۲ ) تعداد زیادی از تحقیقات نشان می دهند که چگونه احساس از خویشتن در بسیاری از موقعیت ها بر رفتار فرد اثر می گذارد.
۳ ) مفهوم خویشتن برای جنبه های سازمان یافته و یک پارچه کنش شخصیت بکار رفته است.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
خودپنداری و خوش بینی :
اگر خودپنداره شما شکست های گذشتۀ شما را در مغزتان جای دهد باعث شکست شما در حال حاضر خواهد شد و اگر خودپنداری شما تنها نقشی از موقعیتها و شادمانیهای گذشته به شما ارائه دهد شجاعت را به نظر شما القا کرده و زندگی شما را رشد می دهد و آن دوست شما است. خود دوست باشید در آن صورت شما شادمان بوده و حالتی به خود می گیرید که یک شیر واقعی خواهد گرفت. خودپنداری خود کمک و رفیق شما است بیشتر افراد نقص درونی دارند تا نقص ظاهری و خودپنداری آنها معیوب است برای تقویت خودپنداری شما باید تمایل داشته باشید که انرژی روحی خود را به کار برده و تمرینهای عملی نیرو بخشی را بکار گیرید.
در سالهای اخیر نیز روانشناسان اهمیت زیادی به مسائلی که مربوط به تشکیل خودپنداری است داده اند. این موضوع برای متخصصان بهداشت روانی اهمیت خاصی دارد و پنداری که شخص از افراد تا اندازه ای زیاد تصور او راجع به محیطش تعیین می کند و این دو عامل نوع رفتار فرد را سبب می شود. بنابراین خودپنداره ارتباط با امور مختلف زندگی فرد دارد نکته مهم این است که خصوصیات افرادیکه دارای خودپنداره بالا هستند این ویژگی را دارند :
۱ ) افرادی که دارای سطح خودپنداره بالایی هستند ؛
۲ ) توان مهرورزی بالایی دارند ؛
۳ ) در اکثر موارد در زندگی احساس موفقیت می کنند تا شکست ؛
۴ ) بیشتر به نکات مثبت افراد در زندگی تکیه دارند ؛
۵ ) زندگی شغلی خانوادگی و اجتماعی خود موفقتر و موفقیت در زمینه های ذکر شده برای این افراد کار چندان مشکلی نخواهد بود ؛
۶ ) در امر تحصیلات موفقیت بیشتری به دست می آورند ؛
۷ ) کمتر دچار اختلالات عاطفی و نوروتیک می شوند.
ویژگی های انسان های کامل یا خودشکوفا در نظریه راجرز :
۱ ) آمادگی کسب تجربه ؛
۲ ) زندگی هستی: این انسان ها در هر لحظه از هستی زندگی همه جانبه ای دارند ؛
۳ ) اعتقاد به اورگانیزم خود : این افراد به گونه ای رفتار می کنند که احساس می کنند و احساس خود را برای عمل کردن در موفقیت را بهترین راهنمایی خود می دانند ؛
۴ ) احساس آزادی : انسان سالم از نظر راجرز می تواند بدون محدودیت آزادانه عمل کند ؛
۵ ) خلاقیت : رفتار انسان خودشکوفا خودانگیخته است و در پاسخ به محرک های زندگی و کمک های مربوط به خود حالت گسترش یابنده با اندوه دارد یعنی پویایی در رفتارش دیده می شود.
در نظریه الپورت فرد خودشکوفا و نسبتاً کامل فردی با شش صفت زیر است:
۱ ) خویشتن خود را بشناسد ؛
۲ ) بتواند با دیگران گرمی تمامی داشته باشد ؛
۳ ) به نقش خود مسلط یابد ؛
۴ ) احساس و ادراک و اندیشه و عمل او می باشد و شدنش با رعایت واقعیت خارجی و مطابقت با آن صورت گیرد ؛
۵ ) به خلق و خوی خود بصیرت داشته خود را متجلی سازد ؛
۶ ) با فلسفه متحد کننده زندگی هم آهنگ زندگی کند (سیاسی، ۱۳۷۹).
پیشینه پژوهش
طبق بررسی ها و مطالعات انجام شده پژوهشی مشابه پژوهش مذکور صورت نگرفته است لذا پژوهش هایی که در این بخش معرفی می شود صرفاً موضوعاتی هستند که در آنها خودپنداره مورد مطالعه قرار گرفته است.
خودپنداره از موضوعات مهمی است که قبل از جنگ جهانی دوم و یا حتی در خلل دهه های ۵۰ و ۶۰ توجه و علاقه بسیاری از متخصصان و محققان را به خود جلب کرده گوردن و گرگن مطالعاتی روی بیش از ۲۵۰۰ مقاله که در زمینه خودپنداره نوشته شده بود انجام دادند. نتایج آنها نشان داد که مفهوم خودپنداره، ارتباط معناداری با بسیاری از جنبه های مهم رفتار انسان از قبیل سازگاری کلی، اضطراب، پذیرش دیگران و چگونگی تربیت کودکان دارد (صدرالسادات و شمس اسفند آباد، ۱۳۸۰).
این پژوهش مبنی بر این نظریه راجرز بود که افرادی که خود را می پذیرند بیشتر احتمال دارد دیگران را بپذیرند تا کسانی که خودپذیرا نیستند.
اندازه گیری های از خودپذیری و فرزندپذیری از ۵۶ مادر با بهره گرفتن از یک فهرست صفت و یک آزمون سازگاری که هر دو ناهمخوانی بین خود درک شده و خود آرمانی را می سنجیدند، فراهم شد. نتایج حاصل تفاوت معناداری را بین مادران خودپذیر و خودناپذیر از نظر پذیرش کودکان آنان نشان داد. مادران خودپذیرنده تر در مورد کودکان خودپذیرنده تر بودند.
یافته ها همچنان نشان می دهد که درجه خودپذیری کودکان نیز ممکن است وابسته به میزان خودپذیری مادران آنها باشند.
پژوهش های دیگر باور راجرز را در این مورد که رفتار والدین می تواند خود انگاره کودک را تحت تأثیر قرار دهد، تأکید می کند. والدینی که درجه پذیرش بالایی نسبت به فرزندان خود دارند و روشهایی فرزندپروری دموکراتیک اتخاذ می کند عزت نفس بالاتر و امنیت هیجانی بیشتری در کودکان ایجاد می کنند تا والدینی که ناپذیرا بوده و روش های تربیتی استبدادی را به کار می گیرند (با والدین، ۱۹۴۹). بعلاوه والدین کودکان دارای عزت نفس بالا با محبت تر بودند و از پاداش، بیش از تنبیه در هدایت رفتار کودکان استفاده می کردند. والدین کودکان دارای عزت نفس ضعیف کناره گیرتر و کم محبت تر بودند و احتمال بیشتری داشت که از تنبیه استفاده کنند (گوپ اسمیت، ۱۹۶۷).
برخی از پژوهشها نظرگاه راجرز را در این زمینه که ناهخوانی های بین خود درک شده خود آرمانی نشانه سازگاری روان شناختی ضعیف است، تأکید کرده اند براساس این پژوهش ها هرقدر ناهمسازی و ناهمخوانی بیشتر باشد میزان اضطراب عدم امنیت، بی کفایتی و اختلال هیجانی بیشتر خواهد بود.
در مبنای بسیاری از پژوهش ها با این فکر مواجهه می شویم که وجود یک ناهمواری بزرگ، بین تصویری که یک شخص از خود ساخته و تصویری که مایل بوده است داشته باشد، قاعده تأمین مشکلات درونی است. بلوک و توماس (۱۹۵۵) در ۵۴ آزمودنی که به تعیین تصویر ساخته از خود و تصویر آرمانی پرداخته اند. همبستگی های بین دو سنجش که از ۳۰% تا ۸۴% نوسان و حد میانگین آنها ۶۴% است این نکته را تأکید می کند که نوعی واگرایی، هنجار را تشکیل می دهد. ولی این واگرایی در اکثر موارد در حد نسبتاً محدودی باقی می ماند. درجه مطابقت بین دو تصویر نیز به نوبه خود از نظر نتایجی که در مقیاس های مختلف ام. ام. پی. آی (۱۹۵۱) به دست آورده اند مورد محاسبه همبستگی واقع شده است.
در مقیاس های ام. ام. پی. آی درجه تعلق به گروه های مختلف بالینی را تعیین می کند و هرچه یک شخص نمونه بالاتری در یکی از مقیاس ها به دست آورد می توان او را بیشتر ناهنجار و سازش نایافته است.
راجرز (۱۹۵۴) دلایل واگرایی هایی بین دو تصویر را در روان آرزوها به کمک مفاهیم روان تحلیل گری تبیین کرده و نشان داده است که این واگرایی ها در جریان روان درمانگری به ویژه تصویر خود کاهش می یابند. عدم همگرایی بین تصویر آرمانی یقیناً منبع عدم تعادل در شخصیت نیست. از آنجا که تعارض های موجود بین نیازهای واگرا، تنش هایی هیجانی پدید می آورند. می توان انتظار که وجود دو یا چند گرایش نسبتاً قوی ولی کم و بیش سازگار در یک فرد هم بتواند هم تعادل لازم برای یک سازش به هنجار را در هم شکنند.
از آنجایی که «من» بنابر مفاهیم روان تحلیل گری خاستگاهی است که سازش با واقعیت را تضمین می کند. بنابراین نیرومندی یا ضعف آن مسئول سازش کم و بیش کامل است (مای لی و همکار، ۱۳۸۰).
در پژوهشی که توسط خانم افسانه امیری در سال ۱۳۷۳ بر روی ۳۶۹ دانشجوی دختر و پسر که به عنوان آزمودنی های یک تحقیق با شیوه نمونه برداری خوشه ای از دو دانشکده فنی و مهندسی و علوم پایه و دانشکده علوم تربیتی انتخاب شده بودند انجام گرفت. مسئله اصلی وی این بود که آیا بین خودپنداره گروه علوم انسانی و فنی مهندسی با توجه به تفاوت در محتوای درسی و تفاوت در دیدگاه جامعه نیست به این دو رشته تفاوت معنی داری وجود دارد یا خیر فرضیه پژوهشی مبنی بر بالابودن سطح خودپنداره گروه علوم انسانی بود به وسیله سیاهه خودپنداری کارل راجرز مورد تحقق قرار گرفت و نمرات خام به دست آمده با بهره گرفتن از فرمول T مقایسه شده نشان داد که بدون تفکیک جنسیت ۲۴/۶ و با تفکیک جنسیت در گروه دختران ۴۳/۵ و در گروه پسران ۸۷/۲ و با مقایسه جدول T در دو سطح ۸% و ۵% معنی دار بودن تفاوت میانگین دو گروه علوم انسانی و فنی مهندسی را نشان داد این تفاوت در گروه دختران به مراتب بالاتر از گروه پسران بود.
در پژوهش دیگری که توسط آقای علی اکبر صادقی در سال ۷۵ – ۱۳۷۴ انجام گرفت و با توجه به اهمیت و شناسایی رفع مشکلات اجتماعی دانش آموزان مسئله مورد تحقیق وی را این موضوع تشکیل می داد که آیا رابطه ای بین سطح خودپنداره و سازگاری دانش آموزان دختر و پسر وجود دارد یا نه؟
۳ فرضیه وی مطرح کرد :
۱ ) بین سطح خودپنداره و سازگاری دانش آموزان دختر و پسر رابطه وجود دارد ؛
۲ ) سطح خودپنداره پسران بالاتر از سطح خودپنداره دختران است ؛
۳ ) سطح سازگاری دختران از سطح سازگاری پسران بالاتر است.
جامعه تحقیق شامل دانش آموزان سال سوم راهنمایی شهرستان ری بوده که به صورت تصادفی انتخاب شده بودند. ابزار مورد استفاده در این تحقیق پرسشنامه خودپنداره راجرز و پرسشنامه خوپنداره یک بوده است و از همه مقیاس «D» ، «HX» ، «PD» و پرسش نامه MPI استفاده شده است. نتایج حاصل از این پژوهش حاکی از این مطلب است که بین سطح خود پنداره و سطح سازگاری در دانش آموزان دختر و پسر رابطه وجود دارد . اما بین دو جنس دختر و پسر از لحاظ سطح خود پنداره و سازگاری تفاوت معنی داری ملاحظه نمی گردد و به عبارت دیگر جنسیت در سطح سازگاری و سطح خود پنداره افراد نقش ندارد.
پژوهش ها نشان می دهد کسانی که براساس تجربه گذشته خود را مجبور به انجام کاری ناخوشایند بپردازند به انجام آن وظیفه ناخوشایند می پردازند حتی هنگامی که می توانند کاری خوشایندتر را انجام دهند. (لارنسون، کار اسمیت و دارلی ، ۱۹۶۳ ).
برخی پژوهش ها نشان داده است که افرادی که به پیشرفت تحصیلی نائل می آیند خودپنداره مثبت تری دارند تا آنهایی که پیشرفت تحصیلی چندانی ندارد (کورمن، ۱۳۸۱).
در تحقیقی که توسط خانم الماسیان بر روی ۶۰ نفر از افراد متأهل و مجرد انجام گرفت مسئله مورد تحقیق وی رابطه خودپنداره با تجرد و تأهل بود که افراد نمونه را ۳۰ نفر افراد مجرد و ۳۰ نفر افراد متأهل تشکیل می دادند این تحقیق با بهره گرفتن از پرسش نامه خودپنداره راجرز انجام پذیرفت و روش آماری مورد استفاده روش آماری مجذور فی بوده نتایج حاصل از این تحقیق حاکی از عدم وجود رابطه بین سطح خوپنداره افراد با تأهل و تجرد بودن آنها را نشان داده است.
تحقیق دیگری که توسط خانم شهرزاد بیگی انجام گرفته است هدف از پژوهش وی بررسی تأثیر شیوه های تربیتی خانواده بر سطح خوپنداره نوجوانان با تفکیک جنسیت بود که در این رابطه ۲ مسئله مطرح شده است :
۱ ) آیا بین خودپنداره و جنسیت رابطه ای وجود دارد؟
۲ ) آیا می توان بین سطح خودپنداره فرزندان خانواده های دموکراسی و دیکتاتوری تفاوت قائل شد؟