بند اول: حفظ سلامتی کودک بزه دیده
نخستین دغدغه هر مداخله کننده در بحران، باید سلامت جسمی بزه دیده باشد. تا هنگامی که روشن نشده که بزه دیده از نظر جسمی در خطر نیست یا نیازی به کمک پزشکی ندارد، دیگر حمایتها را باید کنار گذاشت(اداره کنترل مواد مخدر و پیشگیری از جرم سازمان ملل متحد، مرکز بینالمللی پیشگیری از جرم:۱۳۸۴، ۴۶).
کودک ممکن است در اثر کودک آزاری دچار سوختگی، شکستگی، خونریزیهای داخلی، ضایعات داخل جمجمهای و نخاعی و… شده باشد. بنابرین مددکاران سازمان بهزیستی باید آمادگی لازم برای مقابله با این نوع آسیبها را داشته باشند. از پزشکان حاذق و متخصص در زمینه بزهدیدگی کودکان کمک بگیرند و بدون فوت وقت، همه اقدامات ضروری را جهت کاهش آسیبهای وارده به کودک انجام دهند(رناته:۱۳۹۰، ۲۸).
مددکاران علاوه بر سلامت جسمی کودک بزه دیده باید به سلامت روانی وی نیز توجه داشته باشند. رایجترین واکنش روانی شناسایی شده بلافاصله پس از بزهدیدگی، اختلال فشار روانی پس از رویداد آسیبزا است. این اختلال مجموعه ای از علائم روانی است که پس از مواجه فرد با رویداد آسیبزا به وجود می آید. احتمال بروز این اختلال در همه سنین وجود دارد، اما این احتمال در کودکان بیش از دیگران است. زیرا آنها آستانه تحمل پایینتری داشته و در نتیجه آسیبپذیری بیشتری دارند. درمان این اختلال مستلزم به کارگیری روشهای مختلف رواندرمانی و دارودرمانی است. آنچه مددکاران سازمان بهزیستی مداخلهکننده در بحران، باید درباره این بیماری بدانند، اولاً علائم و نشانه های این بیماری در کودکان است و ثانیاًً شیوه رفتار مؤثر با کودکان مبتلا به این بیماری. رایجترین نشانه های این بیماری در میان کودکان عبارت است از:
۱-ناآرامی و بیقراری، رفتارهای پرخاشگرانه و احساس بیزاری از دیگران؛
۲-گوشهگیری و مشکلات در روابط بین فردی و به سختی انسگرفتن با دیگران ( بهخصوص هنگامی که کودک مورد کودک آزاری جنسی قرارگرفته باشد)؛
۳-احساس گناه و شرمندگی؛
۴-رفتارهای تهییجی و برانگیختگی بیش از حد (احساس گوش به زنگ بودن و …)؛
۵-اجتناب از افکار و احساسات و حتی اماکنی که وقایع ناخوشایند را برای کودکان یادآوری میکنند؛
۶-تکرار خاطرههای رویداد آسیبزا در ذهن(قهاری:۱۳۹۲، ۲۲-۲۳).
سازمان بهزیستی برای مقابله با این اختلال باید شرایط را برای آسایش عاطفی کودکان فراهم نموده و حسب مورد، تکنیکهای خودآرامسازی و تکنیکهای مقابله با افکار مزاحم را به آن ها بیاموزند.
بند دوم: تأمین امنیت کودک بزه دیده
یکی از مهمترین اهداف مداخله در بحران کودک آزاری، رفع خطر و ایجاد امنیت برای کودک است. ایجاد امنیت در اغلب موارد کار بسیار دشواری است و مددکاران سازمان بهزیستی برای موفقیت در این کار باید آمادگی لازم را برای روبهرو شدن با وضعیتهای مختلف کودک آزاری داشته باشند. جلب مرتکب، یکی از راههای ایجاد امنیت برای کودک است؛ اما این اقدام در همه موارد امکان پذیر نیست و برای حفاظت از کودک باید تدابیر دیگری اندیشید. در اجرای این تدابیر امنیتی اولویت با اقداماتی است که منجربه خروج کودک از محیط خانواده یا قطع ارتباط با آن ها نشود(مستفاد از ماده ۵۰ لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان).
به همین دلیل مددکاران سازمان بهزیستی باید سعیکنند حتیالامکان کودک را به والدین خود بسپارند. مددکاران سازمان بهزیستی پیش از سپردن کودک به والدین، باید از تواناییهای آن ها در محافظت از فرزند خود مطمئن شوند و در صورت لزوم اطلاعات لازم در زمینه حفظ امنیت کودک را در اختیار آن ها قرار دهند. حفظ امنیت کودک هنگامی دشوارتر می شود که مجرم یکی از والدین او باشد. در این صورت مددکاران باید فعالیت های خود را روی والد غیر آزارگر(معمولاً مادر) متمرکز کنند تا او بتواند از فرزند خود نگهداری و محافظت نماید(حسامی :۱۳۹۳، ۲۸۱).
مددکاران سازمان بهزیستی باید به مادرانی که کودکان را مورد آزار و اذیت قرار میدهند، کمک کنند تا موقعیت خود را درک کند و کنترل خود را به دست آورد. سپس شیوه های حفاظت از کودک را به او بیاموزند. در صورت عدم دستگیری مجرم، سازمان بهزیستی باید آن ها را به جای امنی منتقل کنند و به مادر اطمینان دهند که در صورت بروز مشکل، او را یاری خواهند کرد. علاوه براین، لازم است مددکاران سازمان بهزیستی به مادر یادآوری نمایند که باید در نگهداری از کودک دقت کند و در صورت سهلانگاری در مقابل قانون مسؤل خواهد بود. در صورتی که والدین مسؤلیت حفظ امنیت کودک را نپذیرند و یا توانایی حفاظت از او را نداشته باشند، مددکاران می توانند کودک را به طور موقت به مراکز بهزیستی یا سایر مراکز منتقل کنند و تا تعیین تکلیف نهایی نظارت کافی را بر آن ها داشته باشند(مستفاد از ماده۳۶ لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان).
بند سوم: ایجاد آرامش خاطر در کودک بزه دیده
توجه به سلامت و امنیت اگرچه از اهمیت ویژهای برخوردار است. اما به تنهایی برای ایجاد آرامش در کودک کافی نیست. ممکن است کودک علیرغم تأمین سلامت و امنیت، باز هم احساس آرامش و اطمینان خاطر نداشته باشد. برای اطمینان دادن به کودک، سازمان بهزیستی باید او را از تدابیری که در جهت پیشگیری از کودک آزاری مجدد اندیشیده شده است، آگاه کنند. همچنین او را مطمئن سازند که به نظرش احترام میگذارند و بدون توجه به نظر و عقیده او، دربارهاش تصمیمی نمیگیرند. سازمان بهزیستی باید به کودک بزه دیده فرصت دهند تا عواطف و احساسات خود را ابراز نماید. سپس صادقانه با او همدردی کنند و به وی اطمینان دهند که همه واکنشهایش طبیعی و منطقی است، جامعه این رویداد را محکوم نموده و از او پشتیبانی خواهد کرد(اداره کنترل مواد مخدر وپیشگیری از جرم سازمان ملل متحد، مرکز بینالمللی پیشگیری از جرم:۱۳۸۴، ۴۹).
برخی کودکان، هنگام کودک آزاری بالاخص کودک آزاری جنسی، احساس گناه میکنند. بنابرین باید به آن ها اطمینان داد که تقصیری متوجه آن ها نیست؛ این مجرم است که مسؤل است و باید پاسخگو باشد. سازمان بهزیستی باید به کودک کمک کند تا موقعیت خود را درک کند، کنترل خود را بهدستآورد و افکار خود را سازماندهی کند. سپس او را برای مقابله با واکنشهایی که ممکن است دیگران نسبت به بزه دیدگی او داشته باشند و آنچه ممکن است در رابطهاش با نظام عدالت کیفری روی دهد، آماده نمایند(توجهی:۱۳۸۹، ۶۲۱).
گفتار سوم: ارائه گزارش کودک آزاری
یکی از مهمترین خدماتی که سازمان بهزیستی میتواند در جهت حمایت از کودکان بزه دیده انجام دهند، ارائه گزارش کودک آزاری به مرجع قضایی است. سازمان بهزیستی برای ارائه این گزارش، باید با اصول گزارش نویسی، هدف ارائه گزارش و مسائل حقوقی مورد نیاز مرجع قضایی، آشنایی داشته باشند. اهمیت گزارش مذکور در این است که مبنای کار مرجع قضایی قرار خواهد گرفت و تصمیم گیریهای بعدی در رابطه با کودک بزه دیده، بر اساس این گزارش پایه خواهد بود. این گزارش برای مرجع قضایی حکم سندی را دارا است که نویسنده آن باید مسؤلیت صحت آن را بر عهده بگیرد(اقلیما و وهب:۱۳۹۲، ۱۴۶).