۴- ممنوعیت ایجاد شرایط پیدایش بلوغ زودرس در کودکان
از آن جا که غریزه جنسی، یکی تز مهم ترین غرایز بشر است و این غریزه، در پرتو یک سلسله قوانین و مقررات دقیق طبیعی از ابتدای کودکی، راه رشد و کمال خود را می پیماید، رشد یافتگی طبیعی یا غیر طبیعی و زود هنگام آن، امری است که نقش اساسی در سلامت روحی- روانی افراد بر عهده دارد. طبق بررسی های انجام شده، برنامه طبیعت و قانون خلقت، در چند سال قبل از بلوغ (۶-۱۲ سالگی) بر مبنای اختفای تمایل جنسی است. به همین دلیل، لازم است که برنامه تربیت نیز قانون طبیعت هماهنگ باشد و شرایط پرورش کودک به اختفای غریزه جنسی کمک کند تا این غریزه در یک بستر طبیعی رشد یابد.[۳۱۳]
بر این اساس، اسلام در برنامه تربیتی خود، تعالیم خاصی را به منظور پرورش صحیح تمایل جنسی و ایجاد ملکه عفاف در فرزندان و جلوگیری از بلوغ زود رس و پیامدهای ناشی از آن، هم چون انحرافات جنسی ارائه داده است و نظارت و کنترل تربیت جنسی کودکان را از وظایف والدین بر شمرده است.
ریز بینی و دقت نظر در کوچک ترین مسائل و دعوت به مراعات این امور از جانب والدین و اطرافیان کودک، نشان از اهمیت و نقش فوق العاده تاثیر گذار این مورد در فرایند رشد بلوغ جنسی در کودکان دارد.
تاکید بر آموزش آداب ورود به اتاق خواب والدین و سایر بزرگسالان به کودکان و نوجوانان، جلوگیری از مشاهده صحنه ارتباط جنسی والدین توسط کودکان، جدا نمودن بستر کودکان، به ویژه دختر و پسر از دوره پیش از بلوغ و… از جمله مواردی است که در آموزه های اسلامی در این خصوص به چشم می خورد که در ادامه به تبیین آن ها می پردازیم.
قرآن کریم در معرفی یک ادب اسلامی و به عنوان یک تدبیر پیشگیرانه در جهت جلوگیری از مواجهه کودکان با صحنه های جنسی و تهییج نا به هنگام تمایلات خفته جنسی در آن ها و بر انگیخته شدن حس کنجکاوی می فرماید:
ای کسانی که ایمان آوردید! بردگان شما، و هم چنین کودکانتان که به حد بلوغ نرسیده اند، در سه وقت باید از شما اجازه بگیرند: پیش از نماز صبح، و نیمروز و هنگامی که لباس های (معمولی) خود را بیرون می آورید، و بعد از نماز عشاء. این سه وقت خصوصی برای شماست.[۳۱۴]
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
در این آیه، ضمن مشخص نمودن مواقع خاص، با بیان علت این حکم، تعلیم این ادب اسلامی به فرزندان را از والدین و سرپرستان کودکان می خواهد.
در همین زمینه، روایات متعددی نیز از معصومین بیان شده که در آن ها، بر انجام عمل جنسی به دور از انظار کودکان تاکید شده و آثار و عواقب بسیار وخیم و عدم توجه به این دستور اسلامی، مورد گوشزد قرار گرفته است. از جمبه این روایات، حدیثی است که از پیامبر اکرم (ص) به شرح زیر نقل شده است:
«والذی نفسی بیده لو أنّ رجلاً غشی امراته و فی البیت صبی مستیقظ یراهما و یسمع کلامها و نفسهما ما افلح ابدا اذا کان زانیا او جاریه کانت زانبیه»[۳۱۵]
به خدا قسم اگر مردی با همسر خود بیامیزد و در اتاق کودک بیداری، آن دو را در حال آمیزش ببیند، سخنان آن ها و هم چنین صدای تنفسشان را بشنود، آن طفل هرگز رستگار نخواهد شد؛ اگر دختر باشد یا پسر، سرانجام به زنا کاری آلوده می شود.
امام صادق (ع) نیز در این باره می فرماید:
«لا یجامع الرجل امراتته و لا جاریته و فی البیت صبی فان ذلک یورثه الزنا»[۳۱۶]
موقعی که در اتاق، کودکی حضور دارد، مردان با زنان یا کنیزان خویش، مجامعت نکنند، زیرا این عمل طفل را به بی عفتی و زنا کاری سوق می دهد.
دانشمندان علوم تربیتی در زمینه مسائل جنسی، بر امر فوق تاکید نموده اند. «سیرل بیسی» در این زمینه می گوید: «غریزه جنسی، پیوسته در انسان ها وجود دارد و حتی در کودکان از هنگام زاده شدنشان، این غریزه به چشم می خورد، اگر چه تا سن بلوغ به صورت پنهان فعالیت می کند. به همین دلیل، مسئله اساسی آن است که از هر گونه عملی که موجب بر انگیختن حس شهوت در کودکان می شود، باید خود داری گردد. در این جا پدران و مادرانی هستند که معتقد به دور کردن کودکان از اتاقی که با یکدیگر خلوت می نمایند، نیستند، بلکه پیوسته این عمل را انجام می دهد، آنان به اعتبار نظریات بعضی از تجدد گرایان، می پندارند که واجب است پدر و مادر، خود را به کودک برهنه نشان دهند. اما اگر این رفتار چند بار تکرار شود به زودی آثار زیان بار خود را در کودک بر جای می گذارند و غریزه جنسی را در او بیدار می کنند.»[۳۱۷]
«کوچکتف» نیز در این باره بیان می کند: «والدین باید مراقب باشند که در مرحله بلوغ جنسی با احتیاط رفتار کنند. کوچک ترین پچ پچ و خش خش شبانه آن ها را ناراحت می کند و شتاب دارند، هر چه زودتر بسیاری از مسائل نا معلوم زندگی پنهانی والدین را بدانند.»[۳۱۸]
از جمله دیگر دستورات اسلامی، در خصوص جلوگیری از روز بلوغ زودرس در کودکان در جهت پیشگیری از جرایم و انحرافات جنسی در آینده، مراقبت در بستر و توجه به شیوه خوابیدن کودکان و نوجوانان است. در این زمینه، توصیه شده که بستر خواب کودکان از سن خاصی- که معمولاً بین سن ۶ تا ۱۰ سالگی ذکر شده- از یکدیگر جدا شود تا کودکان تماس بدنی با یکدیگر نداشته باشند و احیاناً حس کنجکاوی آنان، نسبت به مسائل جنسی و تفاوت های جنسیتی بر انگیخته نشود.
در این مورد پیامبر اعظم (ص) می فرماید:
«الصبی و الصبی و الصبی و الصبیه و الصبیه و الصبیه یفرق بینهم فی المضاجع لعشر سنین»[۳۱۹]
بستر خواب پسر بچه با پسر بچه و پسر بچه با دختر بچه و دختر بچه با دختر بچه، در سن ده سالگی باید از هم جدا شود.
امام باقر (ع) نیز در خصوص جدا کردن بستر خواب کودکان از بزرگسالان می فرماید:
«یفرق بین الغلمان و النساء فی فی المضاجع اذا بلغوا عشر سنین»[۳۲۰]
بستر خواب کودکان پسر را باید از بستر خواب زن ها، هنگامی که به سن ده سالگی رسیدند، جدا نمود.
از مجموع آموزه ها و تعالیم ذکر شده، می توان دریافت که اسلام، اهتمام ویژه ای به بلوغ و لزوم طی شدن روند طبیعی رشد و غریزه جنسی در انسان دارد. این امر به خاطر حساسیت فوق العاده این غریزه در ایام کودکی، باعث انحراف جنسی در انسان می شود و موجبات ارتکاب جرایم جنسی و اعمال منافی عفت را در آینده فراهم آورد. نکته ای که در این نباید از غفلت نمود این که، بلوغ زود رس و تهییج زود هنگام غریزه جنسی، گاهی منجر به بروز بیماری های روحی- روانی می گردد که با آسانی نیز قابل درمان نبوده و گاهی تا پایان عمر، شخص را گرفتار و مبتلا خواهد نمود.
هم چنین باید توجه نمود که موارد ذکر شده در روایات نیز، بیان مصادیقی است از هر آن چه که موجبات بلوغ زود رس را در کودکان موجب می شود. بنابراین، مواردی هم چون مشاهده عکس ها و فیلم های مستجن، داستان ها و نوشته های تحریک کننده، بر قراری ارتباطات نا مشروع و از طریق اینترنت و… همگی می تواند، نمونه هایی دیگر از این موارد در دنیای کنونی باشد که لزوم توجه بیش از والدین سر پرستان کودکان را طلب می کند.
مبحث دوم: پیشگیری از طریق تغییر وضعیت افراد یا اشیاء در معرض بزه دیدگی
مهمترین هدف و موضوع مورد بررسی جهت اعمال تدابیر پیشگیرانه وضعی برای مقابله با بزه کاری، «بزه دیده»[۳۲۱] و قربانی جرم است که با بررسی علل و عوامل بزه دیدگی و نقش بزه دیده در وقوع جرم، مورد پیگیری قرار می گیرد.
امروزه در تحقیقات جرم شناسانه و علت شناسی وقوع جرایم، به نقش زیان دیده از جرم، به عنوان یکی از عوامل مؤثر در پیدایش بزهکاری پی برده شده است. این امر، به نوبه خود، منجر بهتحولی عظیم در علوم جنایی گردیده است؛[۳۲۲] به گونه ای که طی چند دهه اخیر، رشته مطالعاتی جدیدی به نام «بزه دیده شناسی»[۳۲۳] در زیر مجموعه علوم مربوط به علت شناسی جنایی پدید آمده است.
براساس یافته های بزه دیده شناسی، قربانی مستقیم جرم که تا پیش از این، زیان دیده، بی گناه و مستحق حمایت تلقی می شد، می تواند با کردار اجتماعی و نیز با نوع رفتار خود با دیگران، الهام بخش اندیشه مجرمانه باشد، ارتکاب جرم را سبب شود و حتی گاهی نقشی بسیار پررنگ تر و تقصیری بسیار بیشتر از بزهکاری در وقوع جرم ایفا کند.[۳۲۴] به همین لحاظ و براساس تحول به وجود آمده در مطالعات مربوط به علت شناسی جنایی، پیشگیری بزه دیده شناختی نیز به عنوان شاخه ای از پیشگیری وضعی، در مجموعه سیاست جنایی مورد توجه واقع شده است. در این نوع پیشگیری، ساز و کارها و تدابیر لازم جهت تغییر وضعیت بزه دیده، به عنوان یک وضعیت پیش بزهکاری و مؤثر در ارتکاب جرم مورد بررسی قرار می گیرد. به بیان دیگر، تدابیر و اقدامها در پیشگیری بزه دیده شناسانه ناظر به اجتناب از بزه دیده واقع شدن، یا به عبارت دیگر، جلوگیری از بزه دیده افراد یا اموال به عنوان آماج یا هدف جرم است. در این چارچوب، موضوعاتی همچون مصون سازی، ایمن سازی و تقویت آن دسته از آماجهایی مطرح می شود که بزهکاران نوعاً به آن تعرض می کنند. [۳۲۵]
در سیاست جنایی اسلام نیز، نگرش بسیار عمیق و دقیقی نسبت به نقش مؤثر و غیر قابل انکار بزه دیده در پیدایش جرایم و یا پیشگیری از وقوع آنها، از طریق نحوه عملکرد و نوع رفتارهای او در سطح جامعه، وجود دارد. با دقت در متون اسلامی، به برخی تدابیر پیشگیرانه وضعی ناظر به بزه دیده بر میخوریم که مورد تأکید شارع مقدس اسلام قرار گرفته است؛ تدابیری که بیشترین وجهه همت را نیز متوجه بزه دیدگان بالقوه، در جهت جلوگیری از وارد آمدن آسیبهای جسمی، روحی- روانی، مالی و اقتصادی و… که ممکن است با وقوع جرم بر آنها وارد شود، مصروف می دارد.
بر این اساس، در ادامه به بررسی برخی از مصادیق این تدابیر، در هر دو جنبه بزه دیدگی افراد و اموال به عنوان اهداف یا آماجهای جرم خواهیم پرداخت.
گفتار اول: تقویت آماجهای جرم از طریق مصون سازی و جاذبه زدایی
یافته های بزه دیده شناسی نشان می دهد که خطر بزه دیده واقع شدن، به طور مساوی میان تمام افراد جامعه توزیع نشده است. برخی شیوه های زندگی به شکلی پایه ریزی شده است که باعث تقویت مجموعه ای از متغیرها می شود که احتمال در کنار هم قرار دادن بزه کار و بزه دیده را چه به صورت یک بار، چه به کرات- افزایش می دهد. [۳۲۶]بنابراین، شیوه زندگی و عملکرد افراد است که احتمال بزه دیده شدن و میزان آن را تعیین می نماید.
براساس یک تقسیم بندی صورت گرفته از چگونگی مشارکت بزه دیده در آسیب سازی و بروز پدیده مجرمانه، موارد ذیل برشمرده شده است:
الف) رفتارهایی که خطر بزه دیدگی را افزایش می بخشد. (مانند تحریک، دعوت یا ترغیب نسنجیده)؛
ب) تسهیلاتی که خود بزه دیده، خواسته یا ناخواسته فراهم می سازد. (مانند رفتن به موقعیت های خطرناک)؛
ج) صدور علائمی از سوی بزه دیده که موقعیتهای خاص و استعداد بزه دیده شدن او را آشکار می کند. (مانند بدحجابی و بدپوششی)؛
د) بی حفاظ گذاشتن آماجها (مانند قفل نکردن درب اتومبیل). [۳۲۷]
از آنجا که می توان تمامی تدابیر پیشگیرانه وضعی، ناظر به افراد در معرض بزه دیدگی را در ذیل عنوات جامع «تقویت افراد در معرض بزه دیدگی از طریق مصون سازی و جاذبه زدایی» جمع نمود، عنوان این بخش از نوشتار در بررسی سیاست جنایی اسلام در این عرصه نیز، بر همین اساس انتخاب گردیده است که مصادیق آن در پی خواهد آمد.
جعل فرمان پوشش و حجاب
یکی از مهمترین تدابیر و اقدامات پیشگیرانه که در اسلام، در جهت حمایت خاص از زنان وضع گردیده، مسئله حجاب با پوشش مناسب زنان است،[۳۲۸] لزوم برخورداری از پوشش مناسب از مسلمات دین اسلام می باشد که برای حفظ عفت عمومی و سلامت جامعه و جلوگیری از وقوع جرایم اخلاقی و پاک و منزه ماندن جامعه از پلیدی، به عنوان بهترین راهکار، مورد پیش بینی قرار گرفته است.[۳۲۹]
در بزه دیده شناسی، بیان گردیده که برخی گروه های اجتماعی به دلایل گوناگون، اعم از ضعف موقعیتهای اجتماعی یا جسمی یا… آمادگی بیشتری برای بزه دیده شدن دارند و بدین لحاظ باید، راهکارهای حمایتی خاصی برای جلوگیری از بزه دیدگی اینان در نظر گرفته شود. یکی از این گروه ها آسیب پذیر زنان هستند که به لحاظ وضعیت خاص جسمی، روحی، عاطفی و اجتماعی در معرض بزه دیدگی افزون تری نسبت به مردان، در برخی از جرایم، از جمله جرایم جنسی قرار دارند. این امر، لزوم اتخاذ پیشگیرانه وضعی ویژه ای را برای جلوگیری از بزه دیدگی آنان طلب می نماید. توضیح آنکه، براساس قانون خلقت، جذابیتها، ظرافتها و زیباییهای خاصی در وجود زنان قرار داده شده است تا زن را مظهر جمال و جلوه گری بنماید و از سوی دیگر، غریزه جنسی قوی و حس شیفتگی نسبت به جمال و زیبایی، در وجود مردان قرار داده شده تا میل، تجاذب و کشش دو جانبه میان این دو جنس، آن دو را محتاج به یکدیگر، در جهت تشکیل زندگی مشترک نماید.[۳۳۰] اما وجود همین جذابیتهای خاص در وجود زنان و میل به جلوه گری و خودنمایی از یک سو و وجود غریزه جنسی سیری ناپذیر و تنوع طلب در مردان، خود ممکن است در صورت آزادی بی قید و شرط و نامحدود، منجر به آسیبهای اجتماعی و بروز انواع مفاسد و انحرافات اخلاقی و وقوع جرایم گوناگون گردد. به همین منظور، محدود نمودن و تحت قاعده در آوردن این امیال و نیازها، ضرورتی انکارناپذیر است.
تدابیر پیش بینی شده در اسلام، در جهت تعدیل نیاز جنسی مرد و زن و عرضه جذابیتهای فردی و جلوه گری، توصیه به ازدواج و تشکیل خانواده و محدود کردن انواع تمتعات و التذاذهای جنسی به محیط خانواده است، تا علاوه بر ارضای نیازهای مذکور، حریم اجتماع از آسیبهای اجتماعی و فسادهای اخلاقی و جنسی به دور ماند.
نکته قابل ذکر در خصوص جرایم جنسی آن است که بیشتر قربانیان این جرایم، زنان هستند، چرا که زنان به دلیل ضعف قدرت جسمی، معمولاً در رویارویی با خطرات پیش آمده، مغلوب و بزه دیده واقع می شوند.
پوشش و حجاب زنان در اسلام، یکی از مهمترین تدابیر و اقدامات پیشگیرانه ای است که برای جلوگیری از بزه دیدگی زنان در جرایم جنسی، پیش بینی شده است. این ساز وکار براساس تقویت آماجهای جرم در جرایم جنسی از طریق جاذبه زدایی صورت پذیرفته است، به عبارت دیگر، زنان با پوشاندن بدن و اندامهای خویش از جذابیتهای ظاهری خود در مقابل بزهکاران بالقوه، کاسته و بر این اساس، با کاهش زمینه های وسوه انگیز و تحریک کننده، خطر بزه دیدگی خویش را به حداقل می رسانند.
قرآن کریم با اشاره به همین نکته، علت وضع حجاب و پوشش را برای زنان تشریح می نماید:
«یا ایها النبی قل لأزواجک و بناتک و نساء المونین یدنین علیهن من جلابیهن ذلک ادنی ان یعرفن فلا یوذین» [۳۳۱]
ای پیامبر، به همسران و دخترانت و زنان مومن بگو: جلابها خود را بر خویش فرو افکنند. این کار برای اینکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است.
نکته مهم و اساسی پیشگیرانه که در این آیه به چشم می خورد، آن است که می فرماید: زنان باید خود را بپوشانند تا شناخته شوند و مورد بزه دیدگی و اذیت قرار نگیرند. این بیان، نشانگر این است که در جرایم علیه زنان، بزهکاران معمولاً آماجهایی را انتخاب می کند که در برابر آنها، تحریک پذیری بیشتری دارند؛ به عبارت دیگر، بروز رفتارهایی همچون پوشش نامناسب از سوی زنان، به منزله صدور علائمی است که موقعیتهای خاص و استعداد بزه دیده شدن را در آنها و در نتیجه، خطر بزه دیدگی را افزایش می بخشد. به همین دلیل، ارتکاب جرم علیه زنان محجبه و عفیف بسیار کمتر اتفاق میفتد.