۳- ممکن است مدیران را مجبور کنند تا سرمایه خارجی را جهت تأمین مالی طرح افزایش دهند. سرمایهگذاران این فرایند را مطلوب مییابند زیرا آنها میتوانند شاهد باشند که سرمایههای جدید افزایش یافته است.
بنابراین، سرمایهگذاران از سیاست سود تقسیمی بالا منتفع میشوند، زیرا این سیاست هزینههای نمایندگی را نشان میدهد (روزف[۲۱]، ۱۹۸۲، ۳۲۲).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۲-۶ فرضیه جریان نقدی آزاد
مدیران کارآمد و لایق در تلاش هستند که در تمام فرصتهای سرمایهگذاری سودآور، سرمایهگذاری کنند. با وجود این جدایی سهامداران و مدیریت، مدیران شرکت را ترغیب می کند تا سرمایه اضافی را هزینه نموده یا به هدر دهند. استفاده ناکارا از سرمایه فراتر از فرصتهای سرمایهگذاری سودآور توسط مدیران اولین بار به وسیله مینز[۲۲] مشخص شد فرضیه جریان نقدی آزاد که توسط جنسن[۲۳] (۱۹۸۶) ارائه شد، این مورد را وضوح نشان داد. سرمایهای که بعد از سرمایهگذاری روی پروژههایی با NPV مثبت باقی میماند باعث تعارضاتی بین منافع سهامداران و مدیران میشود. پرداخت بهره بدهی و تقسیم سود جریان نقدی آزاد را که مدیران روی پروژههایی با NPV مثبت و مصارف متفرقه هزینه میکنند کاهش میدهد.بنابراین فرضیه جریان نقدی آزاد کار منطقیسازی مالکیت شرکت را از تهیه یک سیاست سود تقسیمی جامع و قابل ملاحظه، بهتر انجام میدهد.
FCF = NOPAT + Dc
که در آن FCF: جریان نقدی آزاد، NOPAT: سود عملیاتی خالص بعد از کسر مالیات و DC: هزینه استهلاکمیباشد
۲-۷ مربوط بودن سود به ارزش سهام
عقاید حسابداری در سال های ۱۹۶۰ بر این اصل استوار بود که مدیران می توانند به طور سیستماتیک با بهره گرفتن از سود حسابداری بازار سهام را گمراه کنند. اما در همان زمان در جبهه مقابل طرفداران فرضیه بازار کارا[۲۴] معتقد بودند که اگر سود بر قیمت سهام تاثیر گذار باشد، می تواند شاخص یا مقیاس مفیدی برای ارزش سهام باشد و این برخلاف نظریه ای بود که بیان می داشت؛ ارقام سود بی فایده اند. چون با یک مفهوم اندازه گیری نشده اند.[۲۵]
طبق بیانیه مفاهیم حسابداری مالی شماره یک (SFAC#1) هدف حسابداری تهیه اطلاعات مفید برای تصمیم های تجاری و اقتصادی است. از طرفی سرمایه گذاران طیف اصلی استفاده کننده از اطلاعات حسابداری هستند و مهمترین استفاده ی آنها از گزارش های مالی در تعیین ارزش شرکت ها برای اتخاذ تصمیم های سرمایه گذاری است.[۲۶]
سود از جمله برترین شاخص های اندازه گیری فعالیت های یک واحد اقتصادی است(ثقفی و دیگران ۱۳۸۷). در گزارش های مالی نیز تاکید ویژه ای بر اطلاعات مربوط به سود وجود دارد. بنابر این سود گزارش شده باید در تعیین ارزش شرکت به سرمایه گذاران کمک کند. در واقع باید نحوه محاسبه و گزارش سود طوری باشد که دارای چنین ویژگی باشد تا بتواند این هدف را برآورده سازد. اصطلاحا” باید سود مربوط به ارزش سهام باشد
در ادبیات حسابداری، ارقام اطلاعات حسابداری در صورتی که دارای ارتباط قابل پیش بینی با ارزش بازار سهام عادی باشند به عنوان اطلاعات مربوط[۲۷] به ارزش سهام تعریف می شوند.(برت وهمکاران،۲۰۰۱)[۲۸]
چارچوب مفهومی FASB در بیانیه مفاهیم حسابداری مالی شماره ۵ (SFAC#5) ارقام حسابداری را در صورتی مربوط می داند که توانایی ایجاد تغییر در تصمیم های استفاده کنندگان از صورت های مالی را داشته باشد. در صورتی که ارقام حسابداری آنچه که قصد انتقال آن را دارد، بیان کند، قابل اتکا[۲۹] محسوب می شود. هر چند که مفهوم مربوط بودن به ارزش سهام[۳۰] کاملا” بر مفهوم مربوط بودن[۳۱] که مورد نظر FASB بوده، منطبق نیست، اما آزمون مربوط بودن به ارزش سهام یکی از رویکردهای تعریف عملیاتی مربوط بودن و قابلیت اتکای[۳۲] مورد نظر FASB است. چون ارقام حسابداری در صورتی مربوط به ارزش سهام خواهد بود، یعنی ارتباط معنی دار پیش بینی شده ای با ارزش سهام خواهد داشت که اطلاعاتی مربوط به تصمیم گیری سرمایه گذاران در ارزیابی سهام شرکت ارائه کند و به اندازه ای قابلیت اتکا خواهد داشت که این اطلاعات در قیمت سهام منعکس شود.(برت وهمکاران،۲۰۰۱)[۳۳]
فقط در صورتی که ارقام حساباری به تصمیم استفاده کنندگان صورت های مالی مربوط باشد، توانایی ایجاد تغییر در تصمیم های استفاده کنندگان را خواهد داشت. باید توجه داشت که طبق SFAC#5 الزامی وجود ندارد که اطلاعات مربوط اطلاعاتی جدید باشند. چون وظیفه حسابداران این است که اطلاعات قابل دستیابی از سایر منابع را جمع آوری و تلخیص می کنند. باید توجه داشت که اطلاعات حسابداری در صورتی که قبلا از منابع دیگری منتشر شده باشند، مربوط به تصمیم گیری استفاده کنندگان نخواهد بود. هر چند که به ارزش سهام مربوط خواهد بود.[۳۴]با توجه به اینکه هدف اصلی سرمایه گذاران کسب بازده است و آنها برای اتخاذ تصمیم های سرمایه گذاری که بتواند بازده بالایی در پی داشته باشد، نیاز به تعیین ارزش شرکت دارند. از طرفی اغلب مدل های محاسبه ارزش شرکت بر اساس اطلاعات مربوط به سود یا جریان های نقدی (که خود بر اساس اطلاعات مربوط به سود تعیین می شود) استوار است. بنابر این اطلاعات مربوط به سود در صورتی توان ایفای وظیفه اصلی خود را دارند و در صورتی به هدف SFAC#1 کمک خواهند کرد که بتوانند سرمایه گذاران را در ارزشیابی سهام یاری کنند و در تعیین ارزش شرکت مربوط باشند.
۲-۸- قابلیت پیش بینی سود[۳۵]
هدف از حسابداری جمع آوری و تفسیر اطلاعات مالی است تا یک راهنمای صحیح عملیاتی را برای استفاده مدیریت، سرمایه گذاران و سایر گروه های ذی نفع فراهم آورد. (خالقی مقدم ۱۳۷۴٫)
انجمن حسابداری آمریکا در بیانیه تئوری حسابداری چنین می نویسد: در تدوین استانداردها معیار جامع، مفید بودن اطلاعات است.[۳۶] تقریبا” بدون استثناء ادبیاتی که در این زمینه وجود دارد موضوع مفید بودن را به تسهیل در تصمیم گیری مرتبط ساخته است. در اتخاذ تصمیم یکی از مهمترین نکات مورد توجه نتیجه تصمیم است که به دلیل ارتباط نتیجه تصمیم به آینده تعیین نتیجه و پیامد تصمیم از طریق پیش بینی صورت می گیرد. بنابر این اطلاعات حسابداری برای اینکه بتواند در راستای تسهیل تصمیم گیری به سرمایه گذاران کمک کند باید دارای توان پیش بینی باشد. البته باید توجه داشت که بین پیش بینی و تصمیم گیری فاصله است. به این صورت که می توان بدون تصمیم گیری پیش بینی کرد ولی بدون پیش بینی نمی توان تصمیم گرفت و از آنجا که پیش بینی جزء لاینفک تصمیم گیری است آگاهی از سودمندی در پیش بینی ضروری است. (خالقی مقدم. ۱۳۷۴٫ ۴۴)
ارزیابی یا قضاوت در مورد سودمندی در پیش بینی احیانا” مستلزم در نظر گرفتن زیانی است که به لحاظ خطای پیش بینی رخ می دهد که آن هم به نوبه خود مستلزم آگاهی از سایر متغیرهایی است که در الگوی تصمیم گیری وجود دارد.
طبق آنچه از بیانیه مفاهیم حسابداری مالی شماره ۱ بر می آید استفاده کنندگان از اطلاعات حسابداری سعی دارند خالص جریان های نقدی آینده شرکت را برآورد کنند. همچنین اغلب آنها با توجه به اطلاعات مربوط به سود، توان سود آوری شرکت را مورد بررسی قرار می دهند و از این طریق رقم سودهای آینده شرکت را پیش بینی می کنند یا ریسک مربوط به سرمایه گذاری یا دادن اعتبار به شرکت را مورد ارزیابی قرار می دهند. سرمایه گذاران به امید کسب بازده در سهام یک شرکت سرمایه گذاری می کنند. بازده سهام در این تحقیق به عنوان بازده نقدی بعلاوه بازده قیمت تعریف می شود. بازده نقدی ناشی از سود نقدی توزیع شده توسط شرکت است و بازده قیمت ناشی از تغییرات قیمت بازار سهام است. اما از آنجا که هر کدام از اجزای فوق تحت تاثیر سود هر سهم هستند بنابر این سود هر سهم نقش تعیین کننده ای در بازده سرمایه گذاری برای سهام داران دارد. پس هر فرد سرمایه گذار قبل از هر چیز به دنبال اطلاعات مربوط به سود است تا بتواند از این طریق بازده مورد انتظار خود را برآورد نماید و اقدام به تصمیم گیری در مورد تخصیص منابع خود کند. ارزش جاری سهام یک شرکت برای سرمایه گذاران از اهمیت زیادی برخوردار است اما باید توجه داشت که ارزش سهام به جریان سود آینده بستگی دارد. یک سهام دار فعلی بر اساس این انتظارات نسبت به نگهداری یا فروش سهام تصمیم می گیرد و سهام داران بالقوه نیز نسبت به خرید سهام یا انصراف از سرمایه گذاری اقدام می کنند. بنابراین برای سرمایه گذاران انتظارات مربوط به سود آینده از اهمیت ویژه ای برخوردار است و اطلاعات سود در صورتی می تواند برای تصمیم گیری سرمایه گذاران مفید باشد که دارای ویژگی قابلیت پیش بینی باشد.
توان پیش بینی را می توان به شرح زیر تعریف کرد:
توان ارائه کاربردهای عملی (مثل پیش بینی ها) و امکانیابی پیش بینیها به وسیله مدارک تجربی که متعاقبا” به دست خواهد آمد. به بیانی دقیق تر پیش بینی رابطه بین X و Y وجود دارد که حاصل Y به X بستگی دارد (یعنی . البته باید توجه داشت که تنها پیش بینی به معنای صحت آن نیست بلکه باید به تحقیقات تجربی صحت آن را تعیین کنیم. یعنی باید با توجه به مقایسه پیش بینی و آنچه واقع شدهدقت و صحت آن را تعیین کنیم. یعنی باید با توجه به مقایسه پیش بینی و آنچه واقع شده، دقت و صحت پیش بینی را آزمون کرد. از این رو تعیین توان پیش بینی بالفطره یک بحث تجربی است (خالقی مقدم. ۱۳۷۴٫ ۳۹). قابلیت پیش بینی سود به عنوان یکی از ویژگی های کیفی سود با عبارت توانایی سود در پیش بینی خودش تعریف می شود.
در چهار چوب نظری هیات استانداردهای حسابداری مالی قابلیت پیش بینی به عنوان بخشی از ویژگی مربوط بودن مطرح شده و اینچنین تعریف شده است: کیفیت اطلاعات که به استفاده کنندگان کمک می کند تا احتمال پیش بینی صحیح نتایج گذشته یا حال را افزایش دهد.
اطلاعات سود نیز به عنوان بخشی از اطلاعات حسابداری باید توان پیش بینی استفاده کنندگان را افزایش دهد. به عبارت دیگر سود باید از ویژگی قابلیت پیش بینی برخوردار باشد.
اهمیت این ویژگی سود زمانی مشخص می شود که بدانیم بسیاری از سرمایه گذاران بالقوه انتظارات مربوط به سود آینده را به عنوان یک عامل مهم برای پیش بینی سود تقسیمی آینده مورد توجه قرار می دهند و برای تعیین ارزش جاری سهام یا ارزش کل یک شرکت سود تقسیمی مورد انتظار آینده به عنوان یک عامل مهم مورد توجه سرمایه گذاران است. حتی قابلیت پیش بینی سود آینده شرکت برای اعتبار دهندگان کوتاه مدت و بلند مدت نیز مورد توجه خاص است.
هر قدر پیش بینی سود آینده شرکت معتبرتر باشد، اعتبار دهندگان نیز از قابلیت وصول اصل و بهره وجوه خود مطمئنتر خواهند بود.
بنابر این انتظار از رقم سود، داشتن محتوای اطلاعاتی جهت کمک به پیش بینی سود آینده است. از آنجا که هزینه سرمایه سهام عادی به عنوان بازده مورد انتظار دارندگان سهام عادی تعریف شده است، لذا تاثیر ویژگی قابلیت پیش بینی سود بر هزینه سرمایه سهام عادی مورد بررسی قرار گرفته است.
۲-۹-ارتباط بین تضادنمایندگی جریان وجوه نقدآزادومحتوی اطلاعاتیارقام حسابداری
از دیدگاه اقتصادی با فرض منطقی بودن رفتار افراد، فرض بر این است که همه در وهله اول به دنبال حداکثر کردن منافع خویش هستند. مدیران نیز از این قاعده مستثنی نمی باشند. با در نظر گرفتن نظریه تضاد منافع میان مدیران و مالکان ، مدیران واحد های تجاری از انگیزه لازم برای دستکاری سود به منظور حداکثر کردن منافع خود برخوردار می باشند. عمل دستکاری در سود، روش عادی و معمولی در بین شرکت ها است که از مشکلات نمایندگینشات می گیردبه خصوص زمانی که جریان های نقدی آزاد بالا و فرصت های سرمایه گذاری پایین باشد. فعالیت های مدیران ممکن است در جهت تامین منافع خود و ضرر سهامداران باشد و منجر به هزینه ها ومخارجی گردد که باعث کاهش ثروت سهامداران شود.مدیران ممکن است فرایند های حسابداری را برای افزایش سود منتشرشده و به منظور پنهان کردن اثرات منفی پروژه ها به کار گیرند. مدیران این شرکت ها به شکل فرصت طلبانهای به منظور اهداف شخصی عمل می کنند و قصد دارند تا با سرمایه گذاری در پروژه های زیان ده و فاقد بازده و عدم افشای مناسب در رابطه با وجوه نقد سرمایه گذاری شدهبه منظور جلوگیری از تجزیه و تحلیل محدودیت های پروژه توسط سرمایه گذاران بر مشکلات نمایندگی بیفزایند (جنسن ، ۱۹۸۶; جاگیو گول، ۲۰۰۰ ; چانگ و دیگران۲۰۰۵ ; مهرانی و باقری ، ۱۳۸۸).درﻓﺮﺿﻴﻪﻣﺒﺎﺷﺮت(ﻧﻤﺎﻳﻨﺪﮔﻲ)ﺑﻴﺎنﺷﺪهاﺳﺖﻛﻪدررابطه ﻧﻤﺎﻳﻨـﺪﮔﻲ،ﻧﻤﺎﻳﻨـﺪهﻣﻤﻜـﻦ است ﻫﻤﻮارهدرﺟﺴﺘﺠﻮیﺗﺄﻣﻴﻦﻣﻨﺎﻓﻊﻣﺎﻟﻚﺑﻪﺑﻬﺘﺮﻳﻦﺷﻜﻞﻧﺒﺎﺷﺪﭼﺮاﻛﻪﻣﻨﺎﻓﻊﺷﺨﺼﻲﻫﺮﻳـﻚازﻃﺮﻓﻴﻦ به تابع ﻣﻄﻠﻮﺑﻴﺖوﻣﻴﺰانﺛﺮوتورﻓﺎهآﻧﺎن،ﺑﺴﺘﮕﻲدارد . اﻣﺎﺑﺮاﺳـﺎسﻣﻔﻬـﻮماﻧﺘﻈـﺎراتﻣﻨﻄﻘﻲوﻋﻘﻼﻳﻲ،اﻓﺮادوﮔﺮوهﮔﻮﻧﻪﻫﺎیﻣﺨﺘﻠﻒ،ﺗﻤﺎماﻃﻼﻋﺎتﻣﻮﺟﻮدراﺑﻪطرزﻫﻮﺷﻤﻨﺪاﻧﻪایﻣﻮرداﺳﺘﻔﺎدهﻗﺮارﻣﻲدﻫﻨﺪوﻟﺬاﻫﻴﭻﮔﺎهﺑﻪﻃﻮرﻣﻨﻈﻢوقاعدهمنددچارخطانمیشوند.ﺟﻨﺴﻦﻣﻌﺘﻘﺪاﺳﺖ؛ﺟﺮﻳﺎنﻫﺎیﻧﻘﺪیآزادﺑﻪدﻟﻴﻞاﻳﺠﺎدﻓﺮﺻﺖﺳﻮءاﺳﺘﻔﺎدهﺑـﺮایﻣـﺪﻳﺮان،ﺑﺎﻋﺚﺗﺸﺪﻳﺪﻣﺴﺌﻠﻪنمایندگی میشوندﭼﺮاﻛﻪوﺟﻮدجریانﻫﺎیﻧﻘﺪیآزادوﻓﺮﺻﺖهای رﺷﺪﻛﻢ،ﻣﺪﻳﺮﻳﺖراﺗﺸﻮﻳﻖﻣـﻲﻛﻨـﺪﺗـﺎاﻳـﻦﻣﺒـﺎﻟﻎرادرﭘـﺮوژهﻫـﺎیﻧﺎﻣﻨﺎﺳـﺐﺳﺮﻣﺎﻳﻪﮔﺬاریﻛﻨﺪوﭼﻨﻴﻦاﻗﺪاﻣﻲراﺑﺎدستﻛﺎریﺻـﻮرتﻫـﺎیﻣـﺎﻟﻲ،ﭘﻨﻬـﺎنﺳـﺎزدازﻃﺮﻓـﻲﺷﺮﻛﺖ های دارایفرصتﻫﺎیرﺷﺪﺑﺎﻻاماباکمبودنقدینگی مواجه هستندﻛﻤﺘـﺮاﻗـﺪامﺑـﻪاﻧﺘﺸـﺎراوراقﺑﻬـﺎدارﻧﻤﻮدهوﻛﻤﺘﺮﻣﻮردﺑﺮرﺳﻲﺑﺎزارﻗﺮارمیگیرند .ﻣﺘﻌﺎﻗﺐﻧﻈﺮ جنسن ﺗﺤﻘﻴﻘﺎتﺑﺴﻴﺎریدرﻣﻮردﺗﺄﺛﻴﺮﺟﺮﻳﺎنﻓﻌﺎﻟﻴﺖﻫﺎیﻧﻘﺪیآزاددرﺳﺮﻣﺎﻳﻪﮔﺬاریهاوﺗﺎﻣﻴﻦﻣـﺎﻟﻲاﻧﺠـﺎمﺷـﺪﻧﺪاﻏﻠﺐاﻳﻦﺗﺤﻘﻴﻘﺎتازﻓﺮﺿﻴﺎتﺟﻨﺴﻦﺣﻤﺎﻳـﺖﻛـﺮدهوﺗﺎﻳﻴـﺪﻛﺮدﻧـﺪﻛـﻪﻣﺴﺌﻠﻪیﭘﺮﻫﺰﻳﻨـﻪیﻧﻤﺎﻳﻨـﺪﮔﻲدرﺷـﺮﻛﺖﻫـﺎﻳﻲﺑـﺎﺟﺮﻳـﺎنﻫـﺎیﻧﻘـﺪیزﻳـﺎدوﻓﺮﺻـﺖﻫـﺎیﺳﺮﻣﺎﻳﻪگذاری ضعیف اتفاق میافتد.به طور معمول سرمایه گذاران برای ارزیابی عملکرد شرکت از دومعیارسود وجریانات نقدی استفاده وازآنجاکه سودحسابداری به عنوان اولین شاخص سودآوری مطرح میباشد موضوع عمده پژوهشهای حسابداری است.جنسن[۳۷]در سال ۱۹۸۶ بیان کرد اگر شرکت دارای جریان نقدی آزاد باشد بهتر است که آن را بین سهامداران تقسیم کند یا بدهیهای شرکت را بازپرداخت کند، زیرا امکان اینکه این وجوه در پروژههایی غیرسود ده سرمایهگذاری گردد، کاهش مییابد.
فرضیه جریان نقدی آزاد «جنسن» نشان داد زمانی که یک شرکت علاوه بر وجه مورد نیاز برای سرمایهگذاری در پروژههایی با NPV مثبت، دارای وجه نقد اضافی میباشد (برای اینکه ثروت سهامداران حداکثر شود) برای مدیران بهتر است که وجه نقد اضافی را بین سهامداران به عنوان سود تقسیمی پرداخت کنند. یا به عبارت دیگر جریانهای نقدی آزاد ممکن است مدیریت را به تقبل پروژههای سرمایهگذاری غیربهینه سوق دهد (گرمرودی، ۱۳۸۴).
فرضیه جریان نقدی آزاد که توسط جنسن[۳۸] (۱۹۸۶) ارائه شد، این مورد را به وضوح نشان داد. سرمایهای که بعد از سرمایهگذاری روی پروژههایی با NPV مثبت باقی میماند باعث تعارضاتی بین منافع سهامداران و مدیران میشود. پرداخت بهره بدهی و تقسیم سود، جریان نقدی آزاد را که مدیران روی پروژههایی با NPV مثبت و مصارف متفرقه هزینه میکنند کاهش میدهد.
بنابراین فرضیه جریان نقدی آزاد، کار منطقیسازی مالکیت شرکت را از تهیه یک سیاست سود تقسیمی جامع و قابل ملاحظه بهتر انجام میدهد.عقاید حسابداری در سال های ۱۹۶۰ بر این اصل استوار بود که مدیران می توانند به طور سیستماتیک با بهره گرفتن از سود حسابداری بازار سهام را گمراه کنند. اما در همان زمان در جبهه مقابل طرفداران فرضیه بازار کارا معتقد بودند که اگر سود بر قیمت سهام تاثیر گذار باشد، می تواند شاخص یا مقیاس مفیدی برای ارزش سهام باشد و این برخلاف نظریه ای بود که بیان می داشت؛ ارقام سود بی فایده اند. چون با یک مفهوم اندازه گیری نشده اند(واتس و همکاران [۳۹]، ۱۹۸۶).
طبق بیانیه مفاهیم حسابداری مالی شماره یک، هدف حسابداری تهیه اطلاعات مفید برای تصمیم های تجاری و اقتصادی است. از طرفی سرمایه گذاران طیف اصلی استفاده کننده از اطلاعات حسابداری هستند و مهمترین استفاده ی آنها از گزارش های مالی در تعیین ارزش شرکت ها برای اتخاذ تصمیم های سرمایه گذاری است(ویلیام[۴۰]، ۲۰۰۰).سود از جمله برترین شاخص های اندازه گیری فعالیتهای یک واحد اقتصادی است(خدمتی، ۱۳۸۸). در گزارش های مالی نیز تاکید ویژه ای بر اطلاعات مربوط به سود وجود دارد. بنابراین سود گزارش شده باید در تعیین ارزش شرکت به سرمایه گذاران کمک کند. در واقع باید نحوه محاسبه و گزارش سود طوری باشد که دارای چنین ویژگی باشد تا بتواند این هدف را برآورده سازد. اصطلاحاً باید سود مربوط به ارزش سهام باشد.در ادبیات حسابداری، ارقام اطلاعات حسابداری در صورتی که دارای ارتباط قابل پیش بینی با ارزش بازار سهام عادی باشندبه عنوان اطلاعات مربوط به ارزش سهام تعریف می شوند(بیرث[۴۱]و همکاران ، ۲۰۰۱).چارچوب مفهومی FASB در بیانیه مفاهیم حسابداری مالی شماره ۵ ، ارقام حسابداری را در صورتی مربوط می داند که توانایی ایجاد تغییر در تصمیم های استفاده کنندگان از صورت های مالی را داشته باشد. در صورتی که ارقام حسابداری آنچه که قصد انتقال آن را دارد بیان کند قابل اتکا محسوب می شود. هر چند که مفهوم مربوط بودن به ارزش سهام کاملاً بر مفهوم مربوط بودن که مورد نظر FASB بوده، منطبق نیست، اما آزمون مربوط بودن به ارزش سهام یکی از رویکردهای تعریف عملیاتی مربوط بودن وقابلیت اتکای مورد نظر FASB است. چون ارقام حسابداری در صورتی مربوط به ارزش سهام خواهد بود یعنی ارتباط معنی دار پیش بینی شده ای با ارزش سهام خواهد داشت که اطلاعاتی مربوط به تصمیم گیری سرمایه گذاران در ارزیابی سهام شرکت ارائه کند و به اندازه ای قابلیت اتکا خواهد داشت که این اطلاعات در قیمت سهام منعکس شود. (بیرثو همکاران[۴۲]، ۲۰۰۱).
فقط در صورتی که ارقام حسابداری به تصمیم استفاده کنندگان صورت های مالی مربوط باشد توانایی ایجاد تغییر در تصمیم های استفاده کنندگان را خواهد داشت. باید توجه داشت که طبق بیانیه مفاهیم حسابداری مالی شماره ۵ الزامی وجود ندارد که اطلاعات مربوط اطلاعاتی جدید باشند. چون وظیفه حسابداران این است که اطلاعات قابل دستیابی از سایر منابع را جمع آوری و تلخیص می کنند. باید توجه داشت که اطلاعات حسابداری در صورتی که قبلا از منابع دیگری منتشر شده باشند، مربوط به تصمیم گیری استفاده کنندگان نخواهد بود. هر چند که به ارزش سهام مربوط خواهد بود (بیرث و همکاران، ۲۰۰۱).با توجه به اینکه هدف اصلی سرمایه گذاران کسب بازده است و آنها برای اتخاذ تصمیم های سرمایه گذاری که بتواند بازده بالایی در پی داشته باشد نیاز به تعیین ارزش شرکت دارند. از آنجا که اغلب مدل های محاسبه ارزش شرکت بر اساس اطلاعات مربوط به سود یا جریان های نقدی (که خود بر اساس اطلاعات مربوط به سود تعیین می شود) استوار است. بنابراین اطلاعات مربوط به سود در صورتی توان ایفای وظیفه اصلی خود را دارند و در صورتی به هدف بیانیه مفاهیم حسابداری مالی شماره ۱کمک خواهند کرد که بتوانند سرمایه گذاران را در ارزشیابی سهام یاری کنند و در تعیین ارزش شرکت مربوط باشند.
جنسن [۴۳](۱۹۸۶) در تئوری جریان های نقد آزاد بیان می نماید که مدیران به جای توزیع جریان های نقد آزاد بین مالکان، تمایل به سرمایه گذاری مجدد آن در شرکت دارند؛ زیرا که پرداخت وجه به سهامداران موجب کاهش منابع تحت کنترل مدیران و در نتیجه کاهش قدرت آن ها می گردد. از طرفی این امر احتمالا به دلیل نیاز به جذب سرمایه جدید توسط شرکت موجب افزایش نظارت بازار سرمایه خواهد شد به عبارت دیگر انباشت جریان های نقد آزاد باعث کاهش توان نظارت بازار بر تصمیمات مدیریت می شود. مدیران تمایل به رشد شرکت بیش از اندازه بهینه آن دارند؛ زیرا رشد شرکت با افزایش منابع تحت کنترل مدیران، افزایش قدرت و همچنین افزایش پاداش ایشان را در پی خواهد داشت. با توجه به متفاوت بودن اهداف مدیران از اهداف مالکان وجود جریان های نقد ایجاد شده در داخل شرکت مازاد بر نقد لازم جهت تامین مالی پروژه های جدید با خالص ارزش فعلی مثبت، منجر به سرمایه گذاری این مبالغ در پروژه هایی با خالص ارزش فعلی منفی گردیده و در نتیجه موجب ایجاد پتانسیل بالقوه اتلاف این منابع خواهد شد(جنسن[۴۴]، ۱۹۹۸)درواقع مدیران شرکت های دارای جریان نقد آزاد بالا و فرصت های رشد پایین احتمال بیشتری دارد که وجوه نقد آزاد را در پروژه های با خالص ارزش فعلی منفی سرمایه گذاری کنند.
یون ومیلر[۴۵](۲۰۰۳)تاثیرجریان نقد آزادومحتوای اطلاعاتی سودحسابداری رابربازده سهام در۱۰۵شرکت کرهای دربازه ۵ساله راموردبررسی قراردادندنتایج پژوهش نشان دادکه محتوای اطلاعاتی سودبابازده سهام وجریانات نقدی رابطه قوی ومثبتی داردﻓﻮادرﺣﻤﺎنوﻣﺤﺪﺻﺎﻟﺢ۲۰۱۰به بررسی تاثیر مسئله جریان نقدآزادﺑﺮﻣﺤﺘﻮیاﻃﻼﻋﺎﺗﻲﺳﻮدوارزشدﻓﺘﺮیﻫﺮﺳﻬﻢﭘﺮداﺧﺘﻨﺪ .آﻧﻬﺎﺑﻪآزﻣﻮناﻳﻦﻣﻬﻢﭘﺮداﺧﺘﻨﺪﻛﻪآﻳﺎﻣﺤﺘﻮایاﻃﻼﻋﺎﺗﻲﺳﻮدﺣﺴﺎﺑﺪاریوارزشدﻓﺘﺮیﻫﺮﺳﻬﻢدرﺷﺮﻛﺖﻫﺎیدارایﻣﺴﺎﺋﻞﻧﻤﺎﻳﻨﺪﮔﻲﺟﺮﻳﺎنوﺟﻮهﻧﻘﺪﻧﺴﺒﺖﺑﻪﺳﺎﻳﺮﺷﺮﻛﺖﻫﺎﻛﻤﺘﺮاﺳﺖ؟ﻧﺘﺎﻳﺞﻧﺸﺎنﻣﻲدﻫﺪﻛﻪﻣﺤﺘﻮیاﻃﻼﻋﺎﺗﻲﺳﻮدوارزشدﻓﺘﺮیﻫﺮﺳﻬﻢدرﺷﺮﻛﺖﻫﺎیدارایﻣﺸﻜﻼتﻧﻤﺎﻳﻨﺪﮔﻲﮔﺮدشوﺟﻮهﻧﻘﺪآزادﻛﻤﺘﺮاﺳت.
۲-۹- پیشینه پژوهش
۲-۹-۱ پیشینه پژوهش در ایران
مرادزاده فرد و دیگران (۱۳۸۹) به بررسی میزان ارتباط جریان نقدی آزاد شرکت با ارزش بازار سهام در بورس اوراق بهادار پرداختند و به این نتیجه دست یافتند که در سطح کل شرکت ها بین جریان نقدی آزاد شرکت و قیمت سهام در سطح خطای ۵ درصد ارتباط معنا داری وجود ندارد و این نتیجه گیری در سطح صنایع مختلف نیز صدق می کند، فقط در صنایع کانی غیر فلزی ارتباطمعنا داری وجود دارد.
مهرانی و بهروز باقری(۱۳۸۸) با بهره گرفتن از اطلاعات ۹۰ شرکت نمونه طی سال های ۷۸-۸۴ به بررسی اثر جریان های نقدی آزاد و سهامداران نهادی بر مدیریت سود پرداختند. نتایج تحقیق نشان می دهد که بین مدیریت سود و جریان های نقد آزاد زیاد در شرکت های با رشد کم، رابطه معنادار مستقیمی وجود دارد، اما رابطه معناداری بین مدیریت سود و سهامداران نهادی در شرکت های با جریان های نقد آزاد زیاد و رشد کم پیدا نشد.
نوروش وهمکاران (۱۳۸۸) در پژوهشی تحت عنوان رابطه سازوکارهای نظام راهبری شرکت و هزینه نمایندگی، به بررسی تاثیر برخی از شاخصهای نظام راهبری شرکت بر هزینههای نمایندگی پرداخت. نتایج به دست آمدهو در نتیجه افزایش ارزش شرکت می باشد.
خدمتی همپا (۱۳۸۸) در پژوهشی تحت عنوان تاثیر حاکمیت شرکتی بر هموار سازی سود شرکتهای پذیرفته شده در بورس تهران، به این نتیجه رسید که با توجه به مقادیر سطح معنیداری و مقایسه آن با ۵ درصد، با اطمینان ۹۵ درصد میتوان ادعا کرد که بین متغیرهای درصد مالکیت اعضاء هیأت مدیره، تعداد اعضاء غیرموظف هیأت مدیره و درصد سهام شناور آزاد و نوع حسابرسی بر اساس هموارساز بودن یا غیر هموارساز بودن سود شرکت تفاوت وجود ندارد و بین متغیرهای فوق و هموارسازی سود شرکت رابطه وجود ندارد.
رجبی و محمدی(۱۳۸۷) در پژوهشی ارتباط هزینههای نمایندگی و قیمتگذاری خدمات حسابرسی مستقل را مورد بررسی قرار دادند. بر این اساس عوامل اثرگذار بر قیمتگذاری خدمات حسابرسی به همراه شاخصهای هزینه نمایندگی به عنوان متغیرهای مستقل و حق الزحمه خدمات حسابرسی به عنوان متغیر وابسته تعیین شده است. نتیجه پژوهشنشان داد که روابط نمایندگی اثری معنی دار بر تقاضا برای خدمات حسابرسی ندارد.
فعلی (۱۳۸۷) در پژوهشی تحت عنوان رابطه حاکمیت شرکتی و ارزش شرکت، به بررسی نقش سهامداران نهادی و ترکیب هیأت مدیره بر ارزش شرکتها پرداخت. یافتههای پژوهش نشان میدهد که با وجود سهامداران نهادی زیاد در شرکتها رابطه معنیداری بین درصد مدیران غیرموظف و ارزش شرکت وجود ندارد. نتیجه کلی پژوهش نشان میدهد که بین متغیرهای حاکمیت شرکتی و ارزش شرکت رابطه معنیداری وجود دارد.
مشایخ و اسماعیلی(۱۳۸۵) در تحقیقی به بررسی رابطه کیفیت سود و برخی جنبه های اصول راهبردی شامل درصد مالکیت اعضای هیئت مدیره و تعداد مدیران موظف در بورس تهران پرداختند. نتایج تحقیق وجود رابطه غیر خطی بین اقلام تعهدی و درصد مالکیت اعضای هیئت مدیره را نشان می دهد.
حساس یگانه ،مرادی و اسکندری(۱۳۸۵)طی مطالعه ای بر روی شرکت های پذیرفته شده در بورس تهران در فاصله زمانی سالهای ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۳ ، رابطه بین سرمایه گذاران نهادی و ارزش شرکت را مورد آزمون قرار دادند. یافته های تحقیق مبین ارتباط مثبت بین سرمایه گذاران نهادی و ارزش شرکتهامی باشد. ایشان نتایج تحقیق را این گونه تفسیر نمودند که سرمایه گذاران نهادی با توجه به انگیزه هایی که برای بهبود عملکرد شرکت های سرمایه پذیر دارند،نظارتی کارآمد بر آن ها اعمال نموده و مدیران این شرکت ها را به اتخاذ تصمیمات بهینه و در نتیجه بهبود عملکرد شرکت ترغیب می کنند .
مشایخی و صفری (۱۳۸۵) به بررسی وجوه نقد ناشی از عملیات و مدیریت سود در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداختند. نتایج تحقیق نشان داد هنگامی که وجوه نقد ناشی از فعالیت های عملیاتی ضعیف است شرکت ها تمایل دارند استراتژی افزایش سود در پیش گیرند. همچنین مشاهده گردید که برخی از شرکت های با فعالیت های عملیاتی بالا نیز تمایل به سیاست های کاهش سود دارند.