اعداد توان در بالا و سمت راست هر کدام از مجموع مربعات، سطوح احتمال خطا را نشان میدهد
اثر تاریخ کاشت بر عملکرد دانه
تعیین تاریخ کاشت در باقلا تأثیر زیادی بر روی بیوماس، عملکرد دانه و اجزای آن دارد و با تأخیر در کاشت صفات مورد نظر کاهش مییابند (کنفالون و همکاران، ۲۰۱۰). مقایسه میانگین (شکل۴-۲۲) نشان داد که بیشترین عملکرد دانه مربوط به تاریخ کاشت ۱۰ آبان (با میانگین تولید ۹۶/۲۷۰۱ کیلوگرم در هکتار) بود، که از لحاظ آماری اختلاف معنیداری با تاریخ کاشت ۲۵ مهر (با میانگین تولید ۷۸/۲۴۳۵ کیلوگرم در هکتار) و ۲۵ آبان (با میانگین تولید ۳۰/۲۵۶۰کیلوگرم در هکتار) نداشت، و کمترین عملکرد مربوط به تاریخ کاشت ۱۰ آذر (با میانگین تولید ۷۵/۱۹۰۲کیلوگرم در هکتار) و ۱۰ مهر (با میانگین تولید ۰۵/۱۹۴۳ کیلوگرم در هکتار) بود. که میتوان گفت مواجه شدن تاریخ کاشت اول (۱۰مهر) با آفات و بیماری علت اصلی کاهش عملکرد این تاریخ کاشت میباشد. به طوری که صالح و عجیب (۱۹۸۷) در گزارشات خود ذکر کردهاند که تاریخ کاشت دیرهنگام به طور معنی داری شیوع انواع بیماریها را کاهش میدهد و بیان داشتند که کاشت در آبان در مقایسه با کاشت در مهر، عملکرد بیشتری در بر خواهد داشت. همچنین بیزلی ( ۱۹۹۵ ) بهترین تاریخ کشت این محصول را اواسط آبان ماه بیان میکند. از طرفی تأخیر در کاشت و یا وقوع تنش گرمای آخر فصل از طریق کوتاهتر کردن دورههای رشد و نمو، باعث کاهش کلیه صفات شد. بروز گرما طی دوران رشد زایشی، طول دوره پرشدن دانه را کاهش داده و تعداد دانه در نیام و همچنین وزن دانه افت پیدا میکند که در نتیجه آن عملکرد دانه دچار نقصان شدیدی میگردد (سامرفیلد و رابرتس، ۱۹۸۶). تفاوت بین عملکرد دانه در تاریخهای کاشت مختلف، ناشی از تفاوت بین تعداد دانه در غلاف و تعداد کل غلاف در بوته میباشد. زیراکه اختلاف معنیداری بین وزن دانه در تاریخهای کاشت مشاهده نشد. بنابراین به دلیل عدم تفاوت معنیدار از نظر وزن دانه در تاریخ کاشتهای مختلف، تخصیص ماده خشک به تکدانهها یکسان بوده است و میتوان گفت که کاهش عملکرد ناشی از کاهش دو جزء عملکرد یعنی تعداد غلاف در بوته و تعداد دانه در غلاف بود. برخی از محققین نیز علت کاهش عملکرد دانه را در کشتهای با تاخیر، ارتفاع کم، کاهش تعداد گرههای غلافدهنده ، کاهش دوره رویشی و وزن خشک تجمع یافته ذکر کردهاند (رضوانیمقدم و صادقیثمرجان، ۱۳۸۴).
شکل ۴-۲۲ اثر تاریخ کاشتهای مختلف بر عملکرد دانه باقلا (کیلوگرم در هکتار)
اثر فسفر بر عملکرد دانه
نتایج جدول تجزیه واریانس نشان داد (جدول ۴-۱۱) که با افزایش سطح کودی تا ۱۰۰ کیلوگرم در هکتار عملکرد دانه با میانگین۲۹/۳۱۱۴ کیلوگرم در هکتار نیز افزایش پیدا کرد و کمترین میزان عملکرد دانه در سطح عدم مصرف کود فسفر با ۳۴/۱۵۷۰ کیلوگرم در هکتار به دست آمد. نتایج حاکی از آن بود که با افزایش مصرف فسفر به میزان ۱۵۰ کیلوگرم در هکتار عملکرد دانه روند نزولی پیدا نموده و به میزان ۳۲/۲۴۹۲ کیلوگرم در هکتار کاهش یافت (شکل ۴-۲۳). همانگونه که اشاره شد تأخیر در کاشت باقلا باعث کاهش عملکرد آن شده اما از طریق تغذیه فسفر میتوان مقدار این افت عملکرد را تا حدودی جبران نمود در تاریخ کاشت تأخیری (۱۰ آذر و ۲۵ آبان ) عملکرد دانه در تیمار بدون مصرف کود به ترتیب ۱۰۸۵ و ۱۵۴۵ کیلوگرم در هکتار بوده اما با مصرف کود عملکرد افزایش پیدا کرد به طوریکه در سطح ۱۰۰ کیلوگرم در هکتار عملکرد در هر دو تاریخ ذکر شده به ترتیب به میزان ۲۶۵۳ و ۳۴۴۵ افزایش پیدا کرد. در تیمار تاریخ کاشت ۱۰ آذر عملکرد در سطح صفر کیلوگرم در هکتار، حدود ۷۱ درصد افت عملکرد نسبت به تاریخ کاشت ۱۰ آبان داشت اما با مصرف کود فسفر در سطح ۱۰۰ کیلوگرم در هکتار عملکرد افزایش پیدا کرد و این افت عملکرد نسبت به تاریخ کاشت ۱۰ آبان از ۷۱ درصد به ۲۷ درصد کاهش پیدا کرد که میتوان دلیل آن را، تأثیر فسفر در تشکیل بذر و زودرس کردن دوره رشدی گیاه دانست که در نتیجه از برخورد گیاه به گرمای آخر فصل جلوگیری کرده و مانع کاهش وزن صد دانه گردید و همین عامل باعث افزایش عملکرد دانه شد
راتک و همکاران (۲۰۰۰) گزارش کردند که فسفر با افزایش شاخص سطح برگ و تولید ماده خشک در گیاه و حفظ سطح فعال فتوسنتزی طی گلدهی منجر به افزایش ذخیره مواد پرورده برای گلها و غلافهای در حال رشد میشود و لذا عملکرد دانه را افزایش میدهد. فسفر از طریق بهبود رشد ریشه و همچنین افزایش آسیمیلاسیون مواد فتوسنتزی در ساقه به دلیل افزایش سطح برگ و در نتیجه افزایش ظرفیت فتوسنتزی، میتواند با انتقال مجدد این مواد فتوسنتزی از منبع به مخزن عملکرد دانه را بهبود ببخشد. این عنصر برای گیاهان جهت تحریک رشد و تسریع رسیدگی اهمیت زیادی دارد و در شرایط کمبود رشد و رسیدگی به تعویق افتاده و عملکرد کاهش مییابد (پلنت و همکاران، ۲۰۰۰). در دسترس بودن یون فسفات، باعث زودرسی محصول، کیفیت بالاتر محصول، افزایش سرعت نمو از سبز شدن تا آغاز گلدهی و گرده افشانی شده، و در نتیجه عملکرد محصول را افزایش میدهد (ترک و تاواها، ۲۰۰۲). همچنین آرجو و همکاران (۱۹۹۶) گزارش دادند که در دسترس بودن فسفر توسط کوددهی، باعث افزایش تثبیت نیتروژن در لوبیا شده و عملکرد دانه را افزایش میدهد. در نتیجه میتوان گفت افزایش عملکرد ناشی از افزایش وزن هزاردانه، تعداد دانه در غلاف و تعداد غلاف در بوته بوده است.
شکل ۴-۲۳ اثر سطوح مختلف کود فسفر بر عملکرد دانه باقلا (کیلوگرم در هکتار)
۴-۴-۵ عملکرد بیولوژیک
عملکرد بیولوژیک یا زیست توده در واقع کل ماده خشک گیاه و شامل وزن ریشهها نیز میشود اما از آنجا که معمولا ریشهها قابل برداشت نیستند، این واژه به وزن اندامهای هوایی گیاه اطلاق میگردد. عملکرد بیولوژیک تحت تأثیر عوامل آب و هوایی، خاک و گیاه قرار میگیرد (گاردنر، ۲۰۰۶). حقنظر و همکاران (۱۳۸۴) بیان داشتند که عملکرد بیولوژیکی، شاخص برداشت و تعداد روز تا رسیدگی صفاتی هستند که بخش زیادی از تغییرات عملکرد را توجیه میکنند که در این میان عملکرد بیولوژیکی دارای بیشترین سهم است.
نتایج جدول تجزیه واریانس نشان داد که کاربرد فسفر و تاریخ کاشت و نیز اثر متقابل آنها تاثیر معنیداری بر عملکرد بیولوژیک داشت (جدول ۴-۷). همانطور که در جدول ۴-۱۲ مشخص شده، کاربرد کود فسفر در تاریخ کاشت ۱۰ مهر، ۲۵ مهر، ۱۰ آبان و ۲۵ آبان اثر معنیداری بر این صفت نشان داده است. به طوری که با افزایش کود فسفر تا سطح ۱۰۰ کیلوگرم در هکتار در هر پنج تاریخ کاشت، بیشترین عملکرد بیولوژیک بدست آمد. کاهش میزان عملکرد بیولوژیک در تیمار ۱۵۰ کیلوگرم در هکتار فسفر میتواند به دلیل ایجاد محدودیت برای جذب سایر عناصر ضروری گیاه دانست. میتوان گفت فسفر در مقادیر پایین تر به دلیل کمبود و در مقادیر بالاتر به دلیل تجمع بیش از حد فسفر و نقش منفی آن در گسترش ریشه و جذب برخی از عناصر می تواند رشد گیاه را دچار محدودیت نماید. فسفر با افزایش شاخص سطح برگ، تقسیم سلولی ، تولید مواد فتوسنتزی و تولید ماده خشک در گیاه باعث افزایش عملکرد بیولوژیک میشود (راتک و همکاران، ۲۰۰۰). بولاند و همکاران (۲۰۰۱)، ادهمی و رونقی (۱۹۹۹) نیز گزارش کردند که وزن خشک باقلا با افزایش فسفر خاک افزایش مییابد. نتایج فوق با نتایج اشرف و همکاران (۲۰۰۲) در گیاه گندم مطابقت داشت.
از طرفی نتایج جدول مقایسه میانگین نشان داد که بیشترین عملکرد بیولوژیک مربوط به تاریخ کاشت ۱۰ آبان (با میانگین ۵۷/۷۵۳۶ کیلوگرم در هکتار) و ۲۵ مهر (با میانگین ۶۷/۸۳۳۲ کیلوگرم در هکتار) بود که از لحاظ آماری اختلاف معنیداری بین این دو تاریخ کاشت مشاهده نشد و کمترین عملکرد بیولوژیک مربوط به تاریخ کاشت ۱۰ آذر با میانگین (با میانگین ۶۵/۴۴۶۴ کیلوگرم در هکتار) بود. موچو و همکاران[۶۳] (۱۹۹۴) اظهار داشتندکه تاریخهای کاشت دیرهنگام باعث کم شدن فواصل بین مراحل گلدهی تا رسیدگی کامل میگردد. ظاهراً تأخیر در کاشت از طریق کوتاه کردن طول دوران رویشی و زایشی، کاهش ارتفاع گیاه و تعداد شاخه فرعی میتواند منجر به کاهش عملکرد بیولوژیکی گردد (عباسیسورکی و همکاران،۱۳۸۳). کاهش ارتفاع گیاه و کاهش تعداد شاخهها نیز نکاتی است که در آزمایش شارما و همکاران (۱۹۸۸) بعنوان عوامل کاهش دهنده عملکرد بیولوژیکی گیاه در کشت دیر هنگام ذکر شده است. همچنین استقرار ضعیف گیاهچه و کوتاهتر شدن طول دوران سبز شدن تا رسیدگی نکاتی است که در آزمایشات کایسر و حنان (۱۹۸۵) به آن اشاره شده است و همین عامل میتواند منجر به کاهش عملکرد بیولوژیک گیاه گردد.
جدول ۴-۱۲ برشدهی تجزیه واریانس تیمارهای آزمایشی بر عملکرد بیولوژیک
مجموع مربعات
درجه آزادی
منابع تغییرات
۰۰۰۲/۰ ۲۲۹۵۷۹۷۸
۳
۱۰ مهر
۰۰۰۲/۰ ۲۳۵۶۴۱۱۱
۳
۲۵ مهر
۰۰۰۶/۰ ۱۹۸۲۶۸۶۹
۳
۱۰ آبان
۰۰۰۳/۰ ۲۱۹۹۴۸۴۶
۳
۲۵ آبان
۲۹۸۰/۰ ۳۳۲۵۹۳۸
۳
۱۰ آذر
اعداد توان در بالا و سمت راست هر کدام از مجموع مربعات، سطوح احتمال خطا را نشان میدهد.