سلام الله علیک، فإنی أحمد إلیک الله الذی لا إله إلا هو، أما بعد فمن استقبل قبلتنا وأکل ذبیحتنا فذلک المسلم الذی له ما لنا. وعلیه ما علینا، ومن لم یفعل فعلیه دینار من قیمه المعافری[۳۰۲]، والسلام ورحمه الله، یغفر الله لک.[۳۰۳]
به نام خداوند بخشندۀ بخشایشگر
از محمد پیامبر خدا به منذر بن ساوی، سلام خدا بر تو باد. پس همانا من همزبان با تو، ستایش میکنم خدایی را که غیر او پروردگاری نیست. پس کسی که روی به قبلۀ ما آورد و ذبیحه ما را بخورد مسلمان است و آنچه برای ما است برای او نیز هست و هر ضرری به او برسد، ضرر به ما است و کسی که اسلام نیاورد یک دینار معافری جزیه بدهد».
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۳ـ نامۀ دیگری از پیامبر به منذر نقل شده که چنین است:
بسم الله الرحمن الرحیم
من محمد رسول الله إلی المنذر بن ساوی.
سلام علیک، فأنی أحمد إلیک الله، الذی لا إله إلا هو، وأشهد أن لا إله إلا الله، وأن محمداً عبده ورسوله، أما بعد فإنی أذکرک الله، عز وجل، فإنه من ینصح فإنما ینصح لنفسه، وأنه من یطع رسلی ویتبع أمرهم فقد أطاعنی، ومن نصح لهم فقد نصح لی، وأن رسلی قد أثنوا علیک خیراً، وأنی قد شفعتک فی قومک، فاترک للمسلمین ما أسلموا علیه، وعفوت عن أهل الذنوب، فأقبل منهم، وأنک مهما تصلح فلن نعزلک عن عملک، ومن أقام علی یهودیته أو مجوسیته، فعلیه الجزیه.[۳۰۴]
به نام خداوند بخشندۀ بخشایشگر
از محمد پیامبر خدا به منذر بن ساوی.
سلام بر تو. پس همانا همزبان با تو ستایش میکنم خداوندی را که پروردگار غیر او نیست و گواهی میدهم به یگانگی او و اینکه محمد بنده و پیامبر اوست. همانا من به یاد تو میآورم خدای عزیز و منزه را. پس کسی که پند گیرد برای خود اوست و کسی که اطاعت فرستادگان مرا نماید و تبعیت فرمان ایشان کند، مرا اطاعت کرده است و کسی که خیرخواهی برای آنها نماید برای من خیرخواهی کرده است و فرستادگان من از تو خوبی نقل کردهاند و من سفارش مردم تو را میکنم، پس مسلمانان را بر تسلط بر اموال خود واگذار و از اهل گناهان نیز در گذر و عذر آنها را بپذیر و تو تا زمانی که در حال صلاح هستی از شغل خود بر کنار نخواهی شد و کسی که بر دین یهودی یا مجوسی بماند باید جزیه بپردازد.
۴ـ بلاذری نقل کرده که پیامبر اسلام وقتی به منذر نامه نوشت، نامهای هم به سیبخت ـ مرزبان هجر ـ فرستاد و او را به اسلام یا جزیه دعوت کرد.[۳۰۵] ظاهراً متن این نامه در مصادر روایی نقل نشده است. اما ابن سعد در الطبقات نامهای را روایت کرده که به نظر میرسد، جواب پیامبر به سیبخت باشد و متن آن با گزارش بلاذری سازگار نیست. این نامه چنین است:
أنه قد جاءنی الأقرع بکتابک وشفاعتک لقومک، وأنی قد شفعتک وصدقت رسولک الأقرع فی قومک، فأبشر فیما سألتنی وطلبتنی بالذی تحب، ولکنی نظرت أن أعلمه وتلقانی، فإن تجئنا أکرمک، وأن تقعد أکرمک، أما بعد فأنی لا أستهدی أحداً وأن تهد إلیّ أقبل هدیتک، وقد حمد عمالی مکانک، وأوصیک بأحسن الذی أنت علیه من الصلاه والزکاه وقرابه المؤمنین، وأنی قد سمیت قومک بنی عبدالله فمرهم بالصلاه و بأحسن العمل وأبشر، والسلام علیک وعلی قومک المؤمنین.[۳۰۶]
اقرع نامه و شفاعت تو برای مردمت را به من رساند و من خیرخواهی و تصدیق پیک تو در مورد مردمت کردم. پس بشارت ده در مورد آنچه خواستی و میخواهم که ببینم و ملاقات کنم او را. پس اگر بیایی اکرامت مینمایم و اگر نیایی گرامی میدارم تو را. طلب هدیه از کسی نکردم ولی آنچه فرستادی قبول میکنم و جایگاه تو برای من گزارش شده است و تو را سفارش میکنم به نیکوکاری از قبیل نماز و زکات و دوستی با مؤمنان و مردم. تو را بنده خدا نام نهادم (تفأل به خیر زدم) پس امر کن آنها را به نماز و به برترین اعمال و بشارت ده به آنها. پس سلام بر تو و مردم با ایمان تو باد.
۵ـ شخص دیگری که به روایت ابن سعد، پیامبر اکرم به او نامه نوشته است و وی را به توحید دعوت نموده، هلال صاحب بحرین است.
سلم أنت، فأنی أحمد إلیک الله الذی لا إله إلا هو لا شریک له، وأدعوک إلی الله وحده، تؤمن بالله وتطیع، وتدخل فی الجماعه، فإنه خیر لک، والسلام علی من اتبع الهدی.[۳۰۷]
در آشتی هستی. پس من همزبان با تو ستایش میکنم خداوندی را که پروردگاری جز او نیست و شریکی ندارد و دعوت میکنم تو را به سوی خداوند. ایمان بیاور و اطاعت کن و داخل شو در جمع مسلمین، که برای تو خیر است و سلام بر کسی که پیروی هدایت نماید.
۶ـ بلاذری از عباس بن هشام از پدرش از کلبی از أبی صالح از ابن عباس روایت کرده که پیامبر اکرم نامه به اهل بحرین نوشت به این مضمون:
أما بعد، فإنکم إذا أقمتم الصلاه وآتیتم الزکاه ونصحتم الله ورسوله وآتیتم عشر النخل ونصف عشر الحب ولم تمجسوا أولادکم، فلکم ما أسلمتم علیه، غیر أن بیت النار لله ورسوله، وأن أبیتم فعلیکم الجزیه.[۳۰۸]
هنگامی که نماز را برپای داشتید و زکات را پرداختید و خیرخواه خدا و پیامبرش بودید و یک دهم از خرما و یک بیستم از گندم را زکات دهید و اولاد خود را به مجوسیت نکشانید پس برای شما است آنچه در اختیار دارید مگر اینکه معابد برای خدا و پیامبر است و کسی که از اسلام روی گرداند باید جزیه بدهد.
۷ـ نامهای دیگری از پیامبر اکرم در منابع ذکر شده که خطاب آن به اهل هجر است. متن این نامه در مصادر آن دارای اختلاف زیادی در عبارات است، که مطابق نقل یعقوبی چنین است:
بسم الله الرحمن الرحیم من محمد رسول الله، إلی أهل هجر: سلم أنتم؛ فإنی أحمد الله إلیکم الذی لا إله إلاّ هو أما بعد؛ فإنی أوصیکم بالله وأنفسکم أن لا تضلوا بعد إذ هدیتم، ولا تغووا بعد إذ رشدتم أما بعد ذلکم، فإنه قد جاءنی وفدکم، فلم آت فیهم إلاّ ما سرّهم، وإنی لو جهدت حقّی کله فیکم أخرجتکم من هجر، فشفعت شاهدکم ومننت علی غائبکم، اذکروا نعمه الله علیکم.
أما بعد فإنه قد أتانی ما صنعتم، وإن من یحمل منکم لا یحمل علیه ذنب المسیء، فإذا جاءکم أمراؤکم فأطیعوهم وانصروهم علی أمر الله وفی سبیله، فإنه من یعمل منکم عملاً صالحاً فلن یضلّ له عند الله ولا عندی.
أما بعد؛ یا منذر بن ساوی فقد حمدک لی رسولی، وأنا إن شاء الله مثیبک علی عملک.[۳۰۹]
به نام خداوند بخشندۀ بخشایشگر
از محمد پیامبر خدا به مردم هجر! شما در آشتی هستید. من همزبان با شما ستایش میکنم کسی را که خدایی جز او نیست. پس شما را سفارش میکنم به خدا و [حفظ] جان خودتان که گمراه نشوید بعد از آنکه هدایت شدید و به ضلالت نگروید بعد از آنکه رشد یافتید. همانا فرستادگان شما به نزد من آمدند در کمال احترام و اکرام. پس اگر من میخواستم حق خود را به صورت کامل استیفا کنم، باید شما را از هجر اخراج میکردم. پس شفاعت شاهد را بر غایب از شما قبول کردم. بیاد آور لطف پروردگار را بر خودتان.
پس خبر عمل شما به من رسید و البته کسی بار گناه دیگری را به دوش نمیکشد. پس زمانی که حاکمان شما آمدند از آنها اطاعت کنید و آنها را یاری کنید بر امر خدا و راه خدا، پس هر که عمل صالحی انجام دهد، نزد خدا و من از دست نمیرود.
و ای منذر پسر ساوی! رسولِ من خوبی تو را رسانده و من به خواست خدا تو را پاداش خواهم داد.
۸ـ به روایت ابن سعد از علی بن محمد از یزید بن عیاض از زهری، پیامبر نامهای به عبدالقیس بحرین نوشتهاند، که متن آن چنین است:
من محمد رسول الله إلی الأکبر بن عبدالقیس: أنهم آمنون بأمان الله، وأمان رسوله، علی ما أحدثوا فی الجاهلیه من القحم، وعلیهم الوفاء بما عاهدوا، ولهم أن لا یحبسوا عن طریق المیره، ولا یمنعوا صوب القطر، ولا یحرفوا حریم الثمار عند بلوغه، والعلاء بن الحضرمی امین رسول الله علی برها وبحرها وحاضرها وسرایاها، وما خرج منها، وأهل البحرین خفراؤه من الضیم، وأعوانه علی الظالم، وأنصاره فی الملاحم، علیهم بذلک عهد الله ومیثاقه، لا یبدلوا قولاً، ولا یریدوا فرقه، ولهم علی جند المسلمین الشرکه فی الفیء، والعدل فی الحکم، والقصد فی السیره، حکم لا تبدیل له فی الفریقین کلیهما والله ورسوله یشهد علیهم.[۳۱۰]
از محمد پیامبر خدا به بزرگ عبد القیس.
ایشان در پناه خدا و پیامبرش هستند و از آنچه در زمان جاهلیت از زشتیها مرتکب شدهاند مؤاخذه نمیشوند و بر ایشان است که وفا کنند بر آنچه عهد کردهاند و بر آنها است که احتکار نکنند و جلوگیری از استفادۀ مردم از آب نکنند و حریم برای درختان میوه قرار ندهند (تا اینکه ابن السبیل از آنها استفاده کنند).
و علاء پسر حضرمی، امانتدار پیامبر خداست بر خشکی و آب شهری و دهاتی و همه اموال عبد القیس. و مردم بحرین شریک او در پیمانها و پشتیبان او در مقابله با ظلم و یاوران او در جنگها هستند. بر ایشان است (آنچه ذکر شد) پیمان خدا و تغیر ندهد این عهد را نه حرفی و نه گروهی.
پس برای آنها است از آنچه از غنیمت به دست سپاه اسلام میرسد و قضاوت به عدالت و میانهروی در تعامل با آنها.
این حکمی است که تغییری در آن نیست از دو طرف و خدا و پیامبرش گواه بر آنها هستند.
۹ـ برخی نامۀ دیگری را از پیامبر گرامی اسلام به عبدالقیس ذکر کردهاند که در منابع کهن نیامده است.
بسم الله الرحمن الرحیم
هذا کتاب من محمد رسول الله لعبد القیس وحاشیتها من البحرین وما حولها، أنکم أتیتمونی مسلمین، مؤمنین بالله ورسوله، وعاهدتم علی دینه، فقبلت علی أن تطیعوا الله ورسوله فیما أحببتم وکرهتم، وتقیموا الصلاه، وتؤدوا الزکاه، وتحجوا البیت، وتصوموا رمضان، وکونوا قائمین الله بالقسط ولو علی أنفسکم، وعلی أن تؤخذ من حواشی أموال أغنیائکم فترد علی فقرائکم، علی فریضه الله ورسوله فی أموال المسلمین.[۳۱۱]
به نام خداوند بخشندۀ بخشایشگر
این نامهای است از محمد پیامبر خدا به عبد القیس و اطراف آن از بحرین و کنارهها! شما مسلمان و مؤمن نزد من آمدید و بر عهد خود به دین هستید و قبول کردید که اطاعت خدا و رسول او کنید در دوست داشتن و اکراه داشتن و نماز را برپا دارید و ادای زکات کنید و حج به جا آورید و روزۀ رمضان را انجام دهید و حرکت شما برای خدا باشد ولو اینکه به ضرر خودتان باشد و اغنیا اموال صغیر و اضافی خود را به فقرا دهند، بنا بر دستور خدا و رسول در مورد اموال مسلمانان.
۱۰ـ ابن شبه نمیری (م ۲۶۲ ق) نامه پیامبر اسلام را به سفیان بن همام و دیگران نقل کرده است. سفیان بن همام مُحاربی از شاخۀ محاربِ عبدالقیس است.[۳۱۲] این نامه چنین است:
بسم الله الرحمن الرحیم
هذا کتاب من رسول الله لسفیان بن همام علی بنی ربیعه بن قحطان، وبنی زفر بن زفر، وبنی الشحر لمن أسلم منهم، وأعطی الزکاه، وأطاع الله ورسوله، واجتنب المشرکین، وأعطی من المغنم خمس الله وصفیه، وسهم النبی وصفیه؛ فانه أمر بأمر الله ومحمد، ومن خالف أو نکث فإن ذمه الله ومحمد منه بریئه، وإن لهم خطبهم من الصُلصُل، ومن الأکرم، ودار ورک، وصمعر، وسلاّن، ومور، فکل أتاوه لهم.[۳۱۳]
به نام خداوند بخشندۀ بخشایشگر
این کتابی از پیامبر خدا برای سفیان پسر همام حاکم [قبیلۀ] بیعه پسر قحطان و قبیلۀ زفر و بنی الشحر. از کسانی که اسلام آوردهاند و زکات میدهند و پیروی خدا و رسول میکنند و پرهیز از مشرکین دارند خمس اموال خود و سهم پیامبر از غنائم میپردازند. اگر چنین باشد امر خدا و پیامبر است و کسی که مخالفت کند یا پیمانشکنی نماید از پیمان خدا و عهد خارج است. برای عبد القیس است بهرۀ آنها از آبشخور صُلصُل و اکرم و وادی ورک و صمعر و سلاّن و مور و همه بهرۀ این مناطق و آبشخورها برای عبد القیس است.
۱۱ـ مؤلف کتاب الوثائق السیاسه از الأموال ابن زنجویه (م ۲۵۱ ق) نامه پیامبر را به اسبذیین نقل کرده است. چنانکه گذشت اسبذیها گروهی از مجوسیان بحرین بودهاند.
نامه چنین است:
بسم الله الرحمن الرحیم
من محمّد رسول الله الی العباد الأسبذیین سلم أنتم أمّا بعد ذلکم فقد جاءنی رسلکم مع وفد البحرین فقبلت هدیتکم فمن شهد منکم أن لا إله إلاّ الله، وأنّ محمداً عبده ورسوله، واستقبل قبلتنا، وأکل من ذبیحتنا فله مثل ما لنا، وعلیه مثل ما علینا، ومن أبی فعلیه الجزیه علی رأسه معافاً علی الذکر والاُنثی، ومن أبی فلیأذن بحرب من الله ورسوله.
وعلیکم أن لا تمجّسوا ]أولادکم، وإن مال[ بیت النار ثنیالله ولرسوله.
وعلیکم فی أرضکم مما أفاء الله علینا منها مما سقت السماء أو سقت العیون من کل خمسه واحد، ومما یسقی بالرشاء والسوانی من عشره واحد.
وعلکیم فی أموالکم من کل عشرین درهماً درهم، ومن کل عشرین دیناراً دینار.
وعلیکم فی مواشیکم الضعف مما علی المسلمین، وعلیکم أن تطحنوا فی أرحائکم لعمّالنا بغیر أجر. والسلام علی من اتّبع الهدی.[۳۱۴]