پژوهش های خارجی
کازیونا[۱۳۰](۲۰۰۴) در مطالعه ی رابطه بین طرح واره ها و اضطراب، علایم اضطرابی را به صورت معناداری پیش بینی کردند. اینان در کار خود به صورت نظری طرح واره های ناسازگار اولیه را به سه دسته تقسیم می کند. گروه اول: طرح واره هایی که در تعریف خود عامل اضطراب را دارند. گروه دوم: آنها که مرتبط با فقدان انسجام خود هستند وگروه سوم طرح واره هایی که با خلأها و بحران های ارتباطی مشخص می شوند.
دیلاتر[۱۳۱](۲۰۰۴)در مطالعه ی خود، طرح واره ی بخصوصی را مرتبط با عامل اضطراب نمی داند، بلکه به یک سطح بالاتر فعال شدگی طرح واره های ناسازگار در مقایسه با طرح واره ها در افراد سالم دست یافته است. اینان در بررسی طرح واره های مراجعان مضطرب در مقایسه با افراد سالم به این نتیجه رسیدند که در کل طرح واره های ناسازگار اولیه در افراد مضطرب فعالتر است.
رنیک و سیمونز[۱۳۲](۲۰۰۵) در بررسی آسیب پذیری نوجوانان به افسردگی به این یافته رسیدند که طرح واره های ناسازگار اولیه همراه با مهارتهای اجتماعی پایین عوامل مهمی در افزایش میزان آسیب پذیری نوجوانان به افسردگی است. اینان در بررسی طیفی از عوامل مرتبط با افسردگی مانند تجارب آسیب زای اولیه، الگوهای تعاملی والد ـ کودک، عوامل زیستی و رخدادهای زندگی به ایننتیجه دست یافتند که این عوامل با شکست در گسترش طرح واره های کارآمد و مهارتها اجتماعی با افسردگی مرتبط می شود.
نوردال[۱۳۳]، هلت[۱۳۴]، و هوگام[۱۳۵](۲۰۰۵) نیز در پژوهش خود به این نتیجه رسیدند که شدت طرحواره های ناسازگار اولیه در مبتلایان به اختلال شخصیت و افراد بدون تشخیص اختلالات شخصیت تفاوت معناداری وجود دارد. آنها همچنین کسب نمرات بیشتر در پرسشنامه طرحواره یانگ را با درجات بیشتر آسیب شناسی روانی مرتبط دانسته اند(نقل از نوعی و همکاران،۱۳۸۹).
استفان تیلر[۱۳۶](۲۰۰۵) در تحقیقی به بررسی تأثیر خاطرات اولیه کودکی بر طرحواره های ناسازگار و سلامت روانی پرداخته است. یافته ها در این مقاله با بررسی موضوعات نظری بک(۱۹۹۶)، اپسین(۱۹۷۸) و یانگ(۱۹۹۹) نشان می دهد که طرحواره های ناسازگار که به صورت شناخت های ناهشیار عمیق عمل
میکنند، از لحاظ درونی با سلامت روانی ارتباط دارند.هدف، کشف طرحواره های خاص ناسازگاری است خاص ناسازگاری است که ظاهراً به صورت ناآگاهانه عمل می کنند و نیز بررسی رابطه آنها با بد عملکردی روانی افراد. نتیجه بدست آمده نشان می دهد، طرحواره های ناسازگار با سلامت روانی در ارتباطند. بخصوص رابطه طرحواره های مرکزی که در حوزه طرد و بریدگی قرار دارند و به صورت ناهشیار عمل می کنند، بطور مهمی با حوزه وسیعی از مشکلات روانی در ارتباط است.
کالویت و همکاران[۱۳۷] (۲۰۰۵) در مطالعه ی خود بین علائم اختلالات عاطفی(افسردگی، اضطراب و خشم) و طرحوارهای ناسازگار اولیه به رابطه معناداری دست یافتند. در مطالعه ی اینان ۴۰۷ دانش آموز پرسشنامه هایی از جمله پرسشنامه ی افسردگی بک (BDI-II)، پرسشنامه اضطراب صفت ـ حالت (STAIT) و پرسشنامه ی بازنگری شده افکار خودکار(ATQ-R) را پر کردند. در بررسی نتایج این محققان علاوه بر تأیید عوامل پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه به رابطه بالینی این طرح واره ها و نشانه های اختلال عاطفی و افسردگی و اضطراب تأکید کردند.
در پژوهشی که توسط استویا و واترز[۱۳۸](۲۰۰۵)، با هدف بررسی میزان تأثیر خلق در پاسخ به پرسشنامه طرحواره یانگ فرم کوتاه انجام شد، یک نمونه ۵۰ نفری از افراد غیر بالینی در سه موقعیت مختلف به فرم کوتاه پرسشنامه طرح واره یانگ پاسخ دادند؛ در خلق خنثی، و در ادامه در موقعیت های القای خلق شاد و غمگین، نتایج ۳۰ شرکت کننده که بطور کامل در سه بخش شرکت کردند نشان داد که نمرات محرومیت هیجانی و نقص، پس از القای خلق غمگین افزایش یافت و در مقابل نمرات استحقاق پس از القای خلق شاد افزایش یافت.
در یک بررسی طولی که توسط جاناتان ایوانز[۱۳۹]، جان هرون[۱۴۰]، گلین لویس[۱۴۱]، و ریکاردو آرایا[۱۴۲] در سال (۲۰۰۵)با عنوان طرحواره خود منفی و شروع افسردگی در زنان انجام گرفته، مشخص شده که حفظ یک طرحواره خود منفی یک عامل خطر غیر وابسته برای شروع افسردگی در زنان به شمار می رود.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
پینتوگویا و همکاران(۲۰۰۶) در پژوهش خود به منظور بررسی طرحواره های ناسازگار اولیه در بیماران مبتلا به هراس اجتماعی گزارش کردند که بین طرحواره های ناسازگار اولیه در سطوح بالاتر آسیب شناسی روانی ارتباط قوی وجود دارد. در پژوهش آنها، نمرات هر دو گروه بالینی(هراس اجتماعی و دیگر اختلالات اضطرابی) در همه طرحواره های پرسشنامه یانگ به طور معناداری بیشتر از گروه غیر بالینی
(جمعیت عمومی) بود.
دونیک[۱۴۳](۲۰۰۷)، در بررسی طرح واره های شناختی ناسازگار با عنوان حد واسط بین تمامیت خواهی[۱۴۴] ناراحتی و ناراحتی روان شناختی که بر دانشجویان (۳۳=N) انجام داد به این نتیجه رسید که طرح واره های غیر انطباقی اولیه مانند ترس از طرد شدن ، نقص / شرم، وابستگی / بی کفایتی و خویشتن داری ناکافی، حد واسط بین افسردگی و تمامیت خواهی ایجاد شده در فرد از طرف جامعه هستند. ارتباط بین این تمامیت خواهی و اضطراب خطی نبود، طرح واره هایی مانند ترس از طرد شدن، ترس از شکست در پیشرفت، حد واسطی در ارتباط بین تمامیت خواهی تجویز شد، اجتماعی و اضطراب بودند. به علاوه، طرح واره آسیب پذیری نسبت به ضرر و بیماری به طور غیرمستقیم از طریق ترس از طرد شدن تأثیر گذار بود.
اویی و بارانوف[۱۴۵](۲۰۰۷)، در پژوهشی خود که «بررسی نتایج اندازه گیری و روان سنجی پرسشنامه طرح واره یانگ» بود بیان کردند که این پرسشنامه، طرح واره مشخصی برای افسردگی پیش بینی می کند، برای مثال، طرح واره های شرم / نقص، خویشتن داری ناکافی، شکست در پیشرفت و انزوای اجتماعی.
لی (۲۰۰۷) در تحقیقاتش بر روی نمونه ای از دانشجویان (۲۳۳N=) به بررسی ۲ مدل فرضی درطرح واره های شناختی که نقش واسطه ای بین کمال گرایی تجویز شده اجتماعی و افسردگی و اضطراب را بازی می کند، پرداخت. در مدل فرضی افسردگی، ترس از رها شدگی، نقص / شرم، وابستگی / بی کفایتی، خویشتن داری / خودانضباطی ناکافی به عنوان متغیرهای واسطه در نظر گرفته شد. مدل فرضی اولیه در این تحقیق تأیید نشد. حتی با ارائه یک مدل تجدید نظر شده ای توسط محقق که در آن، طرح واره رهاشدگی از طریق اثر غیرمستقیم سایر طرح واره ها تحت تأثیر افسردگی قرار گرفته بود.
لاملی و هارکنس (۲۰۰۷) در برسی علائم افسردگی و اضطرابی و طرح واره های ناسازگار اولیه در نوجوانان به رابطه معناداری دست یافتند. اینان در بررسی خود علائم افسردگی را با دو طرح واره انزوای اجتماعی / بیگانگی و فداکاری به صورت معناداری پیش بینی کردند.
الیزابت پومری(۲۰۰۸)، به بررسی ادراک والدین، طرحواره های ناسازگار اولیه و علامت های افسرده ساز پرداخت. مدل های شناختی افسردگی پیشنهاد می کند که طرحواره های منفی در علامت های افسرده ساز نقش مهمی دارند. تجارب اولیه، بخصوص والدین و تأثیر طرحواره های شناختی را در جوانان پیشنهاد
می کنند و همچنین همبستگی این تجارب با افسردگی نشان داده شده است. این مطالعه ارتباط یکسانی را بین گزارشات گذشته والدین و طرحواره های های ناسازگار اولیه که بوسیله جفری یانگ(۱۹۹۹) توصیف شده است و علامت های افسرده ساز را در یک نمونه دانشجویان کشف کرده است. نتایجی که در این تحقیق به میان کشیده شده در ارتباط با یافته ها و تئوری قبلی طرحواره های ناسازگار اولیه بوده است.
در پژوهشی که دوترا و همکارانش[۱۴۶] (۲۰۰۸)، روی طرحواره های اولیه و خودکشی گرا در جمعیتی که دچار آسیب دیدگی مزمن بودند انجام دادند، اثبات گردیده است که پرسشنامه طرحواره یانگ بر طرحواره های ناسازگار جمعیت های بالینی تأکید دارد. این مطالعه از روش پرسشنامه طرحواره یانگ به منظور تحقیق در خصوص طرحواره های ناسازگار ۱۳۷ بیمار دچار آسیب دیدگی مزمن که خواستار درمان روانپزشکی سرپایی بودند و به منظور ارزیابی این که آیا الگوهای معین می توانند با خطر خودکشی در این جمعیت مرتبط باشد، استفاده می نماید. شرکت کنندگان نسخه ای اصلاح شده از پرسشنامه طرحواره یانگ، مقیاس خطایاب پس ضربه ای، مقیاس تجربیات گسستگی و خودآزاری و پرسشنامه اصلاح شده رفتارهای خطر خیز را در پذیرش درمانی تکمیل کردند. همبستگی های معنادار میان بسیاری از مقیاس های پرسشنامه طرحواره یانگ و مقیاس تجربیات گسستگی یافت شد. متغیرهای خطر خودکشی به میزان زیادی با انزوای اجتماعی / از خودبیگانگی، نقص / شرم و شکست در مقیاس های پرسشنامه طرحواره یانگ مرتبط بودند که در عین حال پیشنهاد می نمودند که این الگوها ممکن است افراد را در معرض خطر بالای اندیشه پردازی خودکشی و تلاش برای خودکشی قرار دهد. این نتایج مفاهیم مهمی را برای ارزیابی و درمان بیماران آسیب دیده در معرض خطر، پیشنهاد می نماید.
طی تحقیقی با عنوان طرحواره های ناسازگار، باورهای غیر منطقی و رابطه آنها با مدل ۵ عاملی شخصیت که توسط فلورین ساوا[۱۴۷](۲۰۰۹) انجام شده است. نشان داده شد که ثبات هیجانی(عاطفی) و ناخشنودی، رابطه ای منفی با طرحواره های ناسازگار و باورهای غیر منطقی دارند و این در حالی است که ثبات عاطفی تقریباً رابطه ای منفی با تمام طرحواره ها و باورهای غیر منطقی دارد. همچنین ناخشنودی نیز رابطه ای معکوس با طرحواره های موجود در آسیب شناسی روانی، از جمله بی اعتمادی، بدرفتاری، رهاشدگی، استحقاق و سلطه گری دارد. در این تحقیق به بررسی رابطه بین مدل ۵ عامل شخصیت و برخی طرحواره های ناسازگار و باورهای غیر منطقی پرداخته شده که از طریق ساختار رفتار درمانی شناختی نشان داده شده است(نقل از جنز.سی.تیم[۱۴۸]،۲۰۰۹).
جیسون والکر(۲۰۰۹) طی تحقیقی تحت عنوان «رابطه طرحواره های ناسازگار و افسردگی حاد و مزمن و رفتارهای کمک جو» به این نتیجه رسید که عوامل مؤثر در اجتناب از کمک جویی(در افرادی که در حال تجربه افسردگی هستند)، حضور طرحواره های ناسازگار اولیه است. محاسبه واریانس اضطراب نشان داد که طرحواره های ناسازگار اولیه قادر به پیش بینی ۴۷% از واریانس در افسردگی مزمن است. نتایج حاصل از این تجزیه و تحلیل همچنین نشان داد که طرحواره های استحقاق/ بزرگ منشی، وابستگی/ بی کفایتی، کنترل هیجانی، واریانس قابل توجه و منحصر به فرد را با مدل یانگ دارند. طرحواره های ناسازگار اولیه تقریباً ۳۰% از واریانس در افسردگی حاد محاسبه کرده، در حالی که نزدیک به ۵۰% از واریانس در افسردگی مزمن را محاسبه می کند. طرحواره ممکن است نزدیک به دو برابر واریانس در افسردگی مزمن را نسبت به افسردگی حاد به دلیل طبیعت طرحواره ها محاسبه کند. افسردگی حاد یک شرایط کوتاه مدت است که ناپایدار می باشد و منجر به محاسبه واریانس پایین تری برای طرحواره های ناسازگار ولیه می شود. براساس نتایج این پژوهش طرحواره استحقاق/ بزرگ منشی رابطه منفی با افسردگی حاد و مزمن دارد. نتایج همچنین نشان داد که تغییرات قابل توجهی در شما طرحواره ها هنگام مقایسه کسانی که به دنبال کمک هستند و کسانی که نیستند وجود دارد. افراد با طرحواره های ناسازگار اولیه بیشتر، احتمالاً نسبت به کسانی که به دنبال کمک نیستند و یا کمک نمی خواهند، بیشتر درخواست کمک می کنند و یا کمک جو هستند، و این نشان دهنده سطح بیماری است که طرحواره های ناسازگار اولیه با آن درگیرند. هرچه طرحواره هایی که یک فرد دارد، بیشتر باشد احتمال اینکه فرد با مشکلات بیشتری در زندگی خود که وی را بیشتر نیازمند به کمک کند، تقویت می کند.
هالورسن وهمکاران[۱۴۹](۲۰۰۹) با مطالعه ی ۱۴۰ بیمار افسرده ی بالینی و افرادی که تا به حال افسرده نشده اند به تفاوت معناداری در رابطه با طرح واره های ناسازگار اولیه دست یافتند. در مدل رگرسیون این مطالعه طرح وارههای اطاعت / خودکنترلی ناکافی و محدودیتهای مختل، پیشبینی کننده معناداری برای علائم افسردگی بود.
در پژوهشی که توسط کز[۱۵۰](۲۰۰۹)، بر روی ارتباط بهزیستی روان شناختی با طرح واره های نابهنجاری زودرس و خود تفسیری انجام شد، نتایج حاصله نشان داد که داشتن ویژگی های قلمروهای طرح واره با سطوح پایین ابعاد خود محوری یکپارچگی میان فردی و خود محوری متمایز میان فردی مرتبط بودند. به علاوه همبستگی مثبتی میان داشتن ویژگی های قوی قلمروهای طرح واره و افسردگی شدید اثر منفی و اطمینان بخشی وجود داشت ولیکن این ارتباط در مورد اثر مثبت کم بود. از سوی دیگر سطح پایینی از خود تفسیری فرد گردی مربوطه با داشتن ویژگی های بالای قلمروهای طرح واره مرتبط بود. به علاوه در نتیجه این بررسی های یافت شد که خود تفسیری از فردگرایی مربوطه با اثر مثبت بالا مرتبط و با سطح پایین افسردگی اثر منفی و جستجوی اطمینان بخشی پیوسته بود.
هیل[۱۵۱]، گرین[۱۵۲]، آرنوار[۱۵۳]، سیمور[۱۵۴] و مایر[۱۵۵](۲۰۱۰)، پژوهشی با عنوان خودشیفتگی و طرح واره های ناسازگاراولیه انجام دادند. هدف این مطالعه بررسی شباهت ها و تفاوت های طرح واره های شناختی انواع خودشیفتگی بود. این امر از طریق بررسی رابطه شکل های بهنجار و نابهنجار خودشیفتگی و طرح واره های ناسازگار اولیه انجام شد. نتایج، تشابهات مهمی در این روابط (به عنوان مثال، همه ی مقیاس های خودشیفتگی همبستگی مثبتی با طرحواره ی استحقاق داشت). همچنین تفاوت های مهمی(به عنوان مثال، خودشیفتگی آسیب پذیر فقط با طرحواره ی انقیاد همبستگی مثبتی داشت) را نشان داد.
ریجکوبر[۱۵۶] و بوو[۱۵۷](۲۰۱۰)، پژوهشی را با عنوان طرح واره های ناسازگار اولیه در کودکان، توسعه واعتباریابی پرسشنامه ی مربوط به طرح واره ی کودکان بر اساس مدل طرح واره ای یانگ در کودکان بین تا ۸ تا ۱۳ سال انجام دادند. بنابر یافته های پژوهش کودکان طرح واره هایی مشابه نوجوانان و بزرگسالان دارند هر چند بعضی از این طرح واره ها مخصوص کودکان هستند. نهایت این که روابط معناداری بین مقیاس های SCI و مقیاس های مربوط به آسیب شناسی روانی وجود داشت هر چند در مورد دو عامل روابط متضادی دیده شد که نشان می دهد که این طرح واره ها هنوز در سنین اولیه، ناسازگار نیستند.
سوربا[۱۵۸](۲۰۱۰) در پژوهشی دریافت که افسردگی اساسی با افزایش در آسیب پرهیزی و خود فراروی، اما با پاداش اجتماعی ، خود راهبردی و همکاری پایین همبستگی دارد. طبق انتظار، فعالیت پیش پیشانی نقشی قطعی برای ویژگی خود راهبردی دارد، در حالی که فعالیت گیجگاهی آهیانه ای بایستی به ویژه برای ویژگی همکاری ضروری باشد. تصور می شود که هماهنگی فعالیت در قسمت های همسان دو طرف مغز، ضرورت ویژه ای برای تجربه حالت های خلاق و خود فراموشگر مربوط به خود فراروی دارد، نتایج نشان داد که تنها بعد نوجویی است که در افراد افسرده ای اقدام کرده به خودکشی و افراد افسرده اقدام نکرده تفاوت دارد، و باقی ابعاد شباهت نزدیکی به هم دارند.
قنبری، نظیری و برزگر(۲۰۱۲)، نقش واسطه ای طرح واره های شناختی ناسازگار را در ارتباط بین کمال گرایی تجویز شده اجتماعی و افسردگی پیشنهاد کردند که در یک مدل آنالیز شده در نمونه غیر بالینی از ۲۰۰ دانشجو مورد آزمایش قرار گرفت. شرکت کنندگان، مقیاس کمال گرایی چند بعدی هویت و فلت، مقیاس های اضطراب افسردگی و فرم کوتاه پرسشنامه طرح واره یانگ را تکمیل کردند. یافته ها نشان می دهد که، طرح واره شکست، اثر نسبتاً غیر مستقیمی بر طرح واره نقص/ شرم، خویشتن داری / خود انضباطی ناکافی دارد و نقش واسطه ای را در ارتباط بین کمال گرایی تجویز شده اجتماعی و افسردگی بازی می کند.
در پژوهش رنر و همکاران(۲۰۱۲) طرح واره های ناسازگار اولیه فرض شده است که ثابت هستند مانند صفت، باورهای پایدار اساسی اختلالات روان پزشکی عود کننده و مزمن هستند رابطه طرح واره های
ناسازگار اولیه را با شدت علائم افسردگی مطالعه شد و ثبات طرح واره ناسازگار اولیه بر روی یک دوره مبتنی بر شواهد درمان سرپایی طبیعی افسردگی مورد آزمایش قرار گرفت. نمونه این پژوهش شامل درمان (۱۳۲N=) سرپایی افسردگی در درمان تخصصی اختلال خلقی در هلند بود. شرکت کنندگان مقیاس شدت علائم افسردگی و طرح واره ناسازگار قبل و ۱۶ هفته پس از شروع درمان پاسخ دادند. طرح واره های ناسازگار خاص (شکست، محرومیت هیجانی،رهاشدگی / بی ثباتی) به طور قطع با علائم افسردگی مرتبط بود، علاوه بر این، حوزه طرح واره خودگردانی وعملکرد مختل قبل از درمان ارتباط مثبت با علائم افسردگی در طی ۱۶هفته پیگیری، ارزیابی شد. با در نظر گرفتن اینکه حوزه طرح واره ی گوش به زنگی بیش از حد و بازداری به دنبال ارزیابی قبل از درمان ارتباط منفی با علائم افسردگی دارد، می تواند قبل از درمان شدت افسردگی را کنترل کند. در نهایت همه حوزه های طرح واره های ناسازگار اولیه ارتباط معنادار مناسبی در طی درمان برقرار می کنند. نتایج این پژوهش پیشنهاد کرده است که طرح واره های ناسازگار خاص با شدت علائم افسردگی در بیماران افسرده بالینی ارتباط دارند، از این جهت که حوزه های طرح واره های خاص نتیجه درمان را پیش بینی می کنند و طرح وارها در طول زمان حتی بعد از درمان بیماران سرپایی افسردگی، در مقابل تغییر مقاوم هستند.
فصل سوم
روش پژوهش
۳-۱- روش پژوهش
روش تحقیق از نوع همبستگی و پس رویدادی است.
۳-۲- جامعه آماری
جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه افرادی که در سال ۹۳- ۹۲ در یکی از مراکز آموزش عالی استان گیلان مشغول به تحصیل بوده اند که تعداد آنها حدوداً۱۴۲۰۰۰ نفر بوده اند.
۳-۳- روش نمونه گیری و نمونه آماری
افراد شرکت کننده در این پژوهش با روش نمونهگیری طبقه ای تصادفی برگزیده شدند؛ به این ترتیب که ابتدا از فهرست کلیهی مراکز آموزش عالی دولتی و آزاد مستقر در استان گیلان به صورت تصادفی ساده، انتخاب شد. در مرحلهی بعد از فهرست دانشکدهها و خوابگاههای این مراکز، به صورت تصادفی ساده برگزیده شدو در نهایت با مراجعه به دانشکدهها و خوابگاههای انتخاب شده، دانشجویان داوطلب، در فرایند پژوهش شرکت داده شدند. اعضای نمونهی مبنا برای این پژوهش را، بر اساس جدول مورگان، ۵۹۵ تشکیل میدهند که ۱/۷۳ درصد آنها مؤنث و ۲۷ درصد مذکر هستند و از ۱۸ تا۲۴ سن دارند و در مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد تحصیل میکنند.
۳-۴- روش اجرا
در فرایند پژوهش پژوهشگر در ساعات صبح به خوابگاه و دانشکده ها وارد شد تا پرسشنامه ها را به آزمودنی ها ارائه دهد. تعداد ۷۰۰ پرسشنامه به دانشجویان خوابگاه ها و دانشکده ها ارائه شد و ۶۰۰ پرسشنامه جمع آوری شد و ۵۹۵ پرسشنامه کامل بود که نشان دهنده افت آزمودنی ها می باشد. همچنین در نیمی از آزمودنیها تست طرحواره اول و داس دوم ارائه شد و در نیم دیگر معکوس، تا اثر ترتیب ارائه پرسشنامه خنثی شود. دلیل اینکه در این پژوهش از آزمون DASS استفاده شد این است که این پرسشنامه از اعتبار و روایی مطلوب برخودار است و هم مقیاس اضطراب و افسردگی و سلامت روان را می سنجد و از طریق آن این امکان فراهم می شود که گروه های مستقل و نامتداخل از افسردگان و مضطربان و بهنجاران را تشکیل داده می شود( یعنی گروه افسرده، افسردگی شان از افسردگی گروه مضطرب بیشتر باشد و گروه مضطرب، اضطرابشان از گروه افسرده بیشتر باشد.
۳-۵- ابزار پژوهش
در این تحقیق از۲ پرسشنامه جهت گردآوری اطلاعات درباره متغیرهای تحقیق استفاده شده است.
الف)پرسشنامه طرح وارۀ یانگ(فرم کوتاه، ویرایش سوم، ۹۰ گویهای):
این پرسشنامه توسط یانگ(۱۹۹۰) ساخته شد. پرسشنامه خود – گزارشی طرح واره های ناسازگار اولیه، دارای ۹۰ ماده است که ۱۸ حیطه از طرح واره های ناسازگار اولیه از قبیل محرومیت هیجانی، رهاشدگی / بی ثباتی، بی اعتمادی / بدرفتاری ، انزوای اجتماعی / بیگانگی، نقص / بی مهری(بی عشقی) شکست درپیشرفت، وابستگی/ بی کفایتی عملی، آسیب پذیری نسبت به ضرر و بیماری، گرفتاری، اطاعت، ایثار(فداکاری)، بازداری هیجانی، معیارهای سختگیرانه، استحقاق داشتن/ برتری داشتن، خویشتن داری/ خود انضباطی ناکافی، تحسین/ جلب توجه، نگرانی / بدبینی، خود ـ تنبیهی را اندازه می گیرد. هر آیتم به وسیله مقیاس درجه بندی ۶ تایی نمره گذاری می شود(۱=کاملاً در مورد من نادرست است.۲ = تقریباً در مورد من نادرست است. ۳ = مقداری درست است تا اینکه غلط باشد.۴= اندکی در مورد من درست است.۵= تقریباً در مورد من درست است.۶= کاملاً در مورد من درست است). بنابراین نمره های این پرسشنامه با جمع نمرات ماده های هر مقیاس به دست می آید. به عبارت دیگر هر مقیاس دارای ۵ ماده است که نوع طرح واره ناسازگاراولیه را اندازه می گیرد. کمینه و بیشینه نمره های اندازه گیری طرح واره های ناسازگار اولیه بین ۱تا ۶می باشد، که نمره بالا حاکی از میزان بالای طرح واره های ناسازگاراولیه در آزمودنی ها است. در ایران علاوه بر هنجاریابی فرم کوتاه ویرایش اول (فرم ۷۵ سوالی) توسط آهی و بشارت(۱۳۸۶)، فرم جدید ویرایش سوم( فرم کوتاه ۹۰سوالی) که در این تحقیق استفاده شده، توسط یوسفی، اعتمادی، بهرامی و همکاران(۱۳۸۷) روایی و اعتبار پرسشنامه طرح واره های ناسازگار اولیه بر روی یک نمونه ۵۷۹ نفری در دو مرحله (مرحلۀ اول۳۹۴ و مرحلۀ دوم ۱۸۵) بررسی شد. در این بررسی اعتبار پرسشنامه طرح واره های ناسازگار اولیه با بهره گرفتن از دو روش آلفای کرونباخ و دو نیمه کردن درکل نمونه به ترتیب(۹۱/۰ و ۸۶/۰)، در دختران(۸۷/۰ و ۸۴/۰) و در پسران(۸۴/۰، ۸۱/۰) بود(یوسفی، اعتمادی، بهرامی و همکاران،۱۳۸۷).
ب) مقیاس افسردگی، اضطراب، استرس(DASS)- فرم بلند؛ ۴۲ گویهای: مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس DASS در سال ۱۹۹۵ توسط لاویبوند و لاویبوند تهیه شد. این مقیاس دارای دو فرم است. فرم کوتاه ۲۱ عبارت است که هریک از سازه های روانی « افسردگی ،«اضطراب» و « استرس» را توسط ۷ عبارت متفاوت، مورد ارزایابی قرار می دهد. فرم بلند آن شامل ۴۲ عبارت است که هریک از ۱۴ عبارت یک عامل یا سازه روانی را اندازه گیری می کند. فرم کوتاه ۲۱ عبارتی توسط صاحبی و همکاران(۱۳۸۴) برای جمعیت ایرانی اعتباریابی شده است.