۲-۳-۹- مذاکره بر سر هویت
تینگ تومی توانش ارتباطاتی بینفرهنگی را یک فرایند مذاکره موثر بر سر هویت میداند. او چندین فرض را در این خصوص طرح میکند:
-
- تفاوتهای فرهنگی بر احساسی که فرد از خود دارد موثر است.
-
- خود همانندسازی دربردارندهی طیف امنیت و آسیبپذیری است.
-
-
- تنظیم مرز هویت برای رفتار ایجاد انگیزه میکند.
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
-
-
- تنظیم مرز هویت متضمن ایجاد تنش بین شمول و تفاوت گذاری است.
-
- دیالکتیک شمول- تفاوت گذاری بر احساس منسجمی که فرد از خود دارد موثر است.
-
- داشتن احساسی منسجم از خود، برغنای ارتباطات افراد تاثیر میگذارد.
تینگ تومی اینگونه ادعا میکند که هرچه خود-همانندسازی بهصورت امنتری انجام پذیرد آنان بیشتر پذیرای تعامل با اعضای دیگر فرهنگها خواهند بود.
کاردانی افراد در مذاکره برای هویتها تحت تاثیر مدیریت موثر دیالکتیک امنیت – آسیبپذیری و شمول – تفاوتگذاری است.[۳۱۹]
۲-۴- اندیشههای معطوف به عمل در ارتباطات میانفرهنگی ِغرب
در زیر رویکردهای مختلف به ارتباطات میانفرهنگی را در منابع اصلی آن توضیح خواهیم داد تا توصیههای عملی هر یک را در چارچوب آنها فهم کنیم. تمام این رویکردها در ارتباطات میانفرهنگی در پارادایم عملگرایانه است اما تفاوتهای عمدهای نیز با یکدیگر دارند.
۲-۴-۱- لری سماور: اهمیت فرهنگ در ارتباطات
سماور حوزههای ارتباطات میانفرهنگی را بهطور گسترده مورد مطالعه قرار داده است. او دستهبندی مناسبی برای فهم ارتباطات میانفرهنگی و کاربرد آن ارائه کرده است. نقشِ خصوصیات فرهنگ، عناصر فرهنگی، حوزههای متاثر از فرهنگ و مسائل آن در ارتباطات بخش عمدهی کار او را تشکیل داده است. از نظر او ویژگیهای فرهنگ که بر ارتباطات تاثیر مستقیم دارند را میتوان در شش مورد خلاصه نمود: اکتسابی، مشترک، میراث نسلهای گذشته، نمادین، پویا و فرآیندی.[۳۲۰]
ساختار فرهنگ شامل عناصری همچون خانواده، تاریخ، دین، زبان و عناصر غیرکلامی است که حاملان مهمترین اعتقادات فرهنگی هستند. خانواده نقشهای جنسیتی، جمعگرایی و فردگرایی، مهارتهای اجتماعی و ادرکات اولیه را به اعضای خود آموزش میدهد. از نظر سماور فرهنگ و تاریخ کاملا در هم تنیده شدهاند و مطالعه ارتباطات میانفرهنگی و تاریخ با یکدیگر عجین هستند. تاریخ عنصری کلیدی است که هویت، ارزشها، اهداف و انتظارات در فرهنگ را توسعه و تغییر میدهد.[۳۲۱] جهانبینی بخشی از فرهنگ است که مباحث فلسفی همچون خدا، انسان، طبیعت، جهان، زندگی، مرگ، ناراحتی و بهطور کلی مسائل مرتبط با هستی را دربر میگیرد. از نظر سماور دین مهمترین عامل تعیینکننده جهانبینی در فرهنگ است.[۳۲۲] هویت عنصر دیگری از فرهنگ است که نقطه کانونی ارتباطات میانفرهنگی بهشمار میرود و با جهانیشدن و گسترش تنوع داخلی اهمیت بیشتری یافته است.
زبان ویژگی متمایز انسان است. زبان برای فعالیتهای انسانی ابزار مهمی برای تماس با دیگران است؛ زیرا امکان تفکر، تعاملات اجتماعی، کنترل واقعیت، حفظ تاریخ و بیان منوط به ان است. بدینترتیب حفظ و انتقال فرهنگ کاملا به زبان وابسته است. توجه به استفاده از زبان شیوه مهمی برای فهم تفاوتهای فرهنگی است. سماور بر این نکته تاکید میکند که کلمات در کنار هم معانی متفاوتی با کلمات بهصورت جداگانه دارند از اینرو توصیه میکند که بهتر است از اصطلاحات و کلمات مبهم و فرهنگی پرهیز شود.[۳۲۳] سماور بیان میدارد که تصمیمات و قضاوتهای مهم ما مبتنی بر رفتارهای غیرکلامی دیگران است. پیامهای غیرکلامی ممکن است آگاهانه یا ناآگاهانه باشند. مطالعه این نوع از ارتباط ما را از قوممداری مصون میدارد. بدن ما مهمترین منبع پیامهای غیرکلامی است؛ حرکات بدن، صحبتها، تماس چشمی، لمسکردن و کنشهای فرازبانی.[۳۲۴]
تجارت، آموزش و بهداشت سه حوزهی متاثر از مناسبات فرهنگی هستند. سماور این حوزهها را زمینههای ارتباطی مینامد. زمینه ارتباطی اشاره به محیطهای فرهنگی دارد که ارتباطات در آن رخ میدهد. قواعد مرتبط با رسمیت، عدم رسمیت، جدیت و جسارت، سازگاری میانفردی و زمینهی اجتماعی در هر وضعیت ارتباطی اهمیت دارد. در حوزهی تجارت، فرهنگ بر موافقتها، مدیریت، مذاکرات، تصمیمگیری و مدیریت تعارضات تاثیر میگذارد.[۳۲۵]
نگاه مسئلهمحور سماور نیز تحتعنوان رشد شایستگیهای میانفرهنگی رخ نموده است. مهمترین چالشهای ارتباطات میانفرهنگی از نظر سماور جستجو برای یافتن شباهتها، کاهش نگرانی و اضطراب، تفکرات قالبی، پیشداوری، قومگرایی، سوء استفاده از قدرت و شوک فرهنگی است. سماور برای رشد ارتباطات میانفرهنگی بهموارد همچون: شناخت فرهنگمان، شناخت نگرشهایمان، شناخت شیوههای ارتباطیمان، توجه بهخودمان، ، همدلی، آگاهی از تفاوتهای فرهنگی، توسعه انعطافپذیری در ارتباط، و یادگیری شیوهی سازگاری فرهنگی اشاره میکند.
شوک فرهنگی از نظر سماور هنگامی رخ میدهد که شما از یک محیط آشنا به محیطی ناآشنا بروید و متوجه شوید که روشهای معلول ارتباط در شما تاثیرگذار نیست. این شوک چهار مرحله دارد: هیجان، رفع توهمات، شفافشدن، عملکرد موثر. سماور معتقد است با گسترش مهاجرتها در سطح جهان تنوع در حال افزایش است و باید شیوههای تعامل با یکدیگر را آموخت. فرهنگپذیری[۳۲۶] با مسائلی همچون زبان، عدم تعادل و آرامش و قوممداری مواجه است. عدم تعادل و آرامش با چهار مکانیسم رفع میشود: شبیه شدن، جدا شدن، یکپارچه شدن و انزوا. سازگاری[۳۲۷] استراتژی برخورد فردی با فرهنگ میزبان، شناخت نسبت به ان و مشارکت در فعالیتهای فرهنگی آنهاست.
مبحث مهم دیگری که سماور آن را مطرح میکند اخلاق در ارتباطات میانفرهنگی است. بهطور کلی دو رویکرد اساسی در اخلاق وجود دارد: بنیادگرایی و نسبیگرایی. او احترام در هنگام برقراری ارتباط را ضروری میداند. جستجوی اشتراکات فرهنگها در تدوین اخلاق فرهنگی کمک بسیاری خواهد کرد. سومین توصیه سماور در خصوص اخلاق فرهنگی، پذیرفتن مسئولیت عواقب کنشهایمان برای ما و دیگران است.[۳۲۸]
۲-۴-۲- نپ: مسائل و شاخصها
نپ معتقد است که تمام مسائل به ارتباط میانفرهنگی مربوط نمیشود. برای نمونه هنگامی که مهاجران قادر به ارتباط با دیگران نیستند شاید مشکل از آموزش زبان باشد نه مشکلات فرهنگی. نپ مجموعهای از مسائل ارتباطات میانفرهنگی را در کتابش بدینشکل آورده است:
-
- سوء تفاهم و تاثیر عوامل فرهنگی بر ساخت معنا
-
- تعارض و تاثیر عوامل فرهنگی بر مدیریت و توسعهی رابطه
-
- دروازهبانی و تبعیض
-
- تاثیر روابط ناعادلانه قدرت بر ارتباطات
-
- موفقیتهای مدیریت و بازرگانی در حوزه ارتباطات میانفرهنگی
-
- تاثیر رسانهها در جهانِ جهانی شده
-
- ادراک هویت و ارتباطات
-
- استعداد و تشخیص میانفرهنگی
-
- آموزش و ارزیابی میانفرهنگی
نپ مبانی نظری و روششناختی ارتباطات میانفرهنگی را مبتنی بر روانشناسی، زبانشناسی، مطالعات ارتباطات، زبانشناسی، انسانشناسی و جامعهشناسی میداند.[۳۲۹]
او شش شایستگی میانفرهنگی را بر اساس چارچوب INCA[330] چنین بر میشمارد: تحمل ابهام، انعطاف رفتاری، آگاهی ارتباطی، کسب دانش، احترام و همدلی با دیگری.[۳۳۱] در این چارچوب هر یک از این معیارها با سه عنصر انگیزه، مهارت و رفتار توضیح داده میشود. این سه عنصر همان عناصری است که وارد[۳۳۲] در مدل خود با عنوانABC[333] توضیح داده است. بنت این سه عنصر را سه مرحله میداند که با انگیزه آغاز میشود و با کسب مهارت و دانش به سطح رفتاری میرسد.
۲-۴-۳- ناوینگر: موانع ارتباط
ناوینگر در کتابش دیدگاههای نظری ارتباطات میانفرهنگی را استخراج کرده است و آن را در یک نمونه عملی تشریح کرده است. از نظر او دوسوم یا سهچهارم ارتباطات ما غیرکلامی است؛ حتی هنگامی که صحبت می کنیم بیشتر با ارتباطات غیرکلامی استفاده میکنیم. او چنین توضیح میدهد که «ما نمیتوانیم ارتباط برقرار نکنیم. تمام رفتارهای ما ارتباطات است و ما نمیتوانیم هیچ رفتاری از خود بروز ندهیم.»[۳۳۴] رفتار ما نیز متاثر از فرهنگ است زیرا در آن تربیت شدهایم.
او برای توضیح تاثیر فرهنگ از دو مفهوم «زمینه بالا» و «زمینه پایین»[۳۳۵] استفاده میکند. در پیامهایی که زمینه بالایی دارند اطلاعات بیشتر از زمینه فیزیکی یا درونی شده مخاطب گرفته میشود و کمتر در پیام رمزگذاری میشود.[۳۳۶]
هال معتقد است ارتباطات همان فرهنگ است و فرهنگ همان ارتباطات. عدهای از متخصصان ارتباطات نیز معتقدند تمام انواع ارتباطات، میانفرهنگی است. فرهنگ از یک خانواده به خانواده دیگر حتی از یک فرد به فرد دیگر[۳۳۷] متفاوت است. اما از نظر ناوینگر این تعریف از ارتباطات میانفرهنگی سودمند نیست او گرایش دارد که ارتباطات میانفرهنگی را بیشتر مبتنی بر ملیت توضیح دهد.
ریچارد پل[۳۳۸] مسئله ارتباطات میانفرهنگی را هویت میداند. گسترش تکنولوژی و ارتباطات جمعی این ترس از دیگری[۳۳۹] را گسترش داده است. منتقدان جهانگرایی معتقدند که تکثرگرایی فرهنگی باید تقویت شود.
ناوینگر معتقد است اختلافهای فرهنگی بیش از آنکه ناشی از سوء تفاهم باشد ناشی از مبانی ادراکی آنهاست و بهسادگی نمیتوان این تفاوتهای عمیق را پاک کرد. نباید تاریخ را فراموش کرد؛ اما در عینحال نباید تاریخ مبنای قضاوت باشد؛ بلکه میبایست دیگری را بر اساس رفتارهای شخصی او بدون درنظرگرفتن فرهنگ و ملیت مخاطب قرار داد. تحقیقات در حوزه ارتباطات میانفرهنگی نشان میدهد مردم تمایلی به قضاوت در خصوص دیگران بر اساس رفتارهای یک شخص ندارند؛ بلکه کسانی که با آنها تفاوت دارند را بهعنوان دیگری طبقهبندی میکنند و نسبت به ان استرس دارند.[۳۴۰]
ناوینگر در مطالعهای میدانی سعی کرده است موانع میانفرهنگی در مناسبات تجاری و اجتماعی را که مهمتر، معمول و تکرار بیشتری دارد شناسایی کند:[۳۴۱]
-
- اولینگام از نظر او خودآگاهی نسبت به قواعدی است که در ما درونی شده است.
-
- داشتن نگرش مثبت: حسن نیت در ارتباطات میانفرهنگی نکتهای اساسی است.
-
- داشتن انگیزه برای ارتباط: تلاش برای برقراری ارتباط نیاز به انگیزهای دارد که ما را برای غلبه بر موانع ارتباط تحریک کند. برای نمونه سعی میکنیم ناخودآگاهی که رفتار دیگران را منفی تفسیر میکند کنار بگذاریم.
-
- کنارگذاشتن قوممداری: باید غفلت و جهالت را با دانش جایگزین کنیم. این دانش مانع از رفتارهای منفی ناخودآگاه ما میشود.
-
- شناخت فرهنگ هدف
- مشخص کردن جایگاه ارتباطات میانفرهنگی در طبقهبندی «زمینه بالا» و «زمینه پایین»