تبادلات مواد فتوسنتزی و مواد جذب شده توسط ریشه از طریق آوندهای موجود در ساقه صورت می گیرد. هر گونه تغییر در قطر ساقه بر میزان نقل و انتقال مواد نیز تأثیر می گذارد. افزایش قطر ساقه می تواند منجر بهبود تبادلات و در نهایت بهبود رشد شود. در برخی منابع به تأثیر مثبت کودهای زیستی در رشد گیاه دارویی آویشن توسط Vital و همکاران (۲۰۰۲) و رزماری توسط Leithy و همکاران (۲۰۰۲) اشاره شده است.
۵-۱-۶- تعداد انشعاب ساقه
بیشترین تعداد شاخه فرعی به ترتیب در اثر تیمار های سوپرنیتروپلاس و نیتروکسین حاصل شد. عامل فسفر همان گونه که بر قطر ساقه تأثیری نداشت بر انشعاب ساقه نیز تأثیر معنی داری را نشان نداد اما بر خلاف قطر ساقه در تعامل با کود نیتروژن و تحت اثر متقابل سبب افزایش معنی دار این صفت در سطح احتمال ۵ درصد شد. دلیل این پدیده را می توان به اثر هم افزایی ریز سازواره های موجود در افزایش جذب فسفر نسبت داد. از طرفی باکتری های افزاینده رشد سبب تحریک هورمون های افزاینده رشد نظیر اکسین و سایتوکنین که عامل تقسیم سلولی و رشد سلول هستند می شوند.
Shaalan, در سال (۲۰۰۵) نتیجه گرفت که افزایش حاصلخیزی خاک بوسیله کودهای بیولوژیک نظیر ازتوباکتر، آزوسپیریلوم و سودوموناس باعث افزایش و بهبود خصوصیات رشدی گیاه دارویی سیاهدانه مانند ارتفاع، تعداد شاخه جانبی، تعداد کپسول در بوته و عملکرد دانه شده است.
Nanda و همکاران (۱۹۹۵) اظهار داشتند که تلقیح بذرهای ذرت با کودهای بیولوژیک آزوسپیریلوم و ازتوباکتر باعث افزایش معنی دار عملکرد علوفه ای این گیاه گردید.
۵-۱-۷- ارتفاع بوته
بیشترین ارتفاع بوته در تیمار سوپرنیتروپلاس و سپس نیتروکسین حاصل شد. می توان اظهار داشت که باکتری های آزوسپیریلیوم و آزتوباکتر از طریق افزایش ظرفیت نگهداری عناصر غذایی و افزایش هورمونهای تنظیم کننده رشد باعث افزایش جذب نیتروژن توسط گیاه می شود و با افزایش نیتروژن رشد گیاه و ارتفاع گیاه افزایش می یابد Arancon et al., 2005):.(Tomati et al., 1983 به طور کلی در دسترس بودن آب و عناصر غذایی ضروری گیاه از طریق افزایش تعداد گره ها و طول میانگره ها ارتفاع گیاه را تحت تاثیر قرار می دهند( سرمدنیا و کوچکی، ۱۳۶۹)
فسفر به تنهایی بر ارتفاع بوته اثر معنی داری نداشت اما اثر متقابل این عنصر و نیتروژن در سطح احتمال ۵ درصد معنی دار شد. می توان چنین استنباط کرد که حضور این دو کود بیولوژیک در کنار یکدیگر نه تنها از طریق نقش هر دو در افزایش سطح جذب، سبب بهبود جذب عناصر معدنی نظیر نیتروژن می شوند، بلکه قادرند در چرخه بیوژئوشیمیایی عناصر غذایی در خاک نیز مداخله کنند و از طریق تسهیل حلالیت عناصر معدنی، موجب جذب کارآمد آنها توسط گیاه شوند. این نتایج با نتایج زو و رادیش مطابقت دارد .
در مطالعه زو و همکاران (۲۰۰۷) با تلقیح باکتری افزایش ارتفاع بوته ذرت مشاهده شد. رادیش و همکاران (۲۰۰۴) نیز افزایش ارتفاع گیاه نخود را بر اثر مصرف باکتری گزارش کردند.
درزی و همکاران (۱۳۸۵) در آزمایش های خود گزارش کردند که کودهای زیستی بیوفسفات روی ارتفاع و عملکرد بیولوژیک رازیانه اثر معنی داری دارد همچنین اثر متقابل بین مایکوریزا و بیوفسفات بر روی وزن هزار دانه معنی دار بود.
۵-۱-۸- طول گل آذین
در گیاه نعناع فلفلی بیشترین اسانس گیاه در زمان ظهور گل ها به دست می آید. لذا می توان گفت گل آذین یکی از منابع سرشار اسانس است. بیشترین طول گل آذین گیاه در تیمار بیولوژیک نیتروکسین حاصل شده است. این موضوع که باکتری آزوسپیریلیوم و سایر باکتری های همزیست با ریشه، هورمون های رشد را تولید کرده و در نتیجه باعث رشد ریشه و تکثیر ریشه می شوند امری بدیهی است. در این بررسی طول گل آذین در تیمار شیمیایی اوره از سوپرنیتروپلاس بیشتر است این موضوع نشان می دهد که نیتروژن موجود در اوره در زمان رشد زایشی گیاه به میزان بیشتری جذب گیاه شده است.
کود بیولوژیک بارور-۲ هم به تنهایی سبب افزایش معنی دار طول گل آذین شد وهم اثر متقابل آن با کودهای زیستی نیتروژن معنی دار شد و افزایش طول گل آذین را به همراه داشت. فسفر از عناصر ضروری است که باعث ذخیره و انتقال مواد شیمیایی در گیاه، تسریع رشد و رسیدگی محصول، افزایش گلدهی و مانند آن می گردد. به همین دلیل تأثیر مستقیمی بر عملکرد گیاهان، از جمله نعناع فلفلی دارد و وجود آن به مقدار کافی و در حد نیاز جهت بالا رفتن عملکرد گیاه ضروری است (امیدبیگی، ۱۳۷۴ و ملکوتی و ریاحی، ۱۳۷۰). هیدرولیز فسفاتهای آلی که توسط آنزیم فسفاتاز صورت می گیرد قابلیت جذب این عنصر حیاتی را افزایش می دهد .(Kirchner et al., 1993; Van Rossum et al., 1995)
منشاء آنزیم های فسفاتاز را میکروبی می دانند و نقش باکتریهایی نظیر ساشیا، باسیلوس ها، سودوموناس ها و ریزوبیومها در تولید آنزیم فسفاتاز اثبات شده است(Abd-Alla, 1994).
اردکانی و همکاران افزایش جذب آهن، منیزیم، روی، مس، نیتروژن، فسفر و پتاسیم را به ترتیب ۱۶%، ۲۰%، ۱۸%، ۲۱%، ۱۷%، ۱۴%، ۲۰% در اثر تلقیح بذر گندم با باکتری آزوسپیریلوم گزارش کردند و بیان داشتند که آزوسپیریلوم باعث توسعه سیستم ریشه ای گندم شده و بنابراین بطور طبیعی امکان دسترسی و جذب بهتر عناصر مختلف غذایی برای این گیاه فراهم شده است.
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
۵-۱-۹- وزن بیوماس تر و خشک
در بیشتر صفات رویشی مورد بررسی در این آزمایش مشخص شد که افزایش این صفات در ازای استفاده از تیمارهای بیولوژیک سوپرنیتروپلاس و نیتروکسین بیشتر از تیمار شیمیایی اوره بوده است و این دو تیمار دارای تفاوت معنی داری با کود اوره هستند.
این نتایج با نتایج بررسی(۱۹۹۸) Rai and Gaur در یک راستا قرار دارد. آنها در آزمایش خود پی بردند که تیمارهای آزتوباکتر و آزوسپیریلیوم به تنهایی و مخلوط عملکرد گندم را به ترتیب حدود ۱/۹، ۲/۸ و ۹/۱۳ درصد افزایش داد.
طبق نظر Al-kavaki و همکاران (۱۹۹۵)، افزایش جذب مواد معدنی توسط عوامل همزیست با ریشه گیاه موجب افزایش ماده خشک و وزن تر و خشک گیاه شده و در نهایت منجر به افزایش عملکرد گردید. در این زمینه کوچکی و همکاران (۱۳۸۷) نیز افزایش معنی دار وزن تر و وزن خشک گیاه اسانس دار زوفا را تحت تأثیر تیمارهای سوپر نیترو پلاس و نیتروکسین در مقایسه با تیمار کود دامی گزارش کردند.
. نیتروژن مهمترین عنصر در سنتز پروتئینها می باشد و افزایش آن در شرایط مطلوب تا حد مشخصی، موجب افزایش میزان پروتئین می گردد .با افزایش پروتئینها، گیاه به افزایش رشد رویشی مانند توسعه سطح برگ، تعداد شاخه فرعی، ارتفاع و قطر ساقه می پردازد که افزایش این صفات، افزایش مواد فتوسنتزی را به دنبال دارد.
Stanchevaو همکاران (۲۰۰۲) نشان دادند که در اثر تلقیح ذرت با آزوسپیریلوم وزن خشک بوته افزایش می یابد. آنها دلیل این موضوع را شرایط مناسب دسترسی و جذب بهتر عناصر غذایی ذکر کردند و گزارش کردند که این موضوع در نهایت باعث افزایش تجمع ماده خشک در گیاه شده است.
عامل فسفر توانست سبب افزایش معنی دار وزن تر گیاه در سطح احتمال ۱ درصد شود اما تأثیر آن بر روی وزن خشک کل کمتر بود و افزایش وزن خشک در سطح احتمال ۵ درصد معنی دار شد. اثر متقابل فسفر و نیتروژن دارای تاثیر معنی داری بر وزن تر و خشک گیاه نبود. بین تیمار بارور-۲ و تیمار تلفیقی بارور-۲ و فسفات آمونیوم تفاوت معنی داری از این نظر وجود نداشت و می توان گفت که افزایش وزن تر و خشک گیاه در ازای استفاده از تیمارهای فسفر مربوط به کود بیولوژیک بارور-۲ بوده است نه کود شیمیایی فسفات آمونیوم. افزایش وزن تر و خشک گیاه در ازای استفاده از کود بارور-۲ به دلیل افزایش حلالیت فسفر در محیط رشد گیاه بوده است. حلالیت فسفر سبب رها سازی آهسته و مداوم آن به بستر رشد گیاه شده و از طریق افزایش جذب فسفر توسط ریشه گیاه می تواند با بهبود وزن خشک گیاه و متعاقب آن وزن دانه، موجب افزایش غلظت فسفر در آن شود.
در پژوهش Omar (1998) که در خصوص اهمیت مصرف میکروارگانیزمهای حل کننده فسفات که در گیاهان زراعی انجام شد ، روشن گردید که کاربرد قارچ های حل کننده فسفات شاملAspergillus niger و Penicillium citrinum در حضور سنگ فسفات موجب افزایش معنی دار غلظت فسفر بوته گندم نسبت به تیمار شاهد گردید. او اظهار داشت که در خاکهای قلیایی دسترسی گندم به فسفر حاصل از مصرف کود شیمیایی به طور مطلوب صورت نمی گیرد و تلفات تثبیت فسفر و آلودگی خاک و آب بوقوع می پیوندد. اما کاربرد میکروارگانیزمهای حل کننده فسفات همراه با سنگ فسفات، ضمن افزایش حلالیت فسفر و فراهم کردن مناسب آن برای گندم، موجب بهبود غلظت این عنصر و در نهایت رشد بوته گندم و حفظ سلامت خاک می شود.
در سال ۱۳۸۶، راثی پور و علی اصغر زاده در تحقیقی روی اثر متقابل باکتری های حل کننده فسفات در سویا گزارش کردند که باکتری های حل کننده فسفات باعث افزایش وزن خشک، درصد عناصر N,P,K در اندام هوایی، وزن تر و خشک گره های ریشه ای گردیده است.
۵-۱-۱۰- میزان و عملکرد اسانس برگ
نتایج بررسی های پژوهش حاضر حاکی از افزایش معنی دار اسانس در ازای استفاده از تیمارهای بیولوژیک نیتروژن در مقایسه با کود شیمیایی اوره است. به نظر می رسد تیمارهای کودهای زیستی مطلوب در مقایسه با تیمار شاهد شیمیایی، به مراتب شرایط مناسبتری را برای بهبود فعالیتهای میکروبی مفید در خاک مهیا کرده و ضمن فراهم نمودن مطلوب عناصر معدنی ماکرو و میکرو برای نعناع فلفلی، از طریق ایجاد اثرهای هم افزایی و تشدید کننده بین خود موجب افزایش میزان اسانس برگ شده اند. عامل فسفر و نیز اثر متقابل آن با عامل نیتروژن، تأثیری بر درصد اسانس برگ نداشتند.
در سال ۱۳۸۶، توحیدی مقدم و همکاران در آزمایش خود بر روی گیاه ذرت نشان دادند که در حضور باکتری های حل کننده فسفات، شامل سودوموناس پوتیدا و باسیلوس میزان مصرف کودهای شیمیایی فسفات به بیش از نصف کاهش می یابد.
در مطالعات اخیر مشخص شده است که در M. piperita تعداد غدد ترشح کننده اسانس در برگ ثابت نیست و با گسترش سطح برگ افزایش می یابد. به طور کلی سطح برگ از نظر فیزیولوژیکی دارای اهمیت است، زیرا تحقیقات نشان داده است که فتوسنتز و تولید فرآورده های فتوسنتزی ارتباط مستقیمی با تولید اسانس دارد (Kokkini et al., 1994).
در خصوص همبستگی بین فتوسنتز و مقدار تولید اسانس، نتایج آزمایش ها نشان داده است که Co2 و گلوکز به عنوان پیش ماده مناسب در سنتز اسانس و به ویژه مونوترپن ها مطرح است(Croteau et al., 1972) .
نیاکان و همکاران (۱۳۸۳) در رابطه با ارتباط بین رشد برگ و میزان اسانس اظهار داشتند که با افزایش سطح برگ، تعداد روزنه ها به عنوان کانال های ورودی Co2 و مقدار گلوکز به عنوان نتیجه فرایند فتوسنتز ازدیاد حاصل نموده و سوبسترای لازم در جهت تأمین انرژی و سنتز ترکیب های موثر در اسانس فراهم می شود. باکتری های موجود در کودهای زیستی نیتروژن مورد نیاز را در اختیار گیاه قرار می دهند. نیتروژن نیز با افزایش سطح برگ و فراهم نمودن زمینه مناسب جهت دریافت انرژی و نیز شرکت در ساختار کلروفیل و آنزیم های درگیر در متابولیسم کربن فتوسنتزی، موجب افزایش بازده فتوسنتزی می شود.