شواهد شعری سعدی مربوط به قسمت پیام ها :
ور آوازه خواهی در اقلیـم فـاش
به بازی نگفت این سخن با یزید
کسانی که سلطان و شاهنشهند
بـرون حُلّـه کن گو درون حشو بـاش
کـه از مُنکـِر ایـمن تـرم کـز مریــد
سـراســر گـدایـانِ ایـن درگــهنــد
(سعدی، ۱۳۸۳: ۱۸۴-۱۸۵)
شرح ابیات :
ور آوازه خواهی در وازه اقلیم فاش: یعنی اگر خواهان شهرت در سرزمین خود هستی.
اقلیم: قسمی از کرهی زمین که اوضاع طبیعی و آب و هوای آن با دیگر قسمتها متفاوت باشد. ناحیه،کشور.
حُلّه : کنایه از ظاهر آراسته، ریا،حُلّه :جامه نو و گرانبها
حَشو: کنایه از باطن ناپسندیده است. حَشو: آنچه که با آن درون چیزی را پر کنند نظیر پشم و پنبه در لحاف و تشک و پر در بالش. در فارسی آگنه گویند. در اصطلاح ادبیّات، کلامی است زائد که در وسط جمله قرار گیرد، در این جا منظور لایهای است که میان رویه و آستر جامه میگذراند و ارزان است، در این بیت آمدن ابیات عادی همراه اشعار بلند به قرار گرفتن لایه کم بها در میان جامه ابریشمین تشبیه شده است.
بایزید: یعنی بایزید بسطامی این سخن را بیهوده و به شوخی نگفت که من از مخالف خویش بیشتر درامانم تا از آن کسی که به من ارادت میورزد.زیرا اوّلی عیبم را به من میگوید و دوّمی عیبم را نمیبیند و مرا میستاید و گرفتار غرور میشوم.
این درگه: یعنی درگاه خداوند (یوسفی، ۱۳۶۹: ۳۶۲).
۴-۲-۳- سورهی بقره، آیهی ۲۶۶
أَیَوَدُّ أَحَدُکُمْ أَنْ تَکُونَ لَهُ جَنَّهٌ مِنْ نَخِیلٍ وَ أَعْنابٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ لَهُ فِیها مِنْ کُلِّ الثَّمَراتِ وَ أَصابَهُ الْکِبَرُ وَ لَهُ ذُرِّیَّهٌ ضُعَفاءُ فَأَصابَها إِعْصارٌ فِیهِ نارٌ فَاحْتَرَقَتْ کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیاتِ لَعَلَّکُمْ تَتَفَکَّرُونَ.
(و امّا آنکس که مال خود را در راه شیطان و رضاى خود و هواى نفس خرج مىکند) آیا کسى از شما هست که مایل باشد او را بستانى از نخل و تاک باشد و از زیر درختان آن نخلستان و تاکستان نهرهاى آب جارى باشد، و از هر نوع میوهاى از آن باغ و بستان بهرهمند گردد، و دوران پیرى او که رسید و فرزندان ناتوان او (اطراف او را گرفته باشند) ناگهان گرد باد شدیدى بوزد و آتشى بیاورد و هر چه در آن بستان است بسوزاند؟ بدینسان خداوند آیات خود را براى شما روشن میسازد باشد که شما به فکر در آیید (و در عاقبت کار خود بیندیشید)
نکته ها :
-حال کسیکه کردارهاى نیکى بجاى آورد ولى آلوده به ریا و منّت و آزار باشد و در روز قیامت حالت پشیمانى و افسوس و حیرت او را فرا گیرد که تمام کردار خود را در معرض آتش ببیند.
پیام ها :
لفظ صدقه چهار حرف است هر حرفى اشاره به یک معنى است.
صاد: اشاره به صد است یعنى صدقه منع مىکند از صاحبش بدیهاى دنیا و آخرت را.
دال: اشاره به دلیل است یعنى صاحبش را دلالت و راهنمایى ببهشت می نماید