۲- چگونگی وقوع نابینایی
فردی که به طور ناگهانی بینایی خود را از دست میدهد با فردی که در اثر عوامل مختلف به تدریج بینایی خود را از دست میدهد، از نظر سازگاریهای عاطفی و هیجانی و اجتماعی و انطباق با وضعیت جدید متفاوت است. در واقع فردی که به تدریج بینایی خود را از دست میدهد معمولاً به تدریج نیز با شرایط جدید سازگار میشود. لذا در نظر گرفتن این مسائل در سازگاریهای اجتماعی افراد مؤثر است.
۳- عوامل و چگونگی عارضه بینایی
بعضی از عوامل و شرایطی که سبب نابینایی میشوند مثل آب سیاه مادر زادی گاهی با دردهایی همراه است که فرد باید آن ها را متحمل شود. طبیعی است که چنین شرایط در رفتارهای عاطفی و اجتماعی و نحوه سازگاری فرد بیتاثیر نخواهد بود.
۲-۶-۷ اهمیت مهارتهای افراد آسیب دیده بینایی
محققان در طی سالهای متمادی نشان دادهاند افراد آسیب دیده بینایی در زمینه مهارتهای اجتماعی مثل آغاز کردن یک رابطه (کف[۷۹]، ۲۰۰۲، کورن و کوئینز[۸۰]، ۲۰۰۲، مک گاها و فرین[۸۱]، ۲۰۰۱)، دوستی و روابط اجتماعی (کلسی[۸۲]، ۲۰۰۶، کف،۲۰۰۴، ساکس وسیلبرمن[۸۳]، ۲۰۰۰، هاره و آرو[۸۴]، ۲۰۰۰)، شایستگی اجتماعی (وایت[۸۵]، ۲۰۰۳، وندی[۸۶]، ۱۹۹۱) و ارتباطات غیرکلامی (ساکس و سیلبرمن، ۲۰۰۰) در مقایسه با همسالان بینای خود به طور معناداری در سطح پایینی قرار دارند بر اساس نتایج پژوهشها، علت مشکلات افراد با نقایص بینایی در تعاملات اجتماعی، وجود تأخیرات رشدی در ارتباطات بیان شده است. نتایج مطالعات نشان داده است که دانشآموزان با آسیب بینایی نسبت به همسالان بینایشان به میزان کمتری شروع کننده تعاملات اجتماعی هستند و به میزان کمتری به آن علاقه نشان میدهند.
در چند سال گذشته، محققان توجه مضاعفی به عملکردهای اجتماعی در افراد با ناتوانیهای مختلف جسمی معطوف داشتهاند (گرشام، ۱۹۸۱، ون هسلت و ماتسون[۸۷]، ۱۹۸۳). افراد با نیازهای خاص از لحاظ اجتماعی منزوی و گوشهگیر میشوند و بازخوردهای نامناسبی را در تعاملات بین فردی خود از محیط دریافت میکنند و تمایل به تعامل با همتایان بینای خود ندارند.
برطبق نظر مک کاسپی (۱۹۹۶)، جوانان با نقایص بینایی در زمینهی یادگیری خود به خودی در قلمرو اجتماع توانایی محدودی دارند. دیگرمحققان عنوان میکنند که رفتارهایی مانند بیتوجهی به علایق دیگران، الگوهای غیرمعمول زبانی وعدم ترجیح تعامل با بزرگسالان درافراد با نقص بینایی رایج است.
۲-۷ شیوه های آموزش مهارتهای اجتماعی
قبل از شروع آموزش مهارتهای اجتماعی باید این امر روشن شود که چه مهارتهایی برای آموزش به کودکان و نوجوانان حائز اهمیت است. در تعیین این مهارتها باید چند نکته را مشخص کرد از جمله مرحله رشد کودک که در سرعت بخشیدن یابه تأخیر انداختن آموزش و کسب مهارت مؤثر است. بافت فرهنگی و موقعیتی، و نیز دیدگاه های کسانی که در محیط پیرامون فرد هستند مثل والدین، همسالان و معلمان در تعیین نوع مهارت دخیل میباشند، گاه میان برداشت بزرگسالان از مهارتهای اجتماعی مورد نیاز کودکان و نوجوانان تفاوت بسیار به چشم میخورد و مهارتها بر حسب موقعیت متفاوت به نظر میرسند. مثلا معلمان در کلاس درس، آن دسته از رفتارهای اجتماعی را که به آموزش مهارتهای تحصیلی کمک میکنند ارزشمند میدانند. گرشام (۱۹۸۴) معتقد است نتایج مهم اجتماعی تعلیم مهارتهای اجتماعی به کودکان را میتوان شامل مواردی چون پذیرش در گروه همسالان مورد قبول بزگسالان خاص قرار گرفتن سازش با محیط تحصیلی، عمل به عقل سلیم و عدم ارتباط با دستگاه قضایی نوجوانان دانست.
ظاهراًً نتایج مطلوب در انتخاب مهارتهای اجتماعی برای آموزش به کودکان عامل مهمی در تعیین محور آموزش به شمار میآید، زیرا اگر مثلا هدف پذیرش کامل همسالان در مقابل موفقیت کلاسی یا روابط اصلاح شده خانه مطرح باشد، نحوه تأکید تفاوت میکند (کارتلج و میلبرن، ۱۹۸۵).
ساکس و همکاران اظهار کرد که آموزش مهارتهای اجتماعی برای جوانان با نقص بینایی بسیار مهم است. آن ها ذکر کردند که اگر کودکان اساس مهارتهای تعاملات اجتماعی شان را در سالهای اولیه توسعه ندهند، توانایی شان برای موفقیت به عنوان یک بزرگسال هم در کار و هم در زندگی شخصیشان ممکن است تحت تأثیر قرار گیرد.
ضرورت پرورش مهارتهای اجتماعی کودک، در بسیاری از موارد زمانی احساس میشود که درافراد رفتار نامطلوب به چشم میخورد و علت آن نبود رفتار مطلوب در مجموعه رفتارهای فرد است، طبق نظر فوق، انتخاب رفتار مطلوب به جای رفتارهای مسئلهساز به عوامل بسیاری بستگی دارد، که معمولاً ارزیابی ذهنی افراد ذیربط از آن جمله است. این توانشها راه های اجتماعی مناسبی برای ابراز احساسها، عدم توافقها و یا درخواست برای تغییر رفتار غیرمعمول دیگری فراهم میآورند. شیوه های آوزش به نابینایان بدین قرار است:
۱- تدریس آموزش[۸۸]: در جلسات اولیه مسائل کلی مهارتهای اجتماعی به نوجوانان آموزش داده میشود. این آموزش میتواند به صورت نوبتی [۸۹] یا ادای ساده کلامی اجرا شود که شامل اطلاعاتی در زمینه مهارتهای اجتماعی است. این روش مستقیم است و محتوای آن بعداً توضیح داده میشود.
۲- الگوسازی[۹۰]: الگو یک تکلیف بسیار مهم برای تعلیم مهارتهای اجتماعی است جنبه اساسی الگوسازی آن است که ما میتوانیم رفتارها یا مهارتها یا استراتژیهای مقابلهیی خاصی را بدون توضیح کسلکننده و نامرتب نشان دهیم. برای الگوسازی میتوان از نوارهای ویدیویی استفاده کرد که درآنها شیوه های پاسخ به موقعیتها توسط نوجوانان نمایش داده میشود. رهبر گروه شاید یک فرد را که از گروه انتخاب شده است دعوت کند و از او بخواهد مهارتهای خاصی را به نمایش بگذارد. بنابرین وقتی یک موقعیت بازی نقش در گروه مطرح شد طریقهی مقابله این نقش را به دیگران نشان میدهد. سرانجام الگوسازی میتواند برای نشان دادن راه های غیر مؤثر برخورد با موقعیت مفید باشد. اگر اعضای گروه از یک موضوع ترس داشتند، خود درمانگر میتواند این نقش را بازی کند و به اعضا اجازه دهد که عملکرد او را نقد کنند. بر اساس الگوسازی و بحث روی موضوع چه نباید کرد، گروه میتواند نقشهای گوناگون مؤثر در موقعیتهای اجتماعی را بازی کند.
۳- ایفای نقش[۹۱]: ارزش ایفای نقش در طول تعلیم این است که ایجاد موقعیت میکند از این رو مشابهت فراوانی با موقعیتهای واقعی دارد بنابرین نوجوانان میتوانند پاسخ به محرکهایی را که بعداً در موقعیت واقعی برخورد میکنند فرا بگیرد. در این روش درمانگر کنترل زیادی در دست دارد به آن سبب که:
الف) نوجوانان میتوانند هر نقش را چندین مرتبه تمرین و تکرار کنند به این دلیل شکست اهمیت کمتری مییابد.
ب) نوجوانان میتوانند قطعات کوچکی از زنجیرههای مهارتها را تمرین و در آخر آن ها را به هم متصل کنند.
ج) جنبههای گوناگون بر حسب نیازهای درمانی انتخاب میشوند.
د) موقعیتها را میتوان خیلی واقعی یا ساده برگزار کرد.