۱۴۷- ۱۴۶).
نادرپور در قطعه «ناگفته»، خفقان حاکم بر جامعه را به صراحت بیان میکند:
شعریست در دلم/ شعری که لفظ نیست، هوس نیست، ناله نیست/ شعری که آتش است/ شعری که کینه است و خروش است و انتقام/ … شعری که دوست دارم و نتوانمش سرود/ شعری از آنچه هست…/ شعری از آنچه بود … (همان،۱۷۹- ۱۷۸).
در شعر «گوماتای آسمان» نیز که از روی مضمون تاریخی ساخته شده است. کنایات سیاسی دیده میشود.
نادرپور در قطعه «در انتظار آن چنان روز» از قیام برای رهایی سخن میگوید:
روزی اگر فرمان مرگ آید که ای مرد!/ از این همه عضوی که اکنون در تن تست/ یک عضو را بگزین و باقی را رها کن…/ من دست را بر میگزینم/ دستی که از هرگونه بند آزاد باشد/ دستی که انگشتانش از پولاد باشد/ دستی که گاهی سخت بفشارد گلو را/ دستی که با خون، پاس دارد آبرو را/ دستی که آتش در سیاهی برفروزد/ دستی که آتش در سیاهی برفروزد/ دستی که پیش زورگویان مشت گردد/ … من مشت را بر میگزینم/ شاید که فریادی برآید از گلویی/ با مشت خشمآلود من پیوند گیرد… (همان،۳۸۹- ۳۸۷).
نادرپور با صراحت اعلام میکند «که روزگار، سیاه است و انقلاب در اوست.» (همان،۶۰۰). وی در شعر «تردیدی در طوفان»، ایران عصرشاه را مرداب و ایران زمان انقلاب را جنگلی پر از قیام درختان خشمگین میداند:
راهی میان جنگل و مرداب یافتم/ از خود سؤال کردم و ماندم به جای خویش/ آیا کدام یک؟/ مرداب پشت سر را پیش رو نهم/ یا جنگل جوان را از پیش دیدگان/ برگیرم و قرار دهم در قفای خویش؟/ جنگل: پر از قیام درختان خشمگین/ در خشم هر کدام: کنایاتی از کلام/ این یک: سخنوری همه بی مایه در سخن/ وان یک: پیمبری همه بیگانه از پیام/ مرداب: ذهن خفته آفاق/ آیینهدار غافل خورشید صبحگاه/ مرداب: جای مردن ماهی/ طومار سرگذشت شب و درگذشت ماه … (همان،۷۱۷- ۷۱۶).
در اشعار نادرپور، هم گرایشهای ساده رمانتیک و هم گرایشهای اجتماعی و سمبولیک دیده میشود (عیدگاه طرقبهای، ۱۳۸۸: ۴۲). شعر «ستاره دور» نادرپور معرّف ناهمگونی ذهن و زبان شاعر است و از نگرش انسانی عمیق و اصیل بیبهره است. نوسان آشکار شعر بین رمانتیسم مأنوس و سمبلیسم رایج آن دوره به خوبی، سرگشتگی شاعر بر سر دوراهی را نشان میدهد. شعر از یک سو رنگ و لعاب رمانتیک دارد و از سوی دیگر کوشیدهاست تا نگرشی فراتر از فردیّت متعارف شاعر داشته باشد (روزبه، ۱۳۸۳: ۲۴۹).
در قطعه «گوماتای آسمان» که از روی یک مضمون تاریخی ساخته شدهاست، میتوان برخی کنایات سیاسی را دید؛ ولی او بیشتر، شاعر تغزّلی است که در دنیای منحصراً خصوصی خود زندگی میکند (ماخالسکی، ۱۳۴۲: ۲۲۵).
نادرپور در شعر «آن پرتو سوزان جادویی» و «رستخیز» به سبک شعرای جریان سمبولیسم اجتماعی، از سمبل خروس در شعر خود استفاده کرده است. البته به صرف این مطلب نمیتوان او را شاعری سمبولیسم به شمار آورد؛ زیرا او معتقد به کارایی شعر نیست.
امروز شهر ما نه همان شهر است/ تقدیر ما نه آنچه گمان کردیم/ ما سیلی حقیقت پنهان را هرگز به روی خویش نیاوردیم/ ما کام را به گفتن حلوا فریفتیم/ ما در خرابهای که به جز آفتاب و فقر/ گنجینهای نداشت/ در جستجوی گنج سخن بودیم/ دوران ما طلوع تغزّل را/ در غیبت حماسه خبر میداد… قاب ظریف عکس من و تو / آینههای کیف زنان بود/ امّا هنوز آینههای بزرگ شهر، تصویر فقر و فاجعه را بازمینمود/ ما از غزل به مرثیه پیوستیم/ امّا صفیر تیر/ از نالههای شعر رساتر بود/ ما در میان معرکه دانستیم/ کز واژه کار ویژه نمیآید/ وین حربه را توان تهاجم نیست/ تیر گلوشکاف که برهان قاطع است/ هرگز نیازمند تکلم نیست … (همان،۷۵۷- ۷۵۵).
در شعر «کیفر» او میتوان عمق خفقان و کشتارهای جامعه را از طریق واژه های کاربردی او مثل جرم، میدان تیر، دستمال، تپانچه، شمارش اعداد، فرمان آتش، خون، محکمه و جوخه اعدام به روشنی دریافت.
وی در شعرهای «مسافر»، «داغ صبح»، «قصّهای کوتاه»، «بهانه دوست»، «درنومیدی»، «دعایی در طلوع»، «مرثیۀ بهاری»، «تردیدی در طوفان»، «غزل ۲»، «خورشید نیمهشب»، «شبی با خویش»، «نامهای به نصرت رحمانی»، « صبح دروغین»، «از رم تا سدوم»، «آیندهای در گذشته» و «درختها و من» و «جاده خالی است» به مسائل سیاسی پرداخته است.
درد و اندوه شاعر از مظاهر تمدّن جدید و بیان دردهای اجتماعی و سیاسی جامعه و گلهمندی وی از مردم و شرایط روزگار، دریغ وی بر ریاکاری، پیمان شکنی، خیانت و فقر مردم، در حقیقت جزو حسرتهای اجتماعی شاعر محسوب میشوند.
۳-۱۰- گرفتاری در زندان
زندان همیشه محیطی محسوس نیست، گاهی شرایط حاکم بر جامعه یا زندگی شخص، چنان روح انسان را به اسارت خود درمیآورد که آدمی، گریز از آن شرایط و حتّی مرگ و نیستی را ترجیح میدهد و نادرپور شاعری است که زندان با این مفهوم را تجربه کرده است. او بارها دنیا را زندان خود دانسته و از درد وشکنجهای که در آن متحمّل میشود؛ گلهمند و داغدار است. وی زندگی را زندان خود میداند و برای رهایی از این زندان آرزوی مرگ میکند:
بکوب ای دست مرگ ای پنجه مرگ به تندی بر درم تا درگشایم
تو مرغان قفس را پرگشودی من این مرغ قفس را پرگشایم
به تندی حلقه بر در زن، مگو کیست که در زندان هستی چون منی هست
Chen et al(1996)، یک تحقیق آزمایشگاهی برای خشک کردن ۵ نوع از مواد شامل ترکیبات بتون در یک بستر سیال به کمک مواد بی اثر انجام دادند. نتایج آزمایش ها نشان داد که استفاده از ماده بی اثر انتقال حرارت و جرم را افزایش داده و در نتیجه موجب افزایش ضریب حجمی انتقال حرارت می شود ولی افت فشار در مقایسه با حالتی که از ذرات بی اثر استفاده نمی شود بیشتر بوده و نتیجتاً انرژی بیشتری بایستی صرف گردد. همچنین ظرفیت خشک شدن و بازدهی حرارتی با افزایش دمای هوای ورودی می تواند بیشتر شود.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
Zhou et al(1998)، اثر ذرات بی اثر را بر روی نرخ خشک شدن قطعات استوانه ای هویج (به قطر ۲ سانتی متر) بررسی کردند. آنها تحقیقی با وجود حاملهای انرژی و بدون آنها به کمک بستر سیال انجام دادند و چنین نتیجه گرفتند که وجود حاملهای انرژی، نرخ خشک شدن را به طور معنی داری بالا می برد. آنها همچنین مدل ریاضی خشک شدن را بر مبنای نتایج تجربی بدست آوردند که در حد تقریب مهندسی قابل قبول بود.
Pallai et al(2001)، اثرات فرآیندهای جزیی خشک کردن (شامل پوشش دهی ذرات بی اثر توسط ماده خشک شونده، خشک کردن ماده خشک شونده، سایش پوشش خشک شده) با ذرات بی اثر را بر روی کیفیت محصول بررسی کردند. به دلیل سیالیت، فرآیندهای جزیی بستر ذرات بی اثر می تواند به راحتی کنترل شود.
Costa et al(2001)، خشک کردن خمیرهای بیولوژیکی و ارگانیک در بستر سیال لوله مخروطی حاوی ذرات بی اثر را شبیه سازی کردند.
Taruna and Jindal(2002)، از تکنیک ذرات بی اثر برای خشک کردن خمیر سبوس[۳۹] استفاده کردند. آنها از ذرات تفلون به عنوان ذرات بی اثر استفاده نمودند و چنین دریافتند که با افزایش نرخ تغذیه و جرم ذارت بی اثر، نرخ خشک شدن بالا خواهد رفت. همچنین مصرف گرمای ویژه برای خشک کردن ماده مذکور حدود ۳ تا ۴ برابر در مقایسه با تبخیر آب آزاد بیشتر بود.
Guignon et al(2002)، از ذرات بی اثر جهت کپسوله کردن سیال استفاده کردند و مروری بر پدیده فیزیکی و پدیده های انتقال انجام دادند. آنها دریافتند که پارامترهای اصلی که فرایند را تحت تاثیر قرار می دهند، نرخ جریان ، فشار مایع اسپری شده، ترکیب و رئولوژی محلول پوشش داده شده و دما هستند.
خشک کردن با دمای پایین برای مواد حساس به حرارت با محتوای رطوبت بالا (مثل خمیر ها و مواد محلول)، برداشتن رطوبت را مشکل می کند. درچنین مواردی بهتر است تماس بین هوا و ماده محلول بالا رفته همچنین سطح انتقال حرارت را افزایش دهیم. کیفیت بالا و اقتصادی بودن عملیات خشک کردن با کنترل مطلوب این عملیات میسر می شود. کنترل خوب عملیات انتقال جرم و حرارت در خشک کن چرخشی (MSB[40]) با حرکت چرخشی مواد مخصوص با وجود نقاله مارپیچ امکان پذیر می باشد. حرکت هوا در طول شکاف هایی در کف خشک کن موجب تماس بیشتر و بهتر هوا و محصول می شود. به دلیل حرکت مکانیکی ذرات (به کمک مارپیچ نقاله)، حرکت چرخشی ذرات از نرخ جریان هوا مستقل می باشد و بنا براین می توان آن را به گونه ای تنظیم نمود که خشک کردن مطلوب صورت پذیرد .(Pallai et al., 1995)
برای خشک کردن پودر نشاسته در یک بستر سیال حاوی ماده حامل انرژی، یک مدل سه فازی تغییر یافته پیشنهاد گردید. ضریب کلی انتقال جرم و حرارت بوسیله مدل surface stripping که در آن عدد بایوت یک پارامتر غالب است، تعیین گردید. اثرات سرعت و دمای هوا و نسبت جرمی نشاسته به ذرات حامل انرژی بر روی مشخصات خشک کردن نشاسته بر روی خشک کن بستر سیال با ۰۸۳/۰ متر ارتفاع تعیین گردید. مکانیزم خشک شدن در خشک کن بستر سیال با ماده حامل انرژی به مراحل چسبیدن، پراکندگی، تبخیر و نهایتا جدا شدن تقسسیم بندی می شود. نرخ خشک شدن با افزایش دما وسرعت هوا حدود ۱۰ برابر نسبت به خشک کن های دیگر افزایش می یابد. بر اساس مدل پیشنهاد شده مقاومت درونی انتقال جرم در پودر مساوی با مقاومت خارجی می باشد. مدل به خوبی می تواند دمای بستر، رطوبت هوا خروجی، محتوای رطوبتی ذرات جامد و انتقال جرم و حرارت را در بستر سیال پیش بینی می کند (Lee and Kim,1999).
اثرات سرعت (۳۲/۰ تا ۶۷/۰متر بر ثانیه) و دمای هوای خشک کننده (۲۵ تا ۱۰۰درجه سلسیوس) و نسبت جرمی نشاسته به ذرات حامل انرژی (۱/۰ تا ۴/۰) بر روی نرخ خشک شدن ذرات نشاسته در یک خشک کن بستر سیال حاوی ذرات حامل انرژی مورد بررسی قرار گرفت. مراحل خشک شدن در چنین خشک کنی به مراحل چسبیدن، پخش شدن، خشک شدن و جدا شدن تقسیم بندی می شود. با افزایش دما و سرعت هوا نرخ خشک شدن بالا می رود. نرخ خشک شدن حدود ۱۰ برابر نسبت به حالت خشک کن های متداول افزایش می یابد. البته با افزایش نرخ جرمی نشاسته به مواد حامل انرژی نرخ خشک شدن کاهش می یابد. همچنین نرخ خشک شدن با وجود تخلخل مطلوب حداکثر مقدار خود را خواهد داشت. اطلاعات مربوط به نرخ خشک شدن که از این تحقیق بدست آمد با اعداد بدون بُعد از قبیل عدد استفان[۴۱] و عدد رینولدز[۴۲] بر اساس تئوری اغتشاش[۴۳] همگن همبسته گردید (Lee and Kim,1993).
سیال سازی مواد خشک شونده در خشک کن بستر سیال موجب انتقال حرارت بسیار بالا به مواد شده و در نتیجه نرخ خشک شدن آنها را به طور موثری بالا می برد. پودرهای گروه C )خیلی ریز) براساس تقسیم بندی Geldart به دلیل نیروی بین مولکولی که با نیروی وزن قابل مقایسه است خیلی چسبنده بوده و شناور کردن آنها مشکل است. خشک کن های دارای بهمزن، خشک کن دورانی و خشک کن فلشی[۴۴] نمونه ای از دستگاه های بکار رفته جهت خشک کردن این دسته از پودرها می باشد. برای پودرهای با رطوبت کمتر می توان از خشک کن دورانی با درجه حرارت بالاتر استفاده نمود. هرچند که این روش برای خشک کردن پودرهای کوچک و چسبنده مناسب نمی باشد (Moyer and King, 1988). (1970)Jariwara, Hoelscher گزارش دادند که مخلوط کردن پودرهای چسبنده نشاسته با شن های با ابعاد مشخص می تواند خصوصیات جاری شدن مواد را بهبود بخشد.
Hatamipour and Mowla(2006) رفتار خشک شدن ذرت و نخود سبز در یک خشک کن بستر سیال کوچک همراه با حاملهای انرژی (باقطر ۷/۲ میلیمتر و ازجنس شیشه و استیل) شبیه سازی کردند. اثرات قطر ماده خشک شونده، نوع ماده حامل انرژی، سرعت و دمای هوای خشک کننده و مقدار ماده حامل انرژی بر روی نرخ خشک شدن ماده بررسی گردید. مدل ریاضی جهت تعیین نرخ خشک شدن و تغییرات دمایی مواد کره ای شکل که در حال خشک شدن هستند، پیشنهاد شد. چنین نتیجه گرفته شد که وجود مواد حامل انرژی نرخ خشک شدن مواد را بالا می برد. نرخ خشک شدن با کاهش قطر مواد خشک شونده، افزایش هدایت حرارتی مواد حامل انرژی و افزایش دمای هوای خشک کننده افزایش می یابد. هر چند سرعت هوا، مقدار مواد حامل انرژی و محتوای رطوبت اولیه اثر قابل توجهی بر روی نرخ خشک شدن در سیستمهای بستر سیال ایده آل نداشت. استقلال نرخ خشک شدن از سرعت هوای خشک کننده نشان دهنده این است که همرفتی خارجی عامل تعیین کننده در خشک شدن این مواد نمی باشد. نتایج آزمایشگاهی نشان داد که نرخ خشک شدن با افزایش نسبت جرمی مواد خشک شونده به مواد حامل انرژی کاهش می یابد.
بر اساس بازدهی حرارتی، خشک کنهای بستر سیال از پر بازده ترین خشک کن ها می باشد. امروزه استفاده از این نوع خشک کنها معمول بوده و بهبود نرخ انتقال حرارت در آنها می تواند مزایای زیادی در فرایند خشک شدن ایجاد کند. استفاده از ذرات حامل انرژی یکی از روشها جهت افزایش نرخ انتقال حرارت مورد توجه می باشد. این موضوع در طول ده های گذشته نیز مورد توجه بوده است (Strumillo and Kudra, 1987).
حاتمی پور ومولا (۱۳۸۲)، فرایند خشک کردن در یک خشک کن بستر سیالی که حاوی مقداری ذرات بی اثر به عنوان حامل انرژی می باشد، مورد بررسی قرار دادند. ماده خشک شونده چند نمونه از محصولات کشاورزی پر آب انتخاب و هدف اصلی، بررسی اثر وجود ذرات بی اثر بر سرعت خشک شدن اینگونه محصولات بود . بدین منظور یک دستگاه آزمایشی پایلوت ساخته و نصب شد و تغییرات دمای جسم جامد و نیز سرعت خشک شدن برای شرایط کاری مختلف اندازه گیری شد . همچنین دو مدل ریاضی برای خشک کردن یک قطعه جسم استوانه ای شکل غوطه ور در یک بستر سیالی از ذرات بی اثر ارائه گردید . بر اساس نتایج آزمایشات و جواب های مدل، اثر پارامترهای مختلف مانند سرعت و دمای هوای گرم، اندازه، مقدار و نوع ذرات بی اثر و قطر جسم خشک شونده بر سرعت خشک شدن مطالعه گردید . نتایج حاصله بیانگر آن ست که وجود ذرات بی اثر، موجب افزایش چشمگیر سرعت خشک شدن در خشک کن های بستر سیالی می گردد . افزایش سرعت هوا و قطر ذرات بی اثر در بسترهای کاملاً سیال، اثر قابل توجهی بر سرعت خشک کردن ندا شته ولی افزایش دمای هوا، افزایش مقدار ذرات بی اثر، انتخاب ذرات بی اثر با رسانائی گرمائی بالاتر و کاهش قطر جسم خشک شونده، باعث افزایش سرعت خشک شدن در خشک کن های بستر سیالی می گردد . از مقایسه سرعت خشک شدن جسم با حضور و بدون حضور ذرات بی اثر، می توان به این واقعیت دست یافت که در شرایط کاری یکسان، افزایش نسبت جرمی اجسام بی اثر به عنوان حامل انرژی می تواند زمان خشک شدن را تا ۴۵% کاهش داده و به همین میزان صرفه جوئی در مصرف انرژی مورد نیاز فرایند خشک کردن ایجاد نماید.
هر چند خشک کردن با ذرات حامل انرژی به دلیل سطح انتقال حرارت بالا و ضریب انتقال حرارت بالایشان موجب تسریع در خشک شدن می شود اما اطلاعات آزمایشگاهی کمی درباره سنتیک خشک شدن در این شرایط موجود می باشد.
۲-۳- تئوری خشک کردن
خشککردن را میتوان عملیاتی تعریف کرد که طی آن مایع از جسم جامد جدا میشود. این عمل با فراهم آوردن گرما انجام میشود که درنتیجه آن مایع به صورت بخار از ماده جامد جدا میشود. گرچه در اکثر مواقع مایعی که خارج میشود آب است اما این تعریف تبخیر هرگونه حلالی را در بر میگیرد(Mclean, 1989) . به عبارت دیگرخشک کردن فرآیندی است که طی آن آب موجود در یک ماده غذایی با بهره گرفتن از یک منبع حرارتی تحت شرایط دقیق و کنترل شده توسط تبخیر یا تصعید کاهش داده شود(Trybal, 1990).
هدف از خشککردن ماده خارج نمودن آب آن و در نتیجه افزایش عمر انباری ماده از طریق جلوگیری از رشد میکروبها و کپکها است، به نحوی که بافت، رنگ، طعم و ارزش غذایی ماده حفظ شود (بینام، ۱۳۷۲). در جریان خشکشدن یک ماده غذایی دو فرایند همزمان بایکدیگر رخ میدهند:
۱) انتقال حرارت به منظور بخار نمودن آب یا رطوبت موجود در جسم.
۲) انتقال جرم به صورت مایع یا بخار یا هر دو درون جسم و سپس به صورت بخار از سطح جسم.
گرمای مورد نیاز برای خشککردن با سه روش هدایت، جابجایی، تابش یا مخلوطی از این سه روش فراهم میشود (Mclean, 1989). پتانسیل انتقال رطوبت در جسم جامد بستگی به مقدار آب در جسم و نیز به درجه حرارت آن دارد. برای سهولت کاربرد معادلات، انتقال رطوبت تنها در جهت عمود بر سطح جبهه ای با پتانسیل آبی ثابت در نظر گرفته می شود. بطور کلی برای یک جریان رطوبت در سه بعد در یک جسم جامد همگون مقدار کل شار رطوبتی را می توان به صورت زیر در نظر گرفت (زمردیان. ۱۳۸۷).
(۲-۱)
که در آن:
: شار انتقال رطوبت آب به ازا واحد زمان و واحد سطح،
ρsd: جرم مخصوص ماده خشک،
ht: ضریب انتشار که در اثر حرارت پدید می آید،
M: محتوای رطوبت جسم جامد،
T: درجه حرارت.
Dw: ضریب انتشار موثر آب در جسم جامد
شار رطوبت در لایه مرزی به شکل زیر است(زمردیان. ۱۳۸۷).
(۲-۲)
اگر معادله فوق را بر حسب تفاضل محدود بنویسیم خواهیم داشت.
(۲-۳)
Mv: وزن مولکولی بخار آب
R0: ثابت عمومی گازها
T: درجه حرارت بخار آب
Pvs: فشار بخار آب در سطح ماده موجود
Pva: فشار بخار آب موجود در هوای خشک کننده
Pv: فشار بخار در لایه مرزی
δv: ضخامت لایه مرزی هیدرودینامیکی
Dwv: ضریب انتشار رطوبت در حالت بخار
مکانیزم انتقال مایع یا بخار آب در داخل جسم با توجه به ساختار داخلی آن به صور زیر انجام میگیرد(بینام، ۱۳۷۲):
۱- انتشار در موادی با ساختار همگن
۲- خاصیت موئینگی در موادی با خلل وفرج
۳- حرکت مایع به علت کاهش حجم و اختلاف فشار
۴- حرکت مایع به علت فشار ثقل زمین
۵- حرکت مایع به علت وجود یک پتانسیل
۶- حرکت مایع در یک پریود تبخیر و میعان
را تقویت نماید، و مهارتهای ارتباط کارآمد و حل مسئله آنها را گسترش دهد (اولیا، ۱۳۸۷).
۱-۱- بیان مسئله
زمانی که یک ازدواج درحال شکلگیری است زن و شوهر با هم عهد میکنند تا در هر تلخی و شیرینی همدیگر را همراهی کنند و با هم بمانند و تاب بیاورند. هر فردی همسری صادق، باوفا و متعهد میخواهد تا در مسیر پرپیچ و خم زندگی جا نماند و اگر مشکلی پیش آمد با صبر، تدبیر، مشورت و توکل آن را حل کند. زوجها آرزو دارند که اولین و آخرین عشق برای طرف مقابلشان باشند و به یکدیگر متعهد بمانند. بدون تعهد هر رابطهای سطحی و ناپایدار است (آنجلیس، ۱۳۸۲).
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
تعهد زناشویی عهد بستن یک زوج با هم برای رسیدن به هدف و منظوری مشترک است. که باعث تداوم آن رابطه میشود. به نظر اشتنبرگ[۹] (۱۹۸۸؛ نقل از عباسی، ۱۳۸۷) عشق ۳ عنصر: شهوت، صمیمیت و تعهد دارد و بصورت یک مثلث در نظر گرفته میشود. سومین راس مثلث تعهد است، و اثر طولانی مدت برای حفظ عشق دارد. تعهد زناشویی به این معنی است که زوجین چقدر برای روابط زناشویی خود ارزش قائل هستند و تا چه اندازه به حفظ و تداوم ازدواج خود میاندیشند (آماتور[۱۰]، ۲۰۰۴). اگر تعهد در رابطه زناشویی از بین برود یکی از مهمترین مبانی ارتباط یعنی اعتماد نیز از بین میرود. متعهد بودن در قبال خانواده، به معنای صرف زمان و انرژی برای فعالیتهایی است که به نحوی به خانواده مرتبط میگردد. آماتور معتقد است که تعهد مفهوم مهمی است که باعث جدا کردن نظریهی تغییرات اجتماعی از اقتصادی میشود (آماتور؛ ۲۰۰۴، به نقل از شاهسیاه، ۱۳۸۷). تعهد در روابط زناشویی مفهوم ویژهای دارد و به معنای تک همسری و داشتن روابط عاشقانه و زناشویی تنها با یک نفر در هر زمان است. برای آن که زوجین بتوانند ارتباط عاشقانه، دراز مدت و موفقی داشته باشند، و هر دوی آنها باید در پایبند ماندن به تک همسری توافق نمایند (گود[۱۱]؛ ۱۳۸۴، به نقل از عباسی، ۱۳۸۷). تعهد باعث تغییر یک ارتباط به صورت ارتباطی متقابل میگردد و هم چنین باعث ثبات زناشویی میشود. رابطههایی باتعهد بالا، انعطافپذیری بیشتری دارند و عملا زوجین زمانی میتوانند از دگرگونیها و آزمایشها به دور باشند که در کنار یکدیگر احساس امنیت بیشتری داشته باشند (دین و اسپانسر[۱۲]، ۱۹۷۴).
تابآوری توانایی فرد در روبرو شدن با حوادث سخت و انطباق باشرایط و بازگرداندن تعادل به زندگی خود و همچنین اجتناب از استرس زیانبار است (یانگ[۱۳]، ۱۹۹۳). تابآوری زناشویی صبر و تحمل زوجین در برابر دشواریها و بحرانهای زندگی مشترک است، بدون آنکه درگیر مسئله یا بیماری خاصی شوند.
تاب آوری، تنها پایداری در برابر آسیبها یا شرایط تهدیدکننده و حالتی انفعالی دررویارویی با شرایط خطرناک نیست بلکه شرکت فعال و سازنده در محیط پیرامون خود است. توانمندی فرد در برقراری تعادل زیستی- روانی در شرایط خطرناک است (کانر و دیویدسون [۱۴]، ۲۰۰۳).
ویژگیهایی از قبیل: ۱-احساس ارزشمندی، احترام قائل شدن برای خود و تواناییها ۲-مهارت حل مسئله، انعطافپذیری و پیداکردن راه حلهای مختلف درباره یک مسئله ۳-کفایت اجتمایی، مهارت ارتباط بادیگران و بهرهمندی از حمایت اجتماعی ۴- خوش بینی، احساس امید و هدفمندی زندگی و هدف داشتن ۵- همدلی، احساس تعلق به افراد وگروهها در میزان تابآوری افراد تاثیرگذار است. علاوه بر ویژگیهای فردی، مولفههای محیطی مانند ۱- روابط حمایت گر و توام با توجه ۲- معیارها و انتظارات بالا و معقول ۳- ایجاد فرصت مشارکت در فعالیتهای اجتماعی نیز در رشد و پروش تابآوری افراد تاثیر دارد (شکیب، ۱۳۸۷). افراد تابآور قادر به اعمال کنترل هستند و قادرند خود را از سر درگمی برهانند و سیستمهای حمایت اجتماعی و روابط خانوادگی گستردهتری فراهم کنند (ایساکسون[۱۵]، ۲۰۰۲). افزایش و تثبیت این ویژگیها نیاز به آموزش دارد که این تحقیق سعی دارد تاثیر یکی از رویکردهای خانواده درمانی به نام غنیسازی زوجین را بر افزایش تعهدزناشویی و تابآوری بسنجد. جنبش غنیسازی ازدواج[۱۶] سهم بزرگی را در رشد و بالندگی میلیونها زوج به خود اختصاص داده است. بطور کلی برنامه غنیسازی زندگی زناشویی در زمینه آموزش ارتباطات به زوج ها، حل تعارضات درمیان آنان، مدیریت مالی، رضایتمندی زناشویی، فعالیتهای زوجها در هنگام فراغت، عقاید مذهبی هر یک از طرفین، رابطه بچهها و والدین، رابطه خانواده و دوستان، انتظارات واقعی هر یک از زوجها از همدیگر، انتظارات جنسی و نقش خویشاوندان در زندگی زناشویی فعالیت میکند و در این زمینهها به زوجها آموزش میدهد. برنامههای غنیسازی دارای مدلهای متعددی میباشد که در این تحقیق از دو مدل (برنامه ارتقاء زوجین و آمادهسازی اولسون) به جهت اهداف مشترک شان با تعهد و تابآوری استفاده شده است و شش هدف اصلی را دنبال میکنند شامل ۱-گسترش توانمندی زوجها ۲- تقویت مهارتهای ارتباطی ۳- آموزش حل مسئله و تعارض ۴- گسترش اهداف شخصی زوجها و خانواده ۵- طرحهای بودجهبندی مالی ۶-کشف مسائل اصلی خانواده (السون[۱۷]، ۱۹۹۹، به نقل ازاولیا، ۱۳۸۷). سه هدف (مهارتهای اجتماعی، حل مسئله و هدفهای شخصی) با سه ویژگی فردی افرادتابآور یکسان میباشد. همچنین آمورش غنیسازی بهبود روابط بین فردی و زوجی را درپی دارد که از عوامل محیطی افزایش دهنده تابآوری میباشد.
با آموزش مهارتهایی مثل مهارتهای ارتباطی، مقابله و ابراز وجود میتوان تابآوری و سلامت افراد را افزایش داد (استنبرگ، ۱۹۹۴؛ به نقل از سامانی، ۱۳۸۶). افراد تابآور افرادی انعطافپذیر هستند که در شرایط سخت بدنبال راه حل هستند و سازگاری بالایی دارند (شکیب، ۱۳۸۷). دین و اسپانسر اعتقاد داشتند که رابطههایی با تعهد بالا، انعطافپذیری بیشتری نیز دارند (شاهسیاه، ۱۳۸۸). بنابرین بین تعهد و تابآوری نیز یک رابطه دوسویه وجود دارد که تعهد باعث افزایش تابآوری و تابآوری نیز باعث افزایش تعهد میشود. غنیسازی با هدف ارتقاء ارتباط زوجها، آنهارا آگاه و همدلی و صمیمیت را تقویت میکند (عدالتی شاطر، ۱۳۸۸). صمیمیت شامل ۴ مولفه: تعهد، صمیمیت عاطفی، صمیمیت شناختی و صمیمیت فیزیکی است (شاهسیاه، ۱۳۸۸). بنابراین غنیسازی بطور غیرمستقیم تعهد را افرایش میدهد.
با توجه به پژوهشهای موجود و نظر به این که برای حفظ و استمرار زندگی زناشویی و تحمل سالم و سازنده در برابر مشکلات، دورههای آموزشی از جمله آموزش غنیسازی زندگی زناشویی و مهارتهای لازم جهت ارتقاء روابط بین فردی ضروری به نظر میرسد.
۱-۲- اهمیت و ضرورت پژوهش
نقش آموزش مهارتهای ازدواج سالم یک ضرورت اساسی در جامعه فعلی ماست. سابقا این آموزشها در خانوادهها صورت میگرفت اما امروزه به علت مشغلهی زیاد خانوادهها این وظیفه کم رنگ شده است. داشتن ازدواج موفق مرهون عوامل متعددی است که مهمترین آنها آموزشهایی در زمینه ازدواج میباشد (السون[۱۸]، ۱۹۶۹). امروزه ارزش تعهد در روابط زناشویی به علت افزایش انواع طلاقها و خیانتها بسیار با اهمیت شده است.
طبق تحقیقات، تعهد زناشویی دومین عامل حفظ کننده ازدواج و فقدان آن مهمترین عامل موثر در بروز طلاق به شمار میآید (رینولد و فسفیلد[۱۹]؛ ۱۹۹۹، به نقل از عباسی، ۱۳۸۷). طبق نظر باربارا برای یک ازدواج موفق داشتن سه رکن اساسی”جاذبه، تفاهم و تعهد” الزامی است. بدون تعهد هرگونه رابطهای سطحی، ظاهری و بدون سمت و جهت خواهد بود و زوجین نخواهند توانست عمق عشق و صمیمیت را که تنها در سایهی وفاداری به تعهدشان بوجود میآید را تجربه کنند.
تابآوری، بازگشت به تعادل اولیه یا رسیدن به تعادل سطح بالاتر است و از این رو سازگاری موفق در زندگی را فراهم میکند (کامپفر[۲۰]۱۹۹۹؛ به نقل از سامانی، ۱۳۸۶). تابآوری میتواند با افزایش مهارتهای اجتماعی از قبیل برقراری ارتباط، مهارت رهبری، حل مسئله، مدیریت منابع، توانایی رفع موانع موفقیت و توانایی برنامهریزی تقویت گردد (ورنر و اسمیت[۲۱]؛ ۱۹۹۲، به نقل از محمدی، ۱۳۸۴).
در شرایط فعلی که آمار طلاق درکشورمان بدلیل ناآگاهیهای جنسی و جنسیتی، مشکلات مالی و عاطفی، حل ناموثر تعارضات و کمبود اطلاعات افزایش پیدا کرده است. ضرورت آموزش در این زمینهها پر رنگتر میشود. یکی از سودمندترین آموزشها در این زمینه آموزش غنیسازی زندگی زناشویی (مدل ارتقاء زوجین و آمادهسازی اولسون) میباشد که دارای سطوح بالایی از اعتبار است. از نتایج این تحقیق میتوان به عنوان برنامهای جهت تقویت مهارتهای زندگی زوجین استفاده کرد.
۱- استفاده در مراکز ازدواج و کلینیکهای آموزش خانواده جهت آموزشهای پیش از ازدواج.
۲- استفاده جهت آموزش به مشاوران خانواده و ازدواج.
۳- استفاده در مراکز خدمات بهداشت روانی.
۱-۳ – اهداف پژوهش
۱- تعیین میزان تاثیر آموزش غنیسازی بر تعهد زناشویی زنان شهرستان نجف آباد.
۲- تعیین میزان تاثیر آموزش غنیسازی بر ابعاد تعهد زناشویی(تعهد اخلاقی، تعهد شخصی و تعهد ساختاری) زنان شهرستان نجف آباد.
۲- تعیین میزان تاثیر آموزش غنیسازی بر تابآوری زنان شهرستان نجف آباد.
۱-۴- فرضیههای پژوهش
۱- آموزش غنیسازی زوجین بر میزان تعهد زناشویی زنان نجفآباد مؤثر است.
۲- آموزش غنیسازی زوجین بر ابعاد تعهد زناشویی زنان نجفآباد مؤثر است.
۳- آموزش غنیسازی زوجین بر میزان تابآوری زنان نجفآباد مؤثر است.
۱-۵- تعریف نظری و عملیاتی متغیرها
تعهد زناشویی[۲۲]
الف) تعریف مفهومی: تعهد معنایش این است که فرد به همسرش وفادار است و از همسر دیگری به هر شکل و شمایل که باشد اجتناب میکند (کلارک[۲۳]، ۱۳۸۸؛ ترجمه از قرچه داغی، ص. ۵۳).
ب) تعریف عملیاتی: تعهد زناشویی در این پژوهش عبارت از نمراتی است که زوجین از پرسشنامه ۴۴ سوالی تعهد زناشویی آدامز و جونز (۱۹۹۷) بدست میآورند. نمرات بین۰ تا ۱۷۲ است. هرچه نمره افراد بالاتر باشد، میزان تعهد آنان به همسر و ازدواجشان بالاتر است. ابعاد تعهد زناشویی در این پرسشنامه، تعهد شخصی، تعهد اخلاقی و تعهد ساختاری میباشد.
تابآوری[۲۴]
الف) تعریف مفهومی: تابآوری شرکت فعال و سازنده در محیط پیرامونی خود و توانایی فرد در برقراری تعادل زیستی- روانی، در شرایط خطرناک است (کانر و دیویدسون[۲۵]، ۲۰۰۳؛ به نقل ازصحراگرد، ۱۳۸۶؛ ص. ۳).
ب) تعریف عملیاتی: تابآوری در این پژوهش، نمراتی است که آزمودنی در پرسشنامه ۲۵ گویهای تابآوری کانر- دیویدسون (۲۰۰۳) کسب میکنند.
غنیسازی روابط[۲۶]
الف) تعریف مفهومی: غنیسازی روابط زناشویی مجموعه مهارتهایی هستند که برای ارضای نیازهای خانواده مانند، عشق، مهربانی، تعلق، اعتماد، وفاداری، امنیت و لذت آموزش داده میشوند. عواملی که این رویکرد برای حفظ روابط سالم و طولانی آنها را لازم میداند، عبارتند از: توانایی ایجاد جو حمایتی در هنگام گفتگو برای حل مسئله، توانایی حل مشکلاتی که برای هر دو همسر به عنوان عامل فشارزا به حساب میآید، توانایی درک دیدگاه دیگری و ارتباط با همسر، توانایی دیدن خود و دیگری بطور روشن و بدون تحریف، توانایی مدیریت تبادل ارتباط منفی و کنترل خشم، توانایی تغییر الگوهای رفتاری که شخص خواهان آن است و توانایی کمک به همسر تا الگوهای ارتباطی خود را بطور مطلوب تغییر دهد (سوکا[۲۷]، ۲۰۰۵؛ ص. ۳۷).
ب) تعریف عملیاتی: در این پژوهش متغیر مستقل غنیسازی روابط زناشویی است که در هشت جلسه و در مدت یک ماه به زوجها آموزش داده شد. جلسات به صورت گروهی به زوجها آموزش داده شد.
برنامههای غنیسازی دارای مدلهای متعددی میباشد که در این تحقیق از دو مدل (برنامه ارتقاء زوجین و آمادهسازی اولسون) به جهت اهداف مشترک شان با تعهد و تابآوری استفاده شده است. در این راستا نه مهارت به هم پیوسته به زوجها آموزش داده شد که عبارتند از: ۱- مهارت گوش دادن فعال ۲- مهارت ابرازگری
۳- مهارت همدلی ۴- مهارت بحث و مذاکره ۵- مهارت حل مسئله و حل تعارض ۶- مهارت آسانسازی و تساهل ۷- مهارت تصمیمگیری و بودجهبندی مالی ۸- مهارت گسترش اهداف شخصی ۹- مهارت نگهداری و تداوم.
فصل دوم
پیشینه پژوهش
مقدمه
در این فصل پس از معرفی تعهد زناشویی و تابآوری، روش آموزشی بکار رفته در این پژوهش یعنی غنیسازی زوجین و تقویت ارتباط توضیح داده شده و سپس به پیشینه پژوهشی در زمینهی تعهد زناشویی و تابآوری و نیز اثربخشی غنیسازی زوجین در زمینههای مختلف اشاره شده است.
۲-۱- گفتار اول: تعهد زناشویی
۲-۱-۱- ماهیت و مفهوم تعهد زناشویی[۲۸]
یکی از عوامل مهم در ماندگاری و حفظ ازدواج، احساس تعهد در زوجین است. عواملی که روانشناسی روابط نزدیک را تعریف میکند شامل: درگیری احساسی، تقسیم کردن افکار و احساسات و وابستگی بین فردی یا تعهد میشد. این عوامل توصیف میکنند که روابط نزدیک چیست و چرا افراد این روابط را شکل داده و چگونه آن را توسعه میدهند. اولین عامل درگیری احساسی است که شامل احساسات عاشقانه، گرمی و وفاداری به فرد دیگر میباشد. دومین عامل شامل تقسیم کردن احساسات و تجربههای فرد است و سومین عامل وابستگی و ایجاد تعهد میان دو فرد است که سعادت آن دو را به یکدیگر گره میزند (کلی[۲۹] و همکاران، ۱۹۸۳؛ به نقل از تبعه امامی، ۱۳۸۲). آماتور[۳۰] (۲۰۰۴) تعهد زناشویی به این معنی است که زوجین تا چه حد برای روابط زناشویی خود ارزش قائل هستند و چه قدر برای حفظ و تداوم ازدواج خود انگیزه دارند. تعهد معنایش این است که فرد همسرش را دوست دارد، یعنی به او وفادار است و از همسر دیگری به هر شکل و شمایل که باشد اجتناب میکند (کلارک[۳۱]، ۱۳۸۸؛ ترجمه از قرچه داغی). تعهد یک چهارچوب ارجاعی از ارزشها و باورهاست که ممکن است خود ساخته یا تجویز شده از جانب دیگران باشد (برزونسکی[۳۲]، ۲۰۰۳). تعهد در ازدواج عبارت است از: چگونگی درک زن و شوهر از نوع رابطه در گذشته و طول مدت رابطه، انتخاب رفتارهای ادامهی زندگی مشترک، درجه و وسعت یک رابطهی خوب و علاقه به ماندن در این رابطه به مدت طولانی، گرفتن تشویق به خاطر ماندن در رابطه توسط زوجین (جانسون[۳۳]، ۱۹۹۹). تعهد زناشویی به دو نوع تعهد نسبت به همسر وتعهد نهادی تقسیم میشود. تعهد نسبت به همسر باعث میشود که فرد در ازدواج خود، سطح بالایی از عشق و رضایت را حفظ نماید، در حالیکه تعهد نهادی بیانگر این است که فرد علیرغم بیعلاقگی به همسر وانمود میکند که همسرش را دوست دارد و صرفا به دلایل دیگری به ازدواج خود متعهد است (کایزر[۳۴]، ۱۹۹۳؛ نقل ازرضایی ۱۳۸۹). بدون تعهد هر رابطهای سطحی و بدون سمت و سو خواهد بود. هر آشنایی معطوف به ازدواج اگر پس از مدتی به تعهد خاصی نرسد، یک آشنایی ناکام خواهد بود. تعهد قدرتمندترین و سازگارترین پیشگوی رضایت رابطه، بویژه برای طولانیترین روابط است (آکر و دیویس، ۱۹۹۲). مک دونالد[۳۵] (۱۹۸۱) معتقد است که تعهد نسبت به ازدواج شامل تعهد زناشویی و تعهد بین فردی میشود. تعهد زناشویی به عنوان این که فرد خواهان ازدواج با فردی خاص و تعهد در برابر او است تعریف میشود و اغلب به عنوان نوع خاصی از تعهد قلمداد میگردد و شامل پیچیدگیهای قانونی، اجتماعی و بین فردی است. (استرچمن و گابل[۳۶]، ۲۰۰۶) دو نوع تعهد را در روابط زناشویی شناسایی و پیشنهاد کردند: تعهد گرایش (نزدیکی) و تعهد اجتناب (دوری). تعهد گرایش بیانگر علاقه و تمایل فرد به حفظ و تداوم رابطه زناشویی است، در حالی که تعهد اجتناب به تمایل فرد برای اجتناب از فسخ رابطه مشترک اشاره دارد. به عبارت ساده تر، تعهد گرایش به امتیازات و پاداشهای رابطه زناشویی در حال حاضر و آینده مربوط است. ولی تعهد اجتناب شامل پیامدهای منفی طلاق و هزینهها و تبعات بعدی ترک رابطه زناشویی زوجین میشود. آدامز و جونز[۳۷] (۱۹۹۷) به بررسی کلی تعهد زناشویی پرداختند و در این مسیر سه بعد را مشخص کردند: عنصر جاذبه، بعد بازدارنده وجنبهی اخلاقی. آنها برای یافتن مدارک بیشتر در زمینهی اعتبار و کاربرد مفهومی ساختار سه عاملی تعهد به مفهوم آفرینی جنبهی اخلاقی تعهد زناشویی به عنوان نوعی تعهد ساختاری و تعهد در قبال ازدواج به عنوان اصلی مقدس که شایستهی توجه و حمایت است، پرداختند. آنها همچنین متوجه شدند که معیارهای تعهد بسته به مرجع یا هدف تعهد دستخوش تغیر میشود. تحقیقات آریاگا و اگینو[۳۸] (۲۰۰۱) از لحاظ دلایل پایداری و دوام ارتباط و توجه به این مساله که تعهد به عنوان حالتی روانی و فراتر از دلایل محکم برای حفظ ارتباط در نظر گرفته میشود انواع تعهد را از هم متمایز کردند. آنها با توجه به الگوی سرمایهگذاری روزبلت و بانک[۳۹] (۱۹۹۳) به بررسی عناصر عاطفی (وابستگی روانی)، شناختی (سازگاری طولانی مدت) و انگیزشی (تصمیم مبتنی بر پایداری) پرداختند. پژوهش آنها نشان داد که عنصر شناخت و ادراک به طور خاص برجسته است. اگر چه احساس وابستگی به یک شریک زندگی خاص و انگیزه برای ادامهی ارتباط اهمیت دارد. برجستهترین ویژگی افراد مصر برای ادامه ارتباط کشش طولانی مدت آنها به سمت ارتباط است. (اشراقی و همکاران، ۱۳۸۵) معتقدند بعد از شیدای اوایل ازدواج و پس از آنکه شور روزهای نخست فروکش میکند، توجه به رفاه و خوشبختی همسر، مهمترین نیروی پیوند دهنده روابط زن و شوهر میشود. این احساسات کم و بیش با زندگی مشترک و نقش بعدی مراقبت از فرزندان منطبق هستند. زن و شوهر در هر شرایطی در بیماری و سلامت، در قبال آسایش، ناراحتی، ثروت وفقر یکدیگر مسئولند، مسئولیت یعنی شان و معیار تعهد معیاری فراهم میآورد تا زن و شوهر خود یکدیگر را با آن بسنجند. گر چه بعضی از زوجها در آغاز زندگی مشترک خود را نسبت به رابطه زناشویی متعهد میدانند، اما ممکن است میزان تعهد آنها آنقدر نباشد که در برابر طوفانهای ناگزیر و ناشی از ناملایمات زندگی مقاومت کنند.
یکی از کارهایی که خانواده سالم انجام میدهد، احساس تعهد (درقبال دیگراعضای خانواده) است. در خانوادههای قوی، اعضا نه تنها خود را وقف آسایش و بهزیستی خانواده بلکه رشد و تعالی هر یک از اعضای آن میکنند (استنلی[۴۰]، ۱۹۹۲). متعهد بودن در قبال خانواده مبنای صرف زمان و انرژی اعضای خانواده برای فعالیتهایی است که به نحوی به خانواده مرتبط میگردد. تعهد یعنی وفادار ماندن به خانواده و اعضای آن هنگام غم و شادی و وقایع خوشایند و ناخوشایند زندگی، تعهد هم بر مبنای احاس و عاطفه و هم بر پایه قصد ونیت استمرار دارد. زوجین و افرادی که در مورد تعهد خود در قبال دیگری و دیگران به بلوغ لازم نرسیده و رفتاری دوسوگرانه را تعقیب میکنند، در ازدواج و در کار کردن با دیگران دچار مشکل خواهند شد و نتیجهی امر غالبا، بیوفایی خواهد بود (پیتمن[۴۱]، ۱۹۸۰؛ نقل از عرشی، ۱۳۸۶). با توجه به تغییرپذیری انتظارات پیرامون زمان ازدواج و انتقالات مربوط به آن به طور روزافزون بررسی تعهد زناشویی به عنوان یک پدیدهی جدا از رفتارهای مربوط به ازدواج اهمیت مییابد (موئن و اسمیت[۴۲]۱۹۸۶؛ نقل از عرشی). قدیمیترین مدل تعهد زناشویی توسط رسبالت[۴۳]، تحت عنوان”مدل سرمایهگذاری”[۴۴] مطرح شد. مطابق با این مدل، تعهد زوجین نسبت به یکدیگر به سه فاکتور به هم مرتبط بستگی دارد. این فاکتورها عبارتنداز: رضایت از رابطه زناشویی، سرمایهگذاری در رابطه زناشویی و جایگزینهای رابطه زناشویی. به عبارت دیگر رسبالت معتقد است که یک همسر زمانی به ازدواج خود متعهد خواهد بود که از شریکش راضی باشد، در رابطهاش سرمایهگذاریهای زیادی انجام داده باشد و جایگزینهای مناسب دیگری در اختیار نداشته باشد (رسبالت، ۱۹۸۰؛ نقل از عباسی، ۱۳۸۷). لیدون و کولیجیو[۴۵] (۱۹۹۷) در یک بررسی تحت ابعاد تعهد، دو نوع تعهد مطرح کردند: تعهد مشتاق و تعهد اخلاقی. تعهد مشتاق اینگونه تعریف شده است: علاقه و اشتیاق به حفظ رابطه زناشویی، لذت بردن از رابطه، احساس آرامش در زندگی مشترک و پذیرش مسئولیت برای حفظ و تداوم آن. همچنین، تعهد اخلاقی نیز در مدل آنها به این صورت تعریف شده است: مجموعهای از اعتقادات و ارزشهای شخصی که به تبعیت از آنها فرد خود را مازم میداند تا به همسر و ازدواجش پایبند بماند که احساساتی پیرامون دلبستگی، وفاداری و وظیفه شناسی را شامل میشود (استرچمن و گابل، ۲۰۰۲).
۲-۱-۲- ابعاد تعهد زناشویی
۲-۱-۲-۱- تعهد شخصی
اولین بعد تعهد زناشویی، تعهد شخصی[۴۶] است که عناوین مختلف از جمله: تعهد جاذبه (لوینگر، ۱۹۷۹)، تعهد عاطفی (نای[۴۷] و همکاران، ۱۹۷۳)، تعهد نسبت به همسر (آدامز و جونز، ۱۹۹۷)، تعهد مشتاق (لیدون و کولینجو، ۱۹۹۷)، سطح رضایتمندی (رسبالت، ۱۹۸۶)، تعهد شخصی (جانسون، ۱۹۹۹) و تعهد گرایش (استرچمن و گابل، ۲۰۰۶)، توسط محققان مختلف ارائه و تبیین شده است. تعهد شخصی به معنی علاقه و تمایل فرد برای تداوم رابطه زناشویی است که مبتنی بر جاذبه و رضایت زناشویی است (جانسون، ۱۹۹۹). لیدون و کولینجو (۱۹۹۷) با ارائه مفهوم تعهد مشتاق این بعد را اینگونه تعریف نمودند: علاقه و اشتیاق به حفظ رابطه زناشویی، لذت بردن از رابطه، احساس آرامش در زندگی مشترک و پذیرش مسئولیت برای حفظ و تداوم آن. آدامز و جونز (۱۹۹۹، ۱۹۹۷) مفاهیمی از قبیل: عشق، رضایت، فداکاری و سرسپردگی را به عنوان مولفههای تعهد ارائه کردند.
تعهد شخصی تحت تاثیر سه مولفه قرار دارد: ۱-جذابیت همسر (عشق و علاقه به همسر)، ۲-جذابیت رابطه زناشویی (علاقه و رضایت از رابطه زناشویی)، ۳-هویت زناشویی (میزان و درجهای که مشارکت یک شریک در رابطه زناشویی به عنوان خود پنداره شخصی وی در نطر گرفته میشود) (جانسون و همکاران، ۱۹۹۹).
تعهد شخصی به عنوان متغیر کلیدی است که باعث ایجاد معیاری در تعهد زناشویی میباشد. مک دونالد[۴۸] (۱۹۸۵) تعهد زناشویی را به تعهدی جهت ازدواج وتعهدی به همسر مجزا کرد.
۲-۱-۲-۲- تعهد اخلاقی
دومین بعد زناشویی، تعهد اخلاقی [۴۹]است که تحت عناوین مختلف از جمله: تعهد نسبت به ازدواج (مک دونالد، ۱۹۸۲)، لتزام اخلاقی (آدامز و جونز، ۱۹۹۹، ۱۹۹۷) و تعهد اخلاقی (لیدون و کولینجو، ۱۹۹۷؛ آرتیگا[۵۰]، ۱۹۹۱، جانسون، ۱۹۹۹)، توسط محققان مختلف ارائه و تبیین شده است. بسیاری از مدلهای نظری تعهد بر این عقیدهاند که تعهد زناشویی مبتنی بر یک احساس وفاداری اخلاقی به ازدواج و رابطه زناشویی است و این عقیده که ازدواج یک نهاد مقدس است (شیلدز[۵۱]، ۲۰۰۱). یک نهاد اجتماعی مهم که تضمین کننده مراقبت و حمایت بوده و وفاداری و پایبندی به آن ارزش شناخته میشود (هارمون، ۲۰۰۵).
منبع: هوی و میسکل (۲۰۰۸)
بر اساس جدول شماره ۱ و بنا به نظر هوی و میسکل (۲۰۰۸)، در ساختار تواناساز مراکز آموزشی، قوانین و مقررات بیش از اینکه به عنوان عامل فشار در نظر گرفته شوند، راهنمای حل مسائل محسوب میشوند و مدیران بیش از اینکه از سلسله مراتب اختیار و مکانیزم های موجود جهت توسعه قدرت خود استفاده کنند، از آنها جهت حمایت و پشتیبانی از معلمان و زیردستان خود بهره میگیرند. لذا در چنین ساختاری با وجود اینکه هرکس از جایگاه و وظیفهی خود مطلع میباشد، کلیه امور مربوط به سازمان از طریق مشارکت بین آنها انجام می گیرد. با این وجود، در ساختار بازدارنده، ضمن اینکه قوانین و مقررات مانع خلاقیت و نوآوری است، مدیر از قدرت خود جهت کنترل و نظمدهی به زیردستان استفاده می کند و خواستار اطاعت کورکورانهی آنها از قوانین و الزامات تعیین شده میباشد. لذا در چنین ساختاری علاوه بر اینکه به مسائل به عنوان یک مانع نگریسته می شود، بروز هرگونه خطا و اشتباه از سوی افراد نیز مورد تنبیه و مجازات قرار میگیرد (هِرشهورن[۷۷]، ۱۹۹۷؛ هوی و میسکل، ۲۰۰۸).
با نظر به آنچه گفته شد و با توجه به نقش نوع ساختار سازمانی ـ به ویژه ساختار سازمانی تواناساز ـ در بهسازی و توانمندی نیروی انسانی و همچنین کمک به حفظ و بقای معنادار سیستم (دانشگاه) در محیط، شناخت ویژگیها و کارکردهای هر یک از انواع ساختار سازمانی، جهت سوق دادن دانشگاه به سمت ساختار سازمانی مناسب امر مهمی است که باید مورد توجه مدیران و مسئولان دانشگاهی قرار گیرد. لذا در ادامه به منظور دستیابی به شناختی جامع از انواع ساختار سازمانی به بیان برخی ویژگیهای جدیدترین نوعشناسی ساختار سازمانی یعنی ساختار سازمانی تواناساز و بادارنده پرداخته شده است.
۲ ـ ۱ ـ ۱ ـ ۵ ـ ویژگیهای ساختار سازمانی تواناساز و بازدارنده
محققان و صاحبنظران با مقایسه دو نوع ساختار سازمانی تواناساز و بازدارنده ویژگیهایی به شرح زیر برای هر کدام از انواع ساختار سازمانی بر شمردهاند. در حالیکه در ساختار سازمانی بازدارنده به مسائل و مشکلات به عنوان تهدیدی علیه سازمان نگریسته می شود و در صورت مشاهده کمکاری به تنبیه و مجازات افراد پرداخته می شود (هوی و سوئیتلند، ۲۰۰۰ و ۲۰۰۱؛ آرچس[۷۸] ، ۱۹۹۱). در ساختار سازمانی تواناساز ضمن اینکه به مشارکت و همکاری افراد و فراهم آوردن زمینه های نوآوری و خلاقیت توجه می شود، هم به مسائل به عنوان فرصتی برای رشد نگریسته می شود و هم با تأکید بر قوانین و فرایندهای منعطف، زمینه افزایش اعتماد، انگیزه، تعهد و وفاداری افراد نسبت به یکدیگر فراهم می آید (هوی و سوئیتلند، ۲۰۰۱؛ آدلر و بورایز، ۱۹۹۶؛ هوی و میسکل، ۲۰۰۸).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
در ساختار بازدارنده سلسلهمراتب مانع نوآوری و خلاقیت است و مدیران از قدرت خود به منظور کنترل و دستوردهی به مرئوسین استفاده می کنند. بر این اساس در سازمانها و به خصوص مؤسسات و مراکز آموزش عالی که امور حرفهای به شیوهای متمرکز کنترل می شود (ساختار بازدارنده)، علاوه بر اینکه یاددهندگان مجبور به اجرای استانداردهای تعیین شده از سوی مدیران خود میباشند، پرداختن به نیازها و علائق دانشجویان از سوی سازمان (دانشگاه) نیز مورد انتقاد شدید میباشد (هوی و همکاران، ۱۹۸۳). بر عکس در ساختار تواناساز، ضمن اینکه مدیران و مرئوسان از جایگاه خود مطلع میباشند، با ادغام اقتدار و اختیار، افراد هم نسبت به یکدیگر و سازمان احساس اعتماد و امنیت می کنند و هم برای به کارگیری قدرت در نقش خود توانمند میباشند و جهت حل مسائل به همدیگر کمک می کنند.
از نظر هوی و سوئیتلند (۲۰۰۰) و هوی و میسکل (۲۰۰۸) در حالی که ساختار تواناساز با ویژگیهایی چون برقراری رابطه دو طرفه، دیدن مشکلات به عنوان فرصت، پذیرش تفاوتها، توسعه اعتماد، یادگیری از اشتباهات و پذیرش وقایع غیرمنتظره مشخص می شود، ساختار بازدارنده با ویژگیهایی چون ارتباط یک طرفه، دیدن مسائل به عنوان یک اضطرار، عدم پذیرش تفاوتها، فقدان اعتماد، مجازات اشتباهات و ترس از وقایع غیرمنتظره، از آن مجزا میگردد.
سایدن[۷۹]، هوی و سوئیتلند (۲۰۰۴) با توسعه تعریف مفهومی ساختار تواناساز مراکز آموزشی به توصیف پویاییهای آن پرداختند و اظهار داشتند، از جمله ویژگیهای ساختار تواناساز این است که به یاددهنده و یادگیرنده در جریان یاددهی ـ یادگیری کمک می شود، به نظرات و دیدگاه های کارشناسانهی افراد ـ به خصوص یاددهندگان ـ احترام گذاشته می شود، ساختار دارای درجه بالایی از انعطافپذیری است به نحوی که در این نوع ساختار مدیران یا اغلب نادیده گرفته میشوند و یا در راستای پاسخگویی به نیاز یاددهندگان و یادگیرندگان عمل می کنند، قوانین اغلب به صورت مشارکتی تدوین میشوند، ارتباط افراد با یکدیگر خوب و صمیمی است. به این معنی که اغلب، افراد به صورت غیررسمی، منظم و مستمر با مدیران و زیردستان خود رابطه برقرار می کنند و مدیران نیز به عنوان شنوندگانی با رویکردی باز محسوب میشوند که تلاش می کنند اعتماد افراد به سمت خود را جلب کنند.
بدین ترتیب سازمانها و به خصوص مؤسسات و مراکز آموزشعالی توانمند، سازمانهایی هستند که با ارائه ساختارها و فرایندهای منعطف، فراهم کردن زمینه تسهیل مشارکت یاددهندگان جهت توسعه تکنولوژیهای آموزشی اثربخش، توسعه قابلیتها و اعتماد به نفس یاددهندگان و شفافسازی اهداف و رسالتهای خود از سازمانهای بازدارنده منفک میگردند. بنابراین از جمله مزایای ساختار تواناساز این است که این نوع ساختار از یک طرف سادگی را تشویق می کند و از طرف دیگر تصور غیرهمکارانه و غیرمشارکتی را که ساختار بازدارنده بر آن تاکید دارد را به تصوری ماهرانه و دقیق تبدیل می کند. مدیران از قدرت خود به منظور ترغیب زیردستان و طراحی ساختارهایی که تسهیلگر فرایند یاددهی ـ یادگیری است استفاده می کنند و بیش از اینکه بر انطباق و همنوایی تاکید داشته باشند به حل مسائل به صورت مشارکتی توجه دارند (هوی و سوئیتلند، ۲۰۰۱).
با توجه به مطالب مطرح شده میتوان گفت که ساختار سازمانی، بیانگر الگوی روابط بین اجزای سازمان است که بر حسب ویژگی عناصر سازندهی آن و همچنین شرایط موجود سازمان قابل تفکیک به اشکال و انواع متعددی از جمله ساختار تواناساز و بازدارنده (هوی و میسکل، ۲۰۰۸؛ هوی و سوئیتلند، ۲۰۰۱) میباشد. بر این اساس، ساختار تواناساز با ویژگیهایی چون برقراری رابطه دو طرفه، اعتماد، یادگیری از اشتباهات و پذیرش تفاوتها مشخص می شود؛ ساختار بازدارنده با تأکید بر ارتباطات یکطرفه، ترس از وقایع غیرمنتظره، فقدان اعتماد و مجازات اشتباهات در مقابل ساختار تواناساز قرار میگیرد. بنابراین، توجه به نوع ساختار سازمانی جهت برقراری تناسب بین فرایندها و رویههای سازمانی با نوع ساختار سازمانی موجود امری اجتنابناپذیر است که بایستی از سوی مسئولان و مدیران سازمانها به ویژه دانشگاهها مورد توجه قرار گیرد.
۲ ـ ۱ ـ ۲ ـ سرمایه اجتماعی
۲ ـ ۱ ـ ۲ ـ ۱ ـ تعریف سرمایه اجتماعی
واژهی سرمایه اجتماعی برای نخستین بار توسط هانیفان (۱۹۱۶) به منظور بیان اهمیت مشارکت اجتماعی در ارتقای عملکرد مدارس به کار گرفته شد (شجاعی باغینی، ۱۳۸۷؛ پوتنام، ۲۰۰۰). بعد از وی، ایده مذکور چندین دهه به دست فراموشی سپرده شد و مجدداًً در دهههای بعدی در حوزه های گوناگون مورد توجه و بررسی قرار گرفت (بیکر[۸۰]، ۱۹۸۴). در دو دهه اخیر نیز صاحبنظران با توجه به مبانی نظری و شرایط عملی متفاوت، تعاریف متنوعی از سرمایه اجتماعی ارائه کردند که ضمن برخورداری از وجوه مشترک، تفاوتهایی نیز در آنها مشاهده می شود (سامپسون[۸۱]، ۲۰۰۱؛ وارن، تامپسون و سِگارت[۸۲] ، ۲۰۰۱؛ گتیل و تامپسون[۸۳]، ۲۰۰۱). بوردیو (۱۹۹۰) سرمایه اجتماعی را منابع بالقوه و بالفعلی میداند که با عضویت در شبکه پایایی از روابط کم و بیش نهادینه شده و آشنایی یا شناخت متقابل افراد با یکدیگر به دست می آید. از نظر فوکویاما (۱۹۹۵) سرمایه اجتماعی به معنی توانایی افراد برای کار کردن با یکدیگر به منظور دستیابی به اهداف مشترک در گروه و سازمان میباشد. بر این اساس، سرمایه اجتماعی زمانی به وجود می آید که روابط بین افراد به گونه ای دگرگون شود که کنش میان آنها را تسهیل کند (کلمن، ۱۹۹۰). پوتنام (۱۹۹۳) نیز با تأکید بر انجمنهای افقی[۸۴]، سرمایه اجتماعی را متشکل از شبکه های اجتماعی (شبکه فعالیتهای مدنی) و هنجارهای همراه آن میداند که به تسهیل همکاری و مشارکت در جهت منافع متقابل اعضای انجمن یا گروه میانجامد (شجاعی باغینی، ۱۳۸۷). کلمن (۱۹۹۰) سرمایه اجتماعی را ارزش آن جنبه از ساختارهای اجتماعی میداند که به عنوان منبعی در اختیار اعضاء قرار میگیرد تا بتوانند به اهداف خود دست یابند. بدین ترتیب از نظر کلمن، سرمایه اجتماعی علاوه بر روابط افقی، مشتمل بر انجمن های عمودی به منظور برقراری رابطه با سایر واحدها نیز میباشد. از دیدگاه لین[۸۵] (۲۰۰۱) سرمایه اجتماعی مجموعه منابع موجود در ساختار اجتماعی میباشد که امکان دسترسی بدان امکان پذیر باشد.
استن و هیوز[۸۶] (۲۰۰۲) سرمایه اجتماعی را مفهومی چند بُعدی و متشکل از ابعاد و عناصر متعددی مانند شبکه ها، اعتماد و بدهبستان میدانند و با تأکید بر کیفیت روابط اجتماعی و ساختار این روابط معتقدند که سرمایه اجتماعی صرفاً مختص نوع خاصی از شبکه های اجتماعی نیست، بلکه در انواع شبکههایی به شرح ذیل مشاهده می شود:
شبکه های موجود در قلمرو غیررسمی مانند پیوندهای خویشاوندی و خانوادگی.
شبکه های موجود در قلمرو تعمیم یافته[۸۷] مانند پیوند با افرادی که فرد آنها را به خودی خود نمیشناسد.
شبکه های موجود در قلمرو نهادی[۸۸] مانند ارتباط فرد با نهادها.
در مجموع میتوان گفت، سرمایه اجتماعی مجموعه ای از شبکه ها، هنجارها و اعتماد اجتماعی موجود در یک سیستم دانشگاهی است. به نحوی که با افزایش تعداد شبکه های موجود در یک سیستم، علاوه بر اینکه به افزایش سرمایه اجتماعی کمک خواهد شد، با توسعه هنجارهای اجتماعی مثبت مانند مسئولیت پذیری، رعایت انصاف و عدالت و … بستر توسعه اعتماد فزاینده در درون سیستم نیز فراهم خواهد آمد. بدینترتیب، با توجه به مطالب مذکور، تلاش جهت شناسایی و شناخت ابعاد و عناصر سرمایه اجتماعی امر مهمی است که باید مورد توجه قرار گیرد.
۲ ـ ۱ ـ ۲ ـ ۲ ـ ابعاد سرمایه اجتماعی
از نظر محققان و صاحبنظران سرمایه اجتماعی دربرگیرندهی ابعاد و عناصر متعددی است که تعیین کننده کیفیت آن میباشد. برای مثال از نظر نارایان و کسیدی[۸۹] (۲۰۰۱) ابعاد سرمایه اجتماعی شامل اعتماد، عضویت در انجمن ها یا مشارکت در اجتماع محلی، فعال بودن در زمینه های اجتماعی، جرم و امنیت، ارتباطات محلی، ارتباطات خانوادگی و دوستانه، تحمل گوناگونی، عمل متقابل، تعهد سیاسی و رفاه ذهنی میباشد. از نظر گروتارت، نارایان، جونز و وولکُک[۹۰] (۲۰۰۴) نیز طیف شش بُعدی سرمایه اجتماعی شامل گروه ها و شبکه ها، اعتماد و انسجام، عمل جمعی و همکاری، اطلاعات و ارتباطات، همبستگی اجتماعی، توانمندسازی و عمل سیاسی میباشد. استن[۹۱] (۲۰۰۱) نیز سرمایه اجتماعی را متشکل از دو بُعد کیفیت (هنجار) و ساختار (شبکه) روابط اجتماعی میداند که بُعد ساختاری در رابطه با ساختارها و فرایندهای مدیریتی و بُعد کیفیت در رابطه با پدیدههایی نظیر ارزش ها، نگرش ها، تعهدات، مشارکت و اعتماد موجود می باشد.
با وجود تحقیقات متعدد پیرامون سرمایه اجتماعی و ابعاد سازندهی آن، این موضوع همچنان به عنوان یک موضوع مورد اختلاف به شمار می آید و هر کس از منظری بدان نگاه کرده است (جدول شماره ۲). اما آنچه بر آن اتفاق وجود دارد آن است که هنجارها و شبکه های اجتماعی عناصر اصلی این سرمایه محسوب میشوند و اعتماد نیز بخشی از آن یا حداقل جانشینی نزدیک برای آن محسوب میشود. لذا در توضیح ابعاد فوق میتوان هنجارهای اجتماعی را قواعد رسمی شکلدهنده به رفتار در شرایط مختلف و اعتماد را سطح اطمینان افراد به یکدیگر دانست. شبکه اجتماعی را نیز گروهی از درون پیوسته متشکل از افرادی دانست که دارای نسبتی با یکدیگر بوده که ضمن برخورداری از هنجارهای اجتماعی خاص خود، دارای سطوح تعهد متقابلی به یکدیگر نیز میباشند. بدینترتیب، سرمایه اجتماعی با پدید آوردن چارچوبها و قالبهای رفتاری معین و تعریف شدهای همچون اجبار، انتظار، اعتماد، هنجار، ضمانت اجرایی مؤثر، روابط اقتدار و سازمان اجتماعی هم شبکه روابط اجتماعی بین کنشگران را مستحکم می کند و هم با تسهیل رفتار کنشگران در این شبکه، تحقق اهداف آنان را ممکن میسازد (کلمن، ۱۹۹۰).
جدول شماره ۲: ابعاد سرمایه اجتماعی
ارائه دهنده
ابعاد
بانک جهانی[۹۲] (۱۹۹۸)
عضویت در گروه های غیررسمی و شبکه ها، خونگرمی و خوشمشربی، مشارکت در اجتماع و پیوندهای همسایگی، پیوندهای خانوادگی، اعتماد و هنجارهای انصاف و برابری، جرم و امنیت، بهداشت روانی و پرداختن به امور سیاسی.
فلورا [۹۳](۱۹۹۹)
اعتماد متقابل، تعامل اجتماعی متقابل، گروه های اجتماعی، احساس هویت جمعی و گروهی، احساس وجود تصویری مشترک از آینده، کار گروهی در یک سیستم اجتماعی.
بریانت و نوریس[۹۴] (۲۰۰۲)
مشارکت اجتماعی، تعهد اجتماعی و التزام، میزان توانمندی (کنترل و خودکارایی)، احساس عضویت در اجتماع، شبکه های اجتماعی، حمایت اجتماعی و کنش متقابل اجتماعی، اعتماد، عمل متقابل و همبستگی اجتماعی.
هارپر[۹۵] (۲۰۰۲)
مشارکت اجتماعی (شبکه ها)، شبکه های اجتماعی و حمایت اجتماعی (شبکه ها)، عمل متقابل و اعتماد (هنجارها و ارزشهای مشترک)؛ مشارکت مدنی (همکاری)؛ جنبه های منطقه محلی (هنجارها و ارزشهای مشترک).
برخورد اکثر مردم با اجبارهای زندگی ، موجب می شود که امکان ارضای نیازهای خودشکوفایی به طور قابل ملاحظه ای کاهش یابد ،زیرا محرومیت این افراد از نیازهای سطوح پایین آنها را مجبور می کند که به نیازهای اولیه رضایت دهند وبرنامه های خود برای رسیدن به ایده آل ها وخود شکوفایی را به تعویقاندازند.
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
۲-۳-مدل مفهومی تحقیق
۲ـ ۴ـ فرضیه های تحقیق
۱ـ به نظر می رسد بین سن دانشجویان و گرایش به پژوهش رابطه معنادار وجود دارد .
۲ـ به نظر می رسد بین جنسیت دانشجویان و گرایش به پژوهش رابطه معنادار وجود دارد .
۳-به نظر می رسد بین وضعیت تاهل دانشجو و گرایش به پژوهش رابطه معنادار وجوددارد.
۴- به نظر می رسد بین در آمد ماهیانه خانواده ی دانشجو و گرایش به پژوهش رابطه معنادار وجود دارد.
۵ـ به نظر می رسد بین رشته ی تحصیلی دانشجو و گرایش به پژوهش رابطه معنادار وجوددارد .
۶ـ به نظر می رسد بین مقطع تحصیلی دانشجو وگرایش به پژوهش رابطه معنادار وجود دارد.
۷-به نظرمی رسدبین میزان تحصیلات پدردانشجو وگرایش به پژوهش رابطه معنادار وجود دارد.
۸- به نظرمی رسدبین میزان تحصیلات مادردانشجو وگرایش به پژوهش رابطه معنادار وجود دارد
۹ـ به نظر می رسد بین علاقه به تحصیل و گرایش دانشجوبه پژوهش رابطه معنادار وجود دارد.
۱۰- به نظر می رسد بین شغل پدردانشجوو گرایش دانشجوبه پژوهش رابطه معنادار وجود دارد.
۱۱- به نظر می رسد بین شغل مادردانشجوو گرایش دانشجوبه پژوهش رابطه معنادار وجود دارد.
۱۲-به نظرمی رسدبین هزینه ی ماهیانه خانواده دانشجوو گرایش دانشجوبه پژوهش رابطه معنادار وجود دارد.
۱۳- به نظرمی رسدبین هزینه ی ماهیانه دانشجوو گرایش دانشجوبه پژوهش رابطه معنادار وجود دارد.
۱۴ـ به نظر می رسد بین پایگاه خانوادگی دانشجو و گرایش به پژوهش رابطه معنادار وجود دارد.
۱۵ـ به نظر می رسد بین دسترسی به امکانات مطالعه و گرایش به پژوهش رابطه معنادار وجود دارد.
۱۶ـ به نظر می رسد بین شرکت دانشجو در همایش ها و جشنواره های علمی -پژوهشی و گرایش به پژوهش رابطه معنادار وجود دارد.
۱۷ـ به نظر می رسد بین آشنایی دانشجو با روش تحقیق و گرایش به پژوهش رابطه معنادار وجود دارد.
۱۸ـ به نظر می رسد بین وجود مشاورین تحقیقاتی در دانشگاه برای هدایت دانشجویان و گرایش به پژوهش رابطه معنادار وجود دارد.
۱۹ـ به نظر می رسد بین عضویت در انجمن های علمی و پژوهشی دانشگاه در رشته ی مربوطه و گرایش به پژوهش رابطه معنادار وجود دارد .
۲۰- به نظرمی رسد بین ساعات مطالعه دانشجو درشبانه روزو گرایش به پژوهش رابطه معنادار وجود دارد .
۲۱- به نظر می رسد بین نوع منزل مسکونی خانواده دانشجو و گرایش به پژوهش رابطه معنادار وجود دارد.
۲۲- به نظر می رسد بین هزینه ی سالانه ی خرید کتاب دانشجو و گرایش به پژوهش رابطه معنادار وجود دارد .
۲-۵- مطالعات پیشین
هر مطالعه ضمن آنکه مبتنی بر مطالعات قبلی است . خود نیز مقدمه و پایه ای برای مطالعات بعدی است . هر قدر تعداد ارتباط ها و پیوندهای ممکن یک مطالعه با مطالعات پیشین و تئوری های موجود بیشتر باشد ، اهمیت و سهم آن در بسط دانش آدمی بیشتر خواهد بود. در مطالعات علمی معمولاً می توان موضوعات پژوهش را از لحاظ انتزاع در سطحی قرار داد که نتایج آن تعمیم پذیر باشد ، زیرا مسائل علمی خود بخود تا حدی دارای کلیت است .
پژوهشگر همواره باید در صدد پیدا کردن فرایندهای کلی و عمیق باشد و بین توجهی که به رویدادهای منحصر به فرد و به جنبه های عمومی مشاهده های خود معطوف می دارد ، نوعی تعادل و توازن بر قرار سازد . برای این منظور باید تفکر و تعمقی را که قبلاً درباره ی موضوع پژوهش صورت گرفته است بررسی کند. طرح مطالعه تازه را به گونه ای بریزد که با مطالعات پیشین ارتباط مستقیم داشته باشد. این امراز طریق بررسی نوشته ها ، ادبیات و نشریه های مربوط به موضوع پژوهش امکان پذیر است (هومن ، ۱۳۸۹ ، ص ۱۹۸ )
امور جاری زندگی شخصی و حیات اجتماعی ، مشکلات و علایق و تجربیات زندگی شخصی ، همه این مسائل قابل توجه منبعی است که سرشار از امکاناتی برای طرح های تحقیق اجتماعی است . به تبعیت از نظر سی رایت ـ میلز برای انکه طرح تحقیق با نیش جامعه شناسانه ترین باشد باید از منابع خویش در مرتبط گرداندن مسائل جامعه به تجربیات خود استفاده کرد.
علاوه بر تجربیات و نظر شخصی منابع فراوانی در انتخاب موضوع وجود دارد . تحقیقات اجتماعی لزوماً از تجربیات و علائق محقق بر نمی خیزد ، بلکه ممکن است از جستجوی منظم برای موضوع تحقیق سرچشمه گیرد ، برای یافتن موضوع باید به دنبال منابع بالقوه گشت ، یعنی تحقیقات منتشر شده محققان دیگر ، طرحهای تحقیق در حال اجرا . (بیکر[۲۸] ، ۱۳۸۶، ص ۱۰۱ و ۱۰۲ )
مطالعات خارجی:
استفانی[۲۹](۱۹۹۰) به بررسی تجربه پژوهشی دربین دانشجویان دکترای پرستاری پرداخت وعامل هایی که دراین پژوهش مورد سنجش قرارداد،عبارتندازآموختن ،فرایند انتخاب موضوع،کنترل ،ادغام وجزآن،یافته های پژوهش نشان داد که فرایندپایان نامه نویسی،تجربه ای تکاملی ورابطه ای است.مابروک وپیترز[۳۰](۲۰۰۰)به بررسی دیدگاه دانشجویان پیرامون تجربه پژوهشی پرداختند.یافته های پژوهش نشان داد که ۹۸درصدازدانشجویان بیان داشتند که می توانند تجربه پژوهشی خودرابه دیگران ارائه دهند.دررابطه بامسئولیت روزانه استادراهنما نیز۶۲درصدازدانشجویان براین باوربودندکه استادراهنمااین وظیفه راانجام می دهد.ازسوی دیگر،دانشجویان ارزشمندترین ویژگیهای استادراهنما رانیزتسلط موضوعی درارتباط باپژوهش ،علاقه مندی ،حضوروشکیبایی استادراهنما دانستند.(به نقل ازبهزادی وداورپناه ،۲۲۹:۱۳۸۸)
هامیلتون (۱۹۸۸)اظهارمی داردباافزایش سابقه ی کارتدریس ،میزان فعالیت های تحقیقاتی افزایش می یابد.هفرین[۳۱] وهامیلتون[۳۲](۱۹۸۸)کمبود وقت ومشغله زیادرابه عنوان موانع انجام پژوهش ذکرمی کنند.باتوجه به ساعات زیادتدریس اعضای هیئت علمی دانشگاهها به دلیل عدم تامین زندگی مادی آنان وناگزیربودن ازتدریس درمراکز مختلف،عوامل مذکورموانعی برسرراه تحقیق وپژوهش درآموزش عالی محسوب می شود.(به نقل ازعلمداری وافشون ،۳۱:۱۳۸۱)
مطالعات داخلی :
شاپور ظریفیان و سعید محمدی در مقاله سنجش گرایش دانشجویان به پژوهش و عوامل مؤثر بر آن (سال ۸۷ـ۸۶) با جامعه ی آماری ۳۵۰ نفر دانشجوی سال آخر که از میان آنها صد نفر به روش نمونه گیری طبقهای از رشته های مختلف انتخاب شده اند ، با بهره گرفتن از پرسشنامه بسته اطلاعات دانشجویان را گرد آوری نموده و میان میزان گرایش دانشجویان به پژوهش با میزان استفاده از منابع اطلاعاتی ، دسترسی به امکانات مناسب برای پژوهش ، نگرش استادان به پژوهش ، معدل ، نگرش به رشته ی تحصیلی ، حس کنجکاوی و خانواده همبستگی مثبت و معنی داری وجود داشته است . در این مقاله جهت آزمون فرضهای تحقیق از آزمون مقایسه میانگین و همبستگی پارامتری استفاده شده است .
در تحقیقی دیگر توسط معصومه شمس (۱۳۷۴) تحت عنوان ، بررسی نگرش دانشجویان مراکز تربیت معلم به مطالعه و تحقیق ، نتایج نشان داده است که ۵۶ درصد از دانشجویان دختر و ۴۸ درصد از دانشجویان پسر وجود مجلات تخصصی و ادواری در کتابخانه مراکز را در ایجاد روحیه ی مطالعه و تحقیق در دانشجویان را امری کاملا مؤثر می دانند. آموزش روش تحقیق ، اختصاص جوایز ارزنده به دانشجویان ، چاپ نشریه ویژه مستقل ازکارهای تحصیلاتی و تحقیق دانشجویان ، شناساندن ابزار تحقیق و افزایش ساعات کار کتابخانه ، همکاری مسئولین مراکز ، وجود امکانات آموزشی مناسب ، مطابقت مجلات علمی مرتبط با رشته تحصیلی و تشویق دانشجویان به تحقیق و مطالعه از جمله روش های ترغیب و ایجاد روحیهی مطالعه و تحقیق عنوان شده است .
در بررسی عوامل مؤثر بر عدم گرایش به نگارش مقالات علمی از دیدگاه اعضای هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی همدان ، توسط مسعود کورکی و دیگران (در سال ۸۶) عوامل مؤثر بر تربیت اولویت عبارت بودند از : مشغله زیاد در امور آموزشی ، تدریس و یادرمان با میانگین نمره ۱۶/۱± ۸۹/۳ ، موانع موجود در انجام پروژه های اصیل پژوهشی و گزارش نتایج به صورت مقالات با میانگین نمره ۹۳/۰ ± ۸۸/۳ ، طولانی بودن زمان ارائه تا چاپ مقالات در مجلات علمی فارسی با میانگین نمره ۰۷/۱ ± ۸۴/۳ و نداشتن تسلط کافی به زبان انگلیسی با میانگین نمره ۰۵/۱ ±۸۳/۳ ، سایر عوامل نیز به ترتیب اهمیت و تأثیر گذاری در اولویتهای بعدی قرار داشتند.
در مطالعه ای تحت عنوان موانع موجود در انجام فعالیت های پژوهشی از دیدگاه اعضاء هیئت علمی دانشگاههای شهر یاسوج ؛ یافته ها حاکی از اینست که موانع شخصی (کمبود وقت و مشغله زیاد) و (بیعلاقگی به امر پژوهش) به ترتیب بیشترین و کمترین مانع پژوهشی و موانع سازمانی (کمبود امکانات و تجهیزات لازم ) و محدودیت های اخلاقی در انجام پژوهش به ترتیب بیشترین و کمترین مانع پژوهشی از طرف اعضاء هیئت علمی عنوان شده بود. در این پژوهش ارتباط معنی داری بین نمره ی پژوهشی افراد و موانع شخصی و سازمانی پژوهش به دست آمده است (۰۵/۰ > p )
در بررسی عوامل مؤثر بر گرایش دانشجویان به پژوهش توسط دکتر ناصر جواهری زاده در سال (۱۳۸۶) که به روش توصیفی پیمایشی انجام شده است اطلاعات مورد نیاز به وسیله ی پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری و ۱۲ فرضیه با بهره گرفتن از آزمون ۲x و تحلیل عامل مورد بررسی قرار گرفته است که مشخص شده است ، عوامل : ۱ـ آشنایی با روش تحقیق ۲ـ علاقه وپیگیری استاد در جهت دهی به فعالیت های پژوهش دانشجویان ۳ـ عضویت در انجمن های علمی پژوهشی دانشگاه در رشته ی مربوطه ۴ـ نبودن جایگاه دقیق در دروس دانشگاهی برای پژوهش ۵ـ آشنا نبودن اساتید با پژوهش ۶ـ علاقه دانشجویان به پژوهش ۷ـ اهمیت دادن به پژوهش در دانشگاه از طریق تبلیغات مناسب و جشنواره های پژوهش دانشجویی ۸ـ کتابخانه و دسترسی آسان به اینترنت ۹ـ آشنا نبودن با تحقیق در دوران دانش آموزی ۱۰ـ بی علاقگی به رشته ی تحصیلی ۱۱ـ نبود آینده شغلی مناسب ۱۲ ـ وجود مشاورین تحقیقاتی در دانشگاه ، بر گرایش دانشجویان به پژوهش مؤثر است . همچنین تحلیل عاملی مشخص نمود که ۶ عامل : ۱ـ آشنایی با روشهای تحقیق ۲ـ نبودن جایگاه دقیق در دروس دانشگاهی برای پژوهش ۳ـ عضویت در انجمن های علمی پژوهش دانشگاه در رشته مربوطه ۴ـ وجود مشاورین تحقیقاتی در دانشگاه ۵ـ آشنا نبودن اساتید با پژوهش ۶ـ علاقه دانشجویان به پژوهش بیشترین سهم (۵۳/۶۴ واریانس ) را در بین عوامل ۱۲ گانه به خود اختصاص داده اند .
فصل سوم
مواد و روش ها
۳ـ روش شناسی پژوهش
۳-۱- روش پژوهش
۳-۲- جامعه ی آماری پژوهش
۳-۳- حجم نمونه وویژگی های آن
۳-۴- روش نمونه گیری
۳-۵- ابزارپژوهش
۳-۶- اعتبار وپایایی ابزار
۳-۷- نحوه ی تجزیه وتحلیل داده ها
۳ـ روش شناسی پژوهش:
۳-۱-روش پژوهش: تحقیق حاضردرسال تحصیلی ۹۲-۱۳۹۱ با رویکردتوصیفی تحلیلی وبااستفاده از روش کتابخانه ای (اسنادی)درفصلهای اول ودوم وجمع آوری اطلاعات بااستفاده ازروش پیمایشی (پرسشنامه بسته)صورت گرفته است.درتوضیح سوالات ومنابع پرسشنامه ذکراین نکته لازم است که پرسشنامه باالهام ازاهداف تحقیق ومدل وفرضیات تنظیم شده وهمچنین ازمنابع ومتون پیشین کمک گرفته شده است تاپرسشنامه ی محقق ساخته ی تحقیق حاضر تهیه وتنظیم گردد.
«مارش»برآن است که پیمایش دقیقا به معنای تکنیک خاصی درگردآوری اطلاعات نیست ،هرچندعمدتا از پرسشنامه استفاده می شود اما فنون دیگری از قبیل مصاحبه ی عمیق و مصاحبه ی ساختمند،مشاهده ،تحلیل محتوا وجز این ها هم به کار می روند. ویژگی های بارز پیمایش عبارتند از شیوه ی گردآوری داده ها وروش تحلیل آنها.(دواس[۳۳]،۱۳:۱۳۸۳)
زیاد بودن تعداد پاسخگویان دربیشتر بررسی های پرسشنامه ای وپردازش کمی اطلاعاتی که ازپرسشنامه استخراج خواهدشد،ایجاب می کند که پاسخ های بیشتر پرسشها از قبل پیش بینی شودوپاسخگویان پاسخهایشان رااجباراازمیان پاسخ هایی که صریحا به آنها پیشنهاد شده است انتخاب کنند.(کیوی وکامپنهود[۳۴]،۲۰۰:۱۳۸۵)
۳-۲-جامعه ی آماری پژوهش:
جامعه ی آماری تحقیق حاضرشامل کلیه ی دانشجویان سال تحصیلی ۹۲-۱۳۹۱دانشگاه آزاداسلامی جهرم با۲۹۲۵نفردانشجو اعم ازدوجنسیت زن ومرد ودرمقاطع متفاوت تحصیلی کاردانی ،کارشناسی وکارشناسی ارشد می باشند.این آمارپس طی مراحل اداری باهمکاری استاد راهنما ومسئولین محترم دفترآموزش وپژوهش وبخش آمارواطلاعات دانشگاه فراهم آمد.
۳-۳-حجم نمونه وویژگی های آن: برای به دست آوردن حجم نمونه بااستفاده ازفرمول برآوردحجم نمونهی کوکران باضریب اطمینان ۹۵درصدبه میزان ۳۲۷نفربرآورد شده است که برای اطمینان بیشتراین مقداربه ۳۵۰ نفرافزایش یافته است.روش محاسبه اینگونه بودکه پس ازمشخص شدن جامعه آماری تصمیم براین شدکه نمونه ای برآورد شودکه دقت اطمینان از۰۵/تجاوزنکند.پس دقت اطمینان یعنی dبرابر۰۵/تعیین گردید.باتوجه به ضریب اطمینان ۹۵٪انتخاب شده،مقدارtمعادل۹۶/۱رابرآوردومقدارpرابرابر۶/۰ومقدارq