- پژوهشی توسط آقایان مجاهد و بیرشک(۱۳۸۷) با عنوان “وضعیت رفتاری کودکان و سلامت روانی والدین در خانوادههای همسری” صورت گرفته شده است. در این پژوهش ۶۵ خانواده چند همسر و ۶۵ خانواده تک همسر بر پایه ملاکهایی چون داشتن فرزند مدرسهای و محل سکونت باهم همتا بودند، بررسی شدند.۴۰۲ نفر کودکان سن دبستان و راهنمایی این خانوادهها به کمک پرسشنامه راتر و ۳۲۵ نفر پدران و مادران آن ها با بهرهگیری از پرسشنامه ۲۴-GHQ و پرسشنامه بیمار یابی داوپدیان مورد ارزیابی قرار گرفتند. دادهها به کمک تحلیل واریانس تحلیل گردید. یافتههای این تحقیق نشان داد که نمرههای راتر کودکان، در هیچ یک از متغیرهای نوع خانواده:جنس، سن، سن پدر و جمعیت خانواده در دو گروه تفاوت معناداری ندارد. مقایسه نمرههای دو پرسشنامه یادشده در خانوادههای تک همسر و چند همسر نشان داد که زنان خانوادههای چندهمسری در حد معنیداری از سلامت روانی کمتری نسبت به شوهران خود و هم چنین نسبت به زنان و مردان خانوادههای تک همسر برخوردارند. (مجاهد و بیرشک،۱۳۸۷).
- پژوهشی که توسط صفری و یزدان پناه(۱۳۸۶) با عنوان” چندهمسری و برخی عوامل مرتبط با آن در خانوادههای استان کهکیلویه و بویراحمد” صورت گرفته شده است. این پژوهش مطالعه توصیفی تحلیلی است که در سالهای ۸۲ و ۸۳ به اجرا درآمده و هدف از آن تعیین میزان چندهمسری و برخی عوامل مرتبط با آن در جهت شناخت بیشتر این پدیده است. شهرستان محل سکونت خانوار میانگین سن ازدواج زن اول، نسبت جنس فرزندان و میزان استفاده از روشهای پیشگیری از بارداری از جمله عوامل مرتبط با پدیده چندهمسری در این پژوهش بوده است. (صفری، یزدان پناه،۱۳۸۶).
-
- پژوهشی توسط ناستی زایی (۱۳۸۵) با عنوان “عوامل موثر در تعدد زوجات از دیدگاه دانشجویان بلوچ” صورت گرفته شده است. که هدف از این مطالعه بررسی دیدگاه دانشجویان راجع به نقش ثروتمند بودن مردان، مرگومیر مردان، عادی بودن چندهمسری، مشکلات جسمانی و رفتاری زنان، الگو قرار دادن پیامبر (ص) و کاهش فساد اخلاقی در مسئله تعدد زوجات و ارائه راهکارهای مناسب در این زمینه هست. این پژوهش از نوع زمینهای بوده و جامعه آماری آن دانشجویان بلوچ مشغول به تحصیل در نیمسال تحصیلی ۸۶-۱۳۸۵ دانشگاه سیستان و بلوچستان بودهاند. به شیوه نمونهگیری طبقهای تصادفی تعداد ۲۵۴ نفر به پرسشنامه محقق ساخته پاسخ دادهاند و برای تجزیه و تحلیل دادههای تحقیق از آمار توصیفی و آمار استنباطی (مجذور خی ۲ تک متغیره) استفاده شده است. یافتهها نشان داد با وجود این که دانشجویان معتقد بودند که عوامل ثروتمند بودن مردان، عادی بودن چندهمسری، مشکلات جسمانی و رفتاری زنان، الگو قرار دادن پیامبر و کاهش فساد اخلاقی در تعدد زوجات موثر است؛ اما آزمودنیها مخالف با تعدد زوجات هستند. در توجیه این یافته با توجه به اینکه آزمودنیها دانشجو بودهاند میتوان گفت احتمالاً میزان تحصیلات مردان و زنان با افزایش مسئله تعدد زوجات رابطه معکوسی دارد. (ناستی زایی،۱۳۸۵).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
- پژوهشی توسط رمضان نرگسی (۱۳۸۴) با عنوان «بازتاب چند همسری در جامعه» صورت گرفته شده است. نگارنده در این نوشتار ضمن تعریف چند زنی، وجود این پدیده در بین اقوام و ادیان و نظریات و علل آن را بررسی کرده است. به اعتقاد نگارنده تجدید فراش مرد موجب میشود که زن به آسیبهایی نظیر احساس شکست در زندگی، احساس تنهایی، بیاعتمادی و مشکلات اقتصادی و خانوادگی گرفتار شود، البته آمارها نشان میدهد که گرایش به چندهمسری در حال کاهش است و مطابق نظرسنجیها مخالفت با چندهمسری بیش از موافقت با آن میباشد. در پایان نیز پیشنهاداتی جهت کاهش این پدیده و اثرات آن ارائه گردیده است. (رمضان نرگسی ۱۳۸۴).
- پژوهشی توسط آقایان عارف نظری و مظاهری (۱۳۸۴) به عنوان” سبکهای دلبستگی و شیوه همسرگزینی ( چندهمسری- تک همسری)”صورت گرفته شده است. هدف از این پژوهش بررسی رابطه بین سبکهای دلبستگی و شیوه همسرگزینی ( چندهمسری- تک همسری)نمونهای شامل ۲۴۵مرد متأهل انتخاب گردید. از میان ۴۵ آزمودنی چندهمسری و ۲۰۰ آزمودنی تک همسر در نظر گرفته شد. پیش از این، رابطه بین سبکهای دلبستگی و الگوهای رفتاری بزرگسالان، علیالخصوص نقش تأثیرگذار آن بر روابط عاشقانه و سازگاری زناشویی در پژوهشهای زیادی گزارش شده بود. در این پژوهش ملاک چندهمسری بر اساس تاریخچه زندگی زناشویی و سبکهای دلبستگی نیز بر اساس آزمون سبکهای دلبستگی بزرگسالان هزن و شیور(۱۹۸۷) مشخص شد سپس از طریق آزمون خی دو بر تفاوت معنادار میان سبکهای دلبستگی در مردان چندهمسر و تک همسر تاکید شد. نتایج این مطالعه نشان میدهد هیچ تفاوت معناداری میان این دو گروه ملاحظه نشده است. بنابراین نتیجه به دست آمده نشان میدهد الگوی دلبستگی ناایمن و چارچوبهای رشدی نابهنجار عاملی برای چندهمسری محسوب نمیشود؛ زیرا تمایل زنان به انتخاب مردانی که جایگاه اجتماعی و اقتصادی بالایی دارند، زیاد است. بنابراین صرفنظر از وضعیت تأهل یا تجرد مرد، میزان دلبستگی زوجه به مردان چند زن متنفذ به لحاظ اجتماعی و اقتصادی در سطح بالایی قرار دارد. (عارف نظری و مظاهری،۱۳۸۴).
- پژوهشی توسط رفیعی(۱۳۷۶)با عنوان “بررسی جامعهشناختی – حقوقی تک همسری در ایران “صورت گرفته شد.که در آن تک همسری به عنوان طبیعیترین شکل نهاد اجتماعی –حقوقی ازدواج که تاریخی هم پای تاریخ آغازین حیات بشری دارد از دو منظر قابل تأمل است :الف)منظر جامعهشناختی به این دلیل که چندهمسری یک پدیده اجتماعی ناشی از زمینهها، آیینها و سنتهای شکلگرفته در طول زمان است امری است تاریخی و نه دینی ب)منظر حقوقی به این دلیل که در حقوق اسلام و به پیروی از آن در حقوق ایران اصل، تک همسری است اما برخی واقعیتهای اجتماعی، اسلام را به چندهمسری به عنوان یک ضرورت و استثنا پیوند میدهد. مطالعه و بررسی انگیزههای تک همسر گریزی و پیامدهای آن در قلمرو جامعهشناختی از یک سو و بررسی اصل تک همسری در حقوق موضوعه ایران در قلمرو حقوقی از سوی دیگر به روشنی متقن بودن اصل تک همسری و استثنا بودن چند همسرگزینی را ثابت میکند. (رفیعی،۱۳۷۶).
- حجازی در کتاب ازدواج در اسلام “یکی از علل زوال چند زنی را قوانین مشروطیت و قانونگذاران آن میداند. وی معتقد است :قانونگذاران مشروطیت از قانونهای شرع آنچه حقوق آن ها را تأمین میکرده گرفتهاند ولی آنچه تکالیف آن ها یعنی حق زن بوده را رها میکردند. حجازی عامل دیگر زوال تعدد زوجات را حیله مردان برای فرار از مسئولیتهای ازدواج میداند وی معتقد است چون ازدواج و مقررات ناشی از آن برای مرد مشکل و دارای زحمت است لذا مرد به تمام حیلههای ممکن متوسل میشود و میکوشد تا خود را از مشکل نجات دهد. هوسرانی و شهوتپرستی بسیاری از مردان موجب شده است درصدد یافتن مجراهایی باشند که از راه سهلالوصولتری به میل جنس خود پاسخ دهند؛ لذا بسیاری از مخالفتهایی که از سوی زنان با تعدد زوجات میشود حرفهایی است که مردان به طور غیرمستقیم در ظاهر به خاطر دلسوزی و لیکن برای منفعت خویش در گوش زنان فروکردهاند. در انتها علت اساسی زوال تعدد زوجات روند هنجاری است که به خصوص در زمان ناصرالدینشاه شروع و در عصر رضاخان اوج گرفت. علاوه بر آن جاری شدن هنجار مدرنیسم و گسترش آن در جامعه عامل دیگری است و گر نه تعدد زوجه عامل مناسبی است برای ممانعت از فحشا، فساد و ممانعت از انزوای زنان و… “(حجازی،۱۳۷۵).
۲-۱-۲ پژوهشهای انجامشده در خارج از کشور
- پژوهشی توسط استفانی(۲۰۰۷)تحت عنوان “بررسی میزان رضایت زناشویی در خانوادههای چند همسر در شهر ابوظبی امارات متحده عربی” انجام شد. نتایج حاصل از این تحقیق نشان میدهد رضایت زناشویی در خانوادههای چند زن کمتر از خانوادههای تک همسر است. اگرچه میزان رضایتمندی با افزایش تعداد فرزندان پسر خانواده افزایش پیدا میکند، اما میزان کشمکش بین هووها در این شرایط افزایش مییابد. زیرا داشتن فرزند پسر به عنوان یکی از منابع ارزشمند امکان کشمکش در روابط خانوادگی را فراهم میکند (استفانی۱،۲۰۰۷).
- دورانت در کتاب تاریخ تمدن آورده است «در آیین زردشت تعدد زوجات و انتخاب و اختیاری همخوابگان و کنیزکان آزاد بوده و این به خاطر تشویق برای افزایش جمعیت بوده است. علاوه بر آیین زردشت، در هندو گرایی، بودا گرایی، یهودیت، مسیحیت و اسلام نیز چند زنی مجاز داشته شده است. او مینویسد به تدریج که ثروت نزد یک فرد به مقدار زیاد جمع میشد و از آن نگرانی پیدا میکرد که چون ثروتش به قسمتهای زیادی منقسم شود و سهم هر یک از فرزندان کم خواهد شد، این فرد به فکر میافتاد که میان زن اصلی و سوگلی و همخوابه های خود فرق بگذارد تا میراث تنها نصیب فرزندان زن اصلی شود. این جمله میرساند که تبعیض میان زنان و فرزندان آن ها در دنیای قدیم امر رایج بوده است (دورانت۲۲۸،۱۳۷۹) ولی عجیب این است که ویل دورانت سپس به سخنان خود این چنین ادامه میدهد:تا نسل معاصر تقریباً زناشویی در قاره آسیا بدین ترتیب بوده است، که زن اصلی مقام زن منحصر به فرد را پیدا میکرد و زنان دیگر یا محبوبههای سری مرد میشدند یا اصلاً از میان میرفتند. دورانت میگوید:اگر مرد توانگر بود میتوانست چند زن را برای خود انتخاب کند و اگر زن نازا بود به شوهر خویش اجازه میداد تا برای خود همخوابه برگزیند. از همه این آداب و سنن مقصود آن بوده نسل زیاد شود. دورانت همچنین در صحبت از پارسیان به موضوع دیگری اشاره میکند و ان این که در یک اجتماع، که اساس آن بر سپاهیگری و نیروی نظامی قرار دارد کشور به نیروی نظامی قوی نیازمند است که لازمه آن تعداد فراوان سرباز است و از اوستا نقل میکند:مردی که زن دارد بر آن که چنین نیست فضیلت دارد و مردی که پسران فراوان دارد بر آن که چنین نیست فضیلت دارد. دورانت در جایی دیگر درباره پارسها میگوید: فرزند داشتن نیز مانند ازدواج از موجبات بزرگی و آبرومندی بود. (همان:۲۳۲)».
- براساس پژوهش مرداک “چند زنی در بیش از ۷۵ درصد از جوامع فعلی یافت شده است. علیالخصوص در کشورهای عربستان سعودی و مصر و در میان فرقه مورمون ها (شاخهای از مسیحیت پروتستان) در ایالت متحده آمریکا بسیار رایج است(مورداک۲۱۴،۱۹۹۲). رهبر فرقه مورمون ۲۰ زن دارد و در میان فرقههای دیگر مسیحیت همانند فرقه «الانا تفتستس» در آلمان چند زنی رواج کامل دارد. همچنین مبلغان مسیحی که به تایلند و اندونزی و آفریقای مرکزی رفتهاند در آنجا با رواج شدید چند زنی مواجه شدند. برای رواج دین مسیح در آنجا اقدام به تبلیغ چند زنی بیحد و مرز در دین مسیحیت نمودند.نتایج مطالعات مردمشناسان در میان اقوام ابتدایی نشان میدهد که چند زنی در اغلب جوامع ابتدایی شیوع دارد و میتوان ادعا کرد که اجتماعات اولیه بشری به طرف چند زنی متمایل بودهاند. یک بررسی قوم نگارانه از ۸۴۹ جامعه ابتدایی در سرتاسر جهان نشان داده است که از این تعداد ۷۰۸ جامعه چند زنی (بیش از یک زن) و ۴ جامعه چند شوهری (بیش از یک شوهر) و ۱۳۷ جامعه تک همسر بودهاند. از طرف دیگر شواهد روانشناختی نیز نشان میدهد که مردان معمولاً به دنبال تنوع جنسی بوده و جذب شاخصهای فیزیکی زن نظیر جوانی، تندرستی، شادابی میشوند و درحالیکه مادهها به سمت ثروت یا امکان کسب ثروت در مردان از جمله قدرت کشیده میشوند” (سگالن،۹۷:۱۳۸۷).
۲-۱-۳ نقد و بررسی مطالعات پیشین
رضا رمضان نرگسی پژوهش خود را در سطح گستردهای در ۲۸ استان کشور انجام داده که نتیجه این پژوهش بسیار قابل توجه است و دقیقاً متضاد با نوشتههای حجازی در کتابش است. رمضان نرگسی در تحقیق خود به این نتیجه میرسد که تجدید فراش مرد میتواند موجب شود که به زن آسیبهایی نظیر احساس شکست در زندگی، احساس تنهایی، بیاعتمادی گرفتار شود. اما پژوهش رمضان نرگسی به بحث درباره علل گرایش به چندهمسری نپرداخته است. به داغی نیز در پژوهش خود به مطالعه قانونهای مربوط به جواز یا ممنوع کردن چندهمسری کشورهای اسلامی پرداخته است. از نتایج قابلتوجه پژوهش ایشان این است که با این که آیین و احکام اسلامی یکی است ولی در کشورهای اسلامی گوناگون قانونهای کاملاً متفاوتی درباره این پدیده وضع و اجرا میشود. بررسی علتهای این پدیده در حوزه این پژوهش قرار نمیگیرد. شیخی و محمدی نیز به بررسی شدت کشمکش در خانوادههای چند همسر و تک همسری میپردازند. در این پژوهش به مطالعه کشمکش و سطوح آن پرداخته میشود ولی علل گرایش به چندهمسری مطالعه نمیشود. در پژوهشی که توسط بیرشک و مجاهد صورت گرفته میتوان اینگونه نتیجه گرفت که سلامت روان زنان خانوادههای چند همسر پایینتر از خانوادههای تک همسر است. این پژوهش به طور کل میتواند نقضکننده ادعای حجازی در ازدواج در اسلام باشد که چندهمسری مردان را به نفع زنان میداند. رفیعی در پژوهش خود متقن بودن اصل تک همسری و استثنا بودن چند همسرگزینی را با دلایل جامعهشناختی و حقوقی ثابت میکند. این پژوهش به بررسی علتهای گرایش به چندهمسری نمیپردازد. خمامی زاده نیز در پژوهش خود به شناسایی تعدد زوجات در کشورهای اسلامی پرداخته است که این تحقیق از جهاتی مشابه تحقیق به داغی است. در این پژوهش نیز این ۱ دیده قابل ملاحظه است که در کشورهای با یک آیین (اسلام) به دلیل وجود فرهنگها و سنتها و عرفهای متفاوت دارای قانونهای متفاوتی درباره یک پدیده واحد هستند. پژوهش صفری و یزدان پناه به بررسی عوامل مرتبط با چندهمسری در استان کهکیلویه میپردازد. امّا این عوامل را دستهبندی نمیکند و به طور کلی شیوه سکونت، بعد خانوار، نسبت جنسی فرزندان و…را از عوامل موثر بر چندهمسری میداند. دورانت در کتاب خود تشویق برای افزایش جمعیت را علت چندهمسری در آیین زردشت میداند. دومین دلیل او برای چندهمسری در کشورهای آسیایی جمع کردن نیرو برای سپاه گیری و نیروی نظامی بود. مورداک نیز تحقیقاتش بیشتر نوعی تحقیقات مردم نگارانه است و به توصیف چندهمسری در جوامع میپردازد.
در سایر تحقیقات نیز که توسط سایر افراد صورت گرفته است به بررسی عواملی که میتواند در چندهمسری موثر باشد پرداخته شده است. همچنین در اکثر پژوهشهای انجامشده در زمینه سرمایههای فرهنگی اکثریت قریب به اتفاق پژوهشگران به فقط از دیدگاه زنان به بررسی مسائل انجامشده پرداختهاند و دیدگاه مردان را مورد بررسی قرار ندادهاند که این مسئله میتواند در جامعیت نداشتن پژوهشها موثر واقع گردد.
همچنین برخی از نگارندهها نیز به بررسی این مسئله پرداختهاند که خود پدیده چندهمسری چه تأثیری میتواند بر اعضای خانوادههای چند همسر داشته باشد، اما همان طور که میدانیم هیچ یک از تحقیقات صورت گرفته تأثیر مسئله سرمایههای فرهنگی را بر نگرش افراد نسبت به تعدد زوجات را مدنظر قرار ندادهاند، بنابراین ما با کمک سایر پژوهشها در اینجا میخواهیم این مسئله را بسط دهیم تا ببینیم که آیا سرمایههای فرهنگی میتواند نگرش افراد را نسبت به مسئله تعدد زوجات تحت تأثیر قرار دهد یا خیر؟
۲-۲ مبانی نظری
«تئوری (نظریه) در لغت به معنای «اندیشیدن و تحقیق» آمده که از «تئوریای» یونان گرفته شده است» (توسلی۲۴،۱۳۷۹). نظریه به عنوان یک مقوله معنا بخش ضروری کاربرد علمی و در نتیجه ضرورت دارد نظریه جامعهشناسی رابطه صریح و روشنی با عمل اجتماعی داشته باشد. «بدین ترتیب نظریه اجتماعی امری ضروری است که نمیتوان از آن غفلت کرد» (همان،۲۷).
«درباره کاربرد تئوری در تحقیق تاکنون کم صحبت نشده است؛ چون هیچ تحقیقی در حوزه علم نمیتواند بینیاز از تئوری باشد. این الزام برای تحقیقات علمی با توجه به این امر که منطق غالب در علم، منطق قیاس است از ویژگیهای واقعی علم است. بنابراین، تحقیقی که در آن، سهم تئوری در لحاظ نگردد، کمکی به پیشرفت علم نمیکند» (پوپر۷۷،۱۳۷۹).
«در واقع چارچوب نظری دو کارکرد دارد:۱- اجازه نمیدهد پرسش آغازی را از نو فرمولبندی یا به صورت دقیقتر بیان کرد. ۲- به عنوان مثال شالوده برای فرضیههایی به کار میرود که به اعتبار آن ها محقق پاسخ منسجمی به این پرسش آغازی خواهد داد» (کیوی و دیگران۸۸،۱۳۷۰).
۲-۲-۱ دیدگاههای جامعهشناختی تعدد زوجات
۲-۲-۱-۱ دیدگاه کارکردگرایی
«کارکردگرایی به عنوان نظریهای جا افتاده در جامعهشناسی قرن بیستم مشهور است و از نظر سوابق تاریخی تقریباً از اندیشههای تمامی بنیانگذاران متفکر اجتماعی مغرب زمین بهره گرفته است. بنیانگذار کارکردگرایی بر این واقعیت استوار است که کلیه سنن و مناسبات و نهادهای اجتماعی دوام و بقایشان به کار یا وظیفهای بستگی دارد که در نظام یعنی کل بر عهدهدارند» (توسلی۱۱،۱۳۸۰).
کارکردگرایی بینشی است در انسانشناسی و جامعهشناسی معاصر غرب که پدیده اجتماعی را با توجه به کارکرد و عمل آن ها مطالعه میکند و بدین وسیله سودمندی و وظیفه آن ها را نشان میدهد. این مکتب جامعه را در یک واحد کل تلقی میکند و وظیفه و نقش هر یک از اجزا با عناصر تشکیل دهنده کل را در بقاء یا ادامه حیات و انطباق آن با کل مورد مطالعه قرار میدهد و کارکردگرایی بر این اصل مبتنی است که جامعه با یک ارگانیسم زنده که عناصر مختلف آن همگی در تأمین حیات مجموعاً سهیماند قابل مقایسه است.
«مجموع نقشهای افراد، نهادها و گروهها را تشکیل میدهند. کارکردگرایی به تعادل اجتماعی معتقد است و به لحظه معینی از وضع سازمان و کارکرد جامعه و نهادهای اجتماعی مانند خانواده و خویشاوندی و ازدواج توجه نشان میدهند و عامل زمان و دگرگونیهای اجتماعی را نادیده میگیرند» (تقوی۲۰،۱۳۷۶).
«خانواده از دیدگاه کارکردگرایی پدیده و نهاد ویژهای است که وجود آن همچون نهادها و پدیدههای دیگر جامعه ضروری است (ضرورت کارکردی) در این مکتب اهمیت خاص مفهوم خانواده را باید در وظیفه متعادل کننده آن در اجتماع وسیعتر جستجو کرد (تعادل اجتماعی) خانواده فرد را به ساخت اجتماعی بزرگتر ربط میدهد و اجتماع زمانی میتواند به حیات خود ادامه دهد که خواستهها و نیازهای آن مانند نیاز به «جا مانده است» به تولید و توزیع غذا حمایت جوانان و پیران و ضعفا و زنان، پذیرش قانون اجتماعی کردن کودکان و… برآورده شود و انگیزه افرادش تأمین احتیاجات جامعه باشد» (همان،۲۱)
اصول موضوعه کارکردگرایی
«- وحدت کارکردی: که عبارت از یکپارچگی و هماهنگی همه عناصر سازنده نظام اجتماعی که اختلاف همیشگی را کنار میگذارند زیرا که حل آن ها ناممکن است.
– عمومیت کارکردی :یعنی نه فقط همه چیز در کل به خوبی کار میکند، بلکه عموم چیزها در داخل این کل کاری به عهده دارند، یعنی همه چیز در داخل نظام جامعه کارکردی است.
– ضرورت کارکردی:معنای این نیاز نظام به تمام کارکردهایی است که توسط عناصر متشکله آن انجام میشود و نمیتوان از آن صرف نظر کرد چون هر کارکردی در رابطه با سایر کارکردها به حفظ وضع موجود کمک میکند» (توسلی۲۱،۱۳۸۰).
- تطبیق دیدگاه کارکردگرایی با چند همسری
کارکردهای پنهان و مناسب ازدواج از دیدگاه اسلام:
محبوبیت ازدواج نزد خداوند
ازدواج پیمانی مقدس است
ازدواج فضیلت بخش عبادتها و اعمال
ازدواج مایه برکت و موجب خیر
ازدواج سیره عمل انبیاء و اولیای دین
- کارکردهای آشکار و نامناسب تعدد زوجات
از نظر روحی: روابط زناشویی منجر به امور مادی (تماسهای بدنی و حمایتهای مالی) نیست. بلکه آنچه عمده و اساس امور معنوی (عشق، عاطفه، احساسات) میباشد و عشق هم تجربه بردار نیست و یکه شناس است و شریک نمیپذیرد ولی با تعدد زوجات از نظر روحی و عاطفی و احساسی زن اول دچار کمبود عاطفی از طرف شوهر میشود.
از نظر تربیتی: برای زن دشمنی بالاتر از «هوو» وجود ندارد. چند همسری زنان را به قیام و اقدام علیه یکدیگر و احیاناً علیه شوهر وا میدارد. محیط خانواده را که باید محیط صفا و صمیمیت باشد، به میدان جنگ و کانون انتقام و کینه تبدیل میکند. این دشمنی از مادر به فرزندان نیز سرایت میکند و محیط خانواده را که باید الهام بخش مهربانی به کودکان باشد، درس آموز نفاق میگردد.